۱۳۹۲/۱۰/۰۲

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه) قسمت چهارم

پاسخ به شبهات ازدواج موقت (متعه)
نویسنده: مجاهد دین

قسمت چهارم

* چه کسی متعه نساء را حرام کرد؟ پیامبر یا عمر؟
*بررسی روایت محاضرات الادباء راغب اصفهانی

چه کسی متعه نساء را حرام کرد؟ پیامبر یا عمر؟
روافض میگوید که متعه را پیامبر حرام نکرده بلکه عمر خود اقدام به حرام کردن آن کرده است و مینویسد:
در کتب اهل سنت آمده است که عمر گفت: متعتان كانتا على عهد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم وأنا أنهى الناس عنهما ؛متعة النساء، ومتعة الحج .
همچنین به این روایت استناد میکنند
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ أَخْبَرَنِي أَبُو الزُّبَيْرِ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُول كُنَّا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ مِنْ التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِي بَكْرٍ حَتَّى نَهَى عَنْهُ عُمَرُ فِي شَأْنِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ

از جابر بن عبد الله الأنصاري شنيدم که مي گفت : ما در زمان رسول خدا و ابو بکر در مقابل يک مشت خرما يا آرد متعه مي کرديم . تا اينکه عمر در قضيه عمرو بن حريث از آن نهي کرد .
صحيح مسلم ج2 ص 1023 باب نكاح المتعة
و میگویند اگر در زمينه متعه نسخي از جانب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم موجود بود ، قطعا عمر به آن استهشاد مي کرد ، اما چنين نکرده است .بنا بر اين ، روايت صراحت دارد در اينکه متعه در زمان رسول خدا حلال بوده است و تحريم آن نظر شخصي عمر است .

در جواب گفته میشود که دلایل حرمتی که در بالا آورده شد هیچ کدام از طریق سیدنا عمر نبوده اند بلکه از دیگر صحابه مخصوصا از سیدنا علی نقل شده که آنها حرام بودن و نسخ شدن آن را تا قیامت نقل کرده اند. و بعد از این همه دلایل حرف روافض مفتی بیش نیست.

اما آیا سیدنا عمر خود متعه را با اجتهاد خود حرام کرده و به هیچ دلیل و حدیثی از پیامبر استناد نکرده بود؟
روایات بسیاری هستند که این ادعای شیعه را رد میکند و برای مثال در زیر روایاتی ذکر خواهد شد که سیدنا علی به احادیث پیامبر استناد کرده و حکم حرمت آن را به کسانی که علم به موضوع نداشتند گفته است. برای مثال این حدیث صحیح در سنن ابن ماجه در باب نهی از نکاح المتعه تمام ادعای روافض را بر هم میزند.
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَلَفٍ الْعَسْقَلَانِي
ُّ حَدَّثَنَا الْفِرْيَابِيُّ عَنْ أَبَانَ بْنِ أَبِي حَازِمٍ عَنْ أَبِي بَكْرِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ ابْنِ عُمَرَ قَالَ لَمَّا وَلِيَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ خَطَبَ النَّاسَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَذِنَ لَنَا فِي الْمُتْعَةِ ثَلَاثًا ثُمَّ حَرَّمَهَا وَاللَّهِ لَا أَعْلَمُ أَحَدًا يَتَمَتَّعُ وَهُوَ مُحْصَنٌ إِلَّا رَجَمْتُهُ بِالْحِجَارَةِ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَنِي بِأَرْبَعَةٍ يَشْهَدُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَحَلَّهَا بَعْدَ إِذْ حَرَّمَهَا.
سنن ابن ماجه جلد 2ص131 و مصباح الزجاجه شهاب الدين البوصيرى دار النشر / دار الجنان ـ بيروت حدیث 701 جلد 1 ص 296 و کنز العمال رقم 45714 و ...
محمد بن حسن العسقلانی حدیث گفت از فریانی از ابان بن ابی حازم از ابی بکر بن حفص از ابن عمر که گفت: موقعی که عمر بن خطاب به خلافت رسید برای مردم خطبه داد و گفت گفت: همانا رسول خداوند صلی الله علیه و سلم به ما اذن و اجازه ی متعه در سه مرتبه داد سپس آن را حرام اعلام کرد. والله اگر بدانم کسی متعه کرده است و محصن بوده او را سنگ رجم خواهم کرد. مگر اینکه چهار شاهد بیاورد که رسول خدا آن را حلال کرده است بعد از آنکه حرام اعلام کرده بود.

طبق این روایت پر واضح است که سیدنا عمر با بیان حرام بودن آن توسط پیامبر و اعلام آن به مردم با مردم اتمام حجت میکند و اشاره به سه نوبت در مباح و حرام شدن متعه میکند و اینطور نیست که بدون دلیل شرعی و با اجتهاد شخصی آن را نهی کند.
و پر واضح است که عدم اختلاف اصحاب با گفتار عمر درباره ی متعه ی نساء خود دلیل بر تایید عمل او میباشد چراکه همه میدانستند حرام شده است مگر معدود افرادی که به رای و نظر آنها توجه نخواهد شد. حتی ابن عباس و دیگر موافقان نظر وی نیز نتوانستند چهار شاهد بیاورند که بعد از اینکه پیامبر برای بار سوم آن را حرام کرده است مجددا حلال کرده باشد.
و بر ماست که با جماعت اصحاب باشیم و هیچ گاه اجماع صحابه بر گمراهی متفق نخواهد شد. و ندیده شده است که بعد از سیدنا عمر سیدنا علی بیاید و دستور به متعه بدهد و ندیده شده است که دخترانش را به متعه کنندگان بدهد.
سیدنا عمر روزی بر بالای منبر میگوید «ای مردم اگر کسی از شما از من کج روی ببیند چه خواهد کرد؟ از بین جماعت یکی برمیخیزد و شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده و میگوید که با این شمشیر راستت میکنم. سیدنا عمر حمد و ستایش خدای را بجای آورده و میگوید: الحمدلله که در امت محمدصلی الله علیه وسلم کسانی هستند که کج روی عمر را با شمشیر اصلاح میکنند.»
حال چطور حلال خدا را حرام میکند ولی کسی صدایش هم در نمی آید؟ علی شیر خدا و فاتح خیبر و شکافنده ی زمین کجا بود؟ همین ثابت میکند که ادعای شیعه دروغی بیش نیست و مردمی که نا آگاه بودند عمل آنها بر سواد اعظم صحابه حجت نخواهد بود و سیدنا عمر بعد از اتمام حجت و بیان احادیثی که پیامبر آن را حرام اعلام کرده است با مردم اتمام حجت کرده است. و روایتی که میگوید در زمان پیامبر و ابوبکر متعه میکردیم مربوط به کسانی است که جهل به نسخ شدن آن داشتند که عمر آنان را اگاه کرد.

در روایتی دیگر آمده است:
«وأخرج بن المنذر والبيهقي من طريق سالم بن عبد الله بن عمر عن أبيه قال صعد عمر المنبر فحمد الله وأثنى عليه ثم قال ما بال رجال ينكحون هذه المتعة بعد نهي رسول الله صلى الله عليه وسلم عنها لا أوتي بأحد نكحها إلا رجمته. »
فتح الباری ج 12 ص141 و السنن صغری البیهقی باب نکاح المتعه حدیث رقم 2610 ج 2 ص246 و کنز العمال 4516 و مسند البزار رقم 135 ج 1 ص37و ...
یعنی: ابن منذر و بیهقی استخراج کرده اند این حدیث را از طریق سالم بن عبد الله از بن عمر از پدرش(عمر بن خطاب) که گفت: عمر بالای منبر رفت و حمد ثنای خداوند را کرد سپس گفت مردم را چه شده است نکاح متعه را انجام میدهند بعد از آنکه پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را نهی کرده است.هرکس را ببینم که نکاح متعه کرده است رجمش خواهم کرد.

در این روایت نیز سیدنا عمر به مردم میگوید که این عمل در زمان پیامبر حرام شده است و حرام کردن آن را به خود نسبت نداده است و نگفته است که من با اجتهاد خود از این به بعد متعه را حرام اعلام میکنم.
و در روایت جابر بن عبد الله که در بالا آمد، او تنها نقل اتفاق تاریخی آن زمان را میکند . به این معنی که او میگوید متعه به خاطر عدم آگاهی بعضی بر نسخ آن در زمان پیامبر و ابوبکر انجام میشد اما عمر بن خطاب بعدا برای مردم بیان میکند و حدیث نقل میکند و نا آگاهان را آگاه میکند. و کسی هم با او مخالفت نکرد. ولی شیعه با عینک بد بینی و شهوت خواهانه به روایت نگاه میکند و دقیقا نصف خالی لیوان و بعد اشتباه جریان را میبیند.

شيعه ميگوید در محاضرات الادباء راغب اصفهانی آمده است:
قال يحيى بن أكثم لشيخ بالبصرة: بمن اقتديت في جواز المتعة؟ قال: بعمر بن الخطاب رضى اللّه عنه. قال: كيف وعمر كان أشدّ الناس فيها؟ قال: لأنّ الخبر الصحيح أنّه صعد المنبر فقال: إنّ اللّه ورسوله قد أحلاّ لكم متعتين وإنّي محرّمهما عليكم وأعاقب عليهما. قبلنا شهادته ولم نقبل تحريمه.
محاضرات الأدباء ج3 ص214

يحيي بن أكثم به يكي ا ز شيوخ در بصره گفت در جواز متعه از چه کسي تبعيت مي کني ؟ گفت از عمر . سوال کرد که چگونه و حال آنکه عمر از سخت گير ترين مردمان در مورد متعه بود . گفت چون روايت صحيح مي گويد که وي بالاي منبر رفت و گفت خداوند و رسول وي متعه را حلال کردند و من آن را بر شما حرام مي کنم و براي آن عقوبت ؛ پس ما شهادتش را ( در مورد حليت آن از نظر خدا و رسولش) قبول کرديم اما حرام کردنش را (توسط عمر) قبول ننموديم .

پاسخ: این روایت و نقل و قول اصلا سند ندارد و در تضاد آشکار با روایات صحیح که در بالا آورده شده است میباشد و ثابت شد که سیدنا عمر با دلیل و برهان بر مردم اتمام حجت کرد.
حال ما چطور روایات صحیح و سند داری که در کتب حدیثی تراز اول آمده است را رد کنیم برای کتاب قصه گویی که برای نقل خود اصلا سندی هم ندارد؟ و البته دروغ بودن این نقل و قول از دور، دست و پا و داد میزند. و نیازی به مکث و درنگ بر روی چنین روایتی نیست.
همچنین گفته شده است راغب اصفهانی معتزلی و حتی شیعه بوده است. و شیخ بصره نیز همینطور.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...