۱۳۹۸/۰۵/۱۵

هداية الخوارج في تصحيح الکوارث (6) (قسمت ششم: فرق استغاثۀ شرکی و توحیدی)




نویسنده: مجاهد دین

▫️غوث و فریادرسی (که نوعی نفع‌رساندن است) بصورت مطلق فقط از آنِ کسی است که قائم به ذات خودش و بطور استقلالی قدرت ربوبی بر انجام فریاد‌رسی را داشته باشد و آن، کسی نیست جز الله سبحانه وتعالی چراکه هیچ کس در برابر الله متعال مالک هیچ گونه نفع و ضرر رساندنی نیست چنانکه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «لا أملك لك من الله شيئا».

▫️و هرکس از غیر الله سبحانه وتعالی فریادرسی بخواهد با این اعتقاد که آن فریادرس (بصورت استقلالی و قائم به ذات خودش و همانند یک موجود موصوف به صفات ربوبیت که مالک نفع و ضرر رساندن است) می‌تواند به او کمک کند و به فریادش برسد، (حال چه فقط در یک نیازش از او استغاثه کند و چه در همۀ نیازهایش از او استغاثه کند فرقی نمی‌کند) پس مشرک به شرک اکبر شده است؛ همانند مشرکان قریش که آلهۀ‌شان را در ربوبیت و نفع و ضرر رساندن شریک الله سبحانه وتعالی کرده بودند.

▫️اما اگر از یک مخلوق طلب فریادرسی و غوث شود با این اعتقاد که آن مخلوق، بصورت قائم به ذات خودش و مستقل از الله و من دون الله، هیچگونه قدرت نفع و ضرر رساندنی ندارد، و در برابر الله سبحانه وتعالی مالک هیچ گونه نفع و ضرر رساندنی نیست، بلکه تنها یک وسیله و سبب است که به اذن الله قدرت غوث و فریادرسی را دارد، پس چنین استغاثه‌ای از شرک خارج می‌شود.

برای مثال هاجر علیها السلام به ملائکه استغاثه می‌کند، چنانکه در صحیح بخاری آمده است:

🔹لما كان بين إبراهيم وبين أهله ما كان، خرج بإسماعيل وأم إسماعيل، ومعهم شنة فيها ماء، فجعلت أم إسماعيل تشرب من الشنة، فيدر لبنها على صبيها، حتى قدم مكة فوضعها تحت دوحة، ثم رجع إبراهيم إلى أهله، فاتبعته أم إسماعيل، حتى لما بلغوا كداء نادته من ورائه: يا إبراهيم إلى من تتركنا؟ قال: إلى الله، قالت: رضيت بالله، قال: فرجعت فجعلت تشرب من الشنة ويدر لبنها على صبيها، حتى لما فني الماء، قالت: لو ذهبت فنظرت لعلي أحس أحدا، قال فذهبت فصعدت الصفا فنظرت، ونظرت هل تحس [ص:145] أحدا، فلم تحس أحدا، فلما بلغت الوادي سعت وأتت المروة، ففعلت ذلك أشواطا، ثم قالت: لو ذهبت فنظرت ما فعل، تعني الصبي، فذهبت فنظرت فإذا هو على حاله كأنه ينشغ للموت، فلم تقرها نفسها، فقالت: لو ذهبت فنظرت، لعلي أحس أحدا، فذهبت فصعدت الصفا، فنظرت ونظرت فلم تحس أحدا، حتى أتمت سبعا، ثم قالت: لو ذهبت فنظرت ما فعل، 👈فَإِذَا هِيَ بِصَوْتٍ، فَقَالَتْ: أَغِثْ إِنْ كَانَ عِنْدَكَ خَيْرٌ👉 فإذا جبريل، قال: فقال بعقبه هكذا، وغمز عقبه على الأرض، قال: فانبثق الماء، فدهشت أم إسماعيل، فجعلت تحفز...».
🔸ترجمه: ابراهیم، اسماعیل و مادرش را از محلشان بیرون برد و مشکی با خود داشتند که در آن آبی بود و مادر اسماعیل همچنان از آن می‌نوشید و بچه‌اش را شیر می‌داد تا به مکه وارد شدند و آنان را زیر درختی تنها گذاشت و خود نزد خانواده‌اش (زن بزرگش سارا) برگشت؛ مادر اسماعیل به دنبال او رفت تا به کداء رسیدند، از پشت سرش او را صدا کرد که: ای ابراهیم! ما را به که می‌سپاری و پیش که تنها می‌گذاری؟ فرمود: به خدا و پیش خدا، مادر اسماعیل گفت: به (امر) خدا راضیم و برگشت، و همچنان از آن مشک آب می‌نوشید و به بچه شیر می‌داد تا وقتی که آب تمام شد، با خود گفت: کاش بروم و به دقت نگاه کنم شاید کسی را بیابم. ابن عباس می‌گوید: (هاجر) رفت و بر بالای کوه صفا آمد و نگاه کرد و همچنان نگاه کرد که شاید کسی را ببیند، اما هیچکس را ندید و چون از کوه پایین آمد و به دره رسید، شتاب کرد و دوید تا بر بالای تپه مروه رفت و همین عمل (از صفا به مروه و از مروه به صفا رفتن) را چندبار تکرار کرد (و کسی را نیافت) و به خود گفت: بروم ببینم که کودک در چه حالی است؟ رفت و نگاه کرد و کودک را در همان حال بیتابی و گریه و دست و پا زدن دید، مانند این که فریادهای آخر و نزدیک مرگش بود؛ دل مادر آرام نگرفت و گفت: بروم شاید کسی را بیابم، به بالای صفا رفت و چندبار نگاه کرد و کسی را نیافت و تا هفت بار آمدن و رفتن را تکرار کرد، سپس گفت: بروم و حال کودک را ببینم که 👈ناگاه صدایی شنید. هاجر گفت: به فریادم برس👉، اگر نزد تو خیر و برکتی موجود و ممکن است! که دید آن شخص جبرئیل صلى الله علیه وسلم است؛ او با پاشنه بر زمین کوبید و فشار داد و آب از آن جوشید؛ مادر اسماعیل دهشت کرد و زانو زد و شروع کرد به ذخیره کردن آب در مشک و... بقیۀ حدیث را با طول آن ذکر کرده است.
🗒 صحيح بخاری (3365).
و یا مانند استغاثۀ یکی از پیروان موسی علیه السلام به موسی در دعوا و درگیری، که از موسی خواست به فریادش برسد و به او علیه دشمنش کمک برساند:

🌺﴿وَدَخَلَ ٱلۡمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفۡلَةٖ مِّنۡ أَهۡلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيۡنِ يَقۡتَتِلَانِ هَٰذَا مِن شِيعَتِهِۦ وَهَٰذَا مِنۡ عَدُوِّهِۦۖ 👈 فٱسۡتَغَٰثَهُ ٱلَّذِي مِن شِيعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِي مِنۡ عَدُوِّهِۦ 👉 فوَكَزَهُۥ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيۡهِۖ قَالَ هَٰذَا مِنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِۖ إِنَّهُۥ عَدُوّٞ مُّضِلّٞ مُّبِينٞ١٥﴾ [القصص: 15]

🌸ترجمه: «او هنگامی‌به شهر وارد شد که اهل آن در غفلت بودند، ناگهان دو مرد را دید با هم نزاع (و جنگ) می‌کردند، یکی از آن‌ها از پیروان او بود، و دیگری از دشمنانش، 👈پس آن که از پیروان او بود بر (علیه) کسی‌که از دشمنانش بود از وی یاری خواست👉 پس (موسی) به او مشت (محکمی) زد و کارش را ساخت، (و مُرد، موسی) گفت: این از عمل شیطان بود، بی‌گمان او دشمن گمراه‌کنندۀ آشکاری است».

🔹شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در مقام بررسی دلایل برتر بودن انسان نسبت به ملائکه، اثبات وجود الأقطاب والأوتاد والأغواث؛ والأبدال والنجباء را می‌کند و می‌گوید: «وأما النفع المتعدي والنفع للخلق وتدبير العالم فقد قالوا هم تجري أرزاق العباد على أيديهم وينزلون بالعلوم والوحي ويحفظون ويمسكون وغير ذلك من أفعال الملائكة. والجواب: أن صالح البشر لهم مثل ذلك وأكثر منه».
🔸ترجمه: «و اما به نسبت نفع‌رسانی به مخلوقات و تدبیر‌کردن عالم، آنها می‌گویند که ملائکه کسانی‌اند که رزق‌های بندگان بر روی دستان آنان پخش می‌شود و علوم و وحی را نازل می‌کنند و محافظت می‌کنند و نگه می‌دارند و دیگر از افعال ملائکه (که اینها را به عنوان دلیل بر برتر بودن ملائکه بر انسان می‌آورند) و جواب آن این است که: انسان‌های صالح هم، همانند این افعال را دارند و بلکه بیشتر از آن را هم دارند».
🗒 مجموع الفتاوی، ج 4 ص 379.

بدون شک اثبات انسان‌هایی که ابن تیمیه از آنها به نام اوتاد و اغواث و ابدال و نجباء یاد کرده است، و می‌گوید آنها به مخلوقات نفع می‌رسانند و در عالم، تدبیر می‌کنند و... همگی قدرت‌شان در گرو اذن الله متعال است نه مستقل از الله و قائم به ذات خودشان. پس خوارج معاصر چگونه مطلق استغاثه از مخلوق را بدون قید ربوبیت، شرک می‌پندارند؟

🖊 پس غالیان خرافاتیی که مومنان و گویندگان شهادتین و کسانی که پیوسته «لا حول ولا قوة إلا بالله» بر روی زبانشان است را به مجرد عمل «استغاثه» تکفیر می‌کنند، با اینکه این مومنان پیوسته اقرار می‌کنند که چنین استغاثه‌ای از باب اخذ اسباب است و مستغاث دارای قدرت ربوبیت نیست، چنین افرادی دچار دام خوارج شده‌اند و دچار ظاهرگرایی و افراط در تکفیر شده‌اند و حقیقتاً نه توحید را می‌شناسند و نه شرک را. و متاسفانه امروز این الرویبضه‌های نادان، در دین الله عزوجل بدون علم و بدون تبعیت از علمای معتبر اهل سنت، حرف می‌زنند و همانند خوارج، مخالفانشان را متهم به شرک می‌کنند والله المستعان. بارالهی ما را از فتنه‌ها محفوظ دار آمین.

#مجاهد_دین

تکفیر علمای اهل سنت به بهانۀ مخالفت با شرک و دعوت به توحید.



▫️اولاد ذو الخویصره و شاگردان ابن ملجم و مجددان عقیدۀ خوارج، در این عصر به بهانۀ دعوت به توحید در عبادت و تحذیر از شرک، تقریباً قاطبۀ علمای اهل سنت را تکفیر می‌کنند، خوارج جاهلی که نه توحید را می‌شناسند و نه شرک را. و چرا اینگونه نباشد وقتی که اسوه و مقتدی شان «ابن ملجم» به نیت حمایت از جانب توحید، سیدنا علی رضی الله عنه را قربتاً إلی الله کشت و گمان داشت که علی بن ابی طالب رأس طاغوت است و حکومتش دار الکفر!

▫️امروز نیز مجددان عقیدۀ خوارج، همین عقاید و همین افکار را دارند، منتها به دو دستۀ کلی تقسیم می‌شوند.

▪️یک عده به عقیدۀ خودشان و لازمۀ عقیدۀ‌شان جاهل نیستند و بدون تقیه عقیدۀ خود را ابراز می‌کنند و در نتیجه، علمای اهل سنت را تکفیر کرده و مشرک می‌دانند.

▪️عدۀ دیگری از آنها، نسبت به عقیدۀ خودشان جهل دارند، توهم می‌کنند که اهل سنت هستند و گمان می‌کنند عقایدشان در امتداد عقاید علمای اهل سنت است و هنوز متوجه تقابل 180 درجه‌ای عقاید اهل سنت با عقاید خوارج نجدیه «در مبحث توحید و عبادت» نشده‌اند.

👈نمونۀ این اشخاص بسیار زیاد است که اخیراً در این چند روز، یکی از مبلغان ناآگاه آنها به نام «خالد عزیزی»، را معرفی کردیم که گمان می‌کند اهل سنت بوده و به علمای اهل سنت اقتدا می‌کند، اما در همان حال نمی‌داند و نمی‌داند که نمی‌داند، یعنی جهل مرکب دارد!

و ما اینجا مجدداً این سوال صریح و روشن را از این شخص و دیگر فریب خوردگان نجدیه می‌پرسیم اینکه: «حکم درخواست دعا از اهل قبور چیست؟». آیا شرک اکبر است؟
▫️اگر بگویید شرک اکبر است پس با عقیدۀ جمهور علمای اهل سنت مخالفت کرده‌اید چراکه آنها چنین کاری را شرک ندانسته‌اند و بلکه اکثر آنها چنین کاری را تایید و تقریر و انجام نموده‌اند.
▫️و اگر بگویید شرک اکبر نیست، پس خودبه‌خود با عقاید نجدیه و علمای آنها مخالفت کرده‌اید، و با تناقض و تضاد عقیدۀ اهل سنت با وهابیت اذعان کرده‌اید.

👈در تصویر زیر یکی از نجدی‌های بدون تقیه را مشاهده می‌کنید که طبق عقاید نجدیه علمای اهل سنت را تکفیر می‌کند و این علما، همۀ آن علمایی نیست که طبق عقاید نجدیه تکفیر می‌شوند بلکه هریک از علمایی مانند:
الغزالی، ابن کثیر، النووی، الماوردی، ابن الحاج، القرطبی، ابن عساکر، السبکی، ابن الصلاح، الثعالبی، العمرانی، ابن الهمام، النسفی، الذهبی، ابن حجر، ابن قدامه، البیهقی، الرویانی، الرافعی، ابن الجوزی، السمهودی، الموصلی الحنفی، ملا علی القاری، قاضی عیاض، زکریا الانصاری، الدمیاطی، الطحطاوی و...
نیز تکفیر می‌شوند و مشرک دانسته می‌شوند.

اکنون از خالد عزیزی و همفکرانش می‌خواهیم بدون تقیه به سوال ما پاسخ بدهند. و یا به اهل سنت بازمی‌گردید، یا نقاب از تقیۀ‌تان بردارید و حکم این علما را صریح و روشن بیان کنید.

با تشکر: خادم اهل سنت و جماعت، مجاهد دین


توسل به دعای مردگان یک موضوع فقهی اختلافی است


حقیقتاً توسل به دعای مردگان یک موضوع فقهی اختلافی است و دروازۀ آن برای علمای اهل فقه باز است نه سفهاء و احلامیء که با گستاخی بر علمای اهل سنت، اقوال و آرای آنان را تخطئه می‌کنند و آنها را متهم به کفر و شرک و نشناختن توحید می‌کنند. آن سفهاء احلامی که با بی‌ادبی در مقابل علمای اهل سنت می‌ایستند؛ علمایی که این دین را نسل به نسل از یکدیگر به ارث برده‌اند و به ما رسانده‌اند.

پس خط قرمز در این موضوع دو چیز است:
▫️اول آنکه متکلم اهلیت سخن‌گفتن در آن موضوع را داشته باشد، و اختلاف علما در این باره را بشناسند، و عقاید علما در این باره را بداند، وگرنه ضرب در صفر کردن او و رسوا کردن او از واجب‌ترین واجبات است. زیرا وارد شدن شخص عامی در این قضایا (که از تقلید مذاهب اربعه خارج شده است) از منکرترین منکرات است چنانکه آثار آن را به وضوح مشاهده می‌کنیم اینکه دارند جمهور علمای اهل سنت را متهم به کفر و شرک می‌کنند.

▫️دوم آنکه متکلم باید نسبت به علمای مخالف با احترام صحبت بکند وگرنه کسی که برای علمای اهل سنت احترامی نگذارد، الرویبضه‌ای است که هیچ حرمتی ندارد و با شدید‌ترین کلام تخریب خواهد شد. و این جزای عمل اوست چراکه در شریعت رب العالمین با جهل و نادانی حرف زده است و به علمای دین و وارثان خاتم النبیین زبان درازی کرده است. {وجزاء سيئة سيئة مثلها}، عامی را چه رسد که به معارضه با عالمان برخیزد؟

و از این باب سخن حافظ ابن عساکر رحمه الله است که فرمود: «إنما نحترمك ما احترمت الأئمة
بلکه آنکه بدون تخصص در دقیق‌ترین و حساس‌ترین مسائل دین وارد شود، به خداوند متعال احترام نگذاشته، پس تکریم او ظلم و سکوت جنایت و سنت‌کردن سیئه‌ای است که از یک خشت آغاز شده و تا ثریا خواهد رفت.

#مجاهد_دین

درماندگی نجدیه از پاسخ دادن به استدلال‌های اهل سنت، و خزیدن در سوراخ هایشان!



چنانکه مشاهده می کنید بعد از گذشت چند روز و تکرار مکرر استدلال سادۀ ما، اما نجدیه همچنان در برابر استدلال‌های ما سکوت کرده اند و جرئت بحث علمی را ندارند چراکه می‌دانند عیار قلابی‌شان برای همگان رو می‌شود. جرئت ندارند دربارهٔ «درخواست دعا از اهل قبور» چیزی بگویند چرا که عواقب آن را می‌دانند. این عین تقیه است چراکه می‌دانند موجب تکفیر علمای اهل سنت می‌شوند، می‌دانند لازمه عقیدۀ خوارجانۀ شان تکفیر علمای امت است، اما با تمام گستاخی خود را پشت نام همین علمای اهل سنت پنهان کرده‌اند! اهل سنت از شما وهابیت بیزار و بری‌ است. اگر مرد هستید و جرئت دارید بگویید حکم درخواست دعا از اهل قبور چه است تا به شما بگویم که تا چه اندازه اهل سنت هستید. اما سکوت شما خود گویای بسیاری از مسائل است!


در حقیقت شماها حکم دیروز من را دارید، من نیز دیروز همانند شما نجدی‌ها خیلی حقایق بر من پوشیده مانده بود، ولی الحق أحق أن یتبع، به دنبال حق باشید و سبقت أذهانتان را مقدس ندانید. قضیه بسیار ساده است دو دو تا چهارتا است.

یک سؤال بسیار ساده پرسیده‌ایم، چرا جرئت پاسخ دادن ندارید؟🤔

حکم «درخواست دعا از اهل قبور» چیست؟

اگر شرک اکبر ندانید، پس با عقیدۀ محمد بن عبد الوهاب و دیگر نجدیه  مخالفت کرده اید، چراکه آنها مردم را بخاطر درخواست دعا از اهل قبور مشرک به شرک اکبر می‌دانند.

و اگر بگویید شرک اکبر می‌دانیم، پس بگویید حکم علمایی مانند:

▫️(محي الدين النووی ، ابوالحسين عمراني، ابن کثیر، بيهقي، ابن حجر عسقلاني، ابن حجر هيتمي،  سمهودي، تقي الدين الحصني، سيوطي، دمياطي، ابوالحسن ماوردي، قاضي ابوالطيب، محمد بن محمد غزّالي، ابوحيان النحوي ثعالبي و...) از شافعيه .

▫️و (كمال بن الهمام ، عبدالله الموصلي، الشيخ نظام ، أبوالإخلاص الشرنبلالي، مولوی عمر سربازی و...) از حنفيه 

▫️و (شهاب الدين القرافي،شمس الدين القرطبي، عبدالرحمن الجزيري، محمد علي بن حسين المكي، عبدالملک المرداسي، محمد بن الحاج و... ) از مالکيه .

▫️و (ابن تيمية، ابن قدامه، صاحب الشرح الکبیر ، شيخ عبدالقادر گيلاني، ابراهيم بن مفلح، منصور البهوتي، مصطفي الرحيباني و... ) از حنابله .

و ديگر بزرگان علم و دين که درخواست دعا از اهل قبور را تقرير و تأييد نموده و یا خارج از شرک دانسته اند، چیست؟
آیا اینها مرتکب شرک اکبر شده‌اند، یا تجویز شرک اکبر کرده‌اند، یا توحید و شرک را نشناخته‌اند؟

👈 ما همچنان منتظر پاسخ نجدیه به این سوال هستیم...


فرار نجدیه از پاسخ به استدلال ما



کاربران عزیز چنانکه مشاهده می کنید، حجت برّنده ما سر شبهات وهابیت را برید و بلافاصله از سیاست سکوت و خود را به کوچه علی چپ زدن، استفاده کردند! و هرگز جرأت باز کردن این مسائل را در کانال هایشان ندارند چراکه بلافاصله مچشان گرفته شده و مکرشان کشف شده و از اعتبار ساقط می شوند!

الحمد لله اینگونه لجام گسیختۀ وهابیت را در دستانمان جمع می کنیم و اجازۀ بلبل زبانی و نشر عقاید خوارج به نام اهل سنت را به آنان نمی دهیم،

چنانکه مستحضر هستید همه کانال های مروج وهابیت، وقتی به این استدلال ما می رسند، لال می شوند.

از آنان پرسیدیم «حکم درخواست دعا از اهل قبور» چیست؟

اگر شرک اکبر ندانید، پس تو دهنی به محمد بن عبد الوهاب و نجدیه زده‌اید چراکه آنها مردم را بخاطر درخواست دعا از اهل قبور مشرک به شرک اکبر می‌دانند.

و اگر بگویید شرک اکبر می‌دانیم، پس بگویید حکم علمایی مانند:

▫️(محي الدين النووی ، ابوالحسين عمراني، ابن کثیر، بيهقي، ابن حجر عسقلاني، ابن حجر هيتمي،  سمهودي، تقي الدين الحصني، سيوطي، دمياطي، ابوالحسن ماوردي، قاضي ابوالطيب، محمد بن محمد غزّالي، ابوحيان النحوي ثعالبي و...) از شافعيه .

▫️و (كمال بن الهمام ، عبدالله الموصلي، الشيخ نظام ، أبوالإخلاص الشرنبلالي، مولوی عمر سربازی و...) از حنفيه 

▫️و (شهاب الدين القرافي،شمس الدين القرطبي، عبدالرحمن الجزيري، محمد علي بن حسين المكي، عبدالملک المرداسي، محمد بن الحاج و... ) از مالکيه .

▫️و (ابن تيمية، ابن قدامه، صاحب الشرح الکبیر ، شيخ عبدالقادر گيلاني، ابراهيم بن مفلح، منصور البهوتي، مصطفي الرحيباني و... ) از حنابله .

و ديگر بزرگان علم و دين که درخواست دعا از اهل قبور را تقرير و تأييد نموده و یا خارج از شرک دانسته اند، چیست؟

آیا اینها مرتکب شرک اکبر شده‌اند، یا تجویز شرک اکبر کرده‌اند، یا توحید و شرک را نشناخته‌اند؟

😊 فرار نکنید و پاسخ صریح و روشن بدهید.

با تشکر: خادم اهل سنت و جماعت، مجاهد دین


لكل داء دواء يستطب به إلا الحماقة أعيت من يداويها!!




▫️نمی‌دانستم تا این اندازه گیرایی ضعیفی داشته باشی که تفاوت بین زمان نوشتن یک مطلب، و زمان نشر شدن آن مطلب را از هم تمییز ندهی! من این مقالات را در زمان فعالیت در اسلام تکس می‌نوشتم که اصلا تلگرام وجود خارجی نداشت، و بعد از آمدن تلگرام این مقالات را در کانال بازنشر کردم. و من یادم نمی‌آید زمان حضورم در تلگرام چه وقت بوده است منتها تقریبا یکی دو سال بعد از بوجود آمدن تلگرام، وارد تلگرام شده‌ام.
البته من در آنجا نشوذ را با «ذ» نوشته بودم و شما همین را هم تحریف کردی و تبدیل به «نشوز» با «ز» کردی! این «نشوز» را از کجا آوردی؟

▫️و در پاسخ به جهالت شما نسبت به حدیث شاذ که چندین سال است از فهمیدن آن عاجز مانده‌ای به شما می گویم که حدیث صحیح پنج شرط دارد:
1-  سلسله راویان همگی عادل باشند.
2-  سلسله راویان همگی دارای قدرت ضبط و حفظ قوی باشند.
3-  سند ‏حدیث متصل باشد و هیچگونه انقطاعی نداشه باشد.
4-  متن حدیث شاذ نباشد (یعنی مخالف حدیث راوی ثقه تر ‏نباشد).
5-  حدیث معلول نباشد. (و منظور از علت، یعنی هر امر خفی و پنهانی که صحت حدیث را مخدوش می‌کند، ‏هرچند ظاهر حدیث سالم است).

پس از شروط صحت یک حدیث این است که آن حدیث شاذ نباشد. وقتی که یک راوی ثقه حدیثی را روایت کند و آن حدیث، دیگرشروط صحت حدیث را داشته باشد إلا اینکه راویان ثقه تر از خودش مخالف با روایت او را روایت کرده باشند پس آن حدیث شاذ است. اگر راوی حدیثِ شاذ، ثقه یا مقبول نباشد، (ضعیف باشد)، پس آن حدیث را شاذ نمی‌گویند بلکه منکر می‌گویند، پس حدیث شاذ اگرچه در ظاهر شروط حدیث صحیح را دارد و راوی‌اش ثقه است، و صحیح به نظر می‌رسد، اما چون مخالف روایت راویان ثقه‌تر از خودش است پس در برابر آنها شاذ محسوب شده و به آن عمل نمی‌شود.

▫️و این همان سخنی بود که در آن زمان گفته بودیم: {این روایت با احادیث صحیح و فراوان دیگری که آمده است در تضاد است. و بر فرض صحت، حدیث شذوذ خواهد داشت و بر فرض ضعف، حدیث منکر خواهد شد}

یعنی اگر فرض کنیم که راویان این روایت ثقه هستند، و در ظاهر حدیث صحیحی به نظر برسد، اما چون با روایات صحیح‌تر از خودش در تضاد است پس شاذ خواهد بود. چیزی که متاسفانه شما بعد از چندین سال هنوز توفیق فهمیدن آن را کسب نکرده و از درک آن عاجز مانده‌ای! فکر نمی‌کردم نسبت به علوم حدیث تا این حد جاهل باشی!

▫️و اینکه من شذوذ را به اشتباه نشوذ نوشته باشم، اشتباهی نوشتاری بوده و برای هر کس ممکن است پیش بیاید.
و اینکه شما از چنین خطایی سوء استفاده می‌کنی، به ادب و اخلاق اسلامی ‌بر می‌گردد و به هر حال هرکس اخلاق و مرام و ادبی دارد!

▫️و اینکه شما از نقد علمی عاجز مانده‌ای و برای سرپوش گذاشتن بر فرار از مباحثۀ علمی، دنبال چنین مسائل حاشیه‌ای می‌روی، خود گویای همه چیز است!

👈پس ما اجازۀ گریختن به حاشیه‌آباد را به شما مبلغان نجدیه نمی‌دهیم، و افسار گسیختۀ شما همچنان در دستان ماست. نقاب از چهرۀ شما متسلّفان قلابی که به اسم اهل سنت در حال فعالیت هستید را بر می‌داریم.

پس با شعور خوانندگان بازی نکنید و پاسخی واضح بدهید که آیا «درخواست دعا از اهل قبور» را شرک اکبر می‌دانید یا نهایتاً بدعت و حرام می‌دانید؟

اگر بگویید شرک اکبر نمی‌دانیم، پس تو دهنی به محمد بن عبد الوهاب و نجدیه زده‌اید چراکه آنها مردم را بخاطر درخواست دعا از اهل قبور مشرک به شرک اکبر می‌دانند.

و اگر بگویید شرک اکبر می‌دانیم، پس بگویید حکم علمایی مانند:

▫️(محي الدين النووی ، ابوالحسين عمراني، ابن کثیر، بيهقي، ابن حجر عسقلاني، ابن حجر هيتمي،  سمهودي، تقي الدين الحصني، سيوطي، دمياطي، ابوالحسن ماوردي، قاضي ابوالطيب، محمد بن محمد غزّالي، ابوحيان النحوي ثعالبي و...) از شافعيه .

▫️و (كمال بن الهمام ، عبدالله الموصلي، الشيخ نظام ، أبوالإخلاص الشرنبلالي، مولوی عمر سربازی و...) از حنفيه 

▫️و (شهاب الدين القرافي،شمس الدين القرطبي، عبدالرحمن الجزيري، محمد علي بن حسين المكي، عبدالملک المرداسي، محمد بن الحاج و... ) از مالکيه .

▫️و (ابن تيمية، ابن قدامه، صاحب الشرح الکبیر ، شيخ عبدالقادر گيلاني، ابراهيم بن مفلح، منصور البهوتي، مصطفي الرحيباني و... ) از حنابله .

و ديگر بزرگان علم و دين که درخواست دعا از اهل قبور را تقرير و تأييد نموده و یا خارج از شرک دانسته اند، چیست؟

آیا اینها مرتکب شرک اکبر شده‌اند، یا تجویز شرک اکبر کرده‌اند، یا توحید و شرک را نشناخته‌اند؟

چطور اگر من از این علما در برابر سرکشان نجدیه دفاع کنم، و پیرو عقیدۀ علمای اهل سنت باشم، رافضی محسوب می‌شوم، اما اگر شما این علما را مرتکب شرک بدانید و تبدیع و تکفیر کنید، اهل سنت محسوب می‌شوید! راه فراری ندارید. به سوال ما پاسخ بدهید. اگر پاسخ ندهید پس بدون شک ریگی در کفشتان است.

#مجاهد_دین


القافلة تسير والكلاب تنبح!




▫️ رجوع از خطا به سوی حق، فضیلت است نه عیب؛ چنانکه عمر بن الخطاب عنه پنج شش سال از آمدن اسلام گذشته بود و با اسلام مخالف و دشمن بود، اما بعدا مسلمان شد و کسی او را بخاطر گذشته‌اش سرزنش نکرد. چراکه «الإسلام يجُبُّ ما قبله».

▫️خالد بن الولید تا بعد از جنگ أحد در لشکر مشرکین شمشیر می‌زد و سبب اصلی شکست مسلمانان در جنگ أحد بود، با این حال بعد از اینکه مسلمان شد، کسی او را بخاطر گذشته‌اش سرزنش نکرد و او را در نیتش متهم نکرد.

▫️عکرمه بن ابی جهل، بعد از فتح مکه نیز مسلمان نشد بلکه فرار کرد اما وقتی رسول خدا به او امان داد، برگشت و مسلمان شد و همۀ گذشته‌اش بخشیده شد و کسی او را سرزنش نکرد و در نهایت نیز با شهادت از دنیا رفت.

▫️اما عجیب است که من مسلمان اگر از پیروی نجدیه و جماعت دوله که آنها نیز به هر حال مسلمان و اهل قبله هستند، به پیروی از مذهب شافعی برگردم، در نزد نجدیه خطایی نابخشودنی و خیانت و نیتی سوء است!

🌸«من ذا الذي ما ساء قط ** ومن له الحسنى فقط»
«چه کسی هست که هرگز خطا نکند و چه کسی است که فقط کار نیکو و خوب کند؟»

⭕️اینکه در هفت یا هشت سال قبل مقاله‌ای (بر نهج نجدیه) نوشتم و در آن اشتباه نوشتاری وجود داشته است (یعنی شذوذ را نشوذ نوشته بودم)، و امروز شما نجدی‌ها آن را علم کرده‌اید تا به حساب خودتان از اعتبار من کم کنید، و از آن اشتباه نوشتاری چنین استنباط کنید و بگویید: {این شخص اصلاً چیزی از علوم شرعی نخونده و ساده‌ترین مسائل علم حدیثی که توی هر کتاب مصطلح پیدا میشه رو نمی‌دونه}
در واقع شبیه غریقی است که برای بالا آمدن، به کف دریا چنگ می‌زند! ای بنده خدا این دیگر چه مسخره‌بازی است؟! کاش حداقل کمی خجالت می‌کشیدی و آبروی خودت را با چنین کارهایی نمی‌بردی!

واقعا چگونه به این نتیجه‌گیری مضحکی رسیدی که یک اشتباه نوشتاری یعنی اینکه من از علوم شرعی چیزی نخوانده و ساده‌ترین مسائل علم حدیث را نمی‌دانم؟ با اینکه من در همان سال‌ها این تحقیقات را در بررسی احادیث داشتم:
1-  کتاب بررسی شان نزول آیۀ 55 سورۀ مائده در کتب اهلسنت. در سال 1392 (در این کتاب همۀ احادیث مربوط به نازل شدن آیۀ 55 سورۀ مائده که دربارۀ اعطای انگشتری در نماز توسط علی رضی الله عنه است را بررسی سندی کرده‌ام)
2-  کتاب پاسخ به شبهات تحریف قرآن در کتب اهل سنت. در سال 1391 (در این کتاب روایات موجود در کتب اهل سنت که در آن اتهام تحریف قرآن وارد شده است را بررسی سندی کرده‌ام)
3-  کتاب تحدی بزرگ از کل رافضه در اثبات شکستن پهلوی فاطمه. در سال 1392. (تمام روایات موجود در کتب اهل سنت که در آن اتهام شکسته شدن پهلوی فاطمه رضی الله عنها وارد شده است را بررسی سندی کرده‌ام)
4-  مقالۀ بررسی شأن نزول آیه ابلاغ در سال 1392 (در این مقاله روایاتی که ادعا می‌کند آیه ابلاغ در غدیر خم و در اشاره به امامت علی رضی الله عنه نازل شده است را بررسی سندی کرده‌ام)

و علاوه بر این ها صدها مقاله که مربوط به پاسخ به شبهات شیعه است نوشته‌ام که تقریبا در همۀ این مقالات احادیثی وجود داشته که بررسی سندی کرده‌ام، و تا الآن نیز بسیاری شماها در رد بر شبهات شیعه وامدار همان مقالات من هستید و پیوسته استناد به مقالات خودم را در کانال‌های پاسخ به شبهات شیعه می‌بینم، پس چطور ارشمیدسی چون تو گمان می‌کند که من چیزی از علوم شرعی نخونده و ساده‌ترین مسائل علم حدیثی که توی هر کتاب مصطلح پیدا میشه رو نمی‌دونم؟! الحسود لا يسود!!

▫️و این حماقت است که سطح علمی ‌امروز من را بخاطر سطح علمی ‌هفت هشت سال قبل زیر سوال ببرید! هرچند که سطح علمی آن روز من باز بیشتر از امثال شماست!

▫️هیچ کس جز حسودی همچون خودت، از یک خطای نوشتاری (اینکه شذوذ را نشوذ نوشته بودم)، نتیجه نمی‌گیرد که من ساده ترین مسائل علم حدیث را نمی‌دانم و با عَلَم کردن چنین ایراد مضحکی، فقط آبروی خودت را برده‌ای و از اعتبار من چیزی کم نمی‌شود، چراکه خطای نوشتاری در نوشته‌های هرکسی رخ می‌دهد. هرچند که آن اشتباه نوشتاری در همان لحظه برطرف گردید و آن مقاله در سایت‌های اینترنتی نیز منتشر شده و چنین خطای نوشتاری در آن وجود ندارد! پس شما به چه حقی اشتباهی که در همان زمان اصلاح شده و اکنون اصلاً وجود خارجی ندارد را علم کرده‌اید تا آبروی خودتان را با آن ببرید؟


▫️و این نشان می‌دهد که بخاطر حسادت و بخاطر عجز و ناتوانی در پاسخ علمی، مجبور شده‌اید که به هر خس و خاشاکی چنگ بزنید تا از اعتبار من کم کنید، و عیبی از من پیدا کنید و همانند ارشمیدس لخت و عریان از اخلاق و ادب، بانگ یافتم یافتم سر بزنید! در حالی که چیزی جز تف سر بالا نیافته‌اید و مطالب علمی ‌من همچنان با قوت خود بر سر جای خودشان باقی مانده‌اند و با این پف کردن‌ها فقط ریش خودتان سوخته است و مطالب علمی ‌من رد نشده است!!
🔹و بدان هرکس دنبال عیوب دیگران باشد خدا رسوایش می‌کند ولو در کنج خانه‌اش پنهان شده باشد. چنانکه عبدالله بن عمر رضی الله عنه می‌گوید: «صعِد رسولُ اللهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم المنبرَ فنادَى بصوتٍ رفيعٍ فقال يا معشرَ من أسلم بلسانِه ولم يدخُلِ الإيمانَ قلبَه لا تُؤذوا المسلمين ولا تتَّبِعوا عوراتِهم فإنَّه من تتبَّع عورةَ أخيه المسلمِ تتبَّع اللهُ عورتَه ومن تتبَّع اللهُ عورتَه يفضَحْه ولو في جوفِ رحلِه ونظر ابنُ عمرَ إلى الكعبةِ فقال ما أعظَمَك وما أعظمَ حُرمتِك والمؤمنُ أعظمُ حُرمةً عند اللهِ منك».
🔸ترجمه: «رسول الله صلی الله علیه وسلم بر منبر بالا رفت و با صدای بلند فرمود: ای کسانی که با زبان ایمان آورده‌اید و ادعای ایمان می‌کنید اما ایمان وارد قلبتان نشده است، مسلمانان را اذیت نکنید و دنبال پیدا کردن عیب و ایراد از آنان نباشید؛ زیرا هرکس به دنبال پیدا کردن عیب برادر یا خواهر مسلمانش باشد، پروردگار عیب و گناه او را دنبال می‌کند و هرکس خدا دنبال عیب و گناهش باشد او را رسوا خواهد کرد حتی اگر در داخل خانه و منزلش باشد. سپس عبد الله بن عمر رضی الله عنه به کعبه نگریست و گفت: ای کعبه چقدر بزرگ هستی و چقدر دارای قدر و ارزش هستی اما ایمان‌دار ارزشش نزد الله از تو بیشتر است».
🗒سنن ترمذی (2032)، و ابن حبان (5763).

👈و همانطور که گفتم رجوع از خطا، شجاعت و فضیلت است. وقتی آراء علما و امامان و مفسران اهل سنت و جماعت را بر خلاف آراء نجدیه دیده‌ام، و وقتی در میزان عقاید نجدیه، علمای اهل سنت مانند نووی و ابن قدامه و ابن حجر و ذهبی و ابن کثیر و قرطبی و ابن صلاح و ابن الجوزی و سیوطی و ... متهم به ارتکاب شرک اکبر می‌شوند، پس چرا از عقاید خوارجانۀ نجدیه که جز تکفیر و تفرقه چیز دیگری ندارد پیروی کنم؟
▫️سبحان الله بسیار عجیب است، مگر نمی‌گویید اهل سنت هستید؟ خب پس چرا از این امامان و علمای اهل سنت پیروی نمی‌کنید؟ و چرا اگر کسانی از این علما دفاع کند و پیرو آنها باشد، نزد شما رافضی هستند؟ بدون شک یا به عقیده این علمای اهل سنت جاهل هستید یا در تقیه هستید و اگر از تقیه در بیایید همانند دیگر برادران نجدی‌تان این علما را تکفیر می‌کنید. آیا علمای اهل سنت رافضی هستند؟ بلکه حقیقت این است که شما وهابیت دشمن اهل سنت هستید، اما چون جرأت مخالفت مستقیم با علمای اهل سنت را ندارید، برای همین به نام مخالفت با روافض عقاید اهل سنت را رد می‌کنید!

⭕️سپس گفته: {نسبت به چیزی که نقد می‌کنه، جهل مرکب داره و چطور ممکنه کلام کسی رو بدون فهمیدن نقد کرد؟}

▫️در اینجا منظورش اشاره به سخن ابن عثیمین است، ابن عثیمین معتقد بود رسول خدا صلی الله علیه وسلم ، موسی را در قبرش دیده اما نمی‌دانسته که کیفیت آن چطور است! در حالی که اهل سنت کیفیت آن را می‌داند، و می‌گویند او را با رأی عین دیده است، چنانکه ابن عباس رضی الله عنهما در تفسیرش فرمود: «هي رؤيا عين» (رواه البخاري). اما ابن عثیمین بجای اینکه همانند ابن عباس رضی الله عنه در توضیح کیفیت این دیدن، بگوید که با چشم سر دیده است، آن را انکار کرده و گفته است ما کیفیت آن را نمی‌دانیم!! سپس برایش یک احتمال می‌زند و آن را تشبیه به دیدن در خواب کرده است، و می‌گوید: «ونحن الآن نشاهد في رؤيا المنام بعض الأموات وهم يتطوعون لله عز وجل، ربما تشاهد أباك أو أخاك أو أحداً من أقاربك في المنام يصلي وهو ميت»؛ «و ما الآن نیز در رؤیای خواب بعضی از مردگان را مشاهده می‌کنیم و آنان مشغول عبادت خداوند عزوجل هستند، چه بسا پدرت یا برادرت یا یکی از نزدیکانت که مرده است را در خواب ببینی که دارد نماز می‌خواند».
اما کانال منتقد، نه توانست از ابن عثیمین دفاع کند، و نه توانست به دلیل ما پاسخ بدهد، و آمد ابرویش را درست کند که زد چشمش را هم کور کرد!

▫️سبحان الله به افلاس پیروان نجدیه نگاه کنید، چیزی برای گفتن ندارند و از روی ناچاری به چه هزلیاتی چنگ زده‌اند!

⭕️سپس به خیال خام خودش دربارۀ سرقت علمی ‌توسط من حرف می‌زند و من رو متهم به سرقت علمی‌ کرده است، در حالی که اگر چنین چیزی سرقت علمی ‌است، پس چطور شماها با هزار و یک تاویل و ماست مالی، از کتاب جعلی سیوطی دفاع می‌کنید، در حالی که مطالب این کتاب بدون هیچ نقل قولی، کپی شده از کتب علمای دیگر است! یک بام و دو هوا!
برای مثال به اين جمله که در کتاب جعلی «حقیقة السنة والبدعة» ص 42 به سیوطی نسبت داده شده است نگاه کنید:
 «فأما إن قصد الإنسان الصلاة عندها أو الدعاء لنفسه في مهماته وحوائجه متبركاً بها راجياً الإجابة عندها فهذا عين المحادة لله ولرسوله ومن المخالفة لدينه وشرعه وابتداع ديناً لم يأذن به ولا رسوله ولا أئمة المسلمين المتبعين آثاره وسننه».

و سخن ابن تیمیه را نیز نگاه کنید: «فأما إذا قصد الرجل الصلاة عند بعض قبور الأنبياء والصالحين، متبركا بالصلاة في تلك البقعة، فهذا عين المحادة لله ورسوله، والمخالفة لدينه، وابتداع دين لم يأذن به الله».
اقتضاء الصراط المستقیم ج 2 ص 193.

😐جالب است، اگر به نفع شما باشد، تحقیق علمی ‌محسوب می‌شود، و اگر به ضرر شما باشد سرقت علمی!

▫️پس این نشان می‌دهد که نه عدالت دارید، نه انصاف، و نه مردانگی، بلکه از روی کینه و تعصب و حسادت سعی می‌کنید ایراداتی به این حقیر بگیرید، آن هم تنها به این خاطر که با هوای نفس شماها مخالفت کرده‌ام! دشمنی بر سر تعصب دارید نه بر سر حق. همۀ این اعتراضاتی که بر این حقیر وارد کرده‌اید، هیچ کدام نقد علمی‌ بر مطالب من نبوده است، بلکه خطاهای سهوی بوده که هر کسی در آن می‌افتد و اگر من خطایی کرده باشم پس به آن اعتراف می‌کنم و از آن رجوع می‌کنم و هرگز بر باطل پافشاری نمی‌کنم. چنانکه از خطای نجدیه برائت کرده و به اهل سنت برگشتم.

👈و شماها دردتان از این است که چهرۀ حقیقی شما را کشف کرده‌ام که با نام اهل سنت در حال تخریب عقاید اهل سنت هستید و علمای اهل سنت را متهم به کفر و شرک و بدعت می‌کنید، و خودتان را هم اهل سنت می‌دانید!! در حالی که استنادتان به علمای وهابیت است نه علمای اهل سنت.

⭕️همچنین نوشته است:  {مناظره‌ی پرچم که توش خورد شد هم بماند}
▫️اینجا هم دست پیش گرفته‌اند که پس نیوفتند! من همان لحظه آن مناظره را در گروهم فوروارد کردم، آن مناظره را بخوانید و قضاوت با خوانندگان!!! ببینید چطوری یک به یک تعریف‌های ناقص و غیر جامع و مانعشان را نقد کردم و آخر سر گروه را بستند و قابلیت تایپ کردن در گروهشان را از من گرفتند!!

⚡️به اذن الله شاخ شیطان نجدیه را خواهیم شکست و با تمام قدرت از عقاید اهل سنت در برابر نوخوارجان و غالیان معاصر دفاع می‌کنیم و نمی‌گذاریم سم غلو و افراط گرایی‌تان را به نام اهل سنت در فضای مجازی تزریق کنید.
⚡️من با دلایل علمی و با استناد به اقوال علما و امامان و مفسران اهل سنت، مخالفت نجدیه با اهل سنت در تعریف توحید و شرک و عبادت را می‌آورم، شماها نیز با چنگ زدن به خس و خاشاک و با گرد و خاک به پا کردن و با تکفیر و منافق دانستن و... سوزشتان را تسکین دهید... القافلة تسير والكلاب تنبح!

#مجاهد_دین


ای مگس! عرصۀ سيمرغ نه جولانگه تُست!! (پاسخ به خالد عزیزی)




▫️هرزگاهی نزدیک است سر عقل بیایی و پنبه را از گوشت در بیاری و سرت را از زیر برف بیرون بکشی، اما دوباره شیطانت بر تو غالب شده و تو را به این دلخوش می‌کند که مطالب دیگران، ترهات است و مروری کرام کافیست!

▫️من نمی‌دانم چرا اینقدر تکبر تو را گرفته و خودت را بالا می‌پنداری، در حالی که حتی حاضر نیستم تو را به شاگردی هم قبول کنم؟!

🌸حين سکت أهل الحق عن الباطل، توهّم أهل الباطل أنهم علی حق!!

▫️قحط الرجالی همچون تو، بر کرسی فتوا نشسته و فکر می‌کند در مبحث توحید و شرک پیرو علمای اهل سنت است، اما در کمال شگفتی هیچ عالم اهل سنتی نیست إلا اینکه مخالف عقاید نجدیه است!

🌸کد خدای ده چو مرغابی بُوَد ** وای بر آن ده چه رسوایی بُوَد!

 ▫️تحقیر کردن و منافق دانستن، نهایت پاسخ‌های علمی تو (و امثال تو)ست. تحقیر و تکفیر و القاب‌گذاشتن، جواب بی‌جوابان است و مگر کسی هست که چنین جوابی بلد نباشد؟ ما نیز می‌توانیم در برابر فرار و عدم جرأت شما از پاسخ دادن، بگوییم:

🌸ای مگس! عرصۀ سيمرغ نه جولانگه تُست!!

▫️تو کمتر از آنی هستی که بتوانی بر مطالب ما نقدی بنویسی، برای همین فقط وِزوِز می‌کنی و جرأت جولان در عرصۀ نقد علمی را نداری؛ چراکه می‌دانی اگر وارد این عرصه شوی، لِه می‌شوی! (البته ناگفته نماند در کانال شبهات و ردود، بدون اینکه اسمت را ذکر کنی، مطالبی [بخوانید ترهاتی] می‌نویسی، تا اگر آن مطالب نقد و باطل شد، آبرویت نرود و قحط الرجالی همچو تو، رسوا نشود!)

▫️برای همه ثابت شده که شما نجدیون جرأت بحث علمی را ندارید، منطق شما منطق تکفیر و تبدیع است.

▫️از تو بزرگترش تا به حال نتوانسته ردیه‌های کمر‌شکن ما بر پیکرۀ همچون تارعنکبوت نجدیه را پاسخ بدهد. الحمد لله از زمانی که از نجدیت برائت کرده‌ام، و بعد از نوشتن ردیه‌هایم بر نجدیت، تا به حال صدها کاربر به این حقیر پیام فرستاده و متوجه انحراف نجدیه و گمراهی آنان در باب توحید و شرک، و بازگشتنشان به اهل سنت شده‌ است. تنها تو و حوضت باقی مانده‌ای! پنبه را از گوشت بیرون بیار! دل به دریا بزن و یک بار مرد باش و از منهجت دفاع کن! بیا و مناظره کن! مگر خودت را بر حق نمی‌دانی؟ این چه حقی است که از اثباتش عاجز مانده‌ای؟

▫️پس اگر نتوانی جواب مستند و علمی به مطالب این حقیر بدهی و اگر نتوانی نقد علمی بکنی، و به القاءات شیطانی‌ات اکتفا کنی، پس بدان دوران این سیاه بازی‌ها تمام شده و اهل سنت فریب شعارهای شما را نمی‌خورند. همانطور که من تا ته خط نجدیت رفتم و بن‌بست و پوچ بودن آن را دیدم، دیگر فریب خوردگان و متأثران نجدیه نیز به زودی ان شاء الله آگاه و بیدار می‌شوند چراکه پاسخ‌های غیر علمی و القاءات شیطانی شما، تشنگان حقیقت را نه تنها سیر نمی‌کند، بلکه موجب نفرت و گریز بیشترشان از منهج هتاک و فحاش شما خواهد شد.  

#مجاهد_دین


نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...