همچنین خداوند متعال میفرماید: ﴿وَيَجۡعَلُونَ لِمَا لَا يَعۡلَمُونَ
نَصِيبٗا مِّمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡۗ تَٱللَّهِ لَتُسَۡٔلُنَّ عَمَّا كُنتُمۡ
تَفۡتَرُونَ٥٦ وَيَجۡعَلُونَ لِلَّهِ ٱلۡبَنَٰتِ سُبۡحَٰنَهُۥ وَلَهُم مَّا
يَشۡتَهُونَ٥٧ وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِٱلۡأُنثَىٰ ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا
وَهُوَ كَظِيمٞ٥٨﴾ [النحل: 56-58]
«و آنها برای چیزی (=اصنامی) که نمیدانند،
سهمی از آنچه روزیشان دادهایم قرار میدهند، به الله سوگند، البته از آنچه
افترا میبندید، بازخواست خواهید شد(56) و (آنها) برای الله دختران قرار میدهند،
- او منزّه است- و برای خودشان آنچه را میل دارند (یعنی پسران را قرار میدهند)(57)
و هرگاه به یکی از آنها به (تولد) دختر بشارت دهند، چهرهاش سیاه میشود در حالیکه
او خشم خود را فرو میخورد(58)».
مفسران دربارۀ ﴿لَا يَعۡلَمُونَ﴾ دو قول دارند. در قول اول میگویند که مشرکان سهم را برای اصنامی که علم و
عقل ندارند قرار دادند. چراکه صنم، مجسمهای بیش نیست که از سنگ و چوب و نحو آن
ساخته شده است. یعنی سهم را برای صنم قرار میدادند اما منظورشان قرار دادن سهم
برای آن ملائکه و إلهی بود که برایش آن مجسمه را به عنوان سنبل و رمزی قرار داده
بودند و در واقع صنم را عبادت میکردند و منظورشان متوجه ساختن عبادت برای آن إلهی
بود که آن مجسمه به عنوان صنم او قرار داشت. و در قول دوم میگویند که سهم را برای
إلههایی قرار دادند که آن مشرکان نمیدانستند که آن آلهه نفع و ضرری نمیتوانند
برسانند. یعنی در در حقیقت و به نزد خداوند، آن إلهها هیچ نفع و ضرری نمیتوانند
برسانند، امّا مشرکان به خطا چنین معتقد بودند که إلههایشان چون فرزندان خداوند
هستند و در ربوبیت شریک خداوند هستند، پس میتوانند نفع و ضرری برسانند. برای همین
خداوند فرموده است که سهم را برای صنمهایی قرار میدادند که فکر میکردند آن صنمها
میتوانند نفع و ضرر برساند امّا در حقیقت نمیدانستند که آن صنمها هیچ نفع و
ضرری به دست آنان نیست.
ناصر الدین البیضاوی رحمه الله در تفسیر آیه میگوید: «وَيَجْعَلُونَ
لِما لاَ يَعْلَمُونَ أي لآلهتهم التي لا علم لها لأنها جماد فيكون الضمير لِما،
أو التي لا يعلمونها فيعتقدون فيها جهالات مثل أنها تنفعهم
وتشفع لهم».
ترجمه: «و آنها سهم را برای چیزی که نمیدانند
قرار میدهند، یعنی برای إلههایشان که علمی ندارند، چون جمادات هستند پس ممکن
است که ضمیر به آن برگردد. یا برای إلههایی که مشرکان نمیدانستند و دربارهشان
جهالاتی را معتقد بودند مانند اینکه إلههایشان به آنان نفع میرسانند و برایشان شفاعت
میکنند».[1]
ابو البرکات النسفی رحمه الله در تفسیر آیه میگوید: «{وَيَجْعَلُونَ
لِمَا لاَ يَعْلَمُونَ نَصِيبًا مِّمَّا رزقناهم} أي لآلهتم ومعنى لا يعلمون أنهم
يسمونها آلهة ويعتقدون فيها أنها تضر وتنفع وتشفع عند الله وليس كذلك لأنها
جماد لا تضر ولا تنفع أو الضمير في لا يعلمون للآلهة أي لأشياء غير موصوفة بالعلم
ولا تشعر أجعلوا لها نصيباً في أنعامهم وزروعهم».
ترجمه: «{و آنها برای چیزی (=بتانی) که نمیدانند، سهمی از آنچه
روزیشان دادهایم قرار میدهند} یعنی
برای إلههایشان. و معنای: ﴿لَا يَعۡلَمُونَ﴾ این است که آنان بتهایشان را آلهه مینامیدند و دربارۀ آنان معتقد بودند که
آن بتها ضرر و نفع میرسانند و نزد الله شفاعتشان میکنند درحالی که چنین نیستند
برای اینکه جماداتی هستند که ضرر و نفع نمیتوانند برسانند. یا اینکه ضمیر در: ﴿لَا يَعۡلَمُونَ﴾ به آلهه برمیگردد یعنی
سهمی از انعام و زراعتهایشان را برای چیزهایی قرار میدهند که به علم و شعور
موصوف نیستند».[2]
ابو القاسم ابن جزی رحمه الله در تفسیر آیه میگوید: «وَيَجْعَلُونَ
لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ الضمير في يجعلون لكفار العرب
فإنهم كانوا يجعلون للأصنام نصيبا من ذبائحهم وغيرها، والمراد بقوله لما لا يعلمون
الأصنام، والضمير في لا يعلمون للكفار أي لا يعلمون ربوبيتهم ببرهان ولا بحجة».
ترجمه: «{و آنها برای چیزی (=بتانی) که نمیدانند، سهمی از آنچه
روزیشان دادهایم قرار میدهند}. ضمیر در {قرار
میدهند}، به کفار عرب بر میگردد
و آنان برای صنمهایشان نصیبی از ذبایح و غیره قرار میدهند و منظورش از {برای چیزی که نمیدانند}، اصنام هستند و ضمیر در ﴿لَا يَعۡلَمُونَ﴾، به کفار بر میگردد.
یعنی کفار، ربوبیت اصنامشان را از روی برهان و حجّت نمیدانند (یعنی از روی جهل بود
که معتقد به ربوبیت اصنامشان شده بودند
نه از روی برهان و حجت)». [3]
نکتهای که دربارۀ این آیه لازم است بدانیم، این است که مشرکان برای إلههایشان
مجسمههایی ساخته بودند و معتقد بودند آن مجسمه، همانند رمزی برای آن إله است که
آن إله در آن مجسمه حلول میکند و یا آن مجسمه مانند بدن و آن إله همانند یک روح
با هم جمع میشوند و به این مجسمهها، صنم گفته میشود و مشرکان وقتی آن مجسمهها
را عبادت میکردند، در واقع منظورشان عبادت سنگ و چوب نبود، بلکه منظورشان متوجه
ساختن عبادت برای آن إلهی بود که آن مجسمه را به عنوان رمزی برای او قرار داده
بودند و در فصل آخر کتاب دربارۀ اصنام و اوثان توضیحات مهمی داده شده است که لازم
است خواننده برای فهمیدن صحیح تفسیر این آیه، به آن بخش مراجعه کند.
[1]- تفسیر أنوار التنزيل
وأسرار التأويل از البیضاوی (متوفى: 685هـ) ، ج 3 ص 230. ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت. چاپ اول: 1418 هـ.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر