۱۳۹۷/۰۸/۲۰

[الفرقان: 2] فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آنِ الله است، و فرزندی (برای خود) بر نگزیده است، و در فرمانروایی هیچ شریکی ندارد


نویسنده: مجاهد دین

همچنین خداوند متعال می‌فرماید:﴿ٱلَّذِي لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَمۡ يَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ شَرِيكٞ فِي ٱلۡمُلۡكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِيرٗا٢ [الفرقان: 2]
«(الله، همان) کسی است ‌که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست، و فرزندی (برای خود) بر نگزیده است، و در فرمانروایی هیچ شریکی ندارد، و همه چیز را آفرید، پس اندازۀ هر چیز را چنان که می‌باید؛ معین کرده است».
قرطبی رحمه الله در تفسیر آیه می‌گوید: «قَوْلُهُ تَعَالَى: (الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ) عَظَّمَ تَعَالَى نَفْسَهُ. (وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا) نَزَّهَ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى نَفْسَهُ عَمَّا قَالَهُ الْمُشْرِكُونَ مِنْ أَنَّ الْمَلَائِكَةَ أَوْلَادُ اللَّهِ، يَعْنِي بَنَاتِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى. وَعَمَّا قَالَتِ الْيَهُودُ: عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ، جَلَّ اللَّهُ تَعَالَى. وَعَمَّا قَالَتِ النَّصَارَى: الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ، تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ. (وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الملك) كما قال عبدة الأوثان. (وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ) لَا كَمَا قَالَ الْمَجُوسُ وَالثَّنْوِيَّةُ: إِنَّ الشَّيْطَانَ أَوِ الظُّلْمَةَ يَخْلُقُ بَعْضَ الْأَشْيَاءِ. وَلَا كَمَا يَقُولُ مَنْ قَالَ: لِلْمَخْلُوقِ قُدْرَةُ الْإِيجَادِ. فَالْآيَةُ رَدٌّ عَلَى هَؤُلَاءِ».
ترجمه: «خداوند می‌فرماید: {کسی که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن اوست} خداوند متعال خودش را بزرگ داشته است. {و فرزندی بر نگزیده است} خداوند سبحانه و تعالی خودش را از آنچه که مشرکان می‌گفتند از اینکه ملائکه فرزندان خدا هستند، یعنی دختران خداوند سبحانه وتعالی هستند، و از آنچه که یهودیان می‌گفتند اینکه عزیر پسر خداوند است و از آنچه که نصاری می‌گفتند اینکه مسیح پسر خداست، پاک و منزّه می‌دارد. {و در فرمانروایی شریکی ندارد} چنانکه بت‌پرستان چنین می‌گفتند. {و همه چیز را آفرید} نه آنطوری که مجوس و بت‌پرستان می‌گفتند که شیطان یا تاریکی بعضی چیزها را خلق کرده است و نه آنطوری که کسانی که می‌گفتند که مخلوق قدرت ایجاد کردن دارد، پس آیه ردی بر آنان است».[1]


[1]- تفسیر قرطبی، ج 13 صص 2-3.


[المؤمنون: 91] الله هرگز فرزندی بر نگزیده است، و هیچ إله (دیگری) با او نیست، (اگر چنین بود) آنگاه هر إلهی آنچه را که آفریده بود، می‌برد.
خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا كَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ٩١ [المؤمنون: 91]
«الله هرگز فرزندی بر نگزیده است، و هیچ إله (دیگری) با او نیست، (اگر چنین بود) آنگاه هر إلهی آنچه را که آفریده بود؛ می‌برد، و مسلماً بعضی بر بعضی دیگر برتری می‌جستند، الله منزّه (و پاک) است از آنچه آن‌ها توصیف می‌کنند».
این آیه ردی است بر کسانی که الوهیت و عبودیت را از ربوبیت جدا می‌دانند و گمان می‌کنند که مشرکان توحید ربوبیت داشته‌اند امّا در الوهیت مشرک بوده‌اند و گمان می‌کنند که مشرکان برای إله‌هایشان چیزی از صفات ربوبیت قائل نبوده‌اند. در این آیه خداوند از کلمه إله استفاده کرده است و کلمه إله در این آیه در معنای خلق کردن و تصرف و تدبیر امور آمده است. یعنی مشرکانی که برای خداوند فرزند ثابت می‌کردند و آن فرزندها را عبادت می‌کردند و إلهی من دون الله گرفته بودند، به این معناست که إله‌هایشان را شریک خداوند در خالقیت و ملک و تدبیر و ربوبیتش می‌دانستند. چون اگر إله را در این آیه فقط به معنای معبود به کار ببریم، به ضرورت معلوم است که چنین معبودی که به ناحق برای او عبادت شده است نمی‌تواند چیزی را خلق کند چه رسد به اینکه آنچه را خلق کرده است با خود ببرد! و در ذهن مشرکان، إله‌هایشان تنها اصنامی ‌نبودند که بی‌دلیل عبادت شوند، بلکه معتقد بودند شریکان خداوند و فرزندان خداوند و از جنس و عنصر خداوند هستند و این معنای حقیقی إله است؛ نه آنطور که نجدیه إله را تنها به معنای معبود، گرفته‌اند. پس منظور خداوند از إله در این آیه، هم ربوبیت است هم الهیت. و خداوند در رد بر آنان چنین احتجاج می‌کند که اگر به همراه الله، إله دیگری وجود داشت پس هر إلهی آنچه که خودش آفریده است را به سمت خودش می‌برد و إله‌ها با همدیگر بر سر برتری جستن، نزاع می‌کردند که الله از چنین توصیفاتی پاک و منزّه است.
پس کسانی که می‌گویند مشرکان برای إله‌هایشان ربوبیت قائل نبوده‌اند، مخالف با کلام خداوند و حقیقت شرک مشرکان است. و کسی که معتقد به وجود إلهی غیر از الله باشد پس به همان شکل معتقد به ربی غير از الله نیز شده است.
و خداوند در آخر این آیه فرموده است: ﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ و اگر مشرکان حقیقتاً به چنین شکلی خداوند را توصیف نمی‌کردند و حقیقتا معتقد نبودند که بت‌هایشان چیزهایی را خلق می‌کنند، پس خداوند خود را از آنچه آن‌ها می‌گویند و توصیف می‌کنند منزّه و پاک نمی‌گفت و اگر مشرکان چنین عقایدی نداشتند پس خداوند نیز نمی‌بایست به سخنی که آن‌ها نگفته‌اند استدلال کند و آنان را بخاطر چیزی که نگفته‌اند و به آن معتقد نیستند سرزنش کند و خود را از توصیفی که توسط مشرکان به آن وصف نشده است، منزّه بدارد!.
طبری رحمه الله در تفسیر آیه می‌گوید: «ما الأمر كما يزعم هؤلاء المشركون بالله، من أن الملائكة بنات الله، وأن الآلهة والأصنام ألهة دون الله (بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِالْحَقِّ) اليقين، وهو الدين الذي ابتعث الله به نبيه صلى الله عليه وسلم، وذلك الإسلام، ولا يُعْبَد شيء سوى الله؛ لأنه لا إله غيره (وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ) يقول: وإن المشركين لكاذبون فيما يضيفون إلى الله، وينْحَلُونه من الولد والشريك، وقوله: (مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ) يقول تعالى ذكره: ما لله من ولد، ولا كان معه في القديم، ولا حين ابتدع الأشياء من تصلح عبادته، ولو كان معه في القديم أو عند خلقه الأشياء من تصلح عبادته (مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ) يقول: إذن لاعتزل كل إله منهم (بِمَا خَلَقَ) من شيء، فانفرد به، ولتغالبوا، فلعلا بعضهم على بعض، وغلب القويّ منهم الضعيف؛ لأن القويّ لا يرضى أن يعلوه ضعيف، والضعيف لا يصلح أن يكون إلها، فسبحان الله ما أبلغها من حجة وأوجزها، لمن عقل وتدبر. وقوله: (إِذًا لَذَهَبَ) جواب لمحذوف، وهو: لو كان معه إله، إذن لذهب كل إله بما خلق».
ترجمه: «موضوع آنطور که مشرکان می‌پندارند نیست اینکه گمان می‌کنند ملائکه دختران الله هستند و اینکه آلهه و بت‌ها، إله‌هایی غیر از الله هستند. {بلکه حق را برای آن‌ها آوردیم}، یعنی یقین. و آن همان دینی است که خداوند پیامبرش را برای آن مبعوث کرده است و آن اسلام است و جز الله عبادت نمی‌شود برای اینکه الهی غیر از او نیست. {بی‌گمان آنان دروغگو هستند}. می‌گوید: و آن مشرکان به نسبت آنچه که به خداوند اضافه می‌نمایند دروغگو هستند. و برایش فرزند و شریک قرار می‌دهند. و این فرموده‌اش: {الله هرگز فرزندی بر نگزیده است} خداوند متعال می‌فرماید: خداوند فرزندی ندارد و نه در قدیم و نه الآن چیزهایی بوجود نیاورده که همراه او باشند و شایسته عبادت باشند و اگر در قدیم همراه او چیزی بود یا نزد مخلوقاتش إله‌هایی بودند که شایستۀ عبادت شدن بودند {آنگاه هر إلهی، می‌برد} می‌فرماید: پس در آن صورت هر یک از آن إله‌ها با {آنچه را که آفریده بود} به یک جا می‌رفت و آن را به سمت خود می‌کشید و بر یکدیگر غلبه می‌یافتند و بعضی از آن إله‌ها بر بعضی دیگر برتری می‌جستند و قوی‌شان بر ضعیفشان غلبه می‌یافت، برای اینکه قوی راضی نمی‌شود که ضعیف بر او برتری یابد و ضعیف شایسته نیست که إله باشد. پس پاک است خداوندی که حجتش چقدر بالغ و وجیز است برای کسی که عقل داشته باشد و تدبر کند. و این فرموده‌اش: {آنگاه، می‌برد} جواب برای محذوف است و آن این است: "اگر همراه او إلهی بود، پس هر الهی آنچه را که خلق کرده بود با خود می‌برد"».[1]
و به تعبیر بغوی از إله توجه نمایید که چگونه در تفسیر این آیه سخن گفته است، امام بغوی رحمه الله در تفسیر آیه می‌گوید: «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ، أَيْ: مِنْ شَرِيكٍ، إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ، أَيْ: تَفَرَّدَ بِمَا خَلَقَهُ فَلَمْ يَرْضَ أَنْ يُضَافَ خَلْقُهُ وَإِنْعَامُهُ إِلَى غيره، ومنع الإله الآخر عن الِاسْتِيلَاءِ عَلَى مَا خَلَقَ. وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ، أَيْ: طَلَبَ بَعْضُهُمْ مُغَالَبَةَ بَعْضٍ كَفِعْلِ مُلُوكِ الدُّنْيَا فِيمَا بَيْنَهُمْ، ثُمَّ نَزَّهَ نَفْسَهُ فَقَالَ: سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ».
ترجمه: «{الله هرگز فرزندی بر نگزیده است، و هیچ إله (دیگری) با او نیست} یعنی: شریکی با او نیست.{(اگر چنین بود) آنگاه هر إلهی آنچه را که آفریده بود؛ می‌برد} یعنی: با آنچه که خلق کرده بود یک جا می‌رفت و راضی نمی‌شد که مخلوقاتش با مخلوقات إله‌های دیگر قاطی شوند و نعمت‌هایش به مخلوقات إله‌های دیگر برسد و إله‌های دیگر را از سیطره یافتن بر آنچه که خودش خلق کرده است منع می‌کرد. {و مسلماً بعضی بر بعضی دیگر برتری می‌جستند} یعنی: بعضی از آنان می­خواست که بر بعضی دیگرشان غلبه یابد همانند رفتاری که پادشاهان دنیا با هم دارند. سپس خداوند خودش را از آن تنزیه نموده و می‌گوید: {الله منزّه (و پاک) است از آنچه آن‌ها توصیف می‌کنند}».[2]


[1]- تفسیر طبری، ج 19 ص 66.
[2]- تفسیر البغوی ج 3 ص 373.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...