👈صلاح مهدوی
در فایل اول صوتیاش به نام: «موضوع: مناط(سبب) تکفیر کسی که برای مانند بت و خورشید
و ماه و .... سجده میبرد»، در دقیقه 27:32 میگوید: امام بو قع قع قاعی بغدادی
(همان عبدالقاهر بغدادی) میگوید که ابن الروندی و بشر مریسی گمان کردند که سجده
بر بت کفر نیست بلکه دلالت بر کفر دارد.
و سخن عبدالقاهر بغدادی در الفرق بين الفرق
وبيان الفرقة الناجية (ص 193) چنین است: «كَمَا قَالَ ابْن الروندى فى ان الْكفْر
هُوَ الْجحْد والانكار وزعما ان السُّجُود للصنم لَيْسَ بِكفْر وَلكنه دلَالَة على
الْكفْر».
▫️سپس صلاح مهدوی از این سخن عبدالقاهر بغدادی
چنین نتیجه میگیرد و چنین به او نسبت میدهد که او و علما گفتهاند که سجده برای
بت، بخاطر نفس عمل سجده کفر است نه بخاطر اینکه برای بت انجام شده است! و بین این
دو، تفاوت بسیار واضحی وجود دارد که صلاح مهدوی یا بخاطر فرط جهالتش متوجه تفاوت
آن نشده است، و یا متوجه تفاوتش شده است اما بر سخن او و دیگر علما تلبیس نموده
است، و ثبوت هر یک از این دو احتمال برای او کافی است تا تنبیه شود و درس عبرت بگیرد
و دیگر در چنین مسائلی با جهلش دخالت نکند.
▫️و چنانکه مشاهده میکنید، عبدالقاهر بغدادی
دربارۀ حکم سجده برای بت حرف میزند، نه دربارۀ نفس عمل سجده. چون سجدۀ تکریم و تحیت
برای غیر بت مانند پدر و مادر نیز وجود دارد که تنها حرام است و کفر نیست.
➖و اهل سنت و جماعت،
تنها زمانی با گناهان کبیره تکفیر میکنند که آن را استحلال نموده باشد، اما اموری
مانند دشنام دادن به الله متعال، و یا سجده برای بت، فقط حرام نیست بلکه کفر و
ناقض اسلام است و اهل سنت برای اموری که کفر و ناقض اسلام هستند، بر خلاف اموری که
فقط حرام هستند، استحلال قلبی را شرط نمیدانند. و دشنام دادن فی نفسه کفر نیست
بلکه دشنام دادن به الله است که دشنام دهنده را کافر می کند، اما دشنام دادن دو
نفر در خیابان به همدیگر، کفر نیست بلکه نهایتا حرام است. و سجده نیز همینطور،
سجده فی ذاته عبادت نیست بلکه چون برای الله انجام می شود عبادت است و اگر برای بت
که شریک الله در ربوبیت و إلهیت قرار داده شده است انجام بشود نیز عبادت بت و کفر
و شرک محسوب می شود اما اگر برای پدر و مادر انجام بشود، پس فقط حرام است، نه کفر
و شرک.
اما صلاح مهدوی ذات عمل سجده و ذات عمل طواف
و ذبح و دعا و... را عبادت میداند و برای هرکسی غیر از الله انجام بشود فاعلش را
مشرک و کافر میداند! در حالی که هیچ دلیلی ندارد بر اینکه این اعمال ذاتا عبادت
باشند. پس اثبت العرش ثم انقش!
➖و مرجئه، هم برای
کبیره و هم برای کفر و نواقض اسلام، استحلال قلبی را شرط قرار دادهاند و در واقع
تنها ناقض اسلام در نزد مرجئه، جحود و تکذیب و استحلال قلبی است، آنها میگویند که
دشنام دادن به الله و سجده برای بت، کفر نیست و بلکه بر کفر دلالت دارد و استحلال قلبی
را شرط کفر بودن این امور و افعال میدانند.
➖و خوارج نیز که در
نقطۀ مقابل مرجئه قرار دارند (و صلاح مهدوی نیز بر مذهب آنان قرار دارد و به سوی
آن دعوت میکند) میگویند که سجده، و دعا و ذبح و استعاذه و استغاثه و ... فی نفسه
و ذاتا، و بدون اینکه قصد و نیت فاعلش اهمیتی داشته باشد، عبادت هستند و جز بر وجه
عبادت تشریع نشدهاند، و میگویند که این اعمال چه برای بت انجام شود چه برای غیر
بت انجام شود، فاعلش کافر و مشرک میشود!
👈و اهل سنت
و جماعت که اهل علم و انصاف و وسطیت و اعتدال هستند و بین افراط خوارج و تفریط
مرجئه قرار دارند، میگویند که امور و افعالی که کفر هستند، وجود استحلال قلبی برای
کفر بودنش شرط نیست، و طبق همان ظاهرش از هرکس واقع شود، کافر میشود، (مگر شخص
مکره و مخطی غیر عمد که معذور هستند)، و میگویند: امور و افعالی که کفر نیست و
بلکه حرام است، پس فقط با استحلال قلبی اش کفر خواهد بود و فاعلش کافر میشود،
مانند شرب خمر که حرام است و اگر کسی آن را بنوشد کافر نمیشود، مگر اینکه حرام
بودن خمر را تکذیب و جحد کند که در این صورت کافر میشود.
✔️پس نزد اهل سنت و جماعت،
سجده برای بت کفر است اما نه بخاطر نفس عمل سجده، بلکه بخاطر موجودی که برایش سجده
انجام شده است کفر میشود، یعنی چون برای بت انجام شده است کفر است و اگر برای غیر
بت انجام شود، مانند پدر و مادر، پس فقط حرام است.
❌و نزد مرجئه سجده
برای بت، و دشنام دادن به الله و نحو اینها کفر نیست مگر اینکه قلبا سجده برای بت
و دشنام به الله و نحو اینها را حلال بداند!
❌و نزد خوارج نیز
سجده (و دعا و ذبح و طواف و پناه بردن و کمک گرفتن و ...) ذاتا عبادت است و انجام
آن برای غیر الله مطلقا کفر و شرک است حال چه برای بت انجام شود و چه برای غیر بت.
▫️یعنی سجده تحیت
و تکریم و تعظیم برای پدر و مادر که نزد اهل سنت و جماعت حرام است، خوارج با همین عمل
حرام، تکفیر میکنند و اعتقاد به ربوبیت و الهیت سجده شونده یا نیت تعبد داشتن برای
او که اموری قلبی هستند را شرط کفر بودن سجده برای پدر و مادر نمیدانند، در حالی
که هیچ دلیلی از قرآن و سنت بر عبادت محض بودن نفس عمل سجده، ندارند، چون اگر سجده
ذاتا عبادت باشد، هرگز الله متعال به ملائکه دستور نمیداد که برای آدم سجده کنند
و هرگز برادران یوسف برای یوسف سجده نمیکردند و هرگز در شریعتهای پیشین سجده تکریم
و تحیت، مباح نمیشد، و این ثابت میکند که سجده فی نفسه و ذاتا عملی عبادی نیست.
و در شریعت ما نیز سجده تحیت و تکریم، فقط حرام شده است اما کفر نیست.
🔹برای مثال ابن تیمیه رحمه الله میگوید:
«وَقَدْ كَانَتْ الْبَهَائِمُ تَسْجُدُ لِلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ
وَسَلَّمَ، وَالْبَهَائِمُ لَا تَعْبُدُ إلا اللَّهَ، فَكَيْفَ يُقَالُ : يَلْزَمُ
مِنْ السُّجُودِ لِشَيْءِ عِبَادَتُهُ».
🔸ترجمه: «و به تحقیق که بهائم (چهارپایان) هم
برای پیامبر صلی الله علیه وسلم سجده کردند و بهائم جز الله را عبادت نمیکنند. پس
چطور گفته میشود که از سجده کردن برای یک چیز عبادت آن چیز لازم میآید؟».
🗒 مجموع الفتاوى، ج 4 ص 360.
🔹و امام الذهبی الشافعي رحمه الله (متوفى:
748هـ) دربارۀ سجدۀ تکریم میگوید: «ألا ترى الصحابة من فرط حبهم للنبي –صلى الله
عليه وسلم- قالوا: ألا نسجد لك؟ فقال: لا، فلو أذن لهم لسجدوا سجود إجلال وتوقير
لا سجود عبادة كما سجد إخوة يوسف عليه السلام ليوسف، وكذلك القول في سجود المسلم
لقبر النبي صلى الله عليه وسلم على سبيل التعظيم والتبجيل لا يكفر به أصلا بل يكون
عاصيا. فليعرف أن هذا منهي عنه وكذلك الصلاة إلى القبر».
🔸ترجمه: «آیا نمیبینی که صحابه از فرط
محبتشان به پیامبر صلی الله علیه وسلم، گفتند: آیا برایت سجده نکنیم؟ فرمود: نه. و
اگر به آنان اجازه میداد، پس سجدۀ اجلال و توقیر میکردند نه سجدۀ عبادت، همانند
سجدۀ برادران یوسف برای یوسف علیه السلام. و همچنین سجدهکردن شخص مسلمان برای قبر
پیامبر صلی الله علیه وسلم بر سبیل تعظیم و گرامیداشتنش، اصلا با آن کافر نمیشود
بلکه گناهکار میشود، و به او یاد داده میشود که از چنین سجدۀ تکریمی نهی شده
است و نماز به سوی قبر نیز همینطور است».
🗒 معجم الشيوخ، ج 1 ص 73.
🔹و شيخ محمد بن علي بن حسين مفتى مالکیه در
مکه مکرمه (متوفی 1367هـ)در حاشیهاش بر کتاب الفروق از القرافی، به نام: «تهذيب
الفروق والقواعد السنية في الأسرار الفقهية» دربارۀ سجدۀ تکریم میگوید:
«الْفَرْقُ بَيْنَ السُّجُودِ لِلصَّنَمِ عَلَى وَجْهِ التَّذَلُّلِ
وَالتَّعْظِيمِ لَهُ اتَّفَقَ النَّاسُ عَلَى أَنَّهُ كُفْرٌ وَبَيْنَ السُّجُودِ
لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَوْلِيَاءِ وَالْعُلَمَاءِ تَعْظِيمًا وَتَذَلُّلًا
اتَّفَقُوا عَلَى أَنَّهُ لَيْسَ بِكُفْرٍ هُوَ أَنَّ السُّجُودَ لِلْأَصْنَامِ
لَيْسَ لِمُجَرَّدِ التَّذَلُّلِ وَالتَّعْظِيمِ بَلْ لَهُ مَعَ اعْتِقَادِ
أَنَّهُ آلِهَةٌ وَأَنَّهُمْ شُرَكَاءُ لِلَّهِ تَعَالَى حَتَّى اقْتَضَى بِذَلِكَ
الْجَهْلَ بِالرُّبُوبِيَّةِ بِخِلَافِهِ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَوْلِيَاءِ
وَالْعُلَمَاءِ فَإِنَّهُ لَمَّا كَانَ لِمُجَرَّدِ التَّذَلُّلِ وَالتَّعْظِيمِ
لَا لِاعْتِقَادِ أَنَّهُمْ آلِهَةٌ وَشُرَكَاءُ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ
يَكُنْ كُفْرًا وَإِنْ كَانَ مَمْنُوعًا سَدًّا لِلذَّرِيعَةِ نَعَمْ لَوْ وَقَعَ
مَعَ الْوَالِدِ أَوْ الْعَالَمِ أَوْ الْوَلِيِّ عَلَى وَجْهِ اعْتِقَادِ أَنَّهُ
إلَهٌ وَشَرِيكٌ لِلَّهِ تَعَالَى لَكَانَ كُفْرًا لَا شَكَّ فِيهِ».
🔸ترجمه: «مردم اتفاق نظر دارند که سجدهکردن
برای بت بر وجه تذلل و تعظیم او کفر است، و اتفاق نظر دارند که سجدهکردن برای پدر
و مادر و اولیا و علما بر وجه تعظیم و تذلل کفر نیست و بین این دو سجده فرق وجود
دارد، و سجدهکردن برای بتها تنها بخاطر تذلل و تعظیم آنان نیست بلکه بخاطر
اعتقاد به اینکه آنها آلهه و شریکان خداوند متعال هستند است که مقتضای جهل سجدهکننده
به ربوبیت است. بر خلاف سجدهکردن برای پدر و مادر و اولیا و علما، پس چون سجده
برای آنها تنها بخاطر تذلل و تعظیم است نه بخاطر اعتقاد به اینکه آنها آلهه و شریکان
خداوند عزوجل باشند، پس کفر نیست؛ اگرچه هم بخاطر سد ذریعه ممنوع باشد. آری اگر
برای پدر یا عالم یا ولی بر وجه اعتقاد به اینکه او إله و شریک خداوند متعال است
سجده کند پس بدون شک کفر خواهد بود».
🗒 أنوار البروق فى أنواع الفروق، ج 2 ص 12.
🔹امام الشوکانی رحمه الله در السيل الجرار
المتدفق على حدائق الأزهار، ص 979 میگوید: «وأما قوله : "ومنها السجود لغير
الله" فلا بد من تقييده بأن يكون سجوده هذا قاصداً لربوبية من سجد له، فإنه
بهذا السجود قد أشرك بالله عز وجل وأثبت معه إلهاً آخر، وأما إذا لم يقصد إلا مجرد
التعظيم كما يقع كثيراً لمن دخل على ملوك الأعاجم أنه يقبل الأرض تعظيماً له، فليس
هذا من الكفر في شيء، وقد علم كل من كان من الأعلام أن التكفير بالإلزام من أعظم
مزالق الأقدام فمن أراد المخاطرة بدينه فعلى نفسه تجنى برقاش».
🔸ترجمه: «و امّا اینکه مؤلف گفته است: {سجده
برای غیر الله کفر است}، پس باید آن را مقید کرد به اینکه با انجام سجدهاش قصد
ربوبیت کسی که برایش سجده کرده است را داشته باشد، پس با چنین سجدهای است که به
خداوند عزوجل مشرک گشته و به همراه اوتعالی اله دیگری را ثابت کرده است. و اما اگر
قصدی جز تعظیم نداشت، مانند بسیاری از کسانی که نزد پادشاهان عجم وارد میشوند و
زمین را برای تعظیم او میبوسند، پس این هیچ ربطی به کفر ندارد. و همۀ علما میدانند
که تکفیر با الزام (لازمه اقوال و افعال) از بزرگترین لغزشگاه قدمهاست، پس هرکس
که میخواهد دینش را به خطر بیاندازد، پس بدون علم و در جایی که نباید حرف بزند
حرف بزند تا دودش در چشم خودش برود».
👈پس خوارج معاصر اعمال را به نیات معلق نمیسازند
و از شروط توحید فقط اقرار را قبول دارند و اگر ابلیس به وجود خالقش اقرار کند،
نزد آنان به معنای توحید ربوبیت ابلیس میباشد. بعضی از فرقههای خوارج، اقرار و
علم به وجود خداوند خالق و رازق را برای ایمان به ربوبیت کافی میدانند و دیگر
شروط ایمان مانند: یقین، قبول، انقیاد، صدق، اخلاص و محبت را از مفهوم ایمان خارج
میکنند.
👈و خوارج میگویند به طور مطلق هر عملی که
اگر برای الله انجام شود و عبادت باشد، پس اگر برای غیر الله انجام شود نیز حتما
عبادت است. از این رو، سجدۀ تکریم برای غیر الله که در شریعت ما حرام است را عبادت
غیر الله و شرک اکبر میدانند. و از نشانههای آنان این است که اهل سنّت را مرجئه
مینامند!
🔹امام احمد رحمه الله میگوید: «وأما الخوارج
فإنهم يسمون أهل السنة و الجماعة مرجئة».
🗒 البرهان في معرفة عقائد أهل الأديان، صص 95–96.
🔸ترجمه: «و اما خوارج، که آنان اهل سنّت و جماعت
را مرجئه مینامند».
💡 و به این شکل در این قسمت، جهل و تلبیس و
تدلیس صلاح وهابی بر سخن عبدالقاهر بغدادی را نشان دادیم و ثابت کردیم که او بر
مذهب خوارج قرار دارد.
ادامه دارد...
سلام استاد عزیز ، من شما را خیلی دوست دارم و این جواب های زیبای شما به روافض واقعا برای ما خیلی ارزمند است و شما مجاهدانه زحمت میکشید ، اولا خواستمباهاتون شخصا ارتباط برقرا کنم سوالاتی داشتم از شما ، بعد یک سوال خیلی مهمم اینه که منظور شما از وهابیت همون خوارج داعش هست یا علمای عربستان ؟ اگه علمای عربستان سعودی منحرف باشن که باید فاتحه دین رو بخونیم چون مکه و مدینه دست اونهاست برادر مجاهد . بعدش آخوند ها به اکثر علمای اهل سنتی که باهاشون مخالفت دارن میگن وهابی یا سلفی ، فکر کنم برای جریان های افراطی و منحرف از اسلام ( اهل سنت ) بهتره از واژه خوارج استفاده کنیم نه واژه وهابیت و سلفیت
پاسخحذف