نویسنده: مجاهد دین
خداوند دربارۀ مشرکان میفرماید: ﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ ٱلۡجِنَّ
وَخَلَقَهُمۡۖ وَخَرَقُواْ لَهُۥ بَنِينَ وَبَنَٰتِۢ بِغَيۡرِ عِلۡمٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ
وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ١٠٠ بَدِيعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَنَّىٰ
يَكُونُ لَهُۥ وَلَدٞ وَلَمۡ تَكُن لَّهُۥ صَٰحِبَةٞۖ وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖۖ
وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ١٠١ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ
إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ
وَكِيلٞ١٠٢﴾ [الأنعام: 100-102]
«و (مشرکان) برای الله شریکهایی از جن قرار
دادند، در حالیکه (الله) آنها را آفریده است، و از روی نادانی برای الله پسران و
دخترانی ساختند، الله منزّه و برتر است از آنچه توصیف میکنند(100) (او) پدید
آورندۀ آسمانها و زمین است، چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد؟! در حالیکه همسری
ندارد؟ و همه چیز را آفریده، و او به هر چیز داناست(101) این است الله، پروردگار
شما، هیچ إلهی جز او نیست، آفرینندۀ همه چیز است، پس او را بپرستید، و او بر همه چیز
(کار ساز و) نگهبان است(102)».
امام طبری رحمه الله در
تفسیر آیه میگوید: «واختلفوا في قراءة قوله:
﴿وخلقهم﴾؛ فقرأته قراء الأمصار: (وَخَلَقَهُمْ)، على معنى أن الله خلقهم، منفردًا
بخلقه إياهم. وذكر عن يحيى بن يعمر ما يلي:
13680
ــ حدثني به أحمد بن يوسف قال: حدثنا القاسم بن سلام قال: حدثنا حجاج، عن هارون،
عن واصل مولى أبي عيينة، عن يحيى بن عقيل، عن يحيى بن يعمر: أنه قال: ﴿شُرَكَاءَ
الْجِنَّ وَخَلْقَهُمْ﴾ بجزم ﴿اللام﴾ بمعنى أنهم قالوا: إنّ الجنّ شركاء لله في
خلقه إيّانا.
قال أبو جعفر:
وأوْلى القراءتين بالصواب، قراءة من قرأ ذلك: (وَخَلَقَهُمْ)، لإجماع الحجة من
القرأة عليها».
ترجمه: «و در قرائت این فرمودهاش ﴿وَخَلَقَهُمۡ﴾ اختلاف کردند. قاریان شهرها به این شکل: ﴿وَخَلَقَهُمۡ﴾ قرائت میکردند، به این
معنا که الله آنها (جنها) را خلق کرده است و در خلقکردن آنان یکتا بوده است و
از یحیی بن یعمر به این شکل روایت شده: (با ذکر سندش میگوید) یحیی بن یعمر گفت: ﴿شُرَكَاءَ
الْجِنَّ وَخَلْقَهُمْ﴾ با سکون بر روی لام، به این معنا که آنان گفتند که جن در خلقت ما انسانها
شریک الله بوده است. طبری میگوید: و اولیترین قرائتها به صواب، قرائت کسی است
که به شکل ﴿وَخَلَقَهُمۡ﴾ قرائت میکند بخاطر اجماع حجّت قاریان بر آن».[1]
پس دو نوع قرائت ﴿وَخَلَقَهُمۡ﴾ با فتحه بر روی لام و ﴿وَخَلْقَهُمْ﴾ با سکون بر روی لام
وجود دارد که طبق قرائت: ﴿وَخَلْقَهُمْ﴾ جنها شریک خداوند در خالقیت بودهاند و در
قرائت متواتر: ﴿وَخَلَقَهُمۡ﴾ این نکته بیان میشود که جنها را خداوند خلق کرده است و خداوند به این خاطر
تاکید کرده است که جنها را او خلق کرده است چون در ذهن مخاطبان مشرک این آیه در
آن زمان چنین متصور بود که خداوند جنها را خلق نکرده است و فصاحت و بلاغت قرآن
چنین اقتضا میکند که چیزی را تکذیب کند که مشرکان به آن معتقد بوده باشند و تاکید
خداوند بر اینکه او جنها را خلق کرده است به این معناست که در ذهن مشرکان که این
آیه را میشنیدند چنین متصور بود که خداوند خالق جنها نبوده است؛ بلکه فرزندان
خداوند و از جنس ذات خداوند بودهاند و این هم بدون شک شرک در ذات خداوند و به تبع
آن شرک در ربوبیت و خالقیت خداوند است.
امام طبرانی رحمه الله در تفسیر
آیه میگوید: «قَوْلُهُ تَعَالَى: {وَجَعَلُواْ
للَّهِ شُرَكَآءَ الْجِنَّ}؛ قال ابنُ عبَّاس: (نَزَلَتْ هَذِهِ الآيَةُ فِي
الزَّنَادِقَةِ؛ قَالُواْ: إنَّ اللهَ تَعَالَى وَإبْلِيْسَ أخَوانِ؛ فاللهُ
تَعَالَى خَالِقُ النَّاسِ وَالدَّوَاب وَالأَنْعَامِ وَكُلِّ خَيْرٍ، وَإبْلِيْسُ
خَالِقُ السِّبَاعِ وَالْحَيَّاتِ وَالْعَقَارب وَكُلِّ شَرٍّ، فذلكَ قَوْلُهُ
تَعَالَى: {وَجَعَلُواْ للَّهِ شُرَكَآءَ الْجِنَّ}. وَقَوْلُهُ تَعَالَى: {وَجَعَلُواْ
بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً}[الصفات: 158]). وقال مقاتلُ: (نَزَلَتِ
الآيَةُ فِي جُهَيْنَةَ وَخُزَاعَةَ، قَالُواْ: إنَّ صِنْفاً مِنَ الْمَلاَئِكَةِ
يُقَالَ لَهُمْ الْجِنُّ: بَنَاتُ اللهِ) تَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوّاً
كَبيْراً.
وانتصبَ
(الْجِنَّ) لكونهِ بدلاً من (شُرَكَاءَ) أو لأنهُ مفعولٌ ثانٍ على تقدير: وجعلُوا
الجنَّ شركاءَ اللهِ؛ كقولهِ: {وَجَعَلُواْ الْمَلاَئِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ
الرَّحْمَـانِ إِنَاثاً}[الزخرف: 19].
قَوْلُهُ تَعَالَى:
{وَخَلَقَهُمْ}؛ يجوزُ أن يكون الهاءُ والميم عائدةً إلى أهلِ الشِّركِ، ويجوز أن
تكونَ عائدةً على الجنِّ، على أن المعنى: أنَّ الله خالِقُ الجنِّ؛ فكيفَ يكونوا
شركاءَ لهُ؟!
وَقَوْلُهُ
تَعَالَى: {وَخَرَقُواْ لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ}؛ أي وكذبُوا
بنسبةِ البنين والبنات إلى اللهِ تعالى، فإنَّ مشركي العرب قالوا: الملائكةُ بناتُ
الله، والنصارى قالوا: المسيحُ بنُ اللهِ، واليهود قالوا: عزيرٌ بنُ الله.
وكَذبُوا كلُّهم لَعْنَةُ اللهِ عَلَيْهِمْ».
ترجمه: «این فرمودۀ خداوند: {و برای
الله شریک هایی از جن قرار دادند} ابن عباس میگوید: این آیه دربارۀ زنادقه نازل شد، میگفتند خداوند متعال و
ابلیس برادر هستند و خداوند متعال مردمان و حیوانات و چهارپایان و هر چیز نیکویی
را خلق کرد و ابلیس هم درندگان و مارها و عقربها و هر چیز شروری را خلق کرد. و آن
این فرمودۀ باریتعالی: {و برای الله شریک هایی از جن قرار
دادند} و این فرمودهاش:
{و بین اوتعالی و بین جن نسب قرار دادند} است. و مقاتل میگوید: این آیه دربارۀ جُهَینه و خزاعه نازل شد که میگفتند:
صنفی از ملائکه که به آنان جن گفته میشود دختران الله هستند، خداوند از آنچه میگویند
بسیار متعالی و بزرگ مرتبه است.
و ﴿ٱلۡجِنَّ﴾ منصوب است به این خاطر که بدل از ﴿شُرَكَآءَ﴾ است یا به این خاطر که
مفعول دوم است و بر این تقدیر میباشد: "و جن را شریکان الله قرار دادند"،
مانند این فرمودهاش: {و آنها فرشتگان را که بندگان (الله) رحمان هستند، مونث
پنداشتند}.
و این فرمودهاش: ﴿وَخَلَقَهُمۡ﴾ جایز است که هاء و میم به اهل شرک بازگردد و جایز است که بر جن برگردد به این
معنا که الله خالق جن است، پس چگونه شریکان خداوند متعال هستند؟
و این فرمودۀ باری تعالی: {و برای الله پسران و دخترانی ساختند} یعنی در نسبت دادن پسران و دختران به خداوند
متعال دروغ گفتند برای اینکه مشرکین عرب میگفتند: ملائکه دختران الله هستند و
نصاری میگفتند مسیح پسر الله است و یهود میگفتند عزیر پسر الله است، همۀشان دروغ
گفتند لعنت خداوند بر آنان باد».[2]
و فخر رازی رحمه الله در
تفسیر آیه میگوید: «فَرُوِيَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ
رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا أَنَّهُ قَالَ قَوْلُهُ تَعَالَى: وَجَعَلُوا لِلَّهِ
شُرَكاءَ الْجِنَّ نَزَلَتْ فِي الزَّنَادِقَةِ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّه
وَإِبْلِيسَ أَخَوَانِ فاللَّه تَعَالَى خَالِقُ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ
وَالْأَنْعَامِ وَالْخَيْرَاتِ، وَإِبْلِيسُ خَالِقُ السِّبَاعِ وَالْحَيَّاتِ
وَالْعَقَارِبِ وَالشُّرُورِ.
وَاعْلَمْ أَنَّ
هَذَا الْقَوْلَ الَّذِي ذَكَرَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ أَحْسَنُ الْوُجُوهِ
الْمَذْكُورَةِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ وَذَلِكَ لِأَنَّ بِهَذَا الْوَجْهِ يَحْصُلُ
لِهَذِهِ الْآيَةِ مَزِيدُ فَائِدَةٍ مُغَايِرَةٍ لِمَا سَبَقَ ذِكْرُهُ فِي
الْآيَاتِ الْمُتَقَدِّمَةِ، قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: وَالَّذِي يُقَوِّي هَذَا
الْوَجْهَ قَوْلُهُ تَعَالَى: وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً
[الصَّافَّاتِ: 158] وَإِنَّمَا وُصِفَ بِكَوْنِهِ مِنَ الْجِنِّ لِأَنَّ لَفْظَ
الْجِنِّ مُشْتَقٌّ مِنَ الِاسْتِتَارِ، وَالْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحَانِيُّونَ لَا
يُرَوْنَ بِالْعُيُونِ فَصَارَتْ كَأَنَّهَا مُسْتَتِرَةٌ مِنَ الْعُيُونِ،
فَبِهَذَا التَّأْوِيلِ أُطْلِقَ لَفْظُ الْجِنِّ عَلَيْهَا، وَأَقُولُ: هَذَا
مَذْهَبُ الْمَجُوسِ، وَإِنَّمَا قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ هَذَا قَوْلُ
الزَّنَادِقَةِ، لِأَنَّ الْمَجُوسَ يُلَقَّبُونَ بِالزَّنَادِقَةِ، لِأَنَّ
الْكِتَابَ الَّذِي زَعَمَ زَرَادِشْتُ أَنَّهُ نَزَلَ عَلَيْهِ مِنْ عِنْدِ
اللَّه مُسَمًّى بِالزَّنْدِ وَالْمَنْسُوبُ إِلَيْهِ يُسَمَّى زَنْدِيٌّ. ثُمَّ
عُرِّبَ فَقِيلَ زِنْدِيقٌ. ثُمَّ جُمِعَ فَقِيلَ زَنَادِقَةٌ.
وَاعْلَمْ أَنَّ
الْمَجُوسَ قَالُوا: كُلُّ مَا فِي هَذَا الْعَالَمِ مِنَ الْخَيْرَاتِ فَهُوَ
مِنْ يَزْدَانَ وَجَمِيعُ مَا فِيهِ مِنَ الشُّرُورِ فَهُوَ مِنْ أَهْرِمَنْ،
وَهُوَ الْمُسَمَّى بِإِبْلِيسَ فِي شَرْعِنَا، ثُمَّ اخْتَلَفُوا
فَالْأَكْثَرُونَ مِنْهُمْ عَلَى أَنَّ أَهْرِمَنْ مُحْدَثٌ، وَلَهُمْ فِي
كَيْفِيَّةِ حُدُوثِهِ أَقْوَالٌ عَجِيبَةٌ، وَالْأَقَلُّونَ مِنْهُمْ قَالُوا:
إِنَّهُ قَدِيمٌ أَزَلِيٌّ، وَعَلَى الْقَوْلَيْنِ فَقَدِ اتَّفَقُوا عَلَى
أَنَّهُ شَرِيكٌ للَّه فِي تَدْبِيرِ هَذَا الْعَالَمِ فَخَيْرَاتُ هَذَا
الْعَالَمِ مِنَ اللَّه تَعَالَى وَشُرُورُهُ مِنْ إِبْلِيسَ فَهَذَا شَرْحُ مَا
قَالَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا».
ترجمه: «از ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده که
او گفت: این فرمودۀ خداوند: {و برای خداوند شریکانی از جن قرار
دادند}، دربارۀ زنادقهای
نازل شد که میگفتند الله و ابلیس برادر هستند و الله متعال خالق مردمان و حیوانات
و چهارپایان و نیکیهاست و ابلیس خالق درندگان و مارها و عقربها و شرورها است.
و بدان که این قولی که ابن عباس ذکر کرده است بهترین وجوه ذکر شده دربارۀ این
آیه است، برای اینکه با این وجه است که فایدۀ بیشتر از این آیه به دست میآید که
با آیات پیشین در فایدههایش متفاوت است. ابن عباس میگوید: آنچه که این وجه را
تقویت میکند این فرمودۀ خداوند است: {و آنها (= مشرکان) میان او (= الله)
و جنیان (نسب و) خویشاوندی قرار دادند} و همانا به این خاطر به جن وصف شده چون لفظ جن مشتق
شده از استتار است و ملائکه و روحانیتها با چشم دیده نمیشوند و همانند پوشیدگان
از چشمها گشتهاند. و با این تاویل است که لفظ جن بر آنها اطلاق میشود. و میگویم
این مذهب مجوس است و ابن عباس هم گفته است که مذهب زنادقه است. برای اینکه مجوس به
زنادقه ملقب هستند چون کتابی که زرتشت ادعا میکرد که از طرف خداوند بر او نازل
شده است، اسمش زند بود و کسانی که به آن کتاب منسوب هستند به آنان زندی گفته میشود؛
سپس در زبان عربی معرب گشته و به آن زندیق گفته شد و به جمع آن زنادقه میگویند.
و بدان که مجوس میگویند: تمام آنچه که در این عالم از خیرات وجود دارد از طرف
یزدان است و جمیع آنچه از شرور وجود دارد از اهریمن است و در شرع ما به اهریمن ابلیس
میگویند. سپس مجوسیان اختلاف کردند و اکثرشان میگویند که اهریمن محدث است و در کیفیت
حدوث آن اقوال عجیبی دارند و اقلیتشان میگویند که اهریمن قدیم و ازلی است و بنا
بر هر دو قول آنان متفق هستند که اهریمن شریک الله در تدبیر این عالم است، پس خیرات
این عالم از طرف الله متعال و شرورش از طرف ابلیس است؛ و این بود شرح آنچه ابن
عباس رضی الله عنهما گفته است».[3]
صاحب تفسیر المیسر میگوید: «وجعل هؤلاء المشركون الجن شركاء لله
تعالى في العبادة; اعتقادًا منهم أنهم ينفعون أو يضرون، وقد خلقهم الله
تعالى وما يعبدون من العدم، فهو المستقل بالخلق وحده، فيجب أن يستقل بالعبادة وحده
لا شريك له. ولقد كذب هؤلاء المشركون على الله تعالى حين نسبوا إليه البنين
والبنات; جهلا منهم بما يجب له من صفات الكمال، تنزَّه وعلا عما نسبه إليه
المشركون من ذلك الكذب والافتراء».
ترجمه: «مشرکان، جن را شریکان الله متعال در عبادت قرار داده بودند با این اعتقاد که
آنها نفع و ضرر میرسانند در حالی که خداوند متعال آنان و آنچه که میپرستیدند را
از عدم خلق کرده است، پس او در خلق کردن مستقل میباشد پس واجب است که در عبادت هم
مستقل و یکتا و بدون شریک باشد. و آن مشرکان بر خداوند متعال دروغ میبستند که
برایش پسران و دختران قرار میدادند و از روی جهلشان به صفات کمال خداوند بوده
است. خداوند منزّه و بلند مرتبه است از آنچه که مشرکان به دورغ و افترا به او نسبت
میدهند».[4]
و ابن تیمیه رحمه الله در توضیح آیه میگوید: «ثم بين سبحانه أنه مبدع
للسماوات والأرض، والإبداع خلق الشيء على غير مثال، بخلاف التولد الذي يقتضي
تناسب الأصل والفرع وتجانسهما. والإبداع خلق الشيء بمشيئة الخالق وقدرته، مع
استقلال الخالق له وعدم شريك له، والتولد لا يكون إلا بجزء من المولد بدون مشيئته
وقدرته، ولا يكون إلا بانضمام أصل آخر إليه».
ترجمه: «سپس خداوند سبحان بیان میکند که او پدید
آورنده (مبتدع) آسمانها و زمین است و پدید آوردن (ابداع)، خلق کردن یک چیز بدون
مثال و مانند است، بر خلاف تولد که متناسب بودن و همجنس بودن بین اصل و فرع را اقتضا
میکند. و ابداع، خلق کردن یک چیز با مشیت (خواست) و قدرت خالق است؛ بدون اینکه
خالق به آن وابسته باشد و شریکی برایش وجود داشته باشد. و تولد تنها با منتقل شدن
جزئی از مولَّد، آن هم بدون خواست و قدرت مولَّد است که صورت میگیرد، و با پیوستن
اصلی دیگر از مولَّد به آن است که تولد صورت میگیرد».[5]
پس اینکه مشرکان برای خداوند فرزند (ولد) قائل بودند، به این معناست که الزاما
فرزند را از جنس و عنصر و جوهر پدر میدانستند و تناسب و تجانس بین ولد و والد
لازم میآید. پس چگونه میتوان ادعا کرد که اثبات فرزند برای الله توسط مشرکان
دلیل بر شرک و کفر آنان در ربوبیت و در الهیت و ذات الله متعال نمیباشد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر