امام مفسرین محمد بن جریر طبری رحمه الله
(متوفی 310 هـ)، همانند جمهور علمای اهل سنت و جماعت، سماع اموات را قبول دارد و
آن را ثابت میکند. توضیح اینکه:
➖امام طبری رحمه
الله در «تذهیب الآثار مسند عمر»، ج 2 صفحۀ 485 تا 490 روایات صحبتکردن پیامبر صلی
الله علیه وسلم با کشته شدگان بدر را میآورد.
➖سپس در صفحه
491 میگوید: «اختلف السلف من علماء الأمة في معاني هذه الأخبار فقال جماعة يكثر
عددها بتصحيحها وتصحيح القول بظاهرها وعمومها وقالوا الميت بعد موته يسمع كلام
الأحياء ولذلك قال النبي صلى الله عليه وسلم لأهل القليب بعدما ألقوا فيه ما قال
قالوا وفي قوله لأصحابه إذ قالوا أتكلم أقواما قد ماتوا وصاروا أجسادا لا أرواح
فيها فقال: {ما أنتم بأسمع لما أقول منهم} أوضح البيان عن صحة ما قلناه من أن
الموتى يسمعون كلام الأحياء».
🔸ترجمه:
«علمای سلف امّت در معانی این اخبار اختلاف دارند، و جماعت زیادی این اخبار را تصحیح
کرده و به ظاهر و عموم آن معتقد اند و میگویند: میّت بعد از مردنش کلام زندگان را
میشنود و برای همین پیامبر صلی الله علیه وسلم به اهل چاه (کشته شدگان جنگ بدر)
بعد از آنکه آنان را در چاه انداخت سخن گفت. میگویند: و اینکه در آن هنگام که
اصحابش به پیامبر گفتند که آیا با کسانی که مردهاند و جسدهایی بیروح شدهاند،
صحبت میکنی، و پیامبر در جواب به اصحابش گفت که: {ما أنتم بأسمع لما أقول منهم}؛
{شما نسبت به آنچه میگویم از آنان شنواتر نیستید} توضیح و بیانی بسیار واضح برای
صحت آنچه گفتیم میباشد؛ اینکه مردگان کلام زندگان را میشنوند».
➖سپس تا صفحه
510 روایاتی در تایید آن میآورد و بعد از آن در همان صفحه یعنی صفحه 510 این فصل
را میآورد:
◾️«ذكر من قال بتصحيح هذه الأخبار من السلف وقالوا إن الموتى يسمعون كلام
الأحياء ويتكلمون ويعلمون»
◾️ترجمه: «ذکر کسانی از سلف که این اخبار را صحیح دانسته و میگویند که
مردگان کلام زندگان را میشنوند و مردگان صحبت میکنند و علم و آگاهی دارند».
➖سپس از صفحه
516 الی 518 تاویل کسانی که حدیث: {ما أنتم بأسمع لما أقول منهم} را به {ما أنتم
بأعلم بما أقول منهم} تاویل کردهاند و منکر سماع اموات شدهاند را میآورد و در
صفحه 518 در جواب آنان میگوید:
«وليس في قول الله عز
وجل لنبيه صلى الله عليه وسلم: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ
ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ﴾ سورة النمل 80 ولا في قوله: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ
يُسۡمِعُ مَن يَشَآءُۖ وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾ سورة فاطر
22 حجة لمن احتج به في دفع ما صحت به الرواية عن رسول الله صلى الله عليه وسلم من
قوله لأصحابه إذ قالوا له في خطابه أهل القليب بما خاطبهم به: {ما أنتم بأسمع لما
أقول منهم} ولا في إنكار ما ثبت عنه صلى الله عليه وسلم من قوله لأصحابه مخبرهم عن
الميت في قبره: {إنه ليسمع خفق نعالهم إذا ولوا مدبرين} إذ كان قوله: ﴿وَمَآ
أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ٢٢﴾ [فاطر: 22] وقوله: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ
ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾ محتملا من التأويل أوجها سوى التأويل الذي تأوله الموجه تأويله إلى
أنه لا ميت يسمع من كلام الأحياء شيئا
فمن ذلك أن يكون معناه فإنك لا تسمع الموتى
بطاقتك وقدرتك إذ كان خالق السمع غيرك ولكن الله تعالى ذكره هو الذي يسمعهم إذا
شاء إذ كان هو القادر على ذلك دون من سواه من جميع الأنبياء وذلك نظير قوله:
﴿وَمَآ أَنتَ بِهَٰدِي ٱلۡعُمۡيِ عَن ضَلَٰلَتِهِمۡۖ إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن
يُؤۡمِنُ بَِٔايَٰتِنَا فَهُم مُّسۡلِمُونَ٨١﴾ سورة النمل 81 وذلك أن الهداية من
الكفر إلى الإيمان والتوفيق للرشاد بيد الله دون من سواه فنفي جل ثناؤه عن محمد
صلى الله عليه وسلم أن يكون قادرا أن يسمع الموتى إلا بمشيئته كما نفي أن يكون
قادرا على هداية الضلال إلى سبيل الرشاد إلا بمشيئته
وذلك يبين أنه كذلك
في قوله: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُسۡمِعُ مَن يَشَآءُۖ وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي
ٱلۡقُبُورِ﴾ أنه جل ثناؤه أثبت لنفسه من القدرة على إسماع من شاء من خلقة بقوله:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُسۡمِعُ مَن يَشَآءُۖ﴾ ثم نفى عن محمد صلى الله عليه وسلم القدرة
على ما أثبته وأوجبه لنفسه من ذلك فقال له: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾
ولكن الله هو المسمعهم دونك وبيده الإفهام والإرشاد والتوفيق وإنما أنت نذير فبلغ
ما أرسلت به فهذا أحد أوجهه والثاني أن يكون معناه فإنك لا تسمع الموتى إسماعا
ينتفعون به لإنهم قد انقطعت عنهم الأعمال وخرجوا من دار الأعمال إلى دار الجزاء
فلا ينفعهم دعاؤك إياهم إلى الإيمان بالله والعمل بطاعته فكذلك هؤلاء الذين كتب
ربك عليهم أنهم لا يؤمنون لا يسمعهم دعاؤك إلى الحق إسماعا ينتفعون به لأن الله
تعالى ذكره قد ختم عليهم أن لا يؤمنوا كما ختم على أهل القبور من أهل الكفر أنهم
لا ينفعهم بعد خروجهم من دار الدنيا إلى مساكنهم من القبور إيمان ولا عمل لأن
الآخرة ليست بدار امتحان وإنما هي دار مجازاة وكذلك تأويل قوله تعالى: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ
يُسۡمِعُ مَن يَشَآءُۖ وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾ وغير ذلك من
وجوه المعاني فإذ كان ذلك محتملا من المعاني ما وصفنا فليس لموجهه إلى أنه معنى به
أنه لا يسمع ميت شيئا بحال حجة إذ كان لا خبر بذلك عن رسول الله صلى الله عليه
وسلم يصححه ولا في الفعل شاهد بحقيقته بل تأويل مخالفيه في ذلك على ما ذكرنا أولى
بالصحة لما روينا عن رسول الله صلى الله عليه وسلم من الأخبار الواردة عنه أنهم
يسمعون كلام الأحياء على وردت به عنه الآثار.
فإن ظن ظان أن قول الله تعالى ذكره لنبيه صلى الله عليه وسلم ﴿وَمَآ أَنتَ
بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾ وقوله له ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾ لما
كان عاما ظاهره في كل من في القبور وفي جميع الموتى من غير خصوص بعض منهم وجب أن
يكون قول القائل لا يجوز أن يسمعوا في حال ما هم في البرزخ شيئا من كلام الأحياء
أولى بالصحة من قول القائلين بأجازة ذلك في بعض الأحوال فقد ظن غير الصواب وذلك أن
الله جل ثناؤه جعل بيان ما نزل إلينا من كتابه إلى رسوله صلى الله عليه وسلم وقد
بين لنا عليه السلام بقوله صلى الله عليه وسلم إذ ذكر حال المؤمن والكافر في
قبورهما حين يسألان عن دينهما أنهما يسمعان خفق نعال متبعي جنائزهما إذا ولوا
عنهما مدبرين فكان معلوما بذلك أن قوله تعالى: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾
وقوله ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾ معنى به إسماع بعض الأشياء دون جميعها
ودليلا على أن قول من قال قد يسمعون بعض الأشياء في بعض الأحوال أولى بالصحة من
قول من خالف ذلك».
🔸ترجمه: «و نه در این فرمودۀ خداوند عزوجل به پیامبرش:
﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا
وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ﴾ {و بیگمان تو نمیتوانی (سخنت را) به (گوش) مردگان بشنوانی،
و نمیتوانی کران را هنگامیکه پشتکنان روی میگردانند؛ سخن (و نِدای خود را) بشنوانی}
و نه در این فرمودهاش: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُسۡمِعُ مَن يَشَآءُۖ وَمَآ أَنتَ
بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾ {بیگمان الله هر کس را بخواهد میشنواند، و تو
(ای پیامبر!) نمیتوانی (سخنت را) به در گور خفتگان بشنوانی}، حجت و دلیلی وجود
ندارد برای کسی که به این آیات احتجاج میکند تا روایت صحیح پیامبر صلی الله علیه
وسلم را رد کند که در آن آمده که پیامبر با کشتهشدگان جنگ بدر که در چاه انداخته
شده بودند صحبت کرد و اصحابش در این باره از او سوال کردند و پیامبر صلی الله علیه
وسلم به آنان گفت: {ما أنتم بأسمع لما أقول منهم }؛ {شما نسبت به آنچه که میگویم
از آنان شنواتر نیستید}.
و همچنین حجت و دلیلی ندارد کسی که حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم که به ثبت
رسیده است را انکار میکند اینکه به اصحابش خبر داد که میّت در قبرش: {إنه ليسمع
خفق نعالهم إذا ولوا مدبرين}؛ {صدای کفش پایشان را، هنگامیکه از نزد او برمیگردند،
میشنود}.
برای اینکه این فرمودۀ خداوند که میفرماید: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن
فِي ٱلۡقُبُورِ٢٢﴾ و این فرمودهاش: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾ بغیر از این
تاویلی که میگوید میت چیزی از کلام زندگان را نمیشوند، احتمال چند وجه دیگر هم
دارد.
و از آن وجهها میتواند یکی این باشد که معنای آیه این است که تو نمیتوانی
با طاقت و قدرت خودت آنان را بشنوایانی، برای اینکه خالق شنوایی تو نیستی، بلکه
خداوند متعال همان کسی است که اگر بخواهد آنان را شنوا میگرداند، چون او بر چنین
کاری قادر است نه هیچ کس دیگری از انبیا.
و این آیه همانند این فرمودهاش است: ﴿وَمَآ أَنتَ بِهَٰدِي ٱلۡعُمۡيِ عَن
ضَلَٰلَتِهِمۡۖ إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن يُؤۡمِنُ بَِٔايَٰتِنَا فَهُم
مُّسۡلِمُونَ٨١ ﴾ {و تو نمیتوانی کوران را از گمراهیشان (باز گردانی و) هدایت کنی،
تو تنها میتوانی (سخن خود را) به کسانی بشنوانی که به آیات ما ایمان دارند؛ پس آنها
(در برابر حق) تسلیم شدگان هستند}
و آن اینکه هدایتدادن از کفر به سوی ایمان و توفیق به سوی راه درست به دست
خداوند است نه کسی دیگر. پس خداوند متعال این را نفی کرده است که محمد صلی الله علیه
وسلم قادر باشد که مردگان را بشنوایاند؛ مگر اینکه به مشیت و خواست خداوند باشد،
به همان شکل که از او نفی کرده که قادر باشد و بتواند شخص گمراه را به سوی راه
درست هدایت کند؛ مگر اینکه به مشیت و خواست خداوند باشد.
و از آیۀ فوق مشخص میشود که این فرمودهاش هم: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُسۡمِعُ مَن
يَشَآءُۖ وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾ به همان شکل است، یعنی اینکه
خداوند متعال با این فرموده اش: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُسۡمِعُ مَن يَشَآءُۖ﴾، برای نفس
خودش قدرت بر شنواندن هرکسی از مخلوقاتش را ثابت نموده است، سپس از محمد صلی الله
علیه وسلم نفی کرده که قدرت بر چیزی داشته باشد که قدرت داشتن بر آن را بر نفس
خودش اثبات و واجب کرده است و از این رو خداوند به او (پیامبر) فرمود: ﴿وَمَآ
أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾ بلکه خداوند است که آنان را میشنوایاند نه
تو، و فهماندن و ارشاد و توفیق دادن به آنان به دست اوست، و تو تنها انذار دهنده
هستی. پس آنچه که با آن فرستاده شدهای را ابلاغ کن.
این یکی از وجههای تاویل آیه بود. و وجه دوم اینکه: ممکن است معنایش این باشد
که: تو نمیتوانی مردگان را بشنوایانی به عنوان شنیدنی که از آن نفع ببرند برای اینکه
اعمال از آنان قطع شده و از دار الأعمال بیرون آمده و به دار الجزاء رفتهاند، پس
اگر تو آنان را به سوی ایمانآوردن به الله و انجامدادن طاعت خداوند دعوت کنی به
آنان نفعی نمیرساند، و به همان شکل آن کسانی که پروردگارت بر آنان نوشته که آنان
ایمان نمیآورند، اینها هم دعوتدادن تو را -که آنان را به سوی حق دعوت میدهی- نمیشنوند؛
به عنوان شنیدنی که از آن نفع ببرند. برای اینکه الله متعال بر آنان مهر زده که ایمان
نمیآورند، به همان شکل که بر کافران اهل قبور مهر زده که آنان بعد از بیرون آمدن
از دار دنیا و رفتن به سوی مساکنشان در قبور، دیگر ایمان آوردن و عمل انجام
دادنشان به آنان نفعی نمیرساند، برای اینکه آخرت دار امتحان نیست بلکه دار مجازات
است.
و تاویل این فرمودۀ خداوند: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُسۡمِعُ مَن يَشَآءُۖ وَمَآ
أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾ هم به همین شکل است. و وجوه دیگری نیز دارد
که معانی این آیه را بیان میکند.
پس اگر این آیات محتمل بر چنین معناهایی باشند که توصیف کردیم، پس کسی که در
توجیه این آیه میگوید که معنایش این است که میت به هیچ وجه هیچ چیزی نمیشنود، چنین
کسی دلیل و حجتی ندارد، برای اینکه نه از پیامبر صلی الله علیه وسلم خبری دارد که
این وجهش را تصحیح نماید و نه در فعل پیامبر شاهدی برای حق بودن توجیهش دارد. بلکه
تاویل کسانی که در این باره با او مخالف هستند به صحت اولیتر میباشد، چون از
رسول الله صلی الله علیه وسلم اخباری روایت کردیم که در آن اخبار آمده که مردگان
کلام زندگان را میشنوند.
پس اگر گمان کنندهای گمان کند و بگوید که: چون این فرمودۀ خداوند متعال که به
پیامبرش فرمود: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾ ، و این فرمودهاش:
﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾، عام هستند و چون ظاهرشان دربارۀ هر کسی که در
قبر باشد و دربارۀ همه مردگان میباشد؛ بدون اینکه بعضی از آنان تخصیص یافته
باشند، پس باید سخن کسی که میگوید: "جایز نیست مردگان در آن حال که در برزخ
هستند چیزی از کلام زندگان را بشنوند"، نزدیکتر به صحت باشد از سخن کسانی که
میگویند: "جایز است که در بعضی احوال صدای زندگان را بشنوند". پس چنین
گمان کنندهای، گمان نا صوابی برده است، برای اینکه الله متعال توضیح و بیان کتابی
که به سوی ما نازلش کرده است را به رسولش صلی الله علیه وسلم واگذار کرده است و پیامبر
صلی الله علیه وسلم نیز با این فرمودهاش آن را برای ما بیان کرده و توضیح داده
است، در آنجا که حال مومن و کافر را در قبرهایشان ذکر میکند آنگاه که دربارۀ دینشان
از آنان سوال میشود، و اینکه آنان صدای کفش پاهای کسانی که جنازهشان را دنبال
کردهاند در آن هنگام که برمیگردند میشنوند.
پس با اینها معلوم میشود که معنای این فرمودۀ خداوند: ﴿وَمَآ أَنتَ
بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾ و این فرموده: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾،
این است که بعضی چیزها را میشنوند نه همه چیز را. و دلیلی است بر اینکه سخن کسی
که میگوید: مردگان بعضی چیزها را در بعضی حالات میشنوند نزدیکتر و اولی به صحت
میباشد؛ به نسبت سخن کسی که مخالف با این را میگوید». انتها
🖊 پس اجماع اهل سنت و جماعت بر
این است که میت در قبرش میشنود و زائرش را میشناسد (چنانکه این اجماع را ابن قیم
و ابن کثیر نقل کردهاند) و کسانی که از این اجماع جدا شده و اقوال شاذ اختیار
کردهاند و منکر سماع اموات شدهاند، در این باره از جاده اهل سنت و جماعت خارج
شده و تاویلشان باطل است و مخالفتشان، آسیب و ضرری به این اجماع وارد نمیکند
چراکه سخن شاذ آنان در بین اهل سنت مطرود بوده و کسی رأی آنان را تایید نمیکند.
#مجاهد_دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر