▫️پیروان مذهب وهابیت بخاطر دوری از علما و اندیشمندان اهل سنت و جماعت، و با تکیه بر فهم ناقص خود و ظاهرگرایی افراطیشان، مناط شرک را گم کردهاند و در طلب آن به مناطهای باطل و متناقضی رسیدهاند که باعث آثار سوء زیادی مانند تکفیر مخالفانشان و مشرک دانستن آنان و موافقتشان با مذهب خوارج گشته است.
▫️بدان که مناط شرک این است که تو، یک مخلوق را مستقل از خواست و مشیت الله و قائم به ذات خودش در صفاتش و تواناییهایش و در نفع و ضرر رساندنهایش بدانی، حال آن مخلوق چه زنده باشد، چه مرده باشد، چه حاضر باشد، چه غایب باشد تاثیری در شرک نبودنش ندارد و در هر حال چنین اعتقادی نسبت به یک مخلوق شرک است.
▫️اما نجدیه و وهابیت به تقلید از بعضی از علمای حنابله، مناط شرک را در فیما لا یقدر علیه الا الله قرار دادهاند و متأسفانه همین قاعده را نیز به درستی فهم نکردهاند و با علمای حنابله در فهم این قاعده مخالفت کردهاند (چراکه وهابیت، انتساب انجام بعضی امور به بعضی مخلوقات از باب سببیت و مجاز را نیز جزو امور ما لا يقدر علیه إلا الله قرار میدهند و منتسب کننده را متهم به شرک اکبر میکنند).
▫️در حالی که تقسیم امور به دو بخش، به این شکل که یک سری امور وجود داشته باشد که فقط الله بر آن قادر باشد و نسبت دادن انجام آن امور به غیر الله شرک باشد و مابقی امور مخلوقات نیز همانند الله بر آن قادر باشند و نسبت دادن انجام آن امور به مخلوقات جایز بوده و شرک نباشد، تقسیم بندیِ اشتباهی است، و بلکه یک نوع شریک قرار دادن برای خداوند میباشد!
▫️چون همانطور که گفتیم، چنین تقسیمی به این معناست که یک سری امور وجود دارند که مخلوقات نیز همانند الله بر آن قدرت دارند العیاذ بالله. در حالی که انسان بطور مستقل از الله و قائم به ذات خودش حتی قادر به انجام عمل کوچکی مانند پلک زدن نیز نیست و موحد شعار لا حول ولا قوة إلا بالله بر قلبش نقش بسته است.
▫️پس لابد منه است که مناط شرک را به این قرار داد که یک مخلوق را در تواناییها و صفات و قدرتها و نفع و ضرر رساندنهایش مستقل از الله و قائم به ذات خودش و خارج از اراده و مشیت الله قرار داد.
▫️که در این صورت اگر از یک مخلوق خواستی تا تخت بلقیس را از یمن به شام بیاورد اما آن مخلوق به همانند آصف چنین قدرتی نداشت و نتوانست چنین کاری بکند، پس درخواست تو شرک نبوده و مشرک نشدهای، برای اینکه او را برای انجام این کار سبب و وسیلهای به اذن الله میپنداشتی و او را قائم به ذاتش و قادر به نفس خودش و مستقل از الله ندانستهای.
▫️و یا اگر از یک مخلوق بخواهی که به تو برای مثال آرامش و سکینۀ قلبی بدهد و استرسهایت را از تو دور کند و معتقد باشی آن مخلوق (حال چه انسانی زنده باشد چه مرده باشد، چه حاضر باشد چه غایب باشد، و یا حتی انسان نباشد و بلکه سنگی یا پارچهای یا دستبندی یا هرچیزی باشد) خودش قائم به ذات خودش مستقل از الله میتواند به تو چنین نفعی برساند، پس مشرک شدهای.
▫️پس اینکه نجدیه با فهم اشتباهشان امور را به دو دسته تقسیم میکنند و میگویند بعضی امور وجود دارد که غیر از خدا نیز بر آن قادر است، در واقع نوعی شرک است، و خودشان سزاوارتر به مشرک بودن هستند! چراکه همانطور که گفتیم، اگر خدای متعال اراده نداشته باشد، کوچکترین عملی را نیز نمیتوان انجام داد.
▫️و به این شکل نجدیه از شرک فرار میکردند اما از جایی که فکرش را نمیکردند (یعنی بخاطر ظاهرگراییشان) در شرک گرفتار آمدند! فسبحان من نوع خلقه كما أراد!
🖊 خادم اهل سنت و جماعت: مجاهد دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر