▫️خالد
عزیزی در ویدویی در کانالش، سخنی از امام فخر رازی رحمه الله آورده و با تلبیس و خیانت
عقیده فاسد خودش را بر آن حمل کرده بدون اینکه بین اقوال او را جمع ببندند تا سخن
او را به درستی فهم کند.
▫️و
متاسفانه این شخص آشکارا کلام امام فخر رازی رحمه الله را تحریف کرده و اقوالش را
قیچی میکند و عجیب هم نیست چراکه این عادت اهل بدعت است.
▫️این
شخص الله هدایتش کند میگوید قوم موسی، درخواست الهی غیر از الله کردند و برای آن
إله هیچ ربوبیتی هم قائل نبودند و هدفشان این بود تا با عبادت آن إله به الله تقرب
جویند، و لذا نتیجه گرفته که عبادت برای غیر الله انجام میشود بدون اینکه لازم
باشد برای او صفات ربوبی قائل بود، و با دروغ و تلبیس این فهم زشت و بدعت خطرناکش
را به امام فخر رازی نسبت داده است!
▫️در حالی
که اقوال فخر رازی در رد عقاید خوارجانه وهابیت آنقدر زیاد است که در شمار نمیآید.
▫️و در
حالی که فخر رازی هرگز چنین چیزی که این وهابی فهم کرده است را نگفته است، بلکه به
صراحت گفته که آنها آن صنمی که برای الله قرار داده بودند را خود الله میدانستند
نه چیزی غیر از الله. و مقصودشان از عبادت آن صنم، عبادت خود الله بود تا به این
شکل با عبادت الله در قالب صنمش به الله نزدیک شده باشند.
👈اکنون توجه این وهابی ضال و مضل را به تفسیر
امام فخر رازی از ﴿فَنَسِيَ﴾ در آیه : ﴿فَأَخۡرَجَ لَهُمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٞ فَقَالُواْ هَٰذَآ إِلَٰهُكُمۡ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ
فَنَسِيَ﴾ [طه: 88]
جلب میکنیم!
🔹امام فخر رازی رحمه الله میگوید: «أَنَّ
هَذَا قَوْلُ السَّامِرِيِّ وَصَفَ بِهِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ وَالْمَعْنَى
أَنَّ هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ مُوسَى أَنَّ هَذَا هُوَ
الْإِلَهُ فَذَهَبَ يَطْلُبُهُ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ وَهُوَ قَوْلُ الْأَكْثَرِينَ».
🔸ترجمه: «این، سخن سامری است که موسی علیه
السلام را به آن وصف کرده است و معنایش این است که این (گوساله) إله شما و اله موسی
است و موسی فراموش کرده که این همان إله است و رفته و او را در جایی دیگر (یعنی در
میعادگاه کوه طور) طلب کند. و این قول، قول اکثریت است».
🗒 تفسیر مفاتیح الغیب، ج 22 ص 90.
▫️چنانکه
فخر رازی گفته است و مشاهده میکنید، سامری و همراهانش گفتند این صنم، همان الله
است و موسی فراموش کرده که این را به شما بگوید. و سامری نگفت که این إلهی غیر از
إله شما و إله موسی است و نگفت این إلهی من دون الله است، بلکه گفت: ﴿هَٰذَآ إِلَٰهُكُمۡ
وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ﴾
▫️پس قوم
موسی درخواست سنبل و نماد و صنمی از الله کردند نه اینکه مجرد درخواست تکهای سنگ
و چوب کرده باشند و سپس گفته باشند میخواهیم برای این مجسمۀ سنگی و چوبی که سنگ و
چوبی بیش نیست، نهایت خضوع را انجام بدهیم تا این سنگ و چوب ما را به الله نزدیک
گردانند! هرکس اینگونه فهم کرده باشد پس براستی که او عقلش خراب شده است و بهتر
است ساکت بنشیند!
▫️پس
آنها درخواست صنم الله را کردند و گمان کردند میشود الله نیز مانند دیگر إلههای
مشرکان که صنم داشتند، صنم داشته باشد.
▫️برای
همین موسی علیه السلام عمل آنها را شرک ندانست بلکه جهالت دانست، چون علم به اینکه
الله متعال برای خودش صنم قرار نمیدهد بوسیلۀ حجت رسالیه دانسته میشود ولذا موسی
علیه السلام درخواست آنها را شرک ندانست بلکه جهالت دانست.
👈و جناب خالد عزیزی به جای قیچی کردن و گزینشی
انتخاب کردن و مصادره به مطلوب کردن سخنان فخر رازی، بهتر است که اقوال او را به
درستی و کاملی بخوانی، چون امام فخر رازی میگوید مشرکان برای إلههایشان که آنها
را در آسمانها میدانستند صنمهایی قرار داده بودند و با عبادت آن صنمها در واقع
مقصودشان عبادت إلهی بود که او را در آسمانها و پنهان از دیدگان میدانستند
🔹چنانکه فخر رازی میگوید: «إن العاقل لا
يعبد الصَّنَمَ مِنْ حَيْثُ إِنَّهُ خَشَبٌ أَوْ حَجَرٌ، وَإِنَّمَا يَعْبُدُونَهُ
لِاعْتِقَادِهِمْ أَنَّهَا تَمَاثِيلُ الْكَوَاكِبِ أَوْ تَمَاثِيلُ الْأَرْوَاحِ
السَّمَاوِيَّةِ، أَوْ تَمَاثِيلُ الْأَنْبِيَاءِ وَالصَّالِحِينَ الَّذِينَ
مَضَوْا، وَيَكُونُ مَقْصُودُهُمْ مِنْ عِبَادَتِهَا تَوْجِيهُ تِلْكَ
الْعِبَادَاتِ إِلَى تِلْكَ الْأَشْيَاءِ الَّتِي جَعَلُوا هَذِهِ التَّمَاثِيلَ
صُوَرًا لَهَا».
🔸ترجمه: «شخص عاقل، صنم را بخاطر چوب یا سنگ
بودنش نیست که عبادت میکند، و مشرکان تنها به این خاطر اصنام را عبادت میکردند
که چون آن اصنام را مجسمههای ستارگان یا مجسمههای ارواح سماوی یا مجسمههای انبیا
و صالحان گذشته میدانستند و مقصودشان از عبادتکردن آن اصنام، متوجه ساختن آن
عبادتها به سوی آن چیزهایی بود که این مجسمهها را تصویری برای آنها قرار داده بودند».
🗒 تفسیر مفاتیح الغیب، ج 26 ص 421.
🔹همچنین فخر رازی میگوید: «لَمَّا رَأَوُا
الْكَوَاكِبَ مُسْتَتِرَةً فِي أَكْثَرِ الْأَوْقَاتِ عَنِ الْأَبْصَارِ
اتَّخَذُوا لَهَا أَصْنَامًا وَأَقْبَلُوا عَلَى عِبَادَتِهَا قَاصِدِينَ بِتِلْكَ
الْعِبَادَاتِ تِلْكَ الْأَجْرَامَ الْعَالِيَةَ، وَمُتَقَرِّبِينَ إِلَى
أَشْبَاحِهَا الْغَائِبَةِ، ثُمَّ لَمَّا طَالَتِ الْمُدَّةُ أَلْغَوْا ذِكْرَ
الْكَوَاكِبِ وَتَجَرَّدُوا لِعِبَادَةِ تِلْكَ التَّمَاثِيلِ، فَهَؤُلَاءِ فِي
الْحَقِيقَةِ عَبَدَةُ الْكَوَاكِبِ».
🔸ترجمه: «هنگامیکه دیدند ستارگان در بیشتر
اوقات از چشمها پنهان هستند به این خاطر برای آنها اصنامی قرار دادند و به سمت
عبادت آن اصنام رفتند و قصدشان از عبادت آن اصنام، درواقع عبادت آن جِرمهای آسمانی
و تقربت جستن به کالبدهای غایب آنها بود. سپس در گذر زمان، یاد ستارگان فراموش شد
و تنها عبادت آن تماثیل باقی ماند و آنان در حقیقت عبادت گنندگان ستارگان بودند».
🗒 تفسیر مفاتیح الغیب، ج 2 ص 345.
👈و به راستی که این سخنان امام فخر رازی، مشتی
کوبنده بر دهان این شخص ضال و مضل است که به زور سخن فخر رازی را مصادره به مطلوب
و تحریف و قیچی میکند. پس جناب خالد عزیزی خوب نگاه کن ببین که فخر رازی میگوید
صنم، نماد إلهی که مشرک معتقد است آن إله در آسمانها است میباشد.
▫️بدین
ترتیب قوم موسی از کنار قومی گذر کردند که صنمهایی برای إلههایشان قرار داده
بودند و با عبادت آن صنمها، مقصودشان عبادت کردن آن إلههای موجود در آسمان بود.
و وقتی این را دیدند از موسی علیه السلام خواستند تا برای آنها نیز صنمی از الله
قرار بدهند تا با عبادت آن صنم، مقصودشان عبادت کردن الله باشد.
🌺چنانکه خداوند متعال دربارۀ بنی اسرائیل
فرموده است: ﴿وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِيٓ إِسۡرَٰءِيلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ
قَوۡمٖ يَعۡكُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ قَالُواْ يَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ
إِلَٰهٗا كَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّكُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ١٣٨﴾ [الأعراف: 138]
🌸«و ما بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم،
آنگاه بر گروهی گذشتند که اطراف اصنام خود با تواضع و فروتنی گرد آمده بودند.
گفتند: ای موسی! برای ما (نیز) إلهی قرار ده، همانگونه که آنها إلههایی دارند.
(موسی) گفت: حقا، شما گروهی نادان و جاهل هستید».
▫️پس طبق
سخنان امام فخر رازی، بنی اسرائیل، صنم را سنبل و نماد إله میدانستند و خواستار
صنمی از الله شدند تا با عبادت آن صنم، درواقع خود الله را عبادت کرده باشند و موسی
علیه السلام این درخواستشان را شرک ندانست بلکه جهالت دانست، چون علم به اینکه
خداوند صنم ندارد با حجت رسالیه دانسته میشود و قوم موسی به آن علم نداشتند؛ اما
متاسفانه وهابیت تخصص بسیار بالایی در مشرک دانستن مومنان و موحد نشان دادن مشرکان
دارد!
▫️و
چنانکه گفتیم صنم، مجسمهای است که مشرک معتقد است إله در آن حلول کرده یا رمزی
برای إله است، و بنی اسرائیل نگفتند: ای موسی إلهی غیر از الله خالق آسمانها و زمین
برای ما قرار بده تا او را بجای الله و من دون الله یا مع الله عبادت کنیم! بلکه
در واقع بنی اسرائیل گفتند: ای موسی به همان شکلی که آنها برای إلههایشان صنمهایی
دارند، برای ما نیز صنمی از الله قرار بده تا آن صنم را با چشم سر ببینیم و آن
صنم را عبادت کنیم و مقصودمان از عبادت آن صنم، عبادت کردن الله خالق آسمانها و
زمین باشد.
👈و فعل السامری در غیاب موسی نیز گویای همین
حقیقت است، چون السامری صنمی از الله متعال در شکل گوساله برای بنی اسرائیل ساخت
و گفت: این همان إله موسی است، و به عبادت کردن او دعوت کرد. در واقع سامری برای
بنی اسرائیل إلهی من دون الله و إلهی غیر از إله موسی نیاورده بود، بلکه ادعا کرد
که این گوساله همان إله شما و إله موسی است؛
🌺چنانکه خداوند متعال دربارۀ او میفرماید:
﴿فَأَخۡرَجَ لَهُمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٞ فَقَالُواْ هَٰذَآ إِلَٰهُكُمۡ وَإِلَٰهُ
مُوسَىٰ فَنَسِيَ٨٨﴾ [طه: 88]
🌸«آنگاه (سامری) برای آنها مجسمۀ گوسالهای
که صدایی (چون صدای گوساله) داشت، پدید آورد، پس (سامری و پیروانش به مردم) گفتند:
این إله شما، و إله موسی است، که آن را فراموش کرده است».
☺️الحمدلله اینگونه شبهات وهابیت را باطل میکنیم
و اجازه نمیدهیم جهالت و ضلالت خود را بر زبان ائمۀ اهل سنت ترویج نمایند.
▫️و
الحمدلله همۀ شبهات وهابیت را پاسخ دادهایم، اما وهابیت چنان ضعیف و درمانده شده
که هرگز نتوانسته پاسخهای ما به آنها را نقد و رد نمایند، بلکه فقط بلد هستند
شبهات کهنهای که دهها بار پاسخ داده شده است را مجددا تکرار نمایند. و این چیزی
نیست جز اینکه سر خودشان را مانند کبک زیر برف فرو برده و حاضر نیستند حقیقت را ببینند.
▫️پس
جناب خالد عزیزی، اگر چیزی برای گفتن داری، به پاسخهای ما پاسخ بده، نه اینکه
کهنه استدلالهای منسوخ شده را تکرار کنی! هرچند که امیدی به پاسخ دادنت ندارم چون
حرف حق پاسخ ندارد!
💫و این شبهه را قبلا حداقل چهار بار جواب
داده بودم، و ای کاش کمی مطالعه میکردی تا اگر هم به دنبال هدایت نیستی، حداقل اینگونه
ضایع تدلیس و تلبیس نمیکردی!
➖ عرض و نقد مقالۀ حقیقت عبادت و حقیقت افعالِ آن از صبغت الله عاکف (قسمت
چهارم)
➖ هداية الخوارج في تصحیح الکوارث قسمت هفتم، بخش دوم
➖ تحقیق اعتقاد به ربوبیت بعنوان شرط عبودیت (10)
👈و تو را به توبه و رجوع به سوی حق و اصلاح گذشتهات
دعوت مینمایم. از الله متعال بترس و دست از ضلالت و ترویج بدعتت بردار. الحمد لله
حقیقت واضح و نمایان شده است، پس قبل از اینکه دیر شود به اهل سنت بازگرد چراکه
الحق أحق أن يتبع
با تشکر: خادم
کوچک اهل سنت و جماعت، مجاهد دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر