۱۳۹۱/۱۱/۰۵

ایا ابوبکر رضی الله عنه سباب بود؟ قسمت دوم



ایا ابوبکر رضی الله عنه سباب بود؟ قسمت دوم

نویسنده: مجاهد دین

در پاسخ قبلی در مورد مقاله ی خنده دار رافضی که در واقع علیه خودشان بود ثابت کردیم که تهمت رافضی باطل بوده واگر قرار باشد ما هم بر طبق روش روافض عمل کنیم روایاتی را نشان انها خواهیم داد که به مراتب سباب بودن بیشتر سیدنا علی را ثابت میکند. اما منهج پاک اهل سنت و جماعت بیشک دنبال عیوب کسی نخواهند رفت و مثل منافقان در پی بد نام کردن و خدشه دار کردن چهره ی انها نیستند بلکه بر عکس عیب های انها را می پوشانند و حسنات انها را نشان میدهند و از انها به نیکی یاد میکنند و به هیچ وجه نسبت به خیر امت ( کنتم خیر امه اخرجت للناس) هیچ کینه و غل و بغضی به دل نمیگیرند.
در گفتار قبل روافض گفتند که ابوبکر سباب بود و روایتی را که در ذکر محاسن و فضایل و مناقب ابوبکر بود را نشان دادند.
البته روایت رو هم قیچی کردند و باز بی شرمانه از اوردن ادامه ی روایت خود داری کردند.


 اما روایت چنین بود: و أخرج ابن عساكر عن المقدام قال: استب عقيل بن أبي طالب وأبو بكر قال: وكان أبو بكر سبابا أو نشابا غير أنه تحرج من قرابته من النبي فأعرض عنه وشكا إلى النبي فقام رسول الله في الناس فقال: ألا تدعون لي صاحبي؟ ما شأنكم وشأنه؟ فو الله ما منكم رجل إلا على باب بيته ظلمة إلا باب أبي بكر فإن على بابه النور فو الله لقد قلتم: كذبت وقال أبو بكر: صدقت وأمسكتم الأموال وجاد لي بماله وخذلتموني وواساني واتبعني
تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل ، ج 30 ص 110 ، اسم المؤلف:  أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1995 ، تحقيق : محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري
یعنی: عقیل بن ابی طالب و ابوبکر همدیگر را دشنام دادند و ابوبکر سباب یا پرخاشگر بود صرف نظر از اینکه از بستگان پیامبر بود پس از او روی گرداند  شکایتش را به پیامبر کرد پس رسول خدا بین مردم بلند شد و فرمود: ایا صاحب من رو برایم نمیگذارید (و من را با ابوبکر تنها نمیگذارید) شان و مقام شما چیست و مقام ابوبکر چیست؟ پس به الله قسم هیچ یک از شما نیست مگر اینکه بر درب خانه اش ظلمتی است مگر ابوبکر که بر درب خانه اش نور و روشنائی است. والله شماها گفتید دروغ میگویم و تکذیبم کردید و ابوبکر گفت راست میگوید و مالهایتان را از من دور کردید و او با مالش یاری ام کرد و مرا رها کردید و با من همدردی کرد و از من پیروی کرد.
مبینیم که در روایتی که روافض به آن استناد کرده اند جز ذکر مناقب و فضائل ابوبکر چیز دیگری نیست و میبینیم دفاع شدید پیامبر از ابوبکر و با نام بردش به اسم صاحبی و اشاره به ایه ی قران دارد که میفرماید« ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا» میبینیم که این روایتی که روافض به ان استناد کرده اند و ان را قیچی کرده اند در ذکر فضائل سیدنا ابوبکر میباشد.
رافضی میگوید: در ادامه این روایت هیچ دفاعی از ابی بکر از جانب رسول الله صلی الله علیه و آله انجام نشده و وهابی سعی دارد ادامه متن روایت ابن عساکر را به این روایت نیز تسری دهد و لذا با سخن سرائی های بیهوده و جعل ادامه آن روایت ، میخواهد ذهن خواننده را منحرف کرده و عقیده اش را به او القاء نماید !
در جواب گفته میشود که واقعا چقدر جهل؟ من واقعا تعجب میکنم که چنین سخنی را چطور گفته است؟ ان موقع که تنها یک قسمت را از روایت قیچی کرد به ادامه اش یعنی نگاه نکرده است؟ یا فقط از سایت ها کپی پست کرده است؟ ایا موقع نوشتنش عقلش در جای خود بوده؟ ایا تحقیق کرده یا فقط قصد سیاه نامه نوشتن داشته و فقط خواسته حرفی زده باشد؟ به ادامه ی روایت که به ضدش میباشد میگوید جعل و سخن سرائی بیهوده.اخه دروغ هم در این حد؟ جهل شما تحسین بر انگیز است. بارک الله فی جهلک.
این هم سند از متن کتاب


در پاسخ قبلی گفتیم که دست از حقد و کینه بردارند چرا که هیچ سود و نفعی برای امت اسلامی ندارد و این کارهایشان تنها دلیلی بر دشمنی انها با اسلام میباشد و بس. روافض به این روایت اشاره کرده اند که فحشی هم در ان ذکر نشده است و ما برای جواب به انها گفتیم که چنین روایاتی از سیدنا علی نیز روایت شده که بسیار بیشتر سبابی کرده اند. برای مثال:
 عن أبي عبد الله - عليه السلام - قال: قامت امرأة شنيعة إلى أمير المؤمنين وهو على المنبر فقالت: هذا قاتل الأحبة، فغضب أمير المؤمنين منها فنظر إليها مليا ثم قال كذبت يا جرية يا بذية يا سلسع يا سلفع يا التي لا تحيض مثل النساء يا التي على شيء منها شيء بين مدلى» (بحار الأنوار24/129 و34/256 و40/141 و41/290 و293 و58/131 والاختصاص 302 بصائر الدرجات) وفي رواية «يا سلقلق» ورواية «يا سلسع يا سلفع يا سلقلو» (بصائر الدرجات354و356 و357) وفي رواية «يا التي على هنها شيء بين مدلى» (بصائر358 الدرجات). (وانظر تفسير العياشي2/248 تفسير فرات228و229).
از امام صـادق عليه السلام روايت است کـه فرمـود : " بارى اميـر المؤمنين عليه السلام بر سر منبر بـود و داشت خطبه ميـداد کـه زن بد اخلاقى بلند شد و گفت :اين قاتل دوستان است حضرت امير به طرف وى نگاه کرد و فرمود :دروغ گفتی اى زن بيباک و پررو ! اى بد زبان شبيه مردان ! اى کسيکه بر فرجش آشکارا چيزى آويزان است ! " بحار الانوار 41/293 .
ایا تنها کذبت میگفت کافی نبود؟ یا باید اینچنین  یک زن را سب کند؟ اگر مرد هم بود باز مجالی داشت اما چرا به زنان چنین رکیکانه فحش داده است؟ و از این نوع سوالات که تنها از دست روافض بر می اید را بسیار میتوان طرح کرد و شخصیت بزرگ سیدنا علی را زیر سوال برد اما حاشا و کلا از اینکه ما دنبال عیوب انان باشیم. ولی چون حیا که ته بکشد هرکاری انجام خواهند داد برای مقابله به مثل و پاسخی شبیه استدلال خودشان مجبور به چنین پاسخ هایی شده ایم.
رافضی در توجیه این روایت چنین مضحکانه جواب داده است و نوشته است:
جالب است که با دقت در متن این روایات روشن میشود که بحث شتم و فحش در آنها وجود ندارد چه اینکه امیرالمومنین علیه السلام در گفتارشان با تلویح و کنایه و رعایت اسلوب زبان عربی سخن گفته اند آنچنان که رعایت این اسلوب در قرآن کریم و سنت نبوی نیز در مورد امور جنسی و غیره مشاهده میگردد .
عجب اسلوبی!!! ای کسی که اشکارا بر فرجش چیزی اویزان است از اسلوب های قرانی و سخنانی با تلویح و کنایه میباشد؟ چطور چنین کوهی سخن تلویح و کنایه است اما سخن کاهی مبنی بر اینکه گوشهایت بریده باد از اسلوب قرانی نیست؟ باز هم احسنت به پشتکار شما در رسوا نمودن خودتان.
امیرالمومنین علیه السلام در مورد نهی از سبّاب بودن فرموده اند :
إني أكره لكم أن تكونوا سبّابين
من از اینکه زیاده دشنامگو باشید ، کراهت دارم.
التذكرة الحمدونية ، ج 1 ص 96
حال چطور خودش یک زن را اینطور سب میکند؟

اما تعصب کور کورانه ی روافض باعث شده که چنین مقاله هایی را بنویسند و این تفکر فاسد و و پلید که تنها وظیفه ای که بر عهده ی خود گرفته است ایجاد شبهه و پخش تخم کینه و نفاق در دل جوانان نسبت به ان بزرگواران میباشد. همانطور که خمینی به ان اشاره میکند و این مریدان پیرو خط امام هم به حرفش گوش میکنند و وصیتش را به خوبی اجرا میکنند.
خمینی در کتاب مکاسب المحرمه جلد 1 ص251 درباره ی اهل سنت میگویئ: «غيرنا ليسوا بإخواننا وإن كانوا مسلمين ... فلا شبهة في عدم احترامهم بل هو من ضروري المذهب كما قال المحققون ، بل الناظر في الأخبار الكثيرة في الأبواب المتفرقة لا يرتاب في جواز هتكهم والوقيعة فيهم ، بل الأئمة المعصومون ، أكثروا في الطعن واللعن عليهم وذكر مساوئهم»
یعنی: غیر از ما شیعیان برادران ما نیستند هرجند از مسلمانان باشند... پس شک و شبهه ای نیست در عدم احترام گذاشتن به آنها بلکه از ضروریات مذهبمان میباشد جنانکه محققان گفته اند، بلکه وقتی در اخبار زیاد در ابواب مختلف نگاه میکنی متوجه میشوی که مانعی نمیماند در جواز هتک و ابرو بردنشان و اسیب رساندن و بد گوئی کردن نسبت به انان.
و روشن میشود علت نوشتن چنین مقالات ابکیی از طرف روافض چه میباشد
رافضی نوشته است: دشمنی شیعیان اهل بیت علیهم السلام با همه اصحاب نیست بلکه صرفاً با کسانی دشمن هستند که در زمره دشمنان اهل بیت علیهم السلام اند . همانهایی که با غصب خلافت و ربودن حقوق امیرالمومنین علیه السلام خودشان را قرین آتش قرار دادند .
میگوییم: ابتدا ادعای شما مبنی بر اینکه نپذیرفتن ولایت قرین رفتن در آتش است یعنی حکم جهنم یک ملیارد و نیم نفر  در عصر حاضر و ملیون ها نفر دیگر در گذشته را صادر کردن سخن کوچکی نیست. این شما هستید که باید ولایت افسانه ای خود را ثابت کنید و سپس شروع به تکفیر مسلمانان کنید. زمانی که خود سیدنا علی معتقد به ولایت افسانه ای شما نبوده چطور ما معتقد به ان باشیم
چنانچه مشاهده میکنیم در نهج البلاغه ج3 ص7 امده است :«إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبابكر وعمر وعثمان على ما بايعوهم عليه، فلم يكن للشاهد أن يختار ولا للغائب أن يرد وإنما الشورى للمهاجرين والانصار، فان اجتمعوا على رجل وسموه إماماً كان ذلك لله رضى، فإن خرج من أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردوه إلى ما خرج منه، فإن أبى قاتلوه على اتّباعه غير سبيل المومنين»
اين شورا براي مهاجرين و انصار است، اگر آنان كسي را انتخاب نموده، و او را امام خواندند، پس خداوند از اين امر راضي است و اگر آن شخص با طعن و يا بدعتي از امر آنان خارج شد، او را به راه باز مي گردانند . و اگر از اطاعت اجتناب نمود، با او جهت پاي گذاشتن در راهي بجز راه مومنين به مقاتله ميپردازند
و اگر در خطبه های نهج البلاغه دقت کنید متوجه میشوید که سیدنا علی به ولایت اسمانی و موروثی و سلطنتی را قبول ندارد بلکه حق را به مهاجرین و انصار داده است و اگر هم معتقد به چنین خلافت اسمانیی بود چطور پس از ان رویگردانی میکند و به ان رغبتی ندارد؟
سیدا علی درنهج البلاغه ج2 ص20 میگوید :«فاقبلتم الي اقبال العود المطافيل علي اولادها تقواون البيعه البيعه فبضت بدي فبسطتموها و ناز عتكم يدي فحاذيتموها»

روي آوريد به من همانند روي آوردن نوزائيده ها به فرزندانشان و مي گفتيد بيعت، بيعت. دست خود را بهم نهادم شما باز كرديد، و آنرا عقب بردم، شما بسوي خود كشيديد

چطور علي براي ولايتي كه خدا بر او واجب كرده اينطور روي گرداني ميكند؟
رافضی در ادامه نوشته است: در ضمن وهابیِ مدعی ابتدا باید بزرگ بودن و پاک بودن امثال ابی بکر و اتباع او را برای ما اثبات نماید و سپس به عقاید شیعه خدشه کند . اگر بتواند !
میگوییم: همان روایتی را که قیچی نمودی برتر بودن و بزرگتر بودن ابوبکر را نسبت به همه حتی علی نشان میدهد. ابوبکری که بر در خانه اش نور است ولی علی چنین نیست. اگر احیانا گفتید که ما اصلا چنین روایتی را قبول نداریم و نوری برای ابوبکر نیست و او پیامبر را تصدیق نکرده در جواب گفته میشود که ای جاهل پس چطور تنها قسمت اول ان را قبول دارید؟ چطور در انجا که سباب امده را قبول داری اما ادامه اش را قبول نداری؟ پس طبق همین روایت فضیلت ابوبکر بر تمام امت واضح است. ضرب المثل است که میگوید چرا عاقل کند کاری که باز ارد پشیمانی. اینجا روافض در هچلی افتاده اند که راهی برای بیرون امدنش باقی نمانده است
رافضی در ادامه نوشته است:

1
-اگر این روایت در مدح ابی بکر بود ، پس چرا ابن حجر و سیوطی و عاصمی مکی در متن روایت دست برده و آن را تحریف کردند ؟!
جواب: طبق تصویر مشاهده کردیم که چه کسی متن ان را تحریف کرده است. شما معتقد هستید که ادامه ی ان اصلا وجود خارجی ندارد. و اما نسابا او نشابا را خود ابن عساکر در تاریخ دمشقیه اورده است و در الصواعق المحرقه نیز همان عبارت است و معنی نشاب پرخاشگر بوده است.
نوشته است: 2 - پیامبر اهل تسنن چگونه پیامبری است که خودش میگوید : سباب المسلم فسوق ( سب مسلمان فسق است ) ولی از سب نمودن ابی بکر بر عقیل دفاع میکند ؟!
پاسخ: احکام به یک باره نازل نشده است یعنی از روز اول بعثت تمام این احکام از جمله سباب المسلم فسوق وجود نداشته است برای مثال در ابتدای اسلام شراب نوشی حلال بوده و با دو سند صحیح داریم که سیدنا علی شراب نوشیده
از علی بن ابی طالب نقل شده است که گفت: عبد الرحمن بن عوف برای ما غذایی درست کرد و ما را دعوت نموده و به ما شراب داد؛ وقتی شراب نوشیدیم وقت نماز شد؛ عبد الرحمن من را پیشنماز کرده و من در نماز سوره کافرون را اینگونه خواندم « لا اعبد ما تعبدون ونحن نعبد ما تعبدون » پس خداوند این آیه را نازل نمود که:
"ای کسانی که ایمان آوردید! مبادا در حال مستی به سراغ نماز روید، تا زمانی که بدانید چه می گویید".صحیح ترمزی
سنن الترمذی، تحقیق الألبانی:صحیح
و  سنن أبی داود تحقیق الألبانی:صحیح
و باز از پیامبر روایت شده است که فرموده اند  « لعن الخمر وشاربها وساقیها وعاصرها ومعتصرها وحاملها والمحمولة إلیه وبائعها ومشتریها وآکل ثمنها» « لعنت شده است: خود شراب، کسی که شراب می نوشد، کسی که ساقی است، کسی که به درخواست او شراب گرفته می‌شود، فروشنده، خریدار، حمل کننده، کسی که شراب برای او حمل می‌شود، خورنده پول آن و خورنده خود آن و ساقی آن». ابن ماجه (3380)
کار روافض هم همین است. اگر ما در مقام روافض بودیم العیاذ بالله باید سیدنا علی را لعن میکردیم. اما سب کردن ابوبکر و عقیل قطعا قبل از روایت سباب المسلم فسوق میباشد.
رافضی دست از سر خود بر نداشته و باز ادامه میدهد و نوشته است:
فغضب أبو بكر فسب وجدع وحلف أن لا يطعمه فاختبأت انا فقال يا غنثر
ابوبکر خشمگین شد و دشنام داد که گوشهای تو بریده باد ! و قسم یاد کرد که غذا نخورد و من ( پسر ابی بکر ) پنهان شدم و ابی بکر (به من ) گفت : ای احمق !
آیا واژگان ( گوشهای تو بریده باد ) و ( ای احمق ) نشان از ملاطفت و تعریف و تمجید است و یا سب و فحش ؟
پاسخ: واقعا نمیدانم این چه مرضی است که گرفته اند. ایا اگر پدری به پسرش بگوید ای احمق یعنی حکم کفر پدر را باید صادر کرد؟ پدر و پسر هستند حتی اگر پدر چیزی هم بگوید باز فرزندش از گوشت و خونش است و او را دوست دار. یعنی در فقه روافض اصلا بدون هیچ استثنائی هیچ فحشی شنیده و دیده نمیشود؟  مگر این روایت از بخاری نیست؟ پس چرا در همین کتاب بخاری این روایت را نمیبینید؟
«قَالَ عَبَّاسٌ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ اقْضِ بَيْنِي وَبَيْنَ هَذَا وَهُمَا يَخْتَصِمَانِ فِي الَّذِي أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ بَنِي النَّضِيرِ فَاسْتَبَّ عَلِيٌّ وَعَبَّاسٌ »بخاری
حضرت عباس و حضرت علي -رضي الله عنهما- نزد حضرت عمر -رضي الله عنه- آمدند، عباس گفت: أي اميرالمؤمنين! بين من واين قضاوت كن آندو در مورد سهميه رسول خدا در غزوه بني نضير اختلاف داشتند پس حضرت علي و حضرت عباس يكديگر را دشنام دادند. . . . روايت از بخاري
خلاصه سر و ته مقاله ی رافضی چیزی جز اصرار و پافشاری بر جهل خود نبوده و واقعا هم نمیدانم اگر چنین کارهایی شیطانی نیست پس چیست؟ این چه خدمتی است که به اسلام میکنند؟ انسان بشر هستند نه پری. به جای انکه دنبال عیوب دیگران باشیم بهتر است عیوب خود را اصلاح کنیم
«‏ تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏»134 بقره. ايشان قومي بودند كه مردند و سر خود گرفتند . آنچه به چنگ آوردند متعلّق به خودشان است ، و آنچه شما فراچنگ آورده‌ايد ، از آن شما است ، و درباره آنچه مي‌كرده‌اند از شما پرسيده نمي‌شود.


به ايات 8 تا 10 سوره ي حشر توجه كنيد. خداوند سه دسته از مومنان را معرفي ميكند. مهاجرين انصار و كساني كه بعد از آنان مي آيند.
‏ لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ‏ 8 حشر
‏ همچنين غنائم از آنِ فقراي مهاجريني است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شده‌اند . آن كساني كه فضل خدا و خوشنودي او را مي‌خواهند ، و خدا و پيغمبرش را ياري مي‌دهند . اينان راستانند . ‏
‏ وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏ 9 حشر
‏ آناني كه پيش از آمدن مهاجران خانه و كاشانه ( آئين اسلام ) را آماده كردند و ايمان را ( در دل خود استوار داشتند ) كساني را دوست مي‌دارند كه به پيش ايشان مهاجرت كرده‌اند ، و در درون احساس و رغبت نيازي نمي‌كنند به چيزهائي كه به مهاجران داده شده است ، و ايشان را بر خود ترجيح مي‌دهند ، هرچند كه خود سخت نيازمند باشند . كساني كه از بخل نفس خود ، نگاهداري و مصون و محفوظ گردند ، ايشان قطعاً رستگارند . ‏
‏ وَالَّذِينَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلّاً لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ‏ 10 حشر
‏ كساني كه پس از مهاجرين و انصار به دنيا مي‌آيند ، مي‌گويند : پروردگارا ! ما را و برادران ما را كه در ايمان آوردن بر ما پيشي گرفته‌اند بيامرز . و كينه‌اي نسبت به مؤمنان در دلهايمان جاي مده ، پروردگارا ! تو داراي رأفت و رحمت فراواني هستي . ‏

در اين آيات سه دسته از مومنان را شناختيم و دسته ي مهاجرين و انصار در ايات بالا توصيف شدند و رضايت خدا از انان را ديديم اما بعد از اين دو دسته ما آمده ايم. حال سوال اين جاست كه در اين تقسيم بندي الهي جايگاه روافض كجا ميباشد؟
آيا از مهاجرين و انصار هستند؟ ایا از کسانی هستند که بعد از انها امده اند؟ آيا از كساني هستند كه مهاجرين و انصار را به نيكي ياد ميكنند؟ قطعا هيچ جايگاهي ندارند. روافض از بدو تولد فرزندانشان بذر نفاق و دشمني و كينه با اصحاب پيامبر را ميكارند.به امید هدایت و پیروی از راه و روش پیامبر و اصحاب و اهل بیت. والسلام علیکم
***مجاهد دین***

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...