حدود چند سال است که کانالهای معلول بسیاری در دفاع از وهابیت و رد اهل سنت، مشغول دویدن حلزونی شدهاند. با دیدن آنچه در اینترنت و حتی بعضی از مناطق اهل سنت ایران میگذرد، حقیقتی را نمیتوان انکار کرد، آن هم اینکه بر خلاف گذشته که سیاست ترور و تقتیل و تفجیر اهل سنت و علمایشان توسط وهابیان حاکم بود، امروزه سیاست تکفیر و تبدیع حاکم شده است(!) و کوشش وقف این شده که از شخصیتهایی که به دروغ نام سنی را با خود یدک میکشند، علیه فعالین اهل سنت و عقاید آن استفاده کنند و از آنجا که خود از سودبخشبودن چنین روشی گفتهاند، پس انگیزه هم صد در صد موجود است و از زور و زر برای آن مایه میگذارند.
ابتدای قصه را آقای فتی المصطفی (که بعد از فرار از مناظره فتی الفراری لقب گرفت) شرح میدهد. او بر این باور است که چون وهابیان ایران توانایی علمی این را ندارند که علیه علمای اهل سنت ایران، وارد عمل شوند، برای همین در توجیه ضعف علمیشان دست به تخریب شخصیتی زده و به متهم نمودن آنان به "شیعه بودن"، پناه برده است و میگوید: «اگر یک سنی اشعری یا ماتریدی، وهابی را نقد کند، پس حتماً از سوی شیعه حمایت میشود یا به شیعیان گرایش دارد»! در حالی که قرنهاست که عقاید اهل سنت اشاعره مدوّن و معلوم است و عقیدۀ جمهور مسلمانان در طول تاریخ و در سرزمینهای پهناور اسلامی بوده است؛ بدون اینکه شیعه هیچ تاثیر مثبت یا منفیای بر روی آن داشته باشد، پس آقای فراری چه در آستین دارد تا این معضل را حل و فصل کند؟ او معتقد است که: «خط مقدم مبارزه با عقاید اهل سنت باید با نام خود اهل سنت پایهریزی شود»، و باید بشارتش داد که این اتفاق افتاده و وهابیانی ظهور کردهاند که نام اهل سنت را بر روی خودش گذاشته و در بین اهل سنت نفوذ کرده و عقاید وهابیت را به نام اهل سنت ترویج میکنند، و البته کسی که از درایت عوام کوچه و بازار هم محروم نمانده باشد، با قدری تأمل درمییابد که سیاستی اقتصادیتر و بیخطرتر از این وجود ندارد.
ناگفته نماند که آقای فراری کاشف این عنصر نیست و بیشک نخبگان طبقۀ اهل سیاست پیش از همه به فکر چنین کاری افتادهاند. شیخ ابوخمپاره دولولی -خذله الله- در یادداشتی گفته بود که: «یکی از بهترین راهها برای مقابله با نفوذ اهل سنت اشاعره در جهان اسلام، نشر آثار کلامی و تفسیری و تبدیعی متکلمان وهابی و به ویژه آثار معاصرین آنان است» و باید در واقع به دنبالِ نمود این سخنان گشت و مصادیقش را برشمرد.
در اینجا به یاد ابوسلواها افتادم که در مقام آموختن چگونگی مبارزه با اهل سنت با زبان حالش میگویند: «من بارها به دوستان میگم، مطالب تند مانند تکفیر نووی و ابن قدامه و ابن حجر و... و مشرک دانستن آنها را اگر ما خودمون مطرح کنیم، متهم به مخالفت با اهل سنت میشیم، که این خلاف هدف است و واقعاً هم همینطوریه. ولی اگر ما اسلحه را به دست ح.فرجی در آنورِ مرز، و دیگر کاربران مجهول مجازی مانند فتی المصطفی بدیم و اونها شلیک کنند، و ما خودمون در حاشیۀ امن باشیم، پس هم به هدفمون رسیدیم، و هم اینکه متهم نشدیم و لذا من بارها هم توصیه کردم به دوستان، مطالب تند را بدید به آنها یا کانالهای مجهول تا منتشر نمایند».
و فتی الفراری در تکمیل این پازل، علمای اهل سنت مانند نووی، قرافی، سبکی، ابن حجر، سیوطی، قسطلانی و... را صراحتاً مشرک مینامد آنجا که از او سوال شد که استغاثه كنندگان اهل سنت مشركند يا مسلمان؟ در پاسخ گفت: «مشرک هستند چون فاعل شرک هستند. حجت بهشون برسه کافر هستند»!
به خاطر دارم که چند وقت پیش فردی که خود را اهل سنت میدانست مرا نسبت به وهابیت بدگمان و تندرو دانست -با آنکه به تطرف شهره دارند و به آن متهم هستند-، اما همان شخص نسبت به امامان اهل سنت و جماعت اشاعره بسیار تند و متصلب مینمود و راهی برای تبدیع و تکفیر میجست، درحالی که جنایات وهابیان را انکار نمیکرد و بلکه از «بارک الله فیک» وهابیان دلشاد میشد، با آنکه بر اساس مذهب وهابیه، عبادات اهل سنت بالکل باطل است و حتی محمد بن عبدالوهاب -بنیانگزار مکتب وهابیه و پدر داعش- معتقد بود که اهل سنت چه شهادتین بگویند و نماز و روزه و دیگر عبادتها را انجام بدهند و چه انجام ندهند، یکسان است و به حالشان توفیری نمیکند و کافر و مشرک و حلال الدم و المال هستند.
اگر زمانی شنیدید که بسیاری از وبسایتها و کانالهایی که برچسب سلفی، پیرو سلف صالح، علمای توحید و نحو اینها بر خود دارند، و در پوشش رد الحاد، جوانان اهل سنت را جذب گروه و کانالهای مروج وهابیت میکنند، بدانید که یا از طلاب و دانشآموختگان مدارس دینی آل سعود بودهاند و یا تحت نظر و با امکانات مالی آنها فعالیت میکردهاند، پس این یادداشت را به خاطر بیاورید.
خادم الشريعة المطهرة: مجاهد دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر