۱۳۹۲/۱۰/۰۲

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت ششم،«آخر»)

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت ششم،«آخر»)

نویسنده: مجاهد دین

کتاب بعدی المناقب میباشد.
نویسنده ی آن :الموفق بن احمد البكري المكي الحنفي الخوارزمي (484 هـ - 568 هـ ) در فروع و فقه حنفی مذهب و در اصول و عقیده اشعری مذهب میباشد.
روایت اول:

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت پنجم)

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت پنجم)

نویسنده: مجاهد دین
ادامه روایات کتاب شواهد التنزيل لقواعد التفضيل
قول عطاء :
226 - حدثني الحاكم أبو بكر محمد بن إبراهيم الفارسي [ حدثنا ] أبو عبد الله محمد بن خفيف بشيراز قال : حدثنا أبو الطيب النعمان بن أحمد بن يعمر الواسطي قال : حدثنا عبد الله بن عمر القرشي قال : حدثنا أبو جعفر محمد بن حميد الصفار قال : حدثنا جعفر بن سليمان ، عن عطاء بن السائب [ في قوله تعالى ] : ( إنما وليكم الله ورسوله ) الآية قال : نزلت في علي مر به سائل وهو راكع فناوله خاتمه .
معنی: عطاء بن سائب میگوید درباره ی آیه انما ولیکم لله ورسوله... گفته است که این آیه درباره ی علی بن ابیطالب نازل شده است هنگامی که انگشتری خویش را در حال رکوع به سائل داد نازل شد.

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت چهارم)

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت چهارم)

نویسنده: مجاهد دین

کتاب بعدی: شواهد التنزيل لقواعد التفضيل في الآيات النازلة في أهل البيت الحاكم الحسكاني متوفای 490 هجری می باشد

نویسنده این کتاب شیعی میباشد همانطور که آقا بزرگ طهرانی به شیعه بودنش تصریح میکند و در مورد یکی از کتاب های حسکانی چنین نوشته است:
765:دعاء الهداة إلى اداء حق الموالات) للحاكم الحسكاني أبى القاسم عبيدالله بن عبد الله المعروف بالحاكم الحسكاني مؤلف (شواهد النبوة) ترجمه ابن شهر آشوب في (معالم العلماء) وذكر تصانيفه غير هذا الكتاب ولكن السيد بن طاوس في كتاب (الاقبال) في فصل وصف يوم الغدير قال هذا الكتاب موجود عندي ونقل عنه في موضعين ثانيهما في نزول (سأل سائل بعذاب واقع) في حق نعمان بن منذر، لكنه قال السيد [ ان الحاكم الحسكاني كان من أعيان رجال الجمهور ] واستبعد صاحب الرياض هذا الكلام من السيد لكون تشيع الحسكاني مسلما عند الخاصة، فحمل صاحب الرياض كلام السيد على أن الحسكاني وان كان شيعيا لكنه لشدة اعماله للتقية كانت العامة يزعمونه منهم، فاحتج السيد بكلامه عليهم على موجب عقيدتهم فيه.
الذريعة إلى تصانيف الشيعة ج:8 ص: 196-197

یعنی: کتاب دعاء الهداة إلى اداء حق الموالات از حاکم حسکانی ابی القاسم عبید الله معروف به حاکم حسکانی مولف کتاب شواهد النبوه میباشد که ابن شهر آشوب در معالم العلما ترجمه نویسنده را گفته است و تصانیفش را نام برده غیر از این کتاب. ولی سید بب طاوس در کتاب الاقبال در فصل وصف روز غدیر میگوید این کتاب در نزد من موجود است و از آن در دو موضع نقل کرده است که دومینشان در نزول سأل سائل بعذاب واقع در حق نعمان بن منذر میباشد،
سید بن طاووس میگوید حاکم حسکانی از رجال جمهور میباشد ولی صاحب الریاض حرف سید را بعید و نا صواب میداند به خاطر مسلم و قطعی بودن تشیع حاکم حسکانی در نزد خاصه( شیعیان)، و صاحب ریاض کلام سید را حمل میکند بر اینکه شیعه است ولی به خاطر شدت عملش در تقیه کردن، عامه( اهل سنت) فکر میکردند که از خودشان است و سنی است . و سید به کلام حسکانی احتجاج کرده نسبت به عقیده شان.

پس همانطور که میبینیم سید بن طاوس از علمای بزرگ شیعه حاکم حسکانی را شیعه ای میداند که با تقیه کردن، اهل سنت فکر میکردند که از خودشان میباشد در حالیکه شیعه امامی بوده است.

این مهم نیست که حاکم حسکانی فقه حنفی را یاد گرفته باشد و مردم فکر کنند حنفی میباشد بلکه این مهم است که عقیده اش شیعی بوده است و هرکس کتاب هایش را بخواند متوجه شیعه بودن وی میشود.
ذهبی نیز در تذكرة الحفاظ در ترجمه ی حاکم حسکانی مینویسید: وقد توفي بعد السبعين وأربعمائة؛ ووجدت له مجلسًا يدل على تشيعه. یعنی بعد از سال 470 وفات کرد و مجلسی از او دیدم که دلالت بر شیعه بودنش میکرد.
به هر حال حاکم حسکانی در کتاب شواهد التنزیل روایاتی را آورده است که از دو حالت خارج نیست:
یا اینکه آن روایات را صحیح نمیداند چرا که اگر صحیح بداند پس باید شیعه باشد نه سنی.برای اینکه بسیاری از روایات آن کتب مخالف عقاید اهل سنت میباشد.
یا اینکه آن روایات را صحیح میداند و به آن عقیده دارد که در اینصورت اثبات تشیعش میباشد نه اثبات تسننش.
پس فقهش حنفی باشد یا جعفری فرقی نمیکند مهم عقیده اش درباره ی خلفا میباشد که از روایات کتابش (در صورت باور داشتن به صحت آنها) ثابت میشود که شیعه بوده یا به عبارتی سنی دوازده امامی بوده.
به هر حال ما روایات کتابش را بررسی میکنیم چون میدانیم وباور داریم آیه 55 سوره مائده درباره ی زکات دادن در حین رکوع توسط سیدنا علی نازل نشده است و تمام روایات در اینباره دروغ و ضعیف میباشند و روایت صحیحی وجود ندارد.
روایات موجود در این کتاب که درباره ی شان نزول 55 مائده میباشد به قرار زیر میباشد:

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت سوم)

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت سوم)

نویسنده: مجاهد دین

*
کتاب بعدی اسباب نزول واحدی میباشد
الكتاب: الوسيط في تفسير القرآن المجيد ( اسباب نزول واحدی)
المؤلف: أبو الحسن علي بن أحمد بن محمد بن علي الواحدي، النيسابوري، الشافعي (المتوفى: 468هـ)

روایت اول:
قوله تعالى: (إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا) قال جابر بن عبد الله: جاء عبد الله بن سلام إلى النبي صلى الله عليه وسلم فقال: يا رسول الله إن قوما من قريظة والنضير قد هاجرونا وفارقونا وأقسموا أن لا يجالسونا، ولا نستطيع مجالسة أصحابك لبعد المنازل، وشكى ما يلقى من اليهود، فنزلت هذه الآية، فقرأها عليه رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال: رضينا بالله وبرسوله وبالمؤمنين أولياء،
ونحو هذا قال الكلبي وزاد - أن آخر الآية في علي بن أبي طالب رضوان الله عليه، لانه أعطى خاتمه سائلا وهو راكع في الصلاة.

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت دوم)

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت دوم)

نویسنده: مجاهد دین

کتاب بعدی:
الكتاب: تفسير القرآن العظيم لابن أبي حاتم
المؤلف: أبو محمد عبد الرحمن بن محمد بن إدريس بن المنذر التميمي، الحنظلي، الرازي ابن أبي حاتم (المتوفى: 327هـ)
در اینجا کل آنچه که مولف در زیر آیه 55 سوره مائده «انّما وليكم الله ورسوله...» نوشته است را می آوریم سپس بررسی خواهیم کرد:
قَوْلُهُ تَعَالَى: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ الله ورسوله والذين آمنوا
6546 - حَدَّثَنَا أَبِي ثنا أَبُو صَالِحٍ كَاتِبُ اللَّيْثِ، حَدَّثَنَا مُعَاوِيَةُ بْنُ صَالِحٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَلْحَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَوْلَهُ: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي: إِنَّهُ مَنْ أَسْلَمَ تَوَلاهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا.
ترجمه: ابن عباس میگوید که آیه ی «انّما وليكم الله ورسوله والذین امنوا...» یعنی: اینکه کسی که اسلام آورده با الله و رسولش و کسانی که ایمان آورده موالات میکند

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت اول)

بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهلسنت ( قسمت اول)
نویسنده: مجاهد دین

بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمد لله رب الْعَالمين وَصلَاته وَسَلَامه على خير خلقه أَجْمَعِينَ مُحَمَّد سيد الْمُرْسلين وَخَاتم النَّبِيين وَإِمَام الْمُتَّقِينَ وقائد الغر المحجلين وعَلى آله وَأَصْحَابه أَعْلَام الْهدى وأئمة الدّين وعَلى سَائِر عباد الله الصَّالِحين صَلَاة وَسلَامًا دائمين متصلين إِلَى يَوْم الدين اما بعد:
الله متعال كتابش را نور و روشني براي خروج از گمراهی ها و فرقان بین باطل و حق قرار داده است، کتابی است روشن و صریح در بیان اصول و فروع دین. حال اگر کتاب خداوند توانایی بیان اصول اساسی و اعتقادی را نداشته باشد قطعا کتاب هدایت نخواهد بود. الله متعال قرآن را دو بخش معرفی میکند که یک بخش آن آیات محکمات است و بخش دیگر آن آیات متشابهات.
هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ
فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ (آل عمران:7)
ترجمه: او است كه كتاب ( قرآن ) را بر تو نازل كرده است . بخشي از آن ، آيه‌هاي « مُحْكَمَات‌ » است آنها اصل و اساس اين كتاب هستند ،و بخشي از آن آيه‌هاي «مُتَشَابِهَات‌ » است ، و احتمالات مختلفي در آنها مي‌رود ) . و امّا كساني كه در دلهايشان كژي است براي فتنه‌انگيزي و تأويل به دنبال متشابهات مي‌افتند . در حالي كه تأويل آنها را جز خداوند كسي نمي‌داند . و راسخان در دانش مي‌گويند : ما به همه آنها ايمان داريم همه از سوي خداي ما است . و جز صاحبان عقل متذكّر نمي‌شوند .
در حد اقل ترین حالت الله متعال باید اصول اعتقادی دینی و اسلام را به صورت آیات محکم و مبین و روشن طوری که در آنها جای تاویل کردن نباشد بیان کند. اما چون میبینیم که فرقه تشیع اصلی که در نزدشان مهم تر از دیگر اصول است به نام امامت دارند و با رد و قبول امامت است که مردم را مسلمان و غیر مسلمان دسته بندی میکند نیز، پس باید در قرآن به صراحت و واضحی بیان شده باشد طوری که هیچ جای تاویل و مناقشه نباشد . باید از محتملات و آیات متشابهات نباشد. برای مثال ایمان به اصول اعتقادی بارها در قرآن آمده است مثلا:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً بَعِيداً ( نساء 136)
ترجمه: اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! به خدا و پيغمبرش ( محمّد ) و كتابي كه بر پيغمبر نازل كرده است ( و قرآن نام دارد ) و به كتابهائي كه پيش‌تر ( از قرآن ) نازل نموده است ايمان بياوريد . هركس كه به خدا و فرشتگان و كتابهاي خداوندي وپيغمبرانش و روز رستاخيز كافر شود ( و يكي از اينها را نپذيرد ) واقعاً در گمراهي دور و درازي افتاده است .
تشیع امامت را از اصول دین میداند و مسلمانان را به خاطر نپذیرفتن این امامت تکفیر میکنند اما چرا این اصل در قرآن نیامده است؟ آیا غیر از این است که اعتقاد به امامت دوازده امام، آن هم با تفسیر و توضیحی که شیعه برایش میکند هیچ جایی در قرآن ندارد؟
اما تشیع قلب بیمار و کژ صفت دست به آیات متشابهات زده و به آیاتی استناد میکند که هیچ گونه ارتباطی با امامت ندارد منتها با تاویل های اشتباه و نادرست سعی میکند که مفهوم آیه را به امامت تغییر دهند. و جالب است که هر آیه ای که به آن استناد میکنند از همان آیه میتوان در رد شیعه استفاده کرد چون آیه از محکمات نبوده بلکه از متشابهات است .
به هر حال در قرآن خبری از امامت شیعه نیست و اشاره ای به امام و خلیفه شدن علی بن ابیطالب و فرزندانش نیست و حکومت شاهنشاهی و وراثتی را مطرح نکرده است. و در اینجا شیعه به آیات متشابهات استناد میکند و به شان نزول های اشتباه و روایات دروغین پشت میبند.
عجیب ترین و مضحک ترین ادعای شیعه اثبات مذهب خود در کتب اهل سنت میباشد و این خود ادعای بسیار بزرگی است اما این ادعا تا چه اندازه صحت دارد؟ آیا واقعا تشیع میتواند عقاید خاص و عجیب خود را با روایات صحیح اهل سنت اثبات کند یا تنها به مشتی روایات موضوعه و ضعیف و بی ارزش استناد میکند؟ آیا برای اثبات عقاید اختصاصی اثنی عشری دلیل صحیحی در کتب اهل سنت وجود دارد؟
مدعیان تشیع غالی و افراطی بعد از اینکه در قرآن آیه ی محکمی پیدا نکردند به زعم خود حقانیت مذهب خود را از کتب اهل سنت میخواهند ثابت کند اما حقیقتا حقانیتشان زباله دان های تاریخی و روایات موضوع و کذب کتب ماست و افسوس از یک حدیث صحیح.
و متاسفانه مثل روافض مثل آن خرمگسی است که به جای این همه گل زیبا و خوشبو دقیقا روی نجاسات مینشید. روافض نیز به جای این همه روایات صحیح و آیات صریح و زیبا دقیقا روی روایات موضوع و دروغ مینشینند و حقانیتشان را هم از همان روایات دروغین ثابت میکند و دریغ از یک آیه یا حدیث صحیح.

موضوع ما اینبار بررسی شان نزول آیه 55 سوره مائده در کتب اهل سنت میباشد.
ابتدا بهتر است آیات مورد بحث را یک بار (با ترجمه مکارم شیرازی) مرور کنیم:

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه) قسمت ششم(آخر)

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه)
نویسنده: مجاهد دین
قسمت ششم(آخر)

* آیا اسماء بنت ابی بکر متعه کرده است؟
* مذهب مالک بن انس درباره ی متعه
* شبهه اول درباره ی مالک بن انس
*شبهه دوم درباره ی مالک بن انس

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه) قسمت پنجم

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه)
نویسنده: مجاهد دین
قسمت پنجم

* بررسی روایت لولا إن عمر نهى عن المتعة ما زنى إلا شقي
* سعد بن ابی وقاص و متعه نزد وی
* ابن جریج و متعه نزد وی

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه) قسمت چهارم

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه)
نویسنده: مجاهد دین

قسمت چهارم

* چه کسی متعه نساء را حرام کرد؟ پیامبر یا عمر؟
*بررسی روایت محاضرات الادباء راغب اصفهانی

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه) قسمت دوم

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه)

نویسنده: مجاهد دین

قسمت دوم
*آیا ازدواج موقت صاحبش را محصن میکند؟
* بررسی تلبیس شیعه و خلط بین دو متعه نساء و حج
* تفسیر ابن کثیر از آیه 24 سوره نساء

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه)

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه)

نویسنده: مجاهد دین

قسمت اول
*مقدمه
* ازدواج موقت در فقه شیعه و تفاوت آن با ازدواج دائم

مقدمه:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و الصلاة والسلام علي رسول الله و علي آله و صحبه و سلم اما بعد:

خداوند در غریزه ی انسان علاقه به جنس مخالف را قرار داده است و راه رسیدن به خواسته های ذاتی و طبیعی انسان ها را نیز نگرفته است. خداوند برای ما ازدواج دائم و یا کنیزان را حلال قرار داده است و در مقابل زنا و ازدواج موقت را حرام قرار کرده است. خداوند میفرماید
«فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم»نساء 3 با زنانی که دوست دارید ازدواج کنید
«وَأَنكِحُوا الْأَیامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِینَ
مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن یكُونُوا فُقَرَاء یغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» نور 32
مردان و زنان مجرّد خود را و غلامان و كنيزان شايسته ( ازدواج ) خويش را به ازدواج يكديگر درآوريد اگر فقير و تنگدست باشند خداوند آنان را در پرتو فضل خود دارا و بي‌نياز مي‌گرداند . بي‌گمان خداوند داراي نعمت فراخ آگاه است .
پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز میفرماید «النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی» یعنی نکاح سنت من است و هر کس به سنت من عمل نکند از من نیست.
پس راه درست و سالم که متضمن بقای نسل و ارزش های جامعه و حفظ بنیان خانواده است را قرار داده و در مقابل زنا و و سفاح را حرام کرده است چون مایه ی ننگ خانواده ها و از هم پاشیدن بنیان خانواده و سپس جامعه میباشد. زنا دفع شهوتی ساعتیست که شهوت رانان برای ارضای شهوات خود حد و حدودات را زیر پا گذاشته و ارزش های اخلاقی را نادیده میگیرند برای همین خداوند ما را حتی از نزدیک شدن به زنا نیز منع میکند و میفرماید:
«وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلاً» اسراء 32.
«یعنی هرگز نزدیک زنا نشوید که عملی بسیار زشت و راهی بسیار نادرست و ناپسند است».
اما متاسفانه امروزه جامعه شیعه با فتواهای عجیب و غریب زنا را لباسی اسلامی در تن کرده و آن را با دادن وعده ها و پاداش های بسیار زیاد مزین کرده اند و جامعه را علنا دعوت به فساد کرده اند و در شهر هایی مثل تهران و مشهد خانه های فساد (عفاف) باز کرده اند.
در این کتاب توضیح داده شده است که ازدواج موقت شیعه هیچ تفاوتی با زنا ندارد الا دو جمله ی عربی که بین زانی و زانیه رد و بدل میشود.
از تمام شیعیان عزیز و مخصوصا زنان شیعه که خواستار پاک دامنی و عفت هستند خواستارم که بعد از مطالعه ی این کتاب به ازدواج موقت پشت کرده و خود را در چنگال شهوت رانان قرار ندهند چرا که عذاب سخت الهی را در بر خواهد داشت و خداوند بخشنده و مهربان است و توبه بندگانش را میپذیرد.

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...