شیخ محمد بن عبد الوهاب معتقد است که تا قبل از او، کسی نه توحید را فهمیده و نه اسلام را! و او بود که برای اولین بار معنای اسلام و لا إله إلا الله را فهمید و میگوید هرکس گمان کند قبل از او توحید و اسلام را فهمیده است افترا بسته و دروغ گفته و خودش را به چیزی که در او نیست مدح نموده است!
🔹محمد بن عبد الوهاب میگوید: «وأنا أخبركم عن نفسي والله الذي لا إله إلا هو لقد طلبت العلم واعتقد من عرفني أن لي معرفة وأنا ذلك الوقت لا أعرف معنى لا إله إلا الله، ولا أعرف دين الإسلام قبل هذا الخير الذي من الله به. وكذلك مشايخي ما منهم رجل عرف ذلك، فمن زعم من علماء العارض أنه عرف معنى لا إله إلا الله أو عرف معنى الإسلام قبل هذا الوقت أو زعم عن مشايخه أن أحداً عرف ذلك فقد كذب وافترى ولبس على الناس ومدح نفسه بما ليس فيه».
🔸ترجمه: «من از وضعیت خودم به شما خبر میدهم، قسم به الله که إلهی جز او نیست، من طلب علم میکردم و کسانی که من را میشناختند اعتقاد داشتند که مرا معرفت و دانشی است، اما من، تا قبل از این خیری که خداوند آن را من منت نهاد، در آن وقت نه معنای لا إله إلا الله را میدانستم، و نه دین اسلام را میشناختم . و همچنین در بین مشایخم هم هیچ کس نبود که آن را بشناسد. لذا هرکس از علمای منطقه عارض گمان کند که معنی لا إله إلا الله را دانسته و یا معنای اسلام را قبل از این مدت شناخته، یا گمان کند که مشایخ او آن را فهمیدهاند، پس به تحقیق که دروغ و افتراء بسته است و بر مردم تلبیس نموده است و خودش را به چیزی مدح نموده که در او نیست».
🗒 الرسائل الشخصية (مطبوع ضمن مؤلفات الشيخ محمد بن عبد الوهاب، الجزء السادس)، صص 187-188.
👈و برای همین معتقد بود که مسلمانان زمان او، از مشرکان زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم بسیار بدتر هستند چنانکه میگوید:
🔹«أن الذين قاتلهم رسول الله - صلى الله عليه وسلم - أصح عقولا وأخف شركا من هؤلاء».
🔸ترجمه: «کسانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم با آنان جنگید، عقلهایشان صحیحتر و شرکشان خفیفتر از اینها است».
🗒 کشف الشبهات، ص 36.
و به این شکل محمد بن عبد الوهاب، تعریف جدیدی از لا إله إلا الله ارائه کرد، و گفت معنایش این است: هیچ معبودی جز الله نیست. و برای اینکه یک چیز معبود و إله شود، داشتن صفات و خصائص ربوبیت را از او بیرون آورد و بخاطر فهم اشتباهش از عبادت، معتقد شد که عبادت یک سری اعمال است که انجام آن در هر حالتی و بدون توجه به نیّت شخص، عبادت بوده و لذا معتقد شد که درخواست دعا از میّت و توسل به دعای او، شرک اکبر است و معتقد شد که مشرکان زمان پیامبر نیز هیچ شرکی نداشتند جز اینکه فقط به معبودانشان متوسل میشدند! لذا بخاطر فهم اشتباهش از شرک و توحید، مشرکان را با مسلمانان مشابه دانست. ولا حول ولا قوة إلا بالله.
➖به راستی کسی که شرک مشرکان را نشناخته باشد و آنان را موحد در ربوبیت بداند، چگونه میتواند نقطۀ مقابل آن که توحید است را بشناسد؟ و عجیب این است که خودشان را علمای توحید مینامند!
▫️ الله را سپاسگذارم که مرا با غلات مواجه کرد، غلاتی که در دولت اسلامی وجود داشتند، چراکه گواهی میدهم آنها خالصترین و روراستترین و صادقترین نجدیها هستند که بدون هیچ تقیه و سازشی عقیدهشان را بیان کردند، و بقیۀ نجدیها اهل تقیه هستند و به لازمۀ عقیدهشان عمل نمیکنند. الله را سپاسگذارم که بوسیلۀ غلات مرا هدایت کرد و اگر آنها نبودند و علمای اسلام مانند نووی و ابن قدامه و ابن حجر و ... را تکفیر نمیکردند، من نیز هرگز متوجه اشتباه و انحراف نجدیه در فهم توحید و عبادت نمیشدم.
مجاهد دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر