🖊 نویسنده: مجاهد دین
بسم الله والحمد
لله والصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله وصحبه ومن والاه، اللهم أرنا الحق
حقا وأرزقنا اتباعه وأرنا الباطل باطلا وأرزقنا اجتنابه. اما بعد:
💬 وهابیان، مجرد درخواست دعا و شفاعت از پیامبر
صلی الله علیه وسلم و دیگر صالحان در کنار قبرشان را شرک اکبر از نوع شرک مشرکان
قریش میدانند، و میگویند مشرکان عرب نیز تنها به مجرد درخواست دعا و شفاعت از بتهایشان
بدون اینکه برای بتها قدرت ربوبیت و قدرت تدبیر امور و قدرت نفع و ضرر رساندن
قائل باشند، مشرک شده بودند، و لذا نتیجه گرفتهاند که هرکس از پیامبر صلی الله علیه
وسلم یا دیگر صالحان در کنار قبرشان درخواست دعای خیر و شفاعت کند، پس همانند این
است که مشرکان قریش از بتهایشان درخواست شفاعت کرده باشند! و این نهایت و مبلغ
علم آنان به توحید و شرک است! والله المستعان.
📎 برای خواندن اقوال علمای وهابیت دربارۀ شرک
اکبر دانستن درخواست دعا از مردگان در کنار قبرشان این مقاله را بخوانید:
👈اکنون از جوانانی که فریب شعار توحیدی وهابیت را
خوردهاند و بخاطر حسن ظن به وهابیت، هر آنچه که وهابیت به نام توحید به ذهن آنها
تزریق کرده است را پذیرفتهاند، سوالاتی منطقی و قابل تأمل میپرسیم.
⭕️ سوال اول: آیا اعتقاد داشتن به شفاعت، بطور
مطلق شرک اکبر است؟
1️⃣ حالت اول: اگر بگویید: آری مطلقا اعتقاد به
شفاعت شرک است.
➖میگویم: در قرآن و سنت نصوص زیادی وجود
دارد که نوع خاصی از شفاعت را ثابت کرده است و بطور مطلق اعتقاد به شفاعت را شرک
ندانسته است، و هرکس بگوید مطلقا اعتقاد به شفاعت شرک است، پس آیات و احادیث بسیاری
را که وجود شفاعت در حق مومنان را ثابت کرده است، انکار کرده است،
🌺چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿فَمَا
تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّفِعِينَ٤٨﴾ [المدثر: 48]
▫️«پس
شفاعت شفاعتکنندگان به آنها (کافران) سودی نمیبخشد».
🔹امام طبری رحمه الله در تفسیر آیه میگوید:
«يقول: فما يشفع لهم الذين شفعهم الله في أهل الذنوب من أهل التوحيد، فتنفعهم
شفاعتهم، وفي هذه الآية دلالة واضحة على أن الله تعالى ذكره مشفع بعض خلقه في
بعض».
🔸ترجمه: «خداوند میفرماید: شفاعتکنندگانی
که خداوند آنها را برای گناهکاران اهل توحید، شفیع قرار داده است، برای آنان
(کافران) شفاعت نمیکنند. و این آیه دلالت آشکاری بر این دارد که الله متعال بعضی
از مخلوقاتش را شفیع بعضی دیگر قرار داده است».
🗒 التفسیر طبری، ج 24، ص، 37.
🔹و امام فخر رازی رحمه الله دربارۀ این آیه میگوید:
«وَاحْتَجَّ أَصْحَابُنَا عَلَى ثُبُوتِ الشَّفَاعَةِ لِلْفُسَّاقِ بِمَفْهُومِ
هَذِهِ الْآيَةِ، وَقَالُوا: إِنَّ تَخْصِيصَ هَؤُلَاءِ بِأَنَّهُمْ لَا
تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ يَدُلُّ عَلَى أَنَّ غَيْرَهُمْ
تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشافعين».
🔸ترجمه: «و اصحاب ما برای اثبات شفاعت برای
گناهکاران، به مفهوم این آیه احتجاج کردهاند و میگویند: استثناء نمودن کافران به
اینکه شفاعتِ شفاعتکنندگان به آنان نفعی نمیرساند، بر این دلالت دارد که شفاعتِ
شفاعتکنندگان به غیر آنان نفع میرساند».
🗒 التفسیر مفاتیح الغیب، ج 30، ص، 716.
🌺و باریتعالی میفرماید: ﴿وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ
عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥۚ﴾ [سبأ: 23]
▫️«و
شفاعت نزد او سود نبخشد؛ مگر برای کسیکه (او خود) برایش اجازت داده باشد».
🌺همچنین خداوند متعال میفرماید: ﴿مَا مِن
شَفِيعٍ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ إِذۡنِهِۦ﴾ [يونس: 3]
▫️«هیچ
شفاعتکنندهای نیست، مگر بعد از اجازۀ او».
🔹و پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«مَا مِنْ رَجُلٍ مُسْلِمٍ يَمُوتُ، فَيَقُومُ عَلَى جَنَازَتِهِ أَرْبَعُونَ
رَجُلًا، لَا يُشْرِكُونَ بِاللهِ شَيْئًا، إِلَّا شَفَّعَهُمُ اللهُ فِيهِ».
🔸ترجمه: «هر مسلمانی بمیرد و چهل نفر که برای
خداوند شریکی قرار ندادهاند، بر جنازۀ او نماز بخوانند، جز این نیست که خداوند
شفاعت آنها را دربارۀ او قبول میکند».
🗒 صحیح مسلم (948).
🔹همچنین پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«مَا مِنْ مَيِّتٍ تُصَلِّي عَلَيْهِ أُمَّةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يَبْلُغُونَ
مِائَةً، كُلُّهُمْ يَشْفَعُونَ لَهُ، إِلَّا شُفِّعُوا فِيهِ».
🔸ترجمه: «هر مُردهای که جماعتی از مسلمانان
که به صد نفر میرسند بر او نماز بگزارند و همۀ آنها برای آن مرده شفاعت كنند، جز
این نیست که شفاعت آنها در مورد او قبول میشود».
🗒 صحیح مسلم (947).
✔️چنانکه در این آیات و احادیث آمده است،
اعتقاد به شفاعت بطور مطلق شرک نیست.
⚡️و نکتة مهم اینکه ملائکه برای مومنان در همین
دنیا و در همین اکنون شفاعت میکنند و اعتقاد داشتن به شفاعت کردن آنها برای
مومنان عین توحید است، اما مشرکان نیز معتقد بودند که ملائکه برای آنها شفاعت میکنند
و اعتقاد آنان به اینکه ملائکه برایشان شفاعت میکنند شرک بود.
💫و تفاوت این دو در این است که:
مشرکان عرب،
ملائکه را مونث و دختران الله متعال و آلهه خود میدانستند و آنها را عبادت میکردند
تا در مقابل عبادتی که برای آنها میکنند برایشان شفاعت کنند،
🌺چنانکه خداوند متعال در این باره میفرماید:
﴿وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗاۗ سُبۡحَٰنَهُۥۚ بَلۡ عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ٢٦
لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ٢٧ يَعۡلَمُ مَا
بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ
وَهُم مِّنۡ خَشۡيَتِهِۦ مُشۡفِقُونَ٢٨﴾ [الأنبياء: 26-28]
▫️«و
گفتند: (الله) رحمان فززند برگزیده است او منزه است، بلکه آنان (= فرشتگان) بندگان
گرامی(او) هستند(26) (هرگز) در سخن بر او پیشی نمیگیرند، و به فرمان او کار میکنند(27)
(الله) آنچه که در پیش روی آنها است، و آنچه که پشت سر آنهاست میداند، و آنها جز
برای کسیکه (الله از او خشنود باشد و) بپسندد، شفاعت نمیکنند، و آنها از ترس او
بیمناک اند(28)».
🌺همچنین خداوند دربارۀ این عقیده مشرکان میفرماید:
﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ
وَيَقُولُونَ هَٰؤُلَآءِ شُفَعَٰؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبُِّٔونَ ٱللَّهَ
بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ
وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ١٨﴾ [يونس: 18]
▫️«و غیر
از الله چیزهایی را میپرستند که نه به آنها زیانی میرساند و نه سودشان میبخشد،
و میگویند: اینها شفیعان ما نزد الله هستند. بگو: آیا الله را به چیزی که در
آسمانها و در زمین نمیداند، خبر میدهید؟! منزه است او، و از آنچه با او شریک میسازند
برتر است(18)».
🌺و میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن
دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ
زُلۡفَىٰٓ﴾ [الزمر: 3]
▫️«و
کسانیکه به جای او اولیایی گرفتند (گفتند) اینها را نمیپرستیم جز برای اینکه
ما را به الله نزدیک کنند».
👈پس مشرکان ملائکهای که آنها را دختران الله
میدانستند، عبادت میکردند و از آنها شفاعت و نزدیک شدن به الله را میخواستند.
👈و همان ملائکهای که اعتقاد مشرکان عرب به
شفاعت کردنشان برای آنها اعتقادی شرکی بود، همان ملائکه برای مومنان شفاعت میکنند
و اعتقاد مومنان به شفاعت کردن ملائکه برای آنان، عین توحید است،
🌺چنانکه خداوند متعال شفاعت کردن و استغفار ملائکه
برای مومنان را در همین دنیا و قبل از قیامت چنین بیان کرده است: ﴿ٱلَّذِينَ يَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ
حَوۡلَهُۥ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَيُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَيَسۡتَغۡفِرُونَ
لِلَّذِينَ ءَامَنُواْۖ رَبَّنَا وَسِعۡتَ كُلَّ شَيۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِينَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ
سَبِيلَكَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ٧ رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِي
وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّيَّتِهِمۡۚ
إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٨ وَقِهِمُ ٱلسَّئَِّاتِۚ وَمَن تَقِ ٱلسَّئَِّاتِ
يَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥۚ وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ٩﴾ [غافر:
7-9]
▫️«فرشتگانی
که عرش را حمل میکنند (که جزو مقرب ترین فرشتگان به درگاه الهی هستند)، و آنان
که بر گرد آن هستند به ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند، و به او ایمان دارند و
برای کسانیکه ایمان آوردهاند استغفار میکنند (میگویند:) پروردگارا! رحمت و علم
تو همه چیز را فرا گرفته است، پس برای کسانیکه توبه کردهاند، و راه تو را پیروی
کردهاند، بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار(7) پروردگارا! و آنها را به باغهای
جاویدان (بهشت) که به آنها وعده دادهای وارد کن، و (همچنین) هر که صالح باشد از
پدرانشان، و همسرانشان و فرزندانشان (به همان بهشت وارد کن) همانا تویی که پیروزمند
حکیمی(8) و آنها را از بدیها نگه دار، و هر کس را که در آن روز از (کیفر) بدیها
نگه داری مسلماً به او رحم کردهای، و این همان کامیابی بزرگ است(9)».
🔅نکتۀ جالبی که السمرقندی رحمه الله در تفسیر
این آیه آورده است، شباهت بسیار زیاد خوارج زمان صحابه به خوارج معاصر در شهوت تکفیرشان
است، چنانکه میگوید:
🔹«وروى الأعمش عن إبراهيم قال كان أصحاب عبد الله
بن مسعود يقولون الملائكة خير للمسلمين من ابن الكواء فالملائكة يستغفرون لمن في الأرض
وابن الكواء يشهد عليهم بالكفر وكان ابن الكواء رجلا خارجيا».
🔸ترجمه: «الأعمش از ابراهیم النخعی روایت
کرده که گفت: اصحاب عبدالله بن مسعود رضی الله عنه میگفتند: ملائکه برای مسلمانان
بهتر از ابن الکواء هستند، آنها برای کسانی (مومنانی) که در زمین هستند استغفار میکنند،
و ابن الکواء گواهی به کافر بودن آنان میدهد! و ابن الکواء مردی خارجی بود».
🗒 تفسیر بحر العلوم از السمرقندی، ج 3 ص199.
🌺همچنین خداوند در این آیه استغفار و شفاعت
ملائکه برای مومنان را بیان کرده است: ﴿وَٱلۡمَلَٰئِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ
رَبِّهِمۡ وَيَسۡتَغۡفِرُونَ لِمَن فِي ٱلۡأَرۡضِۗ أَلَآ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡغَفُورُ
ٱلرَّحِيمُ٥﴾ [الشورى: 5]
▫️«و
فرشتگان به ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند، و برای کسانیکه در زمین هستند
آمرزش میطلبند، آگاه باش، همانا الله آمرزندۀ مهربان است».
👈چنانکه میبینید ملائکه برای مومنان شفاعت میکنند،
پس اعتقاد به وجود داشتن شافعی که در نزد الله برای ما شفاعت کند بطور مطلق شرک نیست؛
بلکه چنانکه ابن عبد البر رحمه الله میگوید:
🔹«الشَّفَاعَةِ وَهُوَ رُكْنٌ مِنْ أَرْكَانِ
اعْتِقَادِ أَهْلِ السُّنَّةِ».
🔸ترجمه: «اعتقاد به شفاعت، رکنی از ارکان
اعتقادات اهل سنت است».
🗒 الاستذکار از ابن عبد البر، ج 2 ص 520.
💡و شرک نبودن شفاعت بطور مطلق، اظهر من الشمس
است؛ اما متاسفانه وهابیت چنان با مفهوم توحید و شرک بیگانه است که باید مسلمات
قطعی را نیز برای آنان توضیح داد!!
✔️و وقتی که اعتقاد به شفاعت بطور مطلق شرک
نباشد، پس به این معناست که نوع خاصی از اعتقاد به شفاعت وجود دارد که شرک نیست و
آن، اعتقاد به شفاعتی است که در آن خداوند از شافع به عنوان شفاعت کننده و از شفیع
به عنوان شفاعت شونده، راضی باشد، که چنین اعتقادی جزو ارکان اعتقادات اهل سنت است
و قرآن و سنت آن را اثبات کرده است.
🌺و خداوند متعال دربارۀ اثبات شفاعتی که به
اذن او باشد میفرماید: ﴿يَوۡمَئِذٖ لَّا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ
لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَرَضِيَ لَهُۥ قَوۡلٗا١٠٩﴾ [طه: 109]
▫️«آن
روز شفاعت (هیچ کس) سود نمیبخشد، جز کسیکه (الله) رحمان به او اجازه داده، و
گفتار او را پسندیده است».
🔹ابن الجوزی رحمه الله در تفسیر آیه میگوید:
«قوله تعالى: يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ يعني لا تنفع أحداً إِلَّا مَنْ
أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ أي: إِلا شفاعة من أَذِن له الرحمن، أي: أَذِن أن يُشْفَع
له وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا أي: ورضي للمشفوع فيه قولاً، وهو الذي كان في الدنيا من
أهل "لا إِله إِلا الله"».
🔸ترجمه: «این فرمودۀ خداوند: {آن روز شفاعت
سود نمیبخشد} یعنی: هیچ کس سودی نمیبخشد، {جز کسیکه (الله) رحمان به او اجازه
داده} یعنی: مگر شفاعت کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده است، یعنی به او
اجازه داده که شفاعت کند {و گفتار او را پسندیده است} یعنی: گفتار شفاعت شونده را
پسندیده باشد و او کسی است که در دنیا از اهل لا إله إلا الله بود».
🗒 تفسیر زاد المسیر، ج 3، ص، 176.
🌺همچنین الله متعال میفرماید: ﴿وَلَا
يَمۡلِكُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ
وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ٨٦﴾ [الزخرف: 86]
▫️«و
کسانی را که به جای او میخوانند، اختیار شفاعت ندارند، مگر کسانیکه به حق گواهی
دادند، و آنان (به خوبی) میدانند».
🔹طبری رحمه الله میگوید: «إن الله تعالى
ذكره أخبر أنه لا يملك الذين يعبدهم المشركون من دون الله الشفاعة عنده لأحد، إلا
من شهد بالحقّ، وشهادته بالحقّ: هو إقراره بتوحيد الله، يعني بذلك: إلا من آمن
بالله، وهم يعلمون حقيقة توحيده، ولم يخصص بأن الذي لا يملك ملك الشفاعة منهم بعض
من كان يعبد من دون الله، فذلك على جميع من كان تعبد قريش من دون الله يوم نزلت
هذه الآية وغيرهم، وقد كان فيهم من يعبد من دون الله الآلهة، وكان فيهم من يعبد من
دونه الملائكة وغيرهم، فجميع أولئك داخلون في قوله: ولا يملك الذين يدعو قريش
وسائر العرب من دون الله الشفاعة عند الله. ثم استثنى جلّ ثناؤه بقوله: (إِلا مَنْ
شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ) وهم الذين يشهدون شهادة الحقّ فيوحدون
الله، ويخلصون له الوحدانية، على علم منهم ويقين بذلك، أنهم يملكون الشفاعة عنده
بإذنه لهم بها، كما قال جلّ ثناؤه: (وَلا يَشْفَعُونَ إِلا لِمَنِ ارْتَضَى) فأثبت
جلّ ثناؤه للملائكة وعيسى وعُزير ملكهم من الشفاعة ما نفاه عن الآلهة والأوثان
باستثنائه الذي استثناه».
🔸ترجمه: «خداوند متعال خبر داده که آن کسانی
که مشرکان آنها را بجای الله عبادت میکنند در نزد اوتعالی برای هیچ کس مالک شفاعتی
نیستند؛ مگر آن کسانی که به حق گواهی دادهاند. و گواهی دادن به حق، همان اقرار
کردنش به توحید الله است، یعنی: مگر آن کسی که به الله ایمان آورده و حقیقت توحیدش
را میداند. و (در این آیه) خداوند از آن کسانی که مالک شفاعت نیستند، بعضی از
آنهایی که بجای الله عبادت میشوند را جدا نکرد، و در روزی که این آیه نازل شد این
آیه دربارۀ همۀ آن معبودانی نازل شده بود که قریش و غیر قریش، آنها را عبادت میکردند
و در بین مشرکان، کسانی وجود داشتند که آلهه را بجای الله عبادت میکردند و نیز در
بینشان کسانی بودند که ملائکه و غیر آنان را عبادت میکردند؛ پس همۀ آنها در این
فرمودۀ خداوند داخل هستند که فرمود: و کسانی که قریش و سایر عرب بجای الله به دعا
میخوانند در نزد الله مالک شفاعت نیستند. سپس خداوند متعال با این فرمودهاش:
{مگر کسانیکه به حق گواهی دادند، و آنان (به خوبی) میدانند} استثناء قرار داده
است و آنها کسانی هستند که به شهادتِ حق گواهی میدهند و الله را یکتا میدارند و
وحدانیت را برای او خالص میکنند آن هم از روی علم و آگاهی و یقینشان به آن. اینها
هستند که در نزد الله اختیار شفاعت کردن را دارند چنانکه خداوند متعال میفرماید:
{و آنها جز برای کسیکه (الله از او خشنود باشد و) بپسندد، شفاعت نمیکنند}. پس
خداوند متعال با استثنائی که استثناء نموده است برای ملائکه و عیسی و عزیر اختیار
شفاعتی که از آلهه و اوثان نفی کرده است را اثبات کرده است».
🗒 التفسیر الطبری، ج 21، ص 654-655.
🔹و امام قرطبی رحمه الله میگوید:
«اعْتَقَدُوا أَنَّ الْمَلَائِكَةَ أَوِ الْأَصْنَامَ أَوِ الْجِنَّ أَوِ
الشَّيَاطِينَ تَشْفَعُ لَهُمْ وَلَا شَفَاعَةَ لِأَحَدٍ يَوْمَ
الْقِيَامَةِ." إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ" يَعْنِي الْمُؤْمِنِينَ
إِذَا أَذِنَ لَهُمْ. قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ:" إِلَّا مَنْ شَهِدَ
بِالْحَقِّ" أَيْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا
رَسُولُ اللَّهِ. وَقِيلَ: أَيْ لَا يَمْلِكُ هَؤُلَاءِ الْعَابِدُونَ مِنْ دُونِ
اللَّهِ أَنْ يَشْفَعَ لَهُمْ أَحَدٌ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ، فَإِنَّ مَنْ
شَهِدَ بِالْحَقِّ يُشْفَعُ لَهُ ولا يشفع لمشرك».
🔸ترجمه: «مشرکان معتقد بودند که ملائکه یا بتها
یا جن یا شیاطین برایشان شفاعت میکنند و در روز قیامت شفاعت برای کسی نمیباشد
{مگر برای کسی که گواهی به حق داده باشد} یعنی برای مومنان آن هنگام که به آنان
اجازه داده میشود. ابن عباس میگوید: {مگر برای کسانی که گواهی به حق داده باشند}
یعنی گواهی به لا إله إلا الله و محمد رسول الله داده است. و گفته شده: یعنی کسی
اختیار و مالک این نیست که برای آن کسانی که من دون الله را عبادت میکنند شفاعت
کند، مگر کسی که گواهی به حق داده باشد، پس کسی که به حق گواهی داده باشد برایش
شفاعت میشود اما برای مشرک شفاعت نمیشود».
🗒 تفسیر القرطبی، ج 16 ص 122.
✔️پس طبق توضیحاتی که گذشت، اعتقاد به شفاعت
بطور مطلق شرک نیست، و اعتقاد به شفاعتی که در آن خداوند از شفاعت کننده و از
شفاعت شونده راضی باشد، شفاعت و اعتقادی صحیح و توحیدی میباشد.
✔️ و هرکس بگوید که اعتقاد به وجود داشتن
شفاعتگری که در نزد الله شفاعت بکند، بطور مطلق شرک است، پس سخنی باطل و بیارزش
و مخالف با قرآن و سنت گفته است.
2️⃣ حالت دوم: و اگر بگویید خیر، اعتقاد داشتن
به شفاعت بطور مطلق شرک نیست.
➖میگویم: پس آن نوع شفاعتی که مشرکان عرب به
آن معتقد بودند و بخاطر چنین اعتقادی، مشرک شده بودند، چه نوع شفاعتی بود؟
➕ اگر بگویید: مشرکان عرب اعتقاد به شفاعتی
که به اذن الله است داشتند.
➖ میگویم: چنین سخنی مخالف صریح آیات قرآن
است که بعضی از آن آیات را قبلا آوردیم، چون خداوند در رد بر اعتقاد مشرکان به
شفاعت، پیوسته میفرماید که شفاعت نفع نمیرساند مگر با اجازۀ او.
🌺{مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا
بِإِذْنِهِ} [البقرة: 255] {کیست که در نزد او جز با اجازۀ او شفاعت کند} [البقرة:
255].
و اجازۀ اوتعالی به شفاعت صادر نمیشود مگر برای
شفیعی که از او به عنوان شفاعت کننده راضی باشد و نیز مگر برای مشفوعی که از او به
عنوان شفاعت شونده راضی باشد. یعنی هم شافع و هم مشفوع، موحد و مومن باشند نه مشرک
و عابد غیر الله.
✔️پس این نشان میدهد که مشرکان معتقد بودند
که شافعانشان بدون نیاز به اذن الله شفاعت میکنند.
🔹فخر رازی رحمه الله دربارۀ کیفیت اعتقاد
مشرکان به شفاعت میگوید: «إِنَّ الْقَوْمَ كَانُوا يَقُولُونَ فِي الْأَصْنَامِ
أَنَّهَا شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ وَكَانُوا يَقُولُونَ أَنَّهَا تَشْفَعُ
لَنَا عِنْدَ اللَّهِ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ فِيهِ إِلَى إِذْنِ اللَّهِ، وَلِهَذَا
السَّبَبِ رَدَّ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْهِمْ ذَلِكَ بِقَوْلِهِ {مَنْ ذَا الَّذِي
يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ} [الْبَقَرَةِ: 255] فَهَذَا يَدُلُّ عَلَى
أَنَّ الْقَوْمَ اعْتَقَدُوا أَنَّهُ يَجِبُ عَلَى اللَّهِ إِجَابَةَ الْأَصْنَامِ
فِي تِلْكَ الشَّفَاعَةِ، وَهَذَا نَوْعُ طَاعَةٍ، فَاللَّهُ تَعَالَى نَفَى
تِلْكَ الطَّاعَةَ بِقَوْلِهِ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلا شَفِيعٍ
يُطاعُ».
🔸ترجمه: «مشرکان دربارۀ بتهایشان میگفتند
که آنها شفیعان ما نزد الله هستند و میگفتند که آنها نزد الله برای ما شفاعت میکنند
بدون اینکه برای شفاعت کردنشان احتیاجی به اجازۀ الله داشته باشند و به همین خاطر
خداوند متعال این عقیدۀشان را با این فرمودهاش رد کرد: {کیست که در نزد او شفاعت
کند مگر با اجازه او؟} پس این نشان میدهد که مشرکان معتقد بودند که بر خداوند
واجب است که شفاعت بتها را قبول کند و این (= قبول کردن شفاعتشان) نوعی اطاعتشدن
و پذیرفته شدن است، و خداوند چنین پذیرفتهشدنی را با این فرمودهاش نفی کرده است:
{برای ستمکاران نه دوستی وجود دارد، و نه شفیعی که (شفاعتش) پذیرفته شود}».
🗒 التفسیر مفاتیح الغیب، ج 27، ص، 504.
🔹و ابن القیم رحمه الله دربارۀ کیفیت اعتقاد
مشرکان به شفاعت میگوید: «فَإِنَّهُ سُبْحَانَهُ نفى الشَّفَاعَة الشركية الَّتِي
كَانُوا يعتقدونها وأمثالهم من الْمُشْركين وَهِي شَفَاعَة الوسائط لَهُم عِنْد
الله فِي جلب مَا يَنْفَعهُمْ وَدفع مَا يضرهم بذواتها وأنفسها بِدُونِ توقف ذَلِك
على إِذن الله ومرضاته لمن شَاءَ أَن يشفع فِيهِ الشافع».
🔸ترجمه: «خداوند سبحان شفاعت شرکی که مشرکان
و امثال آنان به آن معتقد بودند را نفی میکند، یعنی شفاعتکردن واسطهها برایشان
در نزد خدا برای جلب منافع و دفع ضررها، آن هم با ذات خودشان و با نفس خودشان بدون
اینکه شفاعتشان متوقف بر اذن و اجازۀ خداوند و رضایت او برای کسی که شافع میخواهد
دربارهاش شفاعت کند باشد».
🗒 مفتاح دار السعادة، ج 2، ص، 270.
🔹همچنین ابن تیمیه رحمه الله دربارۀ شفاعت
شرکی مشرکان میگوید: «فهذه الشفاعة التي كان المشركون يثبتونها أبطلها القرآن في
غير موضع، وهي كشفاعة المخلوق عند المخلوق بغير إذنه، فإن هذا الشافع شريك للمشفوع
إليه، فإنه طلب منه ما لم يكن يريد أن يفعله، فيحتاج لقضاء حق الشفيع أن يفعله،
فالشفيع بغير إذن المشفوع إليه شريك له، والله تعالى لا شريك له، ولهذا قال: {لَهُ
مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ
إِلَّا بِإِذْنِهِ} [البقرة: 255] فلو شفع أحد بغير إذنه شفاعة نافعة مقبولة كان
شريكًا».
🔹ترجمه: «پس این شفاعتی که مشرکان آن را
اثبات میکردند خداوند در جاهای مختلف قرآن آن را باطل کرده است، که مانند شفاعت یک
مخلوق در نزد مخلوق دیگر آن هم بدون اجازۀ اوست. چون در این حالت شافع (شفاعتکننده)
شریک مشفوع الیه (کسی که نزدش شفاعت میکند) میشود. یعنی شافع از مشفوع الیه چیزی
را میخواهد که مشفوع الیه دلش نمیخواهد انجام بدهد، اما برای برآورده کردن حق شفیع،
مجبور است که خواستۀ او را انجام بدهد. پس شفیعی که بدون اجازۀ مشفوع الیه شفاعت
کند، شریک او محسوب میشود، در حالی که خداوند متعال شریکی ندارد، و برای همین میفرماید:
{آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست. کیست که در نزد او جز با اجازۀ
او شفاعت کند} [البقرة: 255]. پس اگر کسی بدون اجازۀ او شفاعتی نافع و مقبول کند،
پس شریک اوتعالی شده است».
🗒 قاعدة عظيمة في الفرق بين عبادات أهل الإسلام
والإيمان وعبادات أهل الشرك والنفاق، ص 122.
🔹همچنین ابن تیمیه رحمه الله میگوید:
«فالمشركون أثبتوا الشفاعة التي هي شرك؛ كشفاعة المخلوق عند المخلوق كما يشفع عند
الملوك خواصهم لحاجة الملوك إلى ذلك فيسألونهم بغير إذنهم وتجيب الملوك سؤالهم
لحاجتهم إليهم فالذين أثبتوا مثل هذه الشفاعة عند الله تعالى مشركون كفار».
🔸ترجمه: «پس مشرکان شفاعتی که شرکی است را
اثبات کردند، که همانند شفاعت مخلوق در نزد مخلوق است، به همان شکلی که پادشاهان
بخاطر احتیاجی که به خواص و نزدیکانشان دارند، نزدیکانشان در نزد آنان شفاعت میکنند،
و بدون اینکه از پادشاهان اجازه بگیرند از آنان درخواست شفاعت میکنند، و پادشاهان
نیز چون به خواص و نزدیکانشان احتیاج دارند مجبور اند درخواست آنان را قبول کنند.
پس کسانی که چنین شفاعتی را ثابت میکنند، نزد خداوند متعال مشرک و کافر هستند».
🗒 مجموع الفتاوی، ج 24 ص 341.
➕و اگر بگویید: مشرکان عرب اعتقاد به شفاعتی
که به اذن الله است نداشتند، بلکه معتقد بودند که شفیعانشان بدون نیاز به اذن و
رضایت الله در حق آنان شفاعت نافذ میکنند.
➖میگویم: و همین هم صحیح است،
❓حال به ما بگویید کسی که معتقد باشد شافع میتواند
بدون اینکه خداوند از شفاعت شونده راضی باشد و بدون اینکه به شافع اجازه شفاعت
کردن در حق شفاعت شونده داده باشد، در نزد الله برای شفاعت شونده شفاعت کند، آیا این
شافع را شریک الله متعال در اراده و مشیت اوتعالی قرار نداده است؟
❓آیا برای شافع قدرت ربوبیت قائل نشده است؟
➕اگر بگویید: آری، هرکس معتقد باشد شافع بدون
نیاز به اذن الله در نزد الله شفاعت نافذ میکند، پس برای شافع ربوبیت قائل شده
است.
➖میگویم: پس ثابت کردید که مشرکان در ربوبیت
مشرک بودند و ثابت کردید که آنها تنها به مجرد درخواست دعای خیر و شفاعت، مشرک
نشده بودند، چون قبلا توضیح دادیم که اعتقاد به شفاعت رکنی از ارکان اعتقادات اهل
سنت است.
🖊پس مشرکان قریش، بخاطر اعتقاد به شفاعت نافذ
و بدون نیاز به اذن الله مشرک شده بودند، توضیح اینکه آنها معتقد بودند که مستقیم
نمیتوانند با خداوند ارتباط برقرار کنند و خداوند بخاطر ضعفی که دارد از حال
بندگانش باخبر نیست و نیاز به واسطههایی دارد که صدا و حاجت آنها را به خداوند
برساند و معتقد بودند این واسطهها، شریکان خداوند و اولیاء من الذل او هستند و
خداوند به آن شریکانش برای ادارۀ جهان هستی نیاز دارد و معتقد بودند که چون الله
متعال به آن شریکانش نیاز دارد پس باید حق شریکانش را ادا کند و خواستهها و شفاعت
کردن های آنها را قبول کند، از این رو معبودانشان را عبادت میکردند و گمان میکردند
که معبودانشان نیز در مقابل عبادتی که برایشان انجام شده است نزد شریکشان (= الله)
دربارۀ خواستههای آنان شفاعت نافذ و بدون نیاز به اذن الله میکنند. و خداوند این
نوع شفاعت مشرکان را رد کرده است چراکه اثبات چنین شفاعتی برابر با اثبات نقص و
ضعف برای خداوند و اثبات شریک برای خداوند در ربوبیتش میشود. پس مجرد درخواست
شفاعت شرک نیست، و ادعای وهابیان که میگویند مشرکان قریش صرفا بخاطر نفس عمل
درخواست شفاعت مشرک شده بودند بدون اینکه برای شافعان ربوبیتی قائل بوده باشد، رد
شد.
⭕️ سوال دوم: آیا وقتی که مومنان از پیامبر صلی
الله علیه وسلم یا دیگر صالحان در کنار قبرشان درخواست شفاعت میکنند، آیا این عمل
مومنان، مطلقا و بدون هیچ قید و بند و توضیحی برابر با عمل درخواست کردن شفاعت
توسط مشرکان قریش از معبودانشان است؟
➕اگر بگویید: آری، مجرد درخواست شفاعت از
مردگان در کنار قبرشان به این معناست که درخواست کننده، معتقد شده است که آن
مردگان برای او شفاعت نافذ و بدون نیاز به اذن الله میکنند.
➖میگویم: این سخنی باطل و زور و دروغ و ادعایی
بدون دلیل و تکفیر با ظن و گمان است، و هرکس چنین سخنی بگوید پس ثابت کرده که او
انسانی است که با ظن و گمان مخالفانش را تکفیر و متهم به شرک میکند و حدیث أنما
الأعمال بالنيات را انکار کرده است.
➕و اگر بگویید: خیر، مجرد درخواست شفاعت از
مردگان در کنابر قبرشان، به این معنا نیست که درخواست کننده، معتقد شده باشد که آن
مردگان برای او شفاعت نافذ و بدون نیاز به اذن الله میکنند.
➖میگویم: پس اکنون شما از وهابیت به آغوش
اهل سنت و جماعت بازگشتهاید، و رجوع شما به حق را تبریک میگویم و از اینکه فریب
شعار توخالی و پوشالین وهابیت در توحید را نخوردید و از اینکه با دلیل و منطق برایتان
ثابت شد که ادعای وهابیت در شرک دانستن اموری که شرک نیست، ادعایی بیدلیل و دروغ
و افترا و ظن و گمانی بیش نیست، پس از شما ای خواننده عزیز، تقاضا میکنم که این
مقاله را به دست کسانی که گمان میکنی آنها نیز توسط شعار توحید پوشالین وهابیت،
فریب خوردهاند بفرست تا او را از دام خوارج نجات داده باشی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر