۱۳۹۱/۱۱/۰۵

اصحاب و قران

اصحاب و قران
خداوند مي فرمايد
﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ.... ﴾. [آل عمران:110].
(شما بهترين امتي هستيد که بنفع انسانها آفريده شده ايد).
همه ميدانند مخاطب هاي اوليه ي اين آيه اصحاب پيامبر بودند سبب نزولش نيز همانان بودند.
در جايي ديگر خداوند مي فرمايد
﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾. [بقره: 143].
(و شما را امتي ميانه رو قرار داديم تا گواهي باشيد بر انسانها و پيامبر اسلام -صلي الله عليه وسلم- گواهي باشد برشما).
در اين آيه نيز اولين مخاطب هايش اصحاب پيامبر صلي الله عليه و سلم است و در زمان آنان نازل شده است
خداوند اصحاب محمد صلي الله عليه و سلم را بخشيده است
﴿لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾. [توبه: 117].
(خداوند توبه پيامبر، مهاجرين و انصار را پذيرفت. آنها که در روزگار سختي از پيامبر پيروي کردند، بعد از آنکه دسته اي از آنها اندکي مانده بود که منحرف شود، باز هم خداوند توبهءآنها را پذيرفت، زيرا که او بسيار رؤوف و مهربان است).
آيا مهاجرين و انصار 3 نفر بودند؟



خداوند از اصحاب راضي شده است
﴿وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنْ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ﴾. [توبه:100].
(پيشگامان نخستين مهاجرين و انصار و کسانيکه به نيکي روش آنها را پيش گرفتند و راه ايشان را بخوبي پيمودند، خداوند از آنها خشنود است و ايشان نيز از خدا خشنود هستند).
خداوند از مهاجرين و انصار راضي شده است اما روافض ميگويد خدا نميداند ما ميدانيم شرط ما هستيم كه راضي نشده ايم.
﴿‏ لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً ‏﴾. [فتح: 18].
‏ خداوند از مؤمنان راضي گرديد همان دم كه در زير درخت با تو بيعت كردند . خدا مي‌دانست آنچه را كه در درون دلهايشان ( از صداقت و ايمان و اخلاص و وفاداري به اسلام ) نهفته بود ، لذا اطمينان خاطري به دلهايشان داد ، و فتح نزديكي را ( گذشته از نعمت سرمدي آخرت ) پاداششان كرد . ‏
چند هزار صحابه زير درخت بيعت نمودن خداوند از همه ي انها راضي شده است. اما شيعه طبق عقيده ي كفري بداء ميگويد كه خدا نميداند.
﴿لاَ يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنْ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى﴾. [حديد: 10].
(کسانيکه قبل از فتح (مکه) انفاق نموده و جنگ کردند، با کسانيکه بعد از فتح انفاق نمودند و جنگ کردند هرگز برابر نمي شوند، زيرا مقاتلين و منفقين قبل از فتح داراي درجه و مرتبه اي بس بزرگترند و هر دو را خداوند وعدهء نيکو داده است).
خداوند اجر بسيار بزرگتري به كساني كه قبل از فتح ايمان اورده اند داده است. و همچنين به كساني كه بعد از فتح نيز ايمان اوردند. به نظر ميرسد خداي محمد و اصحاب با خداي روافض جدا ميباشد چون خداي محمد طبق ايات از اصحاب رضايت دارد ولي روافض جيز ديگري ميگويند.
خداوند در ايه اي ديگر به ديگران ميگويد كه اگر ايماني مثل ايمان محمد صلي الله عليه و سلم و اصحابش بياوريد آنگاه هدايت يافته ايد
﴿فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنتُمْ بِهِ فَقَدْ اهْتَدَوا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ﴾. [بقره:137].
(اگر ايمان بياورند مانند ايماني که شما آورده ايد، و به آنچه ايمان آورديد هدايت يافته اند و اگر از شما روي برگردانند، پس در مخالفت با شما هستند).
در اين آيه ميفهميم كه مخالفان پيامبر و كساني كه با او بودند چيزي جز گمراه بودنشان را نشان نميدهند.
خداوند ايمان را به اصحاب بخشيده است:
﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنْ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمْ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمْ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمْ الرَّاشِدُونَ﴾. [حجرات:7].
(بدانيد که پيامبر در ميان شماست، هرگاه در بسياري از کارها از شما اطاعت کند، به مشقت خواهيد افتاد. اما خداوند ايمان را در نظر تان گرامي داشته است و آنرا در دلهايتان آراسته است و کفر و نافرماني و گناه را در نظرتان زشت جلوه داده است، فقط آنها راه يافته اند و بس).
﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمْ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾. [فتح :26 ].
(آنگاه که کافران تعصب جاهليت را در دلهايشان جاي دادند، خداوند اطمينان خاطري بهره ايشان و بهره مومنان کرد، و خدا ايشان را به روح ايمان سازگار کرد زيرا سزاوارتر به روح ايمان و برازنده آن بودند و خدا از هر چيزي آگاه و بر هر کاري تواناست).
خداوند آنها كاملا ايمان دار خطاب ميكند. آيا منظورش تنها سه نفر است؟
خداوند در آيه اي ديگر به ما ميگويد كه اصحابي كه هجرت كردند علتش تنها فضل و خوشنودي او بود.
﴿لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمْ الصَّادِقُونَ﴾. [حشر: 8 ].
همچنين غنايم از آن فقراي مهاجريني است که از خانه و کاشانه و اموال خود بيرون رانده شده اند. آن کسانيکه فضل خدا و خشنودي او را مي خواهند و خدا و پيامبرش را ياري مي دهند، اينان راستگويانند
چه دليلي دارد كه مسلمانان 13 سال در مدينه اينهمه شكنجه را تحمل كنند بعد با پيامبر هجرت كنند و خانه و اشيانه و حتي پدر و مادر خود را رها كنند. ايا چيزي جز ايمان است كه آنها را وادار به اين كار كرده است؟
خداوند انصار را نيز ستوده است و آنها را رستگاران واقعي ميداند:
﴿وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلاَ يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ﴾. [حشر: 9].
(آناني که قبل از آمدن مهاجرين خانه وکاشانه و ايمان را (در دلها) آماده کردند و دوست مي دارند کساني را که به پيش آنها هجرت کرده اند، و در درون احساس نياز و رغبت نمي کنند به چيزهايي که به مهاجرين داده شده است و ايشان را بر خود ترجيح مي دهند هر چند که خود سخت نيازمند باشند. کسانيکه از بخل، نفس خود را نگهداري و محفوظ کردند، ايشان قطعاً رستگارند).
﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَنَصَرُوا أُوْلَئِكَ هُمْ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾. [انفال:74].
(بيگمان کسانيکه ايمان آوردند و مهاجرت کردند و در راه خدا جهاد نموده اند و کسانيکه پناه داده اند و ياري کرده اند، آنان حقيقتاً مومن و با ايمانند. براي آنان آمرزش (گناهان) و روزي شايسته (در آخرت) است).
خدا در آيه اي ديگر ميفرمايد كه من ياري دهنده اصحاب هستم.
﴿يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنْ اتَّبَعَكَ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ﴾. [انفال:64].
(اي پيامبر, خدا! براي تو و مؤمنيني که از تو پيروي کرده اند بسنده است).
خداوند مردمان آينده گان را نصيحت ميكند و ميگويد به جاي اينكه شب و روز مشغول ايراد گرفتن از اصحاب پيامبر باشند به فكر مشكلات زمان خود باشند:
﴿تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾. [بقره: 134 و 141].
(آنها قومي بودند که گذشت و رفت. آنچه بدست آوردند متعلق به خودشان است.آنچه شما بدست آورديد متعلق به خودتان است، و در موردآنچه آنها کرده اند از شما سوال نخواهد شد).
به جاي اينكه روافض كينه ي آنان را در دل بپرورانند بايد مسئول كارهاي خود باشند چون چشم و گوش و زبان همه مسئول اعمالشان هستند
‏ وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً 36 . اسراء
‏ از چيزي دنباله‌روي مكن كه از آن ناآگاهي . بي‌گمان ( انسان در برابر كارهائي كه ) چشم و گوش و دل همه ( و ساير اعضاء ديگر انجام مي‌دهند ) مورد پرس و جوي از آن قرار مي‌گيرد . ‏
فرداي قيامت مسئول تهمت ها و نا سزا گويي هايي هستي كه از روي تعصب و تقليد كور كورانه از پدرانت داشته اي ميشوي. پس هوشيار باش
به ايات 8 تا 10 سوره ي حشر توجه كنيد. خداوند سه دسته از مومنان را معرفي ميكند. مهاجرين انصار و كساني كه بعد از آنان مي آيند.
‏ لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ‏ 8 حشر
‏ همچنين غنائم از آنِ فقراي مهاجريني است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شده‌اند . آن كساني كه فضل خدا و خوشنودي او را مي‌خواهند ، و خدا و پيغمبرش را ياري مي‌دهند . اينان راستانند . ‏
‏ وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏ 9 حشر
‏ آناني كه پيش از آمدن مهاجران خانه و كاشانه ( آئين اسلام ) را آماده كردند و ايمان را ( در دل خود استوار داشتند ) كساني را دوست مي‌دارند كه به پيش ايشان مهاجرت كرده‌اند ، و در درون احساس و رغبت نيازي نمي‌كنند به چيزهائي كه به مهاجران داده شده است ، و ايشان را بر خود ترجيح مي‌دهند ، هرچند كه خود سخت نيازمند باشند . كساني كه از بخل نفس خود ، نگاهداري و مصون و محفوظ گردند ، ايشان قطعاً رستگارند . ‏
‏ وَالَّذِينَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلّاً لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ‏ 10 حشر
‏ كساني كه پس از مهاجرين و انصار به دنيا مي‌آيند ، مي‌گويند : پروردگارا ! ما را و برادران ما را كه در ايمان آوردن بر ما پيشي گرفته‌اند بيامرز . و كينه‌اي نسبت به مؤمنان در دلهايمان جاي مده ، پروردگارا ! تو داراي رأفت و رحمت فراواني هستي . ‏
در اين آيات سه دسته از مومنان را شناختيم و دسته ي مهاجرين و انصار در ايات بالا توصيف شدند و رضايت خدا از انان را ديديم اما بعد از اين دو دسته ما آمده ايم. حال سوال اين جاست كه در اين تقسيم بندي الهي جايگاه روافض كجا ميباشد؟
آيا از مهاجرين و انصار هستند؟ آيا از كساني هستند كه مهاجرين و انصار را به نيكي ياد ميكنند؟ قطعا هيچ جايگاهي ندارند. روافض از بدو تولد فرزندانشان بذر نفاق و دشمني و كينه با اصحاب پيامبر را ميكارند. اي شيعيان جهان بيدار شويد راهي كه پيش گرفته ايد راه تركستان است.
خداوند در قران اصحابش محمد صلي الله عليه و سلم را اينگونه ميستايد
‏ مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً ‏ 29 محمد
‏ محمد فرستاده خدا است ، و كساني كه با او هستند در برابر كافران تند و سرسخت ، و نسبت به يكديگر مهربان و دلسوزند . ايشان را در حال ركوع و سجود مي‌بيني . آنان همواره فضل خداي را مي‌جويند و رضاي او را مي‌طلبند . نشانه ايشان بر اثر سجده در پيشانيهايشان نمايان است . اين ، توصيف آنان در تورات است ، و اما توصيف ايشان در انجيل چنين است كه همانند كشتزاري هستند كه جوانه‌هاي ( خوشه‌هاي ) خود را بيرون زده ، و آنها را نيرو داده و سخت نموده و بر ساقه‌هاي خويش راست ايستاده باشد ، بگونه‌اي كه برزگران را به شگفت مي‌آورد . ( مؤمنان نيز همين گونه‌اند . آني از حركت بازنمي‌ايستند ، و همواره جوانه مي‌زنند ، و جوانه‌ها پرورش مي‌يابند و بارور مي‌شوند ، و باغبانانِ بشريت را بشگفت مي‌آورند . اين پيشرفت و قوّت و قدرت را خدا نصيب مؤمنان مي‌كند ) تا كافران را به سبب آنان خشمگين كند . خداوند به كساني از ايشان كه ايمان بياورند و كارهاي شايسته بكنند آمرزش و پاداش بزرگي را وعده مي‌دهد . ‏
آيا منظور اين آيات تنها سه نفر ميباشد؟ آيا خداوند فراموش ميكند ؟ يا از اينده خبر ندارند؟
نظر انجيل در مورد اصحاب پيامبر -صلي الله عليه وسلم-
در سفرتثنيه در فصل33 آيه دو چنين آمده است:
((ازکوه فاران قيام کرد و با ده هزار مرد زاهد و مقدس آمده و از دست چنين قانون آتشين گذشت)).
فاران نام قديم يک رشته کوه در شبه جزيره عربستان مي باشد و بايد توجه داشت که شبه جزيره عربستان جزء پيامبر اسلام -صلي الله عليه وسلم- پيامبر ديگري نداشته است. ده هزار مرد زاهد و مقدس اشاره به ده هزارنفري داردکه هنگام فتح مکه بدنبال پيامبر -صلي الله عليه وسلم- بودند و بزرگترين فتح حيات پيامبر -صلي الله عليه وسلم- را رقم زدند. در اين آيه از يک کتاب غير اسلامي، اصحاب و ياران پيامبر -صلي الله عليه وسلم- بعنوان افرادي زاهد و مقدس نام برده مي شوند که با توجه به روحيه معنوي حاکم بر فضاي مدينه درهنگام حيات رسول خدا -صلي الله عليه وسلم-، خصوصاً در سالهاي آخر زندگي پيامبر -صلي الله عليه وسلم- که فتح مکه يکي ازحوادث آن بود، لقب زاهد و مقدس براي ياران و اصحاب پيامبر -صلي الله عليه وسلم- اغراق آميز نمي باشد.
يك دليل عقلي ديگر نيز وجود دارد كه مطمئنا عقل روافض را به شدت درگير اين مساله خواهد كرد و جوابي نخواهند داشت جز تسليم شدن در برابر قران.
شيعيان مدام به سيدنا علي رضي الله عنه ميگويند امير المومنين. حال سوال ما از آنان اين است كه امير كدام مومنان؟ شما كه ميگوييد همه كافر و مرتد شدند. يا بايد قبول كنيد كه اصحاب پيامبر مرتد نشده اند يا بايد به سيدنا علي بگوييد امير المرتيدن. چون كساني با خليفه ي چهارم بيعت كردند كه با سه خليفه ي قبل از او بيعت كرده بودند. و اگر بپذيريم اصحاب مرتد شده بودند پس امير المومنين بودن سيدنا علي بي معنيست و بايد گفت امير المرتدين نعوذ بالله تعالي
در نهج البلاغه از زبان سيدنا علي امده است: بايعنی القوم الذين بايعوا ابابکر وعمر وعثمان علی ما بايعوهم فلم يکن للشاهد اَن يَختَارَ ولا للغَائِبِ اَن يَرُدّ . ( نهج البلاغه ج2
افراد و اشخاصی بامن بيعت نموده اندکه قبل از اين با ابو بکررضی الله عنه ،عمررضی الله عنه وعثمان بيعت نموده اند. نه حاضرين حق انتخاب(خليفه ديگری جز خليفه منتخب مردم را دارند)ونه غائبين حق رد(خليفه منتخب مردم را دارند
سيدنا علي در نهج البلاغه اصحاب محمد را اينگونه ميستايد:
«اصحاب محمد -صلى الله عليه وآله وسلم- را ديدم و يكي از شما را نميبينم كه مانند ايشان باشند آنان صبح ژوليده سر و غبار آلود بودند و شب را بيدار، به سجده و قيام ميگذراندند، گاهي پيشاني و گاهي رخسار بروي خاك ميگذاردند، و از ياد بازگشت و معاد‌‌ (مضطرب و نگران) همراه پاره آتش مي ايستند. پيشانيهايش بر اثر سجده هاي طويل همانند زانوهاي بز پينه بسته بود. هرگاه ذكر خداوند به ميان آمد، از چشمهايشان اشك ميريخت تا اينكه گريبانشان تر ميگشت. و از ترس عذاب و كيفر و اميد و پاداش و ثواب ميلرزيدند، همانگونه كه درخت در هنگام وزيدن باد تند ميلرزد. نهج البلاغه ج1، ص 19
والسلام عليكم و رحمه الله
نويسنده: مجاهد دين

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...