۱۳۹۸/۱۰/۱۳

کان الله ولا شيء معه


نکتۀ اول: با یک شمع، یک لیوان آب زود تر از یک گالن آب به جوش می‌آید. کسانی که ظرفیت و روح کوچکی دارند، زود جوش می‌آورند، زود واکنش نشان می‌دهند، زود تبدیع و تکفیر می‌کنند. کسی که درکش از حقیقت به اندازۀ حجم یک لیوان آب است، نصیب و بهره‌اش از شناخت حقیقت نیز همان اندازه خواهد بود.

نکتۀ دوم: جز ذات باری تعالی هیچ چیز از قدیم همراه او وجود نداشته است. هرکس مخلوقی را از ازل همراه الله بداند، پس آن مخلوق را در صفت ازلیت و قدیم بودن و اول بودن، با الله متعال شريک قرار داده است.

نکتۀ سوم: عرش خداوند مخلوق است و کمال ذات باری تعالی و وجود داشتن ذاتش به مخلوقاتش وابسته نیست، در کمال ذاتی‌اش از مخلوقاتش غنی و بی‌نیاز است.

نکتۀ چهارم: خداوند پس از آنکه عرش را خلق نمود، بر آن استوا نمود. و آیات قرآن نیز از استوای خداوند بر عرش با عبارت «ثُمَّ» یاد می‌کند.  ﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ﴾. يعنی از ازل بر عرش مستوی نبود؛ چرا که عرش بعدا خلق شده و ازلی نیست.

نتیجۀ اول: كان الله ولا مكان ولا زمان، کان الله ولا شيء معه، كان الله ولم يكن شىء غيره. = خداوند از ازل بود در حالی که نه مکانی و نه زمانی خلق شده بود، خداوند از ازل بود و چیزی همراهش نبود. خداوند از ازل بود و چیزی جز او وجود نداشت.

نتیجۀ دوم: أن الله علی عرشه في سمائه = خداوند پس از خلق نمودن عرش، بر آن استوی یافت، و پس از آنکه بر عرش استوی یافت، نه چیزی به کمال ذاتش اضافه شد و نه قبل از استوی، چیزی از کمال ذاتش کم شده بود. (ذات باری تعالی از ازل کامل بود و برای کمالش وابسته به هیچ مخلوقی نیست).

نتیجۀ سوم: استوی مربوط به صفات فعلی خداوند است، مانند رزق دادن، مغفرت نمودن، تکلم نمودن و نحو آن، که هرگاه با حکمتش بخواهد آن افعال را انجام می‌دهد.

نتیجۀ چهارم: دین‌تان را از سفهاء احلام و بی‌سوادان و متعالمین (پسته‌های بی‌مغز) نگیرید، که لازمۀ سخنشان این است که عرش از ازل همراه خداوند وجود داشته است، و سپس بی‌باکانه این شرک‌ورزی را به سلف امت هم نسبت می‌دهند!

با تشکر: مجاهد دین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...