۱۳۹۵/۰۸/۰۳

آیا در جنگ با حسین، کسی از اصحاب شرکت داشته است؟

آیا در جنگ با حسین، کسی از اصحاب شرکت داشته است؟




نویسنده: مجاهد دین

شماره مقاله: 142

تاریخ انتشار: 95.8.03 


موسسۀ مثلاً تحقیقاتی ولی عصر، نام هشت نفر را ذکر می‌کند که از ادعا کرده است از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده‌اند و در جنگ بر علیه حسین رضی الله عنه با لشکر ابن زیاد همراه بوده اند که ما در اینجا به آن پاسخ می‌دهیم. لازم است که یاد آوری شود که سایت ولی عصر، به وسیلۀ این اتهام واهی خود، قصد داشته است که عدالت صحابه را مورد ایراد قرار بدهد و بگوید چگونه اهل سنت ادعای عدالت صحابه را می‌کند ولی بعضی از آنها حسین را کشته اند! باید به این ملّاهای بی سواد مرتباً تکرار کنیم که عدالت صحابی یعنی اینکه صحابه به طور عمد به رسول خدا صلی الله علیه وسلم دروغ نمی‌بندند، نه اینکه معصوم از گناه هستند. و در هر حال، در این نوشته به طور خیلی مختصر به دروغ های سایت دروغ پرداز ولی عصر پاسخ داده‌ام.

ولی عصر:
1-    كثير بن شهاب الحارثي
صحابي بودن او
قال أبو نعيم الأصبهاني المتوفی  : 430: كثير بن شهاب البجلي رأى النبي(ص)
تاريخ أصبهان  ج 2   ص 136 ،    ، دار النشر : دار الكتب العلمية بيروت - 1410 هـ-1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : سيد كسروي حسن
قال ابن حجر: يقال ان له صحبة ... قلت ومما يقوي ان له صحبة ما تقدم انهم ما كانوا يؤمرون الا الصحابة وكتاب عمر اليه بهذا يدل على انه كان أميرا.
الإصابة في تمييز الصحابة  ج 5   ص 571 نشر : دار الجيل بيروت.

پـــــاســــــخ:
كثير بن شهاب الحارثي در صحابی بودن او اختلاف و جای نظر است.
(حرف الكاف) 646-كثير بن شهاب الحارثي قال بن عبد البر وغيره 👈في صحبته نظر👉
جامع التحصيل في أحكام المراسيل- المؤلف: صلاح الدين أبو سعيد خليل بن كيكلدي بن عبد الله الدمشقي العلائي (المتوفى: 761هـ)
(2175) كثير بْن شهاب الحارثي. 👈فِي صحبته نظر👉. وقد رَوَى عَنْ عُمَر، وَهُوَ الَّذِي قتل يَوْم القادسية جالينوس، وأخذ سلبه، لا أعلم لَهُ رواية. وقيل: بل قتل جالينوس زهرة بن حوية.
الاستيعاب في معرفة الأصحاب- المؤلف: أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمري القرطبي (المتوفى: 463هـ)
5791-كثير بن شهاب بن الحصين بن ذي الغصة ويقال الحصين ذو الغصة بن يزيد بن شداد بن قنان بن سلمة بن وهب بن عبد الله بن ربيعة بن الحارث بن كعب بن مذحج أبو عبد الرحمن الحارثي المذحجي 👈يقال إن له صحبة ولا يصح👉
تاريخ دمشق - المؤلف: أبو القاسم علي بن الحسن بن هبة الله المعروف بابن عساكر (المتوفى: 571هـ)
و بخاری نیز تنها به تابعی بودن ایشان اشاره کرده که از عمر بن خطاب رضی الله عنه سماع داشته است و اشاره‌ای به صحابی بودن ایشان نداشته است.
903-كَثِير بْن شِهاب. سَمِعَ عُمَر. رَوَى عَنه قَرَظَة بن أَرطاة، وصُبَيح المُرِّي.
التاريخ الكبير - المؤلف: محمد بن إسماعيل بن إبراهيم بن المغيرة البخاري، أبو عبد الله (المتوفى: 256هـ)
پس در صحابی بودن ایشان اختلاف است و من دوست دارم این نکته را نیز در اینجا تذکر بدهم که اصحاب نیز درجات متفاوتی دارند. آن کسی که در شش سال اول دعوت رسول خدا صلی الله علیه وسلم ایمان آوردند (حدود 50 نفر) با آن کسی که بعد از آن ایمان آوردند، مسلماً درجه بهتری دارند. به همین شکل آن کسانی در جنگ بدر و بیعت رضوان شرکت داشته اند، با کسانی که بعداً به رسول خدا ایمان آورند، جایگاه یکسانی ندارند. همچنین آن کسی که قبل از فتح مکه ایمان آورده است، با کسانی که بعد از فتح مکه ایمان آورده است نیز برابر و یکسان نیستند. حال شما کسی را در نظر بگیرید که در صحابی بودن وی اختلاف است، یعنی از آخرین نفراتی بوده است که گمان می‌رفته که صحابی بوده و گمان نیز می‌رفته که صحابی نبوده است، آیا چنین شخصی با اصحابی مانند عشرة مبشره، اصحاب بدر و دیگر صحابی که دارای سابقه بوده اند، برابرند؟ مسلماً خیر.
در ادامه مشاهده می‌کنیم که تمام افرادی که سایت ولی عصر به آنها استناد کرده است، یا اصلاً صحابی نبوده اند، یا در صحابی بودن آنها اختلاف بوده و اکثراً رأی به عدم صحابی بودن آنها داده اند. می‌خواهم این مطلب را به شما رسانده باشم که روافض برای طعنه به عدالت صحابه به سست ترین و ضعیف ترین دست آویزها استناد کرده اند.
ولی عصر:
2-  حجار بن أبجر العجلي
ابن حجر عسقلاني صحابي آن را نوشته و بلاذري نامه او را به امام حسين نقل مي كند:
حجار بن أبجر بن جابر العجلي له إدراك.
الإصابة في تمييز الصحابة  ج 2   ص 167 رقم 1957 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت
قالوا: وكتب إليه أشراف أهل الكوفة ... وحجار بن أبجر العجلي... .
أنساب الأشراف  ج 1   ص 411
شركت او در كربلا و فرماندهي يك هزار نفر
قال أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري (المتوفى : 279هـ): وسرح ابن زياد أيضاً حصين بن تميم في الأربعة الآلاف الذين كانوا معه إلى الحسين بعد شخوص عمر بن سعد بيوم أو يومين، ووجه أيضاً إلى الحسين حجار بن أبجر العجلي في ألف.
أنساب الأشراف  ج 1   ص 416

پـــــاســــــخ:
البَلَاذُري در انساب الأشراف این روایت را از «قالوا!!!» روایت کرده است!!! یعنی گفتند!!! و چه کسی گفته است الله اعلم. و ما چطور روایتی که سندی ندارد را مبنا قرار بدهیم تا به وسیلۀ آن، به اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم ایراد بگیریم؟
البته ابن کثیر نیز در البداية والنهاية جلد:8 صفحه: 179 این قضیه را آورده است و آن را از ابو مخنف روایت کرده است: وَقَدْ رَوَى أَبُو مِخْنَفٍ: حَدَّثَنِي عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ جُنْدَبٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ سَمْعَانَ. قَالَ: لَقَدْ صَحِبْتُ الْحُسَيْنَ مِنْ مَكَّةَ إِلَى حِينِ قُتِلَ... قَالَ: فنادى يا شبيث بْنَ رِبْعِيٍّ، يَا حَجَّارُ بْنَ أَبْجَرَ، يَا قَيْسُ بْنَ الْأَشْعَثِ، يَا زَيْدُ بْنَ الْحَارِثِ، أَلَمْ تَكْتُبُوا إِلَيَّ أَنَّهُ قَدْ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَاخْضَرَّ الْجَنَابُ، فَاقْدَمْ عَلَيْنَا فَإِنَّكَ إِنَّمَا تَقْدَمُ على جند مجندة؟ فَقَالُوا لَهُ: لَمْ نَفْعَلْ...
و ابن کثیر خودش در البدایة والنهایة جلد: صفحه 220 چنین می‌نویسند:
وَلِلشِّيعَةِ وَالرَّافِضَةِ فِي صِفَةِ مَصْرَعِ الْحُسَيْنِ كذب كثير وأخبار باطلة، وفيما ذكرنا كِفَايَةٌ، وَفِي بَعْضِ مَا أَوْرَدْنَاهُ نَظَرٌ، وَلَوْلَا أن ابن جرير وغيره من الحفاظ والأئمة ذَكَرُوهُ مَا سُقْتُهُ، وَأَكْثَرُهُ مِنْ رِوَايَةِ أَبِي مِخْنَفٍ لُوطِ بْنِ يَحْيَى، وَقَدْ كَانَ شِيعِيًّا، وَهُوَ ضَعِيفُ الْحَدِيثِ عِنْدَ الْأَئِمَّةِ، وَلَكِنَّهُ أَخْبَارِيٌّ حَافِظٌ، عِنْدَهُ مِنْ هَذِهِ الْأَشْيَاءِ مَا لَيْسَ عِنْدَ غَيْرِهِ، وَلِهَذَا يَتَرَامَى عَلَيْهِ كَثِيرٌ مِنَ المصنفين في هذا الشأن مِمَّنْ بَعْدَهُ وَاللَّهُ أَعْلَمُ.
ترجمه: « و شیعیان و روافض در بیان داستان حسین دروغ های زیاد و اخبار باطلی دارند  و آنچه ذکر کردیم کفایت می‌کند. و در بعضی از آنچه آوردیم نیز جای نظر است و بیشتر آن از روایت ابی مخنف لوط بن یحیی است و او خودش شیعه است و در نزد ائمه ضعیف الحدیث است ».
لذا ادعای ابو مخنلف دربارۀ حجار بن أبجر العجلي رضی الله عنه باطل است و پذیرفته نمی‌شود.

ولی عصر:
3-   عبد الله بن حصن الأزدي
صحابي بودن او
قال ابن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي  المتوفي:  852: عبد الله بن حصن بن سهل ذكره الطبراني في الصحابة
الإصابة في تمييز الصحابة  ج 4   ص 61  رقم 4630،  ، دار النشر : دار الجيل - بيروت
اهانت او به امام حسين عليه السلام در كربلا
وناداه عبد الله بن حصن الأزدي: يا حسين ألا تنظر إلى الماء كأنه كبد السماء، والله لا تذوق منه قطرة حتى تموت عطشاً.
أنساب الأشراف  ج 1   ص 417.
پـــــاســــــخ:
عبد الله بن حصن الإزدي ادعا شده که ایشان در قتل حسین رضی الله عنه شرکت داشته و صحابی می‌باشد!
اما صحابی بودن ایشان صحیح نبوده و با صیغۀ تمریضِ قیل، «گفته شده» صحابی بودن وی را آورده اند که صحیح نمی‌باشد.
278-أَبُو مَدِينَةَ السَّدُوسِيُّ الْبَصْرِيُّ، اسْمُهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حِصْنٍ. [الوفاة: 91 - 100 ه]
قِيلَ: لَهُ صُحْبَةٌ، وَلَمْ يَصِحَّ.👉 گفته شده که برای او صحبتی بوده است ولی صحیح نمیباشد.
تاريخ الإسلام وَوَفيات المشاهير وَالأعلام - المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)
امام بخاری نیز تنها به تابعی بودن ایشان اشاره کرده است نه صحابی بودن وی:
179-عَبد اللهِ بن حِصن ، أَبو مَدِينَة، السَّدُوسِيّ. سَمِع ابْن الزُّبَير، وابْن عَبّاس، والأَشعَرِيّ، رضي الله عَنْهُم. رَوَى عَنه قَتادة. عَمرو بْن على، قَالَ: سَمِعتُ يَحيى؛ أَبو مَدِينَة السَّدُوسِيّ، عَبد اللهِ بن حِصن
التاريخ الكبير- المؤلف: محمد بن إسماعيل بن إبراهيم بن المغيرة البخاري، أبو عبد الله (المتوفى: 256هـ)

ولی عصر:
4-   عبدالرحمن بن أبي سبرة الجعفي
صحابي بودن او
قال ابن عبد البر المتوفي 463: عبد الرحمن بن أبى سبرة الجعفى واسم أبى سبرة زيد بن مالك معدود فى الكوفيين وكان اسمه عزيرا فسماه رسول الله صلى الله عليه وسلم عبد الرحمن ... .
الاستيعاب  ج 2   ص 834  رقم 1419، نشر : دار الجيل بيروت.
فرماندهي قبيله اسد و مشاركت او در كشتن امام حسين عليه السلام
قال ابن الأثير المتوفي:  630هـ : وجعل عمر بن سعد علي ربع أهل المدينة عبد الله بن زهير الأزدي وعلي ربع ربيعة وكندة قيس بن الأشعث بن قيس وعلي ربع مذحج وأسد عبد الرحمن بن أبي سبرة الجعفي وعلي ربع تميم وهمدان الحر بن يزيد الرياحي فشهد هؤلاء كلهم مقتل الحسين.
الكامل في التاريخ  ج 3   ص 417 ،  دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت
پـــــاســــــخ:
عبد الرحمن بن أبي سبرة النخعي أيو خيثمة، ساکن کوفه بود و از پیامبر صلی الله علیه وسلم دو حدیث روایت کرده است.
«سكن الكوفة وروى عن النبي صلى الله عليه وسلم حديثين». معجم الصحابة
داستان شرکت داشتن ایشان در قتل حسین رضی الله عنه را ابن اثیر متوفی 630، بدون هیچ سندی نقل کرده است! لذا نقل بدون سند برای ما حجت نیست.
اما با بررسی مشخص می‌شود که ایشان از روی تاریخ طبری نقل کرده که طبری نیز با این سند آن را از ابو مخنف آورده است:
قال أبو مخنف: حدثني فضيل بن خديج الكندي، عن محمد بن بشر، عن عمرو الحضرمي، قال: لما خرج عمر بن سعد بالناس كان على ربع أهل المدينة يومئذ عبد الله بن زهير بن سليم الأزدي، وعلى ربع مذحج وأسد عبد الرحمن بن أبي سبرة الجعفي، وعلى ربع ربيعة وكندة قيس بن الأشعث بن قيس، وعلى ربع تميم وهمدان الحر بن يزيد الرياحي؛ فشهد هؤلاء كلهم مقتل الحسين إلا الحر بن يزيد فإنه عدل إلى الحسين، وقتل معه.
و همانطور که مشاهده می‌کنید، در سندش ابو مخنف وجود دارد که در نزد ما روایاتش معتبر نیست و ضعیف است؛ لذا ادعای رافضی نیز باطل می‌شود.

ولی عصر:
5-   عزرة بن قيس الأحمسي
صحابي بودن او
قال ابن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي  المتوفي:  852:  عزرة بن قيس بن غزية الأحمسي البجلي ... وذكره بن سعد في الطبقة الأولى
الإصابة في تمييز الصحابة  ج 5   ص 125  رقم 6431، نشر : دار الجيل بيروت.
نامه نوشتن او براي امام حسين عليه السلام
قالوا: وكتب إليه أشراف أهل الكوفة ... وعزرة بن قيس الأحمسي
أنساب الأشراف  ج 1   ص 411 .
فرمانده سواره نظام
وجعل عمر بن سعد ... وعلى الخيل عزرة بن قيس الأحمسي
أنساب الأشراف  ج 1   ص 419
حمل سر شهدا به سمت ابن زياد
واحتزت رؤوس القتلى فحمل إلى ابن زياد اثنان وسبعون رأساً مع شمر... وعزرة بن قيس الأحمسي من بجيلة، فقدموا بالرؤوس على ابن زياد
أنساب الأشراف  ج 1   ص 424

پـــــاســــــخ:
سایت ولی عصر ادعا کرده که ایشان صحابی است و برای اثبات صحابی بودن وی، به کتاب ابن حجر استناد کرده که وی را در طبقه اولی قرار داده است.
و این نشان از عمق تدلیس و شایدم بی سوادی این موسسه است؛ چراکه ابن حجر درباره این طبقه اینطور نوشته است:
الطَّبَقَةُ الأُولَى مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ بَعْدَ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -
ابن حجر به صراحت هرچه تمام تر می‌گوید طبقه اول از اهل کوفه بعد از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم.  از این واضح تر ابن حجر چه می‌تواند بگوید تا این روافض مکار و تدلیس‌گر متوجه بشوند؟ کجا ابن حجر گفته است که این طبقه صحابی می‌باشد؟ مشکل در فهم سقط روافض است که طبقه اولی‌ئی که ابن حجر گفته است را درست فهم نکرده اند و از آن صحابی بودن رو برداشت کردند.
پس صحابی بودن عزرة بن قیس هم منتفی شد و شرکت ایشان در آن جنگ نیز ارتباطی به عدالت صحابه ندارد.
6-   عبـد الرحمن بن أَبْـزى
له صحبة وقال أبو حاتم أدرك النبي صلى الله عليه وسلم وصلى خلفه
الإصابة - ابن حجر - ج 4 ص 239
قال المزّي: «سكن الكوفة واستُعمل عليها»، وكان ممّن حضر قتال الإمام عليه السلام بكربلاء،
تهذيب الكمال 11 / 90 رقم 3731.
پـــــاســــــخ:
متنی که موسسه تحقيقاتی ولی عصر در آن ایشان را متهم به دست داشتن در قتال حسین کرده است را  از تهذیب الکمال آورده است که خود یوسف المزی، نویسنده کتاب، در ترجمه این شخص می‌گوید:
3748- ع: عبد الرحمان بن أبزى الخزاعي، مولى نافع بن عبد الحارث. مختلف في صحبته، سكن الكوفة، واستعمل عليها.
پس ایشان نیز در صحابی بودن وی اختلاف است.
اما موسسۀ مثلاً تحقیقاتی ولی عصر نوشته است:
قال المزّي: «سكن الكوفة واستُعمل عليها»، وكان ممّن حضر قتال الإمام عليه السلام بكربلاء،
تهذيب الكمال 11 / 90 رقم 3731.
و لازم است که اینجا دقت کنید که تنها آنچه در بالا در بین علامت «» آمده است را  المزی آورده است، و ادامه اش را چون از سایت های عربی کپی پست کرده، فکر کرده از متن کتاب المزی است. و در واقع ادامۀ عبارت که به عربی نوشته است او در کربلا در قتال حسین شرکت داشته (وكان ممّن حضر قتال الإمام عليه السلام بكربلاء)، این عبارت از کلام المزّی نیست؛ بلکه از کپی پیست موسسۀ کپی پستی ولی عصر است تا بر خواننده تلبیس کند و خواننده چنین فکر کند که المزی چنین نوشته است.
اما چه کسی ایشان را متهم کرده که در قتال حسین شرکت داشته است؟؟
پاسخ این است که: ابو حنیفه دینوری!
ایشان در کتاب الأخبار الطوال آن را بدون سند ذکر کرده است. در واقع روش او در این کتاب به شکل است که قضایا و داستان ها را بدون سند و تنها با گفتن قالوا (گفتند) آورده است. و چه کسی گفته است، خدا می‌داند!!!
ابو حنیفه دینوری در این مورد چنین نوشته است:
الدعوة الى العلويين
قالوا: وان المختار بن ابى عبيد الثقفى جعل يختلف بالكوفه الى شيعه بنى هاشم.... تا میرسد به...  واتى بعبد الرحمن بن ابزى الخزاعي، وكان ممن حضر قتال الحسين، فقال له: يا عدو الله، اكنت ممن قاتل الحسين؟ قال: لا، بل كنت ممن حضر، ولم يقاتل.
ترجمه: و به نزد عبد الرحمن بن ابزی الخزاعی رسید و او در قتال حسین حاضر بود پس به او گفت: ای دشمن خدا آیا تو از کسانی بودی که با حسین جنگید؟ گفت: نه، بلکه حضور داشتم ولی نجنگیدم.
همانطور که می‌بینید عبد الرحمن بن ابزی خودش اعتراف می‌کند که در جنگ شرکت نداشته است. چطور که در ایران ما نیز، به بهانه‌های مختلف، به مردم بی‌گناه هجوم می‌کنند و همۀ آنها را به حکم اقدام علیه امنیت کشور و ترور و... فله ای می‌گیرند و متهم و سپس اعدام می‌شوند، ایشان نیز در آن اتفاق توسط مختار ثقفی کشته شد. البته باز هم تکرار می‌کنم که اصلاً این نقل قول ابوحنیفه دینوری هیچ ارزش علمی ندارد و ما آن را قبول نداریم که بخواهیم درباره اش صحبتی کنیم؛ چون که اصلاً سند ندارد؛ لذا هرچیزی که بدون سند باشد، به درد نمی‌خورد و برای ما حجت نیست. چگونه درباره صحابه رسول خدا صلی الله علیه وسلم با روایتی که سند ندارد قضاوت کنیم!!!؟؟؟
در ادامه سایت ولی عصر به دو نفر دیگر نیز به نام ‌های عمرو بن حريث و أسماء بن خارجة الفزاري اشاره می‌کند، که برای شرکت کردن این دو در جنگ با حسین، مثل دیگر موارد بالا، به انساب الاشراف استناد کرده است که این دو نیز در انساب الاشراف بدون سند آمده و گفته شده است قالوا...!
برای همین روایت و متنی که کلاً سند نداشته باشد ( یعنی حالتی بد تر از اینکه سند داشته باشد ولی ضعیف باشد) چگونه ارزش استناد دارد و به وسیلۀ آن طعنه به اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم زده شود؟
پس ادعاهای سایت تدلیس گر و دروغ گوی ولی عصر مبنی بر وجود داشتن صحابه در جنگ با ابا عبد الله حسین رضی الله عنه، رد شد و همانطور که دیدید، این افراد یا اصلاً صحابی نبوده اند، یا در صحابی بودن آنها اختلاف بوده است، و یا سند آن توسط ابو مخنف ضعیف بوده و یا اصلا سندی که بتوان بر آن اقامه حجت کرد، نداشته است.
والحمد لله رب العالمین


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...