🔹شمس الدین القرطبی (متوفی 671) صاحب تفسیر
قرطبی، در کتابش «الإعلام بما في دين النصارى من الفساد والأوهام وإظهار محاسن
الإسلام» صص 381-384 میگوید:
الفصل الثالث عشر
في ما ظهر على أصحابه والتابعين لهم من الكرامات الخارقة للعادات
أعلم أن غرضنا في
إثبات هذا الفصل شيئان
أحدهما أن نبين
أن ما ظهر على أصحابه وعلى أهل دينه من الكرامات هو آية لرسول الله صلى الله عليه
وسلم من أعظم الآيات وذلك أن الله تعالى إذا أكرم واحدا منهم بأن خرق له عادة فإن
ذلك يدل على أنه على الحق وأن دينه حق إذ لو كان مبطلا في دينه متبعا لمبطل في
دعواه كاذب في قوله على الله لما أكرمه الله ولا أكرم من اتبع دينه
فعلى هذا نقول إن
كل كرامة لولى إنما هي آية للنبي الذي يتبعه ذلك الولي فهذا أحد الغرضين وهو
أهمهما
والغرض الثاني
أن أصحاب رسول
الله صلى الله عليه وسلم وإن كانوا قد أكرمهم الله بكرامات خارقة للعادات فلا
يعتقد فيهم أنهم أنبياء كما فعلت النصارى بالحواريين بل يعتقد فيهم أنهم أولياء
الله وأصحاب رسول الله تلقوا عن رسول الله صلى الله عليه وسلم شرعه وبلغوا عنه
قوله وفعله فبذلوا في إظهار دين الله أنفسهم وأموالهم حتى أظهر كما قال الله تعالى
فيهم {محمد رسول الله والذين معه أشداء على الكفار رحماء بينهم تراهم ركعا سجدا
يبتغون فضلا من الله ورضوانا سيماهم في وجوههم من أثر السجود}
ونحن الآن نذكر
بعض ما أكرمه الله تعالى به
من ذلك ما علمنا
من أحوالهم على القطع
وذلك أنهم بعد
موت رسول الله صلى الله عليه وسلم تعرضوا لقتال كل من خالفهم من أهل الأرض يهوديهم
ونصرانيهم مجوسيهم ووثنيهم عربيهم وعجميهم على قلة عددهم ونزارة عددهم فقارعوا
الأبطال وسبوا الذرارى والأموال وأسروا العتاة وقتلوا الرجال وعلى هذا انقرض عصرهم
ومع ذلك فلم يرو
قط عنهم أنهم ولوا مدبرين ولا رجعوا منهزمين بل كانوا يرجعون غالبين وبعدوهم
ظافرين وعليهم ظاهرين هذا مع كثرة من كان يجتمع عليهم من عدوهم ومن وقف على فتوحات
الشام علم أن دين الحق هو دين الإسلام فلقد اجتمع عليهم من عدوهم بالشام ثلاث مائة
ألف ونحوها بل قد قال الواقدي ثمان مائة ألف من النصارى المستعربة وغيرهم وهم زهاء
ثلاثين ألف خيلهم ورجلهم فقارعوهم مقارعة الكرام وصبروا صبر من صدق ما وعده به
نبيه محمد عليه الصلاة والسلام فأظفرهم الله عليهم ومنحهم رقابهم وأورثهم أموالهم
وديارهم
وهكذا فعل الله
معهم غير ما مرة ولا يشك في أن هذا كرامة من الله لهم وأمر خارق للعادة في حقهم
فإن العادة أن من أكثر من مقارعة الشجعان فلا بد له من أن يصاب ولو في وقت من
الزمان وما اتفق لهم وإن كان كرامة لهم فهو آية لرسول الله صلى الله عليه وسلم
وأنه قد كان بشرهم بذلك وأخبرهم بكل ما طرأ لهم هنالك
فقد ثبت أنه عليه
السلام قال تغزو قيام من الناس فيقال لهم هل فيكم من رأى رسول الله صلى الله عليه
وسلم فيقولون نعم فيفتح لهم ثم تغزو قيام من الناس فيقال لهم هل فيكم من رأى من
رأى رسول الله صلى الله عليه وسلم فيقولون نعم فيفتح لهم ثم تغزو قيام فيقال لهم
هل فيكم من رأى من رأى من رأى رسول الله صلى الله عليه وسلم فيقال نعم فيفتح لهم
وهذا منه صلى
الله عليه وسلم إخبار بنصر أصحابه ونصر تابعيهم وتابعي تابعيهم ثلاثة قرون وهذه
الأعصار هكذا انقرضت لم يزل نصر الله لهم وعونه معهم تصديقا لنبيه وإكراما لأصحابه
رضي الله عنهم وجازاهم عنا بأفضل ما جازى أحدا عن أحد
ومن ذلك ما ظهر
على أحد منهم مما قدمنا ذكره حيث ذكرنا أن طائفة منهم أكلت السم مع رسول الله صلى
الله عليه وسلم فلم يضرها وقد ذكرنا حديث المرأة المهاجرة التي مات ابنها فقالت
اللهم إن كنت تعلم أني هاجرت إليك وإلى نبيك فلا تحملني هذه المصيبة فحيى وأكل
معهم وكذلك ذكرنا مقالة ثابت بن قيس بن شماس بعد موته وكلام زيد بن خارجة بعد موته
فيما تقدم فلا معنى لاعادته فلتنظر فيما تقدم
وقد دون من هذا
كثير يقضى منه العجب في كتب كرامات الأولياء ولو لم يكن من هذا إلا قبر معروف
الكرخي الكائن ببغداد لكان فيه كفاية وأعظم آية وذلك أن قبره يستشفى به ويدعى الله
عنده فيشفى المريض وتقضى الحاجة حتى أن أهل بغداد يقولون قبر معروف الكرخي ترياق
مجرب.
ومن ذلك خبر ابن
عمر رضي الله عنه أنه كان في بضع أسفاره فلقى جماعة وقفوا على الطريق خوفا من
السبع فطرد السبع عن طريقهم ثم قال إنما يسلط الله على ابن آدم ما يخافه ولو أنه
لم يخف غير الله لم يسلط عليه شيء
ومن ذلك حديث
العلاء بن الحضرمي بعثه رسول الله صلى الله عليه وسلم في غزاة فحال بينهم وين
الموضع الذي يريدونه قطة من البحر فدعا الله بإسمه الأعظم ومشوا على الماء
ومن ذلك أن عباد
بن بشيرأوأسد بن خضير خرجا من عند رسول الله صلى الله عليه وسلم فأضاء لهما رأس
عصا أحدهما كالسراج وقد قدمنا مثل هذا ومن ذلك أن سلمان أو أبا الدرداء كانت
بينهما قصعة فسبحت حتى سمعا تسبيحها وقد تظاهرت الأخبار بأن جماعة منهم رأوا
الملائكة وكانت تسلم عليهم مثل عمران بن حصين واسيد ابن حضير والأخبار في هذا
كثيرة وأما التابعون
فقد ظهرت لهم من
الكرامات والخيرات ما لا يمكن استيفاء ذكره في هذا الكتاب
فقد كان كثير
منهم يمشي على الماء ويطير في الهواء وينظر إلى الحصى فيصير جواهر وينظر الآخر إلى
الأرض بين يديه فيصير ذهبا وتطوى له الأرض ويتوضأ فيسيل الماء من بين يديه قضبان
ذهب ويدعو الله تعالى فيبرئ المرضى والمجانين والزمناء إلى ما لا يحصى كثرة
وقد دون من هذا
كثير يقضى منه العجب في كتب كرامات الأولياء ولو لم يكن من هذا إلا قبر معروف
الكرخي الكائن ببغداد لكان فيه كفاية وأعظم آية وذلك أن قبره يستشفى به ويدعى الله
عنده فيشفى المريض وتقضى الحاجة حتى أن أهل بغداد يقولون قبر معروف الكرخي ترياق
مجرب.
🗒 الإعلام بما في دين النصارى من الفساد والأوهام
وإظهار محاسن الإسلام از شمس الدين القرطبي، صص 381-384.
🔸ترجمه: «فصل سیزده: دربارۀ کرامات خارق
العادهای که برای اصحاب و تابعین پیامبر صلی الله علیه وسلم رخ داده است.
👈بدان که هدف ما در اثبات این فصل دو چیز
است:
1️⃣یکی اینکه
بیان کرده باشیم همۀ آن کراماتی که برای اصحابش و برای اهل دینش رخ داده است،
نشانهای از بزرگترین نشانهها برای رسول خدا صلی الله علیه وسلم هستند، چون وقتی
که خداوند متعال یک نفر از آنان را به این تکریم نماید که برایش خرق عادت رخ بدهد
پس این نشان دهندۀ بر حق بودن پیامبر و بر حق بودن دینش است، چون اگر در دینش بر
باطل میبود و در ادعایش باطل بود و بر خدا دورغ بسته بود پس خداوند او و کسی که
از دین او پیروی میکند را تکریم نمیکرد. بنابراین میگوییم: هر کرامتی که یک ولی
دارد همانا نشانهای برای آن پیامبری است که آن ولی از او پیروی میکند. پس این، یکی
از دو هدف و مهمترینشان بود.
2️⃣و هدف دوم:
اینکه اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم اگرچه هم خداوند با کرامات خارقالعادهای
آنها را تکریم کرده باشد، اما دربارۀ آنها معتقد نیستیم که آنها پیامبر هستند،
چنانکه نصاری با حواریون چنین کردند. بلکه دربارۀشان معتقدیم که آنها اولیاء خدا
و اصحاب رسول خدا هستند که از رسول خدا صلی الله علیه وسلم شریعتش را گرفته و قول
و فعل پیامبر را از طرف او به مردم ابلاغ نمودند و در اظهار دین خدا جانها و مالهایشان
را بخشیدند تا اینکه خداوند دین و ایمان آنها را بر همۀ ادیان چیره کرد. چنانکه
خداوند متعال میفرماید: «محمد رسول الله است، و کسانیکه با او هستند، بر کافران
سخت گیر (و شدید) و در میان خود مهربانند، آنها را در حال رکوع و سجده میبینی که
از الله فضل و خشنودی میطلبند، نشانۀ (درستکاری) آنها در چهرههایشان از اثر
سجده (نمایان) است». [الفتح: 29]
👈و اکنون بعضی از آن کرامتها را ذکر میکنیم.
▫️از
جمله، آنچه است که بطور قطع از احوال آنان دانستهایم
و آن اینکه آنها
بعد از مرگ رسول خدا صلی الله علیه وسلم با همۀ مخالفانشان از اهل زمین جنگیدند؛
مانند یهودی و نصاری و مجوسی و وثنی و عرب و عجم. و با اینکه تعداد خودشان و تجهیزاتشان
کم بود اما با جنگاورانشان جنگیدند و زن و فرزندان و اموال آنان را به غنیمت گرفتند
و سرکشانشان را اسیر کردند و مردانشان را کشتند و عصر آنان بر همین منوال سپری شد.
و با این حال هرگز از آنان دیده نشده که فرار کرده باشند و شکست خورده و برگشته
باشند، بلکه همواره غالب بودند و بر دشمنشان چیره و مسلط بودند با اینکه دشمنانشان
بسیار بود.
و کسی که به
فتوحات شام نگاه کند میداند که دین حق همان دین اسلام است. به راستی که در شام
حدود سیصد هزار نفر از دشمنانشان بر آنان جمع شدند حتی الواقدی گفته که هشتصد هزار
نفر از نصرانیهای مستعربه و غیر آنان بودند و به قدر سی هزار سوارکار و پیاده
نظام بودند و مسلمانان بزرگوارانه و صابرانه همچون صبر کسی که وعدههای پیامبرش
محمد علیه الصلاة والسلام را تصدیق کرده است با آنها جنگیدند. و به این شکل خداوند
مسلمانان را بر آنها و سختیهای دشمن پیروز گردادند و اموال و دیار آنان را به ارث
بردند و خداوند چندین بار با مسلمانان اینگونه رفتار کرد. و شکی نیست این کرامتی
از جانب خداوند برای آنان و امری خارق العاده در حق آنان است؛ چراکه عادتاً کسی که
هرچقدر هم شجاع و جنگجو باشد حتماً در وقتی از وقتها شکست میخورد اما چنین اتفاقی
برای آنها نیوفتاد. و اگرچه این برای آنها کرامتی است اما برای رسول خدا صلی الله
علیه وسلم آیت و نشانهای است و پیامبر قبلا آنها را به چنین چیزی مژده داده بود و
آنها را از همۀ این اتفاقات باخبر نموده بود. به تحقیق که از رسول خدا صلی الله علیه
وسلم به ثبوت رسیده که فرمود: گروهی از مردم میجنگند و به آنان گفته میشود آیا
در بین شما کسی هست که رسول خدا صلی الله علیه وسلم را دیده باشد، میگویند آری ، پس
بخاطر او در جنگ پیروز میشوند. سپس گروهی از مردم میجنگند و به آنان گفته میشود
آیا در بین شما کسی هست که کسی را دیده باشد که آن کس رسول خدا را دیده باشد؟ میگویند
آری. پس بوسیلۀ او پیروز میشوند. سپس گروهی میجنگند و به آنان گفته میشود: آیا
در بین شما کسی هست که کسی را دیده باشد که آن کس کسی را که پیامبر را دیده است دیده
باشد؟ میگویند آری، و بوسیلۀ او پیروز میشوند. و در واقع این خبر دادن رسول خدا
صلی الله علیه وسلم به پیروز شدن اصحابش و پیروزی تابعینش و پیروزی تابع تابعینش
که سه قرن است میباشد و این عصرها به همین شکل سپری شد و خداوند پیوسته آنها را
نصرت و یاری میداد.
▫️و از
جمله این کرامات، آن اتفاقی است که برای صحابه رخ داد و قبلا آن را ذکر کردیم اینکه
گفتیم گروهی از آنها همراه رسول خدا صلی الله علیه وسلم سم خوردند و زیانی به آنها
نرسید. و نیز حدیث آن زن مهاجر را ذکر کردیم که پسرش مُرد و گفت: خدایا اگر تو میدانی
که من به سوی تو و پیامبرت هجرت کردهام پس این مصیبت را بر من وارد نکن. پس
خداوند پسرش را زنده کرد و همراه پیامبر و صحابه زندگی کرد.
▫️و همچنین
سخن گفتن ثابت بن قیس بن شماس بعد از مُردنش؛ و سخن گفتن زید بن خارجه بعد از
مُردنش را ذکر کردیم.
▫️و از
آن جمله، خبر ابن عمر رضی الله عنه است که در یکی از سفرهایش جماعتی را دید که از
ترس شیری درنده بر سر راه ایستاده بودند و ابن عمر آن شیر درنده را از سر راهشان
دور کرد، سپس گفت: خداوند تنها چیزی را بر انسان مسلط میگرداند که از آن میترسد
و اگر جز از خدا نترسد چیزی را بر او مسلط نمیگرداند.
▫️و از
آن جمله حدیث العلاء بن الخضرمی است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم او را به
عنوان جنگجویی به جنگ فرستاد که بین آنها و بین موضعی که میخواستند بروند رودخانهای
حایل شده بود و خداوند را با اسم اعظمش به دعا خواند و بر روی آب حرکت کردند.
▫️و از
آن جمله اینکه یک شب عباد بن بشیر و اسد بن خضیر از نزد رسول خدا صلی الله علیه
وسلم بیرون رفتند و سر عصای یکی از آنها همانند چراغی روشن شده بود.
▫️و از
آن جمله اینکه بین سلمان و ابو درداء بشقاب غذایی بود که تسبیح میگفت و آن دو صدای
تسبیحش را شنیدند. و اخبار فراوانی آمده که جماعتی از آنها ملائکه را دیدند و بر
آنها سلام میدادند؛ مانند عمران بن حصین و اسید بن خضیر. و خبرها در این باره بسیار
است.
👈و اما تابعین
به تحقیق که
کرامات و خیراتی از تابعین آشکار شده که نمیتوان همۀ آنها را در این کتاب ذکر
کرد. به راستی که بسیاری از آنان بر روی آب حرکت میکردند و در هوا پرواز میکردند
و یا به سنگریزه نگاه میکردند و تبدیل به جواهرات میشد و یا به زمین جلوی پایشان
نگاه میکردند و تبدیل به طلا میشد و مسافتها برایشان کوتاه میشد و یا وضو میگرفتند
و آب از بین دستانشان خارج میشد و خدا را به دعا میخواندند و مریضان و دیوانگان
و کسانی که بیماریشان طول کشیده بود را خوب میکردند، به حدی که از کثرتشان در
شمار نمیآیند.
▫️و پایینتر
از این نوع کرامات شگفتانگیز خیلی زیاد وجود دارد که در کتب کرامات اولیاء آمده
است. و اگر چیزی از این کرامات بغیر از قبر معروف الکرخی که در بغداد است، وجود نمیداشت،
پس براستی که همین یکی کفایت بود و نشانۀ بسیار بزرگی است. و آن اینکه بوسیلۀ قبر
او مردم شفا مییابند و نزد او خداوند به دعا خوانده میشود و مریضان شفا پیدا میکنند
و نیازها برآورده میشود؛ حتی مردم بغداد میگویند که قبر معروف الکرخی دارویی
آزموده شده است.
ترجمه: مجاهد دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر