۱۳۹۸/۱۰/۰۵

شخصی که نخواهد حق‌پذیر باشد، هزاران دلیل هم وی را کفایت نمی‌کند



▫️بسم الله و الصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله و اصحابه ومن والاه.
مدتی است در تلگرامم سلسله مقالاتی راجع به جنایات و جرایم محمد بن عبد الوهاب در حق مسلمانان که رهبر و زعیم فکری وهابیت است و آثار سوء و مخرب او و افکارش بر بلاد اسلامی‌ و میوه‌های نامبارک آن در گذر زمان از جمله گروه داعش یا همان تنظیم دوله اسلامی‌ یا خلافت اسلامی‌ موهوم، نشر دادم و گفتم الله متعال آنگونه که مستحقش است با وی برخورد کند. ولی ظاهراً به مذاق برخی از دوستان خوش نیامد و بنده را به باد تهمت و دشنام و افترا گرفته و وصله‌های ناجوری چسباندند.
اینکه دیگران در برابر موضع‌گیری بنده چه واکنشی نشان می‌دهند اهمیتی ندارد مادامی‌ که از چهارچوب شرعی و از علم و عدل و انصاف خارج نشده باشم.
▫️در این مدت به این باور رسیدم، شخصی که نخواهد حق‌پذیر باشد، هزاران دلیل هم وی را کفایت نمی‌کند و برای همین مناقشه و گفتگو با چنین اشخاصی بی‌فایده بوده و ضایع کردن وقت است.
کسب رضایت مردم غایتی دست نیافتنی است و همینکه آدم در چهارچوب شرع سخن بگوید و حرکت کند و هدفش کسب رضایت خداوند باشد کافی بوده و نیازی به تکلف و سازش نیست.
▫️به اعتقاد جمع کثیری از علما و فرهیختگان و داعیان و طلاب علم امت اسلام، محمد بن عبدالوهاب و جماعتش دارای انحرافاتی بنیادین در فکر و اعتقاد و منهج است که آنان را از دایرۀ اهل سنت و جماعت خارج کرده و توصیف خوارج بودن را در خور شأنشان می‌کند؛ با اینکه قطعاً از لحاظ دیانت و خصائص و صفات با خوارج اوائل تفاوت زیادی داشته و به مراتب پلیدتر و مضرتر هستند.
من جمله انحرافات این جماعت:
تکفیر تمام مذاهب و احزاب اسلامی‌ منتسب به قبله است. یعنی جماعتی وجود نداشت که این گروه آن را تکفیر نکرده باشد. بنا به عقاید این گروه که در امورات اعتقادی قائل به عذری برای مخالف نیست و بلکه شخص قائل به معتبر بودن عُذر در امورات عقیدتی را هم تکفیر می‌کنند، تمامی‌ فرق منتسب به قبله کافر هستند. چرا که هر کدام از این گروه‌ها از لحاظ فکری و اعتقادی دارای مخالفات بنیادین با عقیدۀ اهل حدیث و اثر هستند که وهابیت خود را به آن نسبت می‌دهد؛ ولی به مانند تبرای گرگ از خون یوسف علیه السلام، این انتساب زوری و دروغانه است و جز شعار چیزی نبوده و هیچ محتوا و حقیقت و مصداقی ندارد. اما اهل سنت و جماعت، اهل قبله را تکفیر نمی‌کند، هر چند انحرافاتی عقیدتی و فکری داشته باشد؛ مادامی‌ که در دایرۀ تأویل و جهل معتبر و سائغ بمانند و تکفیر آنان هم کار اهل علم و اجتهاد بوده و بلکه در برخی حالات نیاز به یک شورای متخصص از اهل علم و فتوی می‌باشد و به طور قطع و حتم از عهدۀ حتی طلاب علم هم خارج است؛ چه برسد به افرادی که هیچ بویی از علم و فقه نبرده‌اند.
به اعتقاد این گروه نه تنها این فرق منتسب به قبله کافر بوده و بلکه آنان را نه مُرتد بلکه کافر اصلی و بدتر از مشرکان قریش می‌نامند، هر کسی هم که این فرق را تکفیر نکند کافر بوده و مُرتد است و این تسلسل ادامه داشته به شکلی که کل امت از این تکفیر منطوقا و تضمنا و التزاما مستثنی نمی‌شوند و بلکه تا خود صحابه و پیامبر علیه الصلاة والسلام و بقیۀ انبیاء الهی تا آدم ابوالبشر می‌‌رسد.
افرادی که در انحرافات عقیدتی خاصتاً در ابواب توحید هیچ جهل و تأویلی را عُذر به حساب نمی‌‌آورند و شخص قائل به جواز عذر بودن جهل را هم تکفیر می‌کنند با لسان حال و مقال می‌گویند که کل امت کافرند.
از دیگر انحرافات این جماعت:
کشتن ناحق افرادی از اهل قبله بوده که توسط آنان تکفیر شده یا به حجت عدم بیعت به محمد بن عبد الوهاب و قبول نداشتن دعوتش، خونش را حلال کرده‌اند. و اسناد زیادی وجود دارد که افرادی از بدنه خود این گروه توسط اعضای رده‌های بالاتر به خاطر اعتراض و انتقادات به عملکرد رهبری این جماعت به بهانه‌های واهی و با ایجاد دادگاهی ساختگی شرعی و درست کردن سناریوهایی کذایی، شکنجه و کشته شده‌اند.
از دیگر انحرافات این جماعت:
ارائۀ تعریف جدیدی از اسلام و لا إله إلا الله و تحمیل آن به امت اسلام بوده و کشتن مخالفان و تکفیر هر کسی که آن را نپذیرفته یا در برابرش قیامی‌ کرده باشد. اسلامی‌ با فهم خوارج که پایه و اساس شرعی نداشته و تعریف جدیدی از إله و عبادت، که ادنی شروط تعریف جامع و مانع را نداشته و نه تنها جمهور علمای اهل سنت در زمان او، بلکه جمهور و اکثریت علما و بزرگان دین در طول تاریخ با او مخالف بوده و در تعریف بدعی وی هیچ دخالت و سهمی نداشته‌اند؛ بلکه چنانکه خود محمد بن عبدالوهاب اقرار کرده است این تعاریف را جزو الهامات و اکتشافات خودش می‌داند! که معلوم است هیچ اعتبار و شرعیتی نداشته و تحت هیچ میزانی از موازین شریعت، کسب اعتبار نمی‌کند؛ نه برای موضوع عظیمی‌ مانند توحید و عبادت، بلکه حتی برای یک گواهی و شهادت ساده. و اینگونه خود را سخرۀ عام وخاص کردند.
از دیگر انحرافات این جماعت:
بدنام و مشوه کردن چهرۀ اسلام و نظام خلافت و امامت و احکام و قوانین جزایی و حدود شرعی است که با اجرای نامناسب و ظالمانه و غیر منصفانه و زشت آن، تصویر نامطبوعی از اسلام و مبانیش را در اذهان دیگران به نمایش گذاشتند؛ به طوری که انگار اسلام، جز تخریب خانه‌ها و بریدن درختان و آتش زدن مزارع و غارت کردن اموال مردم هدف دیگری نداشته است.
از دیگر انحرافات:
توهین به علما و بزرگان دین و تخریب چهره و شخصیت آنان بود. عالمی‌ نیست که این جماعت وی را نقد و تکفیر و یا تخریب نکرده باشد. و چون برای تأیید و رونق بازار خود نیاز به مشروعیت داشتند، مجاهیلی را در لباس عالم و طلاب علم مطرح کردند که نه در جرگۀ علما بودند و نه سابقه‌ای در طلب علم و اجتهاد و فتوی داشته‌اند. و حتی در زمان او یک عالم از علمای اسلام نیز او و حرکت خوارجانه‌اش را تایید نکرد!
و به تعبیری «و ما خفی أعظم» یعنی آنچه که پنهان مانده، بزرگتر و وحشتناک‌تر است. و در ادامه قسمت‌های دیگری از آن سلسله مقالات منتشر خواهم کرد که حقایق زیادی را برایمان آشکار می‌کند.
▫️توصیه‌ام به دوستان این است که در قبال قضایایی این چنینی تابع و دنباله رو علما و بزرگان اهل سنت باشند و بدانند که این علم دین است و باید آدم بداند دینش را از چه کسی اخذ می‌کند. و باید باور داشته باشیم که اگر از خط علما و بزرگان دینمان منحرف شویم خیری در ما و دینداریمان نخواهد بود.
به تعبیر حسن بصری: «لولا العلماء لصار الناس کالبهائم»؛ «اگر علما نباشند مردم مثل حیوانات می‌شوند».
و الله متعال هم امر می‌کند که: ﴿فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُون﴾ یعنی از اهل علم بپرسید در مسائلی که از آن آگاهی ندارید. و به قولی: «شفاء العی سؤال»؛ «شفای درمانده و نادان، پرسیدن است».
▫️اگر ما برای مسائلی مانند طهارت و احکام حیض و نفاس و معاملات و طلاق و قضایای بسیار جزئی‌تر به خود جرأت نداده و تا از اهل علم نپرسیم خیالمان آسوده نمی‌شود، آیا شایسته‌تر و اولی‌تر و واجب‌تر نیست که در قضایای کلان و بزرگ امت اسلام، مانند امامت عام و خلافت و قتل و کُشتن و تکفیر و دسته‌بندی و ولاء و براء و... از علما و اهل فتوی و اجتهاد بپرسیم؟
آیا این قضایا اینقدر ساده و پیش پا افتاده است که به خود جرأت می‌دهیم دنباله رو سخن خوارج مجهول الهویه بیفتیم که اصلا نمی‌دانیم اصل و نسبشان چیست و در کجا طلب علم کرده‌اند و چه کسی تأیید و تزکیۀ‌شان کرده است؟
یکی از اصحاب رو به تابعین کرده و می‌گوید: شما در قضایایی به خودتان جرأت حرف زدن می‌ دهید که اگر به عمر عرضه می‌شد برای پاسخگویی به آن مهاجرین و انصار را جمع می‌کرد.
▫️این گروه مصایب زیادی برای امت اسلامی و عقیدۀ اهل سنت و جماعت ایجاد کرده است. در سراسر این زمین خاکی و در جاهای زیادی و در عقول و قلوب بسیاری از جوانان ما، بَذر غلو را کاشته‌اند که علاج و درمان آن اگر محال نباشد بسیار دشوار و هزینه‌بردار است و ما روز به روز و در جلوی چشمانمان باج این سهل انگاری و سکوت و تأیید و عدم انکار را پرداخت کرده و می‌کنیم و خواهیم کرد.
▫️برایم اهمیتی ندارد که دوستان دشنام دهند یا لعنت بفرستند یا به هر سبکی برخورد کنند. ولی این عقیده و باورم است که آن را از علمای این امت اخذ کرده‌ام و حداقل در روز قیامت در پیشگاه پروردگارم عُذری خواهم داشت که در این مسئله تابع و دنباله رو اهل علمی‌ بوده‌ام که در قرآن وسنت بارها تأکید کرده و تأکید شده که پیروشان باشم.
▫️و تا وقتی زنده‌ام از این غلو و افراط و این تکفیرهای ناحق و باطل و این قتل‌ها و شکنجه‌ها بیزارم و در پیشگاه الله متعال از آن تبری می‌جویم و قولاً وعملاً با آن مبارزه می‌کنم. و از الله متعال این را خواهانم که این گروه و افراد حامل این تفکر و بینش، اگر قابل اصلاح و هدایت نیستند نابودشان کرده و شرشان را از سر امت اسلام کوتاه کند. اللهم آمین

🖊 خادم کوچک اهل سنت و جماعت: مجاهد دین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...