علمای اهل سنت
و قبل از همهشان علمای حنابله، بر محمد بن عبد الوهاب که خودش را به مذهب احمد بن
حنبل منتسب میکرد، ردیههای بسیاری نوشتهاند و با ردیههایشان، نشان دادهاند که
پیروان محمد بن عبد الوهاب از علمای حنابله نیستند و از مذهب امام احمد بن حنبل
خارج شدهاند. و با ردیههایشان خروج آنان از اهل سنت و مخالفتشان با اهل سنت و
مذهب حنبلی را نشان دادهاند.
در اینجا اسامی
بعضی از علمای حنابله که بر محمد بن عبد الوهاب و پیروانش رد زدند را میآوریم:
1- شیخ قاضی سلیمان بن عبد
الوهاب التمیمی النجدی متوفی (1208). او برادر محمد بن عبد الوهاب بود و رسالهای
دارد به نام: «فصل الخطاب في الرد علی محمد بن عبد الوهاب». و شیخ علامه محمد بن
سلیمان الکردی، که شیخ شافعیه و استاد محمد بن عبد الوهاب بود، بر کتابش تقریض
نوشته است.
2- شیخ محمد بن احمد بن علی
بن سحیم. هنگامی که محمد بن عبد الوهاب علمای عصرش را با فرستادن نامه به آنان، به
طریقه و آیینش دعوت میداد، القبانی ردی بر نامۀ او نوشت به نام: «فصل الخطاب فی
رد ضلالات ابن عبد الوهاب» و شیخ ابن سحیم ردیه القبانی را برای علمای آن زمان
فرستاد و از حرکت ابن عبد الوهاب تحذیر نمود.
3- شیخ محمد بن سحیم بن
احمد بن سحیم الحنبلی النجدی، متوفی (1230)،
محمد بن عبدالوهاب او را تکفیر کرده بود. او رسالهای در رد محمد بن عبد
الوهاب دارد و در آن گفته است: «ومن لم يوافقه فی کل ما قال وِيهشد أن ذلک حق، یقطع
بکفره و من وافقه وصدقه فی کل ما قال، قال أنت موحد ولو کان فاسقا محضا»؛ «هرکسی
که با او در همۀ آنچه که گفته است موافقت نداشته باشد و گواهی ندهد که هر آنچه
گفته است حق میباشد، او را کافر میدانست. و هرکس با او موافق باشد و او را در هر
آنچه میگوید تصدیق کند، میگفت تو موحد هستی؛ اگرچه هم فاسقی محض باشد» [فصل
الخطاب فی رد ضلالات ابن عبد الوهاب، ق 165]
و محمد بن
عبدالوهاب با غلو شدیدی که دارد دربارۀ او میگوید: «وقفت علی أوراق بخط ولد ابن
سحيم يريد أن يصد بها الناس عن دين الإسلام وشهادة أن لا إله إلا الله فأردت أن
أنبه علی ما فيها من الکفر الصريح وسب دين الإسلام»؛ «ورقههایی به خط پسر ابن سحیم
دیدم که در آن خواسته که مردم را از دین اسلام و شهادت لا إله إلا الله باز دارد،
و خواستم که بر کفر صریحش و دشنام دادنش به دین اسلام که در آن نوشتهاش وجود
دارد، گوشزد کرده باشم» [تاریح ابن غنام]
محمد بن عبد
الوهاب هر کس با او مخالفت کند را متهم به مخالفت با دین اسلام و شهادت لا إله إلا
الله میکرد چنانکه محمد بن سحیم را چون با او مخالف بود متهم به باز داشتن مردم
از دین اسلام میکند!!! در واقع محمد بن عبدالوهاب طریقه و دعوتش را همان دین
اسلام میداند که هرکس با او مخالفت کند یعنی با دین اسلام مخالفت کرده است! و کمی
فکر کنید که چگونه یک عالم به دین اسلام دشنام میدهد؟
و از عادتهای
این غالی (محمد بن عبد الوهاب) این بود که در ردیههایش بسیار بد دهان بود، برای
مثال به همین ابن سحیم میگفت: البهیم. بهیم هم یعنی حیوان! [نگا: مجموعة مولفات
ابن عبد الوهاب ج 5 صص 90-91]
4- علامه شیخ محمد بن عبد الرحمن ابن عفالق الحنبلی، متوفی
(1164 هجری). کتابی در رد محمد بن عبدالوهاب نوشته به نام: «تهکم المقلدين بمن ادعی
تجدید الدین» و در این کتاب به همۀ بدعتهای محمد بن عبد الوهاب پاسخ داده است. او
یکی از بزرگترین علمای حنبلی مذهب در زمان خودش بود.
5- شیخ عبد الله بن عیسی
بن المویسی التمیمی النجدی، متوفی (1175) از شیوخ نجد و فقیه اهل حریمله و از
بزرگترین علما و مبارزانی بود که فتنۀ محمد بن عبد الوهاب را رد مینمود.
6- شیخ عبد الله بن احمد
بن سحیم الحنبلی، متوفی (1175) که با غلو محمد بن عبد الوهاب در تکفیر مخالفت میکرد.
7- شیخ فقیه ناصر بن سلیمان
بن محمد بن سحیم التمیمی الحنبلی، متوفی (1226)
8- شیخ مربد بن احمد بن
عمر التمیمی النجدی، متوفی (1171) قاضی حریملاء.
9- علامه امام محمد السفارینی
النابلسی الحنبلی، متوفی (1188). کتابی نوشته به نام: «الأجوبة النجدية عن الأسئلة
النجدية» که گفته شده آن را در رد حرکت وهابیه نوشته است.
10- علامه و مرجع حنابله، شیخ
محمد بن عبد الله بن فیروز الإحسائی، متوفی (1216) که از مخالفان دعوت محمد بن عبد
الوهاب بود.
11- علامه عبد الله بن داود
الزبیری الحنبلی، متوفی (1225)، شاگرد ابن فیروز الإحسائی. کتابی دارد به نام
«الصواعق والردود فی الرد علی ابن سعود».
12- شیخ سیف بن احمد العتیقی
الحنبلی، متوفی (1189)
13- علامه محمد بن علی بن
سلوم، متوفی (1246)، از علمای حنابله .
14- شیخ قاضی عثمان بن عبد
العزیز بن منصور التمیمی النجدی، متوفی (1282) که ابتدا از طرفداران وهابیه بود و
حتی شرحی بر کتاب التوحید محمد بن عبد الوهاب نوشته بود، سپس به اشتباه بودن طریقۀ
آنان پی برد و آنان را خوارج میگفت و از شدید ترین مخالفان وهابیه شد. و کتابی در
رد آنان نوشته به نام: «جلاء الغمة عن تکفیر هذه الأمة».
15- علامه عثمان بن عبد
الله بن جامع الحنبلی الزبیری النجدی الحنبلی، متوفی (1240). ایشان نیز از مخالفان
نجدیه بود و به محمد بن عبد الوهاب، «طاغیة
العارض»، میگوید.
16- شیخ حسن بن عمر الشطی،
متوفی (1274) شیخ حنابله در دمشق. محمد بن عبد الوهاب نامهای به او نوشته بود و
حسن الشطی را به آیین و طریقهاش دعوت کرده بود، و شیخ حسن الشطی از عقاید او
برائت کرده و او را کسی دانسته که جاهل و گمراه و سوء ظن برنده به مومنان است و آنان
را با چیزی که کفر نیست تکفیر میکند. و میگوید که محمد بن عبد الوهاب اصلا ادعای
نبوت کرده و مخالفش را تکفیر میکند و مخالفش را متهم به مخالفت با اسلام میکند.
17- شیخ احمد بن حسن بن رشید
العفالقی الحنبلی، متوفی (1257). که از علمای مبارز و مخالف با دعوت وهابیه بود.
18- قاضی الزبیر، شیخ ابراهیم
بن ناصر بن جدیر الزبیری الحنبلی، متوفی (1232)
19- شیخ عبد الله بن احمد
بن محمد بن عضیب الناصری التمیمی الحنبلی، متوفی (1161).
20- شیخ حجی بن یزید بن حمیدان
الحنبلی، متوفی (1192)
21- شیخ علامه حمیدان بن
ترکی بن حمیدان الحنبلی، متوفی (1203)
22- شیخ محمد بن عبد الله
النجدی مشهور به ابن حمید، متوفی (1295) مفتی حنابله در مکه. کتابی دارد به نام:
«السحب الوابلة علی ضرائح الحنابله» که در آن ترجمه و توضیحاتی دربارۀ علمای
حنابله آورده است، اما نه محمد بن عبد الوهاب و نه هیچ یک از پیروانش را در کتابش نیاورده
است چون آنان را اصلا حنبلی نمیدانست. و در ترجمۀ پدر محمد بن عبد الوهاب مینویسند:
«وهو والد محمد صاحب الدعوة التی انشر شررها فی الآفاق»؛ «او پدر محمد است، صاحب
همان دعوتی که شررش در آفاق منتشر شده است».
23- علامه شیخ عبد الله
القدومی الحنبلی النابلسی، متوفی (1331). کتابی در رد دعوت وهابیه دارد به نام
«الرحلة الحجازیة والرياض الأنسية في الحوادث والمسائل».
24- شیخ فقیه علامه الفرضی
مصطفی بن احمد الشطی الحنبلی. کتابی در رد وهابیه دارد به نام «النقول الشرعية في
الرد علی الوهابية»
25- شیخ مفتی محمد جمیل
الشطی الحنبلی، متوفی (1379). کتابی دارد به نام: «الوسیط بین الإفراط والتفریط»
که در آن عقاید وهابیه را نقد کرده است.
و صدها عالم
حنبلی مذهب دیگر که عقاید وهابیه را رفض و رد کرده و مخالفت آن را با طریقۀ اهل
سنت و طریقۀ امام احمد بن حنبل بیان کردهاند.
و نه تنها علمای
حنابله بلکه علمای دیگر مذاهب نیز وهابیه را رد کردهاند. برای مثال:
1- امام الصنعانی، متوفای
(1182) صاحب کتاب سبل السلام.
2- علامه ابن عابدین حنفی.
در کتابش به نام: «رد المحتار علی الدر المختار»
3- علامه الصاوی مالکی، در
حاشیهای که بر تفسیر جلالین نوشته است زیر آیه 6 فاطر.
4- مفتی شافعیه سید احمد زینی
دحلان، متوفی (1304). در کتابش: «الدرر السنية في الرد علی الوهابیة»
و صدها عالم دیگر
که با وهابیت در تعریف شرک و توحید و عبادت مخالفت کرده و نه تنها علمای معاصر،
بلکه عقاید وهابیت با علمای قرون گذشته نیز مخالفت دارد و مخالفت عقاید وهابیت با
عقاید علمای اهل سنت را در سلسله مقالاتی به نام: «تضاد افکار علمای دعوت نجد با
اهل سنت و جماعت» (قسمت اول) (https://t.me/rad_shobahat/1117) ، (قسمت دوم) (https://t.me/rad_shobahat/1153) ، (قسمت سوم) (https://t.me/rad_shobahat/1183) آورده و خواهم آورد.
#مجاهد_دین