نویسنده: مجاهد دین
شماره مقاله:91
تاریخ انتشار: 95.3.8
شبهه
رافضي:
همانطور
که تمام محقیقین درباب مذاهب می دانند در صحیح بخاری هیچ روایتی از امام صادق نیاورده
شده واین درحالی است که بخاری از راوی ناصبی روایت می کند وآن:
عمران
بن حطان است که روایت به شرح ذیل است :
روایت
اول:«حدثنی محمد بن بشار حدثنا عثمان بن عمر حدثنا علی بن المبارک عن یحیى بن أبی کثیر
عن عمران بن حطان قال : سألت عائشة...»
صحیح
بخاری،ج5،ص2194،ح5497
روایت
دوم :«حدثنا معاذ بن فضالة حدثنا هشام عن یحیى عن عمران بن حطان أن عائشة رضی الله
عنها»
صحیح
بخاری ،ج5،ص2220،ح5608
واین
درحالی است که این شخص در مدح ابن ملجم شعر زیر را سروده:
یَا
ضَـرْبَةً مِـنْ تَــقِیٍّ مَا أَرَادَ بِـهَا إِلاَّ لِیَبْلُغَ مِنْ ذِی العَرْشِ رِضْوَانَا
إِنِّـی
لأَذْکُـرُهُ حِـــیْـناً فَأَحْـسِبُهُ
أَوْفَى البَــــرِیَّةِ عِــنْدَ اللهِ مِـیْزَانَا
ترجمه
بیت اول: چه ضربتی آورد (ابن ملجم مرادی بر فرق علی) که ضربتش از نهایت تقوا بود. که
با این ضربت صاحب عرش (خداوند) از دست او راضی گردید.
ترجمه
بیت دوم: وقتی من (ابن ملجم مرادی) را به یاد می آورم، (به خاطر ضربتی که بر فرق علی
آورد) او را از وفادارترین خلایق نزد خداوند به حساب می آورم.
سیر
اعلام النبلاء ، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبی ، متوفای 748 هـ ، ج4
، ص 21۵، مؤسسة الرساله بیروت، الطبعه الحادیة العشر ، 1417 هـ / 1996 م . تاریخ الإسلام
ووفیات المشاهیر والأعلام ج3 ص654 و ج6 ص156 المؤلف: شمس الدین أبو عبد الله محمد بن
أحمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی (المتوفى: 748هـ)، المحقق: عمر عبد السلام التدمری،
الناشر: دار الکتاب العربی، بیروت، الطبعة: الثانیة، 1413 هـ - 1993 م، عدد الأجزاء:
52.
همانطور
که ملاحظه کردید بخاری از یک ناصبی ودشمن حضرت امیر دو روایت نقل کرده سوال ما از مولوی
های اهل سنت این است که:
چرابخاری
از یک ناصبی روایت نقل می کند ولی ازامام صادق استاد ائمه اربعه روایتی نقل نمی کند
آیا ناصبی را العیاذ بالله بیشتر از امام صادق قبول دارد؟
___________________________________________________________________
https://telegram.me/islamnote
پاسخگو:
مجاهد دین📝
الحمد
لله رب العالمين والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه ومن اهتدى بهداه؛ أما
بعد
👈ما در ابتدا و بالفرض، اتهام شما را
به جا و درست حساب می نماییم و می گوییم چون امام بخاری رحمه الله از یک ناصبی روایت
آورده است، پس ایشان آن ناصبی را بیشتر از امام صادق قبول داشته است !!
اما
خب باید شما نیز مثل ما که منصفانه عمل کردیم، شما نیز منصفانه عمل نمایید و این اتهام
را به نسبت خودتان قبول کنید که
چون
در کتب اربعه شما (کافی ،من لا یحرضه الفقیه، تهذیب و استبصار) که 44244 روایت دارد،
و از بین این همه روایت، حتی یک روایت نیز
از فاطمه علیها السلام روایت نکرده اند پس:
👈صاحبان کتب اربعه شما یعنی کلینی و
طوسی 🔸ناصبی🔸 بودند و قابل ندیدند
که از سیده زنان عالم روایت کنند و این در حالی است که ما در صحیح بخاری هم از فاطمه
حدیث داریم. (البته علم به اینکه تنها در من لا یحضه الفقیه شیخ صدوق، یک روایت آن
هم ضعیف از فاطمه وجود دارد )
👈 پس شما قبول کنید
که چون کلینی در کافی و همچنین طوسی در دو کتابش که از صحیح ترین کتب شما بعد از قرآن
می باشد،از فاطمه روایتی نیاورده است، پس آنها ناصبی بوده اند.
👈 همچنین این را بدانید
که بحر العلوم مي گوید كليني بعضی از ایام امام یازدم شما حسن عسکری را درک کرده است
ونیز زمان غیبت صغری امام دوازدهمتان را نیز درک کرده است،
⭕️ خب پس شما لطف بفرمایید
روایات کلینی در کتابش كافي كه بالغ بر 16
هزار حىيث است را که از حسن عسکری روایت کرده
است به ما نشان بدهید!!!
⭕️ همچنین لطف کنید
و یک روایت از امام دوازدهمتان که کلینی از
او روایت کرده و هم عصر او بوده است را در کافی نشان ما بدهید!!!
⛔️ سند روایت کلینی
از یاران و اصحاب حسن عسکری که هم دوره و هم سن و سال کلینی بودند، می توانست صحیح
ترین روایت باشد و تنها با یک سلسله در سند از اصحاب امام عسکری آن را به حسن عسکری
برساند و آن را در کتاب کافی می نوشت اما دریغ از یک روایت!!
آیا
هیچ دلیلی دیگری دارد جز اینکه بگوییم کلینی روایات زراره ملعون بر زبان معصوم را که در ریش امام جعفر صادقتان
ضارط می کند و می گوزد را به روایات حسن عسکری ترجیح داده است؟؟؟ (در اینجا شیعه در
چاهی که برای ما کنده بود، افتاد و بیرون آمدنش محال است)
👈 اگر برای کلینی عذر آوردید و به هرنحوی عمل
او را توجیه نمودید، پس همان جواب را نیز ما به شما می دهیم. و به طور خودکار شبهه
ای که مطرح کرده اید نیز باید پس بگیرید و چنین شبهه مضحکی را مطرح ننمایید که چرا
امام بخاری از جعفر صادق روایت نکرده است.
📎اما به نسبت روایت بخاری از «عمران
بن حطان» باید بگویم که روایات عمران بن حطان در تتابعات و تشاهدات قرار می گیرد، به
این معنا که متن روایتی که عمران بن حطان روایت کرده است، با اسناد دیگری نیز در صحیح
بخاری وجود دارد و بخاری در روایت عمران بن حطاب تفرد نکرده است.
📌روایت اولی که شیعه به آن استناد کرد
در باب «بَابُ لُبْسِ الحَرِيرِ وَافْتِرَاشِهِ لِلرِّجَالِ، وَقَدْرِ مَا يَجُوزُ
مِنْهُ» آمده است و دقیقا روایت عمران بن حطاب آخرین روایت از این باب است و در این
باب هفت روایت دیگر نیز وجود دارد که همان متن روایت عمران بن حطاب را بیان می کنند
که من در ذیل به آن اشاره می کنم:
24 - باب لبس الحرير وافتراشه
للرجال وقدر ما يجوز منه
1⃣
روايت
اول:
5490 - حدثنا آدم حدثنا
شعبة حدثنا قتادة قال سمعت أبا عثمان النهدي
: أتانا كتاب عمر ونحن
مع عتبة بن فرقد بأذربيجان أن رسول الله صلى الله عليه و سلم نهى عن الحرير إلا هكذا
وأشار بإصبعيه اللتين تليان الإبهام قال فيما علمنا أنه يعني الأعلام
2⃣
روايت
دوم:
5491 - حدثنا أحمد بن يونس
حدثنا زهير حدثنا عاصم عن أبي عثمان قال
: كتب إلينا عمر ونحن
بأذربيجان أن النبي صلى الله عليه و سلم نهى عن لبس الحرير إلا هكذا وصف لنا النبي
صلى الله عليه و سلم إصبعيه ورفع زهير الوسطى والسبابة
3⃣
روایت
سوم:
5492 - حدثنا مسدد حدثنا
يحيى عن التيمي عن أبي عثمان قال كنا مع عتبة فكتب إليه عمر رضي الله عنه
: أن النبي صلى الله
عليه و سلم قال ( لا يلبس الحرير في الدنيا إلا لم يلبس منه شيء في الآخرة )
4⃣
روایت
چهارم:
5493 - حدثنا سليمان بن
حرب حدثنا شعبة عن الحكم عن ابن أبي ليلى قال
: كان حذيفة بالمداين
فاستسقى فأتاه دهقان بماء في إناء من فضة فرماه به وقال إني لم أرمه إلا أني نهيته
فلم ينته قال رسول الله صلى الله عليه و سلم ( الذهب والفضة والحرير والديباج هي لهم
في الدنيا ولكم في الآخرة )
5⃣
روایت
پنجم:
5494 - حدثنا آدم حدثنا
شعبة حدثنا عبد العزيز بن صهيب قال سمعت أنس بن مالك . قال شعبة فقلت أعن النبي صلى
الله عليه و سلم ؟ فقال شديدا
: عن النبي صلى الله
عليه و سلم قال ( من لبس الحرير في الدنيا فلن يلبسه في الآخرة )
6⃣
روایت
ششم:
5495 - حدثنا سليمان بن
حرب حدثنا حماد بن زيد عن ثابت قال سمعت ابن الزبير يخطب يقول
: قال محمد صلى الله
عليه و سلم ( من لبس الحرير في الدنيا لم يلبسه في الآخرة )
7⃣ روایت هفتم:
5496 - حدثنا علي بن الجعد
أخبرنا شعبة عن أبي ذبيان خليفة بن كعب قال سمعت ابن الزبير يقول سمعت عمر يقول
: قال النبي صلى الله
عليه و سلم ( من لبس الحرير في الدنيا لم يلبسه في الآخرة )
8⃣
و
روایت هشتم و آخر از این باب که در سند آن عمران بن حطان وجود دارد:
5497 - حدثني محمد بن بشار
حدثنا عثمان بن عمر حدثنا علي بن المبارك عن يحيى بن أبي كثير عن 👈عمران بن حطان 👉 قال
: سألت عائشة عن الحرير
فقالت ائت ابن عباس فسله قال فسألته فقال سل ابن عمر قال فسألت ابن عمر فقال أخبرني
أبو حفص يعني عمر بن الخطاب أن رسول الله صلى الله عليه و سلم قال ( إنما يلبس الحرير
في الدنيا من لا خلاق له في الآخرة )
🔍 همانطور که برای
شما کاملا واضح و روشن است، امام بخاری روایت عمران بن حطان را از باب متابعت و استشهاد
ذکر کرده است و اگر در بخاری تنها همین یک روایت عمران وجود داشت آن وقت جایی برای
اعتراض بود اما همانطور که مشخص است روایت عمران در آخر باب و از جهت متابعات ذکر شده
است و متن روایت او از طرق متعدد دیگری نیز در بخاری آمده است.
📌 اما روایت دومی که
شیعه به آن استناد کرده است چنین است:
5608 - حدثنا معاذ بن فضالة
حدثنا هشام عن يحيى عن 👈عمران بن
حطان👉 أن عائشة رضي الله عنها حدثته
: أن النبي صلى الله
عليه و سلم لم يكن يترك في بيته شيئا فيه تصاليب إلا نقضه
🔍 همانطور که مشاهده
می کنید، بغیر از این دو روایت ، روایت دیگری از عمران بن حطان در بخاری وجود ندارد
و این روایت دومی درباره آویختن تصالیب و تصاویر
در خانه صحبت می کند که رسول خدا صلی الله علیه وسلم از آن نهی کرده است.
⛔️
در
اینجا اگر می گفتیم که چون روایت نهی کردن از تصاویر را چون فقط و فقط عمران بن حطان
روایت کرده است ، آن موقع جای ایراد وجود داشت، اما در اینجا نیز همانند روایت اولی،
روایت عمران در باب مشابهات و متابعات قرار می گیرد برای اینکه مضمون روایت او با طرق
متعدد دیگری در بخاری آمده است برای مثال:
1⃣
روايت
اول در نهی کردن از تصاویر در بخاری:
1999 - حدثنا عبد الله بن
يوسف أخبرنا مالك عن نافع عن القاسم بن محمد عن عائشة أم المؤمنين رضي الله عنها أنها
أخبرته
: أنها اشترت نمرقة
فيها تصاوير فلما رآها رسول الله صلى الله عليه و سلم قام على الباب فلم يدخله فعرفت
في وجهه الكراهية فقلت يا رسول الله أتوب إلى الله وإلى رسوله صلى الله عليه و سلم
ماذا أذنبت ؟ . فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم ( ما بال هذه النمرقة ) . قلت اشتريتها
لك لتقعد عليها وتوسدها فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم ( إن أصحاب هذه الصور يوم
القيامة يعذبون فيقال لهم أحيو ما خلقتم ) . وقال ( إن البيت الذي فيه الصور لا تدخله
الملائكة )
2⃣
روایت
دوم:
5605 - حدثنا آدم حدثنا
ابن أبي ذئب عن الزهري عن عبيد الله بن عبد الله بن عتبة عن ابن عباس عن أبي طلحة رضي
الله عنهم قال
: قال النبي صلى الله
عليه و سلم ( لا تدخل الملائكة بيتا فيه كلب ولا تصاوير )
3⃣
روایت
سوم:
5612 - حدثنا حجاج بن منهال
حدثنا جويرية عن نافع عن القاسم عن عائشة رضي الله عنها
: أنها اشترت نمرقة
فيها تصاوير فقام النبي صلى الله عليه و سلم بالباب فلم يدخل فقلت أتوب إلى الله مما
أذنبت قال ( ما هذه النمرقة ) . قلت لتجلس عليها وتوسدها قال ( إن أصحاب هذه الصور
يعذبون يوم القيامة يقال لهم أحيوا ما خلقتم وإن الملائكة لا تدخل بيتا فيه الصور
)
و ...
👈 پس عمران بن حطان
در این دو روایت تفرد نکرده است، بلکه روایتی را گفته است که شبیه روایت او
در بخاری بسیار زیاد پیدا می شود و روایت او از باب متابعات می باشد.
🖊 اما اینکه شیعه نوشته
است: «چرابخاری از یک ناصبی روایت نقل می کند ولی ازامام صادق👈 استاد ائمه اربعه
👉 روایتی نقل نمی
کند ».
در
پاسخ می گویم: اولا امام صادق استاد هیچ کدام از امامان نبوده است برای اینکه امام
صادق سال 148 هجری وفات یافته است و امام شافعی دو سال بعد از وفات او یعنی سال
150 هجری تازه به دنیا آمده است، همچنین امام
احمد سال 164 به دنیا آمده است، پس چگونه شبهه پرداز این همه شبهه بی اساس را مطرح
می کند که هیچ بنیه علمی ندارد؟
👈 و اما اگر گفته شود
امام ابو حنیفه شاگرد امام صادق بوده است در جواب می گوییم:
در
کتب شیعه از جمله کافی کلینی چنین روایت کرده
اند:
🔴 عن محمد بن مسلم قال: دخلت على أبي عبدالله u وعنده ابوحنيفة فقلت له: جعلت فداك رأيت رؤيا عجيبة، فقال
لي: يا ابن مسلم هاتها فإن العالم بها جالس واومأ بيده الى أبي حنيفة، قال: قلت: رأيت
كأني دخلت داري وإذا أهلي قد خرجت علي فكسرت جوزا كثيرا ونثرته علي، فتعجبت من هذه
الرؤيا فقال ابوحنيفة: انت رجل تخاصم وتجادل لئاما في مواريث أهلك فبعد نصب شديد تنال
حاجتك منها إن شاء الله، فقال: أبي عبدالله u: أصبت والله
يا أباحنيفة، قال: ثم خرج أبوحنيفة من عنده، فقلت: جعلت فداك إني كرهت تعبير هذا الناصب،
فقال: يا ابن مسلم لا يسؤك الله، فما يواطيء تعبيرهم تعبرنا ولا تعبيرنا تعبيرهم وليس
التعبير ما عبره، قال: فقلت له: جعلت فداك فقولك: أصبت وتحلف عليه وهو مخطيء؟ قال:
نعم حلفت عليه أنه أصاب الخطأ
⭕️ ترجمه: محمدبن سالم
میگوید: «نزد ابوعبدالله رفتم که ابوحنیفه هم پیش او بود، گفتم: فدایت شوم خواب عجیبی
دیدم، گفت: ای پسر مسلم بگو که آگاه به تعبیر خواب نشسته است و به ابوحنیفه اشاره کرد،
گفتم: در خواب دیدم که وارد خانهام شدم و همسرم که گردوهای بسیاری شکسته بود به من
حمله کرد و گردوها را به رویم پاشید، من هم از این خواب شگفتزده شدم، ابوحیفه گفت:
تو با چند نفر خسیس بر سر ارث خانوادهات نزاع و درگیری دارید ولی به امید خدا پس از
خستگی شدیدی بدان دست مییابید. ابوعبدالله گفت: « أصبت والله يا أباحنيفة». یعنی ای
ابوحنیفه به خدا سوگند راست گفتی، محمد بن سالم میگوید: سپس ابوحنیفه بیرون رفت، گفتم:
فدایت شوم من تعبیر این سنی مذهب را دوست نداشتم، گفت: ابن مسلم! خدا به تو بد ندهد
تعبیر ما با یکدیگر همخوانی ندارد و تعبیر او نیز درست نبود، گفتم: جانم فدایت، به
ابوحنیفه گفتی: « ای ابوحنیفه به خدا سوگند راست گفتی» و حال آنکه اشتباه کرده است؟
گفت: آری قسم خوردم که به خطا اصابت کرده نه به حق».
الروضة،
243 البحار، 47/223 لولا السنتان، 110 الأنوار النعمانبة، 4/45 نور الثقلين، 2/470
📝 اولا همانطور که
مشاهده می کنید، امام صادق، در حضور امام ابو حنیفه به خود اجازه نمی دهد به سوالات
و تعبیر خواب دیگران جواب دهد و می گوید به استاد آن یعنی ابو حنیفه مراجعه کند که
در نزد او نشسته است. پس امام صادق در جلوی مردم ، چنین وانمود کرده و نشان داده که
ابو حنیفه استاد او بوده نه بر عکس آن.
⚡️دوما، امام صادق
در انتهای روایت دروغی اندازه کره زمین می گوید ❌(البته به خدا قسم که به او دروغ بسته
اند و امام صادق از کافی و کلینی و این روافض بیزار و بریء بود)❌
و به ابو حنیفه می گوید به خدا قسم که اصابت نمودی و سپس بعد از رفتن ابو حنیفه
و در پشت سر او به او می خندند و مسخره اش می کنند که او را گول زده اند !!!
1⃣
اولا
آیا همچنین شخصیتی می تواند و لیاقت معصوم
بودن را دارد که شخصی تقیه باز و دروغگو آن هم در این حد بوده است؟ در حالی که وظیفه
معصوم تبلیغ دین و نشر آن است اما معصوم شیعه
آنقدر ترسو نشان داده می شود که در همه چیز تقیه می کند.
2⃣ و دوما آیا چنین شخصی می تواند استاد ابو
حنیفه باشد؟ کسی که به شاگردش دروغ می گوید و از او تقیه می کند، چگونه می توان انتظار
این را داشته باشیم که استاد او بوده است؟ آیا هر آنچه به شاگردش یاد داده است دروغ
و از باب تقیه بوده است!!! سبحان الله از این مذهب رافضی گری.
✔️ امام جعفر صادق از شما بری و بیزار است و
او همواره اهل سنت و محب اصحاب و خلفا بود اما کلینی به او دروغ بسته و عمده روایات
کتبش از او و پدرش باقر است اما از امام هم عصر و زنده خودش روایت نکرده است!! همین
برای عاقلان اشارت کافیی است که بفهمند کلینی کذابی بوده که از طریق یک مشت کذاب دیگر
به امام صادق دروغ بسته است و دو امام عصر خود یعنی حسن عسکری و مهدی را ترک کرده و
یک روایت هم از آنها در کتابش نیاورده است.
📌 اما نکته آخر و اینکه
چرا امام بخاری از امام صادق روایت نکرده است:
می
گویم، مگر امام بخاری از امام ابو حنیفه روایت کرده است؟؟
به
عبارتی دیگر، یعنی هر راویی که امام بخاری از او روایت نکرده باشد یعنی اینکه امام
بخاری او را مورد اعتماد ندانسته است؟؟؟
🖊 این را باید دانست
که بخاری مختصری از روایات است و تمام روایات صحیح موجود در دنیا قرار نیست در کتاب
بخاری وجود داشته باشد و قرار نیست تمام راویان ثقه در بخاری روایت داشته باشند. اما
آنچه عجیب و جای سوال و ایراد و سرزنش و ننگ برای شیعه است این است که کلینی امامی
مذهب، از حسن عسکری و مهدی فرزندش که هم عصر آنها بوده هیچ روایتی ندارد!!!! در حالی
که کتاب کافی بالغ بر 16 هزار حدیث است که در بین آن روایات جابر جعفی و زراره ملعون
فراوان یافت می شود. همچنین از فاطمه که از اهل کساء بود هیچ روایتی ندارد. اینها جای
شرم و سر افکندگی برای کلینی و کتابش و پیروانش است نه اینکه رافضی نادان می گوید چرا
امام بخاری از صادق روایت نکرده است.
🍃موی بشکافی ز عیب دیگران ⭕️ چون به عیب خود
رسی کوری ز آن🍂
با
تشکر: مجاهد دین
🌹🌹🌹🌹🌹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر