۱۳۹۸/۱۱/۱۴

مناط شرک هوی و هوس



🌺خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَرَءَيۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ [الفرقان: 43]
▫️«آیا دیدی کسی را که هوای (نفس) خود را إله خود برگزیده است؟!».

👈پیروان مذهب وهابیت می‌گویند: کسی که هوای نفس خود را به إلهی می‌گیرد، مرتکب شرک عبادت شده است و شرک او مطلقا ربطی به شرک در ربوبیت ندارد! به این علت که معتقد به نافع و ضار بودن معبودش (= هوای نفسش) نبوده است!

 این ادعای باطل، بخاطر فهم اشتباه وهابیت از حقیقت توحید و شرک است، وهابیتی که توحید را نشناخته‌اند و خود را نیز علما و داعیان توحید نامیده‌اند!

👈به این نکات توجه کنید:
💡نکتۀ اول: یک انسان، یک مخلوق را به إلهی نمی‌گیرد مگر بخاطر اعتقادش به وجود داشتن صفات و خصائص ربوبیت در آن مخلوق. (شرط إله شدن یک مخلوق، نسبت دادن صفات ربوبیت به آن مخلوق است).

💡نکتۀ دوم: در معنای شرعی رب،  سه عنصر داخل می‌شود: 1- کسی که مالک و صاحب چیزی باشد 2- کسی که سید و رئیس باشد و مورد اطاعت قرار گیرد 3- کسی که اصلاح کننده و تربیت کننده و تدبیر کننده و تصرّف کننده (در) چیزی باشد.

💡نکتۀ سوم: یکی از دلایل مرتکب شدن حرام و معصیت‌ها، اطاعت از هوای نفس است، اما مناط کافر شدن بخاطر ارتکاب کبائر و حرام‌های شرعی و اطاعت از هوای نفس، استحلال آن کبائر و حرام‌ها است؛ نه مجرد ارتکاب آنها. و این عقیدۀ خوارج است که با مطلق ارتکاب حرام‌ها، شخص را تکفیر می‌کنند. پس کسی که هوای نفس خود را به عنوان إله می‌گیرد، و مرتکب شرک هوی و هوس می‌شود، فراتر از کسی است که مجرد مرتکب کبائر شده است. چراکه همانطور که گفتیم، تنها خوارج هستند که با گناهان کبیره تکفیر می‌کنند و نزد اهل سنت و جماعت، مناط کافر شدن با ارتکاب کبائر، استحلال آنهاست.

💡نکتۀ چهارم: کسی که هوای نفس خود را به عنوان إله می‌گیرد و هر آنچه نفسش بدان رغبت کند اطاعت امر می‌کند، در واقع کسی است که برای هوای نفس خود بهره‌ای از صفات و خصائص ربوبیت قرار داده است و هوای نفس خود را مالک امر و نهی‌اش قرار داده است و معتقد است هوای نفسش: سید، رئیس، مصلح، مدبر، مربی و مصرف در شئون زندگی‌اش است، به همین خاطر حلال خدا را حرام می‌کند و حرام خدا را حلال می‌کند و حق تشریع  برای نفسش قرار داده است.
🔹چنانکه رسول خدا صلی الله علیه وسلم به عدی بن حاتم گفت: «يَا عَدِيُّ أَلْقِ هَذَا الْوَثَنَ مِنْ عُنُقِكَ. فَأَلْقَيْتُهُ فَانْتَهَيْتُ إِلَيْهِ وَهُوَ يَقْرَأُ سُورَةَ بَرَاءَةَ، فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى قَوْلِهِ: {اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ الله} قَالَ: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَاللَّهِ مَا نَتَّخِذُهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ. قَالَ: بَلَى؛ أَلَيْسُوا يُحِلُّونَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ؛ فَتَسْتَحِلُّونَهُ، وَيُحَرِّمُونَ عَلَيْكُمْ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ؛ فَتُحَرِّمُونَهُ؟ قُلْتُ: بَلَى. قَالَ: فَتِلْكَ عِبَادَتُهُمْ».
🔸ترجمه: «ای عدی این بت (= صلیب) را از گردنت بنداز بیرون. من آن را بیرون انداختم و نزد ایشان بازگشتم و ایشان سورۀ براءة را قرائت می‌کرد، هنگامی‌که به این فرموده رسید: {آنان احبار و رهبانشان را اربابی بجای الله گرفتند} گفتم: ای رسول خدا بخدا ما آنان را اربابی بجای الله نگرفتیم. فرمود: بلکه به اربابی گرفتید، مگر برای شما آنچه که الله بر شما حرام کرده است را حلال نمی‌کردند و شما نیز آن را حلال نمی‌دانستید؟ و آنچه که الله برای شما حلال کرده است را بر شما حرام نمی‌کردند و شما هم آن را حرام نمی‌دانستید؟ عدی گفت: آری. پیامبر فرمود: خب پس این، همان عبادت آنان است».
🗒 تفسیر ابن ابی زمنین، ج 1 ص 293.  و نگاه کنید به: تفسیر آیۀ:  ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾ [التوبة: 31]

 ✔️ نتیجۀ اول: پس کسی که حق تشریع برای هوای نفس خود قائل می‌شود و در هرآنچه هوای نفسش برای او حلال و حرام می‌نماید از هوای نفسش اطاعت می‌کند و حکم الله متعال را جحد و یا تکذیب و یا استحلال می‌نماید، پس چنین کسی هوای نفس خود را به عنوان إله و رب خود گرفته است، و در إلهیت و ربوبیت، مشرک به شرک اکبر شده است.

✔️نتیجۀ دوم: مبلغان مذهب وهابیت، شناخت صحیحی از توحید و شرک ندارند، و تعریف عبادت و ربوبیت و إله را نمی‌دانند. و تقییدها و تقریرهایشان مانند خوارج است که ارتکاب گناه کبیره را بدون درنظر گرفتن شرط استحلال، برابر با شرک هوی و هوس و به إلهی و معبودی گرفتن هوای نفس می‌دانند.
پس دینتان را از کسانی که در لباس اهل سنت مشغول ترویج عقاید خوارج هستند نگیرید.

🖊 با تشکر: خادم کوچک اهل سنت و جماعت، مجاهد دین.


هداية الخوارج في تصحیح الکوارث قسمت نهم: (ترویج بدعت "إعذار به جهل در أصل دین" توسط خالد عزیزی)






هداية الخوارج
في تصحیح الکوارث


قسمت نهم:
(ترویج بدعت "إعذار به جهل در أصل دین" توسط خالد عزیزی)






نویسنده: مجاهد دین

14/10/1398

بسم الله، والحمد لله، والصلاة والسلام علی رسول الله، اما بعد:
وهابیت با همۀ شاخه‌ها و فروع و اختلافاتی که با هم دارند، اما در منحرف‌بودنشان از عقیدۀ اهل سنت، مشترک هستند. این انحراف نیز بخاطر مقتضای حال آنان است. توضیح اینکه برطبق عقیدۀ آنها، بعضی از اعمال بندگان، به نیت فاعلش بستگی ندارد و در هر حال آن اعمال ذاتاً عبادت هستند، (نقض نمودن حدیث إنما الأعمال بالنیات).
و بر طبق عقیدۀ آنها، بعضی از کارها وجود دارد که جز الله کسی بر انجام آن قادر نیست، و در مابقی کارها غیر الله را نیز بر انجام آن کارها قادر می‌دانند! (شریک قرار دادن مخلوقات در قدرت بر انجام اموری که در نزد آنها آن امور لا یقدر علیه إلا الله نیستند).
و وقتی که با جمهور علمای اهل سنت مواجه می‌شوند، بعد از عرضه نمودن این علما بر عقایدشان، می‌بینند که همگی آنها مرتکب شرک و عبادت غیر الله محسوب می‌شوند!
تا اینجا وهابیت با همۀ شاخه‌ها و فِرَقی که دارد، مشترک هستند، اما وقتی که موقع عمل‌کردن به عقیدۀ‌شان فرا می‌رسد، به دو دستۀ کلی تقسیم می‌شوند.
دستۀ اول: که خالد عزیزی جزو آنان است (و توسط دستۀ دوم، عاذریه نامیده شده‌اند)، به لازمۀ عقیدۀشان عمل نمی‌کنند و بخاطر انحرافی که در تعریف عبادت دارند، با اینکه امامان و علمای اهل سنت مانند نووی و ابن قدامه و ابن صلاح و ابن جوزی، ابن حجر، ابن کثیر، ذهبی، قرطبی و... را مرتکب «عبادت غیر الله» و «شرک اکبر» می‌دانند اما آنها را تکفیر نکرده و برایشان عذر به جهل در اصل دین می‌آورند!
و دستۀ دوم: مثل جماعت دوله و خوارج معاصر و غالیان وهابیت، به لازمۀ عقیدۀشان عمل می‌کنند و علمای اهل سنت را تکفیر کرده و مشرک می‌دانند. برای مثال به این مقالات رجوع کنید.
در اینجا خالد عزیزی نیز با بدعت إعذار به جهل در اصل دین وارد میدان شده و مفهوم عبادت را به گونه‌ای برایش تعریف کرده‌اند تا چیزی که عبادت نیست را عبادت بداند و سپس چون شهامت عمل کردن به عقیده‌اش و مشرک نامیدن علمای اهل سنت که طبق عقایدش مرتکب شرک اکبر شده‌اند را ندارد، خودش را پشت إعذار به جهل قائم می‌کند و لطف کرده و برای امامان و علمای بزرگ اهل سنت، عذر به جهل آن هم در اصل دین می‌آورد! یعنی این جوانک نادان، اصل دین را فهمید اما جمهور علما و امامان و بزرگان اهل سنت که اندازۀ کل عمر او را فقط طلب علم کرده‌اند، اصل دین را نفهمیدند و به آن جهل داشتند! المبکیات المضحکات!
جناب خالد عزیزی هداه الله در مقاله‌اش به نام: «مختصری دربارۀ تکفیر» صفحه 23 می‌گوید: «شخصی می‌آید ومیگوید من معتقدم که عبادت فقط برای الله جایز است وبرای غیر او شرک است ولی در عین حال همین شخص به غیر او متوسل می‌شود و از غیر او میخواهد و به غیر او توکل میکند وپناه میبرد با این حجت که این کارها داخل در معنای عبادت برای غیر خدا نیست و مفهوم عبادت را به گونه ای برایش تعریف کرده اند که انجام این کارها برای غیر خدا را شرک نمیداند. این شخص با اینکه کارش و قول و اعتقادش شرک است ولی چون به خاطر وجود شبهات و تقلید، جهل دارد یا دچار تأویل شده است، باید مورد اقامه حجت قرار بگیرد».
اکنون از خالد عزیزی می‌پرسیم: آیا منظورت از عمل‌ «توسل نمودن» و «درخواست نمودن» و «توکل نمودن» و «پناه بردن» بصورت مستقل از الله و من دون الله و قائم به ذات آنها است، یا بصورت اخذ اسباب و وسیله دانستن آنها و به اذن الله دانستن آنها است؟
قطعا و بدون شک پاسخ تو از دو حالت خارج نیست.
حالت اول: یا می‌گویی که این اعمال بطور مطلق عبادت است؛ حال چه مستقل از الله بداند و چه به عنوان سبب و به اذن الله بداند.
حالت دوم: یا می‌گویی که این اعمال بطور مطلق عبادت نیست و منظور من این بوده که اگر بصورت مستقل از اذن و اراده و مشیت و قدرت الله به غیر او توسل کند و از غیر او درخواست کند و به غیر او توکل کند و به غیر او پناه ببرد، در این صورت عبادت غیر او را انجام داده است.

۱۳۹۸/۱۱/۱۳

تحقیق اعتقاد به ربوبیت بعنوان شرط عبودیت


عنوان کتاب:
تحقیق اعتقاد به ربوبیت بعنوان شرط عبودیت
موضوع
 تعریف عبادت، و ارتباط آن با ربوبیت
نویسنده:
مجاهد دین
مترجم:

نوبت انتشار:
اول (دیجیتال)
تاریخ انتشار:
13 بهمن 0398 ه.ش – 7 جمادی الثانية 1441 ه.ق
منبع:
www.mojahed-din.blogspot.com






نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...