۱۴۰۰/۰۹/۲۵

سیستم جهان هستی

 

 

بسم الله والحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله وبعد:

 

▫️الله متعال کوچکترین امری در تمام جهان هستی را هرگز به هیچ مخلوقی تفویض نکرده است و هرگز نیز چنین کاری نخواهد کرد، و همه چیز تحت مشیت الله متعال است.

 

▫️تعریف تفویضی که شرک است این است که: شخصی معتقد باشد که یک مخلوق حادث، در ابتدا قدرت خلق کردن نفع و ضرر بصورت مستقل از الله و قائم به ذات خودش، یا شراکتا و تعاونا با الله را ندارد و بصورت مستقل از الله یا شراکتا و تعاونا با الله مالک نفع و ضرر رساندن نیست، سپس الله متعال چنین قدرتی را با اختيار و رضايت خودش و یا از روی ناچاری و نیازی که دارد و یا از روی لهو و لعب یا به هر دلیل دیگری که باشد، به آن مخلوق، تفویض و واگذار کند تا آن مخلوق، قائم به ذات خود و استقلالا، هرطور که خودش مصلحت بداند و تدبیر نماید و دوست داشته باشد در تمام جهان هستی و یا فقط در بخش مخصوصی از آن، نفع و ضرر برساند بدون اینکه الله متعال آن نفع و ضرر را خلق و تدبیر و مقدر کرده باشد، و یا اینکه در نفع و ضرر رساندن، به الله مشورت بدهد و کمک برساند.

 

▫️و تعریف تسبیب (سبب بودن) که شرک نیست و بلکه الله متعال جهان هستی را بوسیلۀ آن اداره می‌کند، این است که شخصی معتقد باشد هیچ کس جز الله قائم به ذات خودش و مستقل از الله و یا شراکتا با الله مالک و خالق هیچ نفع و ضرری نیست، و تنها الله متعال خالق و مالک نفع و ضرر است، معتقد باشد که الله متعال بدون هیچ واسطه و سببی هم می‌تواند هر نفع و ضرری که بخواهد را برساند، اما بخاطر نوع سنن کَونی که در این جهان مقدر کرده است و تحویل و تبدیلی در آن وجود ندارد، در هر یک از مخلوقاتش، صفاتی را به ودیعه نهاده است تا بوسیلۀ آن صفات، نفع و ضرری که الله خلق می‌کند و مالکش است را با اختیار خود کسب نمایند. برای مثال، الله متعال می‌سوزاند و آتش را سبب آن قرار داده است و آتش در سوزاندن مستقل از الله و یا شریک الله نیست و یا قدرت سوزاندن به آتش تفویض نشده است؛ طوری که اگر الله نیز مشیت ننماید باز آتش بتواند بسوزاند. پس نسبت دادن سوزاندن به آتش، از باب خلق و ایجاد آن بصورت قائم به ذات خودش نیست؛ بلکه از باب کسب است. و هر مخلوقی اگر در فعلی که انجام می دهد و در نفع و ضرری که می‌رساند به عنوان سبب قرار داده شود و دربارۀ او اعتقاد تفویض وجود نداشته باشد، پس اعتقاد به وجود چنین سببی بطور کامل از مفهوم شرک ورزیدن برای الله خارج می‌شود، و نهایتا در تشخیص سبب خطا کرده است و چیزی را به خطا سبب دانسته که دلیلی تجربی یا شرعی بر سبب بودن آن نداشته است.


▫️و مشیت الله متعال در واقع یک سیستم و قانون کلی و ثابت و بسیار دقیق و منظم است، و اگر مثالی ساده برای نزدیک کردن درک و فهممان از این سیستم بزنیم، ساعت عقربه‌ای را در نظر بگیرید که یک سیستم دقیق و منظم از چرخ دنده‌ها و عقربه هاست که بصورت منظم کار می‌کنند و ساعت و دقیقه و ثانیه را نشان می‌دهند.

▫️و یا یک خودرو را در نظر بگیرید که سیستمی منظم از فرمان و جعبه دنده و گریبکس و موتور و ... است، این سیستم (= خودرو) طوری طراحی و خلق شده است که هرگاه شما فرمانِ چرخ‌دنده‌های آن را به دست بگیرید و آنها را فعال کنید و بچرخانید، می‌توانید بر روی سیستم خودرو تاثیر بگذارید، مثلا آن را روشن می‌کنید، خاموش می‌کنید، حرکت می‌دهید و... ، و تمام این سیستم از قبل به گونه‌ای طراحی شده که هرگاه شما اسباب استفاده از آن سیستم را به کار ببرید، آن سیستم نیز طبق چهارچوب توانایی‌های از قبل طراحی شده‌اش به کنش شما واکنش نشان خواهد داد. و توجه داشته باشید که وقتی شما از خودرو استفاده می‌کنید و خودرو نیز برطبق توانایی‌هایی که در سیستمش طراحی شده است به کنش و استفادۀ شما واکنش نشان می‌دهد، در این حالت، گفته نمی‌شود که قوانین و سیستم خودرو به شما تفویض شده است، چراکه شما هیچ کاری خارج از سیستم طراحی شدۀ خودرو را نمی توانید با آن خودرو انجام بدهید، برای مثال نمی توانید با آن پرواز کنید، یا نمی‌توانید با آن خیاطی کنید، بلکه شما سببی هستید که تنها می‌توانید سیستم خودرو را در چهارچوب همان سیستمش و در حیطۀ قوانینش مورد استفاده و هدایت قرار دهید، و این سیستم نیز تنها به اندازۀ چهارچوبی که دارد و برایش طراحی شده است به شما پاسخ می‌دهد. پس شما در استفاده از سیستم خودرو، نقش چرخ دندۀ تکمیل‌کننده را دارید و نقش واسط و رابطی در به‌هم‌وصل‌کردن چرخ دنده‌های خودرو هستید. و وقتی که شما بین دو چرخ دندۀ مختلف از سیستم خودرو قرار می‌گیرید و باعث چرخیدن آن، و بوجود آمدن واکنشی در خودرو می‌شوید، در واقع شما در نقش چرخ‌دندۀ تکمیلی، جزوی از همان سیستم محسوب می‌شوید و سیستم خودرو به شما تفویض نشده است و وقتی در سطح چهارچوب و قوانین این سیستم، استفاده‌ای از این خودرو می‌کنید، پس استفادۀ شما نیز شامل همان سیستم است و چیزی خارج از سیستم رخ نداده است.

 

👈و اکنون کل جهان هستی را به عنوان یک سیستم و قوانین بسیار دقیق و ثابت و منظم درنظر بگیرید که تمام آن را الله متعال طراحی و مقدر کرده است، در این سیستم برای مثال هرگاه شما سم بخورید، می‌میرد، هرگاه آتش را بر علف خشک بیاندازید آن را می‌سوزاند، هرگاه آب را بر آتش بریزید آتش را خاموش می‌کند، هرگاه چشم‌زخم بزنید تاثیر می‌گذارید، هرگاه سحر کنید، زن و شوهر را از هم جدا می‌کنید و... پس خالق و سازنده و طراح این سیستم، الله متعال است، و فعل استفادۀ ما از این سیستم و فعل اخذ نمودن اسباب آن و فعل چرخاندن چرخ دنده‌های این سیستم، با اینکه فعل ماست، اما خالق فعل ما نیز الله است؛

🌺چنانکه می‌فرماید: ﴿وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ٢٩﴾ [التكوير: 29]

«و شما نمی‌خواهید مگر اینکه پروردگار جهانیان بخواهد».

 

🌺و می‌فرماید: ﴿وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ٩٦﴾ [الصافات: 96]

«الله شما را و آنچه را که انجام می‌دهید آفریده است».

 

▫️پس ما بواسطۀ روح شگفت انگیزی که در بدن داریم، نقش یک چرخ‌دندۀ تقریبا همه کاره را ایفا می‌کنیم منتها هرکس به اندازه‌ای که روحش تجرد یافته است می‌تواند به چرخ دنده‌های سیستم هستی دسترسی داشته باشد و آنها را بچرخاند. و هرگاه بین دو چرخ‌دنده از چرخ‌دنده‌های سیستم جهان هستی قرار می‌گیریم باعث حرکتی که از قبل برای آن چرخ‌دنده‌ها طراحی شده است می‌شویم و چون خالق و طراح این سیستم الله متعال است پس حرکتی که به سبب ما رخ داده است نیز خالقش الله است و ما چیزی خارج از سیستم و مشیت و قدرت الله انجام نداده‌ایم، اگرچه هم کاری که انجام داده‌ایم در ظاهر بسیار بزرگ و شگفت انگیز -مانند غیب کردن تخت بلقیس در یمن و ظاهر کردنش در شام- باشد.

▫️برای مثال هرگاه در نقش چرخ‌دندۀ تکمیلی سحر قرار بگیریم، سیستم سحر فعال می‌شود و باعث بروز تاثیری که از قبل الله متعال مقدر و مشیت نموده است می‌شویم، و هم سیستم سحر، و هم نقش ما به عنوان چرخ‌دنده تکمیلی و فعال‌کنندۀ سیستم سحر، و هم تاثیری که رخ می‌دهد همگی مخلوق الله و تحت قدرت و مشیت الله متعال است و گفته نمی‌شود که قدرت سحر کردن و تاثیری که در آن وجود دارد به انسان تفویض شده است. پس تاثیری که بر روی سیستم جهان هستی می‌گذاریم از قدرت ذاتی ما و مستقل از الله نیست، بلکه ما فقط و فقط اسباب هستیم و اسباب نیز بخشی از این سیستم هستند و به هیچ وجه نمی‌توانیم بر روی این سیستم تاثیری خارج از چهارچوب طراحی شده‌اش، بگذاریم. مثلا اختیاراتی که انسان در انجام دادن امور زندگی‌اش دارد، مثلا فکر می‌کند، نفس می‌کشد، می‌شنود، می‌بیند و... به معنای تفویض قدرت انجام آن امور به او نیست؛ بلکه او کماکان سبب است و قدرتی که دارد قائم به ذات خودش و مستقل از الله نیست.

 

▫️برای مثال طبق قوانین این سیستم، پسر نوح نباید نجات یابد اگرچه هم نوح علیه السلام دوست داشته باشد که پسرش را الله متعال نجات بدهد، و یا برای مثال عهد امامت به ظالمان ذریۀ ابراهیم علیه السلام نمی‌رسد  و یا شفاعت ابراهیم برای پدرش تاثیری نخواهد داشت؛ چراکه چنین اموری خارج از قوانین حاکم بر سیستم طراحی شدۀ الله متعال است.

 

▫️و طبق سیستم بسیار دقیق و شگفت انگیز این جهان، هر کار خوب و بدی انجام بدهی، به زودی نتیجه‌ای همانند آن به تو خواهد رسید، و هر آنچه که در این سیستم بر سر تو می‌آید در واقع نتیجۀ عملکرد خودت است چراکه همه چیز در سیستم این دنیا مانند چرخ دنده‌های ساعت، به یکدیگر مرتبط هستند. و چرخ دنده‌های این دنیا از قبل توسط الله متعال طراحی و مقدر شده‌اند و تاثیری که باید بگذارند و نتیجۀ آنها نیز از قبل توسط الله متعال طراحی و مشخص شده‌اند.

 

▫️و استفاده از بعضی از این چرخ‌دنده‌ها و اسباب، با اینکه تشریعا حرام شده‌اند اما تکوینا -و چون جزو سیسم طراحی شده هستند- تاثیر می‌گذارند. همانند سحر که الله متعال آن را تشریعا حرام کرده است، اما هرکس چرخ دندۀ سحر را در سیستم این دنیا بچرخاند، پس تاثیر می‌گذارد و تاثیرش قطعا به اذن الله است یعنی طبق سیستم است و خارج از مشیت و قدرت الله و خارج از سیستم نیست.

 

▫️و کرامات نیز چرخ‌دنده‌های مخصوصی دارد که در صورت دست یافتن به اسباب و چرخ دنده‌هایش، و چرخاندن آنها، خارق العاده‌ای در سطح چهارچوب و قوانین سیستم رخ می‌دهد. و دجال نیز وقتی که بیرون می‌آید امور خارق العاده‌ای انجام می‌دهد که همگی در حیطه و چهارچوب قوانین سیستم جهان هستی هستند، و گفته نمی‌شود که دجال قدرت ربوبیت استقلالی دارد و گفته نمی‌شود که دجال خودش خالق اسباب و سیستم مخصوص به خودش است و یا گفته نمی‌شود که قدرت انجام آن امور به دجال تفویض شده است، بلکه او تنها اسباب موجود در این سیستم را فعال کرده و تاثیری که از قبل طراحی و مقدر شده را گذاشته است و چیزی خارج از قدرت و مشیت الله رخ نداده است.

 

▫️و قانون جذب نیز یکی از قوانین سیستم این جهان است، به این شکل که به هر آنچه فکر کنی آن را جذب خواهی کرد، الله متعال در حدیث قدسی می‌فرماید: «أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي فَلْيَظُنَّ مَا شَاءَ».

ترجمه: «من در نزد گمانی که بنده‌ام به من دارد هستم، پس هرطور که می‌خواهد به من گمان ببرد».

🗒 صحیح ابن حبان (635).

 

و جل جلاله می‌فرماید: «أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي، إِنْ ظَنَّ بِي خَيْرًا فَلَهُ، وَإِنْ ظَنَّ شَرًّا فَلَهُ».

ترجمه: «من نزد گمانی که بنده‌ام به من دارد هستم، اگر گمان انجام شدن چیز نیکویی را ببرد پس همان برایش رخ می‌دهد و اگر گمان انجام شدن چیز بدی را ببرد پس همان برایش رخ می‌دهد».

🗒 الجامع الصغیر (6032) حسن

 

🌺و در قرآن می‌فرماید: ﴿الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ  عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ﴾ [الفتح: 6]

«کسانی که به الله گمان بد می‌برند، حوادث ناگوار و بد بر آنان باد».

قانون جذب یعنی وقتی به لیموترش فکر می‌کنی دهانت پر از آب می‌شود، یا وقتی به اندام جنسی جنس مخالف نگاه می‌کنی شهوتت فعال می‌شود، این فکر کردن، همان نور و فرکانسی است که احساسات شیمیایی را در بدن فعال می‌کند. اگر به ترس، یا بدهی‌هایت یا اتفاقات تلخ گذشته‌ات مانند مرگ عزیزت فکر کنی، بدنت را برای واکنش به این افکار تنظیم و فعال می‌کنی و با احساسِ غصه، ناراحتی، گرفتگی و ناامیدی و... مواجه می‌شوی. یا اگر به عشق و شادی فکر کنی، در بدنت احساس آسودگی و آرامش می‌کنی. قانون جذب یعنی اگر برای مثال از خدا، ثروتی بخواهی، و در فرکانس شکرگذاری بابت ثروتی که خدا به تو می‌دهد قرار بگیری، پس خداوند اسبابی را در زندگی جلوی تو قرار می‌دهد تا به ثروتی که خواسته‌ای برسی. رسیدن به خواسته‌ات، واکنش طبیعی سیستم دنیا به فکر کردن تو به آن خواسته‌ات است، همانند پر از آب شدن دهانت که واکنش طبیعی سیستم بدن تو به فکر کردن تو به لیموترش است. قانون جذب در واقع همان مدارجی است که عارفان حقیقی در طریقت طی می‌کنند، آنها در مسیر طریقت، روحشان صاف شده و تجرد می‌یابد تا اینکه ولی الله می‌شوند و آنچه از خدا بخواهند خدا به آنها می‌دهد، چنانکه در حدیث قدسی آمده است: «وَإِنْ سَأَلَنِي لَأُعْطِيَنَّهُ»؛ «واگر بنده‌ام از من چیزی بخواهد حتما به او خواهم داد». صحیح بخاری (6021).

 

و الله متعال در سیستم جهان هستی، اسبابی و چرخ‌دنده‌هایی تحت عنوان ملائکه نیز دارد که تدبیر جهان هستی را بوسیلۀ آنها انجام می‌دهد و آن ملائکه بطور کامل داخل در حیطۀ قدرت و مشیت الله متعال قرار دارند و هرگز نمی‌توانند مخالف با سیستم او عمل نمایند.

 

▫️پس تمام هستی داخل در مشیت الله متعال است و هیچ کس نمی‌تواند مخالف با مشیت الله متعال عمل کند، اگرچه هم با ارادۀ الله متعال در انجام نیکی‌ها و پرهیز از بدی‌ها مخالفت کند. و باید تفاوت بین مشیت الهی با ارادۀ الهی را در این موضوع به درستی درک نمود. برای مثال انسان نمی‌تواند از مرگی که مشیت الله متعال برای اوست فرار کند و مشیت خداوند در مردنش را دور بزند و خداوند نیز نتواند او را بمیراند یا الله بر سر میراندن او با او منازعه نماید، سبحانه وتعالی. اما همین انسان می‌تواند با یک چاقو خودکشی کند و با ارادۀ خداوند در انجام ندادن خودکشی مخالفت کند. و فعل او نیز مخلوق خداست و تاثیری که چاقو می‌گذارد و باعث مرگ او می‌شود نیز طبق قوانین سیستم است و خارج از آن نیست. پس خودکشی او مطابق با مشیت الله بوده است اما مخالف با ارادۀ الله در عدم خودکشی بوده است. و تمام گناهانی که انسان انجام می‌دهد مخالف با ارادۀ خداوند متعال در انجام ندادن بدی‌هاست چراکه خداوند متعال بدی‌ها را دوست ندارد و وقتی که یکی از بندگانش بدی‌ها را انجام می‌دهد پس با ارادۀ خداوند مخالفت کرده است نه اینکه با مشیت خداوند مخالفت کرده باشد. و دجالی که در آخر الزمان می‌آید و از آسمان باران می‌باراند و گنجینه‌های زمین را بیرون می‌آورد و مرده را زنده می‌کند، کارهای او نیز مخالفت با مشیت الله متعال نیست و اینگونه نیست که الله متعال نتواند جلوی کارهای او را بگیرد و او حقیقتا ربوبیت داشته باشد، بلکه کارهایی که دجال انجام می‌دهد نیز داخل در مشیت کَونی الله متعال است.

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...