🔹«فَيَأْتِيهِ فِي صُورَةِ إنْسِيٍّ ... وَيَقُولُ مَنْ أَنْتَ؟ فَيَقُولُ: أَنَا فُلَانٌ وَيَكُونُ مِنْ مُؤْمِنِي الْجِنِّ. كَمَا جَرَى مِثْلُ هَذَا لِي. كُنْت فِي مِصْرَ فِي قَلْعَتِهَا وَجَرَى مِثْلُ هَذَا إلَى كَثِيرٍ مِنْ التُّرْكِ مِنْ نَاحِيَةِ الْمَشْرِقِ وَقَالَ لَهُ ذَلِكَ الشَّخْصُ أَنَا ابْنُ تَيْمِيَّة فَلَمْ يَشُكَّ ذَلِكَ الْأَمِيرُ أَنِّي أَنَا هُوَ وَأَخْبَرَ بِذَلِكَ مَلِكَ مَارِدِينَ وَأَرْسَلَ بِذَلِكَ مَلِكُ مَارِدِينَ إلَى مَلِكِ مِصْرَ رَسُولًا وَكُنْت فِي الْحَبْسِ؛ فَاسْتَعْظَمُوا ذَلِكَ وَأَنَا لَمْ أَخْرُجْ مِنْ الْحَبْسِ وَلَكِنْ كَانَ هَذَا جِنِّيًّا يُحِبُّنَا فَيَصْنَعُ بِالتُّرْكِ التتر مِثْلَ مَا كُنْت أَصْنَعُ بِهِمْ؛ لَمَّا جَاءُوا إلَى دِمَشْقَ: كُنْت أَدْعُوهُمْ إلَى الْإِسْلَامِ فَإِذَا نَطَقَ أَحَدُهُمْ بِالشَّهَادَتَيْنِ أَطْعَمْتهمْ مَا تَيَسَّرَ فَعَمِلَ مَعَهُمْ مِثْلَ مَا كُنْت أَعْمَلُ وَأَرَادَ بِذَلِكَ إكْرَامِي لِيَظُنَّ ذَاكَ أَنِّي أَنَا الَّذِي فَعَلْت ذَلِكَ. قَالَ لِي طَائِفَةٌ مِنْ النَّاسِ. فَلِمَ لَا يَجُوزُ أَنْ يَكُونَ مَلَكًا؟ قُلْت لَا. إنَّ الْمَلَكَ لَا يَكْذِبُ وَهَذَا قَدْ قَالَ أَنَا ابْنُ تَيْمِيَّة وَهُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ كَاذِبٌ فِي ذَلِكَ».
🔸ترجمه: «ممکن است جن در صورت یک انسان نزد شخصی برود... و آن شخص بگوید تو کیستی؟ و آن جن بگوید: من فلان انسان هستم، و آن جن از جنهای مومن باشد، چنانکه چنین اتفاقی برای من افتاد. آن زمان که من در قلعۀ مصر زندانی بودم، یک جن مومن که خودش را به صورت من در آورده بود، نزد تعداد زیادی از ترکهای تتار ناحیه مشرق میرفت و به آنها میگفت که من ابن تیمیه هستم، و یکی از فرماندهان تتار که آن شخص را دیده بود در اینکه آن شخص من هستم شک نکرده بود و آن فرمانده نیز خبر دیدن من را به فرمانروای ماردین داده بود و فرمانروای ماردین نیز به فرمانروای مصر پیکی را فرستاده بود؛ در حالی که من در تمام مدت در حبس بودم. آنها نیز این اتفاق را خیلی بزرگ و عظیم دیدند و من اصلاً از زندان بیرون نرفته بودم؛ بلکه آن جن، ما را دوست داشته و کاری که من با آن جنها کردم (اینکه آنها را به اسلام دعوت میکردم) آن موقع که به دمشق آمدند، آنها نیز همین کار را با ترکهای تتار کردند، من آنها (جنها) را به اسلام دعوت کردم و هرگاه یکی از آنها شهادتین را بر زبان میآورد آن طعامی که میسر و آسان تر بود را به آنان میدادم. و آن جن نیز همانند آنچه که من انجام دادم را با آن ترکها انجام داده است (آنها را به اسلام دعوت کرده است) و با این کار خواسته تا مرا تکریم کند و تا آن شخص تتاری گمان کند که این من هستم که او را به اسلام دعوت میکنم. بعضی از مردم به من گفتند: چرا جایز نباشد که آن کسی که خودش را به شکل تو در آورده است فرشته باشد؟ گفتم نه، فرشته (ملائکه) دروغ نمیگوید، اما این شخص گفته که من ابن تیمیه هستم در حالی که میداند او در این باره دروغ گفته است».
🗒 مجموع الفتاوی، ج 13 صص 92-93.
#مجاهد_دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر