۱۳۹۵/۰۲/۲۸

آیا عمرو بن الحمق صحابی، در قتل عثمان رضی الله عنهما شرکت داشت؟


پاسخ به شبهات روافض

 نویسنده: مجاهد دین

شماره مقاله:74

تاریخ انتشار: 95.2.28

شبهه رافضی:👈
يکي از کساني که در قتل عثمان شرکت داشت، صحابه جليل القدر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، عمرو بن حمق بود که در سال حجة الوداع يا بعد از حديبيه مسلمان شد و اين اختلافي است.
أسد الغابة، ج4، ص100 - الإصابة، ج4، ص514
در منابع آقايان اهل سنت آمده است:
و أما عمرو بن الحمق فوثب على عثمان فجلس على صدره و به رمق فطعنه تسع طعنات و قال أما ثلاث منهن فإني طعنتهن لله و أما ست فإني طعنت إياهن لما كان في صدري عليه.
عمرو بن حمق روي سينه عثمان نشست و 9 خنجر بر بدن او زد و گفت: 3 ضربه براي خدا بود و 6 ضربه ديگر به خاطر کينه‌اي بود که از عثمان در دل داشتم.
الطبقات الكبرى لإبن سعد، ج3، ص74 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج39، ص409 ـ تاريخ الطبري، ج3، ص424 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص207 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج3، ص179

پاسخگو: مجاهد دین📝

روایات در این باره هیچ کدام سند صحیح ندارند بلکه از جانب افراد کذاب مانند واقعی یا مجهول الحال روایت شده یا سند آن منقطع است و حجت به حساب نمی آیند

برای مثال در روایتی آمده است:
حدثنا إبراهيم بن المنذر الحزامي قال، حدثنا عبد الله بن وهب قال، حدثنا الليث بن سعد، عن عبد الكريم بن الحارث، 👈عمن حدثه،👉 عن عمرو بن الحَمِق الخُزاعي: أنه قام عند المنبر بمصر وذاك عند فتنة عثمان رضي الله عنه فقال: أيها الناس، إني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: "إنها ستكون فتنة، خيرُ الناس فيها الجند الغزى"، وأنتم الجند الغُزَّى، فجئتكم لأكون معكم فيما أنتم فيه. قال الليث: فكان معهم في أشر أمورهم".
ترجمه:  عبد الکریم بن حارث از کسانی که به او گفته اند از عمرو بن الحمق  روایت می کند که او بر روی منبر رفت در مصر و گفت: ای مردم من از رسول خدا شنیدم که می گفت: فتنه ای خواهد آمد بهترین مردم جند جنگجویان در آن زمان می باشند. و شما آن جیش جنگجو هستید...


در این روایت مشخص نیست چه کسی از عمرو بن الحمق روایت کرده؟ به عبارت دیگر مشخص نیست که عبد الکریم بن حارث از چه کسی روایت کرده. و در حین بررسی شیوخ عبد الکریم، متوجه می شویم که هیچ کدام از اشیاخش از عمرو بن الحمق روایت نکرده اند. پس این روایت به عند جهل به راویان سند آن، ضعیف است و به آن استناد نمی شود.



در روایت دیگری چنین آمده است:
حدثنا علي، عن عيسى بن يزيد، عن 👈صالح بن كيسان👉 قال: دخل عليه محمد بن أبي بكر بِشَرْيَان كان معه فَضَربَه في حشائه حتى وقَعَتْ في أوْدَاجِهِ فخر، وضَرَبَ كنانَةُ بن بِشْرٍ جَبْهَتَهُ بعَمُود، وضرَبَه أسْوَدَان بن حُمْرَان بالسيف، وقعد عمرو بن الحَمق على صَدْره فطعنه تسع طعنات. وقال، علمت أنه مات في الثالثة فطعنته ستاً لِمَا كان في قلبي عليه.
ترجمه: برای ما حدیث گفت علی از عیسی بن یزید از صالح بن کیسان که او گفت: ... عمروبن الحمق بر عثمان پرید و روی سینه او نشست،  نُه ضربه نیزه به او زد و گفت: دانستم که او در ضربه سوم مرد اما من به او نُه ضربه زدم به خاطر آنچه در قلبم نسبت به او داشتم.

در این روایت صالح بن کیسان وجود دارد که در ترجمه وی تاریخ وفات او را چنین ذکر کرده اند
الوفاة :  بعد 130 هـ أو بعد 140 هـ
اگر بگوییم 90 سال عمر کرده پس تاریخ تولد او می شود سال های بعد از 40 هجری یا بعد از 50 هجری.
و زمان شهادت سیدنا عثمان نیز  سال 35 هجری بوده است. پس در نتیجه صالح بن کیسان در آن زمان اصلا به دنیا نیامده بود. پس سند منقطع  و در نتیجه ضعیف است.


روایتی دیگر به این شکل وجود دارد:
حدثنا علي بن محمد، عن عثمان بن عبد الرحمن، عن 👈محمد بنِ شهاب👉 قال: لما انتصف النهار من يوم الجمعة لم يَبْقَ في دار عثمان رضي اللّه عنه إلا نَفرٌ يسيرٌ وقيل ذلك فأقبل المغيرة بن الأخنس بن شُرَيق...
فزلَت فأصابت أوْدَاجَه وهو يتلو القراَن ومصحفٌ في حجره فجعل يتكفَّفُ الدم فإذا راحتُهُ منه نَفَحَه وقال: اللهم ليس لهذا طالب في شراسيف عثمان حتى خالط جَوْفَه، 👈ودخل عمرو بن الحَمِق، وكِنَانَةُ بن بِشْر، وابن رومان، وعبد الرحمن بن عُدَيْس فمالوا عليه بأسيافهم حتى قتلوه...👉

به علت طولانی بودن روایت ، محل شاهد را ذکر کردم
در سند این روایت محمد بن مسلم بن عبيد الله بن عبد الله بن شهاب وجود دارد كه سال  58 هجری به دنیا آمده و  متوفاي سال  125 هجري مي باشد.
پس او نیز شاهد آن واقعه نبوده، بلکه با فاصله بسیار زیادی با سال وفات سیدنا عثمان به دنیا آمده است. پس به علت انقطاع سند به آن زمان، این روایت معتبر نمی باشد.

همچنین بعضی دیگر از روایات که در آنها راویانی مانند محمد بن عمر واقدی کذاب و عبد الرحمن بن محمد مجهول و  عیسی بن یزید منکر الحدیث و وضع کننده حدیث غیره وجود دارند که باعث تضعیف این روایات می شوند و من به خاطر اینکه کلام طولانی نشود روایات هر کدام از آنها را ذکر نمی کنم، تنها به شما می گویم که در سند این روایات چنین افرادی وجود دارند که قابل اعتماد نیستند لذا تهمت همکاری عمرو بن الحمق رضی الله عنه در قتل سیدنا عثمان رضی الله عنه صحت ندارد و نه تنها او بلکه هیچ یک از اصحاب در قتل او همکاری نداشته اند.

والله تعالی اعلم

پاسخ به شبهات ملحدین - مفرد بودن اسم موصول جمع- وخضتم کالذی خاضوا (۶۹ توبه )

⚡️⚡️⚡️پاسخ به شبهات ملحدین⚡️⚡️⚡️

  نویسنده: مجاهد دین

شماره مقاله:73

تاریخ انتشار: 95.2.28

⚡️مفرد بودن اسم موصول جمع
- وخضتم کالذی خاضوا (۶۹  توبه )
فعل خاضوا جمع است و کالذی اسم موصول مربوط به آن است و باید جمع باشد یعنی کالذین درست است.
👆👆👆👆برگرفته از کانال نقد قرآن و اسلام👆👆👆👆

https://telegram.me/islamnote

📝پاسخگو: مجاهد دین

اینکه الذی بصورت مفرد آمده است، از لحاظ قواعد زبان عربی مشکلی ندارد.

مثالی مشابه در دستور زبان فارسی می زنم:
 اگر فاعل، اسم جمع باشد، فعل آن می‌تواند به یکی از دو صورت مفرد یا جمع به‌کار رود. مثال:
👈مردم و گروهی پیروز است که به دین اسلام چنگ زده باشد.
👈مردم و گروهی پیروز هستند که به دین اسلام چنگ زده باشند.
و هر دو حالت صحیح است.
و یا فعل، پس از هیچ‌کس و چند و چندین غالباً مفرد می‌آید؛ مثال:
👈چند نفر در آن جلسه حاضر شد؟
👈چند نفر در آن جلسه حاضر شدند؟
و نمونه های بسیار دیگری نیز  در قواعد و دستور زبان فارسی وجود دارد (دارند!!!)  که تحقیق بیشتر در اینباره را به عهده خواننده عزیز می سپارم

🖍 و اگر در صورت فرض،قرآن به زبان فارسی نازل می شد و شخصی غیر فارسی زبان و ملحد می آمد و می گفت در قرآن نازل شده به فارسی، تناقضات و اشتباهاتی در زمینه دستور زبانی وجود دارد (دارند!!!!) که در آن، فاعل و مفعول  از لحاظ جمع و مفرد یکسان نیستد و در نتیجه این قرآن فارسی معجزه نیست؛ آیا حق نیست که به چنین ملحدی که دچار جهل مرکب شده است خندید؟ کسی که نمی داند و نمی داند که نمی داند!!!
بله ای ملحد، تو خود گمراه شده ای و  می خواهی با خود دیگران را نیز به سوی جهنم روانه کنی، آن هم با شبهاتی که هیچ اصل و اساسی ندارد (ندارند!!!)
در زبان عربی نیز چنین است
خداوند می فرماید:
( 69 )   كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُم بِخَلَاقِهِمْ وَ🌹خضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا ۚ 🌹
( 69 )   (شما منافقان) همانند کسانی که پیش از شما بودند, (هستید, بلکه) آنها از شما نیرومندتر, واموال وفرزندانشان بیشتر بود, آنها از نصیب خود بهره مند شدند, پس شما نیز از نصیب خود بهره مند شده اید, همچنانکه کسانی که پیش از شما بوده اند, از نصیب خویش بهره مند شده بودند,🌹 وشما (در سخنان ناپسند) فرو رفتید, همانند آن (فوج یا گروه یا دسته یا جماعت یا فرقه ای) که  فرو رفتند؛

در واقع آیه چنین است  «وخضتم كالفوج الذي خاضوا» و یا «وخضتم كالفریق الذي خاضوا» یعنی شما فرو رفتید همانند آن دسته و فرقه و گروهی که فرو رفتند. و الذی صفتی است برای اسم جمع فوج و یا فریق که چنین استعمالی را در زبان فارسی نیز مشاهده کردیم.
و امثال این موارد، تناقض و ایراد و خطای نحوی در زبان عربی نمی باشد (نمی باشند!!!)، بلکه از زیبایی ها و قشنگی های ادبیات می باشد (می باشند!!!)

⚡️همچنین باید دانست که در زبان عربی اسم موصول «الذی» هم برای مفرد و هم برای مذکر استعمال می شود و این در زبان و شعر شاعران بزرگ عرب نیز دیده می شود؛ برای نمونه «هديل بن الفرخ العجلي» در این بیت چنین می گوید:
   وبت أساقي القوم إخوتي الذي     غوايتهم غيي ورشدهم رشدي
همانطور که می بینیم برای غوایتهم که جمع است، الذی که مفرد است آمده است و این نشان می دهد در زبان عربی، چنین استعمالی نه تنها درست است، بلکه نشانه زیبایی و هنر نمایی در کلام می باشد.


پس شبهه ملحد پوچ و بی ارزش بود و در قرآن هیچ گونه خطا و اشتباهیی مطلقا وجود ندارد و اگر دقت کنید، عمدا از جملاتی استفاده کردم که در آن فاعل جمع است اما فعل آن را به هر دو صورت مفرد و جمع آورده ام که نشان بدهم چنین استعمالاتی بسیار عادی و معمول می باشد (می باشند!!!) که در بیشتر مواقع اصلا احساس نمی شود (نمی شوند!!!)

کانال پاسخ به شبهات روافض، اهل بدعت و ملحدین.
@islamnote
برای طرح پرسش و شبهه خود، به ربات مراجعه کنید

@islamnote_bot

جریان غرانیق چیست؟


  نویسنده: مجاهد دین

شماره مقاله:72

تاریخ انتشار: 95.2.28

✔️غرانیق جمع غرنوق به معنای پرنده ای دریایی که سفید رنگ و دارای پاهای دراز می باشد و علت آمدن این کلمه به این خاطر است که مشرکین توسل و دعای خود از بت هایشان را به آن غرنوقی تشبیه کرده بودند که پرواز می کند و به سوی آسمان می رود و می گفتند دعا و توسل ما نیز توسط بت ها، اینگونه به سوی خدا بلند می شود.

داستان و واقعه غرانیق از لحاظ سندی صحیح نمی باشد و به جمیع طرق آن ضعیف و کذب می باشد و در بهترین حالات آن دو طریق مرسل دارد   که مرسل نیز از اقسام حدیث ضعیف می باشد.

و اگر العیاذ بالله فرض را بر صحت این داستان و اسناد آن بگیریم، که بدون شک ضعیف و باطل است، بر فرض صحت آن ، داستان از این قرار است که   روزی پیامبر  صلی الله علیه و سلم ، سوره‌ی نجم را می‌خواند . و آیات این سوره نیز کوتاه کوتاه و تکه تکه هستند و پیامبر هرگاه قرآن می خواند بعد از هر آیه مکث و توقف کوتاهی در انتهای هر آیه می کرد وقتی به آیات
( 19 )   أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّىٰ
( 20 )   وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَىٰ
ترجمه:
( 19 )   آیا «لات» و«عزّی» را دیده اید؟!
( 20 )   و«منات» (بت) سومی را

رسید، شیطان در اینجا از زبان و صدای پیامبر صلی الله علیه وسلم حکایت کرد و گفت: «فانهنّ الغرانیق العُلی و انّ شفاعتهنّ لترجی» یعنی آنها، همانا غرانیقی هستند که سزاوار است به شفاعت آنها امید داشته باشیم! و بعد از این افرادی که در قلبشان مریضی بود و سیرت و روششان بر فساد کاری بود  آن را از جانب رسول خدا خواندند و این کلمات را به او نسبت دادند.

و بطلان این داستان به وسیله خود آیات قرآن واضح می باشد  و پیامبر هیچ گاه از خود و از زبان خود حرفی را نزده و آن را به خداوند نسبت نداده است.
🌹خداوند در سوره الحاقه می فرماید:
( 44 )   وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ
( 45 )   لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
( 46 )   ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ
ترجمه:
( 44 )   و اگر (پیامبر) سخنانی (به دروغ) بر ما می بست.
( 45 )   مسلّماً ما دست راست اورا می گرفتیم.
( 46 )   سپس (شاه) رگ قلبش را قطع می کردیم.

و در سوره نجم می فرماید:🌹
( 3 )   وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ
( 4 )   إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ
ترجمه:
( 3 )   واز روی هوای نفس سخن نمی گوید.
( 4 )   این نیست جز آنچه به او وحی می شود (وبجز وحی چیزی نمی گوی

و در سوره اسراء می فرماید:🌹
( 73 )   وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ ۖ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا
( 74 )   وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلً
ترجمه:
( 73 )   و (ای پیامبر!) نزدیک بود (مشرکان) تو را (با وسوسه های خود ) از آنچه بر تو وحی کرده ایم؛ منصرف کنند، تا غیر آن را به ما نسبت دهی، و آنگاه تو را دوست خود بگیرند.
( 74 )   و اگر (ما) تو را ثابت قدم نمی کردیم؛ به راستی نزدیک بود اندکی به آنها تمایل کنی .

⛔️داستان غرانیق از جعلیات زنادقه است تا بوسیله آن به اسلام طعنه بزنند و صحت ندارد. ⛔️

📝خلاصه حکم علما درباره روایات غرانیق:

[أحاديثُ قصةِ الغرانيقِ]
الراوي:- المحدث:ابن باز المصدر:مجموع فتاوى ابن باز الجزء أو الصفحة:282 /24 حكم المحدث:أحاديث مرسلة

[قصةُ الغرانيقِ]
الراوي:- المحدث:محمد الأمين الشنقيطي المصدر:رحلة الحج الجزء أو الصفحة:125 حكم المحدث:لم تثبت من طريق متصلة

[ حديثُ قصَّةِ الغَرانيقِ العُلَى ]
الراوي:- المحدث:ابن حجر العسقلاني المصدر:الكافي الشاف الجزء أو الصفحة:193 حكم المحدث:[له متابعات يعتضد بها ليس فيها اضطراب وروي من طريق ضعيفة]

قصةُ الغرانيقِ
الراوي:- المحدث:ابن خزيمة المصدر:فتح القدير الجزء أو الصفحة:3/654 حكم المحدث:من وضع الزنادقة

والله تعالی اعلم
کانال پاسخ به شبهات روافض، اهل بدعت و ملحدین.
@islamnote
برای طرح پرسش و شبهه خود، به ربات مراجعه کنید

@islamnote_bot

طوفان نوح


پاسخ به شبهات ملحدین درباره قرآن کریم
 نویسنده: مجاهد دین

شماره مقاله:71

تاریخ انتشار: 95.2.28


شبهه دیگر:
اگر از دید قرآن, باران ناشی از تبخیر دریاهاست؛ در آن صورت در جریان طوفان نوح امکان نداشت که کل گیتی را آب فرا گیرد و هیچ خشکی بر جای نماند دوستان گرامی دقت کنید که در قرن بسیت و یکم هنوز محققان هیچ نشانه ای از داستان نوح نیافته اند مگر امکان دارد کل زمین را آب بگیرد و هیچ لایه ای یا اثری از نابودی جنگل ها یا برخی از گونه ها که به قطع در ناحیه جغرافیایی نوح زندگی نمی کردند نباشد داستان نوح بسیار خنده دار است من دلیلی نمی بینم که بخواهم شرح بدهم که چه قدر بی دلیل است.

👈پاسخ:
اولا خداوند قادر مطلق است و همانطور که توانسته است کل کائنات را از نیستی به هستی بیاورد پس می تواند با کن فیکن همه زمین را نیز غرق آب کند
خداوند میفرماید: ‏ ﴿فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ 11 ‏ وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ12﴾ ‏)11-12 قمر(
معنی: «پس درهاي آسمان را با آب تند ريزان و فراواني از هم گشوديم* ‏ و از زمين چشمه‌ساران زيادي برجوشانديم و آبها در هم آميختند ، براي اجراي فرماني كه مقدر شده بود . ‏»
و در جای دیگر از قرآن آمده است: ‏ ﴿وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً﴾ (‏26 نوح)
یعنی: ‏ «نوح گفت : پروردگارا ! هيچ احدي از كافران را بر روي زمين زنده باقي مگذار
حال اگر فرض کنیم که در کل کره زمین، مردمان زندگی می کرده اند، پس آب همه را فرا گرفته است و اگر فرض کنیم که  در همه کره زمین مردم زندگی نمیکرده اند و تنها قوم نوح که آن هم مساحت بسیار بزرگی از زمین بوده است زندگی می کرده اند پس تنها شامل همان مردم شده است و در هر صورت بعد از طوفان تمام کافران از بین رفتند و تنها ایمان آورندگان به نوح و ذریه نوح و آن جاندار دیگری که خدا خواسته باشد باقی ماندند و به این ترتیب همه ما انسان ها از ذریه نوح هستیم. و فرزندان نوح، هام و سام و یافث باقی ماندند و نسل مردم مجددا از انها افزایش یافت چنانچه در جای دیگر می فرماید:
‏ ﴿وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ‏* ‏ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمْ الْبَاقِينَ ‏* ‏ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ﴾ (‏76-78 صافات)
معنی: ‏« ما او را و خانواده و پيروان او را از اندوه بزرگ نجات داديم . ‏* ‏ و نژاد او را بازماندگان ( روي زمين ) كرديم.‏* ‏ و نام نيك او را در ميان ملّتهاي بعدي باقي گذارديم . »
در مورد سرانجام این طوفان نیز چنین آمده است:
‏﴿ وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءكِ وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾ ‏44هود
‏ ( بعد از هلاك كافران ) گفته شد كه : اي زمين ! آب خود را فرو خور ، و اي آسمان ! از باريدن بايست ، و آبها از ميان برده شده و فرمان اجرا گرديد و كار به انجام رسيد ، و كشتي بر كوه جودي پهلو گرفت و گفته شد : نابود باد گروه ستمكاران ! ‏

بنا به تحقیقات دانشمندان و بررسیهای زمین شناسی در نقاط مختلف دنیا، نابود شدن و مرگهای دسته جمعی موجودات زنده را بر اثر حادثه ای غیر منتظره نشان می دهد. برخی از این حوادث با زمان طوفان نوح همخوانی دارد.
وجود لایه های مخلوط  فسیل شده حیواناتی چون فیل، پنگوئن، ماهی، درختان نخل و هزاران هزار گونه گیاه جانوری، تأییدی بر این واقعیت است. این سنگواره ها که بعضاً در برگیرنده حیوانات مناطق گرمسیر با مناطق سردسیر (در کنار هم) هستند، نشان می دهند که با فرونشستن آب، جانوران و گیاهان خارج شده، در زیر رسوبات مانده و به فسیل تبدیل شده اند. امتزاجی عجیب از جانوران خشکی و دریا، حاره و قطبی که مرگی آنی را روایت می کنند.
@islamnote

دوما اگر بگوییم کل زمین بر اثر طوفان غرق نشده است و تنها سرزمینی که نوح در آن زندگی میکرد غرق شده است نیز ایرادی ایجاد نمیکند. و وقتی خداوند میفرماید ﴿قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ﴾40 هود. یعنی: گفتيم : سوار كشتي كن از هر صنفي نر و ماده‌اي را. منظور تمام موجودات نبوده است برای اینکه در جای دیگری از قرآن وقتی ابراهیم علیه السلام از خداوند میخواند زنده شدن مردگان را به او نشان بدهد خداوند به او میگوید چهار پرنده را انتخاب کند و بعد از کشتن و تکه تکه کردن آن ،اعضای این پرندگان را بر روی کوه ها بگذارد و سپس صدایشان بزند و هر کدام به فرمان خدا زنده میشوند. در آن داستان چنین آمده است
﴿ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءاً﴾بقره 260
ترجمه: سپس بر سر هر كوهي قسمتي از آنها را بگذار.
طبیعی است که ابراهیم علیه السلام چهار پرنده را بر روی تک تک  کوه های کره زمین قرار نداده است

@islamnote

پاسخ به شبهات روافض، اهل بدعت و ملحدین, [24.04.16 12:00]
پس📎
@islamnote
 آنجا که خداوند کلمه «کل» را ذکر می کند، مجازی است نه حقیقی.
دقت کنید، می فرماید «کل جبل». آیا کسی ادعا کرده است که ابراهیم علیه السلام،  گوشت چهار پرنده را بر روی تک تک کوه های دنیا گذاشته است؟

در ماجرای نوح علیه السلام نیز، دریا و طوفان،  مجازی است و فقط منطقه ای بوده.

حیوانات هم مجاز است و‌ وقتی می فرماید: «فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِیا».  (مومنون / 27 )
ترجمه: «آنگاه از هرنوع (حیوان) یک جفت (نر و ماده) در کشتی سوار کن».

یا  می فرماید: «قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ». ( هود / 40)
ترجمه: «گفتیم :«از هر جفتی (از حیوانات) دو تا (نر ماده) در آن (کشتی) برگیر».
 دقیقا همانند داستان ابراهیم علیه السلام است که می فرماید «ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا  ».

در ضمن به متن آیات اگر دقت کنید، خداوند از همان ابتدای امر به ساختن کشتی، به نوح دستور نداد که همراه با ساختن کشتی، حیوانات را هم‌جمع کند، بلکه بلافاصله بعد از آمدن امر خداوند، مبنی بر سیلاب و فوران آب از اسمان و زمین، بلافاصله می فرماید: از همه  حیوانات هم جفتی بیاور.
برای مثال در آیه ۴۰ سوره هود می فرماید:  «حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ».
ترجمه: «تا زمانی که فرمان فرا رسید ، و (آب از) تنور جوشیدن گرفت (به نوح) گفتیم :«از هر جفتی (از حیوانات) دو تا (نر ماده) در آن (کشتی) برگیر».

نویسنده: مجاهد دین🖍
جهت پیوستن به کانال به لینک زیر بروید.

https://telegram.me/islamnote

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...