پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه)
نویسنده: مجاهد دین
قسمت سوم
نویسنده: مجاهد دین
قسمت سوم
*عقیده ابن عباس درباره متعه
*بررسی جریان مباح شدن ازدواج موقت و حرام شدن آن در چند
مرحله
*رجوع ابن عباس از جواز متعه
عقیده ابن عباس درباره متعه
خبر حرام شدن متعه نساء بر ابن عباس پوشیده بود و در جنگ
خبیر ابن عباس کودکی بیش نبود و در محاوراتی که بین سیدنا علی و ابن عباس رخ داده
است به ابن عباس میگوید که تو مرد پریشان حالی هستی چرا که پیامبر نکاح موقت را در
روز خیبر حرام کرد.
نظر ابن عباس بر این بود که نکاح موقت مانند گوشت خنزیر و
میته و خون در موقع اضطرار حلال میشود.و نه اینکه به طور مطلق در هر حالتی چه در
جنگ و چه در غیر جنگ آن را مباح بداند و با صیغه
مثل فتاوای تشیع کسب و کار و تجارتخانه باز کند.
روایت زیر عقیده وی را درباره ی نکاح روشن میسازد:
الطحاوي در شرح معاني الآثار ج 3 ص 27 میگوید: حدثنا ابن
مرزوق قال : ثنا وهب قال : ثنا شعبة عن أبي حمزة قال : سألت ابن عباس عن متعة
النساء فقال مولى له : إنما كان ذلك في الغزو والنساء قليل . فقال ابن عباس رضي
الله عنهما : صدقت ، ثم قال الطحاوي : هذا ابن عباس رضي الله عنهما يقول : إنما
أبيحت والنساء قليل ، فلما كثرن ارتفع المعنى الذي من أجله أبيحت .
ابی حمزه میگوید از
ابن عباس درباره ی متعه ی نساء پرسیدم خدمتکارش به او گفت آن برای زمان جنگ و
زمانی که زنان کم هستند میباشد. ابن عباس گفت : صدقت راست گفتی. سپس طحاوی میگوید:
ابن عباس میگوید مباح است برای زمانی که
زنان در قلت هستند ولی زمانی که زیاد بودند دیگر مباح نیست.
و در فتح الباری آمده است:
حدثنا محمد بن بشار حدثنا غندر حدثنا شعبة عن أبي حمزة قال:
سمعت ابن عباس يسأل عن متعة النساء فرخص،
فقال مولى له: إنما ذلك في الحال الشديد وفي النساء قلة، أو نحوه، فقال ابن عباس :
نعم. وإلى ما في رواية الإسماعيلي : إنما كان ذلك في الجهاد والنساء قليل.
فتح الباري ج 9 ص 171، 172
ابی حمزه از ابن عباس درباره ی متعه ی نساء پرسید و ابن
عباس به آن اجاره داد. و مولایش به او گفت آیا متعه برای حالت شدید و موقعی که
زنان کم هستند و شبیه این نوع مشکلات است؟ و ابن عباس گفت. بله. در روایت
الاسماعیلی امده است: متعه برای زمان جهاد و زمانی که زنان کم هستند میباشد.
و مهم تر از این مصادر در صحیح بخاری در { بَاب نَهْيِ
رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنْ نِكَاحِ الْمُتْعَةِ
آخِرًا } چنین آمده است:
5116 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا
غُنْدَرٌ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ أَبِي جَمْرَةَ قَالَ سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ
سُئِلَ عَنْ مُتْعَةِ النِّسَاءِ فَرَخَّصَ فَقَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ إِنَّمَا
ذَلِكَ فِي الْحَالِ الشَّدِيدِ وَفِي النِّسَاءِ قِلَّةٌ أَوْ نَحْوَهُ فَقَالَ
ابْنُ عَبَّاسٍ نَعَمْ.
یعنی شنیدم از ابن عباس درباره ی متعه نساء سوال شد و به آن
رخصت داد و مولایش به او گفت آیا متعه برای حالت شدید و موقعی که زنان کم هستند و
شبیه این نوع مشکلات است؟ و ابن عباس گفت. بله.
دقت کنید تفاوت متعه ی نساء در عهد رسول الله و در عهد حاضر
چقدر زیاد است. متاسفانه در حال حاضر با صیغه تجارت میکنند.
این برداشت ابن عباس در واقع همان برداشت موجود در صدر
اسلام است. برای اینکه در آن زمان نیز وقتی به جهاد میرفتند و زنان کم بودند
متعه نساء مباح میشد و بعد از جنگ و
برگشتن به شهر و خانه هایشان متعه نساء
نسخ و حرام میشد. اما ابن عباس خبر از حرام شدن آن را نداشت.
بررسی جریان مباح شدن ازدواج موقت و حرام شدن آن در چند
مرحله
و در مسلم باب « نِكَاحِ الْمُتْعَةِ وَبَيَانِ أَنَّهُ
أُبِيحَ ثُمَّ نُسِخَ ثُمَّ أُبِيحَ ثُمَّ نُسِخَ وَاسْتَقَرَّ تَحْرِيمُهُ إِلَى
يَوْمِ الْقِيَامَةِ.» یعنی باب نکاح متعه و بین اینکه مباح شد سپس نسخ شد سپس
مباح شد سپس نسخ شد و تحریمش تا روز قیامت ادامه یافت آمده است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نُمَيْرٍ
الْهَمْدَانِىُّ حَدَّثَنَا أَبِى وَوَكِيعٌ وَابْنُ بِشْرٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ
عَنْ قَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ يَقُولُ كُنَّا نَغْزُو مَعَ رَسُولِ
اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- لَيْسَ لَنَا نِسَاءٌ فَقُلْنَا أَلاَ نَسْتَخْصِى
فَنَهَانَا عَنْ ذَلِكَ ثُمَّ رَخَّصَ لَنَا أَنْ نَنْكِحَ الْمَرْأَةَ
بِالثَّوْبِ إِلَى أَجَلٍ. مسلم 1404 و بخاری 4615
عبدالله بن مسعود - رضي الله عنه - مي گويد: با نبي اكرم -
صلى الله عليه وسلم - به جهاد رفته بوديم وهمسرانمان، همراه ما نبودند. گفتيم: آيا
خود را اخته نكنيم (شهوت خود را بر زمین بریزیم)؟ آنحضرت ما را از اين كار،
بازداشت. و بعد از آن، به ما اجازه داد تا در برابر يك قطعه پارچه هم كه شده است
با زنان، ازدواج كنيم.
همانطور که از این روایت برداشت میشود در زمان جنگ و جهاد
که زنان همراه نبودند پیامبر اجازه به نکاح موقت داده است و ابن عباس نیز همین
روال را گرفته و نکاح موقت را بعد از فوت پیامبر نیز فکر میکرد که در چنین شرایطی
مباح است. اما چون اجماع صحابه خلاف رای یک یا دو نفر است قول ابن عباس که در آن
زمان کودکی بیشتر نبود صحیح نخواهد بود و پیرو قول سیدنا علی هستیم که میفرماید:
حَدَّثَنَاهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْمَاءَ
الضُّبَعِىُّ حَدَّثَنَا جُوَيْرِيَةُ عَنْ مَالِكٍ بِهَذَا الإِسْنَادِ وَقَالَ
سَمِعَ عَلِىَّ بْنَ أَبِى طَالِبٍ يَقُولُ لِفُلاَنٍ(یعنی ابن عباس
.شرح نووی 9/189) إِنَّكَ رَجُلٌ تَائِهٌ نَهَانَا رَسُولُ
اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم-. بِمِثْلِ حَدِيثِ يَحْيَى بْنِ يَحْيَى عَنْ
مَالِكٍ. صحیح مسلم حدیث رقم 3498
«تو مرد پریشانحالی هستی، پیامبر صلی الله علیه وسلم در
روز خیبر ما را از نکاح متعه منع کرد».
ایا ما پیرو امام معصوم به زعم شیعه باشیم یا ابن عباس؟ علم
علی بیشتر است یاعبد الله ابن عباس؟
و در صحیح مسلم آمده است:
وَحَدَّثَنَا
مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نُمَيْرٍ حَدَّثَنَا أَبِى حَدَّثَنَا
عُبَيْدُ اللَّهِ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ عَنِ الْحَسَنِ وَعَبْدِ اللَّهِ ابْنَىْ
مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ عَنْ أَبِيهِمَا عَنْ عَلِىٍّ أَنَّهُ سَمِعَ ابْنَ
عَبَّاسٍ يُلَيِّنُ فِى مُتْعَةِ النِّسَاءِ فَقَالَ مَهْلاً يَا ابْنَ عَبَّاسٍ
فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- نَهَى عَنْهَا يَوْمَ خَيْبَرَ
وَعَنْ لُحُومِ الْحُمُرِ الإِنْسِيَّةِ. صحیح مسلم حدیث 3500 جلد 4 ص135
حسن و عبد الله ابن محمد ابن علی از پدرشان و او از علی بن
ابی طالب حدیث گفت که او شنید ابن عباس درباره ی متعه نساء نرمی میکند و به او گفت ای ابن عباس همانا
پیامبر صلی الله علیه و سلم از متعه نساء و
گوشت الاغ اهلی را در روز خیبر نهی کرد.
پس شکی نیست که متعه و ازدواج موقت وجود داشته و اصحاب
پیامبر در جنگ ها انجام میدادند و سه بار مباح و سپس تا قیامت حرام اعلام شد. تشیع
نیز برای سفسطه و به غلط انداختن پیروان خود به روایاتی استناد میکنند که اصحاب
متعه را در زمان رخصت انجام میدانند ولی روایات همان باب که از همان اصحاب نقل شده
است که میگوید برای همیشه حرام شده است را نمی آورند.
بعضی از این روایات که اشاره به رخصت متعه و سپس حرام اعلام
شدن آن تا قیامت در زیر اورده شده است:
در صحیح مسلم همان باب « باب نِكَاحِ الْمُتْعَةِ وَبَيَانِ
أَنَّهُ أُبِيحَ ثُمَّ نُسِخَ ثُمَّ أُبِيحَ ثُمَّ نُسِخَ وَاسْتَقَرَّ
تَحْرِيمُهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.» آمده است بعد از اینکه ابن مسعود از
پیامبر راهی برای دفع شهوت میخواهد پیامبر اجازه به متعه میدهد سپس این اجازه را
توسط منادای خود به همه ابلاغ میکند.
وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ
بْنُ جَعْفَرٍ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ قَالَ سَمِعْتُ
الْحَسَنَ بْنَ مُحَمَّدٍ يُحَدِّثُ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَسَلَمَةَ
بْنِ الأَكْوَعِ قَالاَ خَرَجَ عَلَيْنَا مُنَادِى رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه
وسلم- فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَدْ أَذِنَ لَكُمْ
أَنْ تَسْتَمْتِعُوا. يَعْنِى مُتْعَةَ النِّسَاءِ.صحیح مسلم حدیث 3479
یعنی منادی رسول الله صلی الله علی و سلم خارج شد و گفت
همانا پیامبر خدا به شما اجازه داده که استمتاع کنید. یعنی متعه نساء.
بسیار دیده شده است که روافض همین یک حدیث را برداشته و ما
بقی روایات در همان باب را نمیبینند و درواقع گزینشی عمل میکنند و میگویند در کتاب
خودتان آمده است که پیامبر اجازه به صیغه داده است ولی ادامه ی روایات را
نمیخوانند. و البته کسی که پیرو شهوات باشد از حق به همین شکل گریزان خواهد بود.
و باز در همان باب « باب نِكَاحِ الْمُتْعَةِ وَبَيَانِ
أَنَّهُ أُبِيحَ ثُمَّ نُسِخَ ثُمَّ أُبِيحَ ثُمَّ نُسِخَ وَاسْتَقَرَّ
تَحْرِيمُهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.» جریان حرام شدنش ذکر شده است و آمده است:
َحَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ حَدَّثَنَا لَيْثٌ
عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ سَبْرَةَ الْجُهَنِىِّ عَنْ أَبِيهِ سَبْرَةَ أَنَّهُ قَالَ
أَذِنَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- بِالْمُتْعَةِ فَانْطَلَقْتُ
أَنَا وَرَجُلٌ إِلَى امْرَأَةٍ مِنْ بَنِى عَامِرٍ كَأَنَّهَا بَكْرَةٌ عَيْطَاءُ
فَعَرَضْنَا عَلَيْهَا أَنْفُسَنَا فَقَالَتْ مَا تُعْطِى فَقُلْتُ رِدَائِى.
وَقَالَ صَاحِبِى رِدَائِى. وَكَانَ رِدَاءُ صَاحِبِى أَجْوَدَ مِنْ رِدَائِى وَ
كُنْتُ أَشَبَّ مِنْهُ فَإِذَا نَظَرَتْ إِلَى رِدَاءِ صَاحِبِى أَعْجَبَهَا
وَإِذَا نَظَرَتْ إِلَىَّ أَعْجَبْتُهَا ثُمَّ قَالَتْ أَنْتَ وَرِدَاؤُكَ
يَكْفِينِى. فَمَكَثْتُ مَعَهَا ثَلاَثًا ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله
عليه وسلم- قَالَ « مَنْ كَانَ عِنْدَهُ شَىْءٌ مِنْ هَذِهِ النِّسَاءِ الَّتِى
يَتَمَتَّعُ فَلْيُخَلِّ سَبِيلَهَا ». صحیح مسلم حدیث 3485
از ربيع بن سبره روايت است كه ايشان از پدرشان نقل
ميكنند كه ايشان فرمودند: به عقد نكاح موقت به ما اجازه دادند و من و يكي از
دوستان روزي براي ازدواج موقت از منزل بيرون رفتيم و در نزديك زني از بنی عامر خود
را براي عقد موقت معرفي كرديم آن زن گفت چه چیزی به من میدهید من گفتم ردائم و
دوستم هم گفت ردائم.و رداء دوستم از من زیبا تر بود و من از او جوان تر بودم. زن
به رداء دوستم نگاه کرد و خوشش آمد و و به رداء من که نگاه کرد نیز خوشش آمد سپس
گفت تو و رداء و لباست برایم کفایت است. با او سه شبانه روز بودم تا اینکه پیامبر
صلی الله علیه و سلم گفت: هر شخصي كه با زني عقد نكاح موقت بسته است پس این ارتباط
را قطع کند و انها را رها کند.
و در حدیث بعدی (3486) آمده است «ثُمَّ
اسْتَمْتَعْتُ مِنْهَا فَلَمْ أَخْرُجْ حَتَّى حَرَّمَهَا رَسُولُ اللَّهِ -صلى
الله عليه وسلم-.»
یعنی از او کامجویی کردم و از او جدا نشدم تا زمانی
که پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را حرام اعلام کرد.
و در مصنف عبد الرزاق حدیث (14041) قسمت آخر حدیث
را چنین آورده است:
فتزوجتها ببردي فبت معها تلك الليلة فلما أصبحت
غدوت إلى المسجد فإذا رسول الله صلى الله عليه و سلم على المنبر يقول من كان تزوج
امرأة إلى أجل فليعطها ما سمي لها ولا يسترجع مما أعطاها شيئا ويفارقها فإن الله
عز و جل قد حرمها عليكم إلى يوم القيامة. مصنف عبد الرزاق جلد 7 ص504
یعنی:او مرا در قبال قطيفهاي كه به او دادم انتخاب
و با من به ازدواج موقت راضي گشت آن شب در نزد او بودم و هنگام صبح براي اداي نماز
صبح به مسجد رفتم آن حضرت ص پس از نماز صبح بر روي منبر رفت و چنين به ايراد
سخنراني پرداخت: هر شخصي كه با زني عقد نكاح موقت بسته است بهاي آن را بپردازد و
هرگز به نكاح موقت روي نياورد زيرا كه خداوند متعال آن را براي هميشه بر شما حرام
گردانده است.
باز در صحیح مسلم در بیان حرام اعلام شدن متعه نساء
آمده است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نُمَيْرٍ
حَدَّثَنَا أَبِى حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنِى الرَّبِيعُ
بْنُ سَبْرَةَ الْجُهَنِىُّ أَنَّ أَبَاهُ حَدَّثَهُ أَنَّهُ كَانَ مَعَ رَسُولِ
اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَقَالَ « يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّى قَدْ كُنْتُ
أَذِنْتُ لَكُمْ فِى الاِسْتِمْتَاعِ مِنَ النِّسَاءِ وَإِنَّ اللَّهَ قَدْ
حَرَّمَ ذَلِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَمَنْ كَانَ عِنْدَهُ مِنْهُنَّ شَىْءٌ
فَلْيُخَلِّ سَبِيلَهُ وَلاَ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا ».صحیح
مسلم حدیث 3488
پیامبر فرمود ای مردم من به شما اجازه داده بودم که زنان را
متعه کنید و همانا الله متعال ان را حرام کرد تا روز قیامت و هر كسي كه زني را به
صورت نكاح موقت و متعه ازدواج كرده است رها نمايد و از آن چيزي تحويل نگيرد.
پس اجماع صحابه و فقها و علمای اسلام بر حرام اعلام شدن
متعه اگاهی و اعتراف دارد و به هیچ وجه اختلاف دو سه نفر ضرری به این مساله
نمیزند. و پیش تر نیز دیدم که صحابه ی کرام ابن مسعود معوذتین را از قران نمیدانست
، حال آیا ما باید نظر یک شخص را بر تمام صحابه ترجیح بدهیم؟ این روش روش روافض
است که برای شهوت پرستی خود دنبال اقوال شاذ و ضعیف هستند و مخالف سواد اعظم
مسلمانان عمل میکنند.
قطعا ما پیرو قران و سنت یعنی حدیث صحیح هستیم و سخن هر کسی
را رد خواهیم کرد زمانی که مخالف قران و یا حدیث صحیح باشد. دلایل حرام شدن متعه
بسیار زیاد هستند و اثبات اینکه بعد از حرام شدن مجددا پیامبر متعه نساء را حلال
کرده است نیاز به دلیل و حدیث صحیح از پیامبر صلی الله علیه وسلم دارد و با اجتهاد
ابن عباس و دیگران حلال نمیشود.
پس حرمت آن با حدیث صحیح ثابت است و مجددا حلال شدن آن نیاز
به دلیل و برهان دارد . نیاز به آوردن حدیثی صریح و صحیح دارد. هرگاه شیعه چنین
حدیثی را آورد ما متعه را قبول خواهیم کرد و قول عالم یا صحابی که بی خبر از حرام
شدن آن بوده دلیل و برهان و حجت نخواهد بود.
پس بر ماست که احادیث صحیح در کتب شیعه و سنی را که اعلام
حرام شدن آن را تا قیامت بیان میکند چنگ بزنیم و قول کسانی که بی خبر از این واقعه
بودند را رد کنیم.
صیغه و ازدواج موقت مثل بسیاری از مسائل دیگر در ابتدا حلال
بوده ولی کم کم حرام شدند. اگر بخواهیم با استدلالی که شیعه از متعه دارد ما نیز
چنین استدلال کنیم پس باید بگویم شراب حلال است.
شیعه فقط روایات دوران حلال بودن صیغه را چنگ زده و حاضر
نیست که ادامه ی تاریخ صیغه را نیز بخواند.
برای مثال طبق استدلال شیعه پیش میرویم و میگوییم شراب نوشی
را خداوند حلال کرده است پس چرا شما میگویید حرام است؟
علت چیست؟ خداوند میفرماید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ
آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا
تَقُولُونَ 43 نساء
اي
كساني كه ايمان آوردهايد ! در حالي كه مست هستيد به نماز نايستيد تا آن گاه كه ميدانيد
چه ميگوئيد.
یعنی فقط وقتی که نماز میخوانید شراب ننوشید و در بقیه
اوقات میتوانید بنوشید.
در بیان سبب نزول این آیه آمده است که :
حدثنا عبدبن حميد ، أخبرنا عبد الرحمن بن سعد ، عن أبى جعفر
الرازي ، عن عطاء بن السائب عن أبى عبد الرحمن السلمى ، عن على بن أبى طالب قال :
" صنع لنا عبد الرحمن بن عوف طعاما فدعانا وسقانا من الخمر ، فأخذت الخمر منا
وحضرت الصلاة ، فقدموني فقرأت قل يا أيها الكافرون لا أعبد ما تعبدون ونحن نعبد ما
تعبدون ، فأنزل الله : يا أيها الذين آمنوا لا تقربوا الصلاة وأنتم سكارى حتى
تعلموا ما تقولون " .سنن ترمزی جزء 4ص 305
قال أبو عيسى هذا حديث حسن صحيح غريب.
از علی بن ابی طالب نقل شده است که گفت: عبد الرحمن بن عوف
برای ما غذایی درست کرد و ما را دعوت نموده و به ما شراب داد؛ وقتی شراب نوشیدیم
وقت نماز شد؛ عبد الرحمن من را پیشنماز کرده و من در نماز سوره کافرون را اینگونه
خواندم « لا اعبد ما تعبدون ونحن نعبد ما تعبدون » پس خداوند این آیه را نازل نمود
که:
«ای کسانی که ایمان آوردید! مبادا در حال
مستی به سراغ نماز روید، تا زمانی که بدانید چه می گویید»
شیعه چه میگوید؟ میگوید در کتب اهل سنت آمده است که آنها
صیغه میکردند اما نمیگوید که مثل شراب بعدا حرام شد و نمیگوید که فقط در زمان حلال
بودنش صیغه میکردند.
صیغه مثل شراب بود.
صیغه در جنگ ها و غزوات که زنان اصحاب رضی الله عنهم حضور نداشتن موقتا حلال میشد
سپس حرام میشد دوباره در جنگی دیگر حلال میشد و سپس حرام میشد که در جنگ خیبر
همراه با گوشت الاغ اهلی برای همیشه حرام شد. شیعه عمل زمان حلال بودنش را پر رنگ
و بزرگ جلوه میدهد و به حرام شدن آن توجهی نمیکند. در اینجا دیدیم که علی شراب
نوشیده است و در قران هم آمده که فقط موقعی که مست هستید نماز نخوانید آیا ما باید
نتیجه بگیریم که شراب حلال است؟ خیر. برای اینکه قران ناسخ و منسوخ دارد. چیزی که
اصلا و ابدا شیعه از آن سر در نمی آورد. خداوند میفرماید مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ
أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ
اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ 106 بقره
هر آيهاي را كه رها سازيم ( و به دست
فراموشي سپاريم ) ، و يا اين كه فراموشش
گردانيم ، بهتر از آن يا همسان آن را ميآوريم و جايگزينش ميسازيم . مگر نميداني
كه خداوند بر هر چيزي توانا است ؟
پس حکم حلال بودن شراب نسخ شده و به جایش حرمت آن در این
ایه اعلام شده است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ
وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ
فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ. 90:مائده
اي مؤمنان ! ميخوارگي و قماربازي و بتان و
تيرها پليدند و عمل شيطان ميباشند . پس از ( اين كارهاي )
پليد دوري كنيد تا اين كه رستگار شويد .
و در حدیث آمده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«کل مسکر خمر و کل خمر حرام» روایت مسلم حدیث 5336
یعنی: هر چیز مستیآوری شراب است وهر مستیآوری حرام
است.
و همچنین فرموده اند که فرمودند: « لعن الخمر وشاربها
وساقیها وعاصرها ومعتصرها وحاملها والمحمولة إلیه وبائعها ومشتریها وآکل ثمنها» «
لعنت شده است: خود شراب، کسی که شراب می نوشد، کسی که ساقی است، کسی که به درخواست
او شراب گرفته میشود، فروشنده، خریدار، حمل کننده، کسی که شراب برای او حمل میشود،
خورنده پول آن و خورنده خود آن و ساقی آن». ابن ماجه حدیث 3380
مساله ی ازدواج موقت نیز همین است چنانچه در کتب شیعه نیز
حرمت آن با سند صحیح آمده است « محمد بن يحيى عن
أبي جعفر عن أبي الجوزا عن الحسين بن علوان عن عمرو بن خالد عن زيد بن علي عن
آبائه عن علي عليهم السلام قال حرم رسول الله صلى الله عليه وآله يوم خيبر لحوم
الحمر الأهلية ونكاح المتعة»
شيخ الطوسي ج 7 ص
251 و الاستبصار جلد 2ص 142 و وسائل الشيعة جلد 14 ص441.
بررسی سند حدیث:
1-محمد بن يحيى أبو جعفر العطار القمي : شيخ
أصحابنا في زمانه، ثقة، عين، كثير الحديث
نجاشی باب میم
2-ابی جعفر معجم رجال الحديث - محمد الجواهري
- ص 690
14047 - 14043 - 14072 - أبو جعفر النحوي :
روى رواية في التهذيب ج 2 ح 535
أقول هذه الرواية في الاستبصار ج 1 ح 1321 أبو جعفر من غير
تقييد بالنحوي وعليه فالظاهر أنه أحمد بن محمد عیسی ثقه
3- ابو
الجوزاء :هو : المنبه بن عبد الله التيمي
المفيد من معجم رجال الحديث : محمد الجواهري : ص619 :12658:
المنبه بن عبد الله أبو الجوزاء التميمي :
صحيح الحديث له كتاب قاله النجاشي - ووثقه العلامة أيضا
والظاهر أنه أخذ التوثيق من كلام النجاشي
واعترض عليه بان صحة الحديث اعلم من الوثاقة ولكن الظاهر أن
ما فهمه العلامة هو الصح .
4-الحسین بن علوان :
(الحسين بن علوان الكلبي مولاهم كوفي عامّى
وأخوه الحسن يكنّى أبا محمد ثقة رويا عن أبي عبداللّه عليه السلام وليس للحسن كتاب
والحسن أخصّ بنا وأولى روى الحسين عن الاعمش وهشام بن عروة وللحسين كتاب تختلف
رواياته أخبرنا إجازة محمد بن علي القزويني قدم علينا سنة أربعمائة قال: أخبرنا
أحمد بن محمد بن يحيى قال: حدّثنا عبداللّه بن جعفر الحميري عن هارون بن مسلم عنه
به) (إنتهى).
وما ذكره ظاهر في أنّ الحسن كان أيضاً عامّياً واستفاد
بعضهم: أنّ التوثيق في كلامه راجع إلى الحسن ولكنه فاسد بال التوثيق راجع إلى
الحسين: فانّه المترجم وجملة (وأخوه الحسن يكنّى أبا محمد) جملة معترضة وقد تكرّر
ذلك في كلام النجاشي في عدّة موارد منها في ترجمة محمد بن أحمد بن عبداللّه أبي
الثلج.
الحسين بن علوان :وثقه أحمد عبد الرضا البصري في فائق
المقال (ص 104) برقم [ 321 ]
ووثقه النوري الطبرسي في خاتمة المستدرك - ج 4 - ص 314 20:56
المفيد من معجم رجال الحديث : محمد الجواهري ص173
:3508:الحسين بن علوان : الكلبي عامي – ثق
5-عمرو بن خالد الواسطی از اصحاب امام باقر
وصادق بوده ابوالقاسم خوئی در معجم خود
توثیقش کرده
عمرو بن خالد الواسطي: وثقه الخوئي حيث قال : ( الرجل ثقة
بشهادة بن فضال ) المعجم 14/ 103
پس حدیث طبق بررسی رجالی نزد شیعه صحیح میباشد و هیچ اشکالی
ندارد ولی متاسفانه از روی عناد و سرکشی حمل بر تقیه اش میکنند. اما سوال داریم که
چرا تقیه کرده است؟ قرینه ای برای اثبات تقیه وجود ندارد. خداوند میفرماید:
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ
مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ
يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ 67
مائده
اي فرستاده هر آنچه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده
است برسان ، و اگر چنين نكني ، رسالت خدا
را ( به مردم ) نرساندهاي. و خداوند تو را از ( خطرات احتمالي كافران و اذيّت و
آزار ) مردمان محفوظ ميدارد خداوند گروه كافران را هدايت نمينمايد .
پس حق را باید گفت و ابلاغ کرد نه با تقیه از بین برد.
*رجوع ابن عباس از جواز متعه
و البته لازم به ذکر است که علما درباره ی قول آخر ابن عباس
سخنانی دارند و روایاتی وجود دارد که میگویند او در آخر از نظر خود برگشته است و
قول اجماع صحابه بر حرام بودن متعه را برگزیده است.
أبو الفتح نصر المقدسي در كتابش « تحريم نكاح المتعة » با
تحقيق الشيخ حماد الأنصاري رحمه الله ص203 از أبي الجوزاء روایت آورده است که: أن
ابن عباس جمعهم قبل موته بأربعين يوماً ، ثم قال : إني كنت أقول لكم في المتعة ما
قد علمتم وإن جميع أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم قد رأوا تقويمي ، وإني رأيت
رأياً ، وقد رجعت عن ذلك الرأي ".
ابن عباس چهل روز قبل از مردنش مردم را جمع کرد سپس گفت:
همانا من درباره ی متعه چیزی را گفته بودم که خود میدانید و جمیع اصحاب پیامبر صلی
الله علیه وسلم نیز نظرشان معلوم است و رای و نظرشان را دیدم و بدانید از این نظرم
(درباره متعه) رجوع کردم.
ترمذي در کتاب جامع الصحیح السنن ترمذی در باب تحريم نكاح
المتعة بعد از ذکر اینکه اصحاب پیامبر و
غیر از آنها بر حرمت نکاح متعه متفق هستند میگوید:
«وإنما روي عن ابن عباس شيء من الرخصة في المتعة، ثم رجع عن
قوله حيث أخبر أن النبي صلى الله عليه وسلم حرّمها » سنن ترمذی ج 5 ص 49.
یعنی: از ابن عباس روایت شده چیزی از رخصت متعه، سپس رجوع
کرد از قول و نظرش وقتی که با خبر شد از اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم ان را
حرام اعلام کرده است.
الباجي هم در المنتقى شرح الموطأ درباره ی رای نهایی ابن عباس میگوید:
« قد روى ابن حبيب أن ابن عباس وعطاء كانا يجيزان المتعة ثم
رجعا عن ذلك، ولعل عبد الله بن عباس إنما رجع لقول علي له.» المنتقى شرح الموطأ ج
3 ص 334.
یعنی روایت است از حبیب از ابن عباس و عطاء که متعه را جایز
میدانستند سپس از این نظر رجوع کردند، و ابن عباس به قول علی بن ابی طالب رجوع
کرد.
القرطبي در الجامع
لأحكام القرآن میگوید:
«قال ابن العربي : وقد كان ابن عباس يقول بجوازها ، ثم ثبت
رجوعه عنها ، فانعقد الإجماع على تحريمها» الجامع لأحكام القرآن ج 5 ص 132 و133
یعنی: ابن العربی میگوید ابن عباس متعه را جایز میدانست سپس
ثابت شده که از قولش برگشته است و اجماع بر حرام بودن آن منعقد گشته است.
البغوي در شرح السنة میگوید:
« روي عن ابن عباس
شيء، جواز نكاح المتعة مطلقًا، وقيل عنه بجوازها عند الضرورة، والأصح عنه الرجوع
إلى تحريمها » شرح السنة ج 9 ص 100
از ابن عباس روایت شده چیزی که او نکاح متعه را به طور مطلق
جایز میداند و گفته شده که او در حالت اضطرار جایز میداند، و صحیح آن است که رجوع
کرد به حرام بودن متعه
و ده ها قول دیگر که برای اختصار ذکر نخواهم کرد.
اما باز نکته ای مهم که اگر تمام این روایات و اقوال را نیز
صحیح ندانیم و باز بگوییم که ابن عباس از قول خود برنگشت باز هم آب از آب تکان
نخواهد خورد چرا که اجماع صحابه مخصوصا سیدنا علی بر تحریم متعه میباشد و قول یک
نفر دربرابر بقیه قابل قبول نخواهد بود. و همچنین رای و نظر ابن عباس درباره ی
متعه با رای و نظر علمای شیعه به هیچ وجه شبیه هم نیستند. و هیچ وقت ابن عباس متعه
را دین خود و دین پدرانش نمیدانست و برای آن اجر هایی کلان قائل نبود.
كتاب من لايحضره الفقيه 3 :366 ،تفسيرمنهج الصادقين 2 :495
و همچنین فقط در
حالت اضطرار به آن معتقد بود. برای مثال او نمیگفت: که هر كس در طول زندگي خود
يكبار صيغه كند يك سوم بدنش از آتش جهنم نجات خواهد يافت. و هر كس دوبار صيغه كند
دو سوم و هر كس سه بار صيغه كند تمام بدنش از آتش جهنم نجات مي يابد. تفسير منهج
الصادقين للملا الكاشاني 2/493
یا نمیگفت: مؤمن تا آن زمان كه
صيغه نكرده است، كامل نخواهد شد. من لا يحضره الفقيه لابن بابويه القمي 3/366
پس فرق این دو بسیار زیاد است.
سلام جناب محاهد دین چگونه میتوانم با شما ارتباط بقرار کنم ؟؟
پاسخحذف