شیخ الاسلام ابن تیمیه در مجموع الفتاوی می گوید:
"👈يسمع الميت في الجملة👉 كما ثبت في الصحيحين عن النبي أنه قال: "يسمع خفق نعالهم حين يولون عنه" وثبت عن النبي: "أنه ترك قتلى بدر ثلاثا ثم أتاهم فقال "يا أباجهل بن هشام يا أمية بن خلف يا عتبة بن ربيعة يا شيبة بن ربيعة هل وجدتم ما وعدكم ربكم حقا فإني وجدت ما وعدني ربي حقا" فسمع عمر رضي الله عنه قفال يا رسول الله كيف يسمعون وأنى يجيبون وقد جيفوا فقال: "والذي نفسي بيده ما أنت بأسمع لما أقول منهم ولكنهم لا يقدرون أن يجيبوا" ثم أمر بهم فسحبوا في قليب بدر" وكذلك في الصحيحين عن عبدالله بن عمر "أن النبي صلى الله عليه وسلم وقف على قليب بدر فقال هل وجدتم ما وعدكم ربكم حقا وقال إنهم يسمعون الآن ما أقول" وقد ثبت عنه في الصحيحين من غير وجه أنه كان يأمر بالسلام على أهل القبور ويقول: "قولوا السلام عليكم أهل الديار من المؤمنين والمسلمين وإنا إن شاء الله بكم لاحقون ويرحم الله المستقدمين منا ومنكم والمستأخرين نسأل الله لنا ولكم العافية اللهم لا تحرمنا أجرهم ولا تفتنا بعدهم واغفر لنا ولهم" وهذا خطاب لهم وإنما يُخاطَب من يسمع وروى ابن عبد البر عن النبي أنه قال: "مامن رجل يمر بقبر رجل كان يعرفه في الدنيا فيسلم عليه إلا رد الله عليه روحه حتى يرد عليه السلام." وفي السنن عنه أنه قال: "أكثروا من الصلاة علي يوم الجمعة فإن صلاتكم معروضة علي فقالوا يا رسلو الله وكيف تعرض صلاتنا عليك وقد أرمت يعني صرت رميما فقال إن الله تعالى حرّم على الأرض أن تأكل لحوم الأنبياء" وفي السنن أنه قال "إن الله وكل بقبري ملائكة يبلغوني عن أمتي السلام" 👈فهذه النصوص وأمثالها تبين أن الميت يسمع في الجملة كلام الحي 👉 ولا يجب أن يكون السمع له دائماً بل قد يسمع في حال دون حال كما قد يعرض للحي فإنه قد يسمع أحياناً خطاب من يخاطبه وقد لا يسمع لعارض يعرض له وهذا السمع سمع إدراك ليس يترتب عليه جزاء ولا هو السمع المنفي بقوله [تعالى] {إنك لا تسمع الموتى} فإن المراد بذلك سمع القبول والامتثال فإن الله جعل الكافر كالميت الذي لا يستجيب لمن دعاه وكالبهائم التي تسمع الصوت ولا تفقه المعنى فالميت وإن سمع الكلام وفقه المعنى فإنه لا يمكنه إجابة الداعي ولا امتثال ما أمر به ونهى عنه فلا ينتفع بالأمر و النهي وكذلك الكافر لا ينتفع بالأمر والنهي وإن سمع الخطاب وفهم المعنى كما قال تعالى {ولو علم فيهم خيراً لأسمعهم} ، 👈وأما رؤية الميت فقد روى في ذلك آثار👉 عن عائشة وغيرها . . هل تعاد روحه إلى بدنه ذلك الوقت أم تكون ترفرف على قبره في ذلك الوقت وغيره فإن روحه تعاد إلى البدن في ذلك الوقت كما جاء في الحديث وتعاد أيضا في غير ذلك وأرواح المؤمنين في الجنة كما في الحديث الذي رواه النسائي ومالك والشافعي وغيرهم "أن نسمة المؤمن طائر يعلق في جر الجنة حتى يرجعه الله إلى جسده يوم يبعثه" وفي لفظ "ثم تأوى إلى قناديل معلقة بالعرش" ومع ذلك فتتصل بالبدن متى شاء الله وذلك في اللحظة بمنزلة نزول الملك وظهور الشعاع في الأرض وانتباه النائم وهذا جاء في عدة آثار أن الأرواح تكون في أفنية القبور قال مجاهد الأرواح تكون على أفنية القبور سبعة أيام من يوم دفن الميت لا تفارقه فهذا يكون أحيانا وقال مالك بن أنس بلغني أن الأرواح مرسلة تذهب حيث شاءت والله أعلم" انتهى كلام ابن تيمية رحمه الله.
ابن تیمیه میگوید: میت جملتاً میشنود، چنانکه در صحیحین ثابت گشته از پیامبر که فرمود: «يسمع خفق نعالهم حين يولون عنه» «صدای کفشهایشان را میشوند هنگامیکه از نزدش بر میگردند» و از پیامبر صلی الله علیه وسلم ثابت شده که ایشان کشته شدگان بدر را سه روز ترک کرد سپس نزدشان رفت و گفت: ای ابوجهل بن هشام ای امیه بن خلف ای عتبه بن ربیعه ای شیبه بن ربیعه، آیا آنچه که پروردگارتان به شما وعده داد را حق یافتید؟ چرا که من آنچه که پروردگارم به من وعده داد را حق یافتم.
عمر رضی الله عنه شنید و گفت ای رسول خدا چگونه میشنوند و چگونه حواب میدهند در حالی که پوسیده شدهاند؟ فرمود: سوگند به کسی که جانم به دست اوست تو از آنان شنواتر نیستی نسبت به آنچه که به آنان میگویم، منتها نمیتوانند که جواب بدهند.
سپس دستور داد تا آنان را در چاه بدر بیاندازد.
و همچنین در صحیحین از عبد الله بن عمر آمده که پیامبر صلی الله علیه وسلم نزد چاه بدر ایستاد و گفت: آیا آنچه که پروردگارتان به شما وعده داد را حق یافتید؟ و فرمود آنان الآن آنچه میگویم را میشوند.
و در صحیحین باز از ایشان ثابت گشته است از وجهی دیگر اینکه ایشان دستور به سلام دادن به اهل قبور داده است و میفرمود: «قولوا السلام عليكم أهل الديار من المؤمنين والمسلمين وإنا إن شاء الله بكم لاحقون ويرحم الله المستقدمين منا ومنكم والمستأخرين نسأل الله لنا ولكم العافية اللهم لا تحرمنا أجرهم ولا تفتنا بعدهم واغفر لنا ولهم».
و این خطاب به آنان است و تنها کسی خطاب قرار میگیرد که میشوند. و از ابن عبد البر از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت شده که فرمود: «ما من رجل يمر بقبر رجل كان يعرفه في الدنيا فيسلم عليه إلا رد الله عليه روحه حتى يرد عليه السلام»؛ «هیچ کس نیست که بر قبر کسی عبور کند که او را در دنیا میشناخت و بر او سلام کند، الا اینکه خداوند روحش را به او برمیگرداند تا اینکه سلامش را پاسخ دهد».
و در سنن از پیامبر روایت شده که گفت: «أكثروا من الصلاة علي يوم الجمعة فإن صلاتكم معروضة علي فقالوا يا رسلو الله وكيف تعرض صلاتنا عليك وقد أرمت يعني صرت رميما فقال إن الله تعالى حرّم على الأرض أن تأكل لحوم الأنبياء»؛ «در روز جمعه زیاد بر من صلوات بفرستید برای اینکه صلوات شما بر من عرضه میشود. گفتند ای رسول الله صلات ما چگونه بر تو عرضه میشود در حالی که پوسیده شده و به خاک تبدیل میشوی. فرمود: همانا خداوند متعال بر زمین حرام کرده است که گوشت انبیا را بخورد».
و در سنن از ایشان روایت است که فرمود: «إن الله وكل بقبري ملائكة يبلغوني عن أمتي السلام»؛ «همانا خداوند برای قبر من ملائکهای را قرار داده که سلام امت من را به من میرسانند».
پس این نصوص و امثال آن روشن میکند که میت جملتا کلام زنده را میشوند و لازم نیست که شنیدن او دائمی باشد، بلکه در حالتی میشوند و در حالتی دیگر نمیشوند. همانطور که برای زنده اینگونه است و در بعضی احیان خطاب کسی که او را خطاب میکند میشوند و گاه نمیشوند بخاطر عارضه ای که برای او عارض گشته است. و این شنیدن، شنیدن ادراک است و پاداش بر آن مترتب نمیشود و این شنیدن، آن شنیدنی نیست که در این آیه آن را نفی کرده است {إنك لا تسمع الموتى} «همانا تو نمیتوانی مردگان را شنوا گردانی». برای اینکه مراد از این آیه، شنیدن قبول و امتثال است، برای اینکه خداوند کافر را مانند میتی قرار داده که جواب نمیدهد به کسی که او را فرا خواند و مانند بهائم هستند که صوت را میشوند و معنایش را نمیفهمند. پس میت گرچه هم کلام را میشوند و معنایش را میفهمند، اما نمیتواند کسی که او را فرا بخواند استجابت نماید و به آنچه که امرش میکند یا نهیاش میکند امتثال و پایبند شود، پس از امر و نهیاش نفع نمیبرد. و همچنین است شخص کافر که با امر و نهی شدنش نفع نمیبرد هرچند هم که خطاب را میشوند و معنا را میفهمند. چنانکه خداوند متعای میفرماید {ولو علم فيهم خيراً لأسمعهم} «اگر در آنان خیری میدید آنان را شنوا میگرداند».
و اما رؤیت و دیدن توسط میت که در این باره آثاری از عایشه و غیر ایشان روایت شده است... آیا در آن وقت روحش به بدنش بر میگردد، یا آنکه در آن وقت و غیر آن وقت روحش کنار قبرش در حرکت و جریان است. پس اینکه روحش به بدنش در آن وقت بر میگردد چنانکه در حدیث آمده است و نیز در غیر آن حالت باز میگردد. و ارواح مومنان در بهشت است چنانکه در حدیثی که نسائی و مالک و شافعی و غیر آنان روایت کرده اند: «أن نسمة المؤمن طائر يعلق في جر الجنة حتى يرجعه الله إلى جسده يوم يبعثه» «روح مومن پرندهای است که در بهشت آویزان میشود تا اینکه خداوند آن روح را به جسدش بر میگرداند در روز قیامت».
و در لفظی دیگر: «ثم تأوى إلى قناديل معلقة بالعرش»؛ «سپس ارواحشان در قنادیلی که به عرش آویزان شدهاند قرار میگیرند».
و همراه با آن پس به بدن متصل میباشند تا آن هنگام که خداوند بخواهد و این در یک لحظهی چشم به هم زدن انجام میشوند مانند نازل شدن فرشته و آشکار شدن شعاع نور خورشید در زمین و بیدار شدن شخص خوابیده، و این در بسیاری از آثار آمده است که ارواح در گرداگرد قبور هستند. مجاهد میگوید ارواح هفت روز از روزِ دفن میت گرداگرد قبر هستند و از آن جدا نمیشود. و این ممکن است در احیانی باشد. و مالک بن انس میگوید به من ابلاغ شده که ارواح فرستاده میشوند هرجا که بخواهند میروند والله دانا تر است.
انتهای کلام ابن تیمیه رحمه الله. مجموع الفتاوی ج 24 ص 364 - 365
#مجاهد_دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر