پاسخ به شبهات تحریف قران در کتب اهل سنت (قسمت سوم)
نویسنده:
مجاهد دین
مقدمه: مدعیان تشیع معروف به روافض اساسا قران فعلی را تحریف شده میدانند و روایات و اقوال وارد شده در این موضوع را اینقدر زیاد است که انکار ان را برابر با انکار امامت میدانند و حتی برای اثبات تحریف قران تالیفاتی هم داشته اند از جمله فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب شیخ طبرسی!!!
شیعیان
وقتی دیدند که جوابی برای تحریف قران در اقوال و رویات وارده در کتبشان ندارند
مجبور شدند تا با توسل به روایات ضعیف یا ایات نسخ شده و یا قرائت های شاذ و بدون
توجه به تواتر قران، بگویند که قران در نزد اهل سنت نیز تحریف شده است. اما اهل
سنت به اجماع هر کسی را که مدعی تحریف قران باشد تکفیر میکند حال چه شیعه مذهب
باشد چه سنی مذهب.
خداوند
میفرماید لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ 16-17/قیامه
معنی: شتابگرانه زبان به خواندن آن مَجُنبان ( و آيات
را عجولانه و آزمندانه تكرار مگردان ) چرا كه گردآوردن قرآن و خواندن آن ، كار ما است
و
باز میفرماید إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ 9/حجر
. معنی: ما خود قرآن را فرستادهايم و خود ما پاسدار آن ميباشيم.
و
همه میدانیم که قران موجود در این 1400 سال مشهور به قران عثمانی میباشد و اهل سنت
به اجماع اتفاق دارند که این قران بدون کم و کاست و اضافات همانی است که بر پیامبر
صلی الله علیه وسلم نازل شده است. شیعیان با آوردن چنین روایاتی سعی در اثبات
تحریف قران میکنند در حالی که هر کس بگوید که قرانی که در بین ما وجود دارد تحریف
شده است کفر ورزیده است. و تمام روایاتی که شیعه به آن استناد میکند یا از منسوخات
است یا از موضوعات.
در اینجا به چند شبهه ی دیگر روافض جواب خواهیم داد
شبهه ی شیعه:
روايت
از عمر بن الخطاب،که مي گويد:
يكي
از آياتي كه خداوند بر رسول اكرم (ص) نازل كرد، آيه رجم است؛ ما اين آيه را قرائت كرديم
و درباره اش تفكر و درك كرديم و پذيرفتيم؛ رسول اكرم (ص) رجم كرد و ما هم رجم كرديم؛
مي
گويد ما آيه رجم در قرآن داشتيم: الشيخ و الشيخة فارجموهما إذا زنيا. اگر پيرمرد و
پيرزن زنا كردند، او را سنگسار كنيد.
مراد
از آيه رجم، اين است و جناب عمر مي گويد ما اين آيه را وقتي بر رسول اكرم (ص) نازل
شد، تلاوت كرديم، تفكر كرديم و پذيرفتيم؛ رسول اكرم (ص) در زمان خودش رجم كرد اين پيرمردها
و پيرزن هاي زناكار را؛ و ما هم بعد از او رجم كرديم و اضافه بر او، ما همچنين چيزي
را در زمان رسول اكرم (ص) قرائت مي كرديم كه:
كنا
نقرأ فيما نقرأ من كتاب الله:أن لا ترغبوا عن آبائكم فأنه كفر بكم أن ترغبوا عن آبائكم.
یعنی: مسلمانان از پدرانتان بيزاري نجوئيد و اين كفر است دوري از پدرانتان. صحيح بخاري،ج8، ص26، ح6918، كتاب المحاربين، باب رجم
الحبلي
حديث،
طولاني است و تقريبا دو صفحه مي باشد؛ ولي خلاصه اينكه جناب عمر مي گويد ما اين آيه
را كه در زمان پيامبر (ص) نازل شد، خوانديم و عمل كرديم، ولي الآن در كتاب خدا نيست.
شما
كه مي فرمائيد هر كس قائل به تحريف كتاب قرآن شود، كافر است؛ منكر ما أنزل الله است؛
ولي جناب عمر مي گويد ما همچنين آيه اي داشتيم؛ ولي در اين قرآني كه الآن هست، چنين
آيه اي وجود ندارد. در زمان پيامبر (ص) مي خوانديم و درك مي كرديم و مي پذيرفتيم؛ اين
آيه كجا رفت؟ چه كسي اين آيات را از قرآن حذف كرد؟
همچنین ابو موسي اشعري مي گويد:
يك سوره اي بود كه ما تشبيه مي كرديم آن
را از نظر طول و شدت، به سوره برائت و آن را فراموش كرديم؛ غير از اينكه فقط يك
آيه اش را حفظم و آن هم اين است كه اگر فرزند آدم دو دره بزرگ مال داشته باشد،
دنبال يك دره ديگري هم مي رود و پر نمي كند شكم فرزند آدم را غير از خاك. صحيح مسلم،ج3، ص100، ح2466، كتاب الزكاة، باب لو أن لإبن
آدم واديين
پاسخ: متاسفانه هنوز چیزی به عنوان ناسخ و منسوخ در مخیله ی
روافض تعریف نشده است و عدم علم به این قضیه باعث شده که حتی بر خلاف علمای بزرگ
خود نیز حرف بزنند. سیدنا عمر رضی الله عنه میگوید که این از ایاتی بود که نسخ شده
و دیگر در کتاب خدا نیست. اما مدعیان تشیع چنین موضوعی را تحریف قران دانسته اند.
اما این آیه ی رجم به اعتراف کبار علمای شیعه نیز نسخ شده است و دیگر در قران وجود
ندارد
شیخ کلینی
در کافی بَابُ مَا يُحْصِنُ وَمَا لا يُحْصِنُ وَمَا [لا] يُوجِبُ الرَّجْمَ
عَلَى الْمُحْصَنِ این روایت روا اورده است
وَبِإِسْنَادِهِ عَنْ
يُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (عَلَيْهِ
السَّلام) الرَّجْمُ فِي الْقُرْآنِ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ إِذَا زَنَى الشَّيْخُ
وَالشَّيْخَةُ فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ فَإِنَّهُمَا قَضَيَا الشَّهْوَةَ.
قال العلامه المجلسی فی
المرآة:« عدت هذه الایة
مما نسخت تلاوتها دون حکمها، ورویت بعبارات اخر ایضا. وعلی ای حال فهی مختصة بالمحصن مهنا علی طریقة
الاصحاب، و یحتمل التعلیم کما هو ظاهر». مراه العقول ج 23 ص 267
علامه مجلسی میگوید
این ایه تلاوتش نسخ شده ولی حکم ان باقی مانده است.
شیخ ابو علی الفضل طبرسی
نیز در تفسیر مجمع البیان جلد 1صفحه 338 میگوید:
والنسخ في القرآن على
ضروب منها: أن يرفع حكم الآية وتلاوتها، كما روي عن أبي بكر أنه قال: كنا نقرأ (لا ترغبوا عن آبائكم فإنه كفر بكم).
ومنها: أن تثبت الآية في الخط، ويرفع حكمها كقوله (وإن فاتكم شئ من أزواجكم إلى
الكفار فعاقبتم) الآية. فهذه ثابتة اللفظ في الخط، مرتفعة الحكم. ومنها ما
يرتفع اللفظ، ويثبت الحكم، كآية الرجم، فقد قيل: إنها كانت منزلة، فرفع
لفظها. وقد جاءت أخبار كثيرة بأن أشياء كانت في القرآن، فنسخ تلاوتها. فمنها ما
روي عن أبي موسى، أنهم كانوا يقرأون: " لو أن لابن آدم واديين من مال،
لابتغى إليهما ثالثا، ولا يملأ جوف ابن آدم إلا التراب، ويتوب الله على من تاب " ثم رفع. البیان جلد 1صفحه 338
یعنی نسخ در
قران به سه قسم است: از آنها یکی، برداشته شدن حکم آیه و تلاوت آن از قران، مثل
انچه که از ابوبکر روایت شده که گفت ما میخوانیدم آیه ی (لا ترغبوا عن آبائكم
فإنه كفر بكم)یعنی از پدرانتان رویگردان نشوید که این کفر است. و نوع دیگر این
است که آیه در قران نوشته میشود
ولی حکم آن از قران برداشته میشود مثل ایه (وإن فاتكم شئ من أزواجكم إلى الكفار
فعاقبتم /11ممتحنه) یعنی اگر همسری از
همسرانتان به سوی کافران رفت و شما به عقوبت گرفتارشان ساختید. که در این نوع قرائت آن باقی مانده ولی حکم آن برداشته شده
است. و نوع سوم از انواع نسخ برداشته شدن
لفظ آن از قران و باقی ماندن حکم آن میباشد مانند ایه ی رجم که ایه اش نازل شده
سپس لفظ ان از قران نسخ و برداشته شده است. و مثل انچه که از ابو موسی اشعری روایت
شده که انها میخواندند ایه ی لو أن لابن آدم واديين من مال، لابتغى إليهما
ثالثا، ولا يملأ جوف ابن آدم إلا التراب،
ويتوب الله على من تاب " اگر
فرزند آدم دو دره بزرگ مال داشته باشد، دنبال يك دره ديگري هم مي رود و پر نمي كند
شكم فرزند آدم را غير از خاك سپس با نسخ شدن از قران برداشته شد.
و طوسی
میگوید «وقد جاءت اخبار متظافرة بانه كانت اشياء في القرآن نسخت تلاوتها ومنها الشيخ والشيخة وهي
مشهورة» التبیان ج1/ص394
یعنی اخبار
زیادی که همدیگر را تقویت میکنند مبنی بر
اینکه چیزهایی در قران تلاوتشان نسخ شده است و یکی از انها آن است رجم
زنا کار شیخ و شیخه است که مشهور است.
و باز میگوید: يخلو النسخ في القرآن من أقسام ثلاثه:.. والثاني - ما نسخ لفظه دون حكمة، كآية الرجم فان وجوب الرجم
على المحصنة لا خلاف فيه، والآية التي كانت متضمنة له منسوخة
بلا خلاف وهي قوله: (والشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البته، فانهما قضيا الشهوة
جزاء بما كسبا نكالا من الله والله عزيز حكيم) التبیان ج1/ص13
یعنی: نسخ در قران به سه
قسم است... نوع دوم نسخ لفظ ایه بدون نسخ شدن حکم ایه، مانند ایه ی رجم و در وجوب
رجم بر شخص محصن خلافی نیست و ایه ای که متضمن این موضوع است منسوخ شده است و هیچ
خلافی در نسخ شدن آن نیست و آیه اش این است (والشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما
البته، فانهما قضيا الشهوة جزاء بما كسبا نكالا من الله والله عزيز حكيم)
شبهه ی دیگر شیعه
روايت از خود
جناب عمر بن الخطاب است و سندش هم صحيح است؛ يك روزي سؤال كردم:
سوره احزاب كه
در قرآن است چند آيه دارد؟ گفتم 72 يا 73 آيه دارد؛ جناب عمر گفت كه سوره احزاب در
زمان رسول اكرم (ص) هم سطح سوره بقره آيه داشت. درالمنثور، ج5،
ص180
پاسخ: بله هم سطح سوره ی بقره ایه داشت ولی نسخ شده
است. اگر با نسخ در قران مشکل دارید، این مشکلتان به اهل سنت ربطی ندارد بلکه
مربوط به عدم ایمان به کتاب الله میباشد. خداوند میفرماید
يَمْحُو
اللّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ 39/رعد.
معنی:
خداوند هرچه را كه بخواهد از ميان برميدارد ، و هرچه را که بخواهد برجاي ميدارد و در علم خدا ثابت و مقرّر
است .
وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللّهُ
أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ
يَعْلَمُونَ 101/نحل.
معنی هرگاه آيهاي ( از قرآن ) را به جاي آيه ديگريقرار دهيم
و خدا خود بهتر ميداند كه چه چيز را نازل ميكند (كافران ) ميگويند : تو ( اي محمّد
! ) بيگمان بر زبان خدا دروغ ميبندي بلكه
بيشتر آنان ناآگاهند.
اگر ایمان به نسخ در قران دارید و حد اقل پیرو علمای بزرگ
خود مثل طوسی و طبرسی هستید پس طرح این شبهات بی معنیست و اگر مخالف علمایتان
هستید و نسخ شدن قران را قبول ندارید این مشکل شخصی شما میباشد و بهتر است ایمانی
کامل به قران بیاورید و مثل کسانی نباشید که خداوند درباره ی انها میفرماید
أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ 85/بقره. معنی: آيا به بخشي از كتاب ايمان ميآوريد و به بخش ديگر ( مثل
حکم نسخ ) كفر ميورزيد
و درباره ی نسخ شدن ایات سوره ی احزاب طبرسی میگوید
وثالثها: أن (ننسها) يكون
معنى التأخير أن ينزل القرآن، فيعمل به ويتلى، ثم يؤخر بعد ذلك بأن ينسخ، فيرفع
تلاوته البتة، ويمحى فلا تنسأ، ولا يعمل بتأويله، مثل ما روي عن زر بن حبيش أن
أبيا قال له: كم تقرؤون الأحزاب ؟ قال بضعا وسبعين آية. قال: قد قرأتها ونحن مع رسول
الله صلى الله عليه وآله وسلم أطول من سورة البقرة . مجمع البیان
فی تفسیر القران ج 1 /ص341
طوسی میگوید اگر معنی ننسها به تاخیر در نازل شدن قران
باشد پس به ان عمل میشود و تلاوت میشود سپس بعد از ان نسخ میشود و البته تلاوتش هم
برداشته میشود و پاک میشود و عمل به تاویلش نمیشود مثل انچه که از زر بن حبیش روایت
است که پدرش به او گفت سوره ی احزاب را که میخوانید چقدر است؟ زر گفت هفتاد دو یا
سه ایه.پدرش گفت ان در زمان نبی صلی الله علیه وسلم از سوره ی بقره نیز طولانی تر
بود.
همانطور که مشاهده میکنیم طوسی اعتراف به نسخ شدن ایات
سوره ی احزاب میکند.
و شیخ طوسی
میگیود «وقد جاءت اخبار متظافرة بانه كانت اشياء في القرآن نسخت تلاوتها... ومنها ما حكي: ان
سورة الاحزاب كانت تعادل سورة البقرة - في الطول - وغير ذلك من الاخبار
المشهورة بين اهل النقل.» التبیان ج1/ص
394 التبيان في تفسير القرآن تأليف شيخ الطائفة أبي جعفر احمد بن الحسن الطوسي 385
- 460 ه. تحقيق وتصحيح أحمد حبيب قصير العاملي
یعنی اخبار زیادی که همدیگر را تقویت
میکنند مبنی بر اینکه چیزهایی در قران
تلاوتشان نسخ شده ...و یکی از انها ان است که سوره ی احزاب در طولانی بودنش با
بقره برابر بود و غیر از اینها از اخبار مشهور که بین اهل نقل وجود دارد.
شبهه ی دیگر شیعه:
ابن مردویه از عمر ابن خطاب نقل کرده که پیامبر گفت: قرآن یک میلیون و بیست و هفت
هزار حرف است. هرکس آنرا با صبر و تحمل بخواند خدا به هر حرفی یک حورالعین به او خواهد
داد. و این در حالی است که قرآن سیصد هزار و اندی حرف است.(1- الدرالمنثور ج 6 ص 422./2- مجمع الزوائد ج 7 ص 163./3-کنز العمال ج
1 ص 517 و541)
پاسخ: این روایت باطل و موضوع است و نه از لحاظ متن و نه از لحاظ
سند صحیح نمیباشد و در پایین خلاصه حکم محدثان در اینباره را بیان میکنیم.
کل روایاتی که به این مضمون هستند به صورت منفرد از محمد بن
عبید بن ادم بن ابی ایاس العسقلانی که شخصی متهم است روایت شده اند. یعنی برای
چنین دروغی شاهد دومی وجود ندارد. و چنین خبر واحدی ارزش استناد ندارد
متن روایت چنین است :
حدثنا محمد بن عبيد بن آدم بن أبي إياس العسقلاني حدثني أبي عن جدي آدم بن أبي إياس ثنا حفص بن ميسرة عن زيد بن أسلم عن أبيه عن
عمر بن الخطاب قال قال رسول الله صلى الله عليه و سلم القرآن ألف ألف حرف وسبعة
وعشرون ألف حرف فمن قرأه صابرا محتسبا كان له بكل حرف زوجة من الحور العين. لايروى
هذا الحديث عن عمر رضي الله عنه إلا بهذا الإسناد تفرد به حفص بن ميسرة مجمع الاوسط طبرانی 6/361
خلاصه ی حکم محدث
المحدث: الذهبي - المصدر:
ميزان الاعتدال - الصفحة أو الرقم: 3/639
• خلاصة حكم المحدث: باطل،
تفرد بخبر باطل. ميزان الاعتدال في نقد الرجال شمس الدين
الذهبي ج6 ص251 ط دار الكتب العلمية بيروت.
المحدث: الألباني - المصدر:
ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 4133
• خلاصة حكم المحدث: موضوع.
سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة الألباني ج9 ص70-71 ط دار المعارف الرياض
قال ابن حجر عسقلانی فی
لسان المیزان:تفرد بخبر الباطل و ساق نفس الروایه محل الشبهه. لسان الميزان بن
حجر العسقلاني ج7 ص334 ط دار المطبوعات الإسلامية
شبهه ی دیگر شیعه
اعتقاد اهل سنت به حذف آیه
"ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره" از قرآن:
از مسند عمر از مسوربن مخرمه
روایت شده که عمرابن خطاب به عبدالرحمن بن عوف گفت: آیا قبلا آیه ای به این صورت نبود؟
ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره؟ ما آنرا پیدا نکردیم. و عبدالرحمن پاسخ داد: از قرآن
حذف شده است. کنزالعمال ج2 ص 567
پاسخ:
مگر نه این است که عثمان رضی الله عنه برای نوشتن هر
ایه ای دو شاهد بر آن ایه میطلبید؟ یعنی اگر کسی آیه ای را حفظ بود باید حد اقل یک
نفر دیگر نیز شهادت به آن ایه میداد تا ان را در مصحف عثمان بنویسند، حال چطور عمر
بن خطاب و عبد الرحمن بن عوف رضی الله عنهما که دو نفر شاهد بر
این ایه بودند نرفتند و برای این ایه شهادت ندادند؟
پس نتیجه میگیریم
که آیه ی مذکور نسخ شده است چنانکه عبدالرحمن بن عوف به عمر بن خطاب نسخ شدن آن را
خبر میدهد و معنی اسقط من القران یعنی اینکه از قران برداشته شده است. و این را
میرساند که دیگر جزء قران نیست و قرائت آن از قران ساقط شده است.
و علامه طحاوی نیز در کتاب مشکل الاثار این روایت را
در قسمت نسخ شده ها می اورد
طحاوی در کتاب مشکل الاثار باب بيان مشكل قول الله عز وجل : ( ما ننسخ من آية أو ننسأها ) ج5/ص34 میگوید:
وأما
المنسوخ الذي يخرج من القرآن فينقسم قسمين : أحدهما : يخرج من
قلوب
المؤمنين حتى لا يبقى فيها منه شيء والقسم الآخر أن يخرج من القرآن ويبقى في صدور
المؤمنين على أنه غير قرآن
اما منسوخی
که از قران خارج میشود بر دو قسم تقسیم میشود: یکی از انها از قلوب مومنین خارج
میشود تا جایی که چیزی از ان باقی نمی ماند(که در آنجا دو روایت می اورد که اینجا
نیازی به ان نیست) و قسم اخر اینکه آیه از قران خارج میشود و در سینه های مومنان
هنوز باقی میماند با علم به اینکه دیگر جزو قران نیست. و در اینجا روایت مذکور را
می اورد.
ومن ذلك ما قد حدثنا
يوسف بن يزيد قال : حدثنا يعقوب بن إسحاق بن أبي عباد قال : حدثنا نافع بن عمر
الجمحي عن ابن أبي مليكة عن المسور بن مخرمة قال : قال : عمر بن الخطاب رضي الله
عنه لعبد الرحمن بن عوف : « ألم نجد فيما أنزل الله علينا : جاهدوا كما جاهدتم أول
مرة ؟ » قال : « بلى » . قال : « فإنا لا نجدها » ، قال : «أسقطت فيما أسقط من
القرآن » قال : « أتخشى أن يرجع الناس كفارا ؟ » قال : « ما شاء الله » قال : «
لئن رجع الناس كفارا ليكونن
أمراؤهم بني فلان ووزراؤهم بني فلان » مشکل الاثار ج5/ص36
پس روایتی
که شیعه به ان استناد کرده است جزو نسخ شده ها میباشد وگر نه چطور اصحاب بزرگ
پیامبر به این راحتی و آسانی بگویند که فلان آیه کجاست و دیگری بگوید بدون نسخ شدن
از قران حذف شد؟؟ و هیچ واکنشی هم نشان ندهند؟ چطور آنجا که عمر میگوید اگر مردم
نمیگفتند که عمر آیه رجمی که نسخ شده است را دوباره وارد قران کرده حتما وارد
میکردم اما اینجا بدون هیچ تفاوتی شاهد حذف ایه ای از قران شده ولی هیچ واکنشی
انجام نمی دهد؟
فهم کج شیعه
سبب چنین اشتباهاتی از طرف انها شده است. ایه نسخ شده است و شکی در ان نیست.
شبهه ی دیگر شیعه:
اعتقاد اهل سنت به حذف آیه "الا بلغوا
قومنا" .
اهل سنت روایت کرده اند که آیه ای درباره شهدای بئر معونه ( گروهی که برای تبلیغ اسلام به نجد رفته بودند و بنی لحیان آنها را به شهادت رساندند ) نازل شد که چنین است: (( الا بلغوا قومنا قد لقینا ربنا فرضی عنا و ارضانا ))(1-بخاری ج 3 ص 204 و 208 و ج 4 ص 35 و ج 5 ص 42./2- مسلم ج 2ص 135./3- مسند احمد ج 3 ص 109 و 210 و 255 و 289./4- سنن بیهقی ج 2 ص199)
اهل سنت روایت کرده اند که آیه ای درباره شهدای بئر معونه ( گروهی که برای تبلیغ اسلام به نجد رفته بودند و بنی لحیان آنها را به شهادت رساندند ) نازل شد که چنین است: (( الا بلغوا قومنا قد لقینا ربنا فرضی عنا و ارضانا ))(1-بخاری ج 3 ص 204 و 208 و ج 4 ص 35 و ج 5 ص 42./2- مسلم ج 2ص 135./3- مسند احمد ج 3 ص 109 و 210 و 255 و 289./4- سنن بیهقی ج 2 ص199)
پاسخ:
اگر روافض چیزی به عنوان
انصاف داشتند روایت را کامل می آوردند تا خبر نسخ شدن آن را نیز در همانجا
بخوانند. اما چون هدفشان اغفلال کردن و گمراه کردن دیگران است متاسفانه روایات را
قیچی میکنند. و کل این شبهاتشان نیز یا حول نسخ شده هاست یا روایات مکذوبه یا
برداشت بد از روایت است.
متن روایت از صحیح بخاری
1199ـ عَنْ
أَنَسٍ - رضي الله عنه - قَالَ: بَعَثَ النَّبِيُّ - صلى الله عليه وسلم -
أَقْوَامًا مِنْ بَنِي سُلَيْمٍ إِلَى بَنِي عَامِرٍ فِي سَبْعِينَ، فَلَمَّا
قَدِمُوا قَالَ لَهُمْ خَالِي: أَتَقَدَّمُكُمْ فَإِنْ أَمَّنُونِي حَتَّى
أُبَلِّغَهُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّه - صلى الله عليه وسلم - وَإِلاَّ كُنْتُمْ
مِنِّي قَرِيبًا، فَتَقَدَّمَ فَأَمَّنُوهُ فَبَيْنَمَا يُحَدِّثُهُمْ عَنِ
النَّبِيِّ - صلى الله عليه وسلم - إِذْ أَوْمَئُوا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ
فَطَعَنَهُ فَأَنْفَذَهُ، فَقَالَ: اللَّهُ أَكْبَرُ فُزْتُ وَرَبِّ الْكَعْبَةِ،
ثُمَّ مَالُوا عَلَى بَقِيَّةِ أَصْحَابِهِ فَقَتَلُوهُمْ إِلاَّ رَجُلاً أَعْرَجَ
صَعِدَ الْجَبَلَ، فَأَخْبَرَ جِبْرِيلُ - عليه السلام - النَّبِيَّ - صلى الله
عليه وسلم - أَنَّهُمْ قَدْ لَقُوا رَبَّهُمْ فَرَضِيَ عَنْهُمْ وَأَرْضَاهُمْ،
فَكُنَّا نَقْرَأُ أَنْ بَلِّغُوا قَوْمَنَا أَنْ قَدْ لَقِينَا رَبَّنَا فَرَضِيَ عَنَّا وَأَرْضَانَا، ثُمَّ نُسِخَ بَعْدُ، فَدَعَا
عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ صَبَاحًا عَلَى رِعْلٍ وَذَكْوَانَ وَبَنِي لَحْيَانَ
وَبَنِي عُصَيَّةَ الَّذِينَ عَصَوُا اللَّهَ وَرَسُولَهُ - صلى الله عليه وسلم -
. (بخارى:2801)
ترجمه: انس
- رضي الله عنه - مي گويد: نبي اكرم - صلى الله عليه وسلم - عده اي از قبيلة بني
سليم را همراه هفتاد نفر ديگر، بسوي بني عامر فرستاد. وقتي به آنجا رسيدند، دايي
ام؛ حرام بن ملحان؛ گفت: من جلوتر از شما مي روم. اگر به من اجازه دادند تا پيام
رسول الله - صلى الله عليه وسلم - را به آنان برسانم ( كه خوب است) وگر نه، شما به
من نزديك هستيد (و مي توانيد از من دفاع كنيد). او رفت و آنها (بني عامر) هم به او
اجازه دادند. اما در حالي كه داشت پيام رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - را به
آنان مي رساند، بسوي يكي از مردان خود، اشاره كردند. او هم نيزه اي در بدنش فرو
برد. حرام گفت: الله اكبر، سوگند به پرودگار كعبه كه رستگار شدم. سپس، بسوي ساير
همراهان اش حمله ور شدند و بجز يك نفر لنگ كه بالاي كوه رفت، همگي را به قتل
رساندند. جبريل امين، نبي اكرم - صلى الله عليه وسلم - را مطلع ساخت كه آنان به
لقاي پروردگارشان نايل آمدند. خداوند از آنان خشنود شد و آنان را نيز خشنود ساخت.
راوي مي
گويد: ما اين جملات را تلاوت مي كرديم «أن قد لقينا ربنا فرضي عنا وارضانا» يعني به قوم ما بگوييد: ما به لقاي
پرودگارمان، نايل آمديم. خداوند از ما خشنود شد و ما را نيز خشنود گردانيد. بعدها، اين آيات، منسوخ شد. و رسول اكرم - صلى الله عليه وسلم - تا چهل روز (در قنوت
نماز صبح) قبايل رِعل، ذكوان، بني لحيان و بني عصيّه را كه از خدا و رسولش،
نافرماني كردند، نفرين كرد.
روافض
میگویند که در صحیح بخاری قران تحریف شده است، واقعا من ماندم که به این قوم جاهل
چه بگویم. در کجای چنین روایتی گفته شده که قران تحریف شده است؟ اگر صحیح بخاری را
قبول ندارید پس چرا به آن استناد کردید؟ اگر قبول دارید پس چرا قیچی میکنید؟ اگر
در حدیث بخاری گفته شده چنین ایه ای امده درست ادامه اش هم گفته شده که در زمان
پیامبر بعد از مدتی نسخ شد.
اما
متاسفانه با قیچی روایت فقط قسمت ایه را نشان داده و سپس اینطور استدلال میکنند که
چون چنین ایه ای در قران فعلی وجود ندارد پس نتیجه میگیریم که قران اهل سنت تحریف
شده است!!!
به نظر من
هرکس متن کامل روایت بخاری با شبهه ی روافض را ببیند متوجه وقاحت و فجاحتی که دروغگو
را در بر گرفته است خواهد شد.
اما علاوه بر اعلام نسخ
آن ایه در بخاری، در کتب شیعیان نیز اعتراف به نسخ ایه ی مذکور شده است.
از بزرگان علمای شیعه من
جمله شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان به نسخ این ایه اعتراف میکند:
والنسخ في
القرآن على ضروب منها: وقد جاءت أخبار كثيرة بأن أشياء كانت في القرآن، فنسخ
تلاوتها. فمنها ما روي عن انس أن السبعين من الأنصار الذين قتلوا ببئر معونة،
قرأنا فيهم كتابا. " بلغوا عنا قومنا إنا لقينا ربنا فرضي عنا، وأرضانا) ثم
إن ذلك رفع. مجمع البیان طبرسی ص 334
یعنی اخبار
زیادی امده است که ایاتی در قران بوده که سپس تلاوت آنها نسخ شده است. و یکی از
انها ان است که از انس روایت است که 70 نفر از انصار که در بئر معونه کشته شدند که
این ایه را درباره ی انها میخواندیم « بلغوا عنا قومنا إنا لقينا ربنا فرضي
عنا، وأرضانا» سپس از قران با نسخ شدن
برداشته شد
و ابو جعفر
طوسی نیز اعتراف به نسخ این ایه میکند انجا که میگوید: «وقد جاءت اخبار متظافرة بانه كانت
اشياء في القرآن نسخت تلاوتها... وروي عن قتادة قال: حدثنا انس بن مالك أن السبعين
من الانصار الذين قتلوا ببئر معونة: - قرأنا فيهم كتابا - بلغوا عنا قومنا انا
لقينا ربنا، فرضي عنا وارضانا، ثم ان ذلك رفع.»التبیان جلد 1 ص394
در پایان:
مدعیان تشیع خود قران را تحریف شده
میدانند و در جاهای دیگر به تفصیل به ان پرداخته شده است، و اینجا سعی کردند که
تهمت تحریف قران را با توسل به زور و دروغ و تلبیس و افترا به اهل سنت نسبت دهند
ولی چنین چیزی غیر ممکن است
ما اهل سنت به صراحت هرکسی که معتقد به تحریف قران باشد را کافر میدانیم و
مدعیان تشیع در اینجا چند راه برایشان باقی نمی ماند
1.
یا علمایشان مانند کلینی ،نعمت الله جزایری، علی بن ابراهیم قمی، محمد باقر
مجلسی، طبرسی،کاشانی، شیخ مفید و ... را
به صراحتا تکفیر کنند تا بدانیم که واقعا ایشان معتقد به تحریف قران نیستند و
مخالف آنان میباشند
2.
یا اینکه نیت و هدفشان شیطانی و خدمت به ابن سباء و همکاری با یهود و نصاری
برای اثبات تحریف قران میباشد که در این حالت نیز اگر معتقد به تحریف قران بودند
کافر خواهند شد
3.
یا اینکه تقیه میکنند
و خود را پشت نقاب اسلام مخفی کرده اند و با نام اسلام هر نوع حرفی را میزنند
4.
یا اینکه اعتراف به
دروغ های خود کنند و دست از جنایات علیه قران بردارند، چون کم از آنها ندیدیم که
قران ها را سوزاندند و نابود کردند. و تاریخ جنایاتشان را ثبت کرده است.
والصلاه و
السلام علی رسول الله و علی اله و صحبه و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
با تشکر:
مجاهد دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر