۱۳۹۷/۰۶/۳۱

حقیقت توحید ربوبیت نزد مشرکان (10)


🌺  خداوند می فرماید: ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ٢٢﴾ [سبأ: 22]

🌸«(ای پیامبر!) بگو: کسانی را که غیر از الله (آلهه خود) می‌پندارید، (به فریاد) بخوانید، (آن‌ها) هم‌وزن ذره ای در آسمان‌ها و در زمین مالک نیستند، و در (آفرینش و تدبیر) آن دو هیچ شرکتی ندارند، و او (= الله) از میان آن‌ها یاور و پشتیبانی ندارد».

🖊 مشرکان من دون الله هایشان را به فریاد می خواندند. مشرکان آنها را به فریاد می خواندند و هدف از این به فریاد خواندن هایشان این بود که آلهه هایشان به آنان نفعی برسانند یا ضرری از آنان دفع کنند، و معتقد بودند که آلهه هایشان شریک الله در مالکیت و تدبیر آسمان ها و زمین هستند و خداوند این اعتقادشان را رد می کند و می فرماید کسانی که به جای الله به فریاد می خوانید ﴿لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ﴾ چون آنان گمان می کردند که آلهه هایشان در آسمان ها و زمین شریک خداوند هستند. و فرمود: ﴿وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ﴾ یعنی در تدبیر امور جهان هستی، شریک خداوند نیستند و این ردی بر گمان مشرکان است که گمان می کردند آلهه هایشان در تدبیر امور این جهان، شریک الله هستند و اگر چنین اعتقادی نسبت به آلهه هایشان نداشتند، آنها را هم عبادت نمی کردند.

🔹ابن قیم در تفسیر آیه می گوید: «فتأمل كيف أخذت هذه الآية على المشركين مجامع الطرق التي دخلوا منها إلى الشرك وسدت بها عليهم الباب أبلغ سد وأحكمه، فإن العابد إنما يتعلق بالمعبود لما يرجو من نفعه، وإلا فلو كان لا يرجو منفعة منه فلا يتعلق قلبه به أبدا. وحينئذ فلا بد أن يكون المعبود إما مالكا للأسباب التي ينتفع بها عابده، أو شريكا لمالكها، أو ظهيرا أو وزيرا أو معاونا له، أو وجيها ذا حرمة وقدر، يشفع عنده فإذا انتفت هذه الأمور الأربعة من كل وجه انتفت أسباب الشرك وانقطعت مواده.
فنفى سبحانه عن آلهتهم أن تملك مثقال ذرة في السموات والأرض.
فقد يقول المشرك: هي شريكة للمالك الحق. فنفى شركها له.
فيقول المشرك: قد تكون ظهيرا أو وزيرا، أو معاونا. فقال: وَما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ.
ولم يبق إلا الشفاعة فنفاها عن آلهتهم، وأخبر أنه لا يشفع أحد عنده إلا بإذنه فإن لم يأذن للشافع لم يتقدم بالشفاعة بين يديه، كما يكون في حق المخلوقين. فإن المشفوع عنده يحتاج إلى الشافع وإلى معاونته له فيقبل شفاعته، وإن لم يأذن له منها. وأما من كل ما سواه فقير إليه بذاته فهو الغني بذاته عن كل ما سواه. فكيف يشفع عنده أحد بغير إذنه؟».

🔸ترجمه: «پس تأمل کن که چگونه این آیه تمام راه هایی که از آن وارد شرک می شوند را بر مشرکان گرفته است و درب را بر آنان به بالغ ترین و محکم ترین شکل بسته است. برای اینکه عابد تنها به این خاطر به معبود تعلق خاطر پیدا می کند که از او امید نفع رساندنی دارد وگرنه اگر امید نفعی از او نداشت پس هرگز قلبش به او تعلق پیدا نمی کرد. و اینجاست که حتما می بایست که معبود یا باید مالک اسبابی باشد که عابدش با آن اسباب نفع می برد، یا شریک مالک آن اسباب باشد یا مددکار و وزیر و معاون او باشد، یا در نزد او صاحب مقام و جایگاهی و دارای حرمت و قدری باشد تا بتواند نزد او شفاعت کند، و هنگامی که این امور چهارگانه از هر جهت منتفی شد اسباب شرک هم منتفی می شود و مواد آن قطع می گردد.
پس خداوند سبحان اینکه آلهه هایشان مالک مثقال ذره ای در آسمان ها و زمین باشند را نفی کرده است.
ممکن است مشرک بگوید: آلهه ها شریکی هستید برای مالک حقیقی. پس شراکت آنها را هم نفی کرد.
و یا مشرکی بگوید:  ممکن است آن آلهه ها مددکار و پشتیبان یا وزیر یا معاون او باشند. پس فرمود: {و او (= الله) از میان آن‌ها یاور و پشتیبانی ندارد}.
و جز شفاعت باقی نمانده که آن را هم از آلهه هایشان نفی کرد و خبر داد که کسی نزد او جز با اجازه او شفاعت نمی کند پس اگر به شافع اجازه ندهد نمی تواند نزد او شفاعت کند همانطور که در حق مخلوقات اینگونه است. برای اینکه آن کسی که در نزد او شفاعت انجام می شود چنین کسی به شافع نیاز دارد و به یاری و کمکش نیاز دارد به همین خاطر است که شفاعتش را قبول می کند اگرچه هم به شفاعتش اجازه نداده (و راضی) نباشد. و اما هر آنچه غیر او تعالی است ذاتا به او فقیر و نیازمند است و خداوند ذاتا از هرچیزی بی نیاز است، پس چگونه کسی نزد او بدون اجازه (و رضایت) او شفاعت می کند؟».
🗒 تفسیر القیم، صص 435-436.

🔹همچنین ابن قیم در جایی دیگر درباره این آیه می گوید: «فَالْمُشْرِكُ إِنَّمَا يَتَّخِذُ مَعْبُودَهُ لِمَا يَعْتَقِدُ أَنَّهُ يَحْصُلُ لَهُ بِهِ مِنَ النَّفْعِ، وَالنَّفْعُ لَا يَكُونُ إِلَّا مِمَّنْ فِيهِ خَصْلَةٌ مِنْ هَذِهِ الْأَرْبَعِ إِمَّا مَالِكٌ لِمَا يُرِيدُهُ عِبَادُهُ مِنْهُ، فَإِنْ لَمْ يَكُنْ مَالِكًا كَانَ شَرِيكًا لِلْمَالِكِ، فَإِنْ لَمْ يَكُنْ شَرِيكًا لَهُ كَانَ مُعِينًا لَهُ وَظَهِيرًا، فَإِنْ لَمْ يَكُنْ مُعِينًا وَلَا ظَهِيرًا كَانَ شَفِيعًا عِنْدَهُ.
فَنَفَى سُبْحَانَهُ الْمَرَاتِبَ الْأَرْبَعَ نَفْيًا مُتَرَتِّبًا، مُتَنَقِّلًا مِنَ الْأَعْلَى إِلَى مَا دُونَهُ، فَنَفَى الْمِلْكَ، وَالشِّرْكَةَ، وَالْمُظَاهَرَةَ، وَالشَّفَاعَةَ، الَّتِي يَظُنُّهَا الْمُشْرِكُ، وَأَثْبَتَ شَفَاعَةً لَا نَصِيبَ فِيهَا لِمُشْرِكٍ، وَهِيَ الشَّفَاعَةُ بِإِذْنِهِ».

🔸ترجمه: «پس مشرک تنها به این خاطر معبودش را عبادت می کند چون معتقد است که با آن نفعی برایش حاصل می شود و کسی نمی تواند نفع برساند مگر اینکه این خصلت های چهارگانه در او باشد: اینکه مالک چیزی باشد که عبادت کنندگانش آن را از او می خواهند. اگر مالک آن چیز نباشد، پس شریک مالک باشد. و اگر شریک مالک نبود پس یاور و مددکار او باشد. و اگر یاور و مددکارش نبود پس در نزد او شفاعت کننده باشد. و خداوند سبحان این مراتب چهارگانه را به ترتیب از بالا به پایین نفی کرد، پس خداوند چیزهایی را نفی کرد که مشرکان گمان می کردند در آلهه هایش وجود دارد مانند مالکیت و شراکت و مظاهرت و شفاعت، و شفاعتی که مشرک در آن هیچ نصیبی ندارد را ثابت کرد و آن شفاعت با اجازه اش است».
🗒 مدارج السالکین، ج 1 ص 353.

✔️ طبق سخنان ابن قیم درباره این آیه، متوجه می شویم که مشرکان آن چهار مورد را درباره آلهه هایشان معتقد بودند و هر کدام از آن چهار مورد، جزو خصایص ربوبیت است. یعنی 1- مالک بودن، 2- شریک مالک بودن، 3- ظهیر و یاور و مددکار مالک بودن، 4- شافع نزد مالک بودن، همگی شرک در ربوبیت است.
و چنانکه ابن قیم گفت اگر عابد قدرت نفع رساندن در معبودش نمی دید، هرگز او را عبادت نمی کرد. ابن قیم گفت : «العابد إنما يتعلق بالمعبود لما يرجو من نفعه، وإلا فلو كان لا يرجو منفعة منه فلا يتعلق قلبه به أبدا»، «عابد تنها به این خاطر به معبود تعلق خاطر پیدا می کند که از او امید نفع رساندنی دارد وگرنه اگر امید نفعی از او نداشت پس هرگز قلبش به او تعلق پیدا نمی کرد».

کسانی که مشرکان را موحد در ربوبیت می دانند و می گویند مشرکان برای بت هایشان صفات ربوبیت قائل نبودند و توحید ربوبیتشان کامل بود، از این تفکر خود باید دست بردارند و برگردند. چراکه گمراهی عظیمی است. و تمام تکفیرهای به ناحق و مشرک خواندن های اهل قبله به ناحق، همه نشأت گرفته از فهم ناقص از توحید و شرک است.


#مجاهد_دین 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...