۱۳۹۷/۰۶/۳۱

حقیقت توحید ربوبیت نزد مشرکان (12)


🌺خداوند متعال می فرماید: ﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٨٤ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ٨٥ قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ٨٦ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ٨٧ قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ٨٩ بَلۡ أَتَيۡنَٰهُم بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ٩٠ مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا كَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ٩١﴾ [المؤمنون: 84-91]

🌸«(ای پیامبر!) بگو: اگر می‌دانید، زمین و هرکه در آن است از آنِ کیست؟!(84) به زودی خواهند گفت: (همه) از آن الله است بگو: آیا پند نمی‌گیرید؟!(85) بگو: چه کسی پروردگار آسمان‌ها ی هفتگانه، و پروردگار عرش عظیم است؟!(86) خواهند گفت: (همه) از آنِ الله است بگو: آیا (از الله) نمی‌ترسید؟!(87) بگو: اگر می‌دانید، چه کسی فرمان‌روایی همۀ موجودات در دست دارد، و او پناه می‌دهد، و کسی در برابر او پناه داده نمی‌شود؟!(88) خواهند گفت: ازآن الله است بگو: پس چگونه جادو می‌شوید؟!(89) (چنین نیست) بلکه حق را برای آن‌ها آوردیم، و بی‌گمان آنان دروغگو هستند(90) الله هرگز فرزندی بر نگزیده است، و هیچ إله (دیگری) با او نیست، (اگر چنین بود) آنگاه هر إلهی آنچه را که آفریده بود؛ می‌برد، و مسلماً بعضی بر بعضی دیگر برتری می‌جستند، الله منزه (و پاک) است از آنچه آن‌ها توصیف می‌کنند(91)»

🔹ابن کثیر رحمه الله در زیر آیه 90: ﴿بَلۡ أَتَيۡنَٰهُم بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ﴾ می گوید: «يقَرِّرُ تَعَالَى وَحْدَانِيَّتَهُ، واسْتِقْلَالَهُ بِالْخَلْقِ وَالتَّصَرُّفِ وَالْمُلْكِ، لِيُرْشِدَ إِلَى أَنَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ، وَلَا تَنْبَغِي الْعِبَادَةُ إِلَّا لَهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ؛ وَلِهَذَا قَالَ لِرَسُولِهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْ يَقُولَ لِلْمُشْرِكِينَ الْعَابِدِينَ مَعَهُ غَيْرَهُ، الْمُعْتَرِفِينَ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَأَنَّهُ لَا شَرِيكَ لَهُ فِيهَا، وَمَعَ هَذَا فَقَدَ أَشْرَكُوا مَعَهُ في الْإِلَهِيَّةِ، فَعَبَدُوا غَيْرَهُ مَعَهُ، مَعَ اعْتِرَافِهِمْ أَنَّ الَّذِينَ عَبَدُوهُمْ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا، وَلَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا، وَلَا يَسْتَبِدُّونَ بِشَيْءٍ، بَلِ اعْتَقَدُوا أَنَّهُمْ يُقَرِّبُونَهُمْ إِلَيْهِ زُلْفَى».
🔸ترجمه: «خداوند متعال وحدانیتش و استقلالیتش در خلق و تصرف و ملک را مقرر می‌کند تا به این ارشاد نماید که اوست کسی که هیچ إلهی جز او نیست، و عبادت جز برای او که یکتای بدون شریک است، شایسته نیست. و برای همین به پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم فرمود که به مشرکانی که غیر او را عبادت می‌کنند و به ربوبیت او معترف هستند و اینکه شریکی برای او در آن وجود ندارد بگوید، با این حال در الهیت شریک برای او قرار داده‌اند و غیر او را به همراه او عبادت می‌کنند، با اینکه اعتراف می‌کنند که کسانی که عبادتشان می‌کنند چیزی خلق نکرده‌اند و مالک چیزی نیستند و استبداد خودکامگی در چیزی ندارند؛ بلکه معتقد اند که آنها (آلهه‌هایشان) آنان را به اوتعالی نزدیک می‌کنند».
🗒 تفسیر ابن کثیر، ج 5، صص 488-489.

👈از این سخنان ابن کثیر انگار چنین برداشت می‌شود که مشرکان به توحید ربوبیت الله ایمان داشته‌اند و اعتراف زبانی مشرکان به ربوبیت الله را بیان می‌کند، اما حقیقت این گونه نیست و منظور امام ابن کثیر رحمه الله هم اثبات توحید ربوبیت برای مشرکان نبوده است؛ چراکه شرک مشرکان در ربوبیت از مسائل «معلوم از دین به ضرورت» می باشد. و مشرکان به آنچه که اقرار می‌کردند ایمان نداشته و در ادعایشان کاذب و دروغگو بودند و خداوند در آیۀ بعد، شرک آنان در ربوبیت را بیان می‌کند و می‌فرماید: {الله هرگز فرزندی بر نگزیده است، و هیچ إله (دیگری) با او نیست، (اگر چنین بود) آنگاه هر إلهی آنچه را که آفریده بود؛ می‌برد، و مسلماً بعضی بر بعضی دیگر برتری می‌جستند، الله منزه (و پاک) است از آنچه آن‌ها توصیف می‌کنند}.
🔹ابن کثیر در در زیر آیه 91: ﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾ بیان می‌کند که مشرکان در چنین اموری مشرک شده و لذا اقرارشان به توحید ربوبیت را نقض کرده‌اند. ابن کثیر می‌گوید: «يُنَزِّهُ تَعَالَى نَفْسَهُ عَنْ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ أَوْ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ، فَقَالَ: {مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ} أَيْ: لَوْ قُدِّر تَعَدُّدُ الْآلِهَةِ، لَانفَرَدَ كُلٌّ مِنْهُمْ بِمَا يَخْلُقُ، فَمَا كَانَ يَنْتَظِمُ الْوُجُودُ. وَالْمُشَاهَدُ أَنَّ الْوُجُودَ مُنْتَظِمٌ مُتَّسِقٌ، كُلٌّ مِنَ الْعَالَمِ الْعُلْوِيِّ وَالسُّفْلِيِّ مُرْتَبِطٌ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ، فِي غَايَةِ الْكَمَالِ، {مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ} [الْمُلْكِ: 3] ثُمَّ لَكَانَ كُلٌّ مِنْهُمْ يَطْلُبُ قَهْرَ الْآخَرِ وَخِلَافَهُ، فَيَعْلُو بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ. وَالْمُتَكَلِّمُونَ ذَكَرُوا هَذَا الْمَعْنَى وَعَبَّرُوا عَنْهُ بِدَلِيلِ التَّمَانُعِ، وَهُوَ أَنَّهُ لَوْ فُرِضَ صَانِعَانِ فَصَاعِدًا، فَأَرَادَ وَاحِدٌ تَحْرِيكَ جِسْمٍ وَأَرَادَ الْآخَرُ سُكُونَهُ، فَإِنْ لَمْ يَحْصُلْ مُرَادُ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا كَانَا عَاجِزَيْنِ، وَالْوَاجِبُ لَا يَكُونُ عَاجِزًا، وَيَمْتَنِعُ اجْتِمَاعُ مُرَادَيْهِمَا لِلتَّضَادِّ. وَمَا جَاءَ هَذَا الْمُحَالُ إِلَّا مِنْ فَرْضِ التَّعَدُّدِ، فَيَكُونُ مُحَالًا فَأَمَّا إِنْ حَصَلَ مُرَادُ أَحَدِهِمَا دُونَ الْآخَرِ، كَانَ الْغَالِبُ هُوَ الْوَاجِبُ، وَالْآخِرُ الْمَغْلُوبُ مُمْكِنًا؛ لِأَنَّهُ لَا يَلِيقُ بِصِفَةِ الْوَاجِبِ أَنْ يَكُونَ مَقْهُورًا؛ وَلِهَذَا قَالَ: {وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ} أَيْ: عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ الْمُعْتَدُونَ فِي دَعْوَاهُمُ الْوَلَدَ أَوِ الشَّرِيكَ عُلُوًّا كَبِيرًا».

🔸ترجمه: «خداوند متعال از اینکه برای او فرزند یا شریکی در ملک و فرمانروایی باشد، نفس خود را تنزیه و پاک می‌نماید و می فرماید: {الله هرگز فرزندی بر نگزیده است، و هیچ إله (دیگری) با او نیست، (اگر چنین بود) آنگاه هر إلهی آنچه را که آفریده بود، می‌برد، و مسلماً بعضی بر بعضی دیگر برتری می‌جستند} یعنی: اگر تعدّد آلهه وجود می‌داشت و مقدّر می‌بود، هر یک از آن إله‌ها آنچه که خلق کرده است را سمت خود می‌بُرد و جهان هستی انتظامی نمی‌یافت. و آنچه مشاهده می‌کنیم نشان می‌دهد که جهان هستی منظّم و دارای نظم و ترتیب است، چه عالم بالا و چه عالم پایین که به همدیگر مرتبط هستند و در نهایت کمال قرار دارند. {در آفرینش خداوند هیچ خلل و بی‌نظمی نمی‌بینی}. همچنین اگر تعدد آلهه مقدّر می‌بود بعضی از آنان خواستار مقهور ساختن بعضی دیگر و مخالفت با او می‌شدند و بر یکدیگر برتری می‌جستند. و متکلّمان این مفهوم را ذکر کرده‌اند و از آن به عنوان «دلیل تمانع» یاد کرده‌اند. و آن این است که اگر فرض کرده شود که دو صانع و بیشتر وجود داشته باشد و یکی بخواهد جسمی را حرکت دهد و دیگری بخواهد آن را ساکن نماید، پس اگر خواستۀ هیچ کدام حاصل نشود، پس هردو عاجز و ناتوان خواهند بود، و «واجب الوجود» نباید عاجز باشد. و بخاطر تضادی که بین هم دارند اجتماع خواستۀ هردو نیز، امکان پذیر نخواهد بود. و چنین چیز محالی بخاطر فرض «تعدّد آلهه» بوجود آمده است. پس چنین چیزی محال خواهد بود. و اما اگر خواستۀ یکی از آنان حاصل شود و خواستۀ دیگری حاصل نشود، پس آنکه غالب می‌گردد همان «واجب الوجود» است و آخری مغلوب «ممکن الوجود». برای اینکه شایستۀ صفت واجب الوجود نیست که مقهور باشد. و برای همین فرمود: {و مسلماً بعضی بر بعضی دیگر برتری می‌جستند، الله منزه (و پاک) است از آنچه آن‌ها توصیف می‌کنند} یعنی: خداوند از آنچه که آن ظالمان و سرکشان می‌گویند؛ به نسبت ادعا کردن فرزند و شریک برای الله، بسیار متعالی می‌باشد».
🗒 تفسیر ابن کثیر، ج 5، ص 491.

👈پس مشرکان الله را اینگونه وصف می‌کردند –اینکه فرزند و شریک دارد- و لازمۀ فرزند و شریک قرار دادن برای الله، شرک در ربوبیت می‌باشد و چنین وصف کردنی بیانگر شرک آنان در ربوبیت می‌باشد و اقرار زبانی آنان را نقض می‌کند.
🔹همچنین ابن کثیر رحمه الله می‌گوید که گرچه مشرکان به خالق یکتا و بدون شریک بودن الله علم داشتند، اما به چنین علمی هیچ ایمان و یقینی نداشتند و عدم یقینشان بود که آنان را به شرک کشانده بود. پس چگونه مشرکان توحید ربوبیت داشته‌اند در حالی که هیچ یقینی به آنچه که زبانا اقرار می‌کردند نداشتند؟ ▫️ابن کثیر می‌گوید: «أَيْ: أَهُمْ خَلَقُوا السموات وَالْأَرْضَ؟ وَهَذَا إِنْكَارٌ عَلَيْهِمْ فِي شِرْكِهِمْ بِاللَّهِ، وَهُمْ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْخَالِقُ وَحْدَهُ، لَا شَرِيكَ لَهُ. وَلَكِنَّ عَدَمَ #إِيقَانِهِمْ هُوَ الَّذِي يَحْمِلُهُمْ عَلَى ذَلِكَ».
🔸ترجمه: «یعنی: آیا آنان هستند که آسمان‌ها و زمین را خلق کرده‌اند؟ و این انکار بر آنان در شرکشان به الله است، و آنان می‌دانند که اوتعالی خالق یکتا است که شریکی ندارد؛ اما #عدم_یقینشان به آن بود که آنان را بر آن (شرک ورزی) حمل می‌نمود».
🗒تفسیر قرآن العظیم از ابن کثیر، ج 7 ص 437.

🔹همچنین ابن کثیر رحمه الله می‌گوید که مشرکان چنین توهم می‌کردند که آلهه‌هایشان می‌توانند که جلوی عذاب خداوند بر آنان را بگیرد، ▫️می‌گوید: «ثُمَّ قَالَ {أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنَا} اسْتِفْهَامُ إِنْكَارٍ وَتَقْرِيعٍ وَتَوْبِيخٍ، أَيْ: أَلَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ وَتَكْلَؤُهُمْ غَيْرُنَا؟ لَيْسَ الْأَمْرُ كَمَا تَوَهَّمُوا وَلَا كَمَا زَعَمُوا؛ وَلِهَذَا قَالَ: {لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ} أَيْ: هَذِهِ [الْآلِهَةُ] الَّتِي اسْتَنَدُوا إِلَيْهَا غَيْرَ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ».
🔸ترجمه: «سپس فرمود: {آیا آن‌ها آلهه‌هایی دارند که (می‌توانند) آن‌ها را در برابر (عذاب) ما (حفظ کنند و) باز دارند؟}. استفهام انکاری و توبیخی است، یعنی: آیا آنها آلهه‌ای غیر از ما دارند که آنان را از عذاب ما باز می‌دارد و نجات می‌دهد؟ اینطوری که #توهم می‌کنند و گمان می‌کنند نیست، و برای همین فرمود: {نمی‌توانند خودشان را یاری دهند} یعنی این آلهه‌هایی که بجای الله به آنها تکیه می‌کنند نمی‌توانند خودشان را یاری دهند».
🗒تفسیر ابن کثیر، ج 5 ص 344.

👈پس این توهم و پندار باطل مشرکان که آلهه هایشان می توانند عذاب الله را از آنان باز دارد، نشانگر شرک مشرکان به ربوبیت بوده و توحید ربوبیت نداشته‌اند.

🔹همچنین ابن کثیر در جایی دیگر می‌گوید که مشرکان از آلهه‌هایشان عزت و نصرت می‌گرفتند که بیانگر شرک در ربوبیت می‌باشد. ▫️ابن کثیر می‌گوید: «يُخْبِرُ تَعَالَى عَنِ الْكُفَّارِ الْمُشْرِكِينَ بِرَبِّهِمْ: أَنَّهُمُ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً، لِتَكُونَ تِلْكَ الْآلِهَةُ {عِزًّا} يَعْتَزُّونَ بِهَا وَيَسْتَنْصِرُونَهَا».
🔸ترجمه: «خداوند متعال از کافران مشرک به پروردگارشان خبر می‌دهد که آنان بجای او، آلهه‌هایی گرفتند تا آن آلهه‌ها {سبب عزتشان} باشند و با آنها #عزت یابند و آنان را #یاری برسانند».
🗒تفسیر ابن کثیر، ج 5 ص 261.

🔹همچنین ابن کثیر در جایی دیگر می‌گوید که مشرکان علاوه بر اینکه بوسیلۀ آلهه‌هایشان خواستار نزدیک شدن به الله بودند، از آلهه‌هایشان نصرت و رزق هم می‌خواستند که دلیلی آشکار بر شرک آنان در ربوبیت می‌باشد، ▫️ابن کثیر می‌گوید: «يَقُولُ تَعَالَى مُنْكِرًا عَلَى الْمُشْرِكِينَ فِي اتِّخَاذِهِمُ الْأَنْدَادَ آلِهَةً مَعَ اللَّهِ، يَبْتَغُونَ بِذَلِكَ أَنْ تَنْصُرَهُمْ تِلْكَ الْآلِهَةُ وتَرْزُقَهُمْ وَتُقَرِّبَهُمْ إِلَى اللَّهِ زُلْفَى.
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: {لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ} أَيْ: لَا تَقْدِرُ الْآلِهَةُ عَلَى نَصْرِ عَابِدِيهَا، بَلْ هِيَ أَضْعَفُ مِنْ ذَلِكَ وَأَقَلُّ وَأَذَلُّ وَأَحْقَرُ وَأَدْخَرُ، بَلْ لَا تَقْدِرُ عَلَى الِانْتِصَارِ لِأَنْفُسِهَا، وَلَا الِانْتِقَامِ مِمَّنْ أَرَادَهَا بِسُوءٍ؛ لِأَنَّهَا جَمَادٌ لَا تَسْمَعُ وَلَا تَعْقِلُ».
🔸ترجمه: «خداوند متعال بر مشرکان بخاطر اینکه همتایان (انداد) را آلهه‌ای به همراه الله گرفتند و با این کار می‌خواستند که آن آلهه‌ها #یاریشان بدهند و به آنها #رزق‌ بدهند و آنان را به الله #نزدیک گردانند. خداوند متعال می‌فرماید: {آن‌ها قادر به یاری ایشان نیستند} یعنی: آلهه‌ها نمی‌توانند عبادت کنندگانشان را یاری دهند، بلکه آنان بسیار ضعیف‌تر و کمتر و ذلیل‌تر و حقیر تر و خوار تر از آن هستند، بلکه حتی نمی‌توانند خودشان را یاری برسانند و نمی‌توانند از کسی که به آنان ارادۀ بد داشته باشد انتقام بگیرند؛ برای اینکه جماداتی هستند که نمی‌شنوند و تعقل نمی‌کنند».
🗒تفسیر ابن کثیر، ج 6 ص 593.
🔹و باز ابن کثیر در جایی دیگر می‌گوید که مشرکان از آلهه‌هایشان امید نصرت و یاری و رزق رساندن داشتند و در سختی‌هایشان به آنان چنگ می‌زدند. ▫️ابن کثیر می‌گوید: «هَذَا مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللَّهُ تَعَالَى لِلْمُشْرِكِينَ فِي اتِّخَاذِهِمْ آلِهَةً مِنْ دُونِ اللَّهِ، يَرْجُونَ نَصْرَهُمْ وَرِزْقَهُمْ، وَيَتَمَسَّكُونَ بِهِمْ فِي الشَّدَائِدِ، فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَبَيْتِ الْعَنْكَبُوتِ فِي ضَعْفِهِ وَوَهَنِهِ فَلَيْسَ فِي أَيْدِي هَؤُلَاءِ مِنْ آلِهَتِهِمْ إِلَّا كمَنْ يَتَمَسَّكُ بِبَيْتِ الْعَنْكَبُوتِ، فَإِنَّهُ لَا يُجْدِي عَنْهُ شَيْئًا، فَلَوْ عَلموا هَذَا الْحَالَ لَمَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ».
🔸ترجمه: «این مثلی است که خداوند متعال برای مشرکانی زده است که بجای الله آلهه‌هایی گرفته‌اند و از آنها #امید #نصرت و یاری رساندن و #رزق دادن دارند و در #سختی‌هایشان به آنان چنگ می‌زدند، پس آنان در این باره همانند خانۀ عنکبوت ضعیف و سست هستند، و چیزی به دست آلهه‌هایشان نیست جز همانند کسی که به خانۀ عنکبوت تمسک و چنگ می‌زند و چیزی را از او دور نمی‌کند. پس اگر آنان چنین چیزی را می‌دانستند به جای الله، اولیائی برای خود نمی‌گرفتند».
🗒تفسیر ابن کثیر، ج 6 ص 279.

✔️همۀ این نصوص و نصوص فراوان دیگری از ابن کثیر رحمه الله، بیانگر این نکته هستند که مشرکان در ربوبیت الله متعال مشرک بوده‌اند. و اقرار زبانی آنان به توحید ربوبیت، از سر ایمان قلبی و اعتقاد درونی نبوده است، بلکه چنانکه خداوند می‌فرماید، آنها در اعتقادشان به ربوبیت الله کاذب بودند: (وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ). و ابن کثیر رحمه الله نیز تنها اقرار زبانی آنان را بیان کرده است، در حالی که قلباً به آن یقین نداشته و عدم یقینشان آنان را به این شرک‌ها کشانده بود.

⛔️اما آنجا که ابن کثیر گفت: «يَقُولَ لِلْمُشْرِكِينَ الْعَابِدِينَ مَعَهُ غَيْرَهُ، الْمُعْتَرِفِينَ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَأَنَّهُ لَا شَرِيكَ لَهُ فِيهَا، وَمَعَ هَذَا فَقَدَ أَشْرَكُوا مَعَهُ في الْإِلَهِيَّةِ، فَعَبَدُوا غَيْرَهُ مَعَهُ، مَعَ اعْتِرَافِهِمْ أَنَّ الَّذِينَ عَبَدُوهُمْ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا، وَلَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا، وَلَا يَسْتَبِدُّونَ بِشَيْءٍ»؛ «و برای همین به پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم فرمود که به مشرکانی که غیر او را عبادت می‌کنند و به ربوبیت او معترف هستند و اینکه شریکی برای او در آن وجود ندارد بگوید، با این حال در الهیت شریک برای او قرار داده‌اند و غیر او را به همراه او عبادت می‌کنند، با اینکه اعتراف می‌کنند که کسانی که عبادتشان می‌کنند چیزی خلق نکرده‌اند و مالک چیزی نیستند و استبداد خودکامگی در چیزی ندارند».
👈باید این سخن ابن کثیر را بر دیگر سخنان ایشان که ما بعضی از آنها را نقل نمودیم، حمل نمود و نباید اقوال علما را قیچی شده و بریده آورد؛ بلکه باید بین اقوالشان را جمع نمود. و باید بدانیم که برای اقوال علما استدلال آورده می‌شود نه اینکه به اقوال علما استدلال کرده شود و حتی اگر بالفرض عالمی گمان کرده باشد که مشرکان توحید ربوبیت داشته‌اند، خطای او می‌باشد و آنچه که مخالف قرآن و سنت باشد مردود است و چه مردودی بزرگ تر از ادعای توحید ربوبیت برای مشرکان در حالی که ده‌ها آیۀ قرآن بیانگر شرک مشرکان در ربوبیت می‌باشد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...