تناقض و اختلافات
شدید در مذهب شیعه «قسمت دوم»
نویسنده:
مجاهد دین
شماره
مقاله:88
تاریخ
انتشار: 95.3.5
متن
شبهه:
امروزه
وهابیون وجب به وجب کتابهای شیعه را در آرزوی پیدا کردن ایرادی تفحص 🔍📖میکنند
و نایافته
های خودرا در
📢 بوق و 🎺کرنا میکنند,که بیایید که
یافتیم.
⛔️ما اینجاییم که با دلیل وبرهان📚 بگوییم:
❌خیرنیافتید,توهمی بیش نبود❌
👆👆👆👆👆👆👆👆
برگرفته
از توهمات یک رافضی
👆👆👆👆👆👆👆👆
پاسخگو:
مجاهد دین
🖊 اعتماد به سقف کاذب گاهی اوقات
دامن گیر روافض می شود و از قدیم گفتند، که آدم را سگ بگیرد، برق بگیرد، جن بگیرد،
اما جو نگیرد که وقتی بعد از جو گیری جواب دندان شکن بگیرد، خیلی ضایع کننده است و تلخی اش باعث می شود
شب ها خوابش نگیرد!!!
🖍 من در اینجا لازم نیست از
اقوال اهل سنت به آنها جواب بدهم بلکه خودشان به خودشان جواب داده اند و اقرار به این
اختلافات و تناقضات و ایرادات می کنند.
قبلا
جوابی دیگر نیز داده بودم در اینجا:
http://islamsj.blogspot.com/2016/05/blog-post_69.html
اکنون
گوشه ای دیگر از تناقضات دیگرشان را از زبان خودشان بشنوید:📎
☝️ یکی از استوانه های شیعه،
شیخ صدوق 👹(شما
بخوان کذوب) می باشد که نویسنده کتاب من لا یحضره الفقیه، یکی از کتب اربعه شیعه می
باشد.
◀️ این شیخ صدوق مشهور به فتاوای
شاذ و بی ارزش می باشد که همواره مخالف اجماع علمای شیعه فتوا می داد و تا حدی که صدای
خود علمای شیعه را نیز در آورده و درباره او اعتراضاتی شده است برای مثال:
🔆
شيخ
عبدالحليم غزي ميگويد: «ان جهابذة الطائفة من المتقدمين والمتاخرين والمعاصرين من
اساطين الفقاهة والتحقيق يذهبون الى خلاف ما ذهب اليه الصدوق في المسائل المذكورة في
كلامه ، وشذ بعضهم في موافقته للصدوق ، وقليل ما هم ، ولا يعتد بقولهم لخروجهم عما
وافق العقل والنقل وما اطبقت عليه كلمات الاصحاب سابقاً ولاحقاً».
🔅ترجمه: افراد دست اول از متقدمين
و متأخرين و معاصرين در ميان فقيه و اهل تحقيق، هميشه در مسايل مذكور خلاف نظريات صدوق
را بيان داشته اند و افراد اندكي با صدوق موافقت كردهاند و به قول آنها اعتماد نميشود؛
زيرا نظرات آنها با عقل و نقل اجماع اصحاب در گذشته وحال مخالفت دارد
الشهادة
الثالثة المقدسة / الشيخ عبد الحليم الغزي ص 75
شاخوري
عدد بسياري از فتاواي شاذ علماء بزرگ مذهب شيعه را بيان داشته است:
ايشان
(27) فتواي شاذ را براي صدوق و (10) فتواي شاذ را براي ابن عقيل نعماني، و(25) فتواي
شاذ براي ابن جنيد و (26) فتواي شاذ براي مرتضي و (29) فتواي شاذ براي طوسي و (20)
فتواي شاذ براي حلي و (17 ) فتواي شاذ براي مفيد و (45 ) فتواي شاذ براي فيض كاشاني
و (30) فتواي شاذ را براي خوئي ذكر كردهاند
حركية
العقل الاجتهادي لدى فقهاء الشيعة الامامية / جعفر الشاخوري ص32- 48] [المرجعية الدينية
من الذات الى المؤسسة / حسين بركة الشامي ص 623
همچنین
می گوید:
🔆
«واذا تجاوزنا مخالفة المشهور في بعض الفتاوى فاننا نجد ان
لدى الفقهاء المتاخرين بعض الفتاوى او الاراء التي خرقت ما اجمع عليه كل العلماء السابقين
بل لا يكاد العقل الفقهي ان يقترب منها».
🔅 ترجمه: و اگر در بعضي فتاوي
از مخالفت با مشهور تجاوز كنيم، ما نزد علمای
متأخر، آراء و نظراتي را مي يابيم كه آنها، اجماع علمای سابقين را خرق كردهاند و آرائي
را ارائه دادهاند كه ممكن نيست عقل فقهي به آن نزديك شود
حركية
العقل الاجتهادي لدى فقهاء الشيعة الامامية / جعفر الشاخوري ص 12-13
و
به خاطر فراواني مخالفتهايي كه علمای شيعه با مشهور انجام دادهاند شيخ جعفر شاخوري
ميگويد:
🔆 «فلو نظرنا إلى فتاوى
علمائنا المعاصرين فسوف نجد أنهم كلهم خارجون عن دائرة المذهب الشيعي.
وخذ
مثالاً على ذلك فالمقارنة بين كتاب الشيخ الصدوق ( الهداية ) أو الشيخ المفيد في الفقه
( المقنعة ) وكتاب ( منهاج الصالحين ) للسيد الخوئي ، حيث ستجد ان هناك عشرات المسائل
التي خالف فيها السيد الخوئي مشهور القدامى ، ولو أن الشيخ الصدوق قد قدر له مطالعة
كتاب المسائل المنتخبة للسيد الخوئي لأصيب بالدهشة».
🔅ترجمه: اگر نگاهي به فتواهاي علماي
معاصر بيندازيم، مي يابيم كه آنها به طور كل از دائره ي مذهب شيعه بيرون رفته اند.
و اينك مثالي در اين مورد: ميان كتاب شيخ صدوق « الهدايه » و يا شيخ مفيد در « الفقه
المقنعه » و كتاب سيد خوئي به نام « منهاج الصالحين » مقارنه اي كوتاه را اجرا كن.
در آن كتاب دهها مسايل را مييابيد كه سيد خوئي با آنها مخالفت كرده است و اگر شيخ
صدوق مي توانست كتاب « المسائل المنتخبه » ي سيد خوئي را بخواند حتما دهشت زده و شگفت
زده مي شد.
@islamnote
سپس
شروع به ذكر كردن مسائلي ميكند كه سيد خوئي در آنها با قول مشهور مخالفت كرده است،
تا آنجا كه ميگويد:
🔆 «ولو أردنا أن نستوعب ما خالف فيه السيد الخوئي
المشهور أو الإجماع لبلغ بنا الرقم إلى مئتين أو ثلاثمائة فتوى ، وهكذا حال الخميني
والحكيم وغيرهما من المراجع».
🔅ترجمه: و اگر بخواهيم تمام آنچه كه
سيد خوئي در آنها با مشهور و اجماع مخالفت كرده بيان داريم، فتواهاي منحصر به ايشان
به دويست و يا سيصد رقم مي رسد، و حال و وضع خميني و حكيم و...از افراد مراجع نيز بدين سان ميباشند
مرجعية
المرحلة وغبار التغيير / جعفر شاخوري بحراني ص135 - 138
آية
محمد آصف محسني ميگويد:
🔆 « من وفقه الله لجمع الاجماعات المدعاة في الكتب
الفقهية المخالفة للمشهور او المضاربة بينها او المخالفة لجماعة من الفقهاء او خالفها
مدعيها لكان رسالة».
🔅ترجمه: هر كس خداوند او را توفيق دهد
و به جمع آوري اجماعهايي كه در كتب فقهي بيان شدهاند و با مشهور مخالفت دارند و يا
ميان آن تضاد وجود دارد و يا با جماعتي از فقها مخالفت دارد و يا مدعيان اجماع با آن
مخالفت كردهاند روي آورد، اين مجموعه اجماعها 👈خود يك رساله 👉 ميباشد
مشرعة
بحار الانوار / اية الله محمد اصف محسني ج2 ص 413
🔍 اگر دقیق تر این
مخالفت های شدید بین علمای شیعه را بیان کنیم ، می توانیم به مساله ذبایح اهل کتاب
اشاره کنیم که خداوند صراحتا آن را حلال قرار داده است و می فرماید
الْيَوْمَ أُحِلَّ
لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ
حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَّهُمْ (مائده / 5)💝
امروز
پاکیزه ها برای شما حلال شده، و (همچنین) طعام اهل کتاب برای شما حلال است، و طعام
شما برای آنها حلال است 💝
◀️ در نزد شیعه از ضروریات
مذهبشان این می باشد که ذبایح اهل کتاب جایز نمی باشد!! و در این باره عده ای با این
ضرورت مذهبی مخالفت کرده اند اما با شدید ترین ردود مواجه شده اند:
برای
مثال صاحب « الجواهر » در مناقشه اي با صاحب « المسالك » اين را ذكر كرده و ميگويد:
🔆 ومن الغريب بعد ذلك اطناب ثاني الشهيدين في
المسالك وبعض اتباعه في تاييد القول بالجواز واختياره ، وذكر الجمع بالكراهة ونحوه
، وذكره فيها ما لو وقع من غيره لعد من الخرافات
🔅ترجمه: از صاحب « المسالك » و بعضي
از پيروانش تعجب ميكنم كه جایز بودن ذبائح اهل كتاب را تأييد كردهاند و آن نظريه
را پذيرفته اند و ايشان اجماع را براي كراهت ذبائح اهل كتاب ذكر كرده و در آنجا بيان
ميدارد كه اگر اين قول از كس ديگري صادر مي شد، آن را از خرافات به حساب مي آورد
سپس
ميگويد:
🔆 وقد عرفت انها من ضروريات المذهب فلا وجه
للتأمل فيها مطلقاً بل نسأل الله تعالى شأنه ان لا يجعل ما وقع لنا من الكلام فيها
من اللغو الذي لا نوجر عليه
🔅ترجمه: و شما فهميدي كه اين از ضروريات
مذهب است و مطلقا جاي تأمل نميباشد، بلكه از خداوند مي خواهيم كه زبان ما را به جاري
كردن كلماتي در حق او باز نكند كه براي او جايز نمي دانيم
حركية
العقل الاجتهادي لدى فقهاء الشيعة الامامية / جعفر الشاخوري ص26
✔️ و این اختلاف در
تمام مسائل فقهی تا جزئیات عقیدتی ریشه دوانده است تا آنجا که شاخوری می گوید:
🔆 « ومن مسائل الفقه إلى تفصيل العقيدة نجد أن
جذور الخلاف بين أعاظم علمائنا من عمق عصور الأئمة علیهم السلام إلى الوقت المعاص».
🔅ترجمه: و از مسايل فقهي تا جزئيات
عقيده ريشه ي اختلاف را ميان علماء بزرگوار از عصر ائمه تا به امروز آن را مشاهده ميكنيم.
حركية
العقل الاجتهادي / جعفر الشاخوري ص 181
📌 برای مثال در مسائل
عقیدتی، علمایی همانند صدوق و استاد او ابن
ولید قمی همچنین ابوالفضل طبرسی در مجمع البیان، اینها که از طراز اول ها و استوانه های فکری و عقیدتی
شیعه هستند اعلام داشته اند که جایز است پیامبر دچار سهو شود و سهو نبی را قبول داشته اند.
⛔️ در این باره صدوق
همانگونه که مفوضه ملعون را لعنت کرده که شهادت سوم را وارد «اذان» کرده اند، همچنین
لعنت کرده کسانی که سهو نبی را قبول ندارند
و آنها را مفوضه می داند!! به عبارتی ساده تر ثابت شد شیعیان امروزی مفوضه لعنهم الله
می باشند!!
صدوق
می گوید:
🔆 ان الغلاة والمفوضة - لعنهم الله - ينكرون
سهو النبي صلی الله علیه وسلم ويقولون لو جاز ان يسهو في الصلاة جاز ان يسهو في التبليغ
، لان الصلاة عليه فريضة كما ان التبليغ عليه فريضة ، قال وهذا لا يلزمنا ، …… وكان شيخنا
محمد بن الحسن يقول :
أول
درجة في الغلو نفي السهو عن النبي صلی الله علیه وسلم ولو جاز ان ترد الأخبار في هذا
المعنى لجاز ان ترد جميع الأخبار ، وفي ردها أبطال الدين والشريعة .
وأنا
احتسب الأجر في تصنيف كتاب منفرد في إثبات سهو النبي ( والرد على منكريه ان شاء الله
تعالى
🔅ترجمه: افراط گرايان و مفوضه – لعنهم الله-
واقع شدن سهو از پيامبر صلی الله علیه وسلم را انكار مي كنند و مي گويند اگر قرار باشد
در نماز سهو كند پس جايز است در تبليغ هم سهو نمايد، زيرا نماز بر او فرض است همچنانكه
تبليغ نيز بر او فرض است، گفت و اين ما را ملزم نميكند. و استاد ما محمد بن حسن ميگويد:
اولين
درجه ي افراط اين است كه واقع شدن سهو از پيامبر ع نفي شود و اگر جايز باشد اخبار در
اين معني رد شود پس جايز است تمام اخبار رد شوند، و در رد اخبار ابطال دين وشريعت به
وجود مي آيد.
و
من ان شاء الله كتابي جداگانه براي اثبات سهو پيامبر ع تصنيف مي كنم و بر منكرين آن
رد مي نمايم و درنوشتن آن اجر می بینم».
[ من لا يحضره الفقيه / الصدوق ج1 ص 250 ]
اما
متاسفانه شيخ صىوق موفق به نوشتن آن كتاب نشد و علماي شيعه 👹 بسيار خوشحال و
خرسند شدند که عمر صدوق کفاف نداد تا این کتاب را بنویسد. به عنوان مثال سيد حسن خراسان
در مقدمه اي كه بر كتاب « من لا يحضره الفقيه » نوشته ميگويد:
🔆 « الحمد لله الذي قطع عمره ولم يوفقه لكتابة
مثل هذا الكتاب».
🔅 ترجمه: شكر خدايي
را كه عمر او را قطع كرد و نتوانست اين گونه كتابها را بنويسد
✔️ من نیز می گویم شکر
خدایی که خود شیعیان کذوب بودن شیخ صدوق را ثابت کردند که در سهو نبی کذوب بود.
⛔️اگر مجددا این متن
مزخرف رافضی توهم زده را ببینم که در کانال هایشان آن را تکرار می کند، بدون شک از
این دست مقالات ادامه خواهد داشت😊
با
تشکر: مجاهد دین
🌹🌹🌹🌹🌹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر