۱۴۰۰/۰۹/۲۵

گفتگویی کوتاه و مفید میان وهابی و اشعری

 

+وهابی: تو صفات کمال الله را نفی و تعطیل می‌کنی و معنای شناخته شده‌ای که در لغت دارند را از الله تعطیل می‌کنی.

 

- اشعری: خیر، من صفات را ثابت می‌کنم بلکه من فقط جسمیت را از الله متعال نفی می‌کنم. برای مثال «ید» در لغت یعنی دستی که از چند انگشت ساخته شده و کف و پشت دارد، و چنین دستی، صفت نیست بلکه جسمی ‌است که دارای بُعد و حجم است و از پوست و گوشت و خون و... تشکیل شده است. مثلا وقتی می‌گوییم: «او دست‌های قوی دارد». قوی بودن صفت دست است، اما خود دست، صفت نیست. یا وقتی می گوییم: «او گشاده دست است» گشاده دستی کنایه از بخشندگی است و صفت دست است، اما خود دست صفت نیست و یا وقتی می‌گوییم: «او در دربار دست دارد» منظور وجود دست فیزیکی و معنای متبادر به ذهن از کلمۀ دست نیست، بلکه منظور نفوذ و مکانت او در دربار است. پس دست مجاز از قدرت و عنایت و بخشندگی و... است. و هم پوست و گوشت و خون، مخلوق هستند، و هم بُعد و حجم، تجزیه پذیر و حادث هستند و الله متعال از هردو منزه است. اما قدرت و عنایت و بخشندگی و... همگی صفات دست و استعاره از دست هستند.

 

+ وهابی: من ظاهر لفظ را می‌بینیم که در آن «ید» را برای الله ثابت کرده است و آری! «ید» جسم است اما ما می‌گوییم که الله جسمی است که شبیه دیگر جسم‌ها نیست. و به این شکل با شبیه ندانستن جسم الله با سایر اجسام، دیگر مجسمه و مشبهه نیستیم.

 

-اشعری: تعریف تو از «ید»، هیچ ربطی به صفت ندارد بلکه تعریف اسم عضوی از اعضای بدن است. و اینکه می‌گویی: «الله جسم است اما نه همانند سایر اجسام»، همانند تلبیه مشرکان قریش است که می‌گفتند: «لبیک اللهم لا شريك لك، إلا شريكا هو لك». پس اثبات جسمی‌که مختص به الله باشد، همانند اثبات شریکی است که مختص به الله باشد. و جسم بودن بر نقصان و حادث بودن و متعدد بودن، و صمد و أحد نبودن دلالت دارد. پس در هر حال شما مجسمه هستید و برای الله جسم را ثابت می‌کنید، و اینکه آن را شبیه سایر اجسام ندانید، فرقی به حالتان نخواهد کرد. و شما بر اشاعره دروغ می‌بندید وقتی که می‌گویید آنها صفات الله را نفی و تعطیل می‌کنند. بلکه باید بگویید اشاعره جسمیت را از صفات الله نفی می‌کنند. چون ما می‌گوییم الله، ید دارد و منکر صفت ید نیستیم، و تنها معنا و کیفیت آن را به الله متعال تفویض می‌کنیم و در صورت ضرورت ید را به قرینه‌هایی که در سیاق و سباق نصوص وجود دارد و موجب تعطیل و تشبیه و تجسیم نمی‌شود، تاویل می‌کنیم. اما شما می‌گویید الله دست دارد، دستی که یکی از اعضای بدنش است، و دستش هم جسم است اما شبیه سایر اجسام نیست، سپس بر روی چنین جسمی، نام صفت را می‌گذارید.

 

+ وهابی: پس فرق تو با جهمیه چیست که منکر صفات الله هستند؟

 

- اشعری: جهمیه اصل صفات را نفی و انکار می‌کنند، مثلا منکر صفت علم و قدرت و اراده و ید، وجه، و... هستند. و مجسمه و مشبهه نیز معنای حسی این صفات را ثابت می‌کنند و می‌گویند ید و وجه او همان ید و وجهی است که پیرزنان می‌شناسند که جسم هستند. و اشاعره که همان اهل سنت و جماعت است، وسط و مابین این افراط و تفریط قرار دارند، و صفات را ثابت می‌کنند و با اثبات صفات با جهمیه مخالفت می‌کنند و معنای حسی و متبادر به ذهن ید و وجه و... را نیز نفی می‌کنند چراکه به تجسیم ختم می‌شود و الله متعال جسم نیست. و پایین‌تر از تفریط جهمیه، در نفی و انکار صفات فرقه‌ای وجود ندارد، و بالاتر از افراط مشبهه و مجسمه نیز فرقه‌ای وجود ندارد و این دو ، دو قطب افراط و تفریط هستند، و اشاعره در میان این دو قرار دارند.

 

+ وهابی: چیزهایی که دربارۀ افراط و تفریط جهمیه و مشبهه گفتی، برایم جدید هستند و قبلا نشنیده بودم و با مقایسه کردنشان با یکدیگر مرا به فکر فرو بردی.

 

- اشعری: علتش این است که اشاعره را تا به حال از زبان خودشان مطالعه نکرده‌ای بلکه فقط نقدهای مغرضانۀ مجسمه بر آنان را خوانده‌ای. و بدان در برابر هر افراطی، تفریطی بوجود آمده و در برابر هر تفریطی نیز افراطی بوجود آمده است. مثلا در برابر قدریه، جبریه به وجود آمد، در برابر خوارج، مرجئه بوجود آمد، و در برابر جهمیه نیز، مجسمه بوجود آمد. و اشاعره که همان اهل سنت و جماعت هستند در همۀ این موارد، در وسط آنها قرار دارند.

 

+ وهابی: راست می‌گویی، عقیدۀ من که اثبات جسمیت فیزیکی ید و وجه و ... برای الله بود، در مقابل تفریط جهمیه بوجود آمد که منکر کلی ید و وجه و... بودند. و حرف‌های تو مرا به فکر فرو برده و تصمیم دارم بصورت جدی از منابع اشاعره، مطالعاتم را آغاز کنم و حقیقت را جستجو کنم.

 

- اشعری: الله متعال ما و شما را به راه راست هدایت کند آمین.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...