بسم الله والحمد لله والصلاة والسلام علی
رسول الله و علی آله وصحبه ومن والاه، اللهم أرنا الحق حقا وأرزقنا اتباعه وأرنا
الباطل باطلا وأرزقنا اجتنابه. اما بعد:
جناب صلاح الدین مهدوی، این بار در قسمت
چهارم از صوتش، به گمان خودش بیان میکند که مشرکان به توحید ربوبیت ایمان داشتهاند!
و برای این کار متاسفانه دست به دامن قیچی کردن اقوال علما (در این قسمت اقوال ابن
کثیر و طبری) و گزینشی انتخاب کردن اقوال آنها و عدم جمع بستن بین اقوال آنها زده
است! و براستی که این شخص لقمهای بیش از حد بزرگتر از دهانش برداشته است چراکه
رد کردن این کتاب که عقیدۀ اهل سنت و جماعت است، به راستی کارثه و فاضحۀ بزرگی برای
صاحبش به بار خواهد آورد و جز با تدلیس و تلبیس و قیچیکردن اقوال علما و کافر شدن
به بعضی از آیات، امکان ندارد که شرک مشرکان در ربوبیت را انکار کرد. و در قسمتهای
قبلیِ این ردود نمونههایی از هنرنمایی این شخص برای اثبات تزویر و تلبیس و تدلیسگریاش
آمد و هرچه جلوتر میرویم به اذن الله این موضوع برای خواننده بیشتر اثبات خواهد
شد.
⭕️بدین منظور صلاح
الدین مهدوی که خودش را برای تلبیس بر شنوندگان شافعی مذهب نامیده است، اما در حقیقت
یک وهابی حاد است، از دقیقۀ 7 تا 13 از نویسنده الروية الوهابیة با تعجب فراوان
نقل کرده که او گفته است مشرکان به توحید ربوبیت الله یقین نداشتهاند. سپس صلاح الدین
مهدوی در مقام دفاع از مشرکان و تطهیر شرک آنان بر میخیزد و با صدایی عصبانی که
نشان از انهدام باورهایش توسط کتاب الرویة الوهابیه دارد، میگوید: بلکه آنها به
توحید ربوبیت الله، یقین و اذعان داشتهاند!! پناه بر خدا از چنین ضلالتی!
❓آیا سخن خداوند
متعال را قبول کنیم که تصریح کرده و نص گذاشته بر اینکه مشرکان در ادعای توحید
ربوبیت شان، یقین نداشتهاند، یا سخن وهابیت که بعد از 12 قرن آمدهاند!
▫️ای خواننده گرامی بدان که: برای داشتنِ ایمان
به توحید ربوبیت، هفت شرط لازم است که اگر یکی از این شرطها موجود نباشد، توحید
هم نقض خواهد شد که عبارت اند از 1- علم، 2- یقین، 3- قبول 4- انقیاد، 5- صدق، 6- اخلاص و 7-
محبت.
▫️و این حقیر قبلاً در کتاب «حقیقت توحید نزد
مومنان و رد بر نجدیه در تطهیر شرک مشرکان» بطور مفصل عدم وجود این شروط نزد
مشرکان قریش را بررسی و ثابت کردهام.
👈برای
مثال اگر شخصی بگوید من علم دارم و میدانم که اسلام حق است و میدانم که هیچ الهی
جز الله نیست و محمد رسول خداست و از این علم و آگاهیاش در نزد مسلمانی خبر بدهد،
پس با این خبر دادنش مسلمان نمیشود، و این خبر دادن و اعتراف و اقرار کردنش، ایمان
نامیده نمیشود، و اگر بعد از آن برود و مشغول دین کفری خودش شود، مرتد محسوب نمیشود؛
چون التزامی به آنچه که دربارۀ اسلام و توحید گفت، نداشته است و در کتابم، ابو
طالب و ابن صوریا و هرقل روم را مثال زدم.
▫️مشرکان قریش نیز همینطور بودند، علم و
اعتراف و اقرار آنان به ربوبیت الله، ایمان به توحید ربوبیت الله محسوب نمیشود
چراکه به لازمۀ اقرارشان ملتزم نبودند و خلاف آن را انجام میدادند و اقرارشان را
با عمل نقض میکردند.
▫️و این نشان میدهد که جناب صلاح الدین
مهدوی، و قبل از او، وهابیت، عقیدۀشان عقیدۀ جهمیه و خوارج است، نه عقیدۀ اهل سنت
و جماعت، چراکه جهمیه و اتباعشان ایمان را همان اقرار میدانند و امروز مجددان عقیدۀ
جهم بن صفوان، بین غلو خوارج در تکفیر و تفریط جهمیه در تعریف ایمان، جمع بستهاند
و میگویند اقرار مشرکان به خالق و رازق بودن الله به معنای ایمان مشرکان به توحید
ربوبیت است!
👈برای اینکه
خداوند اقرار مشرکان به ربوبیت را در قرآن نقل کرده و سپس آنان را دروغگو در
اقرارشان وصف میکند. خداوند متعال میفرماید: ﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن
فِيهَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٨٤ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا
تَذَكَّرُونَ٨٥ قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ٨٦
سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ٨٧ قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ
كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٨٨
سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ٨٩ 👈بَلۡ أَتَيۡنَٰهُم بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ٩٠ مَا ٱتَّخَذَ
ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا كَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ
كُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ
عَمَّا يَصِفُونَ٩١﴾ [المؤمنون: 84-91]
«(ای پیامبر!) بگو: اگر میدانید، زمین و
هرکه در آن است از آنِ کیست؟!(84) به زودی خواهند گفت: (همه) از آن الله است بگو:
آیا پند نمیگیرید؟!(85) بگو: چه کسی پروردگار آسمانهای هفتگانه، و پروردگار عرش
عظیم است؟!(86) خواهند گفت: (همه) از آنِ الله است بگو: آیا (از الله) نمیترسید؟!(87)
بگو: اگر میدانید، چه کسی فرمانروایی همۀ موجودات در دست دارد، و او پناه میدهد،
و کسی در برابر او پناه داده نمیشود؟!(88) خواهند گفت: از آن الله است بگو: پس
چگونه جادو میشوید؟!(89) 👈(چنین
نیست) بلکه حق را برای آنها آوردیم، و بیگمان آنان دروغگو هستند(90) الله هرگز
فرزندی بر نگزیده است، و هیچ إله (دیگری) با او نیست، (اگر چنین بود) آنگاه هر إلهی
آنچه را که آفریده بود؛ میبرد، و مسلماً بعضی بر بعضی دیگر برتری میجستند، الله
منزّه (و پاک) است از آنچه آنها توصیف میکنند(91)».
⚡️به این آیات خوب
دقت کنید، اگر مشرکان دربارۀ بتهایشان قائل به ربوبیت نبودند خداوند در پاسخ آنان
چنین احتجاج نمیکرد که: ﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ﴾ «الله هرگز فرزندی بر
نگزیده است».
⚡️و خداوند متعال پیوسته
آنان را در اقرار زبانی و دروغینشان سرزنش میکند و میفرماید: ﴿قُلۡ أَفَلَا
تَذَكَّرُونَ٨٥﴾ و ﴿قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ٨٧﴾ و ﴿قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ٨٩﴾.
⚡️و الله متعال مشرکان
را در ادعایشان به اعتقاد و ایمان به ربوبیت الله تکذیب میکند و در جوابشان
فرمود: ﴿بَلۡ أَتَيۡنَٰهُم بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ٩٠﴾
و نفرمود: «إِنَّهُمْ لَمُکَذِّبُونَ». چون
کاذب (= کسی که دروغ میگوید) با مکذب (= کسی که حق را تکذیب و انکار کند) فرق
دارد و مشرکان در ادعایشان نسبت به توحید ربوبیت خداوند کاذب و دروغگو بودند و علت
کاذب بودن مشرکان را خداوند بیان کرده که چون آنها معتقد بودند که خداوند فرزند
دارد و به همراه الله، إلههای دیگر وجود دارد. سپس خداوند گفته است که اگر به
همراه الله، إلههای دیگر وجود داشت هر إله آنچه خودش آفریده بود را به سمت خود میکشید
و هر إلهی میخواست که بر دیگر إلهها برتری یابد.
❓ و اگر مشرکان چنین
اعتقادی دربارۀ بتهایشان نداشتند، پس خداوند چرا آنها را به چنین احتجاج هایی
پاسخ داده است؟
❓و اگر مشرکان چنین
اعتقاداتی دربارۀ بتهایشان نداشتند و برای بتهایشان قائل به ربوبیت نبودند، پس
باید مشرکان در جواب خداوند میگفتند که ما برای بتهایمان قائل به ربوبیت نیستیم
و معتقد نیستیم که آن إلهها با خداوند در ربوبیت منازعه میکنند و معتقد نیستیم
إلههایمان چیزی خلق کرده باشند تا هر إله آنچه که خودش خلق کرده است را به سمت
خود ببرد!
👈پس اقرار
مشرکان به خالق و رازق بودن الله، به معنای ایمان مشرکان به توحید ربوبیت الله نیست
چون اگر به توحید ربوبیت الله ایمان داشتند، هرگز برای خداوند فرزند و شریک قائل
نمیشدند و هرگز خداوند در پاسخ به آنان بر چیزی که مشرکان به آن معتقد نباشند،
احتجاج نمیکند و مشرکان را به چیزی که به آن معتقد نیستند سرزنش نمیکند و اینکه
خداوند میگوید آنها کاذب و دروغگو هستند نشان میدهد که آنها خداوند را در ربوبیتش
یکتا نمیدانستند.
پس مشرکان یقینی به آنچه که از آن خبر میدادند
نداشتند،
🌺چنانکه
خداوند میفرماید: ﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥
أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ٣٦﴾ [الطور: 34-36]
🌸«آیا
آنها از هیچ (و بدون آفریننده)، آفریده شدهاند، یا خود خالق (خویش) اند(35) آیا
آنها آسمانها و زمین را آفریدهاند؟! (خیر) بلکه آنها یقین نمیکنند (36)».
🔹ابن کثیر
رحمه الله در تفسیر آیه میگوید: «أَيْ: أَهُمْ خَلَقُوا السموات وَالْأَرْضَ؟
وَهَذَا إِنْكَارٌ عَلَيْهِمْ فِي شِرْكِهِمْ بِاللَّهِ، وَهُمْ يَعْلَمُونَ
أَنَّهُ الْخَالِقُ وَحْدَهُ، لَا شَرِيكَ لَهُ. وَلَكِنَّ عَدَمَ إِيقَانِهِمْ
هُوَ الَّذِي يَحْمِلُهُمْ عَلَى ذَلِكَ».
🔸ترجمه:
«یعنی: آیا آنان هستند که آسمانها و زمین را خلق کردهاند؟ و این انکار بر آنان
در شرکشان به الله است، و آنان میدانند که اوتعالی خالق یکتا است که شریکی ندارد،
امّا عدم یقینشان به آن بود که آنان را بر آن (شرک ورزی) حمل مینمود».
🗒 تفسیر
قرآن العظیم از ابن کثیر، ج 7 ص 437
🔹ابو السعود
رحمه الله در تفسیر آیه میگوید: «إذا سئلوا منْ خلقكم وخلق السمواتِ والأرضَ
قالوا الله وهم غيرُ موقنينَ بما قالُوا وإلا لما أعرضُوا عن عبادتِه».
🔸ترجمه:
«وقتی از آنان سوال میکنی چه کسی شما و آسمانها و زمین را خلق کرده است؟ میگویند
الله، در حالی که آنان به آنچه که میگویند یقین ندارند وگرنه نباید از عبادتش رویگردانی
میکردند».
🗒 تفسیر
إرشاد العقل السليم إلى مزايا الكتاب الكريم، از ابی السعود، ج 8 ص 151. ناشر: دار
إحياء التراث العربي – بيروت.
🔹و ابو حيان
رحمه الله در تفسیر: ﴿بَل لَّا يُوقِنُونَ﴾ میگوید: «أي إذا سئلوا: من خلقكم وخلق
السموات والأرض؟ قالوا: الله، وهم شاكون فيما يقولون لا يوقنون».
🔸ترجمه:
«یعنی وقتی از آنان سوال میکنی چه کسی شما و آسمانها و زمین را خلق کرده است؟ میگویند
الله، و آنان نسبت به آنچه که میگویند شک دارند و یقین ندارند».
🗒 تفسیر
بحر المحیط از ابو حیان اندلسی (745 هـ)، ج 8 ص 115. ناشر: دار الفكر – بيروت.
چاپ: 1420 هـ.
🔹و نیشابوری
رحمه الله در تفسیر: ﴿بَل لَّا يُوقِنُونَ﴾ میگوید: «ثم احتج عليهم بالأنفس ثم
بالآفاق ثم قال {بل لا يوقنون} وذلك أنه حكى عنهم {ولئن سألتهم من خلق السموات
والأرض ليقولن الله} [ لقمان: 25 ] فتبين أنهم في هذا الاعتراف شاكون إذ لو عرفوه
حق معرفته لم يثبتوا له نداً ولم يحسدوا من اختاره للرسالة».
🔸ترجمه:
«سپس خداوند از خلقت خودشان سپس از خلقت آسمانها دلیل میآورد سپس میفرماید:
{بلکه آنها یقین نمیکنند} برای اینکه خداوند از آنان حکایت کرده که: {اگر از
آنان بپرسی چه کسی آسمان ها و زمین را خلق کرده است؟ خواهند گفت: الله} پس روشن میگردد
که آنها در این اعترافشان شک داشتند برای اینکه اگر آنطور که حق شناختنش بود او
را میشناختند برای او همتایی قرار نمیدانند و نسبت به کسی که برای رسالت انتخابش
کرده است حسادت نمیکردند».
🗒 تفسیر
النیسابوری، ج 7 ص 71. ناشر: دار الكتب العلميه – بيروت. چاپ: اول 1416 هـ.
🌺همچنین
خداوند دربارۀ شک و عدم یقین مشرکان به توحید خداوند در ربوبیتش میفرماید: ﴿رَبِّ
ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَآۖ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ٧ لَآ
إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحۡيِۦ وَيُمِيتُۖ رَبُّكُمۡ وَرَبُّ ءَابَآئِكُمُ ٱلۡأَوَّلِينَ٨
بَلۡ هُمۡ فِي شَكّٖ يَلۡعَبُونَ٩﴾ [الدخان: 7-9]
🌸«پروردگار
آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، اگر شما یقین دارید(7) هیچ إلهی جز او
نیست، زنده میکند و میمیراند، پروردگار شما و پروردگار پدران نخستین شماست(8)
بلکه، آنها در شک اند (و) بازی میکنند(9)».
🔹طبری
رحمه الله دربارۀ: ﴿بَلۡ هُمۡ فِي شَكّٖ يَلۡعَبُونَ﴾ میگوید: «يقول تعالى ذكره
ما هم بموقنين بحقيقة ما يقال لهم ويخبرون من هذه الأخبار، يعني بذلك مشركي قريش،
ولكنهم في شكّ منه، فهم يلهون بشكهم في الذي يخبرون به من ذلك».
🔸ترجمه:
«خداوند متعال میفرماید: آنها به حقیقت آنچه که به آنان گفته میشود و به این
خبرهایی که از آن خبر میدهند یقین ندارند، یعنی مشرکان قریش. بلکه آنها نسبت به
آن شک دارند و آنچه که از آن خبر میدهند را به بازی و تمسخر گرفتهاند».
🗒 تفسیر
طبری، ج 22 صص 12-13.
🔹و امام
قرطبی رحمه الله میگوید: «بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ" أَيْ لَيْسُوا
عَلَى يَقِينٍ فِيمَا يُظْهِرُونَهُ مِنَ الْإِيمَانِ وَالْإِقْرَارِ فِي
قَوْلِهِمْ: إِنَّ اللَّهَ خالقهم، وإنما يَقُولُونَهُ لِتَقْلِيدِ آبَائِهِمْ
مِنْ غَيْرِ عِلْمٍ فَهُمْ فِي شَكٍّ. وَإِنْ تَوَهَّمُوا أَنَّهُمْ مُؤْمِنُونَ
فَهُمْ يَلْعَبُونَ فِي دِينِهِمْ بِمَا يَعِنُّ لَهُمْ مِنْ غَيْرِ حُجَّةٍ.
وَقِيلَ:" يَلْعَبُونَ" يُضِيفُونَ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ
عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الِافْتِرَاءَ اسْتِهْزَاءً. وَيُقَالُ لِمَنْ أَعْرَضَ عَنِ
الْمَوَاعِظِ: لَاعِبٌ، وَهُوَ كَالصَّبِيِّ الَّذِي يَلْعَبُ فَيَفْعَلُ مَا لَا
يَدْرِي عَاقِبَتَهُ».
🔸ترجمه:
«{بلکه آنان در شک هستند و بازی میکنند} یعنی نسبت به آنچه که از ایمان و اقرار
اظهار میدارند در این سخنشان که الله خالقشان است، بر یقین قرار ندارند و تنها از
روی تقلید از نیاکانشان آن را میگویند آن هم بدون علم، پس آنان در شک هستند. و
اگر هم چنین توهم شود که آنان ایمان دارند (به اینکه الله خالقشان است) پس آنان دینشان
را بدون هیچ حجتی، بازیچه قرار دادهاند و گفته شده برای استهزاء و مسخره بازی به
پیامبر صلی الله علیه وسلم دروغ و افترا میبستند. و به کسی که از موعظهها رویگرانی
میکند، لاعب میگویند و مانند کودکی است که بازی میکند و کاری که عاقبتش را نمیداند
انجام میدهد».
🗒 تفسیر
قرطبی (متوفى: 671هـ) ، ج 16 صص 129-130. ناشر: دار الكتب المصرية – القاهرة. چاپ:
دوم 1384هـ.
🔹فخر الدین
رازی رحمه الله میگوید: «إِنَّهُ تَعَالَى رَدَّ أَنْ يَكُونُوا مُوقِنِينَ
بِقَوْلِهِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ وَأَنَّ إِقْرَارَهُمْ غَيْرُ صَادِرٍ
عَنْ عِلْمٍ وَيَقِينٍ وَلَا عَنْ جَدٍّ وَحَقِيقَةٍ بَلْ قَوْلٌ مخلوط بهزء ولعب
والله أعلم».
🔸ترجمه:
«خداوند متعال رد میکند اینکه آنان در سخنشان یقین داشته باشند بلکه آنان در شک
بوده و بازی میکنند و اقرارشان نه از روی علم و یقین صادر شده است و نه از روی جدیت
و حقیقت، بلکه سخنی است مخلوط از استهزاء و مسخره بازی. و خداوند دانا تر است».
🗒 تفسیر
مفاتیح الغیب، ج 27 ص 655.
🌺همچنین
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلۡمُجۡرِمُونَ نَاكِسُواْ
رُءُوسِهِمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ رَبَّنَآ أَبۡصَرۡنَا وَسَمِعۡنَا فَٱرۡجِعۡنَا
نَعۡمَلۡ صَٰلِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ١٢﴾ [السجدة: 12]
🌸«و اگر
ببینی مجرمان را هنگامیکه در پیشگاه پروردگارشان سرهایشان به زیر افکندهاند،
(گویند:) پروردگارا! دیدیم، و شنیدیم، پس ما را بازگردان تا کار شایستۀ انجام دهیم،
بیگمان ما یقین پیدا کردیم».
🔹طبری
رحمه الله دربارۀ: ﴿إِنَّا مُوقِنُونَ﴾ میگوید: «إنا قد أيقنا الآن ما كنا به في
الدنيا جهالا من وحدانيتك وأنه لا يصلح أن يُعبد سواك، ولا ينبغي أن يكون ربّ
سواك، وأنك تحيي وتميت، وتبعث من في القبور بعد الممات والفناء وتفعل ما تشاء».
🔸ترجمه:
«ما دربارۀ وحدانیتت که در دنیا نسبت به آن جاهل بودیم اکنون یقین پیدا کردیم و اینکه
درست نیست که کسی جز تو عبادت شود و شایسته نیست که غیر از تو پروردگاری باشد و اینکه
تویی که زنده میکنی و میمیرانی و کسانی که در قبرها هستند را بعد از مردن و
نابود شدنشان زنده میگردانی و هرچه را که بخواهی انجام میدهی».
🗒 تفسیر
طبری، ج 20 ص 176.
👈پش مشرکان
قریش که این آیات دربارۀشان نازل شده است به توحید ربوبیت خداوند یقین نداشتند.
پس چطور میشود که ایمان آنان به ربوبیت الله متعال صحیح باشد در حالی که منکر
زنده شدن در قیامت بودند و در حالی که غیر او را عبادت میکردند؟
👈چنانکه
از آیات قرآن و اقوال مفسران مشاهده میکنید، مشرکان در اقرارشان به ربوبیت الله،
صادق نبودند و دروغ میگفتند و برای بتهایشان نیز ربوبیت قائل بودند. پس چرا صلاح
الدین مهدوی، در صدد تطهیر شرک مشرکان و زیبا نشان دادن عقاید آنان و اثبات توحید
برای آنان است! سبحان الله خداوند میفرماید آنها مشرک هستند اما جهمیه معاصر میگویند
آنها موحد هستند!
⭕️سپس جناب صلاح الدین
مهدوی در دقیقه 26 با تلبیس هرچه تمامتر میخواهد ثابت کند که مشرکان زمان پیامبر
صلی الله علیه وسلم توحید ربوبیت داشتهاند!
برای این کار در دقیقه 31 تفسیر ابن کثیر
دربارۀ آیات 84 به بعد سورۀ مومنون را میآورد و میخواهد چنین بیان کند که ابن کثیر
گفته است مشرکان توحید ربوبیت داشته اند. اما دهها قول صریح دیگر ابن کثیر را نمیآورد
و پشت گوشش میاندازد و انگار اصلا چنین اقوالی وجود خارجی ندارند! و من قبلا در مقالهای (https://t.me/rad_shobahat/954) به این شبهۀ احمقانۀشان پاسخ دادهام و اقوال ابن کثیر را جمع
آوری کردهام که میگوید مشرکان یقینی به ربوبیت الله نداشتند و اعترافشان دروغین
بود و شرک آنان در ربوبیت را بیان میکند.
❓چگونه میتوان
به سخن چنین کسانی اعتماد کرد که پیوسته مشغول تلبیس و تدلیس و تزویر و قیچی کردن
اقوال علما و خوانش گزینشی آیات و احادیث و تفاسیر هستند؟
به راستی که مصداق کسانی شدهاند که خدای
متعال دربارۀشان میفرماید: ﴿أَفَتُؤۡمِنُونَ بِبَعۡضِ ٱلۡكِتَٰبِ وَتَكۡفُرُونَ
بِبَعۡضٖ﴾ [البقرة: 85] «آیا به بخشی از کتاب ایمان میآورید، و به بخشی کافر میشوید؟!».
و اینها همانند کسانی هستند که ﴿فَوَيۡلٞ لِّلۡمُصَلِّينَ٤﴾
[الماعون: 4] «پس وای بر نماز گزاران» را میآورند،
اما ﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ
سَاهُونَ٥﴾ [الماعون: 5] «همان کسانیکه از نمازشان غافلند» را نمیآورند!
⭕️و سپس در دقیقه
36:36 سخن ابن کثیر را قیچی میکند و چنین وانمود میکند که ابن کثیر گفته است
مشرکان توحید ربوبیت داشتند و فقط از بتهایشان درخواست شفاعت و قربت و زلفی به سوی
خدا میکردند! تا از آن چنین نتیجه بگیرد که مجرد انجام عمل درخواست شفاعت شرک
است!! سبحان الله از این همه جهالت و از این همه جرأتی که برای سخن گفتن در دین
الله عز وجل از روی بیعلمی دارد!
و برای این کار به سخن ابن کثیر زیر آیه 3
زمر استناد میکند اما با کمال بی شرمی سخن ابن کثیر را کامل نیاورده و پس و پیش
آن را قیچی کرده است تا با اوهام باطلش همسو شود! در حالی که ابن کثیر در همانجا
گفته که مشرکان معتقد بودند بتهایشان شفاعت نافذ و بدون اذن الله میکنند! و میگوید
مشرکان معتقد بودند بتهایشان همانند امراء نزد ملوک بودند که در نزد ملوک بدون
اذنشان شفاعت میکردند!!
🔹چنانکه
ابن کثیر رحمه الله در تفسیر آیه 3 زمر میگوید مشرکان به شفاعتی که نیازی به اذن
الله نداشت معتقد بودند و میگوید: «وَأَخْبَرَ أَنَّ الملائكة التي في السموات
مِنَ الْمُقَرَّبِينَ وَغَيْرِهِمْ، كُلَّهُمْ عَبِيدٌ خَاضِعُونَ لِلَّهِ، لَا
يَشْفَعُونَ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ لِمَنِ ارْتَضَى، وَلَيْسُوا عِنْدَهُ
كَالْأُمَرَاءِ عِنْدَ مُلُوكِهِمْ، يُشَفَّعُونَ عِنْدَهُمْ بِغَيْرِ إِذْنِهِمْ
فِيمَا أَحَبَّهُ الْمُلُوكُ وَأَبَوْهُ، {فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الأمْثَالَ}
[النَّحْلِ: 74]، تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ».
🔸ترجمه:
«خداوند خبر داده که ملائکههای مقربین و غیر آنان که در آسمانها هستند، همۀشان
بندگان و خاکسار خداوند هستند، و در نزد خداوند شفاعت نمیکنند مگر با اجازهاش آن
هم برای کسی که خداوند از او راضی باشد. و ملائکه در نزد الله همانند امراء در نزد
پادشاهانشان نیستند که در نزد پادشاهان بدون اجازۀشان در آنچه که پادشاهان دوست
دارند و دوست ندارند، شفاعت کنند {پس برای الله مثلها نزنید} خداوند از چنین چیزی
متعالی میباشد».
و جالب است که به قول معروف، صلاح الدین ککش
هم نمیگزد، و اصلا انگار نه انگار سخن ابن کثیر را قیچی کرده است و اصلا انگار نه
انگار سخنانش دارد رد میشود و اصلا انگار نه انگار که دارد دروغ میگوید! به راستی
که پیامبر صلی الله علیه وسلم چه زیبا فرمود: «إذا لم تستح فاصنع ما شئت»؛ «اگر حیا
نداشتی هرچه خواستی بکن»!
🗒 تفسیر
ابن کثیر، ج 7، ص، 85.
🔹 و نگاه
کنید ابن کثیر میگوید اگر به نفع و ضرر رساندن بصورت خارج از مشیت الله معتقد باشی،
شرک است: «ومن زعم أنها تفك من الخشب أو أنها تنفع أو تضر بغير مشيئة الله فهو
مشرك».
🔸ترجمه:
«هرکس گمان کند به سبب چوبی رهایی مییابد یا آن چوب بدون خواست و مشیت الله نفع یا
ضرری میرساند پس او مشرک است».
🗒البدایة
والنهایة، ج ۱۰ ص ۲۶۲.
🔹و دربارۀ
إلههای مشرکان قریش و اعتقادی که نسبت به آنها داشتند در تفسیر آیه 33 سورۀ رعد میگوید:
«أَيْ إِنَّمَا عَبَدْتُمْ هَذِهِ الْأَصْنَامَ بظَنٍّ مِنْكُمْ أَنَّهَا تَنْفَعُ
وَتَضُرُّ، وسَمَّيْتُمُوهَا آلِهَةً».
🔸ترجمه:
«این آیه به این معناست که شما مشرکان این اصنام را به این گمان عبادت میکنید که
آنها نفع و ضرر میرسانند و آنها را آلهه نامیدید».
🗒تفسیر
ابن کثیر، ج 4 ص 463 . ناشر: دار طيبة للنشر والتوزيع. چاپ دوم.
👈پس مشرکان
معتقد بودند بتهایشان بدون مشیت الله نفع و ضرر میرسانند. و این یعنی مشرکان در
ربوبیت مشرک بودند و برای بتهایشان ربوبیت و قدرت نفع و ضرر رساندن ذاتی و
استقلالی و خارج از مشیت الله قائل بودند.
😔به راستی
که در خانه اگر کس است یک حرف بس است، اما چه کنیم که عناد و تعصب جاهلی و جهل
مرکب، این متوهمان و منحرفان در توحید را صم بکم عمی کرده است!
⭕️سپس در دقیقۀ 45
به سخن طبری میخواهد استناد کند تا چنین وانمود کند که طبری گفته است مشرکان توحید
ربوبیت داشتهاند!!
که قبلا من در یک مقاله اقوال امام طبری
رحمه الله را جمع آوری کردهام و خودتان بخوانید و قضاوت با خوانندگان گرامی!
اللهم أرنا الحق حقا وأرزقنا اتباعه وأرنا
الباطل باطلا وأرزقنا اجتنابه الهم آمین
وآحر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین.
با تشکر: مجاهد دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر