۱۳۹۸/۱۰/۱۳

ترجمه پشتو تیرهای آتشی در نقض دلایل فرقۀ بغدادی


▫️عنوان کتاب: ترجمه پشتو تیرهای آتشی در نقض دلایل فرقۀ بغدادی

▫️عنوان اصلی: النصال الحارقة في نقض حجج الفرقة المارقة

▫️لیکوال: مقتفي الأثر (ناصح الأمین)

▫️دری ته ژباړه: مجاهد دین

▫️ پښتو ته ژباړه: راز محمد فرید 

💾 فرمت: PDF


💡 چکیده: په دغه کتاب کې لیکوال هڅه کړی، چې دامامت عظمی او دهغه مقاصد د امارت اوخلافت له قدرت او شوکت سره نه پر ېکیدونکی اړیکی بیان کړی، او بیا بیان وی چې دابن عواد ابوبکر بغدادی خلافت بر سیره پردی چې شوکت قدرت او سلطه نلری، بلکې که دخلافت دورځې داعلان په توګه یې، دا رنګه قدرت او شوکت ولری هم، خو دامامت مقاصد یې له اساس څخه ضایع کړی دی، داسې چې نه یواځې سنت یی را ژوندی نکړل شریعت یې تحکیم او له ظالم څخه یې دمظلوم حق وا نشو اخیستلی، بلکې دهغه جماعت پراهل علمو ناصحانو او مظلومانو باندې د ظالمانو دتسلط مکان ګرځیدلی او د اهل بدعتو لپاره منبرونه او منصبونه جوړ شوی ترڅو علماء او مسلمانان تکفیر او په قتل یې ورسوی.

کان الله ولا شيء معه


نکتۀ اول: با یک شمع، یک لیوان آب زود تر از یک گالن آب به جوش می‌آید. کسانی که ظرفیت و روح کوچکی دارند، زود جوش می‌آورند، زود واکنش نشان می‌دهند، زود تبدیع و تکفیر می‌کنند. کسی که درکش از حقیقت به اندازۀ حجم یک لیوان آب است، نصیب و بهره‌اش از شناخت حقیقت نیز همان اندازه خواهد بود.

نکتۀ دوم: جز ذات باری تعالی هیچ چیز از قدیم همراه او وجود نداشته است. هرکس مخلوقی را از ازل همراه الله بداند، پس آن مخلوق را در صفت ازلیت و قدیم بودن و اول بودن، با الله متعال شريک قرار داده است.

نکتۀ سوم: عرش خداوند مخلوق است و کمال ذات باری تعالی و وجود داشتن ذاتش به مخلوقاتش وابسته نیست، در کمال ذاتی‌اش از مخلوقاتش غنی و بی‌نیاز است.

نکتۀ چهارم: خداوند پس از آنکه عرش را خلق نمود، بر آن استوا نمود. و آیات قرآن نیز از استوای خداوند بر عرش با عبارت «ثُمَّ» یاد می‌کند.  ﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ﴾. يعنی از ازل بر عرش مستوی نبود؛ چرا که عرش بعدا خلق شده و ازلی نیست.

نتیجۀ اول: كان الله ولا مكان ولا زمان، کان الله ولا شيء معه، كان الله ولم يكن شىء غيره. = خداوند از ازل بود در حالی که نه مکانی و نه زمانی خلق شده بود، خداوند از ازل بود و چیزی همراهش نبود. خداوند از ازل بود و چیزی جز او وجود نداشت.

نتیجۀ دوم: أن الله علی عرشه في سمائه = خداوند پس از خلق نمودن عرش، بر آن استوی یافت، و پس از آنکه بر عرش استوی یافت، نه چیزی به کمال ذاتش اضافه شد و نه قبل از استوی، چیزی از کمال ذاتش کم شده بود. (ذات باری تعالی از ازل کامل بود و برای کمالش وابسته به هیچ مخلوقی نیست).

نتیجۀ سوم: استوی مربوط به صفات فعلی خداوند است، مانند رزق دادن، مغفرت نمودن، تکلم نمودن و نحو آن، که هرگاه با حکمتش بخواهد آن افعال را انجام می‌دهد.

نتیجۀ چهارم: دین‌تان را از سفهاء احلام و بی‌سوادان و متعالمین (پسته‌های بی‌مغز) نگیرید، که لازمۀ سخنشان این است که عرش از ازل همراه خداوند وجود داشته است، و سپس بی‌باکانه این شرک‌ورزی را به سلف امت هم نسبت می‌دهند!

با تشکر: مجاهد دین

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...