بسم الله والحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله وصحبه ومن والاه. اما بعد:
💡بدان که طواف، عملی که ذاتا عبادت باشد نیست،
بلکه طواف عملی عادی و معمولی است که به نیت انجام دهندهاش بستگی دارد، ممکن است
کسی کلید خانهاش را در اطراف خانهاش گم کرده باشد و او برای پیدا کردن کلیدش به
دور دیوار خانهاش بچرخد و طواف کند، و اگر طواف و چرخیدن به دور یک چیز، ذاتا
عبادت باشد، پس باید او که به دنبال کلید خانهاش به دور خانهاش میچرخد، کافر و
مشرک شده باشد! و جز ابلهی که عقلش تباه شده باشد چنین چیزی نخواهد گفت.
💡و بدان که طواف عملی است که شایستگی اینکه
بر وجه عبادت برای الله متعال انجام بشود را دارد، برخلاف یک سری از اعمال دیگر که
شایستگی اینکه بر وجه عبادت برای الله انجام بشود را ندارند، همانند راه رفتن بر
روی آتش یا نشستن طولانی مدت در زیر آفتاب یا آویزان کردن خود از پا و... و شریعت
این اعمال را زیبنده و شایستۀ اینکه فاعلش آن را بر وجه عبادت و تقرب إلی الله
انجام بدهد ندانسته است، اما عملی مانند طواف و سجده، زیبا هستند و الله سبحان، از
اینکه بر وجه عبادت برایش انجام بشوند، راضی است. پس اعمال به نیت هایشان بستگی
دارد، نه اینکه طواف و سجده ذاتا عبادت باشند.
💡و بدان هیچ تک عملی، وجود ندارد که ذاتا
عبادت باشد و شریعت آن را جز بر وجه عبادت تشریع نکرده باشد، بلکه شریعت، مجموعهای
از اعمال منظم و پی در پی را ذاتا عبادت قرار داده است، همانند نماز، روزه و حج. و
شریعت تنها آن ترتیب مشخص و منظم از آن مجموعه از اعمال را جز بر وجه عبادت تشریع
نکرده است، طوری که کسی نمیتواند ادعا کند که آن مجموعه از اعمال، بین عادت و
عبادت متردد هستند و در انجام آن داشتن نیت عبادت شرط است.
💡مثلاً نماز مجموعهای از اعمال مرتب و منظم
است که با جمع شدنشان کنار یکدیگر به عبادت تبدیل شده است و میگوییم: نماز، ذاتا
عبادت است. اما آن اعمالی که در نماز انجام میشوند، بصورت تکی و در خارج از نماز،
هر جزئی از آن اعمال ذاتا عبادت نیستند، مثلاً قیام (ایستادن)، رکوع (خم شدن) و
نشستن و سجده کردن، تنها در داخل نماز عبادت هستند، اما در خارج از نماز، ایستادن
و خم شدن و نشستن ذاتا عبادت نیستند بلکه جزو اعمال عادی بنی آدم است که روزانه
توسط مردم در زندگی عادی شان انجام میشود، که تنها اگر به نیت تقرب به إله و رب
انجام بشود، به عبادت تبدیل میشوند.
💡و طواف نیز جزئی از اعمال حج است، و حج در
مجموعۀ اعمالش عبادت است، اما اجزاء و اعمال تشکیل دهندۀ حج، در خارج از حج و
بصورت انفرادی، ذاتا عبادت نیستند، مثلا سعی (تند راه رفتن) در حج عبادت است اما
در خارج از حج، همواره عبادت نیست. یا تراشیدن یا کم کردن مو، در حج، عبادت است
اما در خارج از حج، همواره عبادت نیست بلکه زمانی عبادت میشود که به قصد تقرب به
إله و رب انجام بشود. و طواف همانند سجده، عملی است که میگوییم: شایستگی اینکه بر
وجه عبادت برای الله سبحان انجام بشود را دارد، اما اینکه ذاتا عبادت باشد و در هر
زمان و هر مکان و هر شرایطی توسط هر کسی که انجام شده باشد، جز بر وجه عبادت انجام
نشده باشد، پس چنین چیزی نمیگوییم.
💡برای همین در شریعتهای پیشین برای بزرگان،
سجدۀ تحیت و تکریم و تعظیم انجام میشد، همانند سجدۀ برادران یوسف برای یوسف علیه
السلام، یا سجدۀ ملائکه برای آدم علیه السلام. و این نشان میدهد که سجده، ذاتاً
عبادت نیست؛ چون اگر ذاتاَ عبادت میبود و جز بر وجه عبادت انجام نمیشد، پس از آن
چنین لازم میآید که الله متعال العیاذ بالله به عبادت آدم بوسیلۀ سجده کردن برایش
دستور داده باشد، و یوسف نیز به عبادت شدنش بوسیلۀ سجده کردن برادرانش برای او راضی
بوده باشد!
💡پس میگوییم: سجدۀ تحیت و تکریم و تعظیم،
جزو عادت و منش مردم در تعظیم و احترام گذاشتن برای بزرگانشان بوده است، چنانکه در
فرهنگ ما نیز، وقتی پدر وارد خانه میشود به احترام او از جای خود بلند میشویم.
اما در شریعت اسلام، از احترام گذاشتن برای دیگران بوسیلۀ سجده کردن نهی شده است،
و ما نیز تابع شریعت هستیم؛ از این رو سجدۀ تحیت و تعظیم، حرام است و هرکس برای دیگری
سجدۀ تعظیم و تحیت انجام بدهد، پس فقط مرتکب حرام شده است؛ اما کافر و مشرک نشده
است؛ چراکه برایش سجدۀ عبادت انجام نداده است بلکه سجدۀ تحیت و تعظیم انجام داده
است.
💡 و همچنین طواف کردن به دور انسان زنده یا
مرده، از روی تکریم و تعظیم او، در شریعت ما تنها حرام است چون شریعت از آن نهی
کرده است و بدون شک اگر شریعت به آن رخصت میداد یا به انجام آن دستور میداد، پس
به معنای اینکه شریعت به شرک دستور داده باشد نبود، چنانکه رخصت سجده بر انسان در
شریعت یوسف علیه السلام، به معنای تجویز شرک توسط شریعت نبود.
💡و کسی که به قبری سجده کند یا آن را طواف
کند، دچار بدعت و حرام شده است اما دچار شرک و عبادت کسی که در قبر دفن شده است
نشده است، مگر اینکه کسی در قبر دفن شده است را رب و إلهی مستحق عبادت بداند و به
نیت عبادت او سجده کند و طواف کند، و تنها در این صورت سجده و طواف برای او عبادت
خواهد شد. و اصلا متصور نیست که مسلمانانی که شهادتین میگویند، صاحب قبر را إله و
رب بدانند، و عامی اهل سنت توحید را بهتر از عالم وهابی میداند.
💡برای همین اگر هم دیده شود که مسلمانی، سجده
و طواف برای صاحب قبری انجام میدهد پس عمل او حمل بر سجده و طواف تعظیم و تکریم و
تحیت میشود که حکم آن حرام است، نه اینکه بدون هیچ مقدمهای و بدون اینکه نیتش را
معتبر شمرد، او را متهم به کفر و شرک کرد و حکم او و حکم سکولاریست مشرک را یکسان
دانست و گفت هرکس او را کافر و مشرک نداند توحید را درک نکرده است! بلکه هرکس چنین
کسی را بدون مقدمه کافر و مشرک بداند است که حقیقت توحید را درک نکرده است، و اوست
که همچنان در نقطههای توحید جا مانده است و از لذت توحید و عبادت جز خم شدن و
راست شدنش بهرهای نبرده است.
▫️ای اهل
سنت، دینتان را از علمای اهل سنتی بگیرید که در طول دوازده قرن، قبل از اینکه چیزی
به نام وهابیت بر سر زمین آمده باشد، جمهور مسلمانان بودند، نه از وهابیانی که در
حقیقت خودشان به شناخت توحید، جاهل هستند و مخالفانشان را مثل آب خوردن متهم به
کفر و شرک میکنند. چنانکه یکی از جهال
وهابی مشهور به فتی الفراری کسی که دور قبری طواف کند را بدون هیچ تفصیل و مقدمه ای کافر و مشرک دانسته
و فرقی بین او و بین یک سکولاریست در کافر و مشرک بودنش نمیبیند و میگوید هرکس
هم طواف کننده دور قبر را کافر و مشرک نداند اصلا توحید را نفهمیده است!
👈 چنانکه فتی الفراری می گوید: «در اسلام حکم
سکولاریست و کسی که دور قبور طواف میکند یکی است و کسی که بینشان تفاوت قائل باشد
توحید را نفهمیده است».
این خارجی قح،
دست همۀ تندروهای تکفیری را از پشت بسته است، و چنان میتازد که اگر ابن باز زنده
بود باید جلویش زانوی تلمذ میزد و از او توحید حقیقی را یاد میگرفت، برای اینکه
ابن باز هم استثنائی در طواف دور قبور، قائل شده و مطلقا آن را کفر و شرک ندانسته
است
🔹آنجا که ابن باز میگوید: « إلا أن يدعي أنه
طاف بالقبور بقصد عبادة الله، كما يطوف بالكعبة يظن أنه يجوز الطواف بالقبور ولم
يقصد التقرب بذلك لأصحابها وإنما قصد التقرب إلى الله وحده، فهذا يعتبر مبتدعًا لا
كافرا».
🔸ترجمه: «مگر اینکه ادعا کند که او به قصد
عبادت الله، دور قبور طواف میکند، به همان شکل که دور کعبه طواف میکند، و گمان
کند که طواف دور قبور جایز است، و مقصودش از طواف دور قبور تقرب به کسانی که در آن
دفن شدهاند نباشد، بلکه مقصودش تقرب به الله یکتا باشد، پس چنین کسی مبتدع به
حساب میآید نه کافر».
🗒(مجموع فتاوی ابن باز، ج 1 ص 49).
🔹و می گوید: « فإن كان طاف يحسب أنه مشروع
ويطوف لله لا لأجل أبي الحسن هذا يكون بدعة ومنكرًا, وإذا كان طوافه من أجل أبي
الحسن من أجل التقرب إليه هو شرك أكبر».
🔸ترجمه: «اگر طواف کرد و گمان کرد که این
کارش مشروع است و دارد برای الله طواف میکند نه برای ابوالحسن الشاذلی، پس طواف
او بدعت و منکر خواهد بود، و اما اگر طواف او بخاطر ابوالحسن و بخاطر تقرب به او
باشد، این شرک اکبر است».
🗒(فتاوى نور على الدرب، ج 1 ص 218).
👈چنانکه میبینید حتی ابن باز نیز یک استثنائی
قائل بوده، اما نزد این خارجی، چنین کسی، همانند سکولاریستها کافر و مشرک است، و
در نزد او ابن باز هم بخاطر تفاوتی که در حکم چنین طواف کنندهای با سکولاریست
کافر و مشرک قائل شده است و چنین طواف کنندهای را فقط مبتدع دانسته نه کافر، پس
توحید را نفهمیده است، بلکه تنها این تکفیری سیاه بخت، فهمیده است و بس!
▫️چون در
اسلامیکه فتی الفراری آن را اختراع کرده و بر آن دیانت میکند، حکم سکولاریست و
کسی که دور قبور طواف میکند یکی است و کسی که بینشان تفاوت قائل باشد توحیدی که
او اختراع کرده است را نفهمیده است! یعنی در اسلام او، طواف دور قبور مطلقا کفر و
شرک است و فاعلش هم کافر و مشرک است به همان شکلی که سکولاریست کافر و مشرک است.
(عقیدۀ خوارج را به یاد بیاورید که با گناهان تکفیر میکنند)
▫️در حالی
که در اسلامیکه مسلمانان و اهل سنت با چهار مذهبش از زمان رسول خدا صلی الله علیه
وآله وسلم تا قبل از آمدن فتنۀ وهابیت بر آن دیانت میکنند، حکم طواف دور قبور،
سواء به سواء همانند حکم سجود است، و به همان شکلی که سجده به قصد تحیت و تعظیم،
حرام است، و کفر و شرک نیست، طواف تحیت و تعظیم نیز تنها حرام است، و کفر و شرک نیست،
👈اکنون بعضی از اقوال علمای اهل سنت را میآورم
که انجام طواف دور قبر توسط شخص مسلمان را تنها ناجایز و بدعت و حرام و حتی فقط
مکروه دانستهاند، و هیچ کدام از آنها نگفته است که مطلقاً شرک و کفر است و هیچ
کدام از آنها نگفته است که کسی که دور قبری طواف میکند، بدون در نظر گرفتن نیتش،
کافر و مشرک شده است.
🔹برای مثال شیخ مرعي بن يوسف الكرمي حنبلی
مذهب، میگوید: «ويكره تزويقه ـ اي القبر ـ وتجصيصه، وتبخيره، وتقبيله، والطواف
به».
🔸ترجمه: «آراستن، گج مالی کردن، عطرآلود
کردن، بوسیدن و طواف کردن دور قبر، مکروه است».
🗒(نيل المآرب شرح دليل الطالب، ج 1 ص 232).
چنانکه مشاهده میکنید
شیخ مرعی، طواف یک مسلمان دور قبر را فقط مکروه دانسته و حتی حرام هم نگفته است،
حال چه رسد به اینکه آن را شرک و کفر بداند!
🔹و شیخ ابراهيم بن ضويحان در تعلیقش بر سخن شیخ
مرعی که آن را مکروه دانسته است، میگوید: «والصحيح تحريمه لانه من البدع».
🔸ترجمه: «درست این است که حرام باشد چراکه از
بدعتها به شمار میآید».
🗒(منار السبيل في شرح الدليل، ج 1 ص 176).
🔹و شیخ الحجاوی حنبلی مذهب میگوید: «ويُكرَه
المبيتُ عنده وتجصيصه وتزويقه وتخليقه وتقبيله والطواف به وتبخيره وكتابة الرّقاع
إليه ودسُّها في الأنقاب والاستشفاء بالتربة من الأسقام والكتابة عليه والجلوس
والوطء عليه».
🔸ترجمه: «شب را کنار قبر خوابیدن و گچ مالی
کردنش و آراستنش و عطرآلود کردنش و بوسیدن و طواف کردن دور آن و نوشتن نامه برایش
و انداختنش در سوراخ های آن و طلب شفا بوسیله خاکش و نوشتن بر روی قبرش و نشستن و
راه رفتن بر روی آن، مکروه است».
🗒(الإقناع في فقه الإمام أحمد بن حنبل، ج 1 ص
233).
چنانکه مشاهده میکنید،
الحجاوی نیز، آن را مکروه میداند، نه کفر و شرک. آیا او نیز توحید را نفهمیده
بود؟
🔹و شیخ النووی شافعی مذهب میگوید: «لا يجوز
أنْ يُطافَ بقبره صلى الله عليه وآله وسلم ويُكْرَهُ إِلْصاق الظهر والبطن بجدار
القبر، قاله أبو عبد الله الحليمي وغيره».
🔸ترجمه: «طواف دور قبر پیامبر صلی الله علیه
وآله وسلم جایز نیست، و چسپاندن پشت و شکم به دیوارهای قبر مکروه است، این را
ابوعبدالله الحلیمی و غیر او گفتهاند».
🗒(المجموع شرح المهذب، ج 8 ص 206).
چنانکه مشاهده میکنید
النووی نیز طواف دور قبر را فقط ناجایز دانسته است، و آن را کفر و شرک ندانسته
است. آیا نووی نیز توحید را نفهمیده بود؟
🔹و شیخ الجردانی شافعی مذهب نیز آن را مکروه
میداند و میگوید: «ويكره دق توابيتهم، والتعلق بها، والدوران حولها، والرجوع
بالقهقري عند الخروج».
🔸ترجمه: درب کوفتن تابوت، و انداختن خود بر آن
و چرخیدن دور آن و عقب عقب رفتن هنگام بیرون رفتن از مقبره، مکروه است».
🗒(فتح العلام، ج 1 ص 229).
چنانکه مشاهده میکنید، الجردانی نیز آن را
مکروه دانسته و حتی نگفت حرام هم است، حال چه رسد به اینکه آن را کفر و شرک بداند
و فاعلش را کافر و مشرک بداند. آیا الجردانی نیز توحید را نفهمیده بود؟
🔹و شیخ ابن النقیب شافعی مذهب میگوید: «ولا
يجوزُ الطَّواف بالقبر، ويكرهُ إلصاقُ الظهرِ والبطنِ به، ولا يُقَبِّلُهُ ولا
يستلمُهُ».
🔸ترجمه: «طواف دور قبر جایز نیست، چسپاندن
پشت و شکم به آن و بوسیدن و لمس کردن آن مکروه است».
🗒(عمدة السالك وعدة النّاسك ص 145.)
چنانکه مشاهده میکنید،
ابن النقیب هم طواف دور قبر را فقط ناجایز دانسته است، و نگفت که کفر و شرک است و
فاعلش کافر و مشرک است. آیا ابن النقیب هم توحید را نفهمیده بود؟
🔹و شیخ ابن جماعه شافعی مذهب میگوید: «ولا
يجوزُ أن يُطافَ بقبرِه صلى الله عليه وسلم، ولا ببناءٍ غير الكعبة الشريفة
بالاتفاق». (هداية السالك، ج 4 ص 1528).
🔸ترجمه: «طواف دور قبر پیامبر صلی الله علیه
وآله وسلم و هیچ بنای دیگری جز کعبه شریفه، به اتفاق جایز نیست».
چنانکه مشاهده میکنید،
ابن جماعه نیز از ناجایز بودنش سخن گفته است نه از کفر و شرک بودنش.
🔹و شیخ السمهودی شافعی مذهب میگوید: «ومنها
أن يجتنب لمس الجدار وتقبيله والطواف به والصلاة إليه، قال النووی: لا يجوز أن
يطاف بقبره».
🔸ترجمه: «باید از لمس کردن دیوار و بوسیدنش و
طواف کردن دور آن و نماز خواندن به سوی آن اجتناب کند، النووی میگوید طواف قبر پیامبر
جایز نیست».
🗒(وفاء الوفا، ج 4 ص 215).
چنانکه مشاهده میکنید
السمهودی نیز فقط از ناجایز بودن آن سخن گفته است نه از تکفیر شدن و مشرک بودن
انجام دهندهاش.
🔹و شیخ ابن الحاج مالکی مذهب میگوید: «فترى
مَن لا علم عنده يطوف بالقبر الشريف كما يطوف بالكعبة الحرام، ويتمسَّح به،
ويُقبِّلُه، ويلقون عليه مناديلهم وثيابهم، يقصدون به التبرُّك، وذلك كلُّه من
البدع، لأن التبرُّك إنما يكون بالاتباع له عليه الصلاة والسلام، وما كان سبب
عبادة الجاهلية للأصنام إلاَّ من هذا الباب ولأجل ذلك كره علماؤنا رحمة الله عليهم
التمسح بجدار الكعبة، أو بجدران المسجد، أو بالمصحف إلى غير ذلك مما يتبرك به سدا
لهذا الباب ولمخالفة السنة... وقد قال: - عليه الصلاة والسلام - «لعن الله اليهود
اتخذوا قبور أنبيائهم مساجد» انتهى، فإذا كان هذا الذم العظيم فيمن اتخذ الموضع
مسجدا فكيف بالطواف عنده ... فإذا زاره - صلى الله عليه وسلم -، فإن قدر أن لا
يجلس فهو به أولى، فإن عجز، فله أن يجلس بالأدب، والاحترام، والتعظيم، وقد لا
يحتاج الزائر في طلب حوائجه ومغفرة ذنوبه أن يذكرها بلسانه، بل يحضر ذلك في قلبه
وهو حاضر بين يديه - صلى الله عليه وسلم -؛ لأنه - عليه الصلاة والسلام - أعلم منه
بحوائجه ومصالحه وأرحم به منه لنفسه، وأشفق عليه من أقاربه، وقد قال - عليه الصلاة
والسلام -: «إنما مثلي ومثلكم كمثل الفراش تقعون في النار وأنا آخذ بحجزكم عنها.
أو كما قال، وهذا في حقه - صلى الله عليه وسلم - في كل وقت وأوان أعني في التوسل
به وطلب الحوائج بجاهه عند ربه عز وجل ومن لم يقدر له زيارته - صلى الله عليه وسلم
- بجسمه فلينوها كل وقت بقلبه وليحضر قلبه أنه حاضر بين يديه متشفعا به إلى من من
به عليه».
🔸ترجمه: «میبینی کسی که علمی ندارد قبر پیامبر
صلی الله علیه وآله وسلم را همانند کعبه طواف میکند، و بر آن دست میکشد و آن را
میبوسد و مندیل و لباسش را به قصد تبرک بر آن میاندازد که همۀ اینها از بدعتها
به شمار میآید، چون تبرک تنها با پیروی کردن از او به دست میآید، و سبب بتپرستی
جاهلیت نیز جز از این باب نبود. و برای همین علمای ما الله رحمتشان کند، دست کشیدن
به دیوار کعبه یا دیوار مسجد یا به مصحف و دیگر چیزهایی که به آن تبرک گرفته میشود
را بخاطر بستن این باب و بخاطر مخالفتش با سنت، مکروه دانستهاند... و رسول خدا صلاة
و سلام خدا بر او باد فرمود: {خداوند یهود را لعنت کند که قبور پیامبرانشان را
سجدهگاه گرفتند}. اگر چنین سرزنش بزرگی دربارۀ کسی باشد که مکان قبر پیامبران را
سجدهگاه گرفته باشد، پس حال کسی که دور قبور آنان طواف کند چگونه خواهد بود؟... و
اگر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را زیارت کرد پس اگر توانست که ننشیند پس این
بهتر است، و اگر نتوانست، پس باید با ادب و احترام و تعظیم بنشیند. و زیارت کننده
لازم نیست که برای درخواست حاجتهایش و درخواست بخشیده شدن گناهانش آن را با زبانش
بگوید، بلکه در حالی که در برابر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ایستاده است
خواستههایش را در قلبش احضار نماید؛ چون پیامبر، صلاة و سلام خدا بر او باد، از
خود او نسبت به خواستههایش و مصالحش آگاهتر است، و از خود او نسبت به خودش
مهربانتر است، و از نزدیکانش نسبت به او با شفقتتر است. و رسول خدا صلاة و سلام
خدا بر او باد، فرموده است: {همانا مَثَل من و مَثَل شما همانند مَثَل آتشی
افروخته است که ملخها و پروانهها در آن میافتند و من شما را میگیرم تا در آتش
نیفتید}. و در هر وقت و زمانی، هنگام توسل به او و درخواست حاجتهایش بوسیلۀ جاه
او نزد پروردگارش، همینگونه باشد. و کسی که نتوانست با جسمش به زیارت پیامبر صلی
الله علیه وآله وسلم برود، پس در هر وقت که بخواهد با قلبش آن را نیت کند و در
قلبش چنین احضار کند که او در برابر پیامبر حاضر است و او را به درگاه کسی شفیع
قرار دهد که با فرستادنش بر او منت نهاده است».
🗒(المدخل، ج 1 ص 263-264).
چنانکه مشاهده میکنید،
ابن الحاج نیز طواف دور قبر را تنها بدعت دانسته است، و آن را کفر و شرک نداسته و
فاعلش را کافر و مشرک ندانسته است، بلکه گفته است چنین کاری مقدمهای برای غلو و
انحراف از توحید خواهد شد و جاهلان کم کم به عبادت و اعتقاد به الوهیت و ربوبیت
طواف شونده مایل خواهند شد؛ چنانکه بتپرستی جاهلیت اینگونه بوجود آمد، و در ادامه
توسل و تشفع به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را جایز دانسته که وهابیت آن را
شرک اکبر میدانند و گفته است که حتی لازم نیست حاجتهایت را با بر زبان آوردنشان
به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بگویی، بلکه در قلبت آن را بگو چراکه رسول
خدا از قلب تو و خواستههایت آگاه است و از خودت نسبت به تو مهربانتر و دلسوز تر
است. آیا ابن الحاج نیز توحید را نفهمید و فقط فتی الفراری و چند تا وهابی دیگر
فهمیدند؟
👈اما وهابیان که خوارج این عصر هستند، حاضر
هستند کل امت محمدی را با علما و امامان اهل سنتش در طول 12 قرن متهم به نفهمیدن
توحید و ارتکاب کفر و شرک کنند، و بگویند آنها توحید را نفهمیدند، بلکه فقط ما فهمیدیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر