▫️علمای دعوت نجد، درخواست دعای خیر از پیامبر
صلی الله علیه وسلم یا دیگر از صالحان بعد از وفاتشان را شرک اکبر میدانند، در
حالی که علمای مذاهب اربعه اهل سنت این عمل را نه تنها شرک ندانستهاند بلکه مستحب
و نیکو دانستهاند، و در کتب فقهی شان در باب مناسک حج، هنگام صحبت دربارۀ زیارت
قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم بیان کردهاند که نیکو و مستحب است که زائر نزد قبر
پیامبر صلی الله علیه وسلم برود و از او درخواست و طلب دعا و شفاعت کند. اما علمای
دعوت نجد چنین کاری را شرک اکبر میدانند. به راستی آیا علمای اهل سنت، شرک و توحید
را نفهمیدند و دچار شرک شده بودند؟ و یا نه، علمای دعوت نجد دچار اشتباه و غلو و
عدم شناختن توحید و شرک شدهاند؟
🔹برای
مثال: محمد بن عبد الوهاب در کتاب کشف الشبهاتش میگوید: «إن أعداء الله لهم
اعتراضات كثيرة على دين الرسل، يصدون بها الناس عنه، منها قولهم: نحن لا نشرك
بالله، بل نشهد أنه لا يخلق ولا يرزق، ولا ينفع ولا يضر إلا الله وحده لا شريك له
وأن محمدا صلى الله عليه وسلم لا يملك لنفسه نفعا، ولا ضرا، فضلا عن عبد القادر أو
غيره، ولكن أنا مذنب والصالحون لهم جاه عند الله وأطلب من الله بهم.
فجوابه هو أن الذين قاتلهم رسول الله صلى
الله عليه وسلم مقرون بما ذكرت، ومقرون أن أوثانهم لا تدبر شيئا، وإنما أرادوا
الجاه، والشفاعة، كما في القرآن...
فإن قال: الكفار يريدون منهم وأنا أشهد أن
الله هو النافع الضار المدبر، لا أريد إلا منه، والصالحون ليس لهم من الأمر شيء،
ولكن أقصدهم أرجو من الله شفاعتهم. فالجواب أن هذا قول الكفار سواء بسواء».
🔸ترجمه:
«دشمنان خداوند اعتراضات زیادی بر دین پیامبران دارند و با آن اعتراضات مردم را از
دین الله باز میدارند منجمله این سخنشان: ما برای خداوند شریک قرار نمیدهیم بلکه
شهادت میدهیم که بغیر از الله یکتای بدون شریک، کسی نمیتواند خلق کند و رزق بدهد
و نفع و ضرر برساند و اینکه محمد علیه السلام برای خودش هیچ نفع و ضرری نمیتواند
برساند چه رسد به عبدالقادر یا غیر او، منتها من گناهکارم و صالحان نزد الله جاه
دارند و من بوسیلۀ آنان از الله طلب میکنم. پس جوابش آن است که گذشت اینکه: آن
کسانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنان قتال کرد هم، به آنچه ذکر کردی
اقرار داشتند و اقرار میکردند به اینکه بتهایشان چیزی را تدبیر نمیکنند و بلکه
تنها جاه و شفاعتشان را میخواستند!...
پس اگر گفت: کفار از آنها میخواستند، امّا
من گواهی میدهم که الله همان نافع و ضار و مدبر است و جز از او نمیخواهم، و
صالحان چیزی از امور در دست آنان نیست، ولیکن قصد آنان میکنم و از الله شفاعت
آنان را امید دارم. پس جواب این است که: این دقیقا همان سخن کفار است!».
🗒[كشف الشبهات،
صص 17-18 و ص 20].
🔹و عبد الرحمن
بن محمد بن قاسم العاصمي (متوفى: 1392هـ) میگوید: «وفيه طلب الدعاء من الفاضل لكن
في حياته، أما بعد وفاته فشرك أكبر».
🔸ترجمه:
«طلب دعا از انسان فاضل جایز است منتها در زمان حیاتش، اما بعد از وفاتش طلب دعا
از او شرک اکبر است».
🗒[حاشية
كتاب التوحيد. ص 47].
🔹و ابن باز
(متوفی 1420) میگوید: «طلب الشفاعة من النبي صلى الله عليه وسلم أو من غيره من
الأموات لا يجوز، وهو شرك أكبر عند أهل العلم...الحاصل أن طلب الشفاعة من النبي
صلى الله عليه وسلم أو من غيره من الأموات أمر لا يجوز، وهو على القاعدة الشرعية
من الشرك الأكبر».
🔸ترجمه:
«طلب شفاعت از پیامبر صلی الله علیه وسلم یا از دیگر اموات جایز نیست و این کار
نزد اهل علم شرک اکبر است... خلاصه اینکه درخواست شفاعت از پیامبر صلی الله علیه
وسلم یا از دیگر اموات کاری ناجایز است و برطبق قاعده شرعی چنین کاری شرک اکبر
است».
🗒[فتاوى
نور على الدرب، ج 1 ص 392].
🔹همچنین
در شرح کشف الشبهات از ابن باز چنین آمده است: «السائل: أحسن الله عملكم يا شيخ،
كثير من الطلبة يا شيخ يفهم من الشرك أنه طلب قضاء الحاجة من الأموات ، يقول إذا
طلب منه الشفاعة أنه يطلب له الدعاء ، الميت يطلب له الدعاء يعني يدعو له يقول هذا
ما هو من الشرك الأكبر لكن يكون بدعة. الشيخ رحمه الله : لا من الشرك الأكبر».
🔸ترجمه:
«سوال کننده: خداوند عمل شما را نیکو گرداند ای شیخ، بسیاری از طلبه از شرک چنین
فهمیدهاند که از اموات درخواست برآورده شدن نیازها و حاجات شود. میگویند: اگر از
او درخواست شفاعت کند یعنی از میت درخواست دعا کرده است، یعنی برایش دعا کند. میگویند:
این کار شرک اکبر نیست بلکه بدعت است. شیخ بن باز در جواب میگوید: نه، این کار
شرک اکبر است».
🗒 [شرح كشف الشبهات للشيخ ابن باز، ص 52]
🔹و آلبانی
(متوفي 1420) میگوید: «أن طلب الدعاء والشفاعة ونحو ذلك من الأنبياء والصالحين
بعد موتهم لا يجوز؛ لأنَّه شِرك، أو ذريعةٌ إلى الشِّرك».
🔸ترجمه:
«درخواست دعا و شفاعت و نحو آن از پیامبران و صالحان بعد از مرگشان جایز نیست، برای
اینکه چنین کاری شرک یا راهی به سوی شرک است».
🗒[موسوعة
الالبانی فی العقیدة : ج 3 ص 989].
🔹و صالح
بن عبد العزيز بن محمد بن إبراهيم آل الشيخ (معاصر) میگوید: «إذا أتى آت إلى قبر
نبي، أو قبر ولي أو نحو ذلك، فقال: أستشفع بك، أو أسأل الشفاعة، فمعناه أنه طالب
منه، ودعا أن يدعو له؛ فلهذا كان صرفها، أو التوجه بها إلى غير الله - جل وعلا -
شركا أكبر؛ لأنها في الحقيقة دعوة لغير الله، وسؤال من هذا الميت، وتوجه بالطلب
والدعاء منه. فإذا عرفت معنى الشفاعة، وحكم طلبها من الأموات، وأن ذلك شرك أكبر :
فاعلم أن الأحياء الذين هم في دار التكليف يجوز طلب الشفاعة منهم؛ بمعنى: أن يطلب
منهم الدعاء...».
🔸ترجمه:
«اگر کسی نزد قبر پیامبر یا قبر ولی یا نحو آن بیاید و بگوید: بوسیلۀ تو درخواست
شفاعت میکنم، یا از تو درخواست شفاعت میکنم، پس معنایش این است که او از صاحب آن
قبر طلب کرده است و او را خوانده تا برایش دعا بخواند. و برای همین انجام این کار
برای او یا متوجه ساختن این دعا به سوی غیر الله جل و علا، شرک اکبر است، برای اینکه
در حقیقت غیر الله را خوانده است و از این میت درخواست کرده است و با طلب و دعا از
او به او رو کرده است. پس هرگاه معنای شفاعت را دانستی و حکم طلب آن از اموات را
دانستی و اینکه این کار شرک اکبر است، پس بدان که زندگانی که در دار تکلیف هستند
جایز است که از آنان درخواست شفاعت کنی به این معنا که از آنان درخواست دعا کنی»!!!
🗒[التمهید
لشرح کتاب التوحید : ص 213 ].
🔹و أبو الأشبال
حسن الزهيري (معاصر) میگوید: «أن طلب الدعاء والشفاعة ونحو ذلك من الأنبياء
والصالحين بعد موتهم لا يجوز؛ لأنه شرك أو ذريعة إلى الشرك.
🔸ترجمه:
«طلب دعا و شفاعت و نحو آن از انبیا و صالحان در بعد از مرگشان، جایز نیست، برای اینکه
چنین کاری شرک، یا راهی به سوی شرک است».
🗒[شرح أصول
اعتقاد أهل السنة للالكائي، (58/10)].
🔹و از صالح
بن عبد العزیز آل شیخ (معاصر) سوال شد: س5/ من سأل النبي صلى الله عليه وسلم أن
يدعو له وأن يطلب له المغفرة من الله بعد موته، هل هذا شرك؟ ج/ الجواب نعم، هو شرك اكبر.
🔸ترجمه:
«سوال: کسی که از پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از مردنش، درخواست کند که برایش
دعا کند یا طلب مغفرت از الله برایش کند، آیا این شرک است؟ جواب آری این شرک اکبر
است».
🗒[إتحاف
السائل بما في الطحاوية من مسائل، صص 115-116].
🔹و أبو محمد
عبد الكريم بن صالح بن عبد الكريم الحميد (معاصر) میگوید: «إن من طلب الشفاعة من
الميت أومن الصنم فهو مشرك كافر ولو لم يسجد ولا يصلي للقبر والصنم وهو مؤمن
بالنبوات».
🔸ترجمه:
«بیگمان هرکس از میت یا از صنم درخواست شفاعت کند پس او مشرک کافر است اگرچه هم
برای قبر یا صنم سجده نکند و نماز نخواند و به نبوات ایمان داشته باشد».
🗒[الإبطال
والرفض لعدوان من تجرأ على (كشف الشبهات) بالنقض، ويليه / ملامح جهمية. ص 134].
🔹و عبد الرءوف
محمد عثمان (معاصر) میگوید: «طلب الدعاء من الرسول صلى الله عليه وسلم بعد
موته... هذا من الشرك الذي حرمه الله ورسوله».
🔸 ترجمه:
«درخواست دعا از پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از وفاتش، این عمل جزو شرکی است که
الله و رسولش آن را حرام کرده است».
🗒[محبة الرسول
بين الاتباع والابتداع. ص 366].
👈اکنون اقوال
علمای وهابیت که درخواست دعا از اهل قبور نزد قبرشان را شرک اکبر می دانند را با
اقوال علمای اهل سنت مقایسه کنید که چنین کاری را نه تنها شرک نمی دانند بلکه
مستحب نیز میدانند.
🔹برای
مثال ابن قدامه حنبلی رحمه الله (متوفی 620 هجری) میگوید: «ثُمَّ تَأْتِي
الْقَبْرَ فَتُوَلِّي ظَهْرَكَ الْقِبْلَةَ، وَتَسْتَقْبِلُ وَسَطَهُ، وَتَقُولُ:
السَّلَامُ عَلَيْك أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ،...
اللَّهُمَّ إنَّك قُلْت وَقَوْلُك الْحَقُّ: ﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ إِذ ظَّلَمُوٓاْ
أَنفُسَهُمۡ جَآءُوكَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ ٱللَّهَ وَٱسۡتَغۡفَرَ لَهُمُ ٱلرَّسُولُ
لَوَجَدُواْ ٱللَّهَ تَوَّابٗا رَّحِيمٗا٦٤﴾ [النساء: 64]
وقَدْ أَتَيْتُك مُسْتَغْفِرًا مِنْ
ذُنُوبِي، مُسْتَشْفِعًا بِك إلَى رَبِّي، فَأَسْأَلُك يَا رَبِّ أَنْ تُوجِبَ لِي
الْمَغْفِرَةَ، كَمَا أَوْجَبْتهَا لِمَنْ أَتَاهُ فِي حَيَاتِهِ».
🔸ترجمه:
«سپس نزد قبر رفته و پشتت را به قبله میکنی و رو به وسط قبر میکنی و میگویی:
سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات الله بر تو باد... بار الهی بی گمان که تو
گفتی و سخن تو حق است که: {و اگر آنها هنگامیکه بر خویشتن ستم میکردند، نزد تو
میآمدند، و از الله طلب آمرزش میکردند، و پیامبر برایشان طلب آمرزش میکرد، بیگمان
الله را توبهپذیر مهربان مییافتند}.
و به درستی که [ای پیامبر] من نزد تو آمده
ام و از گناهانم طلب بخشایش میکنم، تو را نزد پروردگارم شفیع قرار میدهم، پس ای
پروردگار، از تو میخواهم که مغفرتت را برایم واجب گردانی همانطور که برای کسی که
در حیاتش نزد ایشان میآمد واجب میگرداندی».
🗒[المغنی
از ابن قدامه، ج 5 صص 466-467].
🔹و محي الدین
نووی شافعی رحمه الله (متوفی 676 هجری) میگوید: «ثم يرجعُ إلى موقفه الأوّل
قُبالة وجهِ رسول الله صلى الله عليه وسلم فيتوسلُ به في حقّ نفسه، ويتشفعُ به إلى
ربه سبحانه وتعالى».
🔸ترجمه:
«سپس به جای اول خود، روبهروی صورتِ رسول خدا صلی الله علیه وسلم برگردد و برای
خودش به او متوسل شود و او را نزد پروردگار پاک و والای خویش شفیع قرار دهد».
🗒[الأذکار،
از النووی، ص 205].
🔹و ابن الهمام
الحنفی رحمه الله (متوفي 861 هـ ) میگوید: «وَيَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَى
حَاجَتَهُ مُتَوَسِّلًا إلَى اللَّهِ بِحَضْرَةِ نَبِيِّهِ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ
وَالسَّلَامُ ...... ثُمَّ يَسْأَلُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ
الشَّفَاعَةَ فَيَقُولُ . يَا رَسُولَ اللَّهِ أَسْأَلُك الشَّفَاعَةَ ، يَا
رَسُولَ اللَّهِ أَسْأَلُك الشَّفَاعَةَ وَأَتَوَسَّلُ بِك إلَى اللَّهِ فِي أَنْ
أَمُوتَ مُسْلِمًا عَلَى مِلَّتِك وَسُنَّتِك».
🔸ترجمه:
«سپس زائر در حالی که متوسل به آن حضرت است حاجاتش را از خداوند می خواهد ...و از
پیامبر صلی الله علیه وسلم شفاعتش را درخواست کرده و میگوید : ای رسول الله از
شما شفاعت میخواهم ای رسول الله از شما شفاعت میخواهم و به تو متوسل میشوم به
سوی خداوند که من مسلمان و بر ملت و سنت شما بمیرم».
🗒[شرح فتح
القدیرجلد 3 صفحه 169].
🔹علامة مُلا
علي القاري الحنفي (متوفی 1014 هـ ) در کتابش «زیارة القبر المکرم و المحل
المعظّم»، که راجع به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم آن را نوشته میفرماید
:
«قال أهل المناسك من جميع المذاهب: ومن أحسن
ما يقول، ما جاء عن العتبي ... فينبغي أن يكثر من الاستغفار بعد قراءة هذه الآية ،
ويستدعي منه صلی الله علیه وسلم أن يستغفر له، فيقول: نحن وفدك يا رسول الله
وزوارك يا حبيب الله، جئنا لقضاء حقك والتبرك بزيارتك، والاستشفاع بك مما أثقل
ظهورنا وأظلم قلوبنا، فليس لنا شفیع غیرك نؤمّله، ولا رجاء إلا عبر بابك نصله،
فاستغفر واشفع لنا إلی ربك يا شفيع المذنبين ، واسأله أن يجعلنا من عباده
الصالحين».
🔸ترجمه:
«علمائی که در باب مناسک حج کتاب نوشتهاند، از جمیع مذاهب فرمودهاند: از بهترین
چیزی که زائر قبر شریف میتواند بگوید، همان سخنانی است که از عتبي روایت شده...
پس باید زائر استغفار بسیار نموده و بعد از قرائت آیه 64 نساء، از رسول الله صلی
الله علیه وسلم طلب نماید که برای او دعای خیر و استغفار نماید، پس اینگونه بگوید:
ما نمایندگان ملّتمان به نزد شما هستیم ای پیامبر خدا! و ملاقات کنندگان شما هستیم
ای محبوب خدا! آمدهایم تا (بخشی از) حق شما بر خود را اداء نموده و از زیارت شما
تبرک بگیریم و بخاطر گناهان و ظلمهای بسیاری که مرتکب شدهایم، شما را شفیع خویش
در نزد الله متعال قرار دهیم (تا او سبحانه با شفاعت شما ما را ببخشاید) چرا که غیر
از شما شفیعی که به او امید داشته باشیم، نداریم، و رجاء و امیدی نداریم مگر اینکه
معتقدیم از راه شما به آن میرسیم، پس برای ما طلب مغفرت نما و در نزد پروردگارت
برای ما شفاعت بفرما ای شفاعت کنندۀ گنهکاران! ، و (زائر) از پیامبر صلی الله علیه
وسلم طلب نماید که از الله متعال بخواهد که او (= زائر) را از زمرۀ بندگان صالحش
قرار دهد».
🗒[زیارة
القبر المکرم والمحل المعظّم، مخطوط بجامعة الملک سعود، رقم : 6129 ، لوحة : 42.
(و نقل شده در کتاب: الرؤیة الوهابیة للتوحید، ص 280).
این
مطلب را علماء کبار مذاهب اربعۀ أهل سنت و جماعت در کتابهایشان آورده و نه تنها
بر خلاف آراء نجدیین و پیروانشان آن را شرک و کفر و حرام ندانستهاند ، بلکه مردم
را ارشاد و راهنمایی به انجام دادن آن نیز نمودهاند. از جمله علماء کباری که از
مذاهب اربعه (حنفی، مالکی، شافعي، حنبلي) این موضوع را در کتابهای خویش ذکر نمودهاند
میتوان أسامی این ائمۀ بزرگوار را ذکر نمود:
➖• از امامان و علماء
بزرگوار حنفیه: (امام مجد الدين أبو الفضل الحنفي (المتوفى: 683هـ)، علامة
الطرابلسي، امام الکمال بن الهمام، علامة عبدالله الموصلي، امام ملا علي القاري،
علامة رحمة الله السندي، علامة أبوالإخلاص الشرنبلالي، الفتاوی الهندیة، امام ابن
عابدین، علامة الشیخ زاده الحنفي، علامة ابن الضیاء الحنفي، امام عبدالغني بن
اسماعیل النابلسي الحنفي (خطب الشیخ النابلسي، ص 202 – 203 )، الحاجة نجاح الحلبي،
عبدالحمید محمود طهماز (الفقه الحنفي في ثوبه الجدید 1 / 522- 523 )، مولوي عمر
سربازي و...).
➖• از امامان و علماء
بزرگوار مالکیه: (امام شهاب الدين القرافي، امام شمس الدين القرطبي، امام القاضي عیاض،
امام تاج الدین الفاکهاني (متوفى: 734 هـ) في (الفجر المنير فى الصلاة على البشير
النذير، ص 37)، علامة عبدالرحمن الجزيري، علامة محمد علي بن حسين المكي، امام
الزرقاني، امام ابن فرحون، امام ابي عبدالله محمد بن موسى بن النعمان المالكي،
امام ابن جزي المالکي، امام عبدالواحد بن عاشر، امام خلیل بن إسحاق، امام ابو طیب
المکي الحسني الفاسي، علامة عبدالملک المرداسي، امام محمد بن الحاج، علامة محمد
علوی المالکي، علامة محمود خطاب السُّبْكي المالکي، علامة ابوالفداء اسماعیل التمیمی
المالکي، علامة عبدالله بن صدیق الغماري، و ...).
➖• از امامان و علماء
بزرگوار شافعیه: (امام محي الدين النووي، امام ابوالحسين عمراني، امام الرویاني،
امام ابن کثير، امام البيهقي، امام ابن حجر العسقلاني، و امام الذهبي، امام
السبکي، امام ابن رفعة، امام ابن الملقن، امام ابن حجر هيتمي، امام زکریا الأنصاری،
امام الخطیب الشربیني، امام الرملي، امام السمهودي، امام تقي الدين الحصني، امام
السيوطي (معترک الأقران فی اعجاز القرآن 3 / 155)، امام القسطلاني، علامة
الدمياطي، امام ابوالحسن الماوردي، امام قاضي ابوالطيب، امام أبوحامد محمد
الغزّالي، علامة سلیمان بن عمر الجمل، علامة سَعيد بن محمد بَاعَليّ الحضرمي،
علامة محمد بن عمر نووي الجاوي، علامة محمد بن محمد الخلیلی الشافعي، علامة نجم
الدين الغزي (متوفی 1061 هـ) في حسن
التنبیه 9 / 282 ، و...).
➖• از امامان و علماء
بزرگوار حنابله: (امام أبو الوفاء ابن عقیل، امام شمس الدین بن قدامة المقدسي،
امام موفق الدین ابن قدامه، امام ابوالفرج ابن الجوزي، امام عبدالقادر گيلاني،
امام ابراهيم بن مفلح، علامة منصور البهوتي، امام الفتوحى الحنبلى الشهير: بابن
النجار، علامة مصطفی الرحيباني، علامة مجیر الدین عبدالرحمن بن محمد العلیمي
الحنبلي، امام زین الدین التنوخي (631 - 695 هـ)، الشیخ حسن الشطي الحنبلي، الشیخ یحیی الصرصري الحنبلي، و... ).
آیا
این همه عالم اهل سنت و جماعت، نفهمیدند توحید و شرک چیست؟ اما نجدیها و پیروانشان
فهمیدند؟
با تشکر: مجاهد دین
بعضی از مطالب این مقاله از کانال ماموستا
بهروز عزیزی گرفته شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر