در حدیث صحیح
آمده که هرکسی مثقال ذرهای ایمان در قلبش باشد از دوزخ بیرون میآید.
🔹«عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ رضي الله
عنه عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وسلم قَالَ: «يَدْخُلُ أَهْلُ الْجَنَّةِ
الْجَنَّةَ، وَأَهْلُ النَّارِ النَّارَ، ثُمَّ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى:
أَخْرِجُوا مِنَ النَّارِ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ
خَرْدَلٍ مِنْ إِيمَانٍ».
🔸ترجمه: «از ابوسعيد خدري رضي الله عنه روايت است كه
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «بعد از اينكه اهل بهشت، به بهشت و اهل دوزخ به
دوزخ برده میشوند، خداوند میفرمايد: كسانی که به اندازۀ مثقال ذرهای (یک دانۀ ارزن)، ايمان دارند، از
دوزخ بيرون بياوريد».
🗒 بخاری (22)
اکنون به تعریفی
که نجدیها از مشرکان زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم کردهاند توجه کنید، اینکه
نه تنها مثقال ذرهای ایمان بلکه توحید کامل در ربوبیت را برای مشرکان ثابت میکنند!
🔹 محمد بن عبد الوهاب میگوید: «هؤلاء
المشركون يشهدون أن الله هو الخالق وحده لا شريك له، وأنه لا يرزق إلا هو، ولا
يحيي ولا يميت إلا هو ولا يدبر الأمر إلا هو، وأن جميع السماوات ومن فيهن،
والأرضين السبع ومن فيهن كلهم عبيده وتحت تصرفه وقهره».
🔸 ترجمه: «آن مشرکان گواهی میدادند که الله
همان خالق یکتای بدون شریک است و اینکه جز او رزق نمیدهد و جز او زنده نمیکند و
نمیمیراند و جز او تدبیر امور نمیکند و اینکه همۀ آسمانها و زمین هفت طبقه و
آنچه در آنها وجود دارد همۀشان بندگان او و تحت تصرّف و قهر او هستند».
🗒کشف الشبهات، ص 4.
اینکه محمد بن
عبدالوهاب گمان میکند مشرکان به چنین چیزی شهدات میدادند، آیا ذرهای ایمان
محسوب نمیشود؟
🔹و سلیمان بن عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب در تعریف
توحید ربوبیت میگوید: «الإقرار بأن الله تعالى رب كل شيء ومالكه وخالقه ورازقه،
وأنه المحيي المميت النافع الضار المتفرد بإجابة الدعاء عند الاضطرار، الذي له
الأمر كله، وبيده الخير كله، القادر على ما يشاء، ليس له في ذلك شريك، ويدخل في
ذلك الإيمان بالقدر، وهذا التوحيد لا يكفي العبد في حصول الإسلام، بل لا بد أن
يأتي مع ذلك بلازمه من توحيد الإلهية، لأن الله تعالى حكى عن المشركين أنهم مقرون
بهذا التوحيد لله وحده».
🔸ترجمه: «اقرار به اینکه الله تعالی پروردگار همه چیز
و مالک و خالق و رازقش است و اوست که زنده میکند و میمیراند و نفع و ضرر میرساند
و تنها او در هنگام اضطرار دعا را جواب میدهد؛ کسی که امر همگی از آن اوست و خیر
همگی به دست اوست و بر هرچه که بخواهد قادر است و در این باره شریکی برای او نیست،
و ایمان به قدر نیز در این باره وارد میشود. چنین توحیدی برای مسلمان شدن بنده
کافی نیست بلکه باید لازمۀ آن که توحید الهیت است نیز داشته باشد برای اینکه
خداوند متعال از مشرکان حکایت کرده که آنان به این نوع توحید برای خداوند به تنهایی
اقرار داشتند».
🗒 تیسیر العزیز الحمید، ص 17.
آیا آنچه سلیمان
بن عبد الله دربارۀ مشرکان گفته است، مثقال ذرهای ایمان محسوب نمیشود؟
🔹و ابن باز میگوید: «أما كونه سبحانه ربَّ الجميع ,
وخالق الخلق , ورازقهم، وأنه كامل في ذاته , وأسمائه , وصفاته , وأفعاله، وأنه لا
شبيه له، ولا ند له , ولا مثيل له، فهذا لم يقع فيه الخلاف بين الرسل والأمم، بل
جميع المشركين من قريش وغيرهم مقرون به».
🔸ترجمه: «اما اینکه خداوند سبحان پروردگار همه و خالق
مخلوقات و رازقشان است و اینکه در ذاتش و اسمائش و صفاتش و افعالش کامل است و اینکه
شبیهی ندارد و همتایی ندارد و مانندی ندارد، پس در بین پیامبران و امّتهایشان
اختلافی در چنین اعتقادی رخ نداده است!! بلکه همۀ مشرکان، از قریش و غیر آنان، به
چنین چیزی اقرار داشتند».
🗒مجموع فتاوى ومقالات متنوعة، ج 2 ص 72.
اینکه بن باز میگوید
مشرکان الله را در ذات و اسماء و صفات و افعالش كامل میدانستند و برایش در این
باره هیچ شریک و شبیه و همتا و مثیلی قائل نبودند، آیا داشتن چنین اعتقادی، مثقال
ذرهای ایمان محسوب نمیشود؟
🔹و محمد باشمیل از علمای دعوت نجد میگوید: «فقد كان
هؤلاء المشركون يؤمنون بوجود اللّه إيمانًا جازمًا , ويوحدونه في الربوبية توحيدًا
كاملًا لا تشوبه أية شائبة».
🔸ترجمه: «آن مشرکان به وجود الله ایمانی جازم داشتند
و در توحید ربوبیتش او را کاملاً یکتا میدانستند؛ طوری که هیچ گونه شک و شائبهای
در آن نداشتند».
🗒محمد بن احمد الباشمیل، کیف نهم التوحید ص 11.
آنچه محمد الباشمیل
دربارۀ مشرکان گفته است، اینکه مشرکان توحید ربوبیت کاملی داشتند، آیا مثقال ذرهای
ایمان محسوب نمیشود؟
اگر یکتا دانستن
خداوند در ربوبیتش، و اینکه فقط او خالق و رازق و نافع و ضار است و اینکه الله در
اسماء و صفات و افعالش کامل است و هیچ شبیه و نظير و همتا و مثیلی ندارد، آیا
مثقال ذرهای ایمان محسوب نمی شود؟
بلکه میگویم این
ثناهای معطر نجدیها بر مشرکان نجس، در واقع اثبات کمال توحید ربوبیت برای مشرکان
است!
پس میتوان این
نتیجه را گرفت که در نزد نجدیها، یکتا دانستن خداوند در ربوبیتش، مثقال ذرهای ایمان
محسوب نمیشود!
و نقطه مقابل آن
هم باید صحیح باشد، اینکه اگر برای غیر الله ربوبیت قائل شوی، پس اشکالی ندارد!
چون ربوبیت قائل شدن، تاثیری در ایمان ندارد و اصلا مثقال ذرهای هم ایمان محسوب
نمیشود!
آیا آنچه نجدیها
دربارۀ توحید و شرک میگویند، واقعا همان توحیدی است که پیامبر صلی الله علیه وسلم
بیان کرده است؟ آیا واقعا مشرکان زمان پیامبر آنگونه بودند که نجدیها توصیف میکنند؟
ای اهل سنت، هوشیار
باشید و فریب شعار پر زرق و برق توحید خوارج را نخورید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر