درباره مقاله ای که نوشتم به نام «دیدگاه عایشه رضی الله عنها درباره سماع اموات» برادری برایم کتاب «آیا مردگان می شنوند» را فرستاد و گفت این کتاب رد بر مقاله شماست و تشویق کرد که این کتاب را بخوانم. من نیز آن را باز کرده و در صفحه 17 کتاب، به امام القرطبی رحمه الله چنین نسبت داده است که ایشان دیدگاه عدم شنیدن مردگان را تایید کرده است! حال آنکه القرطبی رحمه الله سماع اموات را قبول دارد.
🔹امام القرطبی رحمه الله در کتابش المفهم (ج 2 ص 585) می گوید:
«وأمّا إنكار عائشة على ابن عمر سماع أهل القليب ، فمن قبيل ما تقدّم ؛ وذلك أنها أنكرت ما رواه الثقة الحافط لأجل أنها ظنّت أن ذلك مُعارض بقوله تعالى : { وما أنت بمسمع من في القبور} ، و: { إنك لا تسمع الموتى } ، ولا تعارض بينهما ؛ لوجهين :أحدهما : أن الموتى في الآية إنما يراد بهم الكفار ، فكأنهم موتى في قبورهم ، والسماع يراد به الفهم والإجابة هنا ؛ كما قال تعالى : { ولو علم الله فيهم خيرًا لأسمعهم ولو أسمعهم لتولوا وهم معرضون } ، وهذا كما سَمّاهم : { صمٌّ بُكمٌ عُمْيٌ } ، مع سلامة هذه الحواسّ منهم .
وثانيهما : أنا لو سلمنا أن الموتى في الآية على حقيقتهم ؛ فلا تعارُض بينها وبين أن بعض الموتى يسمعون في وقت ما ، أو في حال ما ، فإن تخصيص العموم ممكن وصحيح إذا وُجد المخصِّص ، وقد وُجد [هنا] ؛ بدليل هذا الحديث وحديث أبي طلحة الذي قال فيه النبي ـ صلى الله عليه وسلم ـ في أهل بدر : ((والذي نفسي بيده ! ما أنتم بأسمعَ لما أقول منهم )) ، وهو متفق عليه ، وبما في معناه ؛ مثل قوله ـ صلى الله عليه وسلم ـ في الميت : (( إنه ليسمع قرعَ النِّعال )) ، وبالمعلوم من سؤال الملكين للميت في قبره ، وجوابه لهما ، إلى غير ذلك ما لا يُنكر . فحديث ابن عمر ـ رضى الله عنه ـ صحيح النقل ، وما تضمنه [يقبله] العقل ، فلا طريق لتخطئته ، والله تعالى أعلم».
🔸ترجمه: «و اما اینکه عایشه، سماع کشتهشدگان بدر که در چاه بودند را بر ابن عمر انکار کرد، از قبیل آنچه است که گذشت [یعنی از قبیل آن مواردی است که القرطبی قبل از این مورد آنها را ذکر کرده بود و عایشه در آنها دچار اشتباه شده بود]، و عایشه آنچه را که راویان ثقه و حافظ روایت کردهاند را انکار کرده است بخاطر اینکه گمان کرده که آن روایت با این فرموده خداوند: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ٢٢﴾ و این فرموده: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾ معارض است.
و به دو دلیل تعارضی بینشان وجود ندارد: اولا: همانا منظورش از مردگان در این آیه، کفار میباشد. یعنی انگار این کافران همانند مردگان در قبرهایشان هستند. و در اینجا منظورش از شنیدن، فهمیدن و قبولکردن است، چنانکه خداوند متعال می فرماید: ﴿وَلَوۡ عَلِمَ ٱللَّهُ فِيهِمۡ خَيۡرٗا لَّأَسۡمَعَهُمۡۖ وَلَوۡ أَسۡمَعَهُمۡ لَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ٢٣﴾ [الأنفال: 23]
«و اگر الله خیری در آنها میدانست، قطعاً به آنان میشنواند، و اگر (هم با این حال) به آنان میشنواند، باز روی میگرداندند و اعراض (و سرپیچی) میکردند».
و کافران را با نام های: ﴿صُمُّ بُكۡمٌ عُمۡيٞ ﴾ [البقرة: 18] «کر، گنگ، کور»، نامیده است در حالی که کافران این حس هایشان سالم بوده است.
و دوما: اگر ما بپذیریم که مردگان در این آیه بر حقیقتشان هستند، پس باز تعارضی بین آیه و بین اینکه بعضی از مردگان در بعضی اوقات یا بعضی احوال میشنوند ندارد، برای اینکه تخصیص عموم، در صورتی که مخصصی وجود داشته باشد، امکانپذیر و صحیح میباشد و در اینجا، با توجه به این حدیث و حدیث ابو طلحه که در آن گفته است که پیامبر صلی الله علیه وسلم دربارۀ اهل بدر گفت: «والذي نفسي بيده ! ما أنتم بأسمعَ لما أقول منهم»؛ «سوگند به کسی که جانم در دست اوست شما به نسبت آنچه که میگویم از آنان شنواتر نیستید»، چنین مخصّصی وجود دارد. و این حدیث متفق علیه است و حدیثی که در این معنا باشد مانند این فرمودۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم دربارۀ میّت است که می فرماید: «إنه ليسمع قرعَ النِّعال»؛ «میت صدای کفش پاها را میشنود» و اینکه دو فرشته در قبر از میّت سوال میکنند و میّت به آن دو جواب میدهد و دیگر از دلایل که نمیتوان این دلایل را انکار کرد. پس حدیث ابن عمر رضی الله عنهما صحیح النقل است و آنچه که این حدیث دربر دارد را عقل قبول میکند پس راهی برای تخطئۀ آن وجود ندارد. والله داناتر است».
👈 اکنون خواننده خودش قضاوت کند که امام القرطبی رحمه الله، دارد دیدگاه عدم شنیدن مردگان را تایید می کند یا دارد شنیدن مردگان را تایید می کند!!
قضاوت با خوانندگان
#مجاهد_دین
🔹امام القرطبی رحمه الله در کتابش المفهم (ج 2 ص 585) می گوید:
«وأمّا إنكار عائشة على ابن عمر سماع أهل القليب ، فمن قبيل ما تقدّم ؛ وذلك أنها أنكرت ما رواه الثقة الحافط لأجل أنها ظنّت أن ذلك مُعارض بقوله تعالى : { وما أنت بمسمع من في القبور} ، و: { إنك لا تسمع الموتى } ، ولا تعارض بينهما ؛ لوجهين :أحدهما : أن الموتى في الآية إنما يراد بهم الكفار ، فكأنهم موتى في قبورهم ، والسماع يراد به الفهم والإجابة هنا ؛ كما قال تعالى : { ولو علم الله فيهم خيرًا لأسمعهم ولو أسمعهم لتولوا وهم معرضون } ، وهذا كما سَمّاهم : { صمٌّ بُكمٌ عُمْيٌ } ، مع سلامة هذه الحواسّ منهم .
وثانيهما : أنا لو سلمنا أن الموتى في الآية على حقيقتهم ؛ فلا تعارُض بينها وبين أن بعض الموتى يسمعون في وقت ما ، أو في حال ما ، فإن تخصيص العموم ممكن وصحيح إذا وُجد المخصِّص ، وقد وُجد [هنا] ؛ بدليل هذا الحديث وحديث أبي طلحة الذي قال فيه النبي ـ صلى الله عليه وسلم ـ في أهل بدر : ((والذي نفسي بيده ! ما أنتم بأسمعَ لما أقول منهم )) ، وهو متفق عليه ، وبما في معناه ؛ مثل قوله ـ صلى الله عليه وسلم ـ في الميت : (( إنه ليسمع قرعَ النِّعال )) ، وبالمعلوم من سؤال الملكين للميت في قبره ، وجوابه لهما ، إلى غير ذلك ما لا يُنكر . فحديث ابن عمر ـ رضى الله عنه ـ صحيح النقل ، وما تضمنه [يقبله] العقل ، فلا طريق لتخطئته ، والله تعالى أعلم».
🔸ترجمه: «و اما اینکه عایشه، سماع کشتهشدگان بدر که در چاه بودند را بر ابن عمر انکار کرد، از قبیل آنچه است که گذشت [یعنی از قبیل آن مواردی است که القرطبی قبل از این مورد آنها را ذکر کرده بود و عایشه در آنها دچار اشتباه شده بود]، و عایشه آنچه را که راویان ثقه و حافظ روایت کردهاند را انکار کرده است بخاطر اینکه گمان کرده که آن روایت با این فرموده خداوند: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ٢٢﴾ و این فرموده: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾ معارض است.
و به دو دلیل تعارضی بینشان وجود ندارد: اولا: همانا منظورش از مردگان در این آیه، کفار میباشد. یعنی انگار این کافران همانند مردگان در قبرهایشان هستند. و در اینجا منظورش از شنیدن، فهمیدن و قبولکردن است، چنانکه خداوند متعال می فرماید: ﴿وَلَوۡ عَلِمَ ٱللَّهُ فِيهِمۡ خَيۡرٗا لَّأَسۡمَعَهُمۡۖ وَلَوۡ أَسۡمَعَهُمۡ لَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ٢٣﴾ [الأنفال: 23]
«و اگر الله خیری در آنها میدانست، قطعاً به آنان میشنواند، و اگر (هم با این حال) به آنان میشنواند، باز روی میگرداندند و اعراض (و سرپیچی) میکردند».
و کافران را با نام های: ﴿صُمُّ بُكۡمٌ عُمۡيٞ ﴾ [البقرة: 18] «کر، گنگ، کور»، نامیده است در حالی که کافران این حس هایشان سالم بوده است.
و دوما: اگر ما بپذیریم که مردگان در این آیه بر حقیقتشان هستند، پس باز تعارضی بین آیه و بین اینکه بعضی از مردگان در بعضی اوقات یا بعضی احوال میشنوند ندارد، برای اینکه تخصیص عموم، در صورتی که مخصصی وجود داشته باشد، امکانپذیر و صحیح میباشد و در اینجا، با توجه به این حدیث و حدیث ابو طلحه که در آن گفته است که پیامبر صلی الله علیه وسلم دربارۀ اهل بدر گفت: «والذي نفسي بيده ! ما أنتم بأسمعَ لما أقول منهم»؛ «سوگند به کسی که جانم در دست اوست شما به نسبت آنچه که میگویم از آنان شنواتر نیستید»، چنین مخصّصی وجود دارد. و این حدیث متفق علیه است و حدیثی که در این معنا باشد مانند این فرمودۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم دربارۀ میّت است که می فرماید: «إنه ليسمع قرعَ النِّعال»؛ «میت صدای کفش پاها را میشنود» و اینکه دو فرشته در قبر از میّت سوال میکنند و میّت به آن دو جواب میدهد و دیگر از دلایل که نمیتوان این دلایل را انکار کرد. پس حدیث ابن عمر رضی الله عنهما صحیح النقل است و آنچه که این حدیث دربر دارد را عقل قبول میکند پس راهی برای تخطئۀ آن وجود ندارد. والله داناتر است».
👈 اکنون خواننده خودش قضاوت کند که امام القرطبی رحمه الله، دارد دیدگاه عدم شنیدن مردگان را تایید می کند یا دارد شنیدن مردگان را تایید می کند!!
قضاوت با خوانندگان
#مجاهد_دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر