🔹شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می گوید: «وحقيقة الأمر: أَنَّ العامة مقلدة للعلماء، فيمتنع أن يجتمع العلماء على شيء ينازعهم فيه العامة، وإذا قُدِّرَ عاميٌ يتكلم بلا حجة فهذا جاهل لا قول له، وإنْ تكلَّمَ بحجةٍ فهو من أهل الاجتهاد في تلك المسألة، وإِنْ لم يكن من أهل الاجتهاد في غيرها، فإنَّ الاجتهاد مما يقبل التبعيض والتجزؤ؛ فأكثر العلماء يخفى عليهم بعض الشرع، فلو لم يكن المجتهد إلا مَنْ يَعرف جميعَ الأحكام أو يمكنه معرفة جميع الأحكام= لم يكن في الأمة مجتهد، اللهم إلا أن يكون مثل أبي بكر الصديق - رضي الله عنه - الذي لم يُعرف أنه أخطأ في مسألة من مسائل الشرع فاجتهد اجتهادًا يخالف نصًّا، بخلاف غيره فإنَّ لهم اجتهادات توجد مخالفةً لبعض النصوص، ومسائل توقفوا فيها وعجزوا عن معرفة حكمها».
🔸ترجمه: «حقيقت امر اين است كه: عوام مقلد علما هستند، و امکان ندارد علما بر چیزی اجماع کنند و عوام در آن باره با آنها مخالفت کنند، و اگر چنین مقدّر باشد که یک عامی بدون حجّت حرفی بزند، پس او شخصی جاهل است و سخنش ارزشی ندارد، و اگر با حجّت حرف بزند پس او در آن مسأله اهل اجتهاد است؛ اگرچه هم در دیگر مسائل اهل اجتهاد نباشد. برای اینکه اجتهاد قابلیت تبعیض و جزء جزء بودن را دارد. و اکثر علما بعضی از مسائل شرعی بر آنان مخفی مانده است و اگر اینطور باشد که تبدیل به مجتهد نشود مگر اینکه آگاه به همۀ احکام باشد یا بتواند همۀ احکام را بشناسد، پس اصلاً در امّت مجتهدی وجود نخواهد داشت! اللهم مگر اینکه مانند ابو بکر صدیق رضی الله عنه باشد که از او یافت نشده که در مسالهای از مسائل شرع خطا کرده باشد و اجتهادی مخالف با نص کرده باشد؛ بر خلاف دیگران که اجتهاداتی دارند که دیده شده مخالف با بعضی از نصوص است، و مسائلی دارند که دربارهاش توقف کردهاند و از شناخت حکم آن عاجز ماندهاند».
🗒 الرد علی السبکی از ابن تیمیه ج 2 ص 663. و رجوع کنید به: جامع المسائل (4/ 56 - 57)، منهاج السنة (8/ 299)، الاستقامة (2/ 93)، بغية المرتاد (ص 500)، جواب الاعتراضات المصرية (ص 76، 78).
#مجاهد_دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر