چنانکه در عکس پیوست شده مشاهده میکنید،
جواب علمی یکی از کانالهای مروج وهابیت به استدلال من این بود که من را جاهل و بیسواد
و گمراه خطاب کرده است! یعنی خودشیفتگانی هستند که همه را متهم به جهل و گمراهی میکنند
و به هیچ وجه قبول نمیکنند که مرتکب اشتباهی شده باشند! در حالی که راهی که این
جوجه نجدیها میخواهند طی کنند من خیلی وقت است که آن را طی کردهام و از آن هم
برگشتم چراکه بن بست بود!
و از لحاظ ادبیات و جمله بندی فارسی نیز
مردود شده و احتمالا بخاطر عصبانیت زیاد ندانسته چه نوشته است.
چون دو مساله را ذکر کرده و در اولی نوشته:
جایز است و هیچ اشکالی ندارد...
و سپس دومی را بر اولی عطف کرده و نوشته: و
اینکه...
و هرکس آن را بخواند، متوجه میشود که طبق
ادبیات فارسی، دومی را نیز جایز دانسته است!!
اما اگر از سواد فارسی نوشتنش صرف نظر کنیم، میدانیم که منظورش از دومی عدم
جواز آن بوده است
سپس با اعتماد به نفس کامل و با حالتی تحقیر
آمیز، و چنانکه چیزی معلومتر از خورشید در وسط روز را بیان میکند، ادعا میکند
که اگر از زنده درخواست کنی جایز است، اما از مرده جایز نیست!
اولا دلیل شرعی بر جایز نبودن دومی را بیاورید.
دوما بالفرض تفاوت داشت و دومی جایز نبود،
خب چه کسی گفته که شرک است؟ مگر هر ناجایز و یا هر بدعتی، شرک و کفر اکبر است؟ مگر
شما خوارج هستید که با کبیره تکفیر میکنید!
حاصل شبهه نوخوارجان معاصر این است که
درخواست دعا و استغفار و شفاعت از میت (که
به اجماع سلف نزد قبرش میشنود و زائرش را هم میبیند، و این اجماع را ابن کثیر و ابن قیم
نقل کردهاند) بدون
برو برگشت و بدون قید و شرط و بطور مطلق جایز نیست. و هرکس چنین کاری بکند، اینها
برای اینکه راحتتر بتوانند تکفیرش کنند و او را مشرک خطاب کنند، او را متهم میکنند
به اینکه خدا را فراموش کرده و در شدائدی قرار گرفته که به مخلوق ضعیفی همانند
خودش پناه برده است!!!!!!!!!!!!!!!
در حالی که درخواست دعا از میت (طبق رأی اکثریت علمای اهل سنت) جایز است، و ما علت جایز بودن آن توسط آن علما را توضیح داده ایم. پس شماها که آن را جایز نمیدانید باید به آن استدلالها پاسخ بدهید.
و اگر هم به استدلال ما قانع نشدید و آن را
ناجایز دانستید، پس فقط ناجایز است و از دایره بدعت و حرام خارج نخواهد شد و هیچ
ربطی به شرک بودن آن ندارد، چنانکه ابن تیمیه گفته است.
و اگر می گویید شرک است، پس مناط شرک بودن
آن را بطور واضح و صریح بیان کنید. دقیقا چه چیزی را شریک خدا قرار داده است؟
پس مناط شرک بودن درخواست از مرده را بیان
کنید.
چون اعمالی مانند حب، خوف، رجاء به فریاد
خواندن، استغاثه، استعانه، و... تنها زمانی شرک خواهد بود که برای مخلوقی که این
اعمال برایش صرف شده است، صفات و خصائص ربوبیت قائل باشد و او را در عرض اراده و
فرمان الله و مستقل از الله (من دون الله) در نفع و ضرر رساندن بداند. اما اگر او
را وسیله و سببی مقدر و مقرر شده از طرف الله و به اذن و فرمان الله و در طول
اوامر الله بداند، پس این شرک نیست. همانند: (فالمدبرات أمرا). و نهایتش این است
که در تشخیص وسیله خطا کرده است و چیزی که سبب نبوده را سبب قرار داده است. و خطا
در تشخیص وسیله شرک نیست.
متاسفانه وهابیت و فریب خوردگانش، تعریف صحیح
شرک و توحید، و ربوبیت و إلهیت و عبادت را نمیدانند. و آماده مناظره در اینباره
با خودشیفتگان وهابی هستم. آیا در بین شما مرد رشیدی پیدا نمیشود؟
➖وقتی نوخوارج
معاصر میگویند درخواست از زنده جایز است و شرک نیست، اما از مرده جایز نیست و شرک
است، پس شبیه این است که بگویند خداوند فرموده: (فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ
أَحَدٗا﴾ اما اگر زندهای را مع الله به فریاد بخوانی جایز است!!!
➖و شبیه این است که
بگویند مشرکان میگفتند: ﴿مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ
زُلۡفَىٰٓ﴾ اما اگر زندگان را برای قربت و نزدیکی به خدا عبادت کنند جایز است و
شرک نیست!
❓آیا وهابیت نمیخواهد بفهمد که مناط و ملاک و معیار شرک بودن «درخواست کردن»، زنده یا مرده بودن درخواست شونده نیست؟
❓چرا نمیخواهد بفهمد که ملاک و مناط و معیار شرک بودن «درخواست کردن»، مستقل دانستن درخواست شونده در نفع و ضرر رساندن و عطا و منع کردن است؟
❓چرا نمیخواهند بفهمند که عبادت معنایی ندارد جز صرف کردن خصائص ربوبیت برای یک مخلوق؟
❓چرا نمیخواهند بفهمند که إنما الأعمال بالنیات و نیت است که بین عادت و عبادت فرق میگذارد.
❓چرا نمیخواهند بفهمند که ظاهر عمل مشرکان قریش را بدون اینکه نیت و باطن آنها را در نظر بگیرند (که همان صرف کردن خصائص ربوبیت برای إلههایشان بود) ذاتا شرک میپندارند در حالی که این اعمال ذاتا و به خودی خود شرک نیست.
👈حب و خوف و استغاثه و طواف و سجده و... ذاتا عبادت نیستند بلکه نیت است که این اعمال را به عبادت تبدیل میکند، پس اگر برای یک مخلوق خصائص ربوبیت قائل باشد و به این خاطر او را دوست داشته باشد یا از او بترسد یا برایش سجده کند یا او را طواف کند، این شرک است، اما اگر برایش ربوبیت قائل نباشد شرک نیست.
❓چرا نمیخواهد بفهمد که ملاک و مناط و معیار شرک بودن «درخواست کردن»، مستقل دانستن درخواست شونده در نفع و ضرر رساندن و عطا و منع کردن است؟
❓چرا نمیخواهند بفهمند که عبادت معنایی ندارد جز صرف کردن خصائص ربوبیت برای یک مخلوق؟
❓چرا نمیخواهند بفهمند که إنما الأعمال بالنیات و نیت است که بین عادت و عبادت فرق میگذارد.
❓چرا نمیخواهند بفهمند که ظاهر عمل مشرکان قریش را بدون اینکه نیت و باطن آنها را در نظر بگیرند (که همان صرف کردن خصائص ربوبیت برای إلههایشان بود) ذاتا شرک میپندارند در حالی که این اعمال ذاتا و به خودی خود شرک نیست.
👈حب و خوف و استغاثه و طواف و سجده و... ذاتا عبادت نیستند بلکه نیت است که این اعمال را به عبادت تبدیل میکند، پس اگر برای یک مخلوق خصائص ربوبیت قائل باشد و به این خاطر او را دوست داشته باشد یا از او بترسد یا برایش سجده کند یا او را طواف کند، این شرک است، اما اگر برایش ربوبیت قائل نباشد شرک نیست.
#مجاهد_دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر