بررسی عصمت از قران کریم
آيا امامان معصوم هستند؟؟
نویسنده: مجاهد دین
مدعيان تشيع معتقد مي باشند كه امامانشان به طور مطلق خطايي از انها سر نمي زند و دچار اشتباه و گناه نمي شوند. اين عقيده ي عجيب نه تنها هيچ جايي در قران ندارد بلكه به شكل هاي متفاوتي از معصوم نبودن انسان ها سخن گفته است. در ادامه خواهيم خواند كه پيامبران الهي دچار اشتباه مي شده اند و با اين حال شيعيان يا بايد قبول كنند كه كسي معصوم مطلق نمي باشد يا مدعي باشند كه امامانشان از پيامبران بسيار پاك تر و از خطا دور تر مي باشند كه گمراهي بسيار دوري مي باشد. پس راه گريز و ميدان براي مغلطه كردن باقي نمي ماند و شيعه يا بايد بگويد امام هايشان معصوم نمي باشند يا امام هايشان از پيامبران پاك تر هستند پيامبراني كه به آنها وحي ميشد و از جانب خداوند هدايت گشته بودند.
خداوند درباره ي آدم عليه السلام مي فرمايد:
فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى (طه 121)
سرانجام هر دو نفر از آن خوردند ( و جامههاي بهشتي از بدنشان فرو ريخت ) و شرمگاهشان برايشان نمايان شد ( كه تا آن زمان از ايشان پنهان بود ) و شروع كردند به اين كه برگهاي درختان بهشت را بر خود بپيچند و بچسبانند . بدين نحو آدم از فرمان پروردگارش سرپيچي كرد و گمراه شد ( و اين واقعه پيش از نبوّت او بود ) .
ادم و حوا از ميوه ي درخت بهشت خوردند در حالي كه خداوند آنها را از خوردن آن نهي كرده بود
وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ(بقره 35)
نزديك اين درخت نشويد و از آن نخوريد . چه ( اگر چنين كنيد ) از ستمگران خواهيد شد.
و در ايه اي ديگر اظهار پشيماني و توبه مي نمايند چنانچه در قران امده است:
قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (اعراف23)
( آدم و همسرش ، دست دعا به سوي خدا برداشتند و ) گفتند : پروردگارا ! ما ( با نافرماني از تو ) بر خويشتن ستم كردهايم و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نكني از زيانكاران خواهيم بود .
در مورد داوود نيز آنگاه كه دو شاكي به نزدش فرود مي ايند براي داوري كردن در تقسيم ميش ها داوود نيز متوجه ميشود كه هدف از فرستادن آن دو شاكي گوشزد به خودش بوده ليكن استغفار و توبه نمود
وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعاً وَأَنَابَ( ص 24)
. داود گمان برد كه ما او را آزمودهايم. پس از پروردگار خويش آمرزش خواست و به سجده افتاد و توبه كرد .
برخي از علماي اصول با استناد به ايه ي زير و احاديث زير گفته اند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم حق داشته اند با اجتهاد خود حكم كنند. در مورد پيامبر اسلام صلي الله عليه وسلم آمده است كه در هنگام حكم كردن نزديك بود به خطا برود و فريب دروغ هاي منافقي به نام طعمه بن ابيرق را بخورد كه از فرد پاك و درستي به نام رفاعه بن زيد دزدي كرده بود. خداوند ايات 105 و 106 سوره ي نساء رو نازل كرد و پيامبر رو هوشيار كرد و گفت اسغفار نمياد.
إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيماً * وَاسْتَغْفِرِ اللّهَ إِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُوراً رَّحِيماً (105 0 106 نساء)
ما كتاب ( قرآن را كه مشتمل بر حق و بيانگر هر آن چيزي كه حق است ) به حق بر تو نازل كردهايم تا ( مشعل راه هدايت باشد و بدان ) ميان مردمان طبق آنچه خدا به تو نشان داده است داوري كني ، و مدافع خائنان مباش . * و از خدا آمرزش بخواه . بيگمان خداوند بس آمرزنده و مهربان است ( و مغفرت و رحمت خود را شامل كساني ميكند كه عفوِ خطا را از او ميطلبند ) .
خداوند به پيامبرش ميگويد كه آمرزش بخواهد. حال اگر معصوم مطلق هست از نظر شيعيان چطور بايد اشتباه بكند و آمرزش بخواهد؟؟؟
در حديث شريف نيز امده است إنماأنا بشر ، إذا أمرتكم بشئ من دينكم فخذوا به ، وإذا أمرتكم بشئ من رأيي فإنما أنا بشر. يعني: همانا من نيز بشري هستم مثل شما اگر شما را امر كردم به چيزي از دينتان پس ان را بگيريد و اگر شما را امر كردم به چيزي از راي خودم(جدا از دين) پس من بشر هستم( و ممكن است خطا كنم) 2570 الجامع الصغير صفحه 394
2571 - إنما أنا بشر مثلكم ، وإن الظن يخطئ
ويصيب ، ولكن ما قلت لكم " قال الله " فلن أكذب على الله
يعني: همانا من مثل شما بشر هستم و ممكن است (راي اجتهاد گمان من در غير امر دين) به خطا يا به درست اصابت كند اما بدانيد اگر به شما گفتم كه قال الله(خداوند فرمود) پس بدانيد كه من به خداوند دروغ نمي بندم) (أحمد ، وابن ماجه عن طلحة)
أخرجه أحمد (1/162 ، رقم 1395) ، وابن ماجه (2/825 ، رقم 2470)
در جنگ بدر رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- لشکرشان را حرکت دادند تا بيش از مشرکان به آبهاي بدر برسند، و نگذارند که آنان به مخازن آب وادي بدر دست بيازند. هنگام عشاء پاسي از شب گذشته، به نزديکترين چاه آب در وادي بدر رسيدند و منزل کردند. حُباب بن مُنذر به عنوان يک کارشناس نظامي گفت: اي رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- اينجا که منزل کردهايد، آيا منزلي است که خداوند براي شما تعيين کرده است که ما حق نداريم پيشتر از آن برويم يا به عقبتر از آن بازپس رويم؟ يا اينکه انديشه است و جنگ است و نيرنگ؟ فرمودند: (بلْ هو الرأي والحربُ والميکدة) نه، انديشه است و جنگ است و نيرنگ! گفت: اي رسول خدا، اينجا جاي منزل کردن نيست! لشکريان را حرکت دهيد تا به نزديکترين چاه به طرف مقابل- قريش- برسيم. آنجا منزل کنيم، و چاههاي آنطرفتر را کور کنيم و بر آنها حوضي بسازيم و آن حوض را از آب پر کنيم؛ آنگاه با حريفان بجنگيم، ما آب داشته باشيم و آنان آب نداشته باشند! رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- فرمودند: (لقد اَشرَتَ بِالرأي) انديشة درست را تو ارائه کردهاي!( قسمتي از كتاب خورشيد نبود در باره ي جنگ بدر)
اين واقعه نيز گوياي دو امر مجزا يعني اجتهاد خود پيامبر با امر و وحي خداوند مي باشد.
در مورد يونس عليه السلام خداوند مي فرمايد:
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ * فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنْ الْمُدْحَضِينَ * فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ * فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (صافات 139-144)
مسلّماً يونس هم از زمره پيغمبران بود . * زماني ، او به سوي كشتي پر ( از مسافر و كالا ، بدون اجازه پروردگارش ، از ميان قوم خود ) گريخت . * ( كشتي دچار سانحه شد و ميبايست بر طبق قرعه ، افرادي از سرنشينان به دريا انداخته شوند ) . يونس در قرعهكشي شركت كرد و از جمله كساني شد كه قرعه به نام ايشان درآمد . ( پس برابر عرف آن روز به دريا انداخته شد ) . * ماهي او را بلعيد ، در حالي كه مستحقّ ملامت بود ( و ميبايست در برابر كاري كه كرده بود ، زنداني شود ) . اگر او قبلاً از زمره پرستشگران نميبود . * او در شكم ماهي تا روز رستاخيز ميماند .
آيا يونس عليه السلام داراي فضيلت و ارج بيشتري نزد خداوند مي باشد يا امامان؟؟ يونس عليه السلام نا فرماني خداوند را كرد اين يعني كه معصوم مطلق در ميان آدميان وجود ندارد بلكه پامبران عليهم السلام داراي بهترين درجه از پاكي بوده اند و از گناهان فاحش و اشكار خلاف مروت به دور بوده اند. عصمت پيامبران تنها در دريافت و ابلاغ وحي مي باشد طوري كه هيچ چيزي كتمان نمي كنند و ان را به طور كامل بيان مي كنند همانطور كه خداوند مي فرمايد:
أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَأَنَاْ لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ (اعراف 68)
من احكام و اوامر پروردگار خود را به شما ميرسانم و من اندرزگوي اميني براي شما هستم ( و در آنچه ميگويم يكرنگ و راستگويم و از خود چيزي نميگويم ) .
خداوند مي فرمايد:
فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ * وَمَا لَا تُبْصِرُونَ * إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلاً مَا تُؤْمِنُونَ * وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلاً مَا تَذَكَّرُونَ * تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ * وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ* ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ * فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ *
معني: سوگند ميخورم به آنچه ميبينيد ! * و سوگند ميخورم به آنچه نميبينيد ! * اين ( قرآن از سوي خدا آمده است و ) گفتاري است ( كه ) از ( زبان ) پيغمبر بزرگواري ( به نام محمّد ، پخش و تبليغ ميشود ) . * و سخن هيچ شاعري نيست ( چنان كه شما گمان ميبريد . اصلاً ) شما كمتر ايمان ميآوريد ( و به دنبال حق و حقيقت ميافتيد ) . * و گفته هيچ غيبگو و كاهني نيست . اصلاً شما كمتر پند ميگيريد ( و يادآور حق و حقيقت ميگرديد ، و درست و نادرست را فرق مينهيد ) . * ( بلكه كلامي است كه ) از جانب پروردگار جهانيان نازل شده است . * اگر پيغمبر پارهاي سخنان را به دروغ بر ما ميبست . * ما دست راست او را ميگرفتيم .* سپس رگ دلش را پاره ميكرديم . * و كسي از شما نميتوانست مانع ( اين كار ما در باره ) او شود ( و مرگ را از او باز دارد ) .
در ايه 11 سوره ي ابراهيم امده كه:
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ
پيغمبرانشان بديشان گفتند : ما جز انسانهايي همچون شما نيستيم ، و ليكن خداوند بر هركس از بندگانش كه بخواهد منت مينهد ( و او را با لطف خود مينوازد و پيغمبرش ميسازد )
خداوند در چندين جا به پيامبرش گفته كه به مردم بگويد و خودش را معرفي كند.
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ( فصلت 6 كهف 110)
بگو : من فقط و فقط انساني مثل شما هستم ، و به من وحي ميشود كه خداوندگار شما خداوندگار يگانهاي بيش نميباشد
خداوند باز مي فرمايد:
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ (محمد 19)
بدان كه قطعاً هيچ معبودي جز الله وجود ندارد . براي گناهان خود و مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه . خدا از حركات و سكناتتان كاملاً آگاه است ( و ميداند به كجا ميرويد و در كجا زندگي ميكنيد و چه ميكنيد و چه نميكنيد ) .
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّاباً (نصر 3)
پروردگار خود را سپاس و ستايش كن ، و از او آمرزش ( خود و ياران خويش را از شتابگري در فرا رسيدن فتح و وقوع پيروزي ، و اظهار دلتنگي و گلايه از زندگي ) بخواه . خدا بسيار توبهپذير است .
يا خداوند درباره ي سخت گيري با كفار و كشتنشان اينطور مي فرمايد
مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ * لَّوْلاَ كِتَابٌ مِّنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (67-68 انفال)
هيچ پيغمبري حق ندارد كه اسيران جنگي داشته باشد . مگر آن گاه كه كاملاً بر دشمن پيروز گردد و بر منطقه سيطره و قدرت يابد. شما ( تنها به فكر جنبههاي مادي هستيد و ) متاع ناپايدار دنيا را ميخواهيد ، در صورتي كه خداوند سراي ( جاويدان ) آخرت را ميخواهد ، و خداوند عزيز و حكيم است * اگر حكم سابق خدا نبود ( كه بدون ابلاغ امّتي را كيفر ندهد ، و مخطّيِ در اجتهاد ، مجازات نگردد ) عذاب بزرگي در مقابل چيزي كه ( به عنوان فديه اسيران گرفتهايد و شتابي كه ورزيدهايد ) به شما ميرسيد .
خداي سبحان در اين آيه خبر ميدهد كه در روز بدر، كشتن مشركان واجب ذمه مسلمانان بود نه اسير ساختن و گرفتن فديه (سربها) از آنان، آنگونه كه مسلمانان در آن روز عمل كردند. آري! تصميم مسلمانان به گرفتن فديه از اسيران بدر، عملي اجتهادي بود زيرا اجتهادشان بر اين مبني استوار بود كه زنده نگه داشتن كفار، چهبسا سبب مسلمان شدن آنان گردد و از سويي، با اموال به دست آمده از درك فديه، ميتوان بنيه مالي جهاد را تقويت كرد. اما به قولي: مراد از حكم پيشين الهي، حكم وي به آمرزش گناهان گذشته و آينده اهل بدر است.
اين ايه نيز گواهي ديگر بر عدم عصمت مطلق پيامبر ميباشد بلكه پيامبر به وسيله ي وحي اگاه مي شود
باز خداوند مي فرمايد:
عَفَا اللّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ (توبه 43)
خدا تو را بيامرزاد ! چرا به آنان اجازه دادي ( كه از جهاد بازمانند و با شما خارج نشوند ) پيش از آن كه براي تو روشن گردد كه ايشان ( در عذرهائي كه ميآورند ) راستگويند و يا بداني كه چه كساني دروغگويند .
خداوند مي فرمايد :
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (تحريم1)
اي پيغمبر ! چرا چيزي را كه خدا بر تو حلال كرده است ، به خاطر خوشنود ساختن همسرانت ، بر خود حرام ميكني ؟ خداوند آمرزگار مهرباني است ( و تو را و همسران تو را ميبخشايد ) .
و بسيار آياتي ديگر در اين موارد وجود دارد كه در اينجا به انها اشاره نميكنيم. اين ايات متضمن اين موضوع مي باشند كه كل بني ادم خطاء و خير الخطائين التوابون مي باشند و پيامبران عليهم السلام بهترين انسان ها هستند كه توسط اموزش هاي الهي و ارتباط با وحي در حد اعلاي پاكي و درستي مي باشند و بسياري از اعمال كه براي بقيه مردم چيز طبيعي مي باشد ولي براي انها گناه محسوب ميشود و مراد طعنه به پيامبران نمي باشد بلكه مراد حَسَنَاتُ الأبْرَارِ ، سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ است كه يك لحظه غفلت و يك ترك اولي در مورد انبياء جائز نيست و بايد از آن استغفار كنند. با توجه به مطالب فوق خطا از پيامبران در دريافت و ابلاغ وحي نمي باشد بلكه در امور و مسائل زندگي و اجتهادي كه ارتباطي با وحي و دين ندارد مي باشد كه باز خداوند آن را نيز از پيامبران قبول نمي كند و پيوسته انان را به توبه و استغفار فرا مي خواند.
اگر اين موضع قران در برابر پيامبران عليهم السلام باشد ايا جايز است براي ما كه پايين تر از پيامبران را معصوم و بدون خطا تصور كنيم؟ چرا بايد قران را ترك كنيم كه به صراحت عصمت را رد مي كند و به احاديث ساختگي دجالان معتقد باشيم كه نه با عقل و نه با قران سازگاري دارند؟
حتي ائمه خودشان اعتقاد به عصمت نداشته اند براي مثال ابا عبد الله مي فرمايد: «ما نيز اشتباه كرده و مرتكب گناه مي شويم. سپس روبه بارگاه الهي آورده و از اشتباه خود توبه مي كنيم. بحار الانوار للمجلسي 25/207
يا براي مثال هنگاميكه حسين بن علي عليه السلام به شهادت رسيدند برخي از ياران ايشان به خود گفتند: ما نمي دانيم موضع گيري حسن بن علي؟ اگر آنچه حسن بن علي انجام داد و در اوج قدرت و تحت فرمان داشتن آن سپاه عظيم خلافت را به معاويه واگذار كردند، صحيح و واجب الاتباع بوده پس قيام حسين بن علي با آن سپاه اندك در مقابل يزيد خطا و اشتباه بوده است. و اگر قيام حسين بن علي صحيح و واجب الاتباع بوده پس كناره گيري و گوشه نشيني حسن بن علي خطا و اشتباه بوده است فرق الشيعه للنوبختي ص 46، 47 ط: النجف.
چطور دو امام معصوم دو كار مختلف از هم را انجام ميدهند؟
شيعيان براي اثبات معصوم بودن اهل بيت به ايه ي 33 سوره ي احزاب متوسل ميشوند كه باز چيزي جز مغلطه كردن و عوام فريبي نمي باشد
خداوند ميفرمايد
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً
و در خانههاي خود بمانيد ( و جز براي كارهائي كه خدا بيرون رفتن براي انجام آنها را اجازه داده است ، از خانهها بيرون نرويد ) و همچون جاهليّت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمائي نكنيد ( و اندام و وسائل زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد ) و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و پيغمبرش اطاعت نمائيد خداوند قطعاً ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت ( پيغمبر ) دور كند و شما را كاملاً پاك سازد .
اين ايه مخاطب اولش زنان پيامبر ميباشد نه مهدي كه 200 سال بعد به دنيا امده است و اهل بيت پيامبز زن هايش هستند. فعلا بحث اهل بيت كه چه كساني هستند را نمي كنيم اما در اين ايه خداوند گفته كه اگر در خانه بمانيد و مثل دوران جاهليت بدون حجاب بيرون نرويد و نماز بخوانيد و زكات بپردازيد و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد اسبابي هستند براي اينكه خداوند نيز شما را از گناهانتان پاك كند. در واقع اگر اين كار ها را انجام بدهيد خداوند نيز اراده ميكند كه شما را از گناه پاك فرمايد. و اگر تنها به مجرد امدن لفظ تطهير براي اهل بيت انها معصوم حساب شوند پس هر كس زكات دهد و وضو بگيرد معصوم مي شود چون شيعيان از لفظ تطهير سوء استفاده مي كنند براي اثبات معصوم بودن اهل بيت. چنان چه خداوند براي كسي كه زكات مي دهد مي فرمايد
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم (توبه 103)
( اي پيغمبر ! ) از اموال آنان زكات بگير تا بدين وسيله ايشان را ( از رذائل اخلاقي ، و گناهان ، و تنگچشمي ) پاك داري
و براي كسي كه وضو و تيمم مي انجام مي دهد مي فرمايد
فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُم مِّنْهُ مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
و اگر اب نيافتيد ، با خاك پاك تيمّم كنيد ، با آن بر صورتها و دستهاي خود بكشيد . خداوند نميخواهد شما را به تنگ آورد و به مشقّت اندازد ، و بلكه ميخواهد شما را پاكيزه دارد و نعمت خود را بر شما تمام نمايد ، شايد كه شكر او را به جاي آوريد
در اين ايه نيز خداوند اراده بر تطهير كرده مثل ايه ي 33 سوره ي احزاب
واگر تشيع بگويد كه در ايه ي 33 سوره ي احزاب علاوه بر تطهير دور كردن رجس و پليدي نيز آمده كه براي وضو و زكات اين توصيف نيامده ما نيز در جواب ايه ي 11 سوره ي انفال را به انها نشان ميدهيم كه خداوند مي فرمايد
إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ (انفال 11)
( اي مؤمنان ! به ياد آوريد ) زماني را كه ( خداوند ) خواب سبكي بر شما افگند تا مايه آرامش و امنيّت از ناحيه خدا گردد ، و از آسمان آب بر شما باراند تا بدان شما را ( از پليدي ) پاكيزه دارد و كثافت ( رجس ) شيطاني را از شما به دور سازد ، و دلهايتان را ثابت نمايد ، و گامها را ( در شنزارهاي بدر ) استوار دارد.
طبق اين ايه پس تمام مجاهدان جنگ بدر معصوم ميباشند چون خداوند به انها گفته ليطهركم به و يذهب عنكم رجز الشيطان و براي اهل بيت نيز همين تعبير را اورده لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. با اين حساب تمام مجاهدان جنگ بدر معصوم ميباشند.
اما شيعيان هيچ وقت دليلي از قران براي اثبات عقايدشان ندارند بلكه عقيده ي يهودي وارشان را سعي مي كنند با پيدا كردن اياتي بدون ارتباط با مساله ثابت نمياند و در واقع به جاي گرفتن عقايدشان از قران سعي مي كنند عقايدشان را بر قران تحميل نمياند و يا سراغ احاديث ساختگي و دروغي مي روند كه تضادشان با قران از زمين تا اسمان مي باشد.
به اميد هدايت به نور اسلام و دست بر داشتن از خرافات غلو هاي اشتباه و نا پسند در دين و دعاي خير
نويسنده: مجاهد دين
نویسنده: مجاهد دین
مدعيان تشيع معتقد مي باشند كه امامانشان به طور مطلق خطايي از انها سر نمي زند و دچار اشتباه و گناه نمي شوند. اين عقيده ي عجيب نه تنها هيچ جايي در قران ندارد بلكه به شكل هاي متفاوتي از معصوم نبودن انسان ها سخن گفته است. در ادامه خواهيم خواند كه پيامبران الهي دچار اشتباه مي شده اند و با اين حال شيعيان يا بايد قبول كنند كه كسي معصوم مطلق نمي باشد يا مدعي باشند كه امامانشان از پيامبران بسيار پاك تر و از خطا دور تر مي باشند كه گمراهي بسيار دوري مي باشد. پس راه گريز و ميدان براي مغلطه كردن باقي نمي ماند و شيعه يا بايد بگويد امام هايشان معصوم نمي باشند يا امام هايشان از پيامبران پاك تر هستند پيامبراني كه به آنها وحي ميشد و از جانب خداوند هدايت گشته بودند.
خداوند درباره ي آدم عليه السلام مي فرمايد:
فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى (طه 121)
سرانجام هر دو نفر از آن خوردند ( و جامههاي بهشتي از بدنشان فرو ريخت ) و شرمگاهشان برايشان نمايان شد ( كه تا آن زمان از ايشان پنهان بود ) و شروع كردند به اين كه برگهاي درختان بهشت را بر خود بپيچند و بچسبانند . بدين نحو آدم از فرمان پروردگارش سرپيچي كرد و گمراه شد ( و اين واقعه پيش از نبوّت او بود ) .
ادم و حوا از ميوه ي درخت بهشت خوردند در حالي كه خداوند آنها را از خوردن آن نهي كرده بود
وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ(بقره 35)
نزديك اين درخت نشويد و از آن نخوريد . چه ( اگر چنين كنيد ) از ستمگران خواهيد شد.
و در ايه اي ديگر اظهار پشيماني و توبه مي نمايند چنانچه در قران امده است:
قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (اعراف23)
( آدم و همسرش ، دست دعا به سوي خدا برداشتند و ) گفتند : پروردگارا ! ما ( با نافرماني از تو ) بر خويشتن ستم كردهايم و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نكني از زيانكاران خواهيم بود .
در مورد داوود نيز آنگاه كه دو شاكي به نزدش فرود مي ايند براي داوري كردن در تقسيم ميش ها داوود نيز متوجه ميشود كه هدف از فرستادن آن دو شاكي گوشزد به خودش بوده ليكن استغفار و توبه نمود
وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعاً وَأَنَابَ( ص 24)
. داود گمان برد كه ما او را آزمودهايم. پس از پروردگار خويش آمرزش خواست و به سجده افتاد و توبه كرد .
برخي از علماي اصول با استناد به ايه ي زير و احاديث زير گفته اند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم حق داشته اند با اجتهاد خود حكم كنند. در مورد پيامبر اسلام صلي الله عليه وسلم آمده است كه در هنگام حكم كردن نزديك بود به خطا برود و فريب دروغ هاي منافقي به نام طعمه بن ابيرق را بخورد كه از فرد پاك و درستي به نام رفاعه بن زيد دزدي كرده بود. خداوند ايات 105 و 106 سوره ي نساء رو نازل كرد و پيامبر رو هوشيار كرد و گفت اسغفار نمياد.
إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيماً * وَاسْتَغْفِرِ اللّهَ إِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُوراً رَّحِيماً (105 0 106 نساء)
ما كتاب ( قرآن را كه مشتمل بر حق و بيانگر هر آن چيزي كه حق است ) به حق بر تو نازل كردهايم تا ( مشعل راه هدايت باشد و بدان ) ميان مردمان طبق آنچه خدا به تو نشان داده است داوري كني ، و مدافع خائنان مباش . * و از خدا آمرزش بخواه . بيگمان خداوند بس آمرزنده و مهربان است ( و مغفرت و رحمت خود را شامل كساني ميكند كه عفوِ خطا را از او ميطلبند ) .
خداوند به پيامبرش ميگويد كه آمرزش بخواهد. حال اگر معصوم مطلق هست از نظر شيعيان چطور بايد اشتباه بكند و آمرزش بخواهد؟؟؟
در حديث شريف نيز امده است إنماأنا بشر ، إذا أمرتكم بشئ من دينكم فخذوا به ، وإذا أمرتكم بشئ من رأيي فإنما أنا بشر. يعني: همانا من نيز بشري هستم مثل شما اگر شما را امر كردم به چيزي از دينتان پس ان را بگيريد و اگر شما را امر كردم به چيزي از راي خودم(جدا از دين) پس من بشر هستم( و ممكن است خطا كنم) 2570 الجامع الصغير صفحه 394
2571 - إنما أنا بشر مثلكم ، وإن الظن يخطئ
ويصيب ، ولكن ما قلت لكم " قال الله " فلن أكذب على الله
يعني: همانا من مثل شما بشر هستم و ممكن است (راي اجتهاد گمان من در غير امر دين) به خطا يا به درست اصابت كند اما بدانيد اگر به شما گفتم كه قال الله(خداوند فرمود) پس بدانيد كه من به خداوند دروغ نمي بندم) (أحمد ، وابن ماجه عن طلحة)
أخرجه أحمد (1/162 ، رقم 1395) ، وابن ماجه (2/825 ، رقم 2470)
در جنگ بدر رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- لشکرشان را حرکت دادند تا بيش از مشرکان به آبهاي بدر برسند، و نگذارند که آنان به مخازن آب وادي بدر دست بيازند. هنگام عشاء پاسي از شب گذشته، به نزديکترين چاه آب در وادي بدر رسيدند و منزل کردند. حُباب بن مُنذر به عنوان يک کارشناس نظامي گفت: اي رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- اينجا که منزل کردهايد، آيا منزلي است که خداوند براي شما تعيين کرده است که ما حق نداريم پيشتر از آن برويم يا به عقبتر از آن بازپس رويم؟ يا اينکه انديشه است و جنگ است و نيرنگ؟ فرمودند: (بلْ هو الرأي والحربُ والميکدة) نه، انديشه است و جنگ است و نيرنگ! گفت: اي رسول خدا، اينجا جاي منزل کردن نيست! لشکريان را حرکت دهيد تا به نزديکترين چاه به طرف مقابل- قريش- برسيم. آنجا منزل کنيم، و چاههاي آنطرفتر را کور کنيم و بر آنها حوضي بسازيم و آن حوض را از آب پر کنيم؛ آنگاه با حريفان بجنگيم، ما آب داشته باشيم و آنان آب نداشته باشند! رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- فرمودند: (لقد اَشرَتَ بِالرأي) انديشة درست را تو ارائه کردهاي!( قسمتي از كتاب خورشيد نبود در باره ي جنگ بدر)
اين واقعه نيز گوياي دو امر مجزا يعني اجتهاد خود پيامبر با امر و وحي خداوند مي باشد.
در مورد يونس عليه السلام خداوند مي فرمايد:
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ * فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنْ الْمُدْحَضِينَ * فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ * فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (صافات 139-144)
مسلّماً يونس هم از زمره پيغمبران بود . * زماني ، او به سوي كشتي پر ( از مسافر و كالا ، بدون اجازه پروردگارش ، از ميان قوم خود ) گريخت . * ( كشتي دچار سانحه شد و ميبايست بر طبق قرعه ، افرادي از سرنشينان به دريا انداخته شوند ) . يونس در قرعهكشي شركت كرد و از جمله كساني شد كه قرعه به نام ايشان درآمد . ( پس برابر عرف آن روز به دريا انداخته شد ) . * ماهي او را بلعيد ، در حالي كه مستحقّ ملامت بود ( و ميبايست در برابر كاري كه كرده بود ، زنداني شود ) . اگر او قبلاً از زمره پرستشگران نميبود . * او در شكم ماهي تا روز رستاخيز ميماند .
آيا يونس عليه السلام داراي فضيلت و ارج بيشتري نزد خداوند مي باشد يا امامان؟؟ يونس عليه السلام نا فرماني خداوند را كرد اين يعني كه معصوم مطلق در ميان آدميان وجود ندارد بلكه پامبران عليهم السلام داراي بهترين درجه از پاكي بوده اند و از گناهان فاحش و اشكار خلاف مروت به دور بوده اند. عصمت پيامبران تنها در دريافت و ابلاغ وحي مي باشد طوري كه هيچ چيزي كتمان نمي كنند و ان را به طور كامل بيان مي كنند همانطور كه خداوند مي فرمايد:
أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَأَنَاْ لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ (اعراف 68)
من احكام و اوامر پروردگار خود را به شما ميرسانم و من اندرزگوي اميني براي شما هستم ( و در آنچه ميگويم يكرنگ و راستگويم و از خود چيزي نميگويم ) .
خداوند مي فرمايد:
فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ * وَمَا لَا تُبْصِرُونَ * إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلاً مَا تُؤْمِنُونَ * وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلاً مَا تَذَكَّرُونَ * تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ * وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ* ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ * فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ *
معني: سوگند ميخورم به آنچه ميبينيد ! * و سوگند ميخورم به آنچه نميبينيد ! * اين ( قرآن از سوي خدا آمده است و ) گفتاري است ( كه ) از ( زبان ) پيغمبر بزرگواري ( به نام محمّد ، پخش و تبليغ ميشود ) . * و سخن هيچ شاعري نيست ( چنان كه شما گمان ميبريد . اصلاً ) شما كمتر ايمان ميآوريد ( و به دنبال حق و حقيقت ميافتيد ) . * و گفته هيچ غيبگو و كاهني نيست . اصلاً شما كمتر پند ميگيريد ( و يادآور حق و حقيقت ميگرديد ، و درست و نادرست را فرق مينهيد ) . * ( بلكه كلامي است كه ) از جانب پروردگار جهانيان نازل شده است . * اگر پيغمبر پارهاي سخنان را به دروغ بر ما ميبست . * ما دست راست او را ميگرفتيم .* سپس رگ دلش را پاره ميكرديم . * و كسي از شما نميتوانست مانع ( اين كار ما در باره ) او شود ( و مرگ را از او باز دارد ) .
در ايه 11 سوره ي ابراهيم امده كه:
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ
پيغمبرانشان بديشان گفتند : ما جز انسانهايي همچون شما نيستيم ، و ليكن خداوند بر هركس از بندگانش كه بخواهد منت مينهد ( و او را با لطف خود مينوازد و پيغمبرش ميسازد )
خداوند در چندين جا به پيامبرش گفته كه به مردم بگويد و خودش را معرفي كند.
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ( فصلت 6 كهف 110)
بگو : من فقط و فقط انساني مثل شما هستم ، و به من وحي ميشود كه خداوندگار شما خداوندگار يگانهاي بيش نميباشد
خداوند باز مي فرمايد:
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ (محمد 19)
بدان كه قطعاً هيچ معبودي جز الله وجود ندارد . براي گناهان خود و مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه . خدا از حركات و سكناتتان كاملاً آگاه است ( و ميداند به كجا ميرويد و در كجا زندگي ميكنيد و چه ميكنيد و چه نميكنيد ) .
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّاباً (نصر 3)
پروردگار خود را سپاس و ستايش كن ، و از او آمرزش ( خود و ياران خويش را از شتابگري در فرا رسيدن فتح و وقوع پيروزي ، و اظهار دلتنگي و گلايه از زندگي ) بخواه . خدا بسيار توبهپذير است .
يا خداوند درباره ي سخت گيري با كفار و كشتنشان اينطور مي فرمايد
مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ * لَّوْلاَ كِتَابٌ مِّنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (67-68 انفال)
هيچ پيغمبري حق ندارد كه اسيران جنگي داشته باشد . مگر آن گاه كه كاملاً بر دشمن پيروز گردد و بر منطقه سيطره و قدرت يابد. شما ( تنها به فكر جنبههاي مادي هستيد و ) متاع ناپايدار دنيا را ميخواهيد ، در صورتي كه خداوند سراي ( جاويدان ) آخرت را ميخواهد ، و خداوند عزيز و حكيم است * اگر حكم سابق خدا نبود ( كه بدون ابلاغ امّتي را كيفر ندهد ، و مخطّيِ در اجتهاد ، مجازات نگردد ) عذاب بزرگي در مقابل چيزي كه ( به عنوان فديه اسيران گرفتهايد و شتابي كه ورزيدهايد ) به شما ميرسيد .
خداي سبحان در اين آيه خبر ميدهد كه در روز بدر، كشتن مشركان واجب ذمه مسلمانان بود نه اسير ساختن و گرفتن فديه (سربها) از آنان، آنگونه كه مسلمانان در آن روز عمل كردند. آري! تصميم مسلمانان به گرفتن فديه از اسيران بدر، عملي اجتهادي بود زيرا اجتهادشان بر اين مبني استوار بود كه زنده نگه داشتن كفار، چهبسا سبب مسلمان شدن آنان گردد و از سويي، با اموال به دست آمده از درك فديه، ميتوان بنيه مالي جهاد را تقويت كرد. اما به قولي: مراد از حكم پيشين الهي، حكم وي به آمرزش گناهان گذشته و آينده اهل بدر است.
اين ايه نيز گواهي ديگر بر عدم عصمت مطلق پيامبر ميباشد بلكه پيامبر به وسيله ي وحي اگاه مي شود
باز خداوند مي فرمايد:
عَفَا اللّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ (توبه 43)
خدا تو را بيامرزاد ! چرا به آنان اجازه دادي ( كه از جهاد بازمانند و با شما خارج نشوند ) پيش از آن كه براي تو روشن گردد كه ايشان ( در عذرهائي كه ميآورند ) راستگويند و يا بداني كه چه كساني دروغگويند .
خداوند مي فرمايد :
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (تحريم1)
اي پيغمبر ! چرا چيزي را كه خدا بر تو حلال كرده است ، به خاطر خوشنود ساختن همسرانت ، بر خود حرام ميكني ؟ خداوند آمرزگار مهرباني است ( و تو را و همسران تو را ميبخشايد ) .
و بسيار آياتي ديگر در اين موارد وجود دارد كه در اينجا به انها اشاره نميكنيم. اين ايات متضمن اين موضوع مي باشند كه كل بني ادم خطاء و خير الخطائين التوابون مي باشند و پيامبران عليهم السلام بهترين انسان ها هستند كه توسط اموزش هاي الهي و ارتباط با وحي در حد اعلاي پاكي و درستي مي باشند و بسياري از اعمال كه براي بقيه مردم چيز طبيعي مي باشد ولي براي انها گناه محسوب ميشود و مراد طعنه به پيامبران نمي باشد بلكه مراد حَسَنَاتُ الأبْرَارِ ، سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ است كه يك لحظه غفلت و يك ترك اولي در مورد انبياء جائز نيست و بايد از آن استغفار كنند. با توجه به مطالب فوق خطا از پيامبران در دريافت و ابلاغ وحي نمي باشد بلكه در امور و مسائل زندگي و اجتهادي كه ارتباطي با وحي و دين ندارد مي باشد كه باز خداوند آن را نيز از پيامبران قبول نمي كند و پيوسته انان را به توبه و استغفار فرا مي خواند.
اگر اين موضع قران در برابر پيامبران عليهم السلام باشد ايا جايز است براي ما كه پايين تر از پيامبران را معصوم و بدون خطا تصور كنيم؟ چرا بايد قران را ترك كنيم كه به صراحت عصمت را رد مي كند و به احاديث ساختگي دجالان معتقد باشيم كه نه با عقل و نه با قران سازگاري دارند؟
حتي ائمه خودشان اعتقاد به عصمت نداشته اند براي مثال ابا عبد الله مي فرمايد: «ما نيز اشتباه كرده و مرتكب گناه مي شويم. سپس روبه بارگاه الهي آورده و از اشتباه خود توبه مي كنيم. بحار الانوار للمجلسي 25/207
يا براي مثال هنگاميكه حسين بن علي عليه السلام به شهادت رسيدند برخي از ياران ايشان به خود گفتند: ما نمي دانيم موضع گيري حسن بن علي؟ اگر آنچه حسن بن علي انجام داد و در اوج قدرت و تحت فرمان داشتن آن سپاه عظيم خلافت را به معاويه واگذار كردند، صحيح و واجب الاتباع بوده پس قيام حسين بن علي با آن سپاه اندك در مقابل يزيد خطا و اشتباه بوده است. و اگر قيام حسين بن علي صحيح و واجب الاتباع بوده پس كناره گيري و گوشه نشيني حسن بن علي خطا و اشتباه بوده است فرق الشيعه للنوبختي ص 46، 47 ط: النجف.
چطور دو امام معصوم دو كار مختلف از هم را انجام ميدهند؟
شيعيان براي اثبات معصوم بودن اهل بيت به ايه ي 33 سوره ي احزاب متوسل ميشوند كه باز چيزي جز مغلطه كردن و عوام فريبي نمي باشد
خداوند ميفرمايد
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً
و در خانههاي خود بمانيد ( و جز براي كارهائي كه خدا بيرون رفتن براي انجام آنها را اجازه داده است ، از خانهها بيرون نرويد ) و همچون جاهليّت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمائي نكنيد ( و اندام و وسائل زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد ) و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و پيغمبرش اطاعت نمائيد خداوند قطعاً ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت ( پيغمبر ) دور كند و شما را كاملاً پاك سازد .
اين ايه مخاطب اولش زنان پيامبر ميباشد نه مهدي كه 200 سال بعد به دنيا امده است و اهل بيت پيامبز زن هايش هستند. فعلا بحث اهل بيت كه چه كساني هستند را نمي كنيم اما در اين ايه خداوند گفته كه اگر در خانه بمانيد و مثل دوران جاهليت بدون حجاب بيرون نرويد و نماز بخوانيد و زكات بپردازيد و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد اسبابي هستند براي اينكه خداوند نيز شما را از گناهانتان پاك كند. در واقع اگر اين كار ها را انجام بدهيد خداوند نيز اراده ميكند كه شما را از گناه پاك فرمايد. و اگر تنها به مجرد امدن لفظ تطهير براي اهل بيت انها معصوم حساب شوند پس هر كس زكات دهد و وضو بگيرد معصوم مي شود چون شيعيان از لفظ تطهير سوء استفاده مي كنند براي اثبات معصوم بودن اهل بيت. چنان چه خداوند براي كسي كه زكات مي دهد مي فرمايد
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم (توبه 103)
( اي پيغمبر ! ) از اموال آنان زكات بگير تا بدين وسيله ايشان را ( از رذائل اخلاقي ، و گناهان ، و تنگچشمي ) پاك داري
و براي كسي كه وضو و تيمم مي انجام مي دهد مي فرمايد
فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُم مِّنْهُ مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
و اگر اب نيافتيد ، با خاك پاك تيمّم كنيد ، با آن بر صورتها و دستهاي خود بكشيد . خداوند نميخواهد شما را به تنگ آورد و به مشقّت اندازد ، و بلكه ميخواهد شما را پاكيزه دارد و نعمت خود را بر شما تمام نمايد ، شايد كه شكر او را به جاي آوريد
در اين ايه نيز خداوند اراده بر تطهير كرده مثل ايه ي 33 سوره ي احزاب
واگر تشيع بگويد كه در ايه ي 33 سوره ي احزاب علاوه بر تطهير دور كردن رجس و پليدي نيز آمده كه براي وضو و زكات اين توصيف نيامده ما نيز در جواب ايه ي 11 سوره ي انفال را به انها نشان ميدهيم كه خداوند مي فرمايد
إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ (انفال 11)
( اي مؤمنان ! به ياد آوريد ) زماني را كه ( خداوند ) خواب سبكي بر شما افگند تا مايه آرامش و امنيّت از ناحيه خدا گردد ، و از آسمان آب بر شما باراند تا بدان شما را ( از پليدي ) پاكيزه دارد و كثافت ( رجس ) شيطاني را از شما به دور سازد ، و دلهايتان را ثابت نمايد ، و گامها را ( در شنزارهاي بدر ) استوار دارد.
طبق اين ايه پس تمام مجاهدان جنگ بدر معصوم ميباشند چون خداوند به انها گفته ليطهركم به و يذهب عنكم رجز الشيطان و براي اهل بيت نيز همين تعبير را اورده لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. با اين حساب تمام مجاهدان جنگ بدر معصوم ميباشند.
اما شيعيان هيچ وقت دليلي از قران براي اثبات عقايدشان ندارند بلكه عقيده ي يهودي وارشان را سعي مي كنند با پيدا كردن اياتي بدون ارتباط با مساله ثابت نمياند و در واقع به جاي گرفتن عقايدشان از قران سعي مي كنند عقايدشان را بر قران تحميل نمياند و يا سراغ احاديث ساختگي و دروغي مي روند كه تضادشان با قران از زمين تا اسمان مي باشد.
به اميد هدايت به نور اسلام و دست بر داشتن از خرافات غلو هاي اشتباه و نا پسند در دين و دعاي خير
نويسنده: مجاهد دين
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر