۱۳۹۹/۰۲/۱۳

بررسی کتاب تطهیر الاعتقاد عن أدران الإلحاد از محمد بن اسماعیل الصنعانی رحمه الله (متوفی 1182 هـ)



عنوان کتاب:
  بررسی کتاب تطهیر الاعتقاد عن أدران الإلحاد از محمد بن اسماعیل الصنعانی رحمه الله (متوفی 1182 هـ)
عنوان اصلی

نویسنده:
 مجاهد دین
مترجم:

نوبت انتشار:
اول (دیجیتال)
تاریخ انتشار:
13 اردیبهشت 1399 ه. ش – 9 رمضان 1441 ه. ق
منبع:
www.mojahed-din.blogspot.com







۱۳۹۹/۰۲/۱۰

از الله متعال عاقبت به خیری را بخواهید


▫️هرکس به بهانۀ روشنگری، آنچه که گمان می‌کند حق است را تبلیغ کند (و چه بسا اصلا نزد الله متعال حق هم نباشد) و در حین تبلیغ معتقداتش، فعل را نقد نکند بلکه فاعل را نقد کند، و عقیده را نقد نکند بلکه صاحبِ عقیده را نقد کند، و هدفش عرض و نقد علمی ‌نباشد؛ بلکه هدفش تخریب و توهین و تفرقه و فتنه گری بین دو گروه باشد، پس او آفتی در بین مسلمانان است. 

▫️هرکس شخص مخالفش را بخاطر سخنی که نگفته است مواخده کند، یا او را ملزم به پذیرش قول عالمی ‌که قبولش دارد کند، در حالی که او سخن آن عالم را نگفته باشد، پس او چه بخواهد چه نخواهد جزو غالیان است.

▫️هرکس دیگری را متهم به لوازم و مآلات سخنش کند، در حالی که او آن لوازم را قبول ندارد، پس چه بخواهد چه نخواهد جزو غالیان است. 

▫️هرکس در گرو افکار و اعتقادات و اعمال خودش است. هیچ کس حق ندارد بخاطر گناه و یا خطا و یا انحراف شخصی که دیگری به آن شخص ارادت داشته است، او را متهم به ارتکاب آن گناه یا خطا یا انحراف نماید.

▫️هیچ کس سخنگوی الله و رسولش نیست، هرکس فهم خودش از حقیقت و از کلام الله و رسولش را حتما مطابق با مراد الله و رسولش بداند و مخالف خودش را متهم به مخالفت با الله و رسولش کند، و جدال کننده با او را متهم به جدال کننده با الله و رسولش کند، و کسی که فهم او از حقیقت را رد کند متهم به رد کردن حقیقتی که نزد الله و رسولش است کند، پس او چه بخواهد چه نخواهد جزو غالیان است.

▫️از مسلمانی تو، تنها صداقت و امانت و خوش اخلاقی و مهربانی و سود رسانی تو و نحو آن به درد دیگر مسلمانان می‌خورد. وگرنه چه سود که گمان کنی پیرو سلف صالح هستی اما مسلمانان از دست و زبان تو در سلامت و امان نباشند.

▫️با گذاشتن نام نیکو، بر چیزی که ماهیتش قبیح است، آن قبیح نزد الله نیکو نمی‌شود. چیزی که بدعت است، اگر نامش را سنت بگذاری، در نزد الله چیزی از حقیقت بدعتش نمی‌کاهد. هیچ مسلمانی منکر اسم‌هایی مانند، کفر، شرک، بدعت، سنت، عبادت، ارتداد، طاغوت و نحو آن نیست، بلکه مشکل در فهم غالیانی است که چیزی که کفر نیست را کفر می‌دانند و چیزی که شرک نیست را شرک می‌دانند و چیزی که بدعت نیست را بدعت می‌دانند و چیزی که ارتداد نیست را ارتداد می‌دانند و چیزی که عبادت نیست را عبادت می‌دانند و چیزی یا کسی که طاغوت نیست را طاغوت می دانند، سپس بخاطر غلوّی که دارند و به بهانۀ مبارزه با کفر و شرک و بدعت و ارتداد و طاغوت، و با پنهان شدن پشت این اسم‌های شرعی، احکام این اسم‌ها را بر مسلمانان مخالفشان تطبیق می‌دهند. و اهل تفریط نیز جزو غالیان‌اند، چون چیزی که در نزد الله و رسولش کفر و شرک و عبادت و ارتداد و بدعت و طاغوت است را اینچنین نمی‌دانند و سپس وارد کفر و زندقه و الحاد و شرک می‌شوند.

▫️غالیان، تعریف شرعی و حقیقت این اسامی و مناط احکام آنها را تغییر داده‌اند، مثلا بر روی عملی که عبادت نیست اسم عبادت می‌گذارند، سپس مسلمانی که حقیقتا و در نزد الله متعال، با انجام آن عمل عبادت غیر الله را نکرده است، را بخاطر انحرافی که دارند متهم به عبادت غیر الله می‌کند. 

▫️بدعت غالیان بسیار بدتر از عصیان و گناه دیگران است. چون کسی که گناه می‌کند، اسم گناه را از روی گناهش برنداشته است و می‌داند که او گناهکار است و از انجام گناهش ناراحت و پشیمان است و به بخشش خداوند امیدوار است. اما مبتدع، اسم بدعتش را سنت گذاشته است، و گمان می‌کند دست برداشتن از بدعتش، برابر با دست برداشتن از دین خدا است! برای همین کسی که دین را درست فهمیده اما در عمل به آن سهل انگاری دارد نزد الله بسیار محبوب‌تر از کسی است که دین را اشتباه فهمیده و در عمل به بدعتش خیلی ملتزم و پایبند است.

▫️و یقین دارم کسی که نیتش خالص باشد و رضایت وجه الله عزوجل را خواسته باشد، پس اگرچه هم در فتره‌ای از عمرش، و بخاطر سبقت اذهانش، بر گمراهی بوده باشد، اما چون طالب حقیقت و هدایت است پس الله متعال که از مهر مادر نسبت به فرزندش برای بندگانش مهربان‌تر است، هرگز او را به حال خود رها نخواهد کرد و حتما در طول زندگی‌اش نشانه‌های راه راست خود را به او نشان خواهد داد. و اگر هم عمر او کفاف ندهد و با بدعتش مرده باشد، پس یقین دارم که خداوند متعال مهربان‌تر و بزرگوار تر از آن است که او را بخاطر بدعتش که در حد کفر و شرک اکبر نبوده است، از بهشت محروم نماید. 

▫️بارالهی هیچ یک از ما با عملی که انجام داده است مستحق بهشت نیست، پس با لطف و رحمت بی‌کرانت عاقبت همۀ ما را ختم به خیر کن و دوستی و صفا و صمیمیت و یکدلی و برادری را به میان مسلمانان بازگردان.

#مجاهد_دین

لطفا پشت فایل صوتی خود را پنهان نکنید و دلایلتان را بنویسید.


▫️فریب‌خوردگان مذهب وهابیت تا به حال به اندازۀ یک صفحه نیز نتوانسته‌اند متنی در نقد نوشته‌های ما به جهت دفاع از فهم و برداشتشان از مفهوم توحید و عبادت بنویسند، برای همین مجبور هستند خودشان را پشت فایل‌های صوتی حجیم و نامفهوم و خالی از محتوای علمی ‌پنهان کنند، و سپس در زیر آن می‌نویسند این فایل صوتی ردی بر فلان شبهه و ردی بر بهمان شبهه است. 
▫️در حالی که می‌دانند اکثر مردم نه اینترنت کافی برای دانلود این فایل‌های حجیم را دارند و نه حوصلۀ این همه گوش‌دادن را دارند، برای همین می‌گویم چنین کاری به نوعی فرار از جواب دادن است.
▫️و جالب اینکه اين فریب‌خوردگان و مبلغان وهابیت در مناطق ما، از خودشان هیچ علمی ندارند و بدون اینکه تعقلی کنند، فقط اشتباهات و انحرافات اربابان وهابیشان را قرائت و بازخوانی و خوانش می‌کنند!
▫️پس اگر چیزی برای گفتن دارید و فکر می‌کنید بر حق هستید، پس دلایلتان را کتبی بنویسید، تا خواندن و نقل‌قول کردن از آن آسان باشد. نه اینکه پشت فایل‌های صوتی خودتان را قایم کنید. هرچند که الحمدلله تا جایی که توانسته باشیم فایل‌های صوتی‌تان را نیز نقد و رد کرده‌ایم. 
▫️و از این به بعد اگر پاسخ‌ها و دلایل و نقدهایتان را متنی ننویسید و تنها صوتی پاسخ بدهيد، پس اصل بر این است که خودتان را پشت آن فایل‌های صوتی پنهان کرده‌اید. و اگر می‌گویید: خیر ما خودمان را پشت فایل صوتی پنهان نکرده‌ایم، پس از چه می‌ترسید، چرا خلاصه و چکیدۀ دلیل و نقدتان را در چند صفحۀ مختصر (و یا اگر خواستید بصورت مفصل) نمی‌نویسید؟ 
▫️و در فایل متنی میزان علم و توانایی شخص به تحریر ادله‌اش مشخص می‌شود و همچنین در فایل متنی، شخص می‌تواند سخنی که می‌نویسید را قبل از اینکه نشر کند، چندین بار بازخوانی و اصلاح کند تا سخنش را به صورت جامع و مانع و کامل نوشته باشد. در حالی که در فایل صوتی که بصورت سخنرانی و فی البداهه است اکثر اوقات امکان لغزش و خطا و اشتباهات بسیاری وجود دارد چراکه ماهیت سخنرانی بر خلاف نوشتن، همین است. 
▫️همچنین اگر در نوشته‌اش از علما نقل قول کند، پس در صورتی که قول آن عالم را تحریف یا قیچی کرده باشد یا عمدا بصورت اشتباه به فارسی ترجمه کرده باشد، یا به خطا آن را فهم کرده باشد و... پس در این صورت متن او موجود است و خیلی راحت می‌توان اشتباه او را نقل قول و نقد و رد کرد، اما در فایل صوتی این کار بسیار مشکل است. 
▫️همچنین اگر کسی ابتدا در فایل متنی دلایلش را بنویسد و نقدهایش را مطرح کند، سپس بعد از آن اگر آن فایل متنی‌اش را بصورت صوتی بازخوانی و شرح و تفصیل بدهد، این اشکالی ندارد. بلکه اشکال بر کسی است که حاضر نیست آنچه نقد می‌کند را یک بار هم که شده در چند صفحه بنویسد و دلایلش را مختصر و مفید تحریر کند.
▫️و هرکس از وهابیان بتواند هریک از مقالات این حقیر دربارۀ تعریف توحید و شرک، و عبادت را بصورت متنی و نقل قولی، نقد کند، من با افتخار مقالۀ او را در کانالم منتشر خواهم کرد. آیا از این بهتر چیزی هست؟ پس این فرصت را غنیمت بشمارید و از طریق کانال این حقیر، پیام خود و نقدهای خود را به گوش کاربران این کانال برسانید تا ﴿لِّيَهۡلِكَ مَنۡ هَلَكَ عَنۢ بَيِّنَةٖ وَيَحۡيَىٰ مَنۡ حَيَّ عَنۢ بَيِّنَةٖۗ﴾ [الأنفال: 42] «تا آن که هلاک می‌شود، از روی دلیل هلاک شود، و کسی‌که زنده می‌ماند، از روی دلیل زنده بماند».

با تشکر: مجاهد دین

دیدگاه و برداشت و فهم و ذهنیت محمد بن عبدالوهاب از مسلمانان زمان خودش در هنگام خروجش

این عکس، بیانگر دیدگاه و برداشت و فهم و ذهنیت محمد بن عبدالوهاب از مسلمانان زمان خودش در هنگام خروجش است!

 محمد بن عبدالوهاب -عليه من الله ما يستحق- در الدرر السنية، ج 1 ص 160 می‌گوید: «إذا علمت هذا، وعلمت ما عليه أكثر الناس: علمت أنهم أعظم كفرا وشركا من المشركين الذين قاتلهم رسول الله صلى الله عليه وسلم».
ترجمه: «اگر این را دانستی و آنچه بیشتر مردم بر آن (عقیده) هستند را دانستی، این را هم خواهی دانست که کفر و شرک این مردم، بزرگ‌تر از کفر و شرک مشرکانی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنان جنگید».

 و در کشف الشبهات، ص 33 می‌گوید: «فاعلم أن شرك الأولين أخف من شرك أهل زماننا».
 ترجمه: «بدان که شرک مردم زمان پیامبر خفیف‌تر از شرک اهل زمان ما می‌باشد». 

و در کشف الشبهات، ص 36 می‌گوید: «أن الذين قاتلهم رسول الله صلى الله عليه وسلم أصح عقولا وأخف شركا من هؤلاء».
ترجمه: «کسانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم با آنان جنگید، عقل‌هایشان صحیح‌تر و شرکشان خفیف‌تر از اینها است». 


یک آیه و یک تفسیر و کشف انحراف وهابیت از کلام امام رازی رحمه الله در التفسیر الکبیر


▫️خالد عزیزی در ویدویی در کانالش، سخنی از امام فخر رازی رحمه الله آورده و با تلبیس و خیانت عقیده فاسد خودش را بر آن حمل کرده بدون اینکه بین اقوال او را جمع ببندند تا سخن او را به درستی فهم کند.
▫️و متاسفانه این شخص آشکارا کلام امام فخر رازی رحمه الله را تحریف کرده و اقوالش را قیچی می‌کند و عجیب هم نیست چراکه این عادت اهل بدعت است.

▫️این شخص الله هدایتش کند می‌گوید قوم موسی، درخواست الهی غیر از الله کردند و برای آن إله هیچ ربوبیتی هم قائل نبودند و هدفشان این بود تا با عبادت آن إله به الله تقرب جویند، و لذا نتیجه گرفته که عبادت برای غیر الله انجام می‌شود بدون اینکه لازم باشد برای او صفات ربوبی قائل بود، و با دروغ و تلبیس این فهم زشت و بدعت خطرناکش را به امام فخر رازی نسبت داده است!
▫️در حالی که اقوال فخر رازی در رد عقاید خوارجانه وهابیت آنقدر زیاد است که در شمار نمی‌آید.
▫️و در حالی که فخر رازی هرگز چنین چیزی که این وهابی فهم کرده است را نگفته است، بلکه به صراحت گفته که آنها آن صنمی که برای الله قرار داده بودند را خود الله می‌دانستند نه چیزی غیر از الله. و مقصودشان از عبادت آن صنم، عبادت خود الله بود تا به این شکل با عبادت الله در قالب صنمش به الله نزدیک شده باشند.

👈اکنون توجه این وهابی ضال و مضل را به تفسیر امام فخر رازی از ﴿فَنَسِيَ﴾ در آیه : ﴿فَأَخۡرَجَ لَهُمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٞ فَقَالُواْ هَٰذَآ إِلَٰهُكُمۡ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ﴾ [طه: 88]
جلب می‌کنیم!

🔹امام فخر رازی رحمه الله می‌گوید: «أَنَّ هَذَا قَوْلُ السَّامِرِيِّ وَصَفَ بِهِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ وَالْمَعْنَى أَنَّ هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ مُوسَى أَنَّ هَذَا هُوَ الْإِلَهُ فَذَهَبَ يَطْلُبُهُ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ وَهُوَ قَوْلُ الْأَكْثَرِينَ».
🔸ترجمه: «این، سخن سامری است که موسی علیه السلام را به آن وصف کرده است و معنایش این است که این (گوساله) إله شما و اله موسی است و موسی فراموش کرده که این همان إله است و رفته و او را در جایی دیگر (یعنی در میعادگاه کوه طور) طلب کند. و این قول، قول اکثریت است».
🗒 تفسیر مفاتیح الغیب، ج 22 ص 90.

▫️چنانکه فخر رازی گفته است و مشاهده می‌کنید، سامری و همراهانش گفتند این صنم، همان الله است و موسی فراموش کرده که این را به شما بگوید. و سامری نگفت که این إلهی غیر از إله شما و إله موسی است و نگفت این إلهی من دون الله است، بلکه گفت: ﴿هَٰذَآ إِلَٰهُكُمۡ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ﴾

▫️پس قوم موسی درخواست سنبل و نماد و صنمی ‌از الله کردند نه اینکه مجرد درخواست تکه‌ای سنگ و چوب کرده باشند و سپس گفته باشند می‌خواهیم برای این مجسمۀ سنگی و چوبی که سنگ و چوبی بیش نیست، نهایت خضوع را انجام بدهیم تا این سنگ و چوب ما را به الله نزدیک گردانند! هرکس اینگونه فهم کرده باشد پس براستی که او عقلش خراب شده است و بهتر است ساکت بنشیند!
▫️پس آنها درخواست صنم الله را کردند و گمان کردند می‌شود الله نیز مانند دیگر إله‌های مشرکان که صنم داشتند، صنم داشته باشد.

▫️برای همین موسی علیه السلام عمل آنها را شرک ندانست بلکه جهالت دانست، چون علم به اینکه الله متعال برای خودش صنم قرار نمی‌دهد بوسیلۀ حجت رسالیه دانسته می‌شود ولذا موسی علیه السلام درخواست آنها را شرک ندانست بلکه جهالت دانست.

👈و جناب خالد عزیزی به جای قیچی کردن و گزینشی انتخاب کردن و مصادره به مطلوب کردن سخنان فخر رازی، بهتر است که اقوال او را به درستی و کاملی بخوانی، چون امام فخر رازی می‌گوید مشرکان برای إله‌هایشان که آنها را در آسمان‌ها می‌دانستند صنم‌هایی قرار داده بودند و با عبادت آن صنم‌ها در واقع مقصودشان عبادت إلهی بود که او را در آسمان‌ها و پنهان از دیدگان می‌دانستند
🔹چنانکه فخر رازی می‌گوید: «إن العاقل لا يعبد الصَّنَمَ مِنْ حَيْثُ إِنَّهُ خَشَبٌ أَوْ حَجَرٌ، وَإِنَّمَا يَعْبُدُونَهُ لِاعْتِقَادِهِمْ أَنَّهَا تَمَاثِيلُ الْكَوَاكِبِ أَوْ تَمَاثِيلُ الْأَرْوَاحِ السَّمَاوِيَّةِ، أَوْ تَمَاثِيلُ الْأَنْبِيَاءِ وَالصَّالِحِينَ الَّذِينَ مَضَوْا، وَيَكُونُ مَقْصُودُهُمْ مِنْ عِبَادَتِهَا تَوْجِيهُ تِلْكَ الْعِبَادَاتِ إِلَى تِلْكَ الْأَشْيَاءِ الَّتِي جَعَلُوا هَذِهِ التَّمَاثِيلَ صُوَرًا لَهَا».
🔸ترجمه: «شخص عاقل، صنم را بخاطر چوب یا سنگ بودنش نیست که عبادت می‌کند، و مشرکان تنها به این خاطر اصنام را عبادت می‌کردند که چون آن اصنام را مجسمه‌های ستارگان یا مجسمه‌های ارواح سماوی یا مجسمه‌های انبیا و صالحان گذشته می‌دانستند و مقصودشان از عبادت‌کردن آن اصنام، متوجه ساختن آن عبادت‌ها به سوی آن چیزهایی بود که این مجسمه‌ها را تصویری برای آنها قرار داده بودند».
🗒 تفسیر مفاتیح الغیب، ج 26 ص 421.

🔹همچنین فخر رازی می‌گوید: «لَمَّا رَأَوُا الْكَوَاكِبَ مُسْتَتِرَةً فِي أَكْثَرِ الْأَوْقَاتِ عَنِ الْأَبْصَارِ اتَّخَذُوا لَهَا أَصْنَامًا وَأَقْبَلُوا عَلَى عِبَادَتِهَا قَاصِدِينَ بِتِلْكَ الْعِبَادَاتِ تِلْكَ الْأَجْرَامَ الْعَالِيَةَ، وَمُتَقَرِّبِينَ إِلَى أَشْبَاحِهَا الْغَائِبَةِ، ثُمَّ لَمَّا طَالَتِ الْمُدَّةُ أَلْغَوْا ذِكْرَ الْكَوَاكِبِ وَتَجَرَّدُوا لِعِبَادَةِ تِلْكَ التَّمَاثِيلِ، فَهَؤُلَاءِ فِي الْحَقِيقَةِ عَبَدَةُ الْكَوَاكِبِ».
🔸ترجمه: «هنگامی‌که دیدند ستارگان در بیشتر اوقات از چشم‌ها پنهان هستند به این خاطر برای آنها اصنامی ‌‌‌قرار دادند و به سمت عبادت آن اصنام رفتند و قصدشان از عبادت آن اصنام، درواقع عبادت آن جِرم‌های آسمانی و تقربت جستن به کالبدهای غایب آنها بود. سپس در گذر زمان، یاد ستارگان فراموش شد و تنها عبادت آن تماثیل باقی ماند و آنان در حقیقت عبادت گنندگان ستارگان بودند».
🗒 تفسیر مفاتیح الغیب، ج 2 ص 345.

👈و به راستی که این سخنان امام فخر رازی، مشتی کوبنده بر دهان این شخص ضال و مضل است که به زور سخن فخر رازی را مصادره به مطلوب و تحریف و قیچی می‌کند. پس جناب خالد عزیزی خوب نگاه کن ببین که فخر رازی می‌گوید صنم، نماد إلهی که مشرک معتقد است آن إله در آسمان‌ها است می‌باشد.

▫️بدین ترتیب قوم موسی از کنار قومی‌ گذر کردند که صنم‌هایی برای إله‌هایشان قرار داده بودند و با عبادت آن صنم‌ها، مقصودشان عبادت کردن آن إله‌های موجود در آسمان بود. و وقتی این را دیدند از موسی علیه السلام خواستند تا برای آنها نیز صنمی ‌از الله قرار بدهند تا با عبادت آن صنم، مقصودشان عبادت کردن الله باشد.
🌺چنانکه خداوند متعال دربارۀ بنی اسرائیل فرموده است: ﴿وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِيٓ إِسۡرَٰءِيلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ يَعۡكُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ قَالُواْ يَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا كَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّكُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ١٣٨﴾ [الأعراف: 138]
🌸«و ما بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم، آنگاه بر گروهی گذشتند که اطراف اصنام خود با تواضع و فروتنی گرد آمده بودند. گفتند: ای موسی! برای ما (نیز) إلهی قرار ده، همان‌گونه که آنها إله‌هایی دارند. (موسی) گفت: حقا، شما گروهی نادان و جاهل هستید».

▫️پس طبق سخنان امام فخر رازی، بنی اسرائیل، صنم را سنبل و نماد إله می‌دانستند و خواستار صنمی از الله شدند تا با عبادت آن صنم، درواقع خود الله را عبادت کرده باشند و موسی علیه السلام این درخواستشان را شرک ندانست بلکه جهالت دانست، چون علم به اینکه خداوند صنم ندارد با حجت رسالیه دانسته می‌شود و قوم موسی به آن علم نداشتند؛ اما متاسفانه وهابیت تخصص بسیار بالایی در مشرک دانستن مومنان و موحد نشان دادن مشرکان دارد!

▫️و چنانکه گفتیم صنم، مجسمه‌ای است که مشرک معتقد است إله در آن حلول کرده یا رمزی برای إله است، و بنی اسرائیل نگفتند: ای موسی إلهی غیر از الله خالق آسمان‌ها و زمین برای ما قرار بده تا او را بجای الله و من دون الله یا مع الله عبادت کنیم! بلکه در واقع بنی اسرائیل گفتند: ای موسی به همان شکلی که آنها برای إله‌هایشان صنم‌هایی دارند، برای ما نیز صنمی ‌از الله قرار بده تا آن صنم را با چشم سر ببینیم و آن صنم را عبادت کنیم و مقصودمان از عبادت آن صنم، عبادت کردن الله خالق آسمان‌ها و زمین باشد.
👈و فعل السامری در غیاب موسی نیز گویای همین حقیقت است، چون السامری صنمی ‌‌از الله متعال در شکل گوساله برای بنی اسرائیل ساخت و گفت: این همان إله موسی است، و به عبادت کردن او دعوت کرد. در واقع سامری برای بنی اسرائیل إلهی من دون الله و إلهی غیر از إله موسی نیاورده بود، بلکه ادعا کرد که این گوساله همان إله شما و إله موسی است؛
🌺چنانکه خداوند متعال دربارۀ او می‌فرماید: ﴿فَأَخۡرَجَ لَهُمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٞ فَقَالُواْ هَٰذَآ إِلَٰهُكُمۡ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ٨٨﴾ [طه: 88]
🌸«آنگاه (سامری) برای آنها مجسمۀ گوساله‌ای که صدایی (چون صدای گوساله) داشت، پدید آورد، پس (سامری و پیروانش به مردم) گفتند: این إله شما، و إله موسی است، که آن را فراموش کرده است».

☺️الحمدلله اینگونه شبهات وهابیت را باطل می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم جهالت و ضلالت خود را بر زبان ائمۀ اهل سنت ترویج نمایند.
▫️و الحمدلله همۀ شبهات وهابیت را پاسخ داده‌ایم، اما وهابیت چنان ضعیف و درمانده شده که هرگز نتوانسته پاسخ‌های ما به آنها را نقد و رد نمایند، بلکه فقط بلد هستند شبهات کهنه‌ای که ده‌ها بار پاسخ داده شده است را مجددا تکرار نمایند. و این چیزی نیست جز اینکه سر خودشان را مانند کبک زیر برف فرو برده و حاضر نیستند حقیقت را ببینند.

▫️پس جناب خالد عزیزی، اگر چیزی برای گفتن داری، به پاسخ‌های ما پاسخ بده، نه اینکه کهنه استدلال‌های منسوخ شده را تکرار کنی! هرچند که امیدی به پاسخ دادنت ندارم چون حرف حق پاسخ ندارد!

💫و این شبهه را قبلا حداقل چهار بار جواب داده بودم، و ای کاش کمی مطالعه می‌کردی تا اگر هم به دنبال هدایت نیستی، حداقل اینگونه ضایع تدلیس و تلبیس نمی‌کردی!

عرض و نقد مقالۀ حقیقت عبادت و حقیقت افعالِ آن از صبغت الله عاکف (قسمت چهارم)
هداية الخوارج في تصحیح الکوارث قسمت هفتم، بخش دوم
تحقیق اعتقاد به ربوبیت بعنوان شرط عبودیت (10)

 👈و تو را به توبه و رجوع به سوی حق و اصلاح گذشته‌ات دعوت می‌نمایم. از الله متعال بترس و دست از ضلالت و ترویج بدعتت بردار. الحمد لله حقیقت واضح و نمایان شده است، پس قبل از اینکه دیر شود به اهل سنت بازگرد چراکه الحق أحق أن يتبع

با تشکر: خادم کوچک اهل سنت و جماعت، مجاهد دین



نقد یکی دیگر از شبهات مخالفین



▫️از جمله ادلۀ مخالفین برای عدم شرط اعتقاد ربوبیت در مفهوم عبادت و شرک، آیاتی است که تأکید بر این دارند الله متعال در تدبیر کَون و نفع و ضرر رساندن متفرد است و اینکه بتها هیچ یک از این خصائص را ندارند. مانند این آیات: [یونس: 107]، [الأنعام: 14]، [یونس: 18]، [الحج: 12]
▫️آنان منجمله کانال «تخریب الإعتقاد» می‌گویند: این تأکیدهایی که در آیات مذکور ذکر شده به این دلیل نمی‌باشد که اعتقادات مشرکین را نقد کند که معتقد بوده‌اند معبودانشان ذاتاً و مستقلاً قادر به ضرر و نفع رساندن بوده و دارای قدرتی ذاتی‌اند!

▫️چنین استدلالی خلط و غفلتی بس بزرگ از سیاق‌های مختلف و دلالات و اهداف آیات است. این آیات همانا برای "اثبات صفاتی مخصوص که کفار آنها را نفی می‌کردند" و یا برای "نفی صفاتی خاص که کفار آنها را اثبات می‌کردند" ذکر شده‌اند. و در پی بنا نهادن چنین بینشی است که تنها الله متعال "مستحق عبادت" است چرا که تنها اوست که متصف به صفات کمال است و بت‌هایی که پرستیده می‌شوند هرگز استحقاق این عبادت را ندارند.
▫️این آیات در اصل به این موضوع دلالت دارند که به کفار بگوید: «شما در مورد بت‌هایتان اینگونه معتقدید که آنان با ذات خود دارای قدرت ضرر و نفع رساندن‌اند اما اشتباه می‌کنید»!
آیات مذکور چنین مفهمومی در بردارد.

▫️پس این آیات به مخاطبینش از کفار گوشزد می‌کند: "شما بت‌هایی را می‌پرستید که به صفات کمال متصف نیستند و تنها الله است که دارای همۀ صفات کمال است"

▫️و تقریر این معنا در تفاسیر علماء به وضوح مشاهده می‌شود.
🌺خداوند متعال دربارۀ  اعراض مشرکان از توحید ربوبیت الله می‌فرماید: ﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗۖ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡۖ هَٰذَا ذِكۡرُ مَن مَّعِيَ وَذِكۡرُ مَن قَبۡلِيۚ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٱلۡحَقَّ فَهُم مُّعۡرِضُونَ٢٤﴾ [الأنبياء: 24]
🌸«آیا به جز او إله‌هایی را بر گزیده‌اند؟! بگو: دلیل‌تان را بیاورید، این پند کسانی است که با من هستند، و پند آنان که پیش از من بودند بلکه بیشتر آنها حق را نمی‌دانند، لذا آنها (از آن) روی گردانند».

🔹طبری رحمه الله در تفسیر این آیه می‌گوید: «يقول تعالى ذكره: أتخذ هؤلاء المشركون من دون الله آلهة تنفع وتضرّ، وتخلق وتحيي وتميت، قل يا محمد لهم: هاتوا برهانكم، يعني حجتكم يقول: هاتوا إن كنتم تزعمون أنكم محقون في قيلكم ذلك حجة ودليلا على صدقكم».
🔸ترجمه: «خداوند متعال می‌فرماید: آیا آن مشرکان بجای الله، آلهه‌ای گرفته‌اند که نفع و ضرر می‌رسانند و خلق می‌کنند و زنده می‌کنند و می‌میرانند؟ ای محمد به آنان بگو: دلیل‌تان را بیاورید، یعنی حجّت‌تان را بیاورید. می‌فرماید: اگر گمان می‌کنید که شماها در گفته‌هایتان [اینکه آن آلهه نفع و ضرر می‌رسانند و خلق می‌کنند و می‌میرانند و زنده می‌کنند] بر حق هستید، پس حجّت و دلیلی بر راست‌گویی‌تان بیاورید».

🔹سپس امام طبری می‌گوید: «وقوله (بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ) يقول: بل أكثر هؤلاء المشركين لا يعلمون الصواب فيما يقولون ولا فيما يأتون ويذرون، فهم معرضون عن الحق جهلا منهم به، وقلَّة فهم».
🔸ترجمه: «و این فرموده‌اش: {بلکه بیشتر آنها حق را نمی‌دانند} می‌فرماید: بلکه اکثر آن مشرکان درستی آنچه که می‌گویند را نمی‌دانند، چون آنان از روی جهلی که به حق دارند و بخاطر قلّت فهمی ‌که دارند از حق رویگردان هستند».
🗒 تفسیر الطبری، ج 18 ص 426-427.

▫️طبق کلام امام طبری، مشرکان به نافع و ضار و خالق و رازق و محیی و ممیت بودن غیر الله نیز معتقد بودند و خداوند این اوصاف را در تعریف إله آورده است، و سپس خداوند از مشرکان درخواست برهان بر صدق ادعایشان می‌کند.

▫️و اگر مشرکان به چنین صفاتی برای بت‌هایشان معتقد نبودند پس محال است که خداوند از مشرکان درخواست برهان برای چیزی بکند که مشرکان به آن معتقد نبوده باشند، چون در این صورت نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌آمدند و می‌گفتند: ای محمد ما که چنین صفاتی برای بت‌هایمان قائل نیستیم پس چرا الله از ما برهان و دلیل بر چیزی می‌خواهد که ما هرگز برای بت‌هایمان چنین صفات و خصائصی قائل نبوده‌ایم و در حالی که ما توحید ربوبیت داریم؟!
👈 و آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که در آن خداوند از مشرکان درخواست برهان و دلیل کرده بر این اعتقادشان که معتقد به نفع و ضرر رساندن و ربوبیت بت‌هایشان بودند مانند: 🌺﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡكٞ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِۖ ٱئۡتُونِي بِكِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ هَٰذَآ أَوۡ أَثَٰرَةٖ مِّنۡ عِلۡمٍ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾ [الأحقاف: 4]
🔸«(ای پیامبر، به آنها) بگو: آیا دیده‌اید آنچه را که جز الله می‌خوانید، به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریده‌اند؟ یا اینکه آنها در (آفرینش) آسمان‌ها شرکت داشته‌اند؟! اگر راست می‌گویید کتابی (آسمانی) پیش از این (قرآن)، یا اثری از علم (گذشتگان، بر صدق ادعای خود) برای من بیاورید».

🌺و می‌فرماید: ﴿أَمَّن يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَمَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾ [النمل: 64]
🌸«(آیا این معبودان باطل بهتر اند) یا کسی‌که آفرینش را آغاز کرد، سپس آن را (بار دیگر) باز می‌گرداند، و کسی‌که شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد، آیا إله دیگری با الله است؟! (ای پیامبر!) بگو: اگر راست می‌گویید دلیل‌تان را بیاورید».

🌺و می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾ [الأعراف: 194]
🌸«بی‌گمان آنهایی را که غیر از الله می‌خوانید، بندگانی همچون شما هستند، پس آنها را بخوانید، اگر راست می‌گویید (که آنها ربوبیت دارند)، پس باید (دعای) شما را اجابت کنند!».

👈و از جمله اموری که تبیین‌کنندۀ این است که هدف اساسی و اصلی از ذکر این نوع آیات، اثبات استحقاق الله متعال به عنوان معبودی حقیقی و همچنین، در بردارندۀ نفی این استحقاق از اصنام می‌باشد، اموری است که داخل در مبحث نفع و ضرر رساندن بحث شده است مانند خلق کردن. الله متعال می فرماید: {أَيُشْرِكُونَ مَا لَا يَخْلُقُ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ} [الأعراف: 191]

💡هدف آیه رد عقاید مشرکین است که آنان معتقد بوده‌اند "بت‌هایشان دارای قدرت خلق کردن هستند" پس غرض از بیان آن ردی است بر عبادت کردن مشرکین برای چنین بت‌هایی که معتقد بودند چون ربوبیت و قدرت خلق کردن نفع و ضرر را دارند پس مستحق عبادت هستند و هدف از این آیات نفی استحقاق عبادت از بت‌ها بوسیلۀ نفی قدرت خلق کردن از بت‌ها است.

🔹چنانکه ابن کثیر در بیان همین معنا و مفهوم بیان می‌دارد: «يَقُولُ تَعَالَى مُنْكِرًا عَلَى الْمُشْرِكِينَ فِي اتِّخَاذِهِمُ الْأَنْدَادَ آلِهَةً مَعَ اللَّهِ، يَبْتَغُونَ بِذَلِكَ أَنْ تَنْصُرَهُمْ تِلْكَ الْآلِهَةُ وتَرْزُقَهُمْ وَتُقَرِّبَهُمْ إِلَى اللَّهِ زُلْفَى. قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: {لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ} أَيْ: لَا تَقْدِرُ الْآلِهَةُ عَلَى نَصْرِ عَابِدِيهَا».
🔸ترجمه: «خداوند متعال بر مشرکان بخاطر اینکه همتایان (انداد) را آلهه‌ای به همراه الله گرفتند و با این کار می‌خواستند که آن آلهه‌ها یاریشان بدهند و به آنها #رزق‌ بدهند و آنان را به الله نزدیک گردانند. خداوند متعال می‌فرماید: {آنها قادر به یاری ایشان نیستند} یعنی: آلهه‌ها نمی‌توانند عبادت کنندگانشان را یاری دهند».
🗒تفسیر ابن کثیر، ج 6 ص 593.
همچنین ابن کثیر می‌گوید: «أَيْ: أَهُمْ خَلَقُوا السموات وَالْأَرْضَ؟ وَهَذَا إِنْكَارٌ عَلَيْهِمْ فِي شِرْكِهِمْ بِاللَّهِ، وَهُمْ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْخَالِقُ وَحْدَهُ، لَا شَرِيكَ لَهُ. وَلَكِنَّ عَدَمَ إِيقَانِهِمْ هُوَ الَّذِي يَحْمِلُهُمْ عَلَى ذَلِكَ».
🔸ترجمه: «یعنی: آیا آنان هستند که آسمان‌ها و زمین را خلق کرده‌اند؟ و این انکار بر آنان در شرکشان به الله است، و آنان می‌دانند که اوتعالی خالق یکتا است که شریکی ندارد؛ اما عدم یقینشان به آن بود که آنان را بر آن (شرک ورزی) حمل می‌نمود».
🗒تفسیر قرآن العظیم از ابن کثیر، ج 7 ص 437.
🔹همچنین ابن کثیر رحمه الله می‌گوید که مشرکان چنین توهم می‌کردند که آلهه‌هایشان می‌توانند که جلوی عذاب خداوند بر آنان را بگیرد، ▫️می‌گوید: «ثُمَّ قَالَ {أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنَا} اسْتِفْهَامُ إِنْكَارٍ وَتَقْرِيعٍ وَتَوْبِيخٍ، أَيْ: أَلَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ وَتَكْلَؤُهُمْ غَيْرُنَا؟ لَيْسَ الْأَمْرُ كَمَا تَوَهَّمُوا وَلَا كَمَا زَعَمُوا؛ وَلِهَذَا قَالَ: {لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ} أَيْ: هَذِهِ [الْآلِهَةُ] الَّتِي اسْتَنَدُوا إِلَيْهَا غَيْرَ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ».
🔸ترجمه: «سپس فرمود: {آیا آنها آلهه‌هایی دارند که (می‌توانند) آنها را در برابر (عذاب) ما (حفظ کنند و) باز دارند؟}. استفهام انکاری و توبیخی است، یعنی: آیا آنها آلهه‌ای غیر از ما دارند که آنان را از عذاب ما باز می‌دارد و نجات می‌دهد؟ اینطوری که توهم می‌کنند و گمان می‌کنند نیست، و برای همین فرمود: {نمی‌توانند خودشان را یاری دهند} یعنی این آلهه‌هایی که بجای الله به آنها تکیه می‌کنند نمی‌توانند خودشان را یاری دهند».
🗒تفسیر ابن کثیر، ج 5 ص 344.

👈پس این توهم و پندار باطل مشرکان که آلهه‌هایشان می‌توانند عذاب الله را از آنان باز دارد، نشانگر شرک مشرکان به ربوبیت بوده و توحید ربوبیت نداشته‌اند.
در نتیجه؛ این نوع از آیات که مخالفین به آنها متشبث شده‌اند با مثال‌هایی که الله متعال ذکر کرده تا فساد عبادت بت‌ها و ضرورت عبادت خویش را بیان نماید، مطابق و همسو هستند که باید با جمع نمودنشان فهم شوند.

🌺 به عنوان مثال می‌فرماید: ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ٢٢ وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥۚ﴾ [سبأ: 22-23]
🌸«(ای پیامبر!) بگو: کسانی را که غیر از الله (إله خود) می‌پندارید، به فریاد بخوانید، 1- آنها هم‌وزن ذره‌ای در آسمان‌ها و در زمین مالک نیستند، 2- و در (مالکیت) آن دو هیچ شرکتی ندارند، 3- و او (= الله) از میان آنها یاور و پشتیبانی ندارد. 4- و شفاعت نزد او سود نبخشد؛ مگر برای کسی‌که (او خود) برایش اجازت داده باشد».

👈این آیات بر این دلالت دارد که مشرکان به چهار علت إله‌هایشان را به دعا می‌خوانند:
🔅1- اعتقاد به مالکیت استقلالی
🔅2- اعتقاد به مالکیت اشتراکی
🔅3- اعتقاد به تفویض امور
🔅4- اعتقاد به شفاعت نافذ
و هر یک از اینها شرک صریح در ربوبیت است.

🔹این شواهد به ما می‌گویند آیاتی که در آنها شرح کمالات الله و بیان نقص معبودان باطل مشرکین آمده است، هدف و غرض از بیان این آیات، نقد و ردی بر "اثبات یا نفی صفاتی مخصوص برای اصنام توسط مشرکین" است و هدف اصلی از بیان آنها اثباتِ استحقاق الله متعال برای عبادت بخاطر یکتا بودنش در ربوبیت، و ابطال عبادت اصنام بخاطر نداشتن ربوبیت است.

🔸ضمن اینکه مخالفین هرگز نخواهند توانست از آیات مذکور این اصل را اثبات کنند که "مشرکین معتقد نبوده‌اند بت‌هایشان قادر به نفع و ضرر رساندن و یا تدبیر کَون به صورت مستقل از الله و یا قوه غالبیت بر او بوده‌اند"!

 نویسنده: مجاهد دین



با قومی مواجهه هستیم که...

▫️با قومی مواجهه هستیم که آراء معتزله و عقاید خوارج را در لباس اهل سنت و با نام منهج سلف نشر کرده و خود را پشت نام و اعتبار علمای اهل سنت پنهان می‌کنند، و نمی‌دانند و نمی‌خواهند که بدانند.
▫️وقتی ادعاهایشان را رد می‌کنی، از خطایشان رجوع نمی‌کنند.
▫️وقتی به شبهاتشان پاسخ می‌دهی، همانند ربات شبهاتشان را تکرار می‌کنند و پاسخی به پاسخ‌های ما ندارند.
▫️وقتی دعوت به مناظره می‌شوند، به تنگنا افتاده و به بهانۀ ترک جدال، فرار می‌کنند.
▫️وقتی به آنها می‌گویی دست از تفرقه و تکفیر و تبدیع مسلمانان بردارید، می‌گویند ما مصلحان هستیم. 
▫️وقتی بر آنان سخت می‌گیری که دست از توهین و تبدیع و تکفیر اهل سنت بردارید، با آیدی‌های معلوم الحالشان شروع به گریه و هوار می‌کنند و می‌گویند بین ما و ملحدان را خالی کنید!
▫️وقتی معلوم الحال‌هایشان را رها می‌کنی، اما در برابر جرم و جنایت و تعدای دار‌و‌دستۀ ظالم خودشان که با آیدی‌های مجهول فعالیت می‌کنند، مانند شیطان اخرس ساکت می‌شوند، در حالی که در پشت صحنه گردانندگان آن کانال‌ها و آیدی‌های مجهول هستند و آشکارا نیز تبلیغ آنها را می‌کنند.
▫️با قومی مواجهه هستیم که نمی‌خواهند بدانند که سود فعالیت‌های تفرقه‌انگیز آنها در جیب کفار و سکولارها می‌رود و نمی‌خواهند بدانند که دارند نقشه و پلان آنها را در بین مسلمین پیاده می‌کنند.
▫️با قومی مواجهه هستیم که تا زمانی شمشیر و قدرت نداشته باشند، پس تنها قلب‌ها را فاسد می‌کنند و اگر به قدرت برسند قلب‌ها و سرزمین‌ها را با هم به فساد می‌کشند، چنانکه داعش و اخواتش که در کلاس درس این قوم بزرگ شده بودند همین کار را کردند. این قوم منحوص سگانی تربیت کردند که پیش از هرکسی دندان تبدیع و تکفیرشان پاچۀ آنها را گرفت!
▫️با قومی مواجهه هستیم که دینی ظاهری و توخالی دارند برای همین به آراء خوارج و مجسمه و معتزله نزدیک‌اند. از عبادت جز بلند شدن و نشستنش را درک نکرده‌اند، از شریعت جز ظواهرش را نفهمیده‌اند، از اخلاق و انصاف جز آنجا که به نفع خودشان باشد را بکار نبرده‌اند، از قرآن جز روخوانی‌اش را بهره نبرده‌اند. سفیهان کم سن و سال و بی‌خردان ما فریب ظواهر و شعارهای توخالی آنها را خورده و به صفوف آنان می‌پیوندند و عاقلان و پختگان و دانشمندان آنان نیز به اهل سنت و جماعت برمی‌گردند. فسبحان من نوع خلقه کما أراد...

مجاهد دین

عرض و نقد مقالۀ حقیقت عبادت و حقیقت افعالِ آن از صبغت الله عاکف



عنوان کتاب:
 عرض و نقد مقالۀ حقیقت عبادت و حقیقت افعالِ آن از صبغت الله عاکف
موضوع
 نقد تعریف و دیدگاه وهابیت دربارۀ عبادت و بیان نواقص آن
نویسنده:
 مجاهد دین
مترجم:

نوبت انتشار:
اول (دیجیتال)
تاریخ انتشار:
7 فروردین 1399 ه. ش – 1 شعبان 1441 ه. ق
منبع:
www.mojahed-din.blogspot.com



.




کتاب الروح جزو آخرین کتاب های ابن القیم رحمه الله است

به یکی از متاثران از تفکر وهابیت که بسیاری از حقایق عالم ارواح را انکار می‌کرد، گفتم کتاب الروح از ابن القیم را بخوان که در آن خیر زیادی وجود دارد.

گفت: ابن القیم این کتاب را در دوران جوانی و طلبگی نوشته و از آن پشیمان شده است (حرفی مفت برای خلاص کردن خود از تنگنا)

گفتم: امام ابن القیم در کتابش الروح (ص 69) به وقایع بعد از وفات ابن تیمیه رحمه الله اشاره کرده و می‌گوید: 
🔹«وَقد حَدَّثَنى غير وَاحِد مِمَّن كَانَ غير مائل إِلَيّ شيخ الْإِسْلَام ابْن تَيْمِية أَنه رَآهُ بعد مَوته وَسَأَلَهُ عَن شَيْء كَانَ يشكل عَلَيْهِ من مسَائِل الْفَرَائِض وَغَيرهَا فَأَجَابَهُ بِالصَّوَابِ».
🔸ترجمه: «و بسیاری از کسانی که به سمت شیخ الاسلام ابن تیمیه مائل نبودند برایم تعریف کرده‌اند که آنها او را بعد از وفاتش در خواب دیده‌اند و از او دربارۀ بعضی از مسائل فرایض و غیر اینها که برایشان مشکل شده بود، سوال کرده‌اند و شیخ الاسلام هم جواب صحیح را به آنها داده است».

👈و این نشان می‌دهد که ابن القیم (متوفی 751 هـ) این کتاب را بعد از وفات ابن تیمیه (متوفی 728 هـ) نوشته است. 

پس ادعای اینکه ابن القیم در زمان نوشتن کتاب الروح، طلبه بوده یا هنوز با ابن تیمیه آشنا نشده بوده و یا از آن کتاب پشیمان شده و دیگر حرف‌های بی‌ارزش و سخیف پیروان وهابیت، پشزی ارزش ندارد و بلکه کتاب الروح جزو آخرین کتاب‌هایش است. 

پاسخ شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله به منکرین شفاعت.



🔹ابن تیمیه رحمه الله می‌گوید: «واحتج هؤلاء المنكرون للشفاعة بقوله تعالى: {واتقوا يوما لا تجزي نفس عن نفس شيئا ولا يقبل منها شفاعة ولا يؤخذ منها عدل} وبقوله: {ولا يقبل منها عدل ولا تنفعها شفاعة} وبقوله: {من قبل أن يأتي يوم لا بيع فيه ولا خلة ولا شفاعة} وبقوله: {ما للظالمين من حميم ولا شفيع يطاع} وبقوله: {فما تنفعهم شفاعة الشافعين} . وجواب أهل السنة أن هذا يراد به شيئان: أحدهما: أنها لا تنفع المشركين كما قال تعالى في نعتهم: {ما سلككم في سقر} {قالوا لم نك من المصلين} {ولم نك نطعم المسكين} {وكنا نخوض مع الخائضين} {وكنا نكذب بيوم الدين} {حتى أتانا اليقين} {فما تنفعهم شفاعة الشافعين} فهؤلاء نفي عنهم نفع شفاعة الشافعين لأنهم كانوا كفارا. والثاني: أنه يراد بذلك نفي الشفاعة التي يثبتها أهل الشرك ومن شابههم من أهل البدع: من أهل الكتاب والمسلمين الذين يظنون أن للخلق عند الله من القدر أن يشفعوا عنده بغير إذنه كما يشفع الناس بعضهم عند بعض فيقبل المشفوع إليه شفاعة شافع لحاجته إليه رغبة ورهبة وكما يعامل المخلوق المخلوق بالمعاوضة. فالمشركون كانوا يتخذون من دون الله شفعاء من الملائكة والأنبياء والصالحين ويصورون تماثيلهم فيستشفعون بها ويقولون: هؤلاء خواص الله فنحن نتوسل إلى الله بدعائهم وعبادتهم ليشفعوا لنا كما يتوسل إلى الملوك بخواصهم لكونهم أقرب إلى الملوك من غيرهم فيشفعون عند الملوك بغير إذن الملوك وقد يشفع أحدهم عند الملك فيما لا يختاره فيحتاج إلى إجابة شفاعته رغبة ورهبة. فأنكر الله هذه الشفاعة فقال تعالى: {من ذا الذي يشفع عنده إلا بإذنه}...
فهذه الشفاعة التي أثبتها المشركون للملائكة والأنبياء والصالحين حتى صوروا تماثيلهم وقالوا: استشفاعنا بتماثيلهم استشفاع بهم وكذلك قصدوا قبورهم وقالوا: نحن نستشفع بهم بعد مماتهم ليشفعوا لنا إلى الله وصوروا تماثيلهم فعبدوهم كذلك وهذه الشفاعة أبطلها الله ورسوله وذم المشركين عليها وكفرهم بها».

🔸ترجمه: «و منکرین شفاعت به این فرمودۀ خداوند متعال احتجاج می‌کنند:
▫️﴿وَٱتَّقُواْ يَوۡمٗا لَّا تَجۡزِي نَفۡسٌ عَن نَّفۡسٖ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يُقۡبَلُ مِنۡهَا شَفَٰعَةٞ وَلَا يُؤۡخَذُ مِنۡهَا عَدۡلٞ وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ٤٨﴾ [البقرة: 48]
«و از روزی بترسید که کسی از کسی کفایتی نکند، و از او شفاعت پذیرفته نمی‌شود، و نه از او تاوان و فدیه گرفته می‌شود، و نه یاری می‌شوند».
▫️و به این فرموده‌اش احتجاج می‌کنند: ﴿وَلَا يُقۡبَلُ مِنۡهَا عَدۡلٞ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَٰعَةٞ وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ١٢٣﴾ [البقرة: 123]
«و هیچ گونه تاوان و فدیه از او پذیرفته نمی‌شود، و شفاعت او را سود نمی‌دهد، و یاری نمی‌شوند».
▫️و به این فرموده‌اش احتجاج می‌کنند: ﴿مَا لِلظَّلِمِينَ مِنۡ حَمِيمٖ وَلَا شَفِيعٖ يُطَاعُ١٨﴾ [غافر: 18]
«برای ستمکاران نه دوستی وجود دارد، و نه شفیعی که (شفاعتش) پذیرفته شود».
▫️و به این فرموده‌اش احتجاج می‌کنند: ﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّفِعِينَ٤٨﴾ [المدثر: 48]
«پس شفاعت شفاعت‌کنندگان به آنها سودی نمی‌بخشد».

سوالاتی که باعث برگشتن جوانان وهابی به آغوش اهل سنت شد (قسمت اول)



🖊 نویسنده: مجاهد دین

بسم الله والحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله وصحبه ومن والاه، اللهم أرنا الحق حقا وأرزقنا اتباعه وأرنا الباطل باطلا وأرزقنا اجتنابه. اما بعد:

💬 وهابیان، مجرد درخواست دعا و شفاعت از پیامبر صلی الله علیه وسلم و دیگر صالحان در کنار قبرشان را شرک اکبر از نوع شرک مشرکان قریش می‌دانند، و می‌گویند مشرکان عرب نیز تنها به مجرد درخواست دعا و شفاعت از بت‌هایشان بدون اینکه برای بت‌ها قدرت ربوبیت و قدرت تدبیر امور و قدرت نفع و ضرر رساندن قائل باشند، مشرک شده بودند، و لذا نتیجه گرفته‌اند که هرکس از پیامبر صلی الله علیه وسلم یا دیگر صالحان در کنار قبرشان درخواست دعای خیر و شفاعت کند، پس همانند این است که مشرکان قریش از بت‌هایشان درخواست شفاعت کرده باشند! و این نهایت و مبلغ علم آنان به توحید و شرک است! والله المستعان.

📎 برای خواندن اقوال علمای وهابیت دربارۀ شرک اکبر دانستن درخواست دعا از مردگان در کنار قبرشان این مقاله را بخوانید:

👈اکنون از جوانانی که فریب شعار توحیدی وهابیت را خورده‌اند و بخاطر حسن ظن به وهابیت، هر آنچه که وهابیت به نام توحید به ذهن آنها تزریق کرده است را پذیرفته‌اند، سوالاتی منطقی و قابل تأمل می‌پرسیم.

⭕️ سوال اول: آیا اعتقاد داشتن به شفاعت، بطور مطلق شرک اکبر است؟

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...