۱۳۹۷/۰۸/۲۰

خالق من دون الله



مشرکان اگرچه الله را به عنوان خالق می‌شناختند امّا او را در خالقیتش یکتا قرار نمی‌دادند، بلکه برای إله‌هایشان نیز قدرت خلق کردن -اگرچه در جزئیات باشد- قائل بودند و برای خداوند شریکائی قائل بودند که گمان می‌کردند در خلقت بعضی چیزها شریک الله متعال هستند.
برای مثال خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗ لَّا يَخۡلُقُونَ شَيۡ‍ٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ وَلَا يَمۡلِكُونَ لِأَنفُسِهِمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا وَلَا يَمۡلِكُونَ مَوۡتٗا وَلَا حَيَوٰةٗ وَلَا نُشُورٗا٣ [الفرقان: 3]
«و (مشرکان) به جای او إله‌هایی (برای خود) برگزیدند که چیزی نمی‌آفرینند، و خود‌شان مخلوقند، و مالک زیان و سود خود نیستند، و (نیز) مالک مرگ و حیات و برانگیختن نیستند».
و می‌فرماید: ﴿أَمۡ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ خَلَقُواْ كَخَلۡقِهِۦ فَتَشَٰبَهَ ٱلۡخَلۡقُ عَلَيۡهِمۡۚ قُلِ ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّٰرُ١٦ [الرعد: 16]
«آیا آن‌ها شریکانی برای الله قرار داده‌اند که همچون آفرینش او آفریده‌اند، پس (این) آفرینش (ها) بر آن‌ها مشبه شده است؟! بگو: الله آفرینندۀ همه چیز است، و او یگانۀ چیره است».
قرطبی رحمه الله درباره این آیه می‌گوید: «وَالْآيَةُ رَدٌّ عَلَى الْمُشْرِكِينَ وَالْقَدَرِيَّةِ الَّذِينَ زَعَمُوا أَنَّهُمْ خَلَقُوا كَمَا خَلَقَ اللَّهُ».
ترجمه: «این آیه ردی بر مشرکان و قدریه‌ای است که گمان می‌کنند آن‌ها خلق می‌کنند همانگونه که الله خلق می‌کند».[1]
و می‌فرماید: ﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ شُرَكَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡكٞ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ أَمۡ ءَاتَيۡنَٰهُمۡ كِتَٰبٗا فَهُمۡ عَلَىٰ بَيِّنَتٖ مِّنۡهُۚ بَلۡ إِن يَعِدُ ٱلظَّٰلِمُونَ بَعۡضُهُم بَعۡضًا إِلَّا غُرُورًا٤٠ [فاطر: 40]
«(ای پیامبر!) بگو: آیا شريطاني که به جای الله می‌خوانید؛ دیده‌اید؟ به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریده‌اند؟ یا اینکه در (آفرینش) آسمان‌ها شرکتی دارند؟ یا به آن‌ها کتابی داده‌ایم که آن‌ها دلیلی از آن (برای شرک خود) دارند؟ (نه هیچ‌یک از این‌ها نیست) بلکه ستمکاران جز فریب به یکدیگر وعدۀ نمیدهند».
فخر رازی رحمه الله دربارۀ این آیه می‌گوید: «فَلَمَّا قَالَ: أَرَأَيْتُمْ يَعْنِي أَعَلِمْتُمْ هَذِهِ الَّتِي تَدْعُونَهَا كَمَا هِيَ وَعَلَى مَا هِيَ عَلَيْهِ مِنَ الْعَجْزِ أَوْ تَتَوَهَّمُونَ فِيهَا قُدْرَةً، فَإِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَهَا عَاجِزَةً فَكَيْفَ تَعْبُدُونَهَا؟ وَإِنْ كَانَ وَقَعَ لَكُمْ أَنَّ لَهَا قُدْرَةً فَأَرُونِي قُدْرَتَهَا فِي أَيِّ شَيْءٍ هِيَ، أَهِيَ فِي الْأَرْضِ، كَمَا قَالَ بَعْضُهُمْ: إِنَّ اللَّهَ إِلَهُ السَّمَاءِ وَهَؤُلَاءِ آلِهَةُ الْأَرْضِ، وَهُمُ الَّذِينَ قَالُوا أُمُورُ الْأَرْضِ مِنَ الْكَوَاكِبِ وَالْأَصْنَامِ صورها؟ أم هي في السموات، كَمَا قَالَ بَعْضُهُمْ: إِنَّ السَّمَاءَ خُلِقَتْ بِاسْتِعَانَةِ الملائكة والملائكة شركاء في خلق السموات، وَهَذِهِ الْأَصْنَامَ صُوَرُهَا؟ أَمْ قُدْرَتُهَا فِي الشَّفَاعَةِ لَكُمْ، كَمَا قَالَ بَعْضُهُمْ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ مَا خَلَقُوا شَيْئًا وَلَكِنَّهُمْ مُقَرَّبُونَ عِنْدَ اللَّهِ فَنَعْبُدُهَا لِيَشْفَعُوا لَنَا، فَهَلْ مَعَهُمْ كِتَابٌ مِنَ اللَّهِ فِيهِ إِذْنُهُ لَهُمْ بِالشَّفَاعَةِ؟».
ترجمه: «هنگامی‌که خداوند فرمود: {دیده‌اید} یعنی آیا چنین می‌بینید که این چیزهایی که آن‌ها را می‌خوانید ناتوان هستند؟ یا چنین گمان می‌کنید که دارای قدرت هستند؟ اگر می‌دانید که عاجز هستند پس چگونه عبادتشان می‌کنید؟ و اگر فکر می‌کنید که قدرتی دارند پس به من نشان بدهید که قدرتشان در چه چیزی است؟ آیا در زمین است؟ آنطور که بعضی از آنان می‌گویند: الله إله آسمان است و این اصنام إله زمین. و همین‌ها کسانی هستند که می‌گویند امور زمین از طرف ستارگان است و این اصنام تصویر آنان هستند یا اینکه قدرتشان در آسمان است؟ آنطور که بعضی از آنان می‌گویند: آسمان به کمک ملائکه خلق شده است و ملائکه در خلق آسمان‌ها شریک هستند و این اصنام هم تصاویر آنان است. یا اینکه قدرتشان در شفاعت است؟ آنطور که بعضی از آنان می‌گویند: ملائکه چیزی خلق نکرده‌اند اما چون نزد خداوند مقرب هستند پس ما آن‌ها را عبادت می‌کنیم تا برای ما شفاعت کنند. پس آیا این مشرکان با خود کتابی از طرف خداوند دارند که در آن آمده باشد که به ملائکه اجازۀ شفاعت کردنشان را داده باشد؟».[2]
و می‌فرماید: ﴿هَٰذَا خَلۡقُ ٱللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦۚ بَلِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ١١ [لقمان: 11]
«این آفرینش الله است، پس به من نشان دهید کسانی‌که غیر او هستند، چه چیزی را آفریده‌اند؟! بلکه ستمکاران در گمراهی آشکاری هستند».
و می‌فرماید: ﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ ٱلۡجِنَّ وَخَلَقَهُمۡۖ وَخَرَقُواْ لَهُۥ بَنِينَ وَبَنَٰتِۢ بِغَيۡرِ عِلۡمٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ١٠٠ بَدِيعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُۥ وَلَدٞ وَلَمۡ تَكُن لَّهُۥ صَٰحِبَةٞۖ وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ١٠١ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ١٠٢ [الأنعام: 100-102]
«و (مشرکان) برای الله شریک‌های از جن قرار دادند، در حالی‌که (الله) آن‌ها را خلق کرده است، و از روی نادانی برای الله پسران و دخترانی ساختند، الله منزّه و برتر است از آنچه توصیف می‌کنند(100) (او) خالق آسمان‌ها و زمین است، چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد؟! در حالی‌که همسری ندارد؟ و همه چیز را آفریده، و او به هر چیز داناست(101) این است الله، پروردگار شما، هیچ إلهی جز او نیست، خالق همه چیز است، پس او را بپرستید، و او بر همه چیز (کار ساز و) نگهبان است(102)».
خداوند متعال در این آیات با این فرموده‌اش که اوتعالی ﴿خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ است بر مشرکان رد زده است که بیانگر این است که اعتقاد به داشتن فرزند برای الله متعال در واقع مخالف با توحید ربوبیت و مخالف با ﴿خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ بودن الله متعال و مخالف با عبد بودن ملائکه و آن کسانی که مشرکان آن‌ها را آلهۀ خود می‌پنداشتند است. برای اینکه مشرکان، ملائکه را فرزندان الله می‌دانستند و آن‌ها را آلهه من دون الله گرفته بودند و با این اعتقاد، بت‌هایشان را از اینکه عبد و مخلوق خدا باشند خارج کرده و آن‌ها را رب و شریک خدا در ملکش دانستند، و فرزند مخلوق پدر نیست بلکه از جنس و عنصر پدر و جزئی از پدر است. و اینکه مشرکان در تلبیه‌شان که می‌گفتند: «لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك، إلا شريكاً هو لك، تملكه وما ملك»، همین معنا را می‌رساند، به همان شکل که شخص در عین اینکه مالک زن و فرزندش است، امّا از آن‌ها نیز بی‌نیاز نیست و نیاز او به زن و فرزند باعث شده که برای خود زن و فرزند بگیرد، اگرچه مالک آن زن و فرزنش هم باشد امّا در عین حال به آن‌ها نیازمند است.
امام طبری رحمه الله در تفسیر آیۀ فوق میگوید: «واختلفوا في قراءة قوله: ﴿وخلقهم﴾؛ فقرأته قراء الأمصار: (وَخَلَقَهُمْ)، على معنى أن الله خلقهم، منفردًا بخلقه إياهم. وذكر عن يحيى بن يعمر ما يلي:
13680 ــ حدثني به أحمد بن يوسف قال: حدثنا القاسم بن سلام قال: حدثنا حجاج، عن هارون، عن واصل مولى أبي عيينة، عن يحيى بن عقيل، عن يحيى بن يعمر: أنه قال: ﴿شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَخَلْقَهُمْ﴾ بجزم ﴿اللام﴾ بمعنى أنهم قالوا: إنّ الجنّ شركاء لله في خلقه إيّانا.
قال أبو جعفر: وأوْلى القراءتين بالصواب، قراءة من قرأ ذلك: (وَخَلَقَهُمْ)، لإجماع الحجة من القرأة عليها».
ترجمه: «و در قرائت این فرموده‌اش ﴿وَخَلَقَهُمۡاختلاف کردند. قاریان شهرها به این شکل: ﴿وَخَلَقَهُمۡ قرائت می‌کردند، به این معنا که الله آن‌ها (جن‌ها) را خلق کرده است و در خلق‌کردن آنان یکتا بوده است و از یحیی بن یعمر به این شکل روایت شده: (با ذکر سندش می‌گوید) یحیی بن یعمر گفت: ﴿شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَخَلْقَهُمْ با سکون بر روی لام، به این معنا که آنان گفتند که جن در خلقت ما انسان‌ها شریک الله بوده است. طبری می‌گوید: و اولی‌ترین قرائت‌ها به صواب، قرائت کسی است که به شکل ﴿وَخَلَقَهُمۡ قرائت می‌کند بخاطر اجماع حجّت قاریان بر آن».[3]
و چنانکه پیشتر دربارۀ این آیه گفتیم: دو نوع قرائت ﴿وَخَلَقَهُمۡبا فتحه بر روی لام و ﴿وَخَلْقَهُمْ با سکون بر روی لام وجود دارد که طبق قرائت: ﴿وَخَلْقَهُمْ جن‌ها شریک خداوند در خالقیت بوده‌اند و در قرائت متواتر: ﴿وَخَلَقَهُمۡ این نکته بیان می‌شود که جن‌ها را خداوند خلق کرده است و خداوند به این خاطر تاکید کرده است که جن‌ها را او خلق کرده است چون در ذهن مخاطبان مشرک این آیه در آن زمان چنین متصور بود که خداوند جن‌ها را خلق نکرده است و فصاحت و بلاغت قرآن چنین اقتضا می‌کند که چیزی را تکذیب کند که مشرکان به آن معتقد بوده باشند و تاکید خداوند بر اینکه او جن‌ها را خلق کرده است به این معناست که در ذهن مشرکان که این آیه را می‌شنیدند چنین متصور بود که خداوند خالق جن‌ها نبوده است؛ بلکه فرزندان خداوند و از جنس ذات خداوند بوده‌اند و این هم بدون شک شرک در ذات خداوند و به تبع آن شرک در ربوبیت و خالقیت خداوند است.
و اینکه مشرکان إله‌هایشان را مخلوق و بندۀ خدا نمی‌دانستند بلکه از جنس و عنصر و ذات الهی می‌دانستند از واضحات و بینات می‌باشد، چنانکه خداوند در رد بر مشرکان نصاری که مسیح را پسر خداوند می‌دانستند می‌فرماید: ﴿وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗا٨٨ لَّقَدۡ جِئۡتُمۡ شَيۡ‍ًٔا إِدّٗا٨٩ تَكَادُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ يَتَفَطَّرۡنَ مِنۡهُ وَتَنشَقُّ ٱلۡأَرۡضُ وَتَخِرُّ ٱلۡجِبَالُ هَدًّا٩٠ أَن دَعَوۡاْ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٗا٩١ وَمَا يَنۢبَغِي لِلرَّحۡمَٰنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا٩٢ إِن كُلُّ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِي ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا٩٣ [مريم: 88-93]
«و (مشرکان) گفتند: (الله) رحمان فرزندی (برای خود) برگزیده است(88) به راستی چیزی بسیار زشت (و زننده‌ای، در میان) آوردید(89) نزدیک است آسمان‌ها از این (سخن) از هم متلاشی گردد، و زمین شکافته شود، و کوه‌ها درهم شکافته فرو ریزند(90) (از این رو) که برای (الله) رحمان فرزندی ادعا کرده‌اند(91) و هرگز برای (الله) رحمان سزاوار نیست که فرزندی برگزیند(92) هیچ چیز در آسمان‌ها و زمین نیست؛ مگر این‌که به بندگی سوی (الله) رحمان بیاید(93)».
پس اعتقاد به داشتن فرزند برای الله به معنای خارج کردن آن فرزند از دایره عبودیت و منتقل کردنش به دایره ربوبیت است و معتقدان به تثلیث نمی‌گویند که مسیح بنده خداست و نمی‌گویند مسیح الله را عبادت می‌کند، بلکه معتقد هستند که مسیح پسر الله و خود الله و جزئی از الله است، تعالی الله عما یصفون. و به همان شکل مشرکان عرب نیز ملائکه را فرزندان و دختران الله و از جنس و عنصر الهی می‌دانستند، نه اینکه معتقد باشند ملائکه بندگان الله هستند. و حتی اگر مشرکان معتقد بوده باشند که الله مالک بت‌هایشان و إله‌هایشان باشد، باز چنین اعتقادی به این معنا نیست که مشرکان إله‌هایشان را عبد و بندۀ الله بدانند؛ به همان شکل که فرزند انسان، عبد او نیست بلکه از جنس و عنصر و ذات و جزئی از او (پدر) هستند.
و همچنین خداوند متعال رزق‌دادن را کار کسی می‌داند که خالق باشد و فقط خداوند خالق است. چنانکه می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡۚ هَلۡ مِنۡ خَٰلِقٍ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَكُونَ٣ [فاطر: 3]
«ای مردم! نعمت الله را بر خود به یاد آورید، آیا خالقی جز الله هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟! هیچ معبودی جز او نیست، پس چگونه (از حق) منحرف می‌شوید؟!».
و چون مشرکان رزق را از نزد غیر الله نیز می‌خواستند پس به تبع آن خالق بودن غیر الله را هم ثابت کرده‌اند، چنانکه می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ لَكُمۡ رِزۡقٗا فَٱبۡتَغُواْ عِندَ ٱللَّهِ ٱلرِّزۡقَ [العنكبوت: 17]
«بی‌گمان کسانی را که به جای الله می‌پرستید، مالک هیچ رزقی برای شما نیستند، پس روزی را تنها (از) نزد الله طلب کنید».
طبری رحمه الله در تفسیر آیه می‌گوید: «يقول جلّ ثناؤه: إن أوثانكم التي تعبدونها، لا تقدر أن ترزقكم شيئا (فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ) يقول: فالتمسوا عند الله الرزق لا من عند أوثانكم».
ترجمه: «خداوند که بزرگ است ثنای او می‌فرماید: بت‌هایی که عبادتش می‌کنید نمی‌توانند شما را رزق و روزی بدهند {پس روزی را نزد الله طلب کنید} می‌فرماید: رزق را از نزد الله بجویید نه از نزد بت‌هایتان».[4]
پس: مشرکی که رزق را از نزد غیر الله و از بت‌هایش می‌خواهد، دلالت بر این دارد که برای بت‌هایش قدرت خلق‌کردن قائل شده است. و برای مشرک شدن در خالقیت، لازم نیست که حتماً شخصِ مشرک معتقد باشد که آسمان‌ها و زمین را کسی غیر از الله خلق کرده است و یا در خلقت آسمان‌ها و زمین کسی با الله شراکت داشته است، بلکه برای مشرک‌شدن در خالقیت همین اندازه کافی است که معتقد باشی چیزی ولو بسیار کوچک در اختیار کسی غیر از الله قرار دارد که آن غیر الله می‌تواند با قدرت مستقل و ذاتی خودش آن را خلق کند یا مقدّرش نماید، و یا غیر الله را خالق اسبابی بدانی که با آن اسباب به انسان نفعی مانند رزق یا ضرری مانند فقر، می‌رسد.



[1]- تفسیر القرطبی ، ج 9 ص 304.
[2]- تفسیر مفاتیح الغیب ، ج 26 ص 245.
[3]- تفسیر ابن کثیر، ج 11 صص 7-8.
[4]- تفسیر طبری، ج 20 ص 20.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...