شیعه میگوید در صحیح بخاری گاهی پیامبر نماز چهار رکعتی را دو رکعتی میخواند
شبهه ی شیعه : در صحيح بخاري آمده است كه پيامبر گاهي در نماز سهو و اشتباه مي نمود و گاهي در ركعات نماز كم و زياد ميكرد و گاهي نيز اصلا نماز چهار ركعتي را دو ركعت ميخواند و خود آن حضرت متوجه اشتباهش نميگرديد بلكه مأمورين تذكر ميدادند و آن حضرت آن زياده را جبران مينمود. صحيح بخاري كتاب الصلوه باب تشبيك الاصابع في المسجد ، صحيح مسلم جلد 2 باب السهو في الصلاه و السجود له ، موطا مالك ج 1 ص88 ،سنن نسائي 3/24
پاسخ:
پاسخ:
شیخ صدوق رحمه اللهگوید: شیعهی درست و حسابی، سهو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در کارهای عادی را انکار نمیکند بلکه اهل غلوّ وتفویض که دو گروه منحرف به شمار میروند منکر سهو النبی صلی الله علیه و آله و سلم میباشند. و سپس از استادش ابن ولید نقل میکند که اوّلین مرتبه غلوّ، انکار سهو النبیصلی الله علیه و آله و سلم است
من لا یحضره الفقیه:1/357. ط جماعة المدرّسین.
دقت کنید که شیخ صدوق شیعیانی که منکر سهو نبی شده اند را شیعه ی قلابی میداند. و شیعه ی درست و حسابی منکر سهو نبی نیست
اما برای روشنی چشم شیعه همین روایت رو از کافی و وسائل الشیعه می اورم
سعید اعرج میگوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نماز خواند و در دو رکعتی سلام داد، کسی از پشت سرش پرسید در نماز تغییری رخ داده است؟ فرمود: چطور؟ گفتند: شما دو رکعت خواندید. فرمود: ای ذا الیدین آیا همینطور است که میگویند؟ عرض کرد بلی، سپس دو رکعت دیگر خواند و نماز را در چهار رکعتی تمام کرد.امام فرمود: خداوند از جهت رحمت به امت، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مبتلا به فراموشی کرد...
فروع الکافی:3/357؛ وسائل لاشیعة:5/311، ط اسلامیة.
عالمان شیعه از جمله شیخ صدوق با استناد به این روایات، سهو النبی در امور شخصی و غیر مربوط به شأن نبوت و رسالت و امامت را جایز شمرده اند. شیخ صدوق که بارزترین عالم شیعه معتقد به این مساله است، در توجیه این اعتقاد می نویسد:
این که پیامبر در نماز دچار سهو و نسیان شود، از آن رو است که عبادت و نماز از افعال عمومی است و فعل خاص به نبوت نیست(تا معصوم بودن از نسیان در آن لازم باشد) . پیامبر هم مانند بقیه انسان ها به خواندن نماز امر شده و باید این واجب عبادی را به جا بیاورد، بله در مواردی که از شؤون نبوت است، مثل تبلیغ ابتدایی وحی و تفسیر وحی، باید مؤید خاص بوده و از سهو و نسیان در امان باشد تا در دین شک و تردید حاصل نشود اما نماز پیامبر ، عبادت و فعل شخص اوست که مانند دیگر انسان ها به راز و نیاز با خدا رو آورده و از شؤون نبوت نیست . او هم چون عبد خداست، باید مانند بقیه بندگان به وظیفه بندگی قیام کند . چون عبد است، ممکن است بدون این که بخواهد و تقصیری کرده باشد، خوابش ببرد یا در نماز سهو و نسیان برایش پیش آید تا معلوم گردد فقط خداست که خواب و چرت و سهو او را نمی گیرد: "لا تأخذه سنه و لا نوم" . البته سهو بقیه انسان ها در اثر تصرف شیطان است، ولی چون شیطان را در پیامبر و معصومین تصرفی نیست ، پس سهو آن ها به اراده خدا و فراموشاندن خدایی(اسهاء) است تا بشر و مخلوق و بنده بودن آنان را اعلام کند و مردم را از اعتقاد به ربوبیت آنان بازدارد.
این که پیامبر در نماز دچار سهو و نسیان شود، از آن رو است که عبادت و نماز از افعال عمومی است و فعل خاص به نبوت نیست(تا معصوم بودن از نسیان در آن لازم باشد) . پیامبر هم مانند بقیه انسان ها به خواندن نماز امر شده و باید این واجب عبادی را به جا بیاورد، بله در مواردی که از شؤون نبوت است، مثل تبلیغ ابتدایی وحی و تفسیر وحی، باید مؤید خاص بوده و از سهو و نسیان در امان باشد تا در دین شک و تردید حاصل نشود اما نماز پیامبر ، عبادت و فعل شخص اوست که مانند دیگر انسان ها به راز و نیاز با خدا رو آورده و از شؤون نبوت نیست . او هم چون عبد خداست، باید مانند بقیه بندگان به وظیفه بندگی قیام کند . چون عبد است، ممکن است بدون این که بخواهد و تقصیری کرده باشد، خوابش ببرد یا در نماز سهو و نسیان برایش پیش آید تا معلوم گردد فقط خداست که خواب و چرت و سهو او را نمی گیرد: "لا تأخذه سنه و لا نوم" . البته سهو بقیه انسان ها در اثر تصرف شیطان است، ولی چون شیطان را در پیامبر و معصومین تصرفی نیست ، پس سهو آن ها به اراده خدا و فراموشاندن خدایی(اسهاء) است تا بشر و مخلوق و بنده بودن آنان را اعلام کند و مردم را از اعتقاد به ربوبیت آنان بازدارد.
شیخ طوسی، خلاف، قم، انتشارات اسلامی، 1407 ق، ج 1 - ص 404 - 406.
همچنین در من لا یحضر الفقیه امده است:
“و ليس سهو النبي كسهونا لأن سهوه من الله عزوجل و انما اسهاه ليعلم انه بشر مخلوق فلا يتخذ رباً معبوداً دونه و ليعلم الناس بسهوه حكم السهو متي سهوا و سهونا من الشيطان و ليس للشيطان علي النبي و الأئمه صلوات الله علهيم، سلطان““من لا يحضر الفقيه“ ج 1، ص 358-359-360 ذيل روايت شماره1031
***مجاهد دین***
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر