۱۳۹۸/۰۵/۰۷

هرکس بگوید، إله به معنای معبود است بعد از اقامۀ حجت و داشتن جحد، تکفیر می‌شود.



نجدیه، مشرکان قریش را موحد در ربوبیت می‌پندارند و إله‌های مشرکان را خالی از صفات ربوبیت می‌پندارند و می‌گویند چون مشرکان قریش الله را در ربوبیتش یکتا می‌دانستند پس برای إله‌هایشان ربوبیت قائل نبودند و لذا برای إله شدن و إله قرار دادن یک چیز، نیازی به قرار دادن صفات ربوبیت برای آن چیز نیست و در نتیجه إله را به معبودی خالی از خصائص خدایی و ربوبی ترجمه می‌کنند!

▫️یعنی إله را به معبود ترجمه می‌کنند (نه به ذاتی که مستحق عبادت باشد). و بین این دو، تفاوت بسیاری وجود دارد.
پس إله به معنای معبود نیست بلکه به معنای ذاتی است که مستحق عبادت است ولو توسط کسی عبادت نشود.

▫️پس اگر کسی بگوید برای إله شدن نیازی به داشتن ربوبیت نیست و إله به معنای معبود است، پس لازمۀ سخن چنین کسی این است که الله متعال در ازل و قبل از اینکه مخلوقاتش را خلق کند و قبل از اینکه توسط مخلوقات عبادت شود، إله نبوده است!! بلکه بعد از اینکه مخلوقاتش او را عبادت کردند إله شده است!!! و الله متعال برای إله شدنش نیازمند به وجود مخلوقاتش بوده است! و این در واقع کفر ورزیدن به صفت إله بودن الله متعال و تحریف و الحاد در اسماء و صفات اوست.

▫️اما چون تکفیر با لازمۀ قول صحیح نیست مگر اینکه این لازمه بر شخص عرضه شود و او لازمۀ سخنش را بپذیرد، پس در صورت اقامۀ حجت بر چنین کسانی و پذیرفتن چنین لازمه‌ای تکفیر می‌شوند.

▫️پس هرکس بگوید إله به معنای معبود است، بعد از اقامۀ حجت و در صورتی که جحد داشته باشد کافر می‌شود،  چراکه إله بودن الله متعال در ازل را انکار کرده است و الله متعال را ناقص و نیازمند به مخلوقاتش تصور کرده است. به این شکل که الله متعال برای إله نامیده شدنش و إله بودنش نیازمند مخلوقاتش بوده است!!!

(و اینجاست که متوجه متناقض بودن و باطل بودن تقسیم توحید به الوهیت و ربوبیت و سپس موحد دانستن مشرکان قریش در ربوبیت و مشرک دانستنشان در الوهیت می‌شوید)

برای اینکه غیر ممکن است که یک شخص در ربوبیت موحد باشد اما مخلوق دیگری را به إلهی بگیرد! همینکه دیگری را به إلهی می‌گیرد به این معناست که برایش ربوبیت قائل بوده است.


▫️و هرکس بگوید إله به معنای معبود نیست بلکه به معنای ذاتی است که مستحق عبادت است، پس خود به خود از نجدیه و عقاید بدعی و نوظهورانۀ آنها برائت کرده و به عقیدۀ صحیح اهل سنت برگشته است و ثابت کرده که یک چیز به إلهی گرفته نمی‌شود مگر اینکه برایش اعتقاد به صفات ربوبیت و قائم به ذات خودش داشته باشد. و بخاطر چنین صفت استقلالی و ذاتی‌ای است که مستحق عبادت شده است ولو کسی هم او را عبادت نکرده باشد!

و ثابت می‌شود که مشرکان بخاطر اعتقاد داشتن به وجود داشتن إله‌های من دون الله، در واقع ربوبیت را نیز برای آن إله‌ها اثبات کرده و در ربوبیت نیز مشرک بوده‌اند و اعتقاد به الوهیت و عبودیت یک چیز، متضمن اعتقاد به ربوبیت آن چیز است و نیز اعتقاد به ربوبیت یک چیز مستلزم اعتقاد به الوهیت آن چیز است. (ربوبیت مستلزم الوهیت است و الوهیت متضمن ربوبیت است)

#مجاهد_دین


لو سکت الجاهل لزال الخلاف



عقل در بند تقلید شد غلاف **  دین و دنیا را تباهید اختلاف            چارۀ مشکل همین باشد کفاف ** لو سکت الجاهل لزال الخلاف


«مجاهد دین»

حکم سجود برای غیر الله عزّ وجل از دیدگاه علماء اسلام




🌈حکم سجود برای غیر الله عزّ وجل از دیدگاه علماء اسلام

🖊 نویسنده: ماموستا بهروز عزیزی

📅 چاپ دوم. 28 تیر 1398 ه. ش – 16 ذو القعده 1440 ه. ق
📖 تعداد صفحات: 76

💾 فرمت: pdf
در این رساله به بیان دیدگاه و آراء علماء مذاهب أربعۀ أهل سنّت و غیر آنها دربارۀ موضوع «سجود برای غیر الله» و إثبات دو نوع سجود (یعنی سجود عبادت، و سجود غیر عبادت که همان سجود تحیت و تکریم است) در نزد چهار مذهب أهل سنّت و جماعت و جماهیر علماء اسلام پرداخته شده است.

تحدی از نجدیه



بسم الله والحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله أما بعد:
این جانب، «مجاهد دین» (https://t.me/mojahed_din) از پیروان و متأثران محمد بن عبدالوهاب نجدی، تحدی می‌کنم که بتوانند تعریفِ شرعی و جامع و مانع، از «عبادت» ارائه بدهند.

▫️جامع به این معنا که: هر عملی که عبادت محسوب می‌شود در این تعریف وارد شده و این تعریف بر آن عمل صدق کند.
▫️و مانع به این معنا که: عملی که عبادت نیست وارد این تعریف نشود.

➖اهمیت جامع بودن تعریف عبادت به این خاطر است که: اگر تعریف عبادت جامع نباشد، باعث می‌شود اعمالِ مشرکان برای معبودانشان از تعریف عبادت بیرون بیاید و اعمال آنها عبادت نامیده نشود. و اگر اعمال آنها عبادت نامیده نشود و در تعریف عبادت داخل نشود، پس آنها معبودانشان را عبادت نکرده‌اند، و به تبع آن مشرک نبوده‌اند و در عبادت کسی را شریک الله قرار نداده‌اند! در حالی که مشرکان تصریح به عبادت معبودانشان می‌کردند و الله متعال نیز اعمال آنها برای معبودانشان را عبادت نامیده است.

➖و اهمیت مانع بودن تعریف عبادت به این خاطر است که: اگر تعریف عبادت، مانع نباشد، باعث می‌شود اعمالی که عبادت نیستند، به اشتباه عبادت پنداشته شوند و اگر برای غیر الله انجام شوند، انجام دهنده‌اش عابد غیر الله و مشرک به حساب آید.

❓چگونه ممکن است مردم را به توحید در عبادت دعوت کرد، اما نداند که تعریف عبادت چیست؟

👈لذا از همۀ متأثران از دعوت محمد بن عبد الوهاب نجدی که خودشان را علمای توحید و مخالفانشان را علمای مشرکین می‌نامند، تحدی می‌کنم بتوانند تعریفی جامع و مانع از عبادت ارائه بدهند. و مطمئنم هرکس بتواند به تعریف جامع و مانعی از عبادت برسد، خود به خود دست از نجدیت نیز برخواهد داشت!

🔅و از دوستان اهل سنت تقاضا می‌کنم این تحدی را به پیروان نجدیه برسانند و اگر می‌خواهید میزان علم آنها در توحید را بسنجید، این تحدی را از آنها بکنید، آن وقت متوجه خواهید شد که یک طلبۀ سادۀ اهل سنت بر صدها به اصطلاح عالم وهابی نجدی غلبه می‌یابد. امتحان کنید و نتیجه‌اش شما را بسیار به شگفت خواهد انداخت.

🖊و من با توجه به دلایلی که در کتاب حقیقت توحید  (https://t.me/rad_shobahat/1204)آورده‌ام، در تعریف جامع و مانع عبادت می‌گویم: عبادت بر دو رکن خضوع و تذلّل قرار دارد. عنصری که در خضوع وجود دارد خوف و ترس است و عنصری که در تذلّل وجود دارد، حبّ و رجاء است. پس خوف از متضرر شدن از یک موجود بطوری که معتقد باشد آن موجود مستقلاً و قائم به ذات خودش می‌تواند ضرر برساند، باعث نهایت خضوع می‌شود و رجاء به نفع بردن از آن موجود بطوری که معتقد باشد آن موجود بطور مستقل از الله می‌تواند نفع برساند، باعث نهایت تذلل می‌شود. هرگاه یکی از این دو رکن (قدرت نفع و ضرر رساندن استقلالی و قائم به ذات خود) را برای یک موجود معتقد باشی، پس او را إله خود گرفته و او را عبادت کرده‌ای. و این تعریف، جامع انواع و مانع اغیار است.

👈اگر نجدیه این تعریف را قبول کنند، پس عملاً از عقاید نجدیت برائت کرده‌اند، و به اهل سنت برگشته‌اند و همین خواسته و هدف ماست.
👈و اگر این تعریف را قبول نکنند، پس به تحدی ما پاسخ بدهند و تعریفی جامع و مانع از عبادت ارائه بدهند!

🕤زمان شروع تحدی، 1398/4/24.
♾زمان پایان تحدی: تا آمدن قیامت.

منتظر پاسخ به این تحدی هستم...!

👤با تشکر: خادم اهل سنت وجماعت، مجاهد دین

تحریف و قیچی کردن نصوص و سوء استفاده از اعتبار علما، پیشۀ متسلّفان نوظهور شده



تحریف و قیچی کردن نصوص و سوء استفاده از اعتبار علما، پیشۀ متسلّفان نوظهور شده و با  انتخاب گزینشی اقوال علما، سعی دارند که مذهب غالیانۀ خود را پینه و ترمیم کنند!

در واقع ابن أبي زید قیروانی، سخن ابن حبیب را رد کرده است،نه اینکه آن را تایید کرده باشد! و گفته در این سخنش منفرد است وکسی همانند سخن او را نگفته است. و اجماع ائمه را نقل کرده که بر تارک نماز از روی سهل انگاری نماز خوانده می‌شود و از او ارث برده می‌شود و در قبرستان مسلمانان دفن می‌شود و می‌گوید اعتقاد به اینکه تارک نماز از روی سهل انگاری کافر است، قول و عقیده خوارج است!

قیروانی رحمه الله می‌گوید: «وهذا الذي قال ابن حبيب في تكفير من أقر بفرض الزكاة أو الصوم وتركه عمداً أو تهاوناً حتى زال الوقت إنه كافر، فقول انفرد به. وقد أجمع الأئمة أنهم يصلون عليه، ويورث بالإسلام ويرث ويدفن مع المسلمين. وما ذكر من الحديث فلم يذكر في الحديث في تارك الصلاة هل هو جحد أو تفريط ولا فسر الكفر. وفي إجماعهم على توبته والصلاة عليه ما يدل أنه لا يراد به الخروج من الإيمان كخروج المشرك بالله الجاحد له والله أعلم وهذا قول الخوارج»

🗒النوادر والزیادات از از ابن أبي زید (4/538)

منطق خارجی مارق «ابو محمد سنه یی» در گفتگو

منطق خارجی مارق «ابو محمد سنه یی» در گفتگو را ببینید.

ایشان همان کسی است که امامان اهل سنت مانند مالک، احمد، شافعی، ابو حنیفه، و علمای پیروی این امامان، و حتی ابن تیمیه و ابن قیم، و حتی محمد بن عبد الوهاب و علمای وهابیت را نیز تکفیر می کند.

و هل من مبارز هم می طلبد، منتها با یک سوال، آب و روغنش قاطی می شود و گیرپاچ می کند و بدون هیچ دلیل و منطقی، من رو مشرک خطاب کرده و بلاک می کند!!!

تو اول بگو با کیان زیستی *** پس آنگه بگويم که تو کیستی



من در نوشته‌هایم بحث‌های صرفاً علمی را بیان کرده و عقاید و اصول فکری نجدیه را نقد می‌کنم،
و پیروان نجدیه نیز بجای پاسخ علمی به ادله و نوشته‌های من، شخصیت من را متهم و ترور و تخریب می‌کنند!

من اهل سنت هستم و در نوشته‌هایم برای تعریف «توحید»، «شرک»، «عبادت»، «رب»، «إله» و... به فهم علمای اهل سنت (مانند نووی و ابن قدامه و ابن حجر و ذهبی و ابن کثیر و قرطبی و ...) عمل می‌کنم و به آنها استناد می‌کنم.
و پیروان نجدیه نیز خودشان را اهل سنت می‌دانند اما در این موارد به علمای اهل سنت استناد نمی‌کنند، چراکه آنها را در شناخت توحید جاهل و قاصر می‌دانند، بلکه به علمای نجدیه استناد می‌کنند!

😐سپس در کمال شگفتی، من بخاطر دفاعم از علمای اهل سنت در برابر تکفیر سرکشان نجدیه، و بخاطر استنادم به اقوال علمای اهل سنت و پیروی‌ام از آنها، متهم به اهل سنت نبودن می‌شوم!

😐و نجدیه نیز با تکفیر کردن علمای اهل سنت و مشرک دانستن آنها، اهل سنت و پیرو علمای اهل سنت می‌شوند!  شر البلية ما يضحك!

🔅و اگر خودم یک روز نجدی نبودم و اگر نمی‌دانستم که نجدیه و پیروان فریب خورده‌اش تنها حسن ظن به علمای نجدیه دارند و فریب شعار توحیدی آنان را خورده‌اند و در مسیری اشتباه، اخلاص دارند، پس مجبور می‌شدم که بگویم این نجدی‌ها، روافضی در لباس اهل سنت هستند که آمده‌اند تا در فضای مجازی به نام اهل سنت، علمای اهل سنت را تکفیر و از اعتبار ساقط کنند. چرا که در گمان همین نجدی‌ها، روافض دشمن اهل سنت هستند نه مدافع اهل سنت. پس از روافض که نجدیه دشمن آنها هستند و آنها را دشمن اهل سنت می‌دانند، انتظار از اعتبار ساقط کردن و تکفیر کردن علمای اهل سنت می‌رود نه انتظار دفاع کردن و حمایت کردن از آنان!! برای همین واقعاً مانده‌ایم، نمی‌دانیم در ادعای اهل سنت بودنشان، دم خروسشان را باور کنیم یا قسم حضرت عباسشان را!!

🔅پس اگر یک روز نجدی نبودم و سابقۀ شناخت نجدیه را نداشتم، پس می‌گفتم این مبلغان و مروّجان نجدیه که علمای اهل سنت را تکفیر می‌کنند و مشرک می‌دانند، روافضی در فضای مجازی هستند که با لباس اهل سنت مشغول از اعتبار ساقط کردن علمای اهل سنت هستند! چراکه طبق تعریفی که نجدیه از روافض دارند، پس باید از روافض همین انتظار برود، نه اینکه آنها بیایید و از علمای اهل سنت دفاع کنند!

😐و اگر هم کسانی که دارند از علمای اهل سنت دفاع می‌کنند و جلوی تکفیر آنها توسط غلات نجدیه را می‌گیرند و دارند مردم را به فهم علمای اهل سنت دعوت می‌کنند، حقیقتاً روافضی در لباس اهل سنت باشند، پس بارک الله به این روافض! احسنت که چه نیکو رافضیانی هستند! خوشا به سعادت چنین روافضی!

👈اگر دفاع من از علمای اهل سنت در برابر تکفیر شما غالیان تکفیری، و اگر تکرار کردن سخنان علمای اهل سنّت، به معنای رافضی‌بودن است، پس همه بر من گواهی بدهند که من با افتخار رافضی هستم!!!.

😔 اما متاسفانه و در کمال شگفتی، نجدیه به پیروان علمای اهل سنت، رافضی می‌گویند! و فکر می‌کنند روافض مشغول دفاع از علمای مذاهب اربعه هستند! و نشانۀ رافضی بودن را دفاع از علمای اهل سنت و استناد به اقوال آنها می‌دانند! و نشانۀ اهل سنت بودن را نیز تکفیر علمای اهل سنت می‌دانند! شر البلية ما يضحك!

😕 آنها علمای اهل سنت را تکفیر می‌کنند و متهم به ارتکاب کفر و شرک می‌کنند و علمای اهل سنت را نسبت به شناخت توحید، جاهل می‌دانند و از فهم علمای اهل سنت پیروی نمی‌کنند، اما در کمال شگفتی خودشان را اهل سنت می‌دانند و اگر هم به آنها وهابی بگویی، ناراحت می‌شوند!

😕و اما کسی که به علمای مذاهب اربعه اهل سنت استناد کند و پیرو فهم آنها از قرآن و سنت باشد، پس طبق معیار نجدیه، او اهل سنت نیست بلکه رافضی است!

🤔در واقع نزد اینها اهل سنت یعنی وهابیت و علمای اهل سنت یعنی علمای وهابیت! هرکسی وهابی نباشد اهل سنت نیست، هرکسی با عقاید بدعی و نوظهورانه وهابیت در تضاد باشد ولو شافعی و احمد و ابوحنیفه و مالک باشند، او اهل سنت نیست و هرکس پیرو محمد بن عبد الوهاب که از منطقه نجد (که محل طلوع شاخ شیطان و فتنه‌ها است) آمده است باشد، او اهل سنت است! يا للعجب!

👈آگاه باشید که این مروّجان نجدیه، گرگ‌هایی در لباس برّه هستند (خوارجی در لباس اهل سنت هستند) و در بین اهل سنت نفوذ کرده‌اند و با کمال وقاحت خودشان را اهل سنت می‌دانند، اما در عمل، علمای اهل سنت را قبول ندارند و آنها را متهم به ارتکاب شرک اکبر می‌کنند و تکفیر می‌کنند و هرکس همانند سخنان علمای اهل سنت را بگوید به بهانۀ ترویج توحید و مخالفت با روافض، متهم به رافضی بودن و صوفی بودن و قبرپرست بودن و مشرک بودن و اهل سنت نبودن می‌کنند!! و سپس می‌گویند ما خوارج هم نیستیم!

به قول شاعر: تو اول بگو با کیان زیستی  *** پس آنگه بگويم که تو کیستی

با تشکر: خادم اهل سنت و جماعت، مجاهد دین


هداية الخوارج في تصحیح الکوارث قسمت پنجم: (پاسخ به تحدای مسعود توحیدی در تعریف عبادت)




هداية الخوارج
في تصحیح الکوارث


قسمت پنجم:
(پاسخ به تحدای مسعود توحیدی در تعریف عبادت)






نویسنده: مجاهد دین

07/05/1398


بسم الله والحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله أما بعد:
در تاریخ 24/04/1398 تحدایی از نجدیه کردم دربارۀ اینکه بتوانند تعریف جامع و مانعی از عبادت ارائه بدهند و فعلاً کسی به این تحدی پاسخ علمی نداده است.

و شخصی از پیروان نجدیه به نام «مسعود توحیدی» در واکنش به تحدای من، در کانالش اینگونه نوشت:
به نوع گفتار این شخص توجه کنید که بجای پاسخ علمی و مستند به قرآن و سنت، از همان ابتدا دیدگاه هرکس که با دیدگاه وهابیت در تعریف عبادت مخالف باشد را دیدگاه آقای خمینی و همفکرانش معرفی کرده است! به این شکل با پنهان شدن پشت مخالفت با شیعه می‌خواهد هرکس که با عقاید وهابیت مخالف باشد را به شیعه بودن متهم کند تا به این شکل مخالفانش را متهم به شیعه بودن کند و خود را از پاسخ دادن بی‌نیاز کند!
خلاصه و ماحصل سخن این شخص این است که خضوع و خشوع در هر حال عبادت است ولو برای کسی که خضوع و خشوع می‌کنی هیچ گونه ربوبیت و خدائی قائل نبوده باشی و او را مستقل در نفع و ضرر رساندن ندانسته باشی!
سپس تحدی کرده و گفته ثابت کنید که خضوع و خشوع در هر حالتی عبادت نیست! و گفته که هرکس در تعریف عبادت، قید استقلالیت در نفع و ضرر رساندن و خارج بودن از اراده و قدرت خداوند را وارد می‌کند، بیاید و ثابت کند که چنین تعریفی، تعریف اهل سنت است!!!
هرچند که قبلاً من در کتاب «حقیقت توحید نزد مومنان و رد بر نجدیه در تطهیر شرک مشرکان» ادلۀ بسیار زیادی از قرآن و سنت و اقوال علمای اهل سنت برای چنین تعریفی از عبادت آورده بودم، اما با توجه به اینکه مخالفان ما پنبه در گوش فرو برده و حاضر به مطالعۀ دلایل مخالفانشان نیستند برای همین این شخص از روی بی‌خبری به ادلۀ تحدای مستند من‌، تحدی کرده که من دلایل چنین تعریفی را بیاورم!!! انگار که من چنین دلایلی را نیاورده‌ام! در واقع این شخص از پاسخ به تحدی فرار کرده است وگرنه من دلایل چنین تعریفی از عبادت را توسط قرآن و سنت و اقوال علمای اهل سنت آورده‌ بودم و این شخص می‌بایست مطالعه می‌کرد ولی نکرده است. این شخص با جهل‌ورزی به این ادله می‌خواهد چنین وانمود کند که قید ربوبیت در تعریف عبادت، دیدگاه خمینی است!! به این شکل می‌خواهد با پنهان شدن پشت نام مخالفت با شیعه، عقاید مسلّم اهل سنت و جماعت را تخطئه کند! و عقاید بدعی و نوظهورانۀ وهابیت خودشان را به نام اهل سنت به مردم قالب کنند. و این توهین به شعور خوانندگان است چراکه من در آن کتاب برای تعریف عبادت، از خمینی نقل قول نکرده‌ام، بلکه از قرآن و سنت و اقوال علما و امامان و مفسران اهل سنت نقل قول کرده‌ام!
و اینکه خمینی در تعریف عبادت، قید ربوبیت را وارد ساخته باشد، و در این تعریفش مصاب بوده باشد، دلیل نمی‌شود که بخاطر مخالفت با خمینی، عقیدۀ مسلّم علمای اهل سنت را رد کنیم!! حکمت گمشده مومن است و حق، حق‌تر به پیروی است. تعصب بر باطل جز بر گمراهی نیفزاید و حق در گرو اشخاص نیست بلکه اشخاص در گروه حق هستند. حق را با اشخاص نمی‌شناسند بلکه اشخاص را با حق می‌شناسند. حق و سخن راست را باید پذیرفت ولو از ابلیس باشد چنانکه پیامبر صلی الله علیه وسلم دربارۀ ابلیس فرمود: «صَدَقَ وهو كَذُوبٌ». پس نبین که که می‌گوید، ببین که چه می‌گوید.
و این حیله و نیرنگ وهابیت است که به نام مخالفت با شیعه، مسلّمات دینی و قواعد معلوم از دین به ضرورت را رد می‌کنند! تو گویی انگار یکی از قواعد اصول فقه وهابیت، و یکی از راه‌های تشخیص صحیح از خطا، مخالفت با شیعه است!!
و این نشان می‌دهد که نجدیه با چنان بدعتی بیرون آمده‌اند که پیش از آنها کسی بر چنین بدعت زشتی سبقت نگرفته است و هیچ یک از مذاهب و مدارس فکری منتسب به اسلام پیش از آنان چنین تعریفی از عبادت نکرده است، إلا خوارج که نجدیه نیز مجددان عقیدۀ آنان هستند!
و اکنون دقت کنید و ببینید که آیا ما در این مقاله در تعریف عبادت به قول خمینی استناد می‌کنیم یا به قرآن و سنت و اقوال علما و امامان و مفسران اهل سنت؟! سپس به همان شکل که ما برای تعریف عبادت ادله از قرآن و سنت و اقوال علمای اهل سنت آورده‌ایم، از نجدیه نیز می‌خواهیم و تحدی می‌کنیم که برای تعریف بدعی شان از عبادت و اینکه قید ربوبیت را از تعریف عبادت بیرون آورده‌اند، بتوانند از قرآن و سنت و اقوال علمای اهل سنت چنین تعریفی را ثابت کنند. پس به تحدای ما پاسخ بدهید و تعریف جامع و مانعی از عبادت ارائه بدهید، و اگر نتوانید به چنین تحدایی پاسخ بدهید، پس شکست شما و ضعف بنیۀ علمی ‌شما و اهل سنت نبودن شما برای همگان ثابت می‌شود و دیگر اهل سنت فریب شما را نمی‌خورند؛ شماهایی که عقاید خوارج را به نام اهل سنت ترویج می‌کنید.

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...