بسم الله والحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله وصحبه ومن والاه، اللهم أرنا الحق حقا وأرزقنا اتباعه وأرنا الباطل باطلا وأرزقنا اجتنابه. اما بعد:
قراردادن ند
(همتا) در ذات و صفات الله متعال، شرک است. الله متعال میفرماید: ﴿لَيْسَ
كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ١١﴾ [الشورى: 11]
«هیچ چیز
همانند او نیست، و او شنوای بیناست».
و میفرماید:
﴿فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ٢٢﴾ [البقرة: 22]
«برای
الله همتایانی قرار ندهید، در حالیکه میدانید».
▫️رسول
خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «إنما الأعمال بالنيات» یعنی اعمال به نیتها
بستگی دارد. اعمالی که محتمل الدلاله هستند به نیت فاعل آن بستگی دارد، ممکن است
ظاهر یک عمل توسط شخصی انجام شود و توحید باشد، یا واجب و مستحب شرعی باشد، و ظاهر
همان عمل توسط شخص دیگری انجام شود و شرک باشد، یا حرام شرعی باشد. برای مثال ظاهر
عمل طواف دور کعبه، توسط پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و صحابه و توسط مشرکان قریش
که مشابه است اما حکم آن متفاوت است. یا ظاهر مشابه عمل دخول جنسی که حکم آن در
نکاح و زنا، متفاوت است.
▫️و قرار
داده شدن یک چیز به عنوان همتا برای الله متعال نیز، تنها بوسیلۀ اعتقاد و باور
امکان پذیر است، یعنی تا قلبًا و اعتقادًا معتقد نباشی که فلان موجود در فلان ویژگی
همتای الله است، پس با مجرد ظاهر یک قول یا فعل آن چیز همتای الله نمیگردد؛ چراکه
ممکن است آن قول و فعل، محتمل الدلاله باشد.
▫️مثلا
کلمۀ «راعنا» توسط مومنان گفته میشد و ایرادی نداشت اما توسط یهودیان گفته شد و ایراد
داشت: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا
انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ١٠٤﴾ [البقرة: 104]
«ای کسانیکه
ایمان آوردهاید (در گفتگو با پیامبر) نگویید: راعنا (یعنی رعایتمان کن) بلکه بگویید:
انظرنا (یعنی: به ما بنگر، ملاحظه ما کن، و بشنوید، و برای کافران عذاب دردناکی
است».
چون یهودیان در
زبان عبری کلمۀ «راعنا» دارند و در زبان آنان این کمله به معنای «ما را احمق کن»،
است، و همین کلمه در زبان عربی به معنای «ما را مراعات کن» است، و وقتی یهودیان میشنیدند
که مسلمانان به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم میگویند: «راعنا»، یهودیان این
فرصت را غنیمت شمرده و از اشتراک لفظی کلمۀ راعنا در زبان عربی و عبری سوء استفاده
کردند و آنها نیز بعنوان استهزاء میگفتند «راعنا» و منظورشان ما را احمق کن بود،
و قصد و نیتشان از گفتن این کلمه این نبود که ای محمد ما را مراعات کن، بلکه قصد و
نیتشان استهزاء به رسول بود و این که تعالیم تو حماقت بار است و ما را نیز احمق
کن!
🔅مگر آن قول یا فعلی که توسط الله و رسولش
محتمل الدلاله قرار داده نشده باشد و توسط شریعت تنها بر یک چیزِ از قبل مشخص شده،
دلالت داشته باشد و انجام دهندهاش نیز مثلا بخاطر تازه مسلمان بودن، جهل به حکمیکه
شریعت برای آن قول یا فعل قرار داده است نداشته باشد و نیز هنگام انجام آن، دچار
خطای غیر عمد نشده باشد. مانند گفتن طلاق یا ظهار.
▫️پس یک
قول و فعل، با یک نیت و اعتقاد، میتواند ایمان باشد و همان قول و فعل با نیت و
اعتقادی دیگر میتواند کفر باشد. در نتیجه هر قول و فعلی که خالی از اعتقاد و نیت
قلبی به جهت همتا قرار دادن برای الله باشد، انجام آن، بطور حتم برابر با قرار
دادن همتا برای الله نیست مگر اینکه (چنانکه در بالا اشاره شد) آن عمل صریح
الدلاله باشد و فاعلش جهل به حکم عملش و جهل به حال عملش نداشته باشد. چون رسول
خدا صلی الله علیه وآله وسلم نفرمود که عمل مستقلا و بدون در نظر گرفتن نیت، حساب
میشود، بلکه فرمود عمل با در نظر گرفتن نیت حساب میشود و به نیت بستگی دارد. و
اصل در اعمال بر محتمل الدلاله بودنشان و معتبر بودن نیت در آنها است.
▫️و ما
مسلمانان به ظاهر حکم میکنیم و باطن را به الله متعال میسپاریم، و اصلی که دربارۀ
گوینده شهادتین و مسلمانان مراعات میشود این است که اعمال محتمل الدلالۀ او را بر
وجه توحیدی و شرعی حمل نمود و بین اعتقاد او با اعتقاد مشرکان و کفاری که مخالف
توحید و شریعت اسلام هستند تفاوت قرار داد، و باید به او حسن ظن داشت و اسلام او
را که با گفتن شهادتین، به یقین ثابت شده است را با عملی که محتمل الدلاله و ظنی
است، زایل نگرداند؛ چون قاعدۀ شرعی این است که: «اليقين لا يزول بالشك».
▫️پس اگر مسلمان
اهل قبلهای را دیدیم که قولی را بر زبان میآورد یا فعلی را انجام میدهد که هم
بر توحید و هم بر شرک دلالت دارد (محتمل الدلاله است)، پس با حسن ظن با او رفتار
کرده و اصل را در او توحید قرار میدهیم و سپس برای اطلاع بیشتر از او درخواست توضیح
دربارۀ کاری که کرده است یا قولی که بر زبان آورده است میکنیم. نه اینکه همانند
خوارج آیاتی که دربارۀ ظاهر اعمالی که مشرکان انجام میدادند نازل شده است را بر
ظاهر اعمالی که توسط مومنان انجام میشود تطبیق بدهیم و آن شخص را متهم به کفر و
شرک کنیم.
👈اکنون بیایید تورقی در تاریخ زده و به زمان
حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم برگردیم، ما رسول خدا صلی الله علیه وآله
وسلم و اصحابش را داریم که بعد از بعثت رسول اکرم، به مدت 13 سال در مکه و در میان
مشرکان قریش زندگی کردند و سپس به مدینه هجرت کردند و آنچه معلوم است این است که یهودیان
در مکه وجود نداشتند بلکه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در مدینه با یهودیان
آشنا شد.
در مدت این 13
سال مسلمانان در حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به کعبه سوگند میخوردند و
نیز میگفتند: «ما شاء الله وشئت»؛ «اگر خدا و تو بخواهی» و یا میگفتند: «از الله
و رسولش اطاعت میکنیم»، و یا میگفتند: «به سوی الله و رسولش توبه میکنیم» و این
نحو از سخنان که در ادامه مثالهایی از آن آمده است.
▫️و رسول
خدا صلی الله علیه وآله وسلم آنها را از این نوع سخنان نهی نکرد و این سخنان را
شرکی و قرار دادن همتا برای الله ندانست و نگفت شما بر طبق این سخنان برای الله
همتا در مشیت و اطاعت و توبه و... قرار دادید و دچار شرک (حال چه از نوع اکبر چه
از نوع اصغر، فرقی نمیکند) شدید.
▫️سپس
بعد از اینکه به مدینه هجرت کردند و با یهودیان در یک شهر زندگی کردند و با آداب و
اخلاق و کلام همدیگر آشنا شدند، آنجا بود که یک یهودی نزد رسول خدا صلی الله علیه
وآله وسلم آمد (و معلوم هم نیست دقیقا چند سال بعد از هجرت آمد) از همان یهودیانی
که راعنا میگفتند و منظورشان استهزاء پیامبر بود، و به پیامبر صلی الله علیه وآله
وسلم گفت: شما قوم خوبی میبودید اگر شرک نمیورزیدید و به کعبه قسم نمیخوردید و
برای الله همتا قرار نمیدادید و نمیگفتید ما شاء الله وشئت! سبحان الله نگاه کنید!
یک یهودی آمده و به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم توحید و شرک میآموزد! گویی
که مسلمانان بیش از 13 سال است که در شرک و همتا قرار دادن به الله به سر میبردهاند
و یک یهودی آمده و رسول خدا را از چنین شرکی آگاه ساخته است!
🔹چنانکه در مسند أحمد (27093) از قتیله دختر
الجهنیه رضی الله عنها روایت شده که گفت: «أَتَى حَبْرٌ مِنَ الْأَحْبَارِ إِلَى
رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، نِعْمَ
الْقَوْمُ أَنْتُمْ، لَوْلَا أَنَّكُمْ تُشْرِكُونَ، قَالَ: " سُبْحَانَ
اللهِ، وَمَا ذَاكَ؟ "، قَالَ: تَقُولُونَ إِذَا حَلَفْتُمْ وَالْكَعْبَةِ،
قَالَتْ: فَأَمْهَلَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ شَيْئًا ثُمَّ
قَالَ: " إِنَّهُ قَدْ قَالَ، فَمَنْ حَلَفَ فَلْيَحْلِفْ بِرَبِّ
الْكَعْبَةِ "، ثُمَّ قَالَ: يَا مُحَمَّدُ، نِعْمَ الْقَوْمُ أَنْتُمْ،
لَوْلَا أَنَّكُمْ تَجْعَلُونَ لِلَّهِ نِدًّا، قَالَ: " سُبْحَانَ اللهِ،
وَمَا ذَاكَ؟ "، قَالَ: تَقُولُونَ مَا شَاءَ اللهُ وَشِئْتَ، قَالَ:
فَأَمْهَلَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ شَيْئًا ثُمَّ قَالَ:
" إِنَّهُ قَدْ قَالَ، فَمَنْ قَالَ مَا شَاءَ اللهُ فَلْيَفْصِلْ
بَيْنَهُمَا ثُمَّ شِئْتَ».
🔸ترجمه: «عالمی از علمای یهود نزد رسول خدا
صلی الله علیه وآله وسلم آمد و گفت: ای محمد، شما قوم خوبی بودید اگر شرک نمیورزیدید.
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: سبحان الله چه شرکی؟ گفت: وقتی قسم میخورید
میگویید: قسم به کعبه. قتلیه (راوی حدیث) میگوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله
وسلم مقداری درنگ کرد سپس فرمود: او (= این یهودی) چنین میگوید (که شنیدید)، پس
هرکس قسم خورد باید به پروردگار کعبه قسم بخورد. سپس آن یهودی گفت: ای محمد، شما
قوم خوبی بودید اگر برای الله همتا قرار نمیدادید. فرمود: سبحان الله چه همتایی؟
گفت: میگویید هرچه خدا بخواهد و تو بخواهی. قتلیه میگوید: رسول خدا صلی الله علیه
وآله وسلم مقداری درنگ کرد سپس فرمود: او (= این یهودی) چنین میگوید (که شنیدید)،
پس هرکس گفت هرچه خدا بخواهد، پس بین آن دو (الله و او) فاصله بیاندازد (و بگوید)
سپس تو بخواهی».
🔹و در سنن النسائی (3782) چنین آمده است:
«أَنَّ يَهُودِيًّا أَتَى النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ:
إِنَّكُمْ تُنَدِّدُونَ، وَإِنَّكُمْ تُشْرِكُونَ تَقُولُونَ: مَا شَاءَ اللَّهُ
وَشِئْتَ، وَتَقُولُونَ: وَالْكَعْبَةِ، " فَأَمَرَهُمُ النَّبِيُّ صَلَّى
اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَرَادُوا أَنْ يَحْلِفُوا أَنْ يَقُولُوا:
وَرَبِّ الْكَعْبَةِ، وَيَقُولُونَ: مَا شَاءَ اللَّهُ، ثُمَّ شِئْتَ».
🔸ترجمه: «یک یهودی نزد پیامبر صلی الله علیه
وآله وسلم آمد و گفت: شماها برای خداوند همتا قرار میدهید و شماها شریک قرار میدهید،
میگویید: هرچه خدا و تو بخواهد. و میگویید: قسم به کعبه. پس پیامبر صلی الله علیه
وسلم به آنان امر نمود که اگر خواستند قسم بخورند بگویند: قسم به پروردگار کعبه، و
بگویند هرچه خدا بخواهد سپس تو بخواهی».
👈آن یهودی از سخنی که محتمل الدلاله است و هم
میتواند منظور از آن وجه شرکی آن باشد و هم میتواند وجه غیر شرکی و توحیدی آن
باشد، سوء استفاده کرد و آن را بر وجه شرکیاش حمل کرد و مسلمانان را متهم به
ارتکاب شرک و قرار دادن همتا برای الله کرد. و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
برای اینکه جلوی فتنهگری و کج فهمی او را بگیرد دستور داد که سخنشان را تفصیل
دهند تا توسط غیر مسلمانان فتنهگر و فرصت طلب از سخنشان سوء برداشت بوجود نیاید.
▫️پس
عبارت: ما شاء الله وشئت، (آنچه خدا بخواهد و تو بخواهی) محتمل الدلاله است، هم
ممکن است نیت و عقیده و منظور گویندهاش این باشد که "تو" را در عرض مشیت
الله قرار داده باشد، و هم ممکن است نیت و عقیده و منظورش این باشد که
"تو" را در طول مشیت الله قرار داده باشد. و پر واضح است و شکی در آن نیست
که مومنان موحد و یکتا پرست منظورشان حالت دوم است یعنی "تو" را در طول
مشیت الله تصور کردهاند نه همتایی که در عرض مشیت الله باشد. و یهودیان تنها قصد
فتنهگری و ایرادگرفتن و تهمتزدن داشتند، چنانکه این پیشۀ آنها در طول تاریخ
بوده، چنانکه به حطه، حنطه گفتند، و راعنای عربی را در معنای راعنای عبری بهکار
بردند و در اینجا نیز عبارت محتمل الدلالۀ مومنان را به شرکورزی و قراردادن همتا
برای الله حمل کردند.
▫️در حقیقت
وقتی مسلمانان میگفتند: «والکعبه»، نیت و هدف و منظورشان شریک قرار دادن برای
الله در تعظیم نبود بلکه منظورشان قسم به پروردگاری بود که خودش کعبه را عظیم قرار
داده است، و وقتی میگفتند: «ما شاء الله وشئت»، در واقع منظورشان همان ما شاء
الله ثم شئت بود. و اصلا در تخیل صحابه هم نمیگنجیده که پیامبر صلی الله علیه
وسلم را در مشیت، در عرض الله و همتای قرار بدهند و این در نزد آنان از بدیهیات
بود.
👈اما حیرت انگیز این است که در الدرر السنية
(2/190) از عبدالعزیز الحصين (والی مکه در زمان محمد بن عبدالوهاب و شاگرد او) میگوید
که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به اینکه چنین سخنانی شرکی بوده اقرار نموده
و آن یهودی را تصدیق و تایید کرده است چنانکه میگوید: «وقد أقر النبي قول
اليهودي: إن هذا شرك»؛ «پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به سخن یهودی اقرار کرد اینکه:
این سخنان شرک است».
و این وهابی
گمراه، به راستی که افترای بزرگی بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بسته است
چراکه گفته که رسول خدا سخن یهودی را در شرک بودن آن اقوال تایید کرده است و به
شرک بودن آن اقرار کرده است! در واقع زبان حال وهابیان این است که: رسول الله صلی
الله علیه وآله وسلم تاکنون نمیدانستند که چنین سخنی شرک است تا اینکه یک یهودی
آمد و توحید را به رسول خدا یاد داد و رسول خدا نیز به سخن یهودی اقرار نمود و
گفت: «عه عه عه!!! چه جالب!!! راست میگی ها! این که شرکه! پس چرا قبلا خودم
متوجهش نشدم، ای جزاک الله خیرا که توحید و شرک را به من یاد دادی و مرا متوجه شرکی
که در امتم وجود داشت کردی در حالی که من خودم بیش از 13 سال با آنها بودم و این
سخنان را از آنان میشنیدم اما نه الله از این شرک به من خبری داد و نه خودم متوجه
آن شدم، خوب شد که تو به من گفتی!!».
▫️ و
ممکن است وهابی بگوید: «شاید رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از گفته شدن چنین
سخنانی توسط اصحاب بیخبر بوده باشد برای همین گناهی بر او نیست چراکه علم غیب
ندارد و اگر خبر میداشت حتما به آنها میگفت که گفتن «ما شاء الله وشئت» شرک و
قرار دادن همتا برای الله است و آنها را از گفتن چنین سخنی نهی میکرد و به آنها
آموزش میداد که بگویند: «ما شاء الله ثم شئت».
➖میگویم: باشد، رسول خدا علم غیب ندارد و
نشنیده است، اما الله متعالی که علم او بر همه چیز احاطه دارد چی؟ او که شنیده
بود. چطور سخن زنی را شنید که با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دربارۀ همسرش
مجادله میکرد، و درباره اش قرآن نازل کرد:
﴿قَدْ
سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى
اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا
إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ١﴾ [المجادلة: 1]
«به راستی
الله سخن زنی را که دربارۀ شوهرش با تو مجادله میکرد، و به الله شکایت میبرد شنید،
و الله گفتگوی شما را میشنید، بیگمان الله شنوای بیناست».
اما شرک ورزی و
همتا قرار دادن برای الله توسط صحابه را بیش از 13 سال نشنید؟
❓چرا الله متعال در مدت بیش از 13 سال ارتکاب
چنین شرکی و قرار دادن همتا برای خودش توسط اصحاب را بوسیلۀ وحی به رسولش خبر نداد
تا جلوی آن را بگیرد؟ در حالی که مهمترین هدف از ارسال رسول، دعوت به توحید و دوری
از شرک بود، اما برای مسائل بسیار کمتری همانند مجادلۀ زنی دربارۀ شوهرش، وحی نازل
کرد؟
▫️ پس
چارهای نیست جز اینکه بگوییم: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به صحیح بودن
اتهام آن یهودی اقرار نکرد و آنچه را که آن شخص یهودی، شرک و قرار دادن همتا برای
الله توصیف کرد، به عنوان شرک و قرار دادن همتا برای الله نپذیرفت و در هیچ جای
روایت نیامده که رسول خدا سخن یهودی را تایید کرده باشد و روایت بر چنین اقراری
دلالت ندارد، بلکه فقط جلوی شبهه اندازی آن یهودی را گرفت و فرمود که سخنتان را
تفصیل دهید تا کسانی مانند این یهودی که در قلبشان مریضی وجود دارد از آن بد
برداشت نکنند.
👈چون لازمۀ اقرار و تایید سخن یهودی توسط پیامبر
صلی الله علیه وآله وسلم اینکه آن سخنان شرک است، این است که:
1️⃣اولا: یا خداوند از چنین شرکی و از چنین
همتا قرار دادنی به مدت بیش از 13 سال اطلاع نداشت (که هرکس این را بگوید کافر
است) و یا اینکه اطلاع داشت اما نه در قرآن از آن نهی کرد و نه رسولش را از آن با
خبر ساخت، بلکه عباراتی مشابه عبارت: «ما شاء الله وشئت»، در قرآن بسیار وجود دارد
چنانکه در ادامه خواهد آمد. و خداوند از آن شرکورزی و همتا قرار دادن برای خودش
توسط صحابه اطلاع داشت اما آن را به حال خودش رها ساخت تا اینکه یک یهودی زحمت کشید
و امت را متوجه این شرک ساخت! (که هرکس این را هم بگوید باز کافر است)
2️⃣دوما: یا با اینکه رسول خدا بیش از 13 سال
شب و روز با اصحابش نشسته و برخاسته بود اما متوجه گفته شدن چنین سخنانی توسط
اصحابش نشد، اما همینکه به مدینه هجرت کرد یک یهودی، بهتر از رسول خدا، از سخنان
اصحاب رسول خدا اطلاع یافت و متوجه شد که آنها چنین سخنانی میگویند و به این شکل
نزد رسول خدا آمد و او را متوجه سخن شرکی اصحابش کرد (که هرکس چنین بگوید توهین بسیار
زشتی به رسول خدا کرده است و او را بیمبالات و بیتوجه نسبت به احوال و سخنان
اصحابش مخصوصا در مهمترین امر دین که توحید است، تصور نموده است و چنین شخصی بخاطر
چنین توهینی به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اگر کافر نباشد پس از بدترین
فاسقان گشته است)، و یا رسول خدا آن سخنانی که یهودی آن را شرک، و قرار دادن همتا برای
الله توصیف کرده بود را از زبان اصحابش به مدت بیش از 13 سال شنیده بود، اما آن
سخنان را شرکی ندانسته بود بر آن انکاری نورزیده بود و اصحابش را از گفتن آن سخنان
نهی نکرده بود، تا اینکه آن یهودی لطف کرد و آمد و به رسول خدا صلی الله علیه وآله
وسلم یاد داد که چنین سخنانی شرک و قرار دادن همتا برای الله است و باید از آن دوری
کنند! (و هرکس این را بگوید پس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را متهم به جهل
در شناخت توحید و شرک نموده و در نتیجه کافر خواهد بود)
▫️پس
هرکس بگوید رسول خدا به شرکی بودن آن سخنان اقرار نمود و قول یهودی را تایید کرد،
مجبور به پذیرفتن لازمههای سخنش که در بالا ذکر شد خواهد شد، و در صورت پافشاری
بر این ادعایش نهایتا خودش تکفیر خواهد شد.
▫️پس
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به اتهام آن یهودی اقرار نکرد و سخن او در شرک
بودن آن اقوال را تایید نکرد، بلکه فقط به مسلمانان یاد داد که برای اینکه امثال
چنین یهودیان مریض القلب و کج فهمی، از سخن شما سوء استفاده نکنند، سخنتان را تفصیل
دهید، وگرنه سخن آنان را شرکی ندانست چون چنانکه در ابتدای مقاله گفتیم، اعمال به
نیتها بستگی دارد و مسلمانان نیتشان قرار دادن همتا و شریک برای الله نبود چون لا
إله الا الله میگفتند.
👈و این در حالی است که مشابه آن اقوالی که یهودی
و وهابی آن را شرک و قرار دادن ند و همتا برای الله دانسته است، در قرآن نیز آمده
است:
🌺برای مثال الله متعال میفرماید: ﴿وَمَنْ
يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ [النساء: 13]
«و هر کس
از الله و پیامبرش اطاعت کند».
خداوند نفرمود:
«ومن يطع الله ثم رسوله» هرکس از الله و سپس از رسولش اطاعت کند، بلکه نام رسولش
را قرین نام خود کرد، در حالی که مومنان میدانند که در مسالۀ اطاعت کردن، رسول،
همتا و شریک الله، و در عرض الله نیست، بلکه در طول الله است. یعنی اینگونه نیست
که رسول خدا در اطاعت شدن مستقل از الله باشد چون در این صورت شامل این آیه خواهد
شد: ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾
[التوبة: 31]
«(آنها)
دانشمندان و رهبان خویش را رب هایی بجای الله گرفتند».
و ساختار عبارت
﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ با عبارت «ما شاء الله وشئت» هیچ تفاوتی
ندارد، یعنی اینگونه نیست که فقط همتا قرار دادن رسول خدا با الله در مشیت، شرک
باشد اما همتا قرار دادن او با الله در اطاعت، شرک نباشد. پس اگر مجرد لفظ عبارت
«ما شاء الله وشئت» بدون در نظر گرفتن نیت، شرک باشد، باید ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ
وَرَسُولَهُ﴾ هم شرک باشد، اما چون میدانیم که ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ
وَرَسُولَهُ﴾ شرک نیست، و خداوند کلام شرکی در قرآن نیاورده است، پس به تبع آن
عبارت «ما شاء الله وشئت» هم شرک نیست.
🌺و میفرماید: ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ
وَرَسُولَهُ﴾ [النساء: 14]
«و هر کس
از الله و پیامبرش نافرمانی کند».
خداوند نفرمود
هرکس از الله سپس از رسولش نافرمانی کند، بلکه نام رسولش را قرین نام خود کرد، در
حالی که مومنان میدانند که در مساله نافرمانی کردن، رسول، همتا و شریک الله، و در
عرض الله نیست، بلکه در طول الله است. و ساختار عبارت ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ
وَرَسُولَهُ﴾ با عبارت «ما شاء الله وشئت» هیچ تفاوتی ندارد، یعنی اینگونه نیست که
فقط همتا قرار دادن رسول خدا با الله در مشیت، شرک باشد اما همتا قرار دادن او با
الله در نافرمانی کردن، شرک نباشد.
🌺و میفرماید: ﴿وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ
بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ﴾ [النساء: 100]
«کسیکه
به قصد هجرت به سوی الله و پیامبرش، از خانه خود بیرون رود».
هرکس گمان کند که
رسول خدا در هجرت کردن به سویش، مستقل از الله است پس او را همتای الله قرار داده
است، و ساختار عبارت «ما شاء الله وشئت»، هیچ تفاوتی با عبارت: ﴿مُهَاجِرًا إِلَى
اللَّهِ وَرَسُولِهِ﴾ ندارد.
و میفرماید:
﴿الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ [المائدة: 33]
«کسانیکه
با الله و پیامبرش میجنگند».
🌺و میفرماید: ﴿قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ﴾
[الأنفال: 1]
«بگو:
انفال از آنِ الله و پیامبر است».
🌺و میفرماید: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا
اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ
شَدِيدُ الْعِقَابِ١٣﴾ [الأنفال: 13]
«این
بخاطر آن است که آنها با الله و رسولش مخالفت کردند، و هر کس با الله و رسولش
مخالفت کند، پس (بداند که) الله سخت کیفراست».
🌺و میفرماید: ﴿بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ
وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ١﴾ [التوبة: 1]
«(اعلام)
بیزاری از سوی الله و پیامبرش، به کسانی از مشرکان است که (با آنها) پیمان بستهاید».
در این آیات
رسول، قرین الله شده است بدون اینکه بین الله و رسول کلمۀ «ثم» آمده باشد، در حالی
که شخص مومن بخاطر عقیدۀ توحیدیاش، کلمۀ «ثم» را در همه جا ساری و جاری میبیند،
چراکه هیچ إلهی جز الله وجود ندارد و هیچ خالق و مالک و مدبر و نافع و ضاری جز
الله وجود ندارد و مخلوقات اسبابی بیش نیستند و نسبت دادن امور به اسباب، از باب
مجاز است و خالق و نافع و ضار حقیقی تنها الله سبحانه وتعالی است.
🌺و میفرماید: ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا
آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ﴾ [التوبة: 59]
«اگر به
آنچه الله و رسولش به آنها داده است، راضی باشند».
اگر گفتن ما شاء
الله و شئت، همواره شرک و قرار دادن همتا برای الله باشد و نیت گویندهاش در آن
اهمیتی نداشته باشد، پس تفاوت آن با عبارت: ﴿مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ﴾ چیست؟
تصور کنید رسول خدا به اصحابش بگوید: دوست دارید الله و رسولش به شما چه بدهند؟ و
آنها در جواب بگویند: ما شاء الله وشئت، یعنی هر آنچه را که الله و تو میخواهید
همان را بدهید. بعد رسول خدا بگوید آیا مرا در خواستن (مشیت)، همتای الله قرار دادید؟
بلکه بگویید: هرچه را که الله بخواهد سپس تو بخواهی. خب آیا اصحاب نخواهند گفت: که
ای رسول خدا با این حساب تو خودت در ابتدای کلامت، خودت را همتای الله قرار دادی
چون فرمودی: دوست دارید الله و رسولش به شما چه بدهند و نفرمودی: دوست دارید الله
و سپس رسولش به شما چه بدهند! و خداوند نیز در قرآن فرموده: ﴿مَا آتَاهُمُ اللَّهُ
وَرَسُولُهُ﴾ و نفرمود: ما آتاهم الله ثم رسوله!
🌺و میفرماید: ﴿وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ
أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ﴾ [التوبة: 62]
«شایستهتر
(این) است که الله و رسولش را خشنود سازند».
هرکس گمان کند که
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مستقل از الله است و در عرض الله است و باید او
را راضی کرد به همان شکل که باید الله را راضی کرد، پس او رسول خدا را همتا و شریک
الله قرار داده و او را با انجام هر عمل در جهت راضی کردن او قطعا و یقیتا عبادت
کرده است. و قرین شدن نام رسول با نام الله، به معنای همتا قرار دادن او نیست و
مسالۀ راضی نمودن در آیه: ﴿وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ﴾، هیچ
تفاوتی با مسالۀ مشیت و خواستن، در عبارت: «ما شاء الله وشئت» ندارد. و به همان
شکلی که وقتی یک مومن میگوید ما شاء الله وشئت، و منظورش ما شاء الله ثم شئت است،
در این آیه نیز منظورش: «الله ثم رسوله أحق أن يرضوه» است.
🌺و میفرماید: ﴿مَنْ يُحَادِدِ اللَّهَ
وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ﴾ [التوبة: 63]
«هر کس
با الله و رسولش مخالفت (و دشمنی) کند، پس مسلماً برای او آتش جهنم است».
در اینجا نیز
نفرمود: من یحادد الله ثم رسوله.
🌺و میفرماید: ﴿وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ
أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾ [التوبة: 74]
«تنها به
این سبب عیبجوئی میکنند که الله و رسولش، آنها را از فضل خود بینیاز کرد».
و این آیه نیز همینطور
است، یعنی منظورش، «أغناهم الله ثم رسوله من فضله» است. در واقع رسول، سبب و ابزار
غنی ساختن است، و خداوند بوسیلۀ رسول آن فعل را انجام داده است. و «ما شاء الله
وشئت» نیز همینطور است، یعنی الله متعال هرچه را که بخواهد و مشیت نماید، قائم به
ذات خود و استقلالا بدون اینکه در مشیت و تدبیر و حکمش شریک و همتایی داشته باشد،
مشیت مینماید، سپس به سبب و وسیلۀ تو انجام میدهد. نه اینکه الله و تو شریکانی
در ملک و تدبیر و مشیت هستید و دوتایی با هم تدبیر میکنید و آنچه را به صلاح است
شراکتا انجام میدهید! اما یهودی و وهابی اینگونه این جملات را تعبیر و تفسیر میکنند
و مخالفانشان را متهم به چنین شرکی میکنند!
🌺و میفرماید:﴿إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ
وَرَسُولِهِ﴾ [التوبة: 84]
«آنها
به الله و رسولش کافر شدند».
🌺و میفرماید: ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ ... لَا
يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ﴾ [التوبة: 29]
«با کسانی
که آنچه الله و رسولش حرام کرده است را حرام نمیدانند، بجنگید».
آیا رسول خدا در
تحریم نمودن مستقل از الله است؟ آیا تحریم نمودن به او تفویض شده است؟ آیا در تحریم
نمودن در عرض الله قرار دارد؟ یا فقط بیانکنندۀ حکم الله است؟ قطعا فقط بیانکنندۀ
حکم الله است. پس وقتی که حرام شدن چیزی را به رسول نسبت میدهیم، این نسبت دادن،
مجازی است و حرامکنندۀ حقیقی الله متعال است.
🌺و میفرماید: ﴿وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ
وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ٤٨﴾ [النور:
48]
«و هنگامیکه
به سوی الله و پیامبرش فراخوانده شوند تا در میانشان داوری کند، ناگهان گروهی از
آنها اعراض میکنند».
حکم نمودن نیز به
همان شکل است. و رسول خدا شریک خدا در حکم نمودن نیست و امر حکم نمودن به او تفویض
نشده است.
🌺و میفرماید: ﴿هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ
وَرَسُولُهُ﴾ [الأحزاب: 22]
«این
همان چیزی است که الله و پیامبرش به ما وعده داده است».
وعده دادن نیز به
همان شکل است. رسول خدا شریک و همتای خدا در وعده دادن نیست و امر وعده دادن به او
تفویض نشده است.
🌺و میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ
آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ
إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ١﴾ [الحجرات: 1]
«ای کسانیکه
ایمان آوردهاید! بر الله و رسولش پیشدستی نکنید».
پیش دستی نمودن نیز
به همین شکل است. رسول خدا، همتا و شریک خدا در پیش دستی نکردن بر او نیست.
🌺و میفرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ
اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ٢٠﴾ [المجادلة: 20]
«بیگمان
کسانیکه با الله و پیامبرش مخالفت (و دشمنی) میکنند، آنها در زمرۀ خوارترین
(افراد) اند».
مخالفت نمودن نیز
به همین شکل است، رسول خدا، همتا و شریک خدا در مخالفت نمودن با او نیست.
🔹و در المعجم الکبیر از الطبرانی (2/114) چنین
آمده است: «فَنَهَضُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ،
حَاسِرِينَ أَذْرُعَهُمْ تَرْعَدُ أَكُفُّهُمْ ، وأَذْرُعُهمْ ، فَقَالُوا :
تُبْنَا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ».
🔸ترجمه: «صحابه به سمت رسول خدا صلی الله علیه
وآله وسلم آمدند و دستان و بازوان برهنۀشان از ترس میلرزید و گفتند: به پیشگاه
خدا و رسولش توبه کردیم».
آیا ما باید طبق
فهم یهودیان و همفکرانشان از وهابیان بگوییم که رسول خدا در توبه کردن به سویش،
همتای الله قرار داده شده است و صحابه بخاطر توبه کردن به سوی رسول خدا، دچار شرک
شدند؟ از این جهت که بجای اینکه بگویند «تُبْنَا إِلَى اللَّهِ ثُمَّ رَسُولِهِ»،
گفتند: «تُبْنَا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ»؟
🔹و در سنن ابوداود و النسائی (15/57) از ابن
عمر رضی الله عنهما آمده که گفت: «أَنَّ امْرَأَةً كَانَتْ تَسْتَعِيرُ الْحُلِيَّ
لِلنَّاسِ، ثُمَّ تُمْسِكُهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ
وَسَلَّمَ: «لِتَتُبْ هَذِهِ الْمَرْأَةُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَرُدَّ مَا
تَأْخُذُ عَلَى الْقَوْمِ».
🔸ترجمه: «زنی بود که وسایل زینتی را از مردم
به عاریت و قرض میگرفت سپس آنها را پیش خود نگه میداشت و پس نمیداند. رسول خدا
صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: این زن باید به پیشگاه خدا و رسولش توبه کند و
آنچه از مردم گرفته است را برگرداند».
و آیا رسول خدا
که به آن زن دستور داد که به سوی او توبه کند، العیاذ بالله خود را شریک و همتای
الله قرار داد؟ و یا منظورش در واقع «لِتَتُبْ هَذِهِ الْمَرْأَةُ إِلَى اللَّهِ
ثُمَّ رَسُولِهِ» بوده است؟
👈همۀ این آیات و احادیث، و موارد مشابه آن،
در ساختار و مفهومشان ابداً هیچ تفاوتی با عبارت: «ما شاء الله وشئت» ندارند، و
اگر این عبارت همواره و بدون در نظر گرفتن نیت گویندهاش، شرک باشد و بیانگر قرار
دادن همتا برای الله باشد (یعنی فهم یهودی و وهابی در شرکی بودن این عبارت صحیح
باشد)، پس از آن لازم میآید که تمام این آیات شرکی باشند و العیاذ بالله، الله
متعال سخنانی شرکی را تکلم نموده باشد و خودش هم ندانسته باشد که این سخنان شرک و
همتا قرار دادن برای خودش است، بلکه فقط یهودیان و وهابیان حقیقت توحید و شرک را
فهمیدهاند و الله و رسولش را از چنین شرکی آگاه ساختهاند!
▫️پس ای
جوان ساده لوحی که فریب شعار توحید پوشالین وهابیت را خوردهای، از خودت بپرس آیا
فقط تعبیر «ما شاء الله وشئت»، شرک و قرار دادن همتا برای الله است اما همۀ دیگر
از این تعبیرات قرآنی و حدیثی شرک و قرار دادن همتا برای الله نیست؟ آیا غیر از این
است که یهودیان تنها در فکر ایراد گرفتن و شیطنت و اتهام زدن به مسلمانان بودند و
هدفشان این بود که سخنی مجمل از مسلمانان پیدا کنند تا آنها را متهم به شرک کنند؟
پس چگونه وهابی اتهام یهودی را تایید کرده و سپس به دروغ به رسول خدا صلی الله علیه
وسلم نسبت داده که او ادعای یهودی در شرک بودن این عبارت را تایید و اقرار کرده
است؟ سبحان الله کجا تایید و اقرار کرده است؟ چگونه وهابیان برای توجیه بدعتها و
انحرافات بزرگ و خطرناکشان در فهمیدن توحید و شرک حاضر هستند از شیطنت و فتنهگری یهودیان
دفاع کنند و فهم آنان را تایید کنند و سپس به رسول خدا نیز دروغ ببندند که فهم یهودی
را تایید کرده و به سخنش اقرار نموده است؟ سبحانک هذا بهتان عظیم.
▫️پس
بدان اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به اصحابش فرمود به جای «ما شاء الله
وشئت» بگویند «ما شاء الله ثم شئت»، منظورش تایید سخن یهودی در شرکی بودن عبارت
«ما شاء الله وشئت» بدون اینکه در آن نیت در نظر گرفته شود نبوده است، بلکه منظورش
بستن دهان وهابیان آن زمان یعنی یهودیان بوده تا از عبارات مسلمانان سوء استفاده
نکنند؛ وگرنه آن سخن شرکی نبوده است چراکه مشابه آن در قرآن و حدیث بسیار وجود
دارد که لازمۀ شرک دانستن آن، شرک دانستن مشابهات آن در قرآن و حدیث خواهد بود.
▫️و
امروز وهابیان به تبعیت از یهودیان، دنبال سخنان مسلمانانی که شهادتین میگویند و
جز الله را نافع و ضار بالذات نمیدانند و به غیر الله به چشم فقط اسباب مینگرند،
افتادهاند و سخنانشان را بر بدترین وجه یعنی بر شرک و کفر حمل میکنند و در مقابل
تمام تلاش خود را برای تطهیر شرک مشرکانی که الله و رسولش آنها را مشرک نامیده است
انجام میدهند و آنها را موحد در ربوبیت نشان میدهند و با آن همه کفر و شرکی که
انجام میدهند اما برایشان انواع و اقسام عذرها میآورند تا نشان دهند سخنان و
اعمال آنها تضادی با توحید ربوبیت آنها ندارد. و به این شکل گمراه شدهاند و گمراه
میکنند و فکر میکنند بهترین کار را انجام میدهند و هدایت یافتهترین مردمان به
شناخت توحید و شرک هستند! ولا حول ولا قوة إلا بالله
مجاهد دین -
17/05/1400
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر