ترجمۀ فارسی مجموع الفتاوی جلد اول (کتاب توحید
الوهیت)
مؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم
بن تيمية الحراني (المتوفى: 728هـ)
مترجم: مجاهد دین
جلد
اول توحید الوهیت
(از صفحه 1 الی 11)
مقدمه
خطبهی
شیخ الإسلام
شیخ الإسلام أحمد بن تیمیه قدس الله روحه میفرماید:
بنام خداوند بخشندهی مهربان
﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ
الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ﴾ [الأنعام: 1] «ستایش برای خداوندی است که آسمانها و
زمین را آفرید و تاریکها و نور را پدید آورد، و با این همه آنهایی که کافران
شدند با پروردگار خویش، دیگری را برابر میدارند (و به اوشرک میآورند)»
عالم به آنچه که هست و آنچه بود و آنچه که میشود.
کسی که: ﴿إنَّمَا أَمْرُهُ إذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ [یس: 82] «جز این نیست که فرمان او، چون چیزی را اراده کند، (این
است) که به آن میگوید: "موجود شو" پس (بی درنگ) موجود میشود».
کسی که: ﴿يَخْلُقُ مَا
يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى
عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾ [القصص: 68] «و پروردگار تو هر چه بخواهد میآفریند،
و (هر چه بخواهد) بر میگزیند، آنان را (هیچ) اختیاری نیست، خداوند منزه و برتر
است از آنچه شریک او قرار میدهند».
﴿وَهُوَ اللَّهُ لَا إلَهَ إلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى
وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾ [القصص: 70] و او خدایی است که هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، ستایش در دنیا و
آخرت برای اوست، و حکم (و فرمانروایی) از آن اوست، و (همهی شما) به سوی او باز
گردانده میشوید».
کسی که آیات گوناگون بر وحدانیت او در
الوهیت دلالت دارند، و علمش برای خلائق آشکار است با آنچه که از دقت و استواری وجود دارد در آفریدهگان،
و قدرتش را آشکار کرده بر مخلوقاتش با آنچه از چیزهای جدید ابداع کرده است، و با
سنتش، تنوع احوال گوناگون به سوی فعلش راهنمایی میکند و با رحمتش بندگانش را به
سوی نعمت هایش که در شمار کسی نمیآید مگر پروردگار آسمانها، هدایت میکند، با
حکمت بالغهاش دلایل حمد و ثنایش را یاد داده است که در همه حالت مستحق آن است،
بندگانش نمیتوانند ثناء بر او را در شمار آورند بلکه او (میتواند) همانطور که بر
نفس خودش ثنا گفته با آنچه که از اسماء و صفات دارا است و او توصیف شده است به نعت
و وصف کمال و صفات جلالی که هیچ چیزی از موجودات به آن شباهت ندارند، و او قدوس و
سلام و منزه است از اینکه چیزی در وصفِ کمال او، شبیه او باشد یا چیزی از آفات به
او ملحق بشود، و پاک و بلند مرتبه است از آنچه که ظالمان میگویند. بسیار بلند
مرتبه است، کسی که فرمانروایی آسمانها و زمین از آن
اوست، و فرزندی (برای خود) بر نگزیده است، و در فرمانروایی هیچ شریکی ندارد، و همه
چیز را آفرید، پس اندازهی هر چیز چنان که میباید، معین کرده است، پیامبران را فرستاده است که بشارتدهنده
و بیمدهنده بودند، تا بعد از (آمدن) این پیامبران برای مردم بر خدا حجتی نباشد و
خداوند پیروزمند حکیم است. برای کسی که از آنان اطاعت میکند بشارت میدهند به
نهایت خواستهها از هر آنچه که نفسها دوست دارد و آن را نعمت میانگارد، و برای
کسی که آنان را نافرمانی کند بیم دهندهاند به نفرین شدن و دور شدن و اینکه دچار
عذاب دردناکی میشوند، و آنان را فرمان داده است به فراخواندن خلق به سوی عبادتش
به تنهایی و بدون شریک، در حالی که دینشان را برایش خالص کردهاند؛ اگرچه مشرکان
خوش نداشته باشند. چنانکه الله متعال میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا
الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إنِّي بِمَا
تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ 51 وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا
رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ﴾ [المؤمنون: 51-52] «ای پیامبران! از (غذاهای) پاکیزه بخورید،
و کار شایسته انجام دهید، بیشک من به آنچه انجام میدهید، آگاهم. و بیگمان این
امت شما، امت واحدی است، و من پروردگار شما هستم، پس از من بترسید» و برای هر کدام
از آنان، آیین و طریقهای قرار داد تا به سویش مستقیم شوند و آن را کج نطلبند. (و
نبوت را) با محمد صلی الله علیه وسلم به پایان رسانید که افضلترین از اولین و
آخرین است و برگزیدهی پروردگار جهانیان است. شاهد، بشیر، نذیر، هادی و چراغی منیر
است که با او مردم را از تاریکیها به سوی نور بیرون آورد به صراط خداوند پیروزمند
ستوده هدایت کرد. ﴿اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَوَيْلٌ
لِلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ﴾ [ابراهیم: 2]
«(همان ) خدایی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین
است، از آن اوست، و وای بر کافران از عذاب سخت».
او را با
افضلترین مناهج و شرایع مبعوث کرد، و اصناف گوناگون کفر و بدعت را به وسیلهی او از
بین برد، و افضلترینِ کتابها و اخبار را بر او نازل کرد و آن را شاهد و نگهبان
بر کتابهای آسمانی پیش از آن قرار داد، و امتش را بهترین امت قرار داد که برای
مردم پدیدار شدهاند، امر به معروف میکنند و نهی از منکر مینمایند، و به خدا ایمان دارند،
هفتاد ملت میشوند که آنان بهترین و بزرگوارترینشان نزد الله هستند و او بر آنان
گواه است و آنان بر مردم گواه هستند؛ در دنیا و آخرت بر نعمتهای باطنی و ظاهری که
بر آنان تمام کرده است و آنان را محفوظ کرده از اینکه بر گمراهی جمع شوند، چون بعد
از او پیامبری نمانده است تا آنچه از رسالت را که تبدیل کردهاند برایشان روشن
سازد. و دینشان را برایشان کامل کرد و نعمتش را بر آنان تمام کرد و به اسلام به
عنوان دین برای آنان برگزید و با نصرت و تمکین و با حجت و تبیین بر همهی دینها
آشکارش کرد. و علمایشان را وارثان انبیا قرار داد، در تبلیغ آنچه که از کتاب نازل
گشته در مقام آنان ایستادهاند، و طایفهی منصورهای که همواره بر حق آشکار هستند،
و تا روز قیامت کسی که با آنان مخالفت کند و از آنان باز نشیند به آنان زیانی نمیرساند.
و ذکری که نازل کرده است از کتاب مکنون را برایشان محافظت کرده است، چنانکه میفرماید:
﴿إنَّا
نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾ [الحجر: 9] «همانا ما قرآن را نازل کردیم و قطعاً ما نگهبان آن هستیم».
و در کتابشان تحریف و تبدیل واقع نمیشود چنانکه برای اصحاب تورات و انجیل واقع
شد و آنان را با روایت و اسناد مختص گردانید که بوسیلهی آن نقّاد دانا بین راست و
دروغ تمییز میدهند و این میراث را عادلان هر نسلی از اهل علم و دین حمل میکنند
که دستکاریهای زیادهروان و بهرهبرداری اهل باطل و تأویل نادانان را از
آن دور میسازند، تا به وسیلهی آنان نعمت بر امت تداوم داشته باشد و به وسیلهی
آنان نور از تاریکی آشکار شود و با آنان دین الله زنده شود که رسولش را با آن
فرستاد، و خداوند بوسیلهی آنان راهش را برای مردم روشن سازد. پس افضلترین مردم،
تابعترینشان از این پیامبر بزرگوار است که در فرمودهی خداوند چنین وصف شده است: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ
رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ
بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ﴾ [التوبة:
128] «یقیناً پیامبری از (میان) خودتان به سویتان آمد که رنجهای
شما بر او دشوار (و گران) است، و بر (هدایت) شما سخت اصرار دارد، و (نسبت) به
مؤمنان روؤف (و) مهربان است».
و گواهی میدهم
که هیچ معبود بحقی جز الله نیست، یکتا و بی شریک، پروردگار جهانیان، و خدای
پیامبران و صاحب روز جزا است. و گواهی میدهم که محمد بنده و رسولش است و او را به
سوی همهی مردم فرستاد. او را فرستاد در حالی که مردم در کفر و جهل و گمراهی در زشتترین
زیانکاری و بدترین حالت بودند. و پیامبر صلی الله علیه وسلم در تبلیغ دین و هدایت
عالمین و جهاد با کفار و منافقین پیوسته تلاش کرد، تا اینکه خورشید ایمان طلوع کرد
و شب دروغین رفت، و سربازان رحمان عزت یافتند و حزب شیطان ذلیل شد و نور فرقان
ظاهر گشت و تلاوت قرآن مشهور شد و با دعوت اذان آشکار گشت و اهل صحراها و شهرها با
نور الله منور شدند و حجت خداوند بر انس و جن اقامه گشت، آن هنگام که اجابتکنندهای
از (نسل) معد بن عدنان [از اجداد پیامبر است] قیام کرد. درود خداوند بر او و آل و
اصحابش و تابعینی که به نیکی از آنان پیروی میکنند، درودی که مالک دیّان از آن
راضی باشد و سلامی که مقرون به رضوان است. اما بعد:
همانا برای
بندگان سعادت و نجاتی در روز معاد نیست، مگر با پیروی کردن از رسولش: ﴿وَمَنْ يُطِعِ
اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ
خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ [النساء: 13]
«و هر کس از
خدا و پیامبرش اطاعت کند، وی را به باغهایی در آورد که از زیر(درختان) آن نهرها
جاری است، در آن جاودانهاند، و این پیروزی بزرگی است».
﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ
نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ﴾ [النساء: 14]
«و هر کس از
خدا و پیامبرش نافرمانی کند و از حدود او تجاوز کند، وی را در آتشی وارد میکند که
جاودانه در آن خواهد ماند، و برای او عذاب خوار کنندهای است».
پس اطاعت از
الله و رسولش، قطب سعادت است که به دور آن میچرخد و قرارگاه نجاتی است که از آن
منحرف نمیشود. همانا خداوند مخلوقات را برای عبادتش آفرید چنانکه میفرماید: ﴿وَمَا خَلَقْتُ
الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ [الذاریات: 56] «و
من جن و انس را نیافریدهام مگر برای اینکه مرا عبادت کنند» و انجام عبادتشان، تنها با اطاعت کردن
از الله و رسولش ممکن میشود، پس عبادتی نیست مگر آنچه که در دین الله واجب یا
مسحب است و غیر آن گمراه شدن از راه او میباشد. برای همین پیامبر صلی الله علیه
وسلم میفرماید: «مَنْ عَمِلَ عَمَلًا
لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا فَهُوَ رَدٌّ»؛ «هر کس عملی انجام دهد که طبق دستور ما نباشد،
آن عمل مردود است»، در صحیحین تخریجش کردهاند. و در حدیث
العرباض بن سارية که اهل سنن روایتش کردهاند و ترمذی صحیحش قرار داده است پیامبر
صلی الله علیه وسلم میفرماید: «أَنَّهُ مَنْ يَعِشْ
مِنْكُمْ بَعْدِي فَسَيَرَى اخْتِلَافًا كَثِيرًا فَعَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي
وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ مِنْ بَعْدِي تَمَسَّكُوا
بِهَا، وَعَضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّوَاجِذِ، وَإِيَّاكُمْ وَمُحْدَثَاتِ
الْأُمُورِ فَإِنَّ كُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ»؛ «کسی از شما که بعد
از من زنده بماند اختلاف بسیار خواهد دید، پس سنت من و سنت جانشینان راه یافتهام را به چنگ و دندان
بگیرید، و شما را از نوآوری در امور برحذر میدارم، زیرا هر نوآوری (در دین) گمراهی است». و در حدیث صحیحی که مسلم و غیر او روایت کردهاند ایشان در خطبهاش
میفرمود: «خَيْرُ الْكَلَامِ كَلَامُ اللَّهِ وَخَيْرُ
الْهَدْيِ هَدْيُ مُحَمَّدٍ وَشَرُّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَكُلُّ بِدْعَةٍ
ضَلَالَةٌ»؛ «براستی بهترین سخن کتاب الله متعال است و بهترین هدایت
هدایت محمد است و بدترین کارها نوآوری
آنهاست و تمام بدعتها گمراهی هستند». و الله متعال طاعت
و پیروی از خود و رسولش را در حدود 40 جا از قرآن بیان کرده است، مانند این فرمودهاش:
﴿مَنْ
يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ﴾ [النساء: 80]
«کسی که از
پیامبر اطاعت کند در حقیقت خدا را اطاعت کرده است»
اطاعت و پیروی از رسول در قرآن
و این فرموده
اش: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ
أَنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ
وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا 64 فَلَا
وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ
لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا
65﴾ [النساء: 64-65] «ما
هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر برای اینکه به فرمان خدا (از وی) اطاعت شود. و اگر
آنها هنگامیکه بر خویشتن ستم میکردند، نزد تو میآمدند، و از خدا طلب آمرزش میکردند،
بیگمان خدا را توبه پذیر مهربان مییافتند. نه، سوگند به پروردگارت که آنها ایمان
نمیآورند، مگر اینکه در اختلافات خویش تو را داور قرار دهند، و سپس از داوری تو،
در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند». و این فرمودهاش: ﴿قُلْ أَطِيعُوا
اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ
الْكَافِرِينَ﴾ [آل عمران: 32] «بگو:
خدا و پیامبر(او) را اطاعت کنید. پس اگر پشت کردند (وسر پیچی نمودند)، قطعاً
خداوند کافران را دوست نمیدارد». و الله متعال میفرماید: ﴿قُلْ إنْ كُنْتُمْ
تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ
ذُنُوبَكُمْ﴾ [آل عمران: 31] «بگو:
اگر خدا را دوست میدارید، پس از من پیروی کنید، تا خدا شما را دوست بدارد، و گناهانتان
را برایتان بیامرزد، و خداوند آمرزندهی مهربان است». و محبت بنده به پروردگارش را موجب پیروی
کردن از رسول کرده است و پیروی کردن از رسول را سببی کرده تا الله، بندهاش را
دوست داشته باشد، و الله متعال به تحقیق فرموده است: ﴿وَكَذَلِكَ
أَوْحَيْنَا إلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ
وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ
عِبَادِنَا﴾ [الشوری: 52] «و این گونه بر تو (ای
پیامبر) روحی (= قرآن کریم) را به فرمان خود وحی کردیم، تو (پیش از این) نمیدانستی
کتاب و ایمان چیست، ولی ما آن را نوری قرار دادیم، با آن هر کس از بندگانمان را که
بخواهیم هدایت میکنیم، و مسلماً تو (ای پیامبر) به راه راست هدایت میکنی». پس خداوند با آنچه که به او وحی کرده است،
هرکس از بندگانش را که بخواهد هدایت میکند، چنانکه الله متعال با آن پیامبر صلی
الله علیه وسلم را هدایت کرد، آنطور که میفرماید: ﴿قُلْ إنْ ضَلَلْتُ
فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إلَيَّ
رَبِّي﴾ [سبإ: 50] «(ای
پیامبر!) بگو: اگر من گمراه شوم، تنها بر زیان خودم گمراه میشوم، و اگر هدایت
یابم، پس به (خاطر) آن چیزی است که پروردگارم به من وحی میکند، یقیناً او شنوای
نزدیک است» و میفرماید:
﴿قَدْ
جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ 15 يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ
اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى
النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ16﴾ [المائدة: 15-16] «به راستی از جانب خدا
نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. خداوند بوسیلهی آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راههای
سلامت هدایت میکند و به فرمان خود آنها را از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد و
آنها را به راه راست هدایت میکند».
پس با محمد صلی الله علیه وسلم، کفر از
ایمان، سود از زیان، هدایت از گمراهی، نجات از وبال، راه انحراف از راست، کجی از
راستی، اهل بهشت از اهل دوزخ و متقیان از فاجران مشخص و جدا شدند و راه کسانی که خداوند بر آنان انعام نموده است، از پیامبران، و صدیقان و
شهدا و صالحان، به نسبت راه خشم گرفته شدگان و گمراهان، برگیزده شد. پس نفسها بیشتر
از نیازشان به آب و غذا، نیازمند به شناخت آنچه که (پیامبر) آورده است و پیروی
کردن از آن، هستند، برای اینکه اگر این (آب و غذا) از بین رفت، مردن در دنیا حاصل میشود،
اما اگر آن از بین برود، عذاب حاصل میشود! پس بر هر کسی حق است که تمام تلاش و
توانش برای شناختن آنچه که آورده است و اطاعت کردن از او، را به کار بگیرد، برای
اینکه این، راه نجات از عذاب دردناک و خوشبخت شدن در دار نعیم است. و راه رسیدن به
آن، «روایت» و «نقل» است، چون عقل به تنهایی برای شناخت آن کافی نمیباشد، بلکه
همانطور که نور چشم نمیتواند ببیند، مگر با آشکار شدن نور آنچه که جلویش است، به
همان شکل نور عقل هدایت نمیکند مگر زمانی که خورشید رسالت بر آن طلوع نماید. برای
همین تبلیغ دین از بزرگترین فرایض اسلام است و شناختن آنچه که خداوند، رسولش را به
آن امر کرده است بر همهی مردم واجب است و الله سبحان، محمد را با کتاب و سنت
برانگیخت و با آن دو نعمت را بر امتش تمام کرد. الله متعال میفرماید: ﴿وَلِأُتِمَّ
نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ150 كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ
رَسُولًا مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ
الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ151 فَاذْكُرُونِي
أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ152﴾ [البقرة: 150-152] «تا
نعمت خود را بر شما تمام کنم، و باشد که هدایت شوید. چنانکه پیامبری از خودتان در
میان شما فرستادیم، که آیات ما را بر شما میخواند، و شما را پاک میگرداند، و به
شما کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد، و آنچه نمیدانستید به شما یاد میدهد. پس مرا
یاد کنید تا شما را یاد کنم و سپاس مرا گویید و ناسپاسی من نکنید». و میفرماید: ﴿لَقَدْ مَنَّ
اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ
يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ
وَالْحِكْمَةَ﴾ [آل عمران: 164] «به
راستی که خداوند بر مؤمنان منّت نهاد، هنگامیکه در میان آنان پیامبری از خودشان
بر انگیخت، که آیات او (= قرآن) را بر آنها میخواند و پاکیزهشان میدارد و به
آنان کتاب (= قرآن) و حکمت (= سنت) میآموزد، و اگر چه پیش از آن در گمراهی آشکاری
بودند». و میفرماید:
﴿وَاذْكُرُوا
نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ
وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ﴾ [المائدة:
7] «و
به یاد آورید نعمت خدا را بر خویش، و (به یاد آورید) پیمانی را که با تأکید از شما
گرفت، آن هنگام که گفتید: شنیدیم و اطاعت کردیم، و از خداوند بترسید، بیگمان
خداوند از آنچه درون سینههاست آگاه است» و میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِي
بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ
وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ﴾ [الجمعة: 2] «او کسی است که در میان
درس ناخواندگان رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند، و آنها را
پاک (و تزکیه) میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت (سنت) میآموزد، و اگرچه پیش
از این در گمراهی آشکار بودند». و الله تعالی از (ابراهیم) خلیل میفرماید: ﴿رَبَّنَا
وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ
الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ﴾ [البقرة: 129] «پروردگارا!
در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را
کتاب و حکمت بیاموزد، و آنان را پاکیزه کند، همانا که تو پیروزمند حکیمی». و میفرماید: ﴿وَاذْكُرْنَ مَا
يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ﴾ [الأحزاب: 34] «و
آنچه را در خانههایتان از آیات خداوند و حکمت (= سنت پیامبر) خوانده میشود یاد
کنید؛ بیگمان خداوند باریک بین آگاه است».
و بیش از یک
نفر از علما، از جمله یحیی بن ابی کثیر و قتاده و شافعی و غیر آنان میگویند: ﴿وَالْحِكْمَةَ﴾
همان سنت است برای اینکه الله، ازواج پیامبرش را امر کرده که آنچه را در خانههایشان از کتاب و حکمت خوانده میشود را یاد
کنند و ﴿الْكِتَابَ﴾، قرآن است و غیر آن را که پیامبر تلاوت میکند،
همان سنت است.
قرآن خودش جدا و ممتاز است
و از پیامبر
صلی الله علیه وسلم از چند وجه آمده از حدیث ابی رافع و ابی ثعلبه و غیر آنان که
فرمود: «لَا أُلْفِيَنَّ أَحَدَكُمْ مُتَّكِئًا عَلَى
أَرِيكَتِهِ يَأْتِيهِ الْأَمْرُ مِنْ أَمْرِي مِمَّا أَمَرْت بِهِ أَوْ نَهَيْت
عَنْهُ فَيَقُولُ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ الْقُرْآنُ فَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ
حَلَالٍ اسْتَحْلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ أَلَا
وَإِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ. وفي رِوَايَةٍ أَلَا وَإِنَّهُ
مِثْلُ الْكِتَابِ»؛ «مبادا کسی را بیابم در حالیکه بر بالشت خود تکیه زده
چیزی از امر و نهی من را بشنود و بگوید، بین ما و بین شما
قرآن است آنچه از حلال در آن یافتیم حلالش میدانیم و آنچه در آن از حرام یافتیم
حرامش میدانیم، و همانا به من کتاب و همانند آن داده شده است، و در روایتی آگاه
باشید که آن همانند کتاب است». و هنگامیکه قرآن به نفس خودش جدا و ممتاز است – زیرا الله متعال با اعجازی آن را مختص کرده است و
با کلام مردم تفاوت دارد چنانکه میفرماید: ﴿قُلْ لَئِنِ
اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ
لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا﴾ [الإسراء: 88] «(ای
پیامبر!) بگو: اگر انس و جن (همگی) گرد آیند بر آن که همانند این قرآن را بیاورند،
(هرگز) همانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخی از آنان یاور برخی (دیگر) باشند» و به شکل متواتر نقل شده است- کسی طمع در
تغییر دادن چیزی از الفاظ و حروف آن را ندارد، لیکن شیطان طمع کرده که با ایجاد
تغییر و تاویل، در معنایی آن تحریف و تبدیل ایجاد کند و طمع کرده که در احادیث، کمی
و زیادی وارد کند تا بعضی از بندگان را گمراه کند، پس خداوند متعال نقّاد دانا، اهل
هدایت و راستی را به پا داشت و آنان حزب شیطان را دور کردند و بین حق و بهتان فرق گذاشتند
و نگهداری از سنت و معنای قرآن از زیاده و نقصانِ در آن را بر عهده گرفتند. و هر
یک از علمای دین با آنچه که خداوند بر آنها و بر مسلمین نعمت داده است، در مقام
اهل فقهی که معنای قرآن و حدیث را تفقه کردهاند، به پا خاستند، به جهت دفع کردن
خطایی که در قدیم و جدید در آن واقع شده است. و از آن بعضی ظاهر و آشکار است که
جای عدول کردن از آن وجود ندارد و بعضی از آن خفی است که جای اجتهاد در آن برای
علمای عادل وجود دارد. و علمای نقل و نقاد به علم روایت و اسناد به پا خواستند و بخاطر
آن به سوی سرزمینها مسافرت کردند و خواب راحت را ترک گفته و از اموال و اولاد جدا
شدند و در راه آن اموال تازه و کهنهیشان را انفاق کردند و بر سختیهای روزگار
صبر گرفتند و به اندازهی توشهی یک مسافر از دنیا قناعت کردند، و در آن باره
حکایات مشهور و قصههای مأثوری دارند، که در نزد اهل آن معلوم است و برای کسی که
طالب شناخت آن است معروف و مرسوم میباشند، اینکه بالشِ تکیه دادنشان خاک بود و
غذاها و نوشیدنیهای لذیذ را ترک کردند و معاشرت با اهل و یاران را ترک کردند و بر
تلخی غربت و رنجهای اهوال سخت، صبر گرفتند. کاری که الله آن را برایشان دوست
داشتی و شیرین کرده بود تا با آن دین الله حفظ شود، به همان شکل که خانهی کعبه را
محل بازگشت، و جای امنی برای مردم قرار داد، تا از هر راه دوری به سوی آن بیایند و
مشکلات و سختیهای راه که در مسیر رخ میدهد تحمل کنند، و همانطور که برای اهل
قتال، جهاد با نفس و مال را محبوب ساخته که حکمتی از جانب الله است تا با آن دین را
حفظ کند، و تا با آن مهتدین را هدایت کند و هدایت و دین حق آشکار گردد، همان کسی که
رسولش را با آن مبعوث کرد اگرچه کافران را خوش نیاید. پس کسی که در کارهای دین
مخلص باشد و برای الله انجامش بدهد، از اولیاء الله متقی اهل بهشت پرنعمت پایدار
خواهد بود. چنانکه الله متعال میفرماید: ﴿أَلَا إنَّ
أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ62 الَّذِينَ
آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ63 لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا
وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ
الْعَظِيمُ64﴾ [یونس: 62-64] «آگاه
باشید! همانا دوستان خدا، نه ترسی بر آنهاست، و نه آنها غمگین میشوند. (همان)
کسانی که ایمان آوردند، و پرهیزگاری میکردند. برای آنان در زندگی دنیا و در آخرت
بشارت است، سخنان خدا تغییر ناپذیر است، این همان کامیابی بزرگ است».
پیامبر صلی الله علیه وسلم بشارت را به دو نوع تفسیر کرده
است
و به راستی که
پیامبر صلی الله علیه وسلم بشارت در دنیا را به دو نوع تفسیر کرده است، یکی: ثنای
ثنا گویان بر آنان، دوم: رؤیای صالحهای که شخص صالح آن را میبیند یا به او نشان
داده میشود. «فَقِيلَ: يَا رَسُولَ
اللَّهِ، الرَّجُلُ يَعْمَلُ الْعَمَلَ لِنَفْسِهِ فَيَحْمَدُهُ النَّاسُ
عَلَيْهِ؛ قَالَ: تِلْكَ عَاجِلُ بُشْرَى الْمُؤْمِنِ»؛ «گفته شد یا رسول الله، شخصی کاری را برای خودش انجام میدهد و مردم
او را بر آن کار حمد و ثنا میگویند، فرمود: آن بشارت زود مومن است». و البراء بن
عازب میگوید، دربارهی این فرمودهی خداوند: ﴿لَهُمُ الْبُشْرَى
فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا﴾؛ «برای آنان در زندگی دنیا بشارت است» از پیامبر صلی الله علیه وسلم سواد شد، فرمود: «هِيَ الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ يَرَاهَا الرَّجُلُ الصَّالِحُ؛ أَوْ
تُرَى لَهُ»؛ «آن خواب خوبی است که مرد خوبی میبیند
یا به او نشان داده میشود».
و کسانی که به حفظ علم موروث از پیامبر صلی
الله علیه وسلم قیام کردهاند و آن را از زیاده و نقصان حفظ میکنند، آنان از
بزرگترین اولیاء الله پرهیزگاران و حزب رستگار او هستند، بلکه آنان بر غیر خودشان
از اهل ایمان و اعمال صالحه مزیت و برتری دارند، چنانکه الله متعال میفرماید: ﴿يَرْفَعِ اللَّهُ
الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ﴾ [المجادلة: 11] «الله
مقام (و درجات) کسانی را از شما که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم داده شدهاند
بالا میبرد». ابن
عباس گوید: خداوند کسانی از مومنین را که علم داده است بر کسانی که علم نداده است
بالا میبرد.
و علم اسناد و
روایت چیزی است که خداوند امت محمد صلی الله علیه وسلم را به آن مختص نمود و آن را
نردبانی به سوی (علم) درایه قرار داد. اهل کتاب اسنادی ندارند تا منقولات را با آن
نقل کنند و اهل بدعت و اهل گمراهیهای این امت هم به همان شکل هستند، و همانا
اسناد برای کسی است که خداوند بر او منت نهاده و بزرگ داشته است یعنی اهل اسلام و
سنت، که به وسیلهی آن بین صحیح و سقیم و کج و راست فرق میگذارند و غیر آنان از
کفار، همانا در نزدشان منقولاتی است که بدون اسناد نقل کردهاند و در دینشان بر
همان اعتماد کردهاند، و آنان حق و باطل و راست و اشتباه را در آن از هم باز نمیشناسند. و اما این امت، مورد
رحمت واقع شده و اصحاب این امت، (از آن) معصوم هستند، پس اهل علم و دینشان، بر
امری که بر آن هستند از روی یقین بر آن هستند و راست از دروغ برای آنان روشن شده
همانطور که برای کسی که دو چشم دارد صبح آشکار میشود، خداوند آنان را حفظ کرده
است از اینکه بر خطایی در دین الله، معقول یا منقول، جمع بشوند و آنان را دستور
داده که هرگاه در چیزی تنازع کردند آن را به الله و رسولش باز گردانند چنانکه
باریتعالی میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ
وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إلَى
اللَّهِ وَالرَّسُولِ إنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ
ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾ [النساء: 59]
«ای کسانی
که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر، و صاحبان امرتان را،
و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید؛ اگر به خدا و روز
قیامت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجام تر است». پس هرگاه اهل فقه بر حکمیجمع شدند حتما
حق خواهد بود و هرگاه اهل حدیث بر تصحیح حدیثی جمع شدند حتما راست خواهد بود، و
برای هر یک از این دو گروه استدلالهایی بر مطلوبشان به صورت جلی و خفی وجود دارد
که با آن مشخص میشود که چه کسی به این کار حفی و آگاه است و الله تعالی صواب و
درست را در این قضیه به آنان الهام میکند چنانکه دلایل شرعی بر آن دلالت میکند و
چنانکه با تجربه وجودی شناخته شده است. چراکه خداوند ایمان را در (صفحهی) دلهایشان
نوشته است، و به روحی از جانب خود آنها را تقویت (و تأیید) نموده است؛ چون راست
گفتند در موالات با الله و رسولش و معادات با کسی که از آنها روی گردانده است.
الله متعال میفرماید: ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ
يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ
أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي
قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ﴾ [المجادلة: 22] «(ای پیامبر!) هیچ قومی را
که ایمان به الله و روز قیامت دارند نمییابی که با کسانی که با الله و رسولش
(دشمنی و) مخالفت میورزند، دوستی کنند، اگرچه پدرانشان یا فرزندانشان یا
برادرانشان یا خویشاوندانشان باشند، آنها کسانی هستند که الله ایمان را در (صفحهی)
دلهایشان نوشته است، و به روحی از جانب خود آنها را تقویت (و تأیید) نموده است».
اهل علم مأثور بزرگترین مردم در به پا خواستن به اصول دین
هستند
و اهل علم
مأثور از رسول الله صلی الله علیه وسلم، بزرگترین مردم در به پا خواستن به این
اصول هستند، و در راه خداوند از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای نمیهراستند، و بلاهای
سخت آنها را از راه خداوند باز نمیدارد، بلکه هرکدام از آنان با حقی که بر آن
است تلکم میکند و دربارهی محبوبترین مردم در نزدش صحبت میکند، با عمل کردن به
این فرموده اش: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ
شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ
وَالْأَقْرَبِينَ إنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا
فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا
فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴾ [النساء: 135] «ای کسانی که ایمان آوردهاید!
برپا دارندهی عدالت باشید، برای خدا شهادت دهید؛ اگر چه به زیان خود شما یا پدر و
مادر و نزدیکان (شما) باشد، اگر (مدعی علیه) توانگر یا فقیر باشد (به هر حال)
خداوند به آنان سزاوارتر (و مهربانتر) است. پس از هوای نفس پیروی نکنید، که از حق
منحرف میشوید و اگر زبان را بگردانید (و حق را تحریف کنید) یا (از اظهار حق)
اعراض کنید، مسلماً خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است».
و این فرمودهاش:
﴿يَا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ
وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ
أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ [المائدة: 8] «ای کسانی که ایمان آوردهاید!
همواره برای خدا قیام کنید و به عدالت گواهی دهید، دشمنی با گروهی شما را بر آن
ندارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خدا بترسید،
همانا خداوند به آنچه میکنید، آگاه است».
و تلاششان در
تعدیل و تجریح و تضعیف و تصحیح مشکور است و عملشان مبرور و پذیرفته شده است، که از
اسباب حفظ دین و صیانت از احاداثات مفتریان است، و آنان در آن باره درجاتی دارند،
بعضی محدود گشته به مجرد نقل و روایت، و بعضی اهل معرفت به حدیث و درایتاند و
بعضی دیگر اهل فقه در آن و شناخت معانیش هستند، و به راستی که پیامبر صلی الله
علیه وسلم این امت را امر کرده که کسی که شاهد است برای کسی که غایب است ابلاغ کند
و برای ابلاغ کنندگان به دعای مستجاب دعا نمود و در حدیث صحیح فرمود: «بَلِّغُوا عَنِّي وَلَوْ آيَةً؛ وَحَدِّثُوا عَنْ بَنِي إسْرَائِيلَ
وَلَا حَرَجَ؛ وَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّدًا فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ
مِنْ النَّارِ»؛ «دین را از جانبِ من تبلیغ کنید حتی اگر یک آیه باشد، و از بنی اسرائیل حکایت کنید ایرادی ندارد، و هر کسی به عمد به من
دروغی نسبت دهد باید جهنم را بعنوان جایگاه برای خود آماده نماید». و باز در خطبهی
حجة الوداع فرمود: «أَلَا لِيُبَلِّغْ الشَّاهِدُ
الْغَائِبَ فَرُبَّ مُبَلَّغٍ أَوْعَى مِنْ سَامِعٍ»؛ «بدانيد كه فردِ حاضر بايد به کسی كه غائب است، برساند. شايد کسانی كه
اين سخنان به آنها میرسند از کسانی که آنها را شنيدهاند، بهتر دريابند». و باز
میفرماید: «نَضَّرَ اللَّهُ امْرَأَ سَمِعَ مِنَّا
حَدِيثًا فَبَلَّغَهُ إلَى مَنْ لَمْ يَسْمَعْهُ، فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَيْرِ
فَقِيهٍ، وَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ؛ ثَلَاثٌ لَا
يَغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ مُسْلِمٍ: إخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَمُنَاصَحَةُ
وُلَاةِ الْأَمْرِ، وَلُزُومُ جَمَاعَةِ الْمُسْلِمِينَ؛ فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ
تُحِيطُ مِنْ وَرَائِهِمْ»؛ «خداوند تازهروی و شاداب
گرداند کسی را که از من حدیثی را میشنود و آن را به کسی که نشنیده است میرساند، چه بسا
كسى هست كه حامل فقه است، و خودش فقيه نيست، و بسا كسى كه حامل فقه است و مىرساند
به كسى كه از او فقيهتر است، سه چيز است كه با وجود آنها دل مرد مسلمان كينه به
هم نمىرساند (يا خيانت در آن راه نمىيابد): عمل را براى خدا خالص گردانيدن، و خيرخواهى
براى امامان مسلمانان كردن، و ملازم جماعت ايشان بودن؛ زيرا كه دعوت ايشان فرا مىگيرد
كسانى را كه در عقب ايشانند». و در اینجا دعا کرده است برای کسی که حدیثش را ابلاغ
میکند اگرچه هم فقیه نباشد و دعا برای کسی که به او ابلاغ شده اگرچه که شنونده از
مبلّغ فقیهتر باشد که برای مبلّغان، تازهرویی و شادابی اعطا شود، به همین خاطر
سُفْيَان بن عُيَيْنَه میگوید: کسی از اهل حدیث را نمیبینی مگر اینکه در صورتش بخاطر دعای پیامبر صلی
الله علیه وسلم تازهرویی و شادابی است... و اهل علم در قدیم و جدید پیوسته و
همواره نقل حدیث را گرامی و بزرگ داشتهاند، حتی شافعی رضی الله عنه گوید: «هرگاه مردی از اهل
حدیث را میبینم انگار که مردی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم را میبینم»، شافعی
این را به این خاطر گفت که آنان در ابلاغ حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم در مقام
صحابه هستند. شافعی باز گوید: «اهل حدیث حفظ کردند، پس آنان بر ما فضیلت دارند
چراکه برای ما حفظ کردند». انتها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر