بسم الله والحمد لله وبعد:
گفتن چنین سخنی دو حالت دارد:
➖حالت اول: اگر فلان شخص را مستتقل بالذات بداند، پس این شرک اکبر در ربوبیت است، چون در این صورت به آن سبب اعتماد و توکل کرده و آن را خارج از تقدیر و مشیت خداوند دانسته است؛ برای اینکه سبب، در ایجاد کردن مستقل نیست.
➖حالت دوم: اگر فلان شخص را سببی از طرف خداوند متعال بداند و انجام فعل را بصورت مجازی به آن سبب نسبت داده باشد و بصورت حقیقی به خالق و مقدّر کنندۀ آن سبب نسبت داده باشد، پس این جایز است و اشکالی ندارد،
🔹چنانکه در صحیح البخاری (3883) و صحیح مسلم (209) از العباس بن عبد المطلب آمده که گفت: به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفتم: برای عمویت (ابو طالب) چکار انجام دادی؟ چراکه او از تو حمایت میکرد و بخاطر تو خشمگین میشد. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «هُوَ فِي ضَحْضَاحٍ مِنْ نَارٍ، وَلَوْلا أَنَا لَكَانَ فِي الدَّرَكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ»؛ «او در عمق کم جهنم قرار دارد، و اگر من نبودم در پایینترین طبقه و در ته جهنم قرار میگرفت».
👈چنانکه مشاهده میکنید، پیامبر صلی الله علیه وسلم قرار گرفتن ابو طالب در عمق کم جهنم را به خودش نسبت داده و فرموده است: «وَلَوْلا أَنَا لَكَانَ فِي الدَّرَكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ».
▫️یا مثالهای دیگری می توان زد، مانند گفتن: {باد بوی خوشی با خود آورد}. {آب گیاهان را رویانید}. {سایۀ درخت گرما را از من دور کرد}. {دیدن تو باعث آرام شدن من شد}. {خوردن غذا مرا سیر کرد}.
▫️که در اصل گویندهاش باید چنین اعتقادی داشته باشد: {خداوند باد را سببی برای آوردن بوی خوش با خود قرار داد}. {خداوند بوسیلۀ آب گیاهان را رویانید}. {خداوند بوسیلۀ سایۀ درخت، گرما را از من دور کرد}. {خداوند دیدن تو را باعث آرام شدن من قرار داد}. {خداوند بوسیلۀ غذا خوردن مرا سیر کرد}.
▫️یا مثالهای دیگری مانند: {اگر آن سرعتگیر نبود، ماشینها بهسرعت از اینجا رد میشدند}. {اگر پادرمیانی تو نبود او را نمیبخشیدم}. {اگر تلاشهای تو نمیبود، اینجا مرتب نمیشد}. {اگر سرمایه گذاری تو نمیبود، شرکت ورشکست میشد}.
▫️که در اصل گویندهاش باید چنین اعتقادی داشته باشد: {اگر خداوند بوسیلۀ انسانها آن سرعتگیر را در خیابان قرار نمیداد، رانندگانِ ماشینها با خواست و مشیت خداوند بهسرعت از خیابان رد میشدند}. {اگر خداوند تو را مقدّر نمیکرد که بیایی و پادرمیانی بکنی، خداوند در من چنین مقدر نمیکرد که او ببخشم}. {اگر خداوند تو را سببی برای انجام آن تلاشها قرار نمیداد، اینجا مرتب نمیشد}. {اگر خداوند به تو مال و سرمایه نمیداد و تو را سببی برای سرمایه گذاری در شرکت قرار نمیداد، پس شرکت ورشکست میشد}.
👈پس آنچه که در اینجا اهمیت دارد، اعتقاد و باور گوینده است، اینکه آیا نعمت را به خداوند نسبت داده است یا به مخلوقات؟ و اینکه آیا اسباب را مستقل در نفع و ضرر رساندن میداند یا نه؟ و اینکه اسباب را مقدر شده توسط خداوند میداند یا نه؟
👈اما وقتی گویندهای میگوید: {اگر فلان شخص نمیبود، فلان چیز رخ نمیداد}، پس در ظاهر و لفظاً، وقوع آن چیز را به آن شخص نسبت داده است، و چون متوهم معنای شرک آمیز هم میباشد، لذا پرهیز از گفتن این عبارت و استفاده از عبارتی که معنای صحیحتری را میرساند بهتر است.
🔹و ابن القیم گفتن آن را شرک اصغر دانسته است و میگوید: «وأما الشرك الأصغر : فكيسير الرياء ... وقول الرجل للرجل: ما شاء الله وشئت ، وهذا من الله ومنك ، وأنا بالله وبك ، وما لي إلا الله وأنت ، وأنا متوكل على الله وعليك ، ولولا أنت لم يكن كذا وكذا . وقد يكون هذا شركا أكبر ، بحسب قائله ومقصده».
🔸ترجمه: «و اما شرک اصغر، مانند ریای کوچک... و این سخن شخص که میگوید: اگر خدا و تو بخواهید. این از طرف خدا و توست. من امیدم به خدا و توست. من جز خدا و تو کسی را ندارم. من بر خدا و تو توکل کردهام. اگر تو نبودی چنین و چنان نمیشد. و ممکن است این سخنان بر حسب گوینده اش و قصدی که دارد، شرک اکبر باشد».
🗒مدارج السالکین ج 2 ص 924.
👈 و هرگز شخص مومن و موحدی که چنین سخنی را میگوید، به مجرد گفتن این سخن، مشرک به شرک اکبر نمیشود، بر خلاف مشرکان که از همان ابتدا توحید ربوبیتشان نقض شده است و اسباب را موثر بالذات میدانند.
و تکفیر کردن مسلمانان به مجرد چنین سخنانی، و متّهم کردن آنان به شرک اکبر بخاطر چنین سخنانی، جایز نیست و از فعل خوارج میباشد.
نویسنده: مجاهد دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر