شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید:
وَأَمَّا قَوْلُهُمْ: لَا يَجُوزُ السُّجُودُ لِغَيْرِ اللَّهِ. فَيُقَالُ لَهُمْ: إنْ قِيلَتْ هَذِهِ الْكَلِمَةُ عَلَى الْجُمْلَةِ فَهِيَ كَلِمَةٌ عَامَّةٌ تَنْفِي بِعُمُومِهَا جَوَازَ السُّجُودِ لِآدَمَ وَقَدْ دَلَّ دَلِيلٌ خَاصٌّ عَلَى أَنَّهُمْ سَجَدُوا لَهُ وَالْعَامُّ لَا يُعَارِضُ مَا قَابَلَهُ مِنْ الْخَاصِّ....
وَرَابِعُهَا: أَبُو يُوسُفَ وَإِخْوَتُهُ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَيُقَالُ: كَانَتْ تَحِيَّتَهُمْ؛ فَكَيْفَ يُقَالُ: إنَّ السُّجُودَ حَرَامٌ مُطْلَقًا؟ وَقَدْ كَانَتْ الْبَهَائِمُ تَسْجُدُ لِلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَالْبَهَائِمُ لَا تَعْبُدُ اللَّهَ. فَكَيْفَ يُقَالُ يَلْزَمُ مِنْ السُّجُودِ لِشَيْءِ عِبَادَتُهُ؟ وَقَدْ قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ. {وَلَوْ كُنْت آمِرًا أَحَدًا أَنْ يَسْجُدَ لِأَحَدِ لَأَمَرْت الْمَرْأَةَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِهَا} لِعِظَمِ حَقِّهِ عَلَيْهَا وَمَعْلُومٌ أَنَّهُ لَمْ يَقُلْ: لَوْ كُنْت آمِرًا أَحَدًا أَنْ يَعْبُدَ.
وَسَابِعُهَا : وَفِيهِ التَّفْسِيرُ أَنْ يُقَالَ: أَمَّا الْخُضُوعُ وَالْقُنُوتُ بِالْقُلُوبِ وَالِاعْتِرَافُ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَالْعُبُودِيَّةِ فَهَذَا لَا يَكُونُ عَلَى الْإِطْلَاقِ إلَّا لِلَّهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى وَحْدَهُ وَهُوَ فِي غَيْرِهِ مُمْتَنِعٌ بَاطِلٌ. وَأَمَّا السُّجُودُ فَشَرِيعَةٌ مِنْ الشَّرَائِعِ إذْ أَمَرَنَا اللَّهُ تَعَالَى أَنْ نَسْجُدَ لَهُ وَلَوْ أَمَرَنَا أَنْ نَسْجُدَ لِأَحَدِ مِنْ خَلْقِهِ غَيْرِهِ لَسَجَدْنَا لِذَلِكَ الْغَيْرِ طَاعَةً لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ إذْ أَحَبَّ أَنْ نُعَظِّمَ مَنْ سَجَدْنَا لَهُ وَلَوْ لَمْ يَفْرِضْ عَلَيْنَا السُّجُودَ لَمْ يَجِبْ أَلْبَتَّةَ فِعْلُهُ فَسُجُودُ الْمَلَائِكَةِ لِآدَمَ عِبَادَةٌ لِلَّهِ وَطَاعَةٌ لَهُ وَقُرْبَةٌ يَتَقَرَّبُونَ بِهَا إلَيْهِ وَهُوَ لِآدَمَ تَشْرِيفٌ وَتَكْرِيمٌ وَتَعْظِيمٌ. وَسُجُودُ إخْوَةِ يُوسُفَ لَهُ تَحِيَّةٌ وَسَلَامٌ أَلَا تَرَى أَنَّ يُوسُفَ لَوْ سَجَدَ لِأَبَوَيْهِ تَحِيَّةً لَمْ يُكْرَهْ لَهُ....
ثُمَّ يُقَالُ: السُّجُودُ عَلَى ضَرْبَيْنِ سُجُودُ عِبَادَةٍ مَحْضَةٍ وَسُجُودُ تَشْرِيفٍ. فَأَمَّا الْأَوَّلُ فَلَا يَكُونُ إلَّا لِلَّهِ وَأَمَّا الثَّانِي فَلِمَ قُلْت إنَّهُ كَذَلِكَ؟
و اما این سخنشان: سجده برای غیر خداوند جایز نیست. پس به آنان گفته میشود: اگر گفته شود این کلمه (سجده) به صورت جملتاً میباشد پس آن کلمهای عام است که به عمومیتش جایز بودن سجده برای آدم را نفی میکند، اما دلیل خاصی دلالت کرده که آنان (ملائکه) برای او (آدم) سجده کردهاند و عام با خاصی که با آن مقابله کند تعارض نمیکند..
و چهارما: پدر یوسف و برادرانش برای یوسف به سجده افتادند و گفته میشود: این سجده، تحیت و درود آنان بود. پس چگونه گفته میشود که سجده به طور مطلق حرام است؟ و به تحقیق که بهائم (چهارپایان) هم برای پیامبر صلی الله علیه وسلم سجده کردند و بهائم جز الله را عبادت نمیکنند. پس چطور گفته میشود که از سجده کردن برای یک چیز عبادت آن چیز لازم میآید؟؟ و به تحقیق که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: "اگر دستور میدادم که کسی برای کسی سجده کند زن را دستور میدادم که برای شوهرش سجده کند". بخاطر بزرگی حقی که بر زنش دارد و معلوم است که پیامبر نگفته که: اگر دستور میدادم که کسی عبادت کند کسی را..
و هفتما: و در آن تفسیری است اینکه گفته شود: اما خضوع و قنوت کردن با قلب و اعتراف کردن به ربوبیت و عبودیت، پس چنین چیزی به طور مطلق جایز نیست مگر تنها برای الله سبحانه وتعالی و برای غیر او ممتنع و باطل میباشد. و اما سجده که شریعتی از شرایع است، برای اینکه خداوند متعال ما را امر کرده که برای او سجده کنیم و اگر به ما امر کند که برای کسی غیر از او از خلایقش سجده کنیم، بخاطر اطاعت از الله عز وجل برای آن غیر، سجده میکردیم. برای اینکه دوست دارد که که آن کسی که برایش سجده کردهایم را بزرگ و تعظیم بداریم. و اگر هم سجده بر ما فرض نشده بود هم البته انجامش واجب نمیبود. پس سجدهی ملائکه برای آدم، عبادت است برای الله و اطاعت از اوست و قربتی است که به وسیلهی انجام دادن آن به او (خداوند) تقرب میجویند؛ و برای آدم هم سبب تشریف و تکریم و تعظیم است. و سجدهی برادران یوسف برای او، تحیت و سلام است. آیا نمیبینی که یوسف اگر برای پدرش سجدهی تحیت برده شود، آن را مکروه ندانسته است..
سپس گفته میشود: سجده بر دو نوع است، سجدهی عبادت محض، و سجدهی تشریف. و اما اولی که جز برای الله جایز نیست و اما دومی، پس چرا می گویی که این هم همانند اولی است؟
مجموع الفتاوی به اختصار 4/358-361
#مجاهد_دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر