۱۳۹۸/۰۳/۲۵

مابین قبر پیامبر و منبرش باغی از باغ های بهشت است



نویسنده: مجاهد دین

درحدیث صحیح آمده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: «مَا بَيْنَ بَيْتِي وَمِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الجَنَّةِ»
ترجمه: «مابین خانه ام و منبرم باغی از باغ های بهشت است».
صحیح بخاری (1195) باب { فَضْلِ مَا بَيْنَ القَبْرِ وَالمِنْبَرِ} و صحیح مسلم 500 – (1390). باب { مَا بَيْنَ الْقَبْرِ وَالْمِنْبَرِ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ}
منبر پیامبر صلی الله علیه وسلم بخاطر اینکه بر روی آن می‌نشست یا می‌ایستاد و سخنرانی می‌کرد و مدت زمان زیادی را در آنجا حضور داشت، متبرک و با فضیلت شده بود. و خانۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز بخاطر حضور زیاد پیامبر صلی الله علیه وسلم در آنجا متبرک و با فضیلت شده بود. برای همین خداوند مابین این دو مکان را باغی از باغ های بهشت قرار داده و رسول خدا از طرف خداوند به آن خبر داده است. در واقع ذات مبارک و با فضیلت پیامبر صلی الله علیه وسلم نزد خداوند متعال چنان عزیز و محبوب بوده که باعث شده خداوند متعال هرجایی که رسول خدا آنجا باشد را به واسطۀ وجود رسول خدا مبارک و با فضیلت گرداند.
مشابه آن مقام ابراهیم علیه السلام است، یعنی آن سنگی که کنار کعبه است و ابراهیم علیه اسلام با بالا رفتن بر روی آن کعبه را بنا نمود. و خداوند متعال دربارۀ آن می‌فرماید:  وَٱتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ مُصَلّٗىۖ [البقرة: 125]
«و از مقام ابراهیم نماز گاهی برای خود برگیرید».
می‌فرماید ﴿فِيهِ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِيمَۖ [آل عمران: 97]
«در آن نشانه‌های روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است».
طبری (متوفی 310 هجری) می‌گوید: «اتخذوا أيها الناس من مقام إبراهيم مصلى تصلون عنده، عبادةً منكم، وتكرمةً مني لإبراهيم. وهذا القول هو أولى بالصواب».
ترجمه: «ای مردم از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود برگیرید و نزد آن نماز بخوانید، تا از طرف شما انجام عبادت باشد و از طرف من اکرامی ‌برای ابراهیم باشد».
ج 2 ص 38.


و بغوي (متوفی 516 هجری) می‌گوید: « الصحيح: أن مقام إبراهيم هو الحجر الذي في المسجد يصلي إليه الأئمة، وذلك الحجر الذي قام عليه إبراهيم عند بناء البيت، وقيل: كان أثر أصابع رجليه بينا فيه فاندرس من كثرة المسح بالأيدي».
ترجمه: «صحیح این است که مقام ابراهیم همان سنگی است که در مسجد الحرام قرار دارد و امامان به سوی آن نماز می‌خوانند. و آن سنگی است که ابراهیم هنگام بنای کعبه بر روی آن می‌ایستاد. و گفته شده جای انگشتان پایش بر روی سنگ مشخص بود که بخاطر لمس زیاد با دست، کمرنگ شده است».
ج 1 ص 163.

و قرطبی (متوفی 671 هجری)  می‌گوید: « وَاخْتُلِفَ فِي تَعْيِينِ الْمَقَامِ عَلَى أَقْوَالٍ، أَصَحُّهَا- أَنَّهُ الْحِجْرُ الَّذِي تَعْرِفُهُ النَّاسُ الْيَوْمَ الَّذِي يُصَلُّونَ عِنْدَهُ رَكْعَتَيْ طَوَافٍ الْقُدُومِ. وَهَذَا قَوْلُ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَابْنِ عَبَّاسٍ وَقَتَادَةَ وَغَيْرِهِمْ».
ترجمه: «مردم دربارۀ تعیین مقام اختلاف کرده‌اند که صحیح ترین قول این است که مقام، آن سنگی است که امروز مردم آن را می‌شناسند و کنار آن دو رکعت نماز طواف القدوم را می‌خوانند. و این قول جابر بن عبد الله و ابن عباس و قتاده و غیر آنان است».
ج 2 ص 112.


و ابن کثیر (متوفی 774 هجری) بعد از آوردن روایات بسیاری می‌گوید: «فهذا كله مما يدل على أن المراد بالمقام إنما هو الحجر الذي كان إبراهيم عليه السلام، يقوم عليه لبناء الكعبة».
ترجمه: «همۀ اینها نشان می‌دهد که مراد از مقام، همانا آن سنگی است که ابراهیم علیه السلام برای بنای کعبه بر روی آن می‌ایستاد».
ج 1 صص 416-417.


چنانکه مشاهده می‌کنید، مقام ابراهیم سنگی است که ابراهیم علیه السلام بر روی آن می‌ایستاد و کعبه را بنا می‌کرد، این مقام، همچنان باقی مانده و بخاطر اینکه ابراهیم علیه السلام پاهایش را روی آن سنگ گذاشته بود، آن سنگ نیز مبارک گشته بود و حتی جای انگشتان پایش بر روی آن سنگ باقی مانده بود، برای همین خداوند آن سنگ را به برکت ابراهیم علیه اسلام، نشانه‌ای قرار داده و امر کرده که در آنجا نماز بخوانند.

منبر و قبر رسول خدا صلی الله علیه وسلم نیز اینگونه است و حتی این منبر به عینه به بهشت برده می‌شود چنانکه در حدیث آمده: «مِنْبَرِي هَذَا عَلَى تُرْعَةٍ مِنْ تُرَعِ الْجَنَّةِ».
ترجمه: «این منبر من بر روی باغ مرتفعی از باغ‌های بهشت است».
مسند احمد (10908).

ابن الملقن شافعی (متوفی 804 هجری) در شرح حدیث می‌گوید: «والأظهر: أن المراد به منبره الذي كان يقوم في الدنيا عليه، يعيده الله بعينه، ويرفعه، ويكون في الحوض، ونقله القاضي عن أكثر العلماء».
ترجمه: «آشکار تر این است که مراد از آن همان منبرش باشد که در دنیا بر روی آن می‌ایستاد و خداوند به عینه آن را بر می‌گرداند و بالا می‌برد و در کنار حوض (کوثر در قیامت) هم خواهد بود. و قاضی عیاض این را از اکثر علما نقل کرده است».
التوضيح لشرح الجامع الصحيح، ج 9 ص 251.

و الزرقانی (متوفی 1122 هجری) در شرح حدیث می‌گوید: «فَاسْمُ الْإِشَارَةِ ظَاهِرٌ وَصَرِيحٌ فِي أَنَّهُ مِنْبَرُهُ فِي الدُّنْيَا».
ترجمه: « اسم اشاره (هذا) بطور آشکار و صراحتانه نشان می‌دهد که اشاره به همین منبری است که در دنیا داشته است».
شرح الزرقانى على موطأ مالك، ج 1 ص 671.

المناوی (متوفی 1031 هجری) در شرح این حدیث می‌گوید: «أي موضع بعينه في الآخرة هناك أو المراد أن التعبد عنده يورث الجنة فكأنه قطعة منها».
ترجمه: «یعنی خود این مکان در آخرت آنجا خواهد بود، یا مراد این است که عبادت کردن نزد منبرش باعث رسیدن به بهشت می‌شود و انگار که قطعه ای از بهشت است».
فیض القدیر ج 6 ص 245.

و ابو جعفر الطحاوی (متوفی 321 هجری) معتقد است که اگر منبری که بخاطر نشستن رسول خدا صلی الله علیه وسلم بر روی آن چنان فضیلتی پیدا کرده باشد که به عینه به بهشت برده شود پس من باب اولی قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم که پیکر پاک و مبارک رسول خدا صلی الله علیه وسلم در آن است نیز باید در باغی با ارزش‌تر از این باغ زمینی باشد. او می‌گوید:  «ففي هذا الحديث أن منبره صلى الله عليه وسلم من الجنة على خلاف الروضة وهي الترعة على ما في هذا الحديث ويكون قبره صلى الله عليه وسلم من الجنة إما في روضة سوى تلك الروضة مما هو أجل منها وأنعم وأرفع مقدارا لأنه لما كان منبره بلغه الله تعالى بجلوسه وبقيامه عليه ما بلغه كان قبره الذي قد تضمن بدنه فصار له مثوى بذلك أولى وبالزيادة عليه أحرى».
ترجمه: «مطابق آنچه که در این حدیث آمده: منبرش، به جای روضه بر روی ترعه ای در بهشت خواهد بود پس قبرش هم باید در بهشت در باغی غیر از این روضه که با ارزش تر و پر نعمت تر و بلند قدر تر است باشد. چون مادامی‌که خداوند متعال منبر پیامبر را بخاطر نشستن و ایستادن پیامبر بر روی آن به چنین مکانتی رسانده است پس قبرش که بدنش در  آن قرار دارد باید مکانت بیشتر و بزرگتری به نسبت منبر داشته باشد».
بيان مشكل الآثار، ج 7 ص 97.

و این را باید بدانیم که این منبر که از چوب درست شده به خودی خود فضیلتی ندارد، بلکه بخاطر اینکه رسول خدا صلی الله علیه وسلم بر روی آن می‌نشسته و بر روی آن می‌ایستاده است فضیلت پیدا کرده است. و همچنین باید بدانیم که پیکر رسول خدا نیز به خودی خود و قائم به ذات خود و مستقل از الله هیچ تبرک و فضیلتی ندارد بلکه این خداست که چنین برکتی در او قرار داده است.
و حتی قبل از اینکه برای پیامبر صلی الله علیه وسلم آن منبر را درست کنند، رسول خدا بر روی تنۀ خرمایی می‌نشست و خطبه می‌داد و حتی وقتی برای رسول خدا صلی الله علیه وسلم منبر را درست کردند آن تنۀ درخت بخاطر اینکه دیگر رسول خدا بر روی او نمی‌نشست، به گریه و ناله افتاد. چنانکه در صحیح بخاری (3584) آمده است: «وعَنْ جابرٍ رضی الله عنه قال: كانَ جِذْعٌ يقُومُ إلَيْهِ النبي صلی الله علیه وسلم ، يعْني في الخُطْبَة، فَلَما وُضِعَ المِنْبر، سَمِعْنَا لِلْجذْعِ مثْل صوْتِ العِشَارِ حَتَّى نَزَلَ النبي صلی الله علیه وسلم فَوضَع يدَه عليْهٍ فسَكَن. وفي رواية: فَلَمَّا كَانَ يَومُ الجمُعة قَعَدَ النبي صلی الله علیه وسلم على المِنْبَر، فصاحتِ النَّخْلَةُ التي كَانَ يخْطُبُ عِنْدَهَا حَتَّى كَادَتْ أنْ تَنْشَق. وفي رواية: فَصَاحَتْ صياح الصَّبي. فَنَزَلَ النَّبيُّ صلی الله علیه وسلم ، حتَّى أخذَهَا فَضَمَّهَا إلَيْه، فَجَعلَتْ تَئِنُّ أنِينَ الصَّبيِّ الَّذي يُسكَّتُ حَتَّى اسْتَقرَّت، قال: «بكت عَلى ما كَانَتْ تسمعُ مِنَ الذِّكْرِ».
ترجمه: «از جابر رضی الله عنه روایت است که گفت: تنۀ درخت خرمائی بود که پیامبر صلی الله علیه وسلم در خطبه روی آن می‌ایستاد و چون منبر نهاده شد از تنۀ درخت خرما صدایی مثل صدای عشار (ماده شتری که حملش به ده ماه رسیده) شنیدیم تا اینکه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرود آمده و دستش را بر آن گذاشت. و در روایتی آمده که: پس دست خود را بر آن نهاد و آرام گرفت. و در روایتی منقول است که: چون روز جمعه شد و پیامبر صلی الله علیه وسلم بر منبر نشست، درخت خرمایی که در کنارش خطبه می‌خواند، صدایی نمود که نزدیک بود شق شود. و در روایتی آمده که: پس مانند بچه چیغ کشید و پیامبر صلی الله علیه وسلم فرود آمد تا آن را به آغوشش گرفت و مانند نالۀ بچه که آرام ساخته می‌شود به ناله آغاز نمود تا آرام گرفت. فرمود: بواسطۀ آنچه که از ذکر می‌شنید، گریست».
و فضایل و کرامات و برکات و معجزات رسول خدا صلی الله علیه وسلم بسیار بیشتر از آنی است که توصیف شود، ایشان صلی الله علیه وسلم به هرچه دست می‌کشیدند مبارک می‌شد حتی صحابه به مو و آب وضو و آب دهان پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز تبرک می‌گرفتند. و طبق حدیث «مَا بَيْنَ بَيْتِي وَمِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الجَنَّةِ»، رسول خدا صلی الله عليه وسلم مابین خانه‌اش که قبرش است، و منبرش را، به باغی از باغ‌های بهشت وصف کرده است، و علت اینکه این مکان به باغی از باغ‌های بهشت وصف شده است حضور زیاد رسول خدا صلی الله علیه وسلم در منبر و در خانه‌اش و متبرک شدن آن مکان بوده است. و وقتی مابین قبر و منبرش به باغ بهشت وصف می‌شود یعنی عبادت کردن در آنجا فضیلت بیشتری دارد، پس چگونه گفته می‌شود که عبادت کردن نزد قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم بدعت است و ثواب ندارد؟ و ان شاء الله بعدا اقوال علمای اهل سنت درباره مستحب دانستن دعا نزد قبور انبیا و صالحین را ذکر خواهم کرد.
و بنا بر قول اکثر علما، رسول خدا صلی الله علیه وسلم می‌دانست که در خانه‌اش دفن می‌شود، اما ابن تیمیه رحمه الله معتقد است که اگر رسول خدا صلی الله علیه وسلم می‌دانست که در خانه‌اش دفن می‌شود پس از آن به اصحابش خبر می‌داد و صحابه بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم دربارۀ محل دفن او اختلاف نمی‌کردند. ابن تیمیه می‌گوید: «في بيتي". هذا هو الثابت الصحيح، ولكن بعضهم رواه بالمعنى، فقال: "قبري" وهو صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حين قال هذا لم يكن قد قبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، لهذا لم يحتج بهذا أحد من الصحابة حيث تنازعوا في موضع دفنه، ولو كان هذا عندهم لكان هذا نصاً في محل النزاع، ولكن دفن في حجرة عائشة في الموضع الذي مات فيه، بأبي هو وأمي صلوات الله وسلامه عليه».
ترجمه: «لفظ «فی بیتی» صحیح و ثابت است. منتها بعضی از آنان آن را نقل به معنا کرده‌اند و به جای بیتی، کلمۀ قبری را گفته‌اند. و پیامبر وقتی که این حدیث را فرموده است، قبر نداشته است. برای همین صحابه آن زمان که دربارۀ محل دفن شدن پیامبر صلی الله علیه وسلم اختلاف کردند، هیچ یک از صحابه به این حدیث استناد نکردند. و اگر کلمۀ قبری در حدیث می‌بود پس این حدیث، نصی در محل نزاع محسوب می‌شد. و در نهایت در اتاق عایشه که در آنجا مرده بود دفن شد؛ با پدر و مادرم قربانش شوم و درود و سلام خدا بر او باد».
القاعدة الجليلة، ص 174.
در پاسخ گفته می‌شود: اینکه صحابه دربارۀ محل دفن پیامبر صلی الله علیه وسلم اختلاف کردند الزاما به این معنا نیست که رسول خدا صلی الله علیه وسلم نداند که در خانۀ عایشه رضی الله عنها دفن می‌شود. و بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم صحابه در مسائل زیادی با هم اختلاف پیدا می‌کردند و اختلاف آنها الزاما به این معنا نیست که رسول خدا صلی الله علیه وسلم علم به حل اختلاف آنها نداشته است. پس خداوند بوسیلۀ وحی رسول خودش را از محل دفنش خبر داده است.

و ابن سعد در طبقات کبری در باب «ذكر موضع قبر رسول الله صلى الله عليه وسلم» اختلاف صحابه دربارۀ محل دفن پیامبر صلی الله علیه وسلم را آورده است به این شکل که بعضی می‌گفتند او را کنار منبر دفن کنیم و بعضی می‌گفتند در جایی که پیش نماز می‌ایستاد دفن کنیم و بعضی می‌گفتند او را در قبرستان بقیع دفن کنیم و بعضی نیز با استناد به حدیثی که می‌فرماید انبیا هرکجا که بمیرند همانجا دفن می‌شوند، گفتند که در خانۀ عایشه که در آنجا وفات یافته است دفن شود. ابن سعد چنین آورده است: «أخبرنا أبو أسامة حماد بن أسامة عن هشام بن عروة عن أبيه قال لما قبض رسول الله صلى الله عليه وسلم جعل أصحابه يتشاورون أين يدفنونه فقال أبو بكر ادفنوه حيث قبضه الله فرفع الفراش ودفن تحته
أخبرنا محمد بن عبد الله الأنصاري أخبرنا محمد بن عمرو عن أبي سلمة بن عبد الرحمن ويحيى بن عبد الرحمن بن حاطب قال قال أبو بكر أين يدفن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال قائل منهم عند المنبر وقال قائل منهم حيث كان يصلي يؤم الناس فقال أبو بكر بل يدفن حيث توفى الله نفسه فأخر الفراش ثم حفر له تحته
أخبرنا أبو الوليد الطيالسي أخبرنا حماد بن سلمة عن هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة قالت لما مات النبي صلى الله عليه وسلم قالوا أين يدفن فقال أبو بكر في المكان الذي مات فيه
أخبرنا محمد بن عمر أخبرنا إبراهيم بن إسماعيل بن أبي حبيبة عن داود بن الحصين عن عكرمة عن بن عباس قال لما فرغ من جهاز رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم الثلاثاء وضع على سرير في بيته وكان المسلمون قد اختلفوا في دفنه فقال قائل ادفنوه في مسجده وقال قائل ادفنوه مع أصحابه بالبقيع قال أبو بكر سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول ما مات نبي إلا دفن حيث يقبض فرفع فراش النبي صلى الله عليه وسلم الذي توفي عليه ثم حفر له تحته».
ترجمه: «ابو اسامه حماد بن اسامه از هشام بن عروه از پدرش به ما خبر داد گفت: هنگامی‌که رسول خدا صلی الله علیه وسلم وفات کرد اصحابش دربارۀ اینکه کجا دفنش کنند با هم مشورت کردند. ابوبکر گفت آنجا که خداوند روح او را گرفته است دفنش کنید، پس بستر (داخل اتاق عایشه) را برداشت و زیر آن (را حفر کرد و پیامبر را) دفن کرد.
محمد بن عبد الله الانصاری به ما خبر داد، محمد بن عمرو از ابی سلمه بن عبد الرحمن و یحیی بن عبد الرحمن بن حاطب به ما خبر داد گفت، ابوبکر گفت رسول خدا صلی الله علیه وسلم کجا دفن شود؟ بعضی از آنان گفتند کنار منبر دفن شود. و بعضی گفتند آنجا که برای مردم پیشنماز می‌ایستاد و نماز می‌خواند، ابوبکر گفت بلکه آنجا که خداوند او را میرانده است دفن می‌شود. پس زیر انداز را کنار برد سپس زیر آنجا را برای دفنش حفر کرد.
ابو الولید الطیالسی به ما خبر داد حماد بن سلمه از هشام بن عروه از پدرش از  عایشه به ما خبر داد که گفت: هنگامی‌که پیامبر صلی الله علیه وسلم وفات یافت گفتند کجا دفن شود؟ ابوبکر گفت در مکانی که در آنجا وفات یافته است دفن شود.
محمد بن عمر به ما خبر داد ابراهیم بن اسماعیل بن ابی حبیبه به ما خبر داد از داود بن الحصین از عکرمه از ابن عباس که گفت: هنگامی‌که روز سه شنبه از غسل و کفن رسول خدا صلی الله علیه وسلم فارغ شدند او را بر روی سریری در داخل خانه‌اش قرار دادند و مسلمانان دربارۀ دفنش اختلاف کردند. بعضی گفتند او را در مسجدش دفن کنید، و بعضی گفتند او را همراه اصحابش در قبرستان بقیع دفن کنید. ابوبکر گفت شنیدم رسول خدا صلی الله علیه وسلم می‌گفت: هیچ پیامبری وفات نکرده مگر اینکه آنجا که وفات کرده است دفن شده است. به این خاطر بستر و زیر انداز پیامبر صلی الله علیه وسلم که بر روی آن وفات کرده بود را برداشت سپس زیر آن را برای دفن کردن پیامبر حفر نمود».
طبقات کبری از ابن سعد ج 1 ص 223.
نکتۀ جالب توجه این است که بعضی از صحابه چنین مشورت دادند که رسول خدا صلی الله علیه وسلم داخل مسجد و کنار منبر و یا در آنجایی که برای نماز امامت می‌کرد دفن شود و نهایتا در خانه‌اش دفن شد و در زمان تابعین خانه‌ و قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم داخل مسجد گردید. پس مجرد وجود داشتن قبر در خانه یا مسجد، به معنای این نیست که آنجا بتکده باشد و آن قبر وثنی باشد و عبادت گردد، چنانکه غلاة نجدیه به قبور صالحین و بناهایی که بر روی آن بنا شده است اینگونه نگاه می‌کنند! بلکه نوع اعتقاد شخص نسبت به صاحب قبر است که ممکن است سبب عبادت شدن صاحب قبر شود؛ یعنی اعتقاد به داشتن صفات و خصائص ربوبیت و قدرت نفع و ضرر رساندن مستقل از الله برای صاحب قبر است که موجب می‌شود یک شخص، صاحب قبری را عبادت کند و او را به عنوان إله بگیرد؛ ولو صاحب آن قبر هیچگونه مزار و بنا و گنبدی هم نداشته باشد؛ ولو حتی آن شخص هزاران کیلومتر از آن قبر دور باشد و اصلا قبرش را ندیده باشد؛ ولی چون اعتقاد به داشتن خصائص ربوبیت برای صاحب قبر دارد پس او را عبادت می‌کند. پس مجرد بنا بر روی قبر به معنای بت بودن و بت شدن آن قبر نیست چراکه اگر اینگونه بود پس صحابه رضی الله عنهم بخاطر دفن کردن پیامبر صلی الله علیه وسلم در خانه‌اش که دیوار و سقف داشت، پس بتکده درست کرده بودند العیاذ بالله!

پس اگر کسی بگوید در روایت، لفظ «بیتی» آمده است و لفظ «قبری» ثابت نیست، علما در توضیح آن گفته‌اند که لفظ «قبری» نیز ثابت بوده و یا تفسیر آن بوده و در هر حال معنایش صحیح بوده و بین روایات منافاتی وجود ندارد چرا که پیامبر صلی الله علیه وسلم در نهایت داخل خانه‌اش دفن شد، لذا خانه با قبر یکی شده است.

برای مثال طحاوی (متوفی 321 هجری)  می‌گوید: «وفي هذا الحديث معنى يجب أن يوقف عليه، وهو قوله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: "ما بين قبري ومنبري روضة من رياض الجنة" على ما في أكثر هذه الآثار، وعلى ما في سواه، منها: ما بين بيتي ومنبري روضة من رياض الجنة، فكان تصحيحهما يجب به أن يكون بيته هو قبره، ويكون ذلك علامة من علامات النبوة جليلة المقدار، ولأن الله عز وجل قد أخفى على كل نفس سواه الأرض التي يموت بها، لقوله عز وجل: (وما تدري نفس بأي أرض تموت) فأعلمه الموضع الذي يموت فيه، والموضع الذي فيه قبره، حتى علم بذلك في حياته، وحتى أعلمه من أعلمه من أمته، فهذه منزلة لا منزلة فوقها، زاده الله تعالى شرفاً وخيراً».
ترجمه: «در این حدیث نکته‌ای وجود دارد که باید متوجه آن شد و آن این فرمودۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم است که برطبق اکثریت آثار چنین می فرماید: «مابین قبرم و منبرم باغی از باغ های بهشت است» و در دیگر آثار به این شکل آمده: «مابین خانه‌ام و منبرم باغی از باغ های بهشت است» پس طبق این دو لفظ صحیح از حدیث خانه‌اش همان قبرش است و این یکی از نشانه‌های نبوتش است، برای اینکه خداوند عزوجل از هرکسی غیر از پیامبرش سرزمینی که در آن می‌میرد را پنهان کرده است چنانکه می فرماید: ﴿وَمَا تَدۡرِي نَفۡسٞ مَّاذَا تَكۡسِبُ غَدٗاۖ وَمَا تَدۡرِي نَفۡسُۢ بِأَيِّ أَرۡضٖ تَمُوتُۚ [لقمان: 34] «و هیچ کس نمی‌داند که در کدام سرزمین می‌میرد». اما خداوند مکانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در آن می‌میرد و مکانی که در آن قبرش وجود دارد را به او گفته است و در زمان حیاتش آن را می‌دانست و به بعضی افراد امتش هم از آن خبر داد. و این منزلتی است که بالاتر از آن منزلتی نیست. خداوند متعال شرف و خیر او را زیاد کند».
شرح مشکل الآثار، ج 4 ص 72.

و آجری رحمه الله (متوفی 360 هجری)  می‌گوید: «اعْلَمُوا يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُ مَيِّتٌ , وَقَدْ عَلِمَ أَنَّهُ يُدْفَنُ فِي بَيْتِهِ بَيْتِ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا وَقَدْ عَلِمَ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا يُدْفَنَانِ مَعَهُ , وَالدَّلِيلُ عَلَى هَذَا قَوْلُهُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «بَيْنَ قَبْرِي وَمِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ» . وَقَوْلُهُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَا بَيْنَ بَيْتِ عَائِشَةَ وَمِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ» وَقَوْلُهُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَا قَبَضَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى نَبِيًّا إِلَّا دُفِنَ حَيْثُ قُبِضَ» . فَهَذَا يَدُلُّ عَلَى أَنَّهُ قَدْ عَلِمَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ يُدْفَنُ فِي بَيْتِ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا وَسَتَأْتِي مِنَ الْأَخْبَارِ مَا يَدُلُّ عَلَى عِلْمِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَبْلَ وَفَاتِهِ أَنَّهُ يُدْفَنُ فِي بَيْتِهِ بَيْتِ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا وَأَنَّ أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا يُدْفَنَانِ مَعَهُ , وَأَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ عَنْهُ الْأَرْضُ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ , ثُمَّ عَنْ أَبِي بَكْرٍ ثُمَّ عَنْ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا».
ترجمه: «ای جماعت مسلمانان، بدانید که پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌دانست که می‌میرد و می‌دانست که در خانه‌اش خانۀ عایشه رضی الله عنها دفن می‌شود و می‌دانست که ابوبکر و عمر رضی الله عنهما همراه او دفن می‌شوند. و دلیلش این فرمودۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم است که می‌فرماید: «بین قبرم و منبرم باغی از باغ‌های بهشت است». و این فرموده‌اش است: «مابین خانۀ عایشه و منبرم باغی از باغ‌های بهشت است». و این فرموده‌اش است: «خداوند تبارک و تعالی جان هیچ پیامبری را نگرفته مگر اینکه در همانجایی که جانش گرفته شده دفن شده است». اینها نشان می‌دهد که پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌دانست که در خانۀ عایشه رضی الله عنها دفن می‌شود و در ادامه اخباری خواهد آمد که نشان می‌دهد پیامبر صلی الله علیه وسلم قبل از وفاتش می‌دانست که در خانه‌اش خانۀ عایشه رضی الله عنها دفن می‌شود و اینکه ابوبکر و عمر رضی الله عنهما همراه او دفن می‌شوند و اولین کسی که در روز قیامت زمین برایش شکافته می‌شود و از قبر بیرون می‌آید پیامبر صلی الله علیه وسلم است سپس ابوبکر است و سپس عمر رضی الله عنهما است».
الشریعة للآجري ج 5 ص 2352.

و ابن بطال رحمه الله (متوفی 429 هجری) به نقل از الطبری می‌گوید: «قال الطبرى: إذا كان قبره فى بيت من بيوته، كان معلوم بذلك أن الروايات وإن اختلفت ألفاظها صحيحة، لأن معانيها متفقة، لأن بيته الذى فيه قبره هو حجرة من حجره، وبيت من بيوته، وهو قبره أيضًا، وبيته بعد وفاته، فبين بيته الذى فيه قبره وحجرته التى فيها جدثه روضة من رياض الجنة».
ترجمه: «الطبری می‌گوید: چون قبر پیامبر در خانه‌ای از خانه‌هایش است، پس معلوم می‌شود که روایات با اینکه الفاظشان با هم متفاوت است، اما صحیح هستند برای اینکه معنایشان یکی است؛ چون خانه‌ای که در آن قبرش وجود دارد، در واقع اتاقی از اتاق‌هایش و خانه‌ای از خانه‌هایش است، که هم قبرش است و هم خانۀ بعد از وفاتش است. پس مشخص می‌شود که خانه‌ای که در آن قبرش قرار دارد و اتاقی که در آن گورش قرار دارد باغی از باغ های بهشت است».
شرح صحيح البخارى لابن بطال، ج 3 ص 184.

و ابن حزم (متوفی 456 هجری) می‌گوید: «قَدْ أَنْذَرَ - عَلَيْهِ السَّلَامُ - بِمَوْضِعِ قَبْرِهِ بِقَوْلِهِ «مَا بَيْنَ قَبْرِي وَمِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ» وَأَعْلَمَ أَنَّهُ فِي بَيْتِهِ بِذَلِكَ. وَلَمْ يُنْكِرْ - عَلَيْهِ السَّلَامُ - كَوْنَ الْقَبْرِ فِي بَيْتٍ، وَلَا نَهَى عَنْ بِنَاءٍ قَائِمٍ، وَإِنَّمَا نَهَى عَنْ بِنَاءٍ عَلَى الْقَبْرِ: قُبَّةٍ فَقَطْ».
ترجمه: «رسول خدا -سلام خدا بر او باد- با این فرموده‌اش: {مابین قبرم و منبرم باغی از باغ های بهشت است} از مکان قبرش اطلاع رسانی کرده بود و خبر داده بود که قبرش در خانه‌اش است و رسول خدا –سلام خدا بر او باد- اینکه قبر در خانه باشد را انکار نکرده و از بنایی قائم نهی نکرده است، بلکه تنها از بنای قبه بر روی خود قبر نهی کرده است».
المحلی بالآثار، ج 3 ص 358.

و بدر الدین العینی رحمه الله (متوفی 885 هجری) می‌گوید: «قَوْله: (مَا بَين بَيْتِي ومنبري) كَذَا هُوَ فِي رِوَايَة الْأَكْثَرين، وَوَقع فِي رِوَايَة ابْن عَسَاكِر وَحده: (مَا بَين قَبْرِي ومنبري) ، وَقَالَ بَعضهم: إِنَّه خطأ، وَاحْتج على ذَلِك بِأَن فِي (مُسْند) مُسَدّد شيخ البُخَارِيّ بِلَفْظ: (بَيْتِي) وَكَذَلِكَ بِلَفْظ (بَيْتِي) فِي: بَاب فضل مَا بَين الْقَبْر والمنبر. قلت: نِسْبَة هَذَا إِلَى الْخَطَأ خطأ، لِأَنَّهُ وَقع لفظ: قَبْرِي ومنبري، فِي حَدِيث ابْن عمر أخرجه الطَّبَرَانِيّ بِسَنَد رِجَاله ثِقَات، وَكَذَا وَقع فِي حَدِيث سعد بن أبي وَقاص أخرجه الْبَزَّار بِسَنَد صَحِيح، على أَن المُرَاد بقوله: بَيْتِي، أحد بيوته لَا كلهَا، وَهُوَ بَيت عَائِشَة الَّذِي دفن صلى الله عَلَيْهِ وَسلم فِيهِ فَصَارَ قَبره، وَقد ورد فِي حَدِيث: (مَا بَين الْمِنْبَر وَبَيت عَائِشَة رَوْضَة من رياض الْجنَّة) ، أخرجه الطَّبَرَانِيّ فِي (الْأَوْسَط)».
ترجمه: «این فرموده‌اش {مابین خانه‌ام و منبرم} در روایت اکثریت اینگونه آمده است و در روایت ابن عساکر اینگونه {مابین قبرم و منبرم} آمده است. و بعضی‌ها می‌گویند: این روایت به این شکل اشتباه است و اینطور احتجاح کرده‌اند که در مسند مسدد رحمه الله که شیخ البخاری است با لفظ «بیتی» آمده است و در باب فضل ما بین القبر و المنبر نیز با لفظ «بیتی» آمده است. می‌گویم اشتباه است که این روایت را اشتباه دانست، برای اینکه لفظ «قبری ومنبری» در حدیث ابن عمر آمده که الطبرانی با سندی که رجالش از ثقات است آن را تخریج کرده است و همچنین در حدیث سعد بن ابی وقاص آمده که البزار با سند صحیح آن را تخریج کرده. و مراد پیامبر از این فرموده‌اش: «بیتی» یکی از خانه‌هایش است نه همۀ خانه‌هایش، و آن خانۀ عایشه است که پیامبر صلی الله علیه وسلم در آن دفن شد و تبدیل به قبرش شد. و در حدیث آمده که: {مابین منبر و خانۀ عایشه باغی از باغ‌های بهشت است} که الطبرانی آن را در الأوسط تخریج کرده است».
  عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج 10 ص 249.

و ملا علی القاری رحمه الله (متوفی 1014 هجری) می‌گوید: (وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: ( «مَا بَيْنَ بَيْتِي وَمِنْبَرِي» ) : الْمُرَادُ بِالْبَيْتِ بَيْتُ سُكْنَاهُ، وَقِيلَ: قَبْرُهُ لِمَا جَاءَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ: ( «مَا بَيْنَ قَبْرِي وَمِنْبَرِي» ) : وَلَا مُنَافَاةَ بَيْنَهُمَا ; لِأَنَّ قَبْرَهُ فِي بَيْتِهِ.
ترجمه: «و از ابی هریره آمده که گفت رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: {مابین خانه‌ام و منبرم...} مراد از بیت، خانۀ مسکونی‌اش است. و گفته شده: مراد از آن قبرش است چنانکه در حدیث دیگری آمده {مابین قبرم و منبرم...} و منافاتی بین این دو روایت نیست چراکه قبرش در خانه‌اش است».
مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج 2 ص 589.

پس رسول خدا صلی الله علیه وسلم می‌دانست که در خانه‌اش دفن می‌شود و از این رو مابین خانه و منبرش را باغی از باغ‌های بهشتی وصف کرده است و فضیلت این مکان بخاطر وجود داشتن پیکر مطهر و مبارک رسول خدا صلی الله علیه وسلم داخل قبرش است، لذا با توجه به این حدیث استحباب عبادت کنار قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه وسلم که روضه‌ای بهشتی است استنباط می‌شود.


و دربارۀ ماهیت و کیفیت این باغ اقوالی وجود دارد، بعضی از علما گفته‌اند منظور از اینکه مابین قبر و منبر باغی از باغ‌های بهشت است این نیست که این مکان به عینه باغ واقعی بهشت باشد، بلکه به این معناست که عبادت کردن در این محل انسان را به بهشت می‌رساند.
برای مثال ابن قتيبه الدینوری (متوفی 276 هجری) می‌گوید: «إِنَّهُ لَمْ يَرِدْ بِقَوْلِهِ: "مَا بَيْنَ قَبْرِي وَمِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ" أَنَّ ذَلِكَ بِعَيْنِهِ رَوْضَةٌ، وَإِنَّمَا أَرَادَ أَنَّ الصَّلَاةَ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ، وَالذِّكْرَ فِيهِ، يُؤَدِّي إِلَى الْجَنَّةِ، فَهُوَ قِطْعَةٌ مِنْهَا».
ترجمه: «منظور پیامبر صلی الله علیه وسلم از این فرموده‌اش: {مابین قبرم و منبرم باغی از باغ‌های بهشت است} این نبوده که آن مکان به عینه باغی باشد، بلکه منظورش این بوده که نماز خواندن در آن مکان و ذکر کردن در آنجا به بهشت می‌رساند، پس این مکان قطعه‌ای از بهشت است».
تأويل مختلف الحديث، ص 189.

و بدر الدین العینی رحمه الله (متوفی 885 هجری) می‌گوید: «قَوْله: (رَوْضَة) أَي: كروضة من رياض الْجنَّة فِي نزُول الرَّحْمَة وَحُصُول السعادات، وَحذف أَدَاة التَّشْبِيه للْمُبَالَغَة، وَقيل: مَعْنَاهُ أَن الْعِبَادَة فِيهَا تُؤدِّي إِلَى الْجنَّة فَيكون مجَازًا، أَو المُرَاد أَن ذَلِك الْموضع بِعَيْنِه ينْتَقل إِلَى الْجنَّة، فعلى مَا ذكرُوا إِمَّا تَشْبِيه وَإِمَّا مجَاز وَإِمَّا حَقِيقَة».
ترجمه: «و این فرموده‌اش: «روضة» یعنی به نسبت نزول رحمت و حصول سعادات همانند باغی از باغ‌های بهشت است، و ادات تشبیه برای مبالغه بیشتر حذف شده است. و گفته شده: معنایش این است که عبادت در آنجا به بهشت می‌رساند که در این صورت مجاز محسوب می‌شود. یا منظور این است که آن مکان به عینه به بهشت منتقل می‌شود. پس برطبق آنچه ذکر کرده‌اند یا تشبیه است یا مجاز یا حقیقی».
  عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج 10 ص 249.

پس مابین قبر و منبر رسول خدا صلی الله علیه وسلم، همانند مقام ابراهیم، مکانی است که عبادت کردن در آنجا فضیلت و ثواب بیشتری نسبت به مکان‌های معمولی دیگر دارد و علت اینکه مابين قبر و منبر پیامبر صلی الله علیه وسلم، چنین فضیلتی پیدا کرده است چیزی جز حضور پر خیر و برکت محمد صلی الله علیه وسلم در آن مکان‌ها نمی‌تواند باشد. و صحابه به این موضوع واقف بودند و می‌دانستند رسول خدا متبرک است و لذا برای مثال صحابه‌ای بدری، مانند عتبان بن مالک انصاری رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه وسلم می‌خواهد که به خانه‌اش بیاید و در گوشه‌ای از خانه‌اش نماز بخواند و او نیز آن مکان متبرک شده را برای خود به عنوان مصلایی برگیرد و رسول خدا صلی الله علیه وسلم نیز به او پاسخ مثبت داده و در خانه‌اش نماز می‌خواند. چنانکه در صحیح بخاری آمده است: «عَنْ مَحْمُودِ بْنِ الرَّبِيعِ الأنْصَارِيِّ رضي الله عنه: أَنَّ عِتْبَانَ بْنَ مَالِكٍ وَهُوَ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ الله صلى الله عليه وسلم مِمَّنْ شَهِدَ بَدْرًا مِنَ الأنْصَارِ: أَتَى رَسُولَ الله صلى الله عليه وسلم فَقَالَ: يَا رَسُولَ الله، قَدْ أَنْكَرْتُ بَصَرِي، وَأَنَا أُصَلِّي لِقَوْمِي، فَإِذَا كَانَتِ الأمْطَارُ، سَالَ الْوَادِي الَّذِي بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ، لَمْ أَسْتَطِعْ أَنْ آتِيَ مَسْجِدَهُمْ فَأُصَلِّيَ بِهِمْ، وَوَدِدْتُ يَا رَسُولَ الله أَنَّكَ تَأْتِينِي فَتُصَلِّيَ فِي بَيْتِي، فَأَتَّخِذَهُ مُصَلًّى، قَالَ: فَقَالَ لَهُ رَسُولُ الله صلى الله عليه وسلم: «سَأَفْعَلُ إِنْ شَاءَ الله». قَالَ عِتْبَانُ: فَغَدَا رَسُولُ الله صلى الله عليه وسلم وَأَبُو بَكْرٍ حِينَ ارْتَفَعَ النَّهَارُ، فَاسْتَأْذَنَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وسلم،فَأَذِنْتُ لَهُ، فَلَمْ يَجْلِسْ حَتَّى دَخَلَ الْبَيْتَ، ثُمَّ قَالَ: «أَيْنَ تُحِبُّ أَنْ أُصَلِّيَ مِنْ بَيْتِكَ»؟ قَالَ: فَأَشَرْتُ لَهُ إِلَى نَاحِيَةٍ مِنَ الْبَيْتِ، فَقَامَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وسلم فَكَبَّرَ، فَقُمْنَا فَصَفَّفْنَا، فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ سَلَّمَ، قَالَ: وَحَبَسْنَاهُ عَلَى خَزِيرَةٍ صَنَعْنَاهَا لَهُ، قَالَ: فَثابَ فِي الْبَيْتِ رِجَالٌ مِنْ أَهْلِ الدَّارِ ذَوُو عَدَدٍ، فَاجْتَمَعُوا، فَقَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ: أَيْنَ مَالِكُ بْنُ الدُّخَيْشِنِ أَوِ ابْنُ الدُّخْشُنِ؟ فَقَالَ بَعْضُهُمْ: ذَلِكَ مُنَافِقٌ لا يُحِبُّ الله وَرَسُولَهُ، فَقَالَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وسلم: «لا تَقُلْ ذَلِكَ، أَلا تَرَاهُ قَدْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا الله، يُرِيدُ بِذَلِكَ وَجْهَ الله».
قَالَ: الله وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: فَإِنَّا نَرَى وَجْهَهُ وَنَصِيحَتَهُ إِلَى الْمُنَافِقِينَ، قَالَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وسلم: «فَإِنَّ الله قَدْ حَرَّمَ عَلَى النَّارِ مَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا الله، يَبْتَغِي بِذَلِكَ وَجْهَ الله».
ترجمه: «محمود بن ربیع انصاری رضی الله عنه می‌گوید: صحابی جلیل القدر عتبان بن مالک انصاری رضی الله عنه؛ که در جنگ بدر نیز شرکت کرده بود، نزد رسول خدا صلى الله علیه وسلم آمد و عرض کرد: ای پیامبر گرامی! بینایی‌ام ضعیف شده است و من پیش‌نماز قبیله‌ام می‌باشم. و هنگام بارندگی، سیل رودخانه‌ای که میان من و مسجد قرار دارد، مانع از رفتن من به آنجا می‌شود. بنابراین، دوست دارم شما به خانه‌ام تشریف بیاورید و در جایی از آن، نماز بخوانید تا من آن را برای خود، نمازخانه قرار دهم.
رسول الله صلى الله علیه وسلم فرمود: {بزودی این کار را خواهم کرد}. عتبان می‌گوید: صبح روز بعد که آفتاب کمی‌بالا زده بود، رسول الله صلى الله علیه وسلم همراه ابوبکر صدیق رضی الله عنه به خانۀ ما آمد و اجازۀ ورود خواست. گفتم: بفرمائید. وقتی وارد خانه شد، قبل از نشستن، فرمود: {در کجای خانه‌ات دوست داری نماز بخوانم}؟ عتبان رضی الله عنه می‌گوید: به گوشه‌ای از خانه، اشاره کردم. رسول الله صلى الله علیه وسلم آنجا رفت و تکبیر گفت. ما نیز به ایشان اقتدا نموده، صف بستیم. رسول خدا صلى الله علیه وسلم دو رکعت نماز خواند و سلام گفت. عتبان بن مالک رضی الله عنه می‌گوید: رسول الله صلى الله علیه وسلم را جهت صرف غذایی که برای ایشان تدارک دیده بودیم، نگه داشتیم. تعدادی از اهالی محل نیز در خانۀ ما گرد آمده بودند. یکی از حاضرین گفت: مالک ابن دُخَیشِن (یا مالک بن دُخْشُن) کجا است؟ دیگری گفت: او منافق است و خدا و رسولش صلى الله علیه وسلم را دوست ندارد. رسول الله صلى الله علیه وسلم فرمود: {چنین مگو، زیرا او بخاطر خوشنودی خدا، لا اله الا الله گفته است}. یکی گفت: خدا و رسولش بهتر می‌دانند ولی ما می‌بینیم که خیرخواه منافقین است و به آنان توجه بیشتری دارد. رسول الله صلى الله علیه وسلم فرمود: {خداوند آتش دوزخ را بر کسی که لا اله الا الله را بخاطر خوشنودی الله بگوید، حرام کرده است}».
صحیح البخارى (425).

و ابن حجر در شرح این حدیث و فوایدی که از این حدیث برداشت می‌شود توضیحات زیادی داده است و در بخشی از آن چنین نوشته است:
«وَفِيهِ التَّبَرُّكُ بِالْمَوَاضِعِ الَّتِي صَلَّى فِيهَا النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَوْ وَطِئَهَا وَيُسْتَفَادُ مِنْهُ أَنَّ مَنْ دُعِيَ مِنَ الصَّالِحين ليتبرك بِهِ أَنه يُجيب إِذَا أَمِنَ الْفِتْنَةَ... وَفِيهِ اجْتِمَاعُ أَهْلِ الْمَحَلَّةِ عَلَى الْإِمَامِ أَوِ الْعَالِمِ إِذَا وَرَدَ منزل بَعضهم ليستفيدوا مِنْهُ ويتبركوا بِهِ».
ترجمه: «در این حدیث فایدۀ تبرک گرفتن به مکان‌هایی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در آن نماز خوانده است یا داخل شده است، وجود دارد، و از حدیث استفاده می‌گردد که اگر کسی از انسان‌های صالح دعوت نماید تا به وسیلۀ آنها تبرک بگیرد، پس در صورتی که آن انسان صالح خودش را از فتنه ایمن بداند دعوتش را اجابت نماید... و در حدیث فایدۀ جمع شدن اهل محله بر امام یا عالم وجود دارد، در صورتی که وارد خانۀ بعضی از آنان شود تا از او استفاده ببرند و به وسیلۀ او تبرک بگیرند».
فتح الباری، ج: 1 صص 522-523.

پس شخص مسلمان وقتی اين حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم را می‌شنود که فرموده است مابین خانه‌ام و منبرم باغی از باغ‌های بهشت است، پس ترغیب می‌شود که در چنین باغ بهشتی حضور پیدا کند و در آنجا عبادت کند چنانکه علما در شرح این حدیث اینگونه استنباط کردند و اقوال بعضی از آنان بیان شد.
ادامه دارد...



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...